عبدالزهرا نعامی؛ اسما منصوری
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تدوین و آزمون الگویی از اثر رهبری مثبت بر رفتار شغلی پویا و توانمندسازی روانشناختی با میانجیگری تابآوری سازمانی بود. نمونه دربرگیرندۀ 140 نفر از کارکنان شرکت خدمات بندری بود که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و چهار پرسشنامه شامل پرسشنامه رهبری مثبت، پرسشنامه رفتار شغلی پویا، پرسشنامه توانمندسازی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تدوین و آزمون الگویی از اثر رهبری مثبت بر رفتار شغلی پویا و توانمندسازی روانشناختی با میانجیگری تابآوری سازمانی بود. نمونه دربرگیرندۀ 140 نفر از کارکنان شرکت خدمات بندری بود که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و چهار پرسشنامه شامل پرسشنامه رهبری مثبت، پرسشنامه رفتار شغلی پویا، پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی و پرسشنامه تابآوری سازمانی را تکمیل کردند. روشهای آماری الگویابی معادلات ساختاری و ایموس برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان دادند الگوی پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار است. علاوه بر آن، نتایج حاکی از اثر غیرمستقیم رهبری مثبت بر رفتار شغلی پویا و توانمندسازی روانشناختی ازطریق تابآوری سازمانی بود. براساس یافتههای این تحقیق، رهبری مثبت بهواسطۀ افزایش تابآوری سازمانی نقش مؤثری در افزایش رفتار شغلی پویا و توانمندسازی روانشناختی دارد. پیشنهاد میشود به مفهوم تابآوری سازمانی با توجه به کاربردهای قابل ملاحظهاش در محیط کار امروزی، بهعنوان یک مزیت رقابتی برای سازمانها توجه ویژه شود.
فائزه شاکری؛ سمانه اسعدی؛ فهیمه دهقانی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی سیر تحولی بخشایش خود و دیگران در طول دورۀ نوجوانی تا بزرگسالی در حال پیدایش بود. در این راستا از بین افراد 12 تا 25 ساله ساکن شهر اصفهان، تعداد 395 نفر در سه گروه سنی، 12، 14، 16 ساله و نیز یک گروه سنی 18 تا 25 ساله موسوم به بزرگسالی در حال پیدایش انتخاب شدند. بدین منظور از دو روش نمونهگیری خوشهای برای سه گروه اول و نمونهگیری ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی سیر تحولی بخشایش خود و دیگران در طول دورۀ نوجوانی تا بزرگسالی در حال پیدایش بود. در این راستا از بین افراد 12 تا 25 ساله ساکن شهر اصفهان، تعداد 395 نفر در سه گروه سنی، 12، 14، 16 ساله و نیز یک گروه سنی 18 تا 25 ساله موسوم به بزرگسالی در حال پیدایش انتخاب شدند. بدین منظور از دو روش نمونهگیری خوشهای برای سه گروه اول و نمونهگیری دردسترس برای گروه چهارم استفاده شد. در چارچوب پژوهشی مقطعی و با استفاده از طرح علّی مقایسهای، دادههای مورد نیاز ازطریق مقیاس بخشایش جمعآوری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس نشان دادند تغییرات در بخشایش خود از ابتدای دوره نوجوانی تا بزرگسالی در حال پیدایش، سیر نزولی با شیب کم داشت. این یافته در حالی بود که بخشایش دیگران از 12 تا 16 سالگی کاهش یافته است؛ ولی در بزرگسالی در حال پیدایش افزایش یافت. تغییرات بخشایش موقعیت در چهار گروه معنادار نبود. به عبارت دیگر، مقادیر مجذور اتا (درصد واریانس مشترک) نشاندهندۀ تأثیر کم گروههای سنی بر متغیرهای بخشایش خود (2 درصد) و بخشایش دیگران (4 درصد) بود. همچنین، تفاوت جنسیتی معناداری در بخشایش خود و دیگران در گروههای سنی مختلف مشاهده نشد.
فاطمه نیکوئی؛ مسعود جان بزرگی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی بر اضطراب بیماران پس از جراحی بایپس قلبی بود. روش مطالعه شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل بیمارانی بودند که جراحی بایپس عروق کرونر داشتند و در سال 1397 به مرکز بازتوانی بیمارستان قلب تهران مراجعه کردند. 30 نفر از بیمارانی ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی بر اضطراب بیماران پس از جراحی بایپس قلبی بود. روش مطالعه شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل بیمارانی بودند که جراحی بایپس عروق کرونر داشتند و در سال 1397 به مرکز بازتوانی بیمارستان قلب تهران مراجعه کردند. 30 نفر از بیمارانی که نمره اضطراب بالایی را در پرسشنامه DASS-21 کسب کردند، به روش دردسترس، انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقهای در مرکز بازتوانی بیمارستان در معرض متغیر مستقل (مداخله چندبعدی معنوی) قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از آزمون اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان دادند در نمرات اضطراب بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 1 ماهه و 3 ماهه تفاوت معناداری وجود دارد. درواقع، کاهش هیجانات منفی به دنبال درمان چندبعدی معنوی، نقش مهمی در پیشگیری از عوارض وخیمتر بیماری قلبی دارند و انجام مداخلات مبتنی بر نتایج این پژوهش برای بیماران قلبی توصیه میشود.
سوسن رحیم زاده؛ آتوسا میرزاصادقی
چکیده
با مطرحشدن روانشناسی مثبت و رشد فزاینده آن در عصر کنونی، توجه روانشناسی از تمرکز به اختلالها و مشکلات روانی به مطالعه علمی تجربهها و صفتهای فردی مثبت و توجه به نهادهایی جلب شد که تحول این تجربهها و صفتها را تسهیل میکنند. این پژوهش با هدف شناخت نقش واسطهای خودشفقتورزی بین کمالگرایی و بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف ...
بیشتر
با مطرحشدن روانشناسی مثبت و رشد فزاینده آن در عصر کنونی، توجه روانشناسی از تمرکز به اختلالها و مشکلات روانی به مطالعه علمی تجربهها و صفتهای فردی مثبت و توجه به نهادهایی جلب شد که تحول این تجربهها و صفتها را تسهیل میکنند. این پژوهش با هدف شناخت نقش واسطهای خودشفقتورزی بین کمالگرایی و بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. 353 (233 زن و 120 مرد) دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب با روش نمونهبرداری داوطلبانه بهصورت برخط (آنلاین) به فرم کوتاه مقیاس خودشفقتورزی، مقیاس رضایت از زندگی، فهرست عواطف مثبت و منفی و مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران پاسخ دادند. نتایج تحلیل مسیر ضمن تأیید نقش واسطهای خودشفقتورزی بین ابعاد کمالگرایی و بهزیستی فاعلی و برازش مدل نشان دادند کمالگرایی و خودشفقتورزی 33 درصد از واریانس رضایت از زندگی، 15 درصد از واریانس عواطف مثبت و 22 درصد از واریانس عواطف منفی را تبیین میکنند. بهعلاوه، 17 درصد از واریانس خودشفقتورزی ازطریق کمالگرایی تبیینپذیر است؛ بنابراین، با آموزش خودشفقتورزی آثار مخرب کمالگرایی بر بهزیستی فاعلی کاهش مییابد.
زهرا فتحی؛ زهره لطیفی
چکیده
اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن از مسائل روانشناختی هستند که بهصورت اولیه و ثابت میتوانند سبب پدیدایی اضافه وزن شوند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون ...
بیشتر
اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن از مسائل روانشناختی هستند که بهصورت اولیه و ثابت میتوانند سبب پدیدایی اضافه وزن شوند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سهماهه بود. از زنان مراجعهکننده به مراکز کنترل و کاهش وزن در شهر اصفهان 45 نفر به شیوه هدفمند، انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه گمارده شدند. گروه اول در 14 جلسه 90 دقیقهای بهصورت هفتگی آموزش قدردانی از بدن و گروه دوم در 14 جلسه 90 دقیقهای و هفتگی آموزش خودشفابخشی، شرکت کردند و گروه کنترل در این مدت مداخلهای دریافت نکرد. ابزار پژوهش، پرسشنامههای اشتیاق به غذا و خودکارآمدی سبکزندگی مربوط به وزن بودند. نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر بیانکنندۀ این بود که در متغیرهای اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن، بین گروه آموزش قدردانی از بدن و گروه آموزش خودشفابخشی با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد؛ ولی بین گروه آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی تفاوت معناداری وجود ندارد. مطابق با نتایج، از آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی میتوان بهمنظور کاهش اشتیاق نسبت به غذا و افزایش خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن زنان دارای اضافه وزن استفاده کرد.
بتول علی پور گوراند؛ معصومه آزموده؛ خلیل اسماعیل پور؛ سید داوود حسینی نسب
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ابعاد تاریک و روشن شخصیت با رضایت از زندگی با میانجیگری جهتگیریهای ارزشی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از روش معادلات ساختاری بود. به همین منظور، تعداد 400 نفر از افراد مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر تبریز به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ابعاد تاریک و روشن شخصیت با رضایت از زندگی با میانجیگری جهتگیریهای ارزشی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از روش معادلات ساختاری بود. به همین منظور، تعداد 400 نفر از افراد مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر تبریز به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه رضایت از زندگی، پرسشنامه صفات تاریک شخصیت، پرسشنامه سهگانه روشن شخصیت و پرسشنامه نظام ارزشی استفاده شد. سپس دادهها با استفاده از روش معادلات ساختاری تجزیهوتحلیل شدند. نتایج نشان دادند ابعاد تاریک شخصیت بر رضایت از زندگی اثر منفی داشت، ابعاد روشن شخصیت بر رضایت از زندگی اثر مثبت داشت، بین ابعاد تاریک شخصیت با رضایت از زندگی و میانجیگری جهتگیریهای ارزشی رابطه منفی وجود داشت و بین ابعاد روشن شخصیت با رضایت از زندگی با میانجیگری جهتگیریهای ارزشی رابطه مثبت وجود داشت؛ بنابراین، ابعاد تاریک و روشن شخصیت و نحوه جهتگیری ارزشی با میزان رضایت از زندگی مرتبط است؛ از این رو، میتوان با تدوین مداخلات رواندرمانی ازطریق تأثیرگذاری بر متغیرهای ابعاد تاریک و روشن شخصیت و جهتگیری ارزشی، اثربخشی این متغیرها بر رضایت از زندگی را بررسی کرد.