نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه حدیث، دانشکده علوم و معارف حدیث، دانشگاه قرآن و حدیث، قم، ایران
2 استادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم و معارف اسلامی، دانشگاه قرآن و حدیث، قم، ایران
3 کارشناسی ارشد روانشناسی اسلامی گرایش روانشناسی مثبت گرا، دانشکده علوم و معارف اسلامی، دانشگاه قرآن و حدیث، قم ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
According to Islamic resources, on the one hand, one of the things that threaten satisfaction is a long-term desire, and on the other hand, a long desire would cause a decrease in gratefulness. The present study aimed to investigate the mediation role of gratefulness in the inverse relationship between desire and satisfaction. The current research method is descriptive and a correlational study that intends to determine the mediating variable. Among the students studying in Qom city, 200 people were chosen by convenience sampling method. The instruments included Arezoo Questionnaires (with two main subscales, internal and external desire), Raz Questionaire, and Shokr Questionaire (with two subscales of ungratefulness and gratefulness). Results show that extrinsic desire does directly affect satisfaction, which decreases satisfaction after a decrease in gratefulness. Also, intrinsic desire increases satisfaction by increasing gratefulness. However, the relationship direct path coefficient of innate desire with satisfaction is significant. While the indirect path, the mediation of ungratefulness (lack of gratefulness), is not significant. Still, one of the indirect path coefficients is not substantial, and therefore the mediation of ungratefulness in the relation of innate desire with satisfaction is not confirmed. The results of this study show that long-term wishes through the impact on what one knows about what he/she has in life would reduce or increase one's satisfaction.
کلیدواژهها [English]
رضایت از زندگی[1] یکی از اجزا و مؤلفههای کلیدی شادکامی[2] و بهزیستی ذهنی[3] و نوعی ارزیابی شناختی از زندگی براساس استانداردهای خود انتخاب شده است. شادکامی و خوشبختی، ماهیتی[4] تکبعدی ندارد؛ بلکه شامل مؤلفۀ عاطفی شامل عواطف و هیجانهای مثبت فراوان، عواطف و هیجانهای منفی کم و مؤلفۀ شناختی میشود که معمولاً به رضایت از زندگی اشاره دارد (دینر، 2000 به نقل از شیخی، هومن، احدی، سپاهمنصور، 1389، ص 18؛ لوپز، 2009). این مفهوم، یک ارزیابی کلی از زندگی است که عوامل مختلفی ازقبیل سلامت جسمی و روانی، ویژگیهای شخصیتی و عوامل جمعیتشناختی شامل جنسیت، گروه سنی، ازدواج، موقعیت اقتصادی - اجتماعی و فرهنگ میتوانند بر کمیت و کیفیت آن تاثیرگذار باشند.
تحقیقات مختلفی به بررسی رابطۀ آرزو با رضامندی پرداختهاند. آرزوها از مفهوم انگیزشی متفاوتاند. پندار آرزومندانه مفهومی است که تنها به پیشبینیها دربارۀ آینده مربوط میشود و مردم، تنها زمانی میتوانند آینده را پیشبینی کنند که با خواستههایشان منطبق باشد (کریزان و واینشیتل، 2009). برخی انسانها همیشه در تلاش برای رسیدن به آرزوهای بزرگاند و بعد از دستیابی به یک آرزو، آرزوی دیگری جای آن را میگیرد. ما با محدودیت پردازش اطلاعات در انسانها و نیز با یک دنیای پیچیده و درحال تغییر مواجهیم؛ ازاینرو، تصور مجموعۀ ثابتی از آرزوها نمیتواند کارکرد مناسبی برای افراد داشته باشد؛ بنابراین، انسانها دائماً «آرزوهای بزرگ[5]» را در سر میپرورانند، اما آیا همواره آرزوهای بزرگ موجب پیشرفت و موفقیت و پیشبینیکنندۀ رضایت از زندگی خواهند بود. از نگاه برخی روانشناسان مانند کسر و رایان (کسر و رایان 2001 به نقل از رفیعی هنر، 1394)، اگر اهداف و آرزوهای درونی برای افراد مهمتر باشد، آنها احساس بالاتری از خودشکوفایی و سرزندگی دارند و نشانههای بدنی و افسردگی کمتری را نشان میدهند. درمقابل، هرچه آرزوهای بیرونی (که به آرزوهای مادی یا رویاهای آمریکایی شهرت دارند) برای افراد اهمیت پیدا کند، احساس پایینتری از خودشکوفایی و سرزندگی و فراوانی بالاتری از نشانههای بدنی و اضطراب را خواهند داشت و درواقع آرزوهای مادی، بنیان بهزیستی را سست خواهد کرد. هرچند تحقیقات گذشته نشان دادهاند اهداف بیرونی با بهباشی[6] رابطۀ منفی دارد، گاهی اوقات در بهباشی نقش بازی میکند. آرزوهای مادیگرایانه وقتی بر بهباشی اثر مثبت ندارد که خودِ افراد، به امنیت پایۀ مالی یا اهداف درونی خود دست یافته باشند (رفیعیهنر، 1394).
در تحقیقات، ماتریالیسم بهطور مداوم با سطوح پایینتر رضایتمندی مرتبط بوده است. نتایج این تحقیق نشان دادهاند شکرگزاری و رضایتمندی، بهترتیب میانجی رابطه بین ماتریالیسم و کاهش رضایت از زندگی بود. شکرگزاری نیز یک واسطۀ مستقیم بود؛ در حالی که نیاز به رضایت ازطریق ارتباط آن با شکرگزاری نقش غیرمستقیم دارد. تحقیقات اپیکور (به نقل از نجفی، سهرابی و دلاور، 1394) نشان میدهند ماتریالیستها باوجود تمایل زیاد به دستیابی به اهداف مادی، در سطح جهانی از زندگی خود راضیتر نیستند. یکی از دلایلی آن این است که آنها شکرگزاری کمتری را تجربه میکنند. ماتریالیستها به جای تمرکز بر آنچه دارند، بر آنچه ندارند تمرکز کنند و همین، درک مثبت آنها را در زندگی دشوار میکند و این ممکن است تحقق نیازهای روانشناختی را برای ماتریالیستها دشوارتر و به کاهش رضایت از زندگی بیشتر کمک کند. در تبیین این موضوع، به نظریۀ گپ هم استناد میشود. نظریۀ گپ اظهار میدارد مادیگرایی انتظارات غیر واقعی زیادی از کالاهای مادی به ارمغان میآورد؛ در حالی که کسب کالاهای مادی قادر به برآوردهکردن انتظارات یا حفظ این احساسات نیست و به کاهش احساسات مثبت منجر میشود (نجفی و همکاران، 1394)؛ بنابراین، ممکن است افراد با گرایش مادیگرایانه، برای حفظ احساسات مثبت، به جستجوی مداوم خریدهای جدید نیاز داشته باشند که درنتیجه، موجب نارضایتی مزمن و کاهش احتمالی آن دسته حالات روانی میشود که برای رفاه مهماند؛ ازجمله شکرگزاری؛ اما دربارۀ میانجی دوم (رضایت) که وابسته به شکرگزاری است، بیان داشتهاند که شکرگزاری ممکن است به افزایش رضایت از زندگی منجر شود؛ زیرا افراد سپاسگزار نیازهای روانشناختی مهمی را برآورده میکنند؛ در حالی که افراد ماتریالیست ممکن است نیازهای روانشناختی برآوردهنشده داشته باشند. با مشروطساختن رضایت از زندگی به دستیابی به داراییهای مادی، ممکن است ماتریالیستها از نیازهای مهم دیگر غافل شوند و نارضایتی خود را از زندگی تقویت کنند (نجفی و همکاران، 1394).
همچنین، برخی تحقیقات به بررسی رابطۀ شکرگزاری با شادکامی، رضامندی و بهباشی پرداختهاند. در طول چند سال گذشته، دستهای از شواهد علمی، مشارکت شکرگزاری با بهزیستی روانشناختی، اجتماعی (که امانز و مک گالف در سال 2004؛ مک گالف، کلپاتریک، امانز و لارسون در سال 2001؛ و وود و فروح در سال 2010 انجام دادند)، بهزیستی درونی، سرزندگی، امید، خوشبینی و شکرگزاری با احساسات مثبت و افزایش انگیزش اجتماعی را نشان دادهاند (اصفهانیان گلزاری و براتی سده، 1395). در برخی تحقیقات، با مقایسۀ افراد با درجات مختلف شکرگزاری، به نتایجی رسیدند؛ ازجمله اینکه «مردم سپاسگزار نسبت به ناسپاسها، سطح بالاتری از هیجانهای مثبت، رضایت از زندگی، نشاط و خوشبینی و سطح پایینتری از افسردگی و فشار روانی را گزارش کردند» (امونز و مک گالف، 2004). مداخلههای آزمایشی، ازجمله بررسی تأثیر آموزش راهبردهای شاکرانه بر رضایت از زندگی و بهزیستی ذهنی (دیکرهوف، ۲۰۰۷) از دیگر کارهایی است که در این زمینه انجام شده است (لشنی، 1391).
یکی از امور تهدیدکنندۀ رضامندی، آرزوهای دور و دراز است. آرزو میل و کشش درونی است که انسان را نسبت به تحقق رویدادی در آینده بر میانگیزد. آرزو در افراد، طول و وسعتی متفاوت دارد و پیوسته درحال تغییر و تحول است. برخی انسانها همیشه در تلاش برای رسیدن به آرزوهای بزرگاند و بعد از دستیابی به یک آرزو، آرزوی دیگری جای آن را میگیرد. در تحقیقات هاون به سال 2010 مشخص شد افراد با آرزوهای کامنایافتهتر شادتر از افراد بدون آرزو هستند؛ اما استراز به سال 2007 اعلام کرد آرزو پیشبینیکنندۀ رضامندی نیست! برای حل این پارادوکس، برخی محققان آرزوها را به دو دستۀ درونی و بیرونی تقسیم کردند و معتقدند هرچه اهداف بیرونیتر باشد، رضامندی کاهش مییابد. (رفیعیهنر، 1394) اینگلهارت به بررسی رابطۀ رضایت با آرزو پرداخته و مدل آرزو - تطابق را ارائه کرده است. نظریۀ تطابق ذهنی اینگلهارت بیان میدارد سطح آرزوهای فرد بهتدریج با وضعیت عینی او تطابق پیدا میکند و خوشبختی همیشه بر فراز تپهای دیگر است. به بیان دیگر، رضایت از زندگی بازتاب توازن میان آرزوهای شخص و وضعیت فعلی او است و بنابراین هرچه شکاف میان سطح آرزوهای فرد و وضعیت عینی او بیشتر شود، رضایتمندی او کاهش مییابد (اینگلهارت، 2010).
این با آنچه در ادبیات دین «طول الأمل» نامیده میشود، نزدیک است. امام علی(ع) میفرماید «من کثر مناه، قلّ رضاه» (آمدی 1373 ح 7304) و امام سجاد(ع) میفرماید کسی که راضی است، آرزویی غیر از وضعیت مقدّر را ندارد (حلوانی، 1383، ص 94). این نشان میدهد بین آرزو و رضامندی رابطۀ معکوس وجود دارد؛ یعنی هرچه آرزو افزایش یابد، رضایتمندی کاهش مییابد. براساس مطالب آمده در منابع اسلامی، آرزو سبب کوچکشماری داشتهها و کاهش رضامندی میشود (پسندیده، 1395). «رضا» در اسلام جزء بسیار مهم سعادت و شادکامی شمرده شده است (پسندیده، 1389، ص 80.) و عبارت است از «پذیرش» موقعیت و «خرسندی» یا دستکم ناخرسندنبودن از آن. شخص راضی، کسی است که موضوع رضایت را میپذیرد و از آن، احساس ناخوشایند ندارد و بلکه میتواند خرسند نیز باشد. همچنین، مطابقت نیز از مؤلفههای رضامندی است. این مؤلفه بر میزان هماهنگی وضع موجود با خواستۀ فرد دلالت دارد (پسندیده، 1396). بررسیها نشان دادهاند «خیر ادراکشده»، پایۀ نظری رضامندی اسلامی است؛ یعنی مبتنیبودن زندگی بر خیر واقعی، عامل اساسی رضامندی است. براساس آخرین پژوهشها در منابع اسلامی، عوامل رضامندی عبارتاند از: توان انطباق، خیرشناسی، خیرآوری و خیریابی (پسندیده، 1395).
سؤال مطرحشده در اینجا این است که آرزو چگونه موجب کاهش رضامندی میشود. امام علی(ع) بیان میدارد آرزو موجب لذتنبردن از داشتهها، کوچکشماری داشتهها و کاهش شکرگزاری میشود. امام علی(ع) میفرماید: از آرزوهای طولانی پرهیز کنید؛ زیرا شادی آنچه دارید، از بین میبرد و مواهب خدا نزد شما را کوچک میسازد و حسرت آنچه در خیال دارید، در پی دارد[7] (کلینی 1363،ج۵، ص۸۵، ح۷). ایشان در نقل دیگری میفرماید: از آرزوهای طولانی پرهیز کنید؛ زیرا شادی نعمتهای خدا به شما را از بین میبرد و آنها را نزد شما کوچک میسازد و شما را به کمسپاسی وا میدارد[8] (آمدی 1373،ح۷۲۹۸). در برخی از این روایات آمده است آرزوی دور موجب از بین رفتن لذت نعمت و کوچکشمردن آن و کاهش سپاس و حسرتخوردن به سبب نرسیدن به آرزوها میشود (کلینی، 1363ش، ج۵، ص۸۵، ح۷). برخی دیگر از این روایات، به فریبندهبودن آرزوها پرداختهاند و بیان داشتهاند موجب ناامیدی انسان میشوند (کلینی، 1363ش، ج ۸، ص ۲۵۶، ح ۳۶۸) و او را به انتظاری بیپایان دچار میسازند (آمدی، 1373ش، ص ۴۳۹) و همانند کسی که در پی سراب است، او را ناکام میکنند (آمدی، 1373ش، ح ۲۳۷۴) و جز بر دامنۀ آرزو و شدت درد و رنجش نمیافزایند (آمدی، 1373ش، ح ۲۳۷۵)؛ بنابراین، کاهش سپاس که ناشی از ندیدن داشتههاست، میتواند عنصر واسطهای بین آرزو و رضامندی باشد.
پسندیده (1389 و 1392) دربارۀ آرزو با رویکرد روانشناختی در حوزۀ مباحث اسلامی، در ضمن بررسی رضایت زندگی و تحلیل الگوی اسلامی شادکامی، موضوع آرزوها را بهصورت مفهومی و رفیعیهنر «تبیین مدل نظری عملکرد أمل براساس منابع اسلامی» (رفیعی هنر، 1393) و «نقش آرزوها در رضایت زندگی بر اساس مدل اسلامی عملکرد أمل» (رفیعی هنر، 1394) را بررسی کردهاند. در حوزۀ رضامندی، مباحث نظری زیادی در روانشناسی و نیز مبتنی بر متون دینی صورت گرفته است؛ اما در بحث سپاس، اصفهانیان (1395) در چند سال گذشته، دستهای از شواهد علمی رابطۀ شکرگزاری با بهزیستی روانشناختی، اجتماعی، بهزیستی درونی، صفات عالی مثبت، سرزندگی، امید، خوشبینی، همدلی و افزایش انگیزش اجتماعی را نشان داده است.
همانگونه که مشاهده شد مطالعات و تحقیقات مختلفی دربارۀ رابطه، شادکامی، بهباشی و رضایتمندی با آرزو صورت گرفته است. همچنین، تحقیقات مختلفی دربارۀ رابطۀ سپاس با شادکامی، بهباشی و رضایتمندی و مانند آن نیز صورت گرفته است؛ اما پژوهشی به دست نیامد که رابطۀ این سه را با یکدیگر بررسی کند. این پژوهش بر آن است تا رابطه این سه را با الهام از متون دینی - که توضیح آنها گذشت - بررسی کند و مشخص سازد چه نوع رابطهای میان این سه وجود دارد. فرضیۀ پژوهش این است که آرزو با کاهش شکرگزاری، موجب کاهش رضامندی میشود؛ البته با توجه به اینکه مقیاس آرزو، دو خردهمقیاس آرزوی درونی و بیرونی دارد، فرضیۀ پژوهش این است که 1- آرزوی بیرونی با کاهش شکرگزاری موجب کاهش رضامندی میشود؛ 2- آرزوی درونی با افزایش شکرگزاری موجب افزایش رضامندی میشود و 3- آرزوی درونی با افزایش شکرگزاری موجب افزایش رضامندی میشود.
روش
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است که قصد دارد متغیر میانجی را مشخص سازد. جامعۀ این پژوهش، دانشجویان درحال تحصیل در شهر قم و حجم نمونه 200 نفر از این دانشجویان بود که به روش نمونه دردسترس انتخاب شدند.
ابزار سنجش: پرسشنامۀ رضایت از زندگی: قاسمی، دلاور و پسندیده (1394) پرسشنامۀ رضایت از زندگی (راز) را بر مبنای دیدگاه نظری «خیر» ساختند. برای بررسی روایی مقیاس راز از روش وابسته به محتوا و تحلیل عاملی استفاده شده است. در تحلیل عاملی از روش مؤلفههای اصلی با چرخش متعامد بهره برده شده است. شاخص کفایت نمونهبرداری برابر با 816/0 درصد است که کفایت حجم نمونه برای تحلیل عوامل را نشان میدهد. برای بررسی اعتبار مقیاس، آلفای کرونباخ کل مقیاس و میزان همسانی درونی گویهها یا خردهمقیاسها محاسبه شده است. اعتبار درونی پرسشنامه نیز با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ سنجش شده است. آلفای کل مقیاس 921/0 درصد است. درمجموع، نمرات آلفا نشان میدهد مقیاس از اعتبار بالایی برخوردار است. در مقیاس، راز سه مؤلفۀ خیریابی رضامندانه، عملکرد رضامندانه و واقعگرایی رضامندانه وجود دارد.
پرسشنامۀ آرزو: کیسر و رایان پرسشنامه آرزو را ساختند که دارای 105 سؤال بوده است. این مقیاس شامل سه مقیاس جداگانۀ اهمیت، احتمال دستیابی و میزان دستیابی به آرزوهای درونی و بیرونی است که ساختار عاملی، تعداد سؤالات و طیف لیکرت پاسخگویی به سؤالات، در هر سه مقیاس، مشابه است. این مقیاس شامل دو عامل سطح دوم (آرزوهای درونی و بیرونی) است که عامل آرزوهای درونی، شامل 4 عامل مرتبه اول (رشد شخصی، ارتباط صمیمانه و متعهدانه با دیگران داشتن، تعاون و همکاری اجتماعی و حفظ سلامتی بدن) و عامل آرزوهای بیرونی، شامل 3 عامل مرتبه اول (ثروت، شهرت و زیبایی) است. برای هرکدام از این آرزوها (4 آرزوی درونی و 3 آرزوی بیرونی)، سه محور اهمیت، احتمال دستیابی و دستیابی در نظر گرفته شده است. در پژوهش کیسر و رایان، در مطالعۀ اول (تعداد نمونه = 100)، آلفای کرونباخ اهمیت آرزوهای درونی و بیرونی 59/0 و 87/0 و آلفای کرونباخ احتمال دستیابی به آرزوهای درونی و بیرونی 68/0 و 86/0 به دست آمد. در مطالعۀ دوم (تعداد نمونه=192) نیز آلفای کرونباخ اهمیت آرزوهای درونی و بیرونی 72/0 و 89/0 و آلفای کرونباخ احتمال دستیابی به آرزوهای درونی و بیرونی 70/0 و 84/0 بود. در مطالعهای دیگر (دریز، ونستینکست، سننز و دیوایت 2007 به نقل از فروغی، زینعلی و اکبری 1396؛ ونستینکست، دریز، سایمنز و سننز 2006) آلفای کرونباخ برای اهمیت آرزوهای بیرونی، بهترتیب، ثروت 73/0 و 84/0 و شهرت 97/0 و 75/0 و زیبایی 82/0 و 70/0 و برای اهمیت آرزوهای درونی، بهترتیب، رشد شخصی 70/0 و 72/0، همکاری اجتماعی 89/0 و 80/0 و ارتباط 82/0 و 80 به دست آمد. در مطالعۀ سبزهآرای لنگرودی، فرگوسن، سرافراز و محمدی (سبزهآرای لنگرودی، فرگوسن، سرافراز و محمدی، 2014 به نقل از فروغی و همکاران، 1396)، ساختار عاملی نمایه در نمونۀ ایرانی تأیید شد و همسانی درونی اهمیت، احتمال دستیابی و میزان دستیابی به آرزوهای درونی بهترتیب 86/0، 87/0، 88/0 و اهمیت، احتمال دستیابی و میزان دستیابی به آرزوهای بیرونی بهترتیب 87/0، 84/0، 84/0 گزارش شد. با جمع نمرههای اهمیت، احتمال دستیابی و میزان دستیابی آرزوهای درونی و بیرونی و تقسیمشان بر تعداد، اهمیت آرزوهای درونی، احتمال دستیابی به آرزوهای درونی و میزان دستیابی به آرزوهای درونی، اهمیت آرزوهای بیرونی، احتمال دستیابی به آرزوهای بیرونی و میزان دستیابی به آرزوهای بیرونی محاسبه میشود. درنهایت اینکه میتوان کل مادههای چهار آرزوی درونی و کل مادههای سه آرزوی بیرونی را جمع و با تقسیمشان بر تعداد، دو نمره کلی برای آرزوهای درونی و بیرونی به دست آورد (فروغی، زینعلی و اکبری 1396).
مقیاس شکر: در متغیر شکرگزاری، از مقیاس شکر باقری، گلزاری و سهرابی (1394) استفاده شده است. در ساخت مقیاس شکر، از دو روش توصیفی و پیمایشی استفاده شد. در روش توصیفی، پس از بررسی روانشناختی متون دینی، نشانههای انسان شاکر و موانع شکرگزاری به دست آمد و با توجه به آنها، مقیاس اولیه، ساخته و پس از تأیید ساختار و محتوای مقیاس به دست کارشناسان در نمونۀ ششصد نفری، که با روش دردسترس انتخاب شدند، اجرا شد. برای بررسی روایی، از روایی محتوا (CVR) و تحلیل عاملی استفاده شده است. میانگین نمره کارشناسان به نشانهها ۹۳/۱ از 3 و به گویهها ۲۲/۱ از 2 بود که نشاندهندۀ روایی محتوایی مطلوب این مقیاس است. تحلیل عاملی به شیوۀ مؤلفههای اصلی و چرخش واریماکس حاکی از وجود ده عامل با ۸/۴۵ درصد واریانس سؤالات نیز گویای روایی این مقیاس بود. این عاملها عبارتاند از: ابراز تشکر از مردم، تشکر از خدا، شکر عملی، رضایت، بهرهدهی، انکار، تواضع، مادیگرایی، همدلی و وسعت نظر. برای بررسی اعتبار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. آلفای کل مقیاس ۸۹۵/۰ به دست آمد و مشاهدۀ آلفای خردهمقیاسها نیز نشاندهندۀ پذیرفتنیبودن همسانی درونی گویهها در تمام عاملها بود (باقری، گلزاری و سهرابی، 1395). هنگام تحلیل دادههای پژوهش حاضر، مشخص شد عاملهای دهگانۀ آزمون شکر، تابع مدل نرمال نیستند و به این ترتیب، شرایط لازم برای آزمونهای چندمتغیری را ندارند. پس از بررسی، مشخص شد این مسئله دربارۀ دادههای مربوط به پژوهش اصلی (باقری، گلزاری و سهرابی، (
1394) نیز صادق است؛ بنابراین، با استفاده از مجموعۀ دادههای باقری و پژوهش حاضر، ده عامل یادشده دوباره تحلیل عاملی شدند (حسنزاده و پسندیده، در دست انتشار) و حاصل آن، دو عامل درجۀ دوم بود که از آنها میتوان با عنوان سپاس و کفران یاد کرد. مراد از سپاس، دیدن داشتههای موجود، استفادۀ بهینه از آنها و توجه به جنبههای معنوی داشتههاست؛ درمقابل، کفران به معنای سرپوشگذاشتن بر داشتهها و محدودکردن بینش خویش به مادیات و انکار جنبههای معنوی داشتههاست. روش اجرا و تحلیل: پرسشنامههای سهگانۀ آرزو کسر و ریان، راز قاسمی و شکر باقری روی 200 نفر از دانشجویان اجرا شدند. پس از اجرا، بررسی پرسشنامهها نشان داد تعدادی از آنها ناقص بود. پس از حذف پرسشنامههای ناقص و دادههای پرت، درنهایت 191 پرسشنامه برای تحلیل نهایی باقی ماندند. |
|
دادههای پرسشنامهها با روش تحلیل مسیر با نرمافزار LISREL و الگوریتیم بوت استراپ هایس در نرمافزار SPSS تحلیل شدند. با توجه به اینکه تمام نمودارهای مسیری که مطالعه شد دارای سه متغیر و سه ارتباط بین این سه بود، معادلات مربوطه، همگی کاملاً مشخص[9] و دارای درجۀ آزادی صفرند؛ بنابراین، شاخصهای برازش مدل دربارۀ این معادلات موضوعیت ندارد و با توجه به اینکه تمام مسیرها در معادله در نظر گرفته شدهاند و معادلات یک جواب بیشتر ندارند، برازش مدل با دادهها کامل است.
یافتهها با توجه به آنچه در توضیح روش و شیوۀ تحلیل آمد، جداول معناداری ضرایب به همراه نمودارهای مسیر ارائه خواهند شد. در جدولهای مزبور، مقادیر t بالاتر از 96/1 معنادارند.
|
جدول 1. معناداری ضرایب مسیر برای رابطۀ آرزوی بیرونی با رضامندی با میانجیگری کفران
|
ضرایب استانداردشده |
t |
آرزوی بیرونی - کفران |
40/0 |
00/6 |
کفران - رضامندی |
51/0- |
56/7- |
آرزوی بیرونی - رضامندی |
01/0- |
09/0- |
یافته اول دربارۀ رابطۀ آرزوی بیرونی با رضامندی با میانجیگری کفران است. در شکل 1 ضرایب مسیر
|
|
برای رابطۀ آرزوی بیرونی با رضامندی با میانجیگری کفران به تصویر کشیده شدهاند. |
رضامندی |
آرزوی بیرونی |
کفران |
شکل 1. بررسی رابطۀ آرزوی بیرونی با رضامندی با میانجیگری کفران
همانگونه که مشاهده میکنید ضرایب مربوط به |
|
مسیر غیرمستقیم معنادارند؛ اما ضریب مسیر مستقیم |
معنادار نیست؛ بنابراین، رابطۀ مستقیم آرزوی بیرونی با کفران و کفران و رضامندی معنادار است؛ اما رابطۀ مستقیم آرزوی بیرونی با رضامندی، معنادار نیست. نتیجۀ الگوریتم بوت استراپ برای مسیر غیرمستقیم آرزوی بیرونی – کفران - رضامندی، در جدول 2 ارائه شده است. با توجه به اینکه مقدار صفر در بازۀ فاصلۀ اطمینان محاسبهشده قرار ندارد، میتوان نتیجه گرفت این مسیر غیرمستقیم معنادار است و میانجیگری کفران در رابطۀ بین آرزوی بیرونی و رضامندی تأیید میشود.
جدول 2. نتایج بوت استراپ برای مسیر غیرمستقیم رابطۀ آرزوی بیرونی با رضامندی با میانجیگری کفران
مسیر |
دادهها |
بوت |
تورش |
خطای استاندارد |
حد پایین |
حد |
آرزوی بیرونی – کفران - رضامندی |
2974/0- |
2975/0- |
0001/0- |
0671/0 |
4447/0- |
1795/0- |
جدول 3. معناداری ضرایب مسیر برای رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری شکرگزاری
|
ضرایب استانداردشده |
t |
آرزوی درونی - شکرگزاری |
43/0 |
50/6 |
شکرگزاری - رضامندی |
57/0 |
75/8 |
آرزوی درونی - رضامندی |
01/0 |
10/0 |
یافته دوم دربارۀ رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری سپاس است. در شکل 2 ضرایب مسیر برای رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری سپاس به تصویر کشیده شدهاند.
آرزوی درونی |
رضامندی |
سپاس |
شکل 2. بررسی رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری سپاس
با توجه به جدول 3، ضرایب مربوط به مسیر مستقیم آرزوی درونی با سپاس و سپاس با رضامندی معنادارند؛ اما ضریب مربوط به مسیر مستقیم آرزوی درونی با رضامندی معنادار نیست. الگوریتم بوت استراپ برای بررسی رابطۀ غیرمستقیم آرزوی درونی با رضامندی ازطریق سپاس نشان داد (جدول 4) که صفر در بازۀ فاصلۀ اطمینان محاسبهشده قرار دارد و میتوان رابطۀ غیرمستقیم آرزوی درونی با رضامندی را ازطریق سپاس، معنادار دانست.
ضرایب مربوط به مسیر غیرمستقیم، معنادارند؛ اما ضریب مسیر مستقیم، معنادار نیست؛ بنابراین، میانجیگری سپاس برای رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی تأیید میشود؛ به این ترتیب که آرزوی بیرونی با افزایش سپاس و درنتیجه، افزایش رضامندی همراه است.
جدول 4: نتایج بوت استراپ برای مسیر غیرمستقیم رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری سپاس
مسیر |
دادهها |
بوت |
تورش |
خطای استاندارد |
حد پایین |
حد |
آرزوی درونی – سپاس - رضامندی |
5552/0 |
5550/0 |
0002/0- |
0987/0 |
3678/0 |
7600/0 |
جدول 5. معناداری ضرایب مسیر برای رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری کفران
|
ضرایب استانداردشده |
t |
آرزوی درونی - کفران |
10/0- |
38/1- |
کفران - رضامندی |
50/0- |
16/8- |
آرزوی درونی - رضامندی |
20/0 |
33/3 |
یافته سوم دربارۀ رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری کفران است. در شکل 3 ضرایب مسیر برای رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری کفران به تصویر کشیده شدهاند.
رضامندی |
آرزوی درونی |
کفران |
شکل 3. بررسی رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری کفران
ضریب مربوط به مسیر مستقیم دربارۀ رابطۀ آرزوی درونی و کفران، معنادار نیست؛ اما دربارۀ رابطۀ کفران با رضامندی و رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی، معنادار است (جدول 5). با توجه به اینکه الگوریتم بوت استراپ دربارۀ رابطۀ غیرمستقیم این متغیرها (جدول 6) به فاصلۀ اطمینانی منجر شد که شامل مقدار صفر است، میتوان نتیجه گرفت این مسیر، معنادار نیست و بنابراین، میانجیگری کفران در رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی به تأیید نمیرسد.
جدول 6. نتایج بوت استراپ برای مسیر غیرمستقیم رابطۀ آرزوی درونی با رضامندی با میانجیگری کفران
مسیر |
دادهها |
بوت |
تورش |
خطای استاندارد |
حد پایین |
حد |
آرزوی درونی – کفران – رضامندی |
1117/0 |
1114/0 |
0004/0- |
0799/0 |
0345/0- |
2850/0 |
بحث
در بحث پیشین، سه یافته مطرح شد که در اینجا تفسیر شدهاند. یافتۀ اول، رابطۀ آرزوی بیرونی با رضامندی ازطریق کفران است. ضرایب مربوط به مسیر غیرمستقیم، معنادارند؛ اما ضریب مسیر مستقیم، معنادار نیست؛ بنابراین، میانجیگری کفران برای رابطۀ آرزوی بیرونی با رضایت تأیید میشود؛ به این ترتیب که آرزوی بیرونی با افزایش کفران و درنتیجه، کاهش رضایت همراه است. تفسیر این یافته به نقطۀ محوری آرزوی بیرونی، کفران و رضامندی بر میگردد. آرزوی بیرونی مبتنی بر احساس محرومیت، کفران مبتنی بر انکار داشتهها، اما رضامندی مبتنی بر ادراک داشتههاست. وقتی آرزوی فرد بیرونی باشد، بر نداشتهها تمرکز میکند و همین امر سبب انکار داشتهها میشود و کفران را به وجود میآورد و کفران نیز به دلیل انکار داشتهها موجب کاهش رضامندی میشود. پس آرزوی بیرونی با افزایش کفران موجب کاهش رضامندی میشود (منفی در مثبت = منفی). با این یافته، فرضیۀ اول پژوهش تأیید میشود؛ البته با تغییراتی به این شکل که آرزوی بیرونی با کفران موجب نارضایتی میشود.
همانگونه که پیشتر گذشت این با آنچه در ادبیات دین «طول الأمل» نامیده میشود، نزدیک است. امام علی(ع) میفرماید: «من کثر مناه، قلّ رضاه» (آمدی 1373 ح 7304) و امام سجاد(ع) میفرماید: کسی که راضی است، آرزویی غیر از وضعیت مقدّر را ندارد (حلوانی، 1383، ص 94). این نشان میدهد بین آرزو و رضامندی رابطۀ معکوس وجود دارد؛ یعنی هرچه آرزو افزایش یابد، رضایتمندی کاهش مییابد. براساس مطالب آمده در منابع اسلامی، آرزو سبب کوچکشماری داشتهها و کاهش رضامندی میشود (پسندیده، 1395). بر اساس این، آن دسته از متون دینی که رابطۀ معکوس بین آرزو و رضامندی را تبیین کردهاند، میتوان به آرزوهای بیرونی تفسیر کرد و به تبیین و تفسیر این یافته پرداخت. آرزوی دور موجب از بین رفتن لذت نعمت و کوچکشمردن آن و کاهش سپاس و حسرتخوردن به سبب نرسیدن به آرزوها میشود. همچنین، آرزوی طولانی فریبنده است و موجب ناامیدی انسان میشود؛ چون او را به انتظاری بیپایان دچار میسازد و همانند کسی که در پی سراب است، او را ناکام میکنند. آرزوهای دور و دراز، هرچند قرار است انسان را به کامیابی بیشتر و درنتیجه، به آرامش برساند، نهتنها انسان را به کامیابی بیشتر نمیرساند، از همان اندازۀ معقول هم محروم میکند. این همان چیزی است که در روایات از آن بهعنوان «خدعههای آرزو» یاد شده است. مجموعه این ویژگیها در دو گروه تقسیم میشوند: یکی داشتههای حال (نعمت) و دیگری نداشتههای آرزوشده. در بخش داشتهها، آرزوی بیرونی موجب کوچکشماری داشتهها و لذتنبردن از آنها میشود و در بخش نداشتههای آرزوشده، موجب ناکامی و ناامیدی و حسرت و نیز افزایش دامنۀ آرزو و درنهایت، سبب افزایش درد و رنج میشود.
همچنین، همانگونه که گذشت (نجفی، و همکاران، 1394) تحقیقات تجربی نشان دادهاند عوامل موقعیتی و بیرونی نظیر وضعیت اقتصادی در کوتاهمدت برای افزایش بهزیستی و شادمانی، عملی به نظر میرسند؛ اما در بلندمدت کارایی ندارد و عوامل درونی ازجمله شخصیت، خوشبینی، امیدواری، خودکارآمدی و عزت نفس، کارایی بیشتری دارند. این بدان سبب است که جایگاه اجتماعی، ثروت و دسترسی به منابع مادی، اگرچه باعث شادکامی میشوند، به دلیل خوپذیری انسان، اندکاندک تأثیر مثبت خود را از دست میدهند. در تحقیقات متعدد، ماتریالیسم بهطور مداوم با سطوح پایینتر رضایتمندی مرتبط بوده است. یکی از دلایلی که ماتریالیستها از زندگی خود رضایت کمتری دارند، این است که آنها شکرگزاری کمتری را تجربه میکنند. ماتریالیستها به جای راضیبودن از آنچه در اختیارشان است، ممکن است به جای تمرکز بر آنچه دارند، بر آنچه ندارند، تمرکز کنند و همین، درک مثبت آنها را در زندگی دشوار کند. چنین جهتگیری ممکن است تحقق نیازهای روانشناختی خود را برای ماتریالیستها دشوارتر کند و بیشتر به کاهش رضایت از زندگی کمک کند. همچنین، ماتریالیستها انتظارات غیر واقعی زیادی از کالاهای مادی دارند؛ اما کسب کالاهای مادی به برآوردهکردن انتظارات یا حفظ این احساسات قادر نیست و به کاهش احساسات مثبت منجر میشود. برای حفظ احساسات مثبت، ممکن است افراد با گرایشات مادی به جستجوی مداوم خریدهای جدید نیاز داشته باشند که درنتیجه، موجب نارضایتی مزمن و کاهش احتمالی آن دسته حالات روانی میشود که برای رفاه مهماند؛ ازجمله شکرگزاری. این در حالی است که شکرگزاری ممکن است به افزایش رضایت از زندگی منجر شود؛ زیرا افراد سپاسگزار نیازهای روانشناختی مهمی را برآورده میکنند؛ در حالی که افراد ماتریالیستی ممکن است نیازهای روانشناختی برآوردهشدهای نداشته باشند.
یافتۀ دوم، رابطه بین آرزوی درونی را با رضامندی ازطریق سپاس نشان میداد. همانگونه که گذشت ضرایب مربوط به مسیر غیرمستقیم، معنادارند؛ اما ضریب مسیر مستقیم، معنادار نیست؛ بنابراین، میانجیگری سپاس برای رابطۀ آرزوی درونی با رضایت تأیید میشود؛ به این ترتیب که آرزوی درونی با افزایش سپاس و درنتیجه، افزایش خیر همراه است. بدین ترتیب فرضیۀ دوم پژوهش نیز تأیید میشود.
این نشان میدهد در روایت «من کثر مناه قلّ رضاه/هر کس آرزویش زیاد شود، رضایتش کاهش یابد» نخست، مراد آرزوهای بیرونی است و دوم، رابطۀ مستقیمی بین آنها وجود ندارد؛ بلکه آرزوی درونی موجب افزایش سپاس میشود و از آن طریق بر افزایش رضامندی اثر میگذارد. در تفسیر این یافته میتوان گفت وقتی آرزوهای فرد درونی شود، در مادیات احساس محرومیت نمیکند و داشتههای موجود خود را میبیند که موجب سپاس میشود و سپاس که به سبب ادراک داشتهها شکل میگیرد، میتواند بر رضایت که ریشه در ادراک خیر دارد، تأثیر بگذارد و افزایش دهد.
از کلام امام سجاد(ع) در مناجات امیدواران به دست میآید که آرزوهای طولانی در امور معنوی مطلوب است و در امور مادی مذموم و ناپسند است. آرزوکردن بهخودیخود مذموم نیست و از به کار بردن واژههای «أمل» و «منی» در این دعا به دست میآید که اگر متعلق آرزو و حتی آرزوهای طولانی، امور معنوی و اخروی باشد، امری پسندیده و مطلوب است و اگر در برخی روایات، آرزوی طولانی نکوهش شده، مربوط به مواردی است که متعلق آن، دنیا و لذتهای پست آن است که انسان را از رسیدن به تعالی و پیشرفت در مسیر کمال باز میدارد. او معتقد است انسان فطرتاً خیرطلب است (عادیات: 8)[10]؛ اما در تشخیص مصداق آن اشتباه میکند و بنابراین، آرزوی خیر واقعی صحیح است، نه خیرهای ظنی و پنداری. او تأکید دارد در آرزوهای اخروی افراط معنا ندارد و از این نظر، هرچه آرزوها به آخرت و دستیابی به مقامات آن بلندتر باشد، پسندیدهتر است و حاکی از همت بلند انسان است؛ ولی چون آرزوهای دنیوی با آن در تزاحم است، زیادهروی در پرداختن به برخی امور دنیوی، انسان را از برخی امور معنوی باز میدارد.
یافتۀ سوم، رابطه بین آرزوی درونی را با رضامندی ازطریق کفران میسنجد. ضریب مربوط به مسیر مستقیم، معنادار، اما یکی از ضرایب مسیر غیرمستقیم، معنادار نیست؛ بنابراین، میانجیگری کفران برای رابطۀ آرزوی درونی با رضایت تأیید نمیشود. پس نمیتوان ادعا کرد آرزوی درونی برعکس آرزوی بیرونی است و سپاس میانجی آن با رضایت است؛ بلکه آرزوی درونی بهطور مستقیم با رضایت، مرتبط است و با کاهش کفران نمیتواند رضایت را افزایش دهد؛ بنابراین، فرضیۀ سوم تأیید نمیشود.
این شاید به این دلیل باشد که آرزوی درونی هرچند میتواند سپاس را با برجستهکردن داشتهها افزایش دهد؛ اما بر کاهش کفران اثر ندارد تا از آن طریق، رضایت را افزایش دهد. این نشان میدهد در این رابطه، دو مفهوم سپاس و کفران، متضاد هم نیستند و اینگونه نیست که نبود یکی موجب بودن دیگری شود. از آنچه گذشت بهخوبی روشن شد نارضایتی ریشه در کفران (ناسپاسی) و رضامندی ریشه در شکرگزاری دارد.
از همۀ آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت آرزوهای مادی که در ادبیات دین آرزوهای طولانی (طول الأمل) نامیده میشوند، بهصورت غیرمستقیم از طریق اثرگذاری بر شناخت داشتههای زندگی بر رضامندی اثر میگذارند. با توجه به اینکه آرزوها تمرکز بر نداشتهها دارند، افزایش آنها موجب کاهش ادراک داشتههای زندگی میشود و درنتیجه، رضامندی نیز (که مبتنی بر ارزیابی از دستاوردها و داشتههاست) کاهش مییابد. این همان چیزی است که در روایت امیرالمؤمنین(ع) بیان شده است «هر کس آرزوهایش افزایش یابد، رضایتش کاهش مییابد». در طرف مقابل، افزایش آرزوهای درونی موجب تقویت ادراک داشتهها میشود و از این طریق بر افزایش رضامندی اثر میگذارند؛ اما آرزوهای درونی موجب تضعیف کفران (عدم ادراک داشتهها) نمیشود و بهطور مستقیم بر رضامندی اثر مثبت میگذارد و آن را افزایش میدهد.
از محدودیتهای این پژوهش، نبود مقیاسهای متقن در سه متغیر اصلی پژوهش، بهویژه متغیز آرزو بود. در تحقیقات اسلامی - روانشناختی، لازم است ابزار سنجش آنها براساس مفهوم اسلامی آنها ساخته شده باشد؛ زیرا ممکن است در ادبیات دین، معنایی خاص در نظر باشد و بر همان اساس نیز گزارههایی بیان شده باشند. همچنین، جامعۀ آماری ما نیز جامعهای مسلمان است که در فرهنگ اسلامی رشد کرده است؛ ازاینرو، اگر ابزاری غیر از ابزار مطابق با فرهنگ و دین باشد، ممکن است نتایج دقیقی به دست نیاید. محدودیت دیگر این پژوهش، محدودبودن آن به جامعۀ دانشجویی و دانشجویان شهرستان قم بود که اقتضای چنین پژوهشهایی است؛ ازاینرو، پیشنهاد میشود تحقیق حاضر با استفاده از ابزارهای بومی و اسلامی متقن تکرار شود و دوم، در سطحی گسترده و در جامعههای آماری متفاوتی اجرا شود. علاوه بر این، درجۀ مذهبیبودن یا جهتگیری مذهبی افراد در این پژوهش بررسی شده است که پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی به آن توجه شود.
[1]. Life satisfaction.
[2]. Happiness
[3]. Subjective well-being
[4]. entity
[5]. High Aspiration
[6]. wellbeing
[7]. تَجَنَّبوا المُنی؛ فَإنَّها تُذهِبُ بَهجَةَ ما خُوِّلتُم وتَستَصغِرونَ بِها مَواهِبَ اللّهِ تَعالی عِندَکُم و تُعقِبُکُمُ الحَسَراتِ فیما وَهَّمتُم بِهِ أنفُسَکُم.
[8]. تَجَنَّبُوا المُنی فَإنَّها تَذهَبُ بِبَهجَةِ نِعَمِ اللَّهِ عِندَکُم وتُلزِمُ استِصغارَها لَدَیکُم وعلی قِلَّةِ الشکر مِنکُم.
[9]. just-identified
[10]. انه لحب الخیر لشدید.