پیش‌بینی کانون کنترل سلامت زنان براساس خوش‌بینی و ذهن‌آگاهی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی گناباد، گناباد، ایران.

2 دکترای روانشناسی ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام رضا (ع)، تهران، ایران.

3 دانشیار آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، دانشکده بهداشت؛ مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی گناباد، گناباد، ایران.

4 استادیار روانشناسی. دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه پیام نور. گناباد. ایران.

چکیده

کانون کنترل سلامت، میزان باور و اعتقاد فرد به این امر است که سلامت او در کنترل عوامل درونی یا بیرونی است. پژوهش حاضر به‌منظور بررسی نقش خوشبینی و ذهن‌آگاهی به‌عنوان دو مؤلفۀ روانشناختی بر کانون کنترل سلامت در زنان صورت گرفت. این پژوهش، مطالعۀ همبستگی توصیفی بود و آزمودنی‌ها شامل صد و شصت نفر از زنان مراجعه‌کننده به مراکز بهداشت شهرستان گناباد بودند که با روش سهمیه‌ای تصادفی انتخاب شدند و پرسش‌نامۀ بازنگری‌شدۀ جهت‌گیری زندگی، پنج‌وجهی ذهن‌آگاهی و کانون کنترل سلامت را پاسخ دادند. براساس یافته‌ها، بین خوشبینی و کانون کنترل سلامت درونی رابطۀ مثبت و معنی‌داری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام نیز نشان دادند عمل با آگاهی، 25 درصد از تغییرات کانون کنترل بیرونی سلامت را به‌صورت منفی تبیین می‌کند و خوش‌بینی و غیرقضاوتی بودن نیز قادر به تبیین 6 درصد واریانس کنترل درونی سلامت به‌صورت مثبت بوده‌اند؛ بنابراین، خوشبینی و ذهن‌آگاهی باعث افزایش کنترل درونی سلامت و کاهش کنترل بیرونی سلامت در زنان می‌شود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Predicting Health Locus of Control in Women through Optimism and Mindfulness

نویسندگان [English]

  • Mehri Baloochi Bidokhi 1
  • Afrooz Mousavi 2
  • Mahdi Moshki 3
  • Mahmoud Panahi Urban 4
1 M.A in clinical psychology, Social Development & Health Promotion Research Centre, Gonabad University of Medical Sciences, Gonabad, Iran.
2 PhD sport psychology, Department of Physical Education and Sport Sciences, Factually of Human Sciences, International University of Imam Reza, Mashhad, Iran
3 Associate Professor of Health Education & health Promotion, Department of Public Health, School of Health; Social Development & Health Promotion Research Centre, Gonabad University of Medical Sciences, Gonabad, Iran
4 Assistant professor of psychology. Department of Psychology, Faculty of Humanities and Social Sciences, University of Payam Noor, Gonabad, Iran.
چکیده [English]

Health locus of control (HLOC) referes to expectancies regarding whether health is controlled by one's own actions, or powerful external agents. The aim of present study was to investigate the role of optimism and mindfulness as two psychological factors in women's health locus of control. This was a descriptive study, correlational one, in which one hundred and sixty women of all women referred to health centers in Gonabad city, were selected quota sampling randomly. They completed life Orientation Test (LOT), five act mindfulness questionnaire, and multidimensional health locus of control (MHLC). Based on the findings, there was a significant positive correlation between internal health locus of control and optimism. The result of step by step regression showed that mindfulness could explain negatively 25 percents of variance ofexternal health locus of control. Also optimism and non-judgment specified positively 6 percents of variance ofinternal health locus of control. So optimism and mindfulness can enhance internal health locus of control and reduce external health locus of control in women.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Optimism
  • mindfulness
  • health locus of control
  • women

مقدمه

سلامت، نیاز اساسی انسان است که فرد پیوسته برای رسیدن به آن تلاش می‌کند. زوترا، هال و مورای (2010) سلامت را توان مستمر جسمی، هیجانی، ذهنی و اجتماعی فرد برای مقابله با محیطی تعریف کرده‌اند که در آن به ‌سر‌ می‌برد. براساس این تعریف، سلامتی صرفاً به نبود بیماری جسمی و ناتوانی اطلاق نمی‌شود؛ بلکه صحت کامل جسمی، روانی و اجتماعی انسان است. با این نگاه جامع به سلامت، نبود برنامه‌‌ریزی‌های بلند‌مدت و جامع، حامل پیامدهای بسیار ناگوار و نگران‌کننده‌ای خواهد بود (بانگ، 2010).

زنان در انجام مسئولیت برای تأمین بهداشت و سلامت جامعه نقش مهم و مؤثری را به‌عهده دارند؛ زیرا آنان نه‌تنها مسئول سلامت خودند، بیشترین مراقبت را برای سلامت و بهداشت خانواده خود انجام می‌دهند. سلامت زنان از سویی به دلیل ویژگی‌های بیولوژیکی و نقش باروری آنها و از سویی دیگر به دلیل نقش محوری و اساسی آنها در ارائۀ مراقبت‌های سلامت در خانواده و جامعه با مردان متفاوت است و اهمیت ویژه‌ای دارد (احمدی و باباشاهی، 1391).

از بین ابعاد مختلف سلامت، کانون کنترل سلامت، میزان باور و اعتقاد فرد به این امر است که سلامت او در کنترل عوامل درونی یا بیرونی است. بر اساس این، افراد باور دارند خودشان، افراد قدرتمند یا شانس بر سلامت یا بیماری آنها تأثیر می‌گذارد (والستون، والستون، و دولیس، 1978). کانون درونی کنترل سلامت با آگاهی و نگرش مثبت وضعیت روانشناختی رفتارهای بهداشتی و سلامت همگام می‌شود. در مقابل، کانون بیرونی کنترل سلامت بیشتر با رفتارهای سلامتی منفی و وضعیت روانشناختی ضعیف همراه می‌شوند (والستون، 2005).

افراد با کانون کنترل سلامتی از نوع بیرونی معتقدند پیامدهای معین در زندگی آنها به‌واسطۀ نیروهایی مانند پزشکان، شانس، سرنوشت و بخت و اقبال تعیین می‌شوند. در مقابل افرادی که دارای کانون کنترل سلامت درونی‌اند، معتقدند پیامدهای معین در زندگی در نتیجۀ رفتار و اعمال آنها است. به عبارت دیگر، تعیین‌کنندۀ سلامتی آنها به‌طور مستقیم اعمال و رفتارهای آنان است (رحیمیان، 1388). اینکه فرد باور داشته باشد کنترل خاصی بر سلامتی خود دارد (کنترل درونی)، خودبه‌خود تأثیر مثبت رفتاری و روانی بر فرد می‌گذارد. برعکس، کانون کنترل بیرونی موجب احساس درماندگی و تنهایی و مقابلۀ نامطلوب فرد با بیماری خواهد شد (والستون، 2005). کانون کنترل سلامت، یکی از مؤلفه‌های روانشناختی در ادراک افراد از میزان کنترل خود بر وقایع مختلف زندگی است (هاسلدن، پاول، دریمنان، و کاردینگ، 2009). باورهای فردی مربوط به سلامت، بیماری و مراقبت‌های بهداشتی اهمیت زیادی دارند؛ به دلیل آنکه روی کارکرد هیجانی و رفتاری زنان تأثیر بسزایی دارد (زاکی، 2016). برای اینکه زنان به این باور برسند که کنترل درونی بر سلامتی خود دارند، به بعضی ویژگی‌ها و صفات شخصیتی مطلوب نیازمندند. خوش‌بینی، ازجمله سازه‌هایی است که در سال‌های اخیر برای پیش‌بینی سلامت افراد توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است (بهراد، کلانتری، مولوی، 1391). خوش‌بینی، صفت شخصیتی نسبتاً پایدار تعریف شده است که نوع رفتارهای فرد را تعیین می‌کند (شییر، کارور، و بریجز، 2001) بررسی‌ها نشان داده‌اند خوش‌بینی با رفتارهای معطوف به ارتقای سلامت و کاهش خطر سلامتی ارتباط دارد (اسنایدر و لوپز، 2002). آموزش خوش‌بینی نقش مهمی در حفظ و ارتقای سلامت روانی دانشجویان دارد (بهراد و همکاران، 1391). در بسیاری از پژوهش‌ها خوشبینی یکی از همبسته‌های سلامت جسمانی در نظر گرفته شده است (سگرستروم، 2007)؛ حتی خوشبینی در حفظ سلامت جسمانی و بهبود علائم جسمانی پس از ابتلا به بیماری‌ها و جراحی‌ها نیز نقش داشته است (ریبرو، سیلوا، مینزیس، و فالکو، 2007).

علاوه بر خوش‌بینی، ذهن‌آگاهی نیز نقش تعیین‌کننده‌ای در سلامت روان دارد و با بهزیستی ذهنی و بهزیستی روانشناختی رابطۀ مثبت دارد (براون و ریان، 2003، فالکن استورم،2010). براساس نظر کابات زین، ذهن‌آگاهی کیفیتی از هشیاری و به معنای توجه به لحظۀ کنونی، توجهی هدفمند و بدون قضاوت است. ذهن‌آگاهی روشی است که برای زندگی بهتر، تسکین دردها و غنابخشی و معنادهی زندگی به کار می‌رود (سیگل، 2010). براساس نظر اسکوتز، ریس، پریس، و اسکوتز (2010)، احتمالاً تمرین‌های ذهن‌آگاهی به سوگیری مثبت منجر می‌شوند. سوگیری مثبت، فرآیند ارزیابی شناختی است که با استفاده از آن، افراد هم به محرک‌های مثبت‌تر توجه می‌کنند و هم محرک‌های خنثی را بیشتر با واژه‌های هیجانی مثبت ارزیابی می‌کنند.

ذهن‌آگاهی مؤلفه‌های مختلفی دارد که شامل مشاهده (مانند مشاهدۀ احساسات، شناخت‌ها، هیجانات، صداها و بوها)، توصیف (نام‌گذاری تجربه‌های بیرونی با استفاده از کلمات)، عمل با آگاهی (عمل‌کردن با حضور ذهن کامل در هر لحظه است)، غیرقضاوتی بودن به تجربۀ درونی (آگاهی از افکار و احساسات بدون قضاوت‌کردن دربارۀ آنها)؛ و غیرواکنشی بودن به تجربۀ درونی (واکنش‌نداشتن دربارۀ تجربه‌های درونی و اجازه آمد و شد دادن به افکار و احساسات درونی بدون آنکه فرد با آنها درگیر باشد) است (احمدوند، حیدری نسب، و شعیری، 1391).

ذهن‌آگاهی، فرد را به ایجاد رابطۀ اساساً متفاوت با تجربۀ احساس‌های درونی و حوادث بیرونی با ایجاد آگاهی لحظه‌به‌لحظه و جهت‌گیری رفتاری مبتنی بر مسئولیت عاقلانه به جای واکنش‌پذیری خودکار قادر می‌سازد؛ بنابراین افرادی که دارای سطوح بالای ذهن‌آگاهی‌اند، تفکرات خودآیند منفی کمتری نشان می‌دهند و معتقدند قادرند خود را از چنین تفکراتی رها کنند (فریون، ایوانز، ماراج، دوزیس، پاتریچ، 2006).

محققان کوشیده‌اند ذهن‌آگاهی را در ارتباط با سازه‌های بنیادین یا آسیب‌شناختی بررسی کنند. براساس این مطالعات، ذهن‌آگاهی به کاهش آشفتگی روانشناختی و استرس (کارمودی، بائر، 2008) قادر است و احتمال عود افسردگی (سندرس و لم، 2010)، و روان رنجور خویی و اضطراب (براوان و ریان، 2003) را نیز کاهش می‌دهد. همچنین ذهن‌آگاهی دارای تأثیر مثبت بر بهزیستی (کارمودی و بائر، 2008) نیز است. به طور کلی افزایش ذهن‌آگاهی با افزایش بهزیستی روانشناختی، توافق، گشودگی، وجدان‌مندی و کاهش نشانه‌های درد همراه است (واکر و کولوسیمو، 2011؛ زیدان، گوردون، مرچانت، و گولکاسیان، 2010).

 شواهد و ادبیات پژوهش نشان‌دهندۀ اثرات مفید آموزش ذهن‌آگاهی بر سلامت جسمی (کولز، سویر، و والاچ، 2009) و روانی (نریمانی، زاهد و گلپور، 1391) است. افزایش ذهن‌آگاهی با افزیش بهزیستی جسمانی و بهزیستی روانشناختی همراه است (مورونه، لینچ، گریکو، تیندل، و وینر، 2010)، درواقع ذهن‌آگاهی پیش‌بینی‌کنندۀ مستقیم و مثبت سلامت روانی است (هاول، دیگدون، و بورو، 2010). براساس مطالعۀ سالفی (2016) روی دانشجویان، ذهن‌آگاهی پیش‌بینی‌کنندۀ کانون کنترل درونی است و دانشجویان با ویژگی ذهن‌آگاهی، کانون کنترل درونی بیشتری دارند؛ ولی تا کنون تأثیر ذهن‌آگاهی بر کانون کنترل سلامت بررسی نشده است. مطالعۀ زاکی (2016) نیز نشان داد زنان باردار با کانون کنترل درونی سلامت گرایش بیشتری به پایبندی به رژیم ضد فشار خون دارند و همچنین ذهن‌آگاهی تأثیر مثبتی بر تغییر کانون کنترل فرد دارد (بگات، 2016). در ایران کانون کنترل سلامت بیشتر روی دانشجویان جمعیت غیربالینی (مشکی، غفرانی پور، آزاد فلاح، و حاجی زاده، 1387) بررسی شده است. در جمعیت مادران باردار مبتلا به دیابت مشخص شد 46 درصد از آنها، دارای منبع درونی پایین و 54 درصد دارای منبع درونی بالا هستند. در این پژوهش از ابعاد کنترل سلامت، منبع کنترل بیرونی پزشک از بیشترین فراوانی برخوردار بود (ضرابی، رحمت نژاد، و باستانی، 1392).

براساس مطالعۀ سارجنت کاکس و آنستی (2015) ارتباط مثبتی بین کانون کنترل درونی سلامت و ادراک سلامت وجود دارد؛ با توجه به اینکه کانون کنترل درونی سلامت به‌عنوان ویژگی مثبت شخصیتی بر بهزیستی روانشناختی فرد تأثیر مثبت می‌گذارد و ذهن‌آگاهی نیز تأثیر مثبتی بر بهزیستی دارد (هامارتا، اوزیسیل، دنیز، و دیلماک، 2013)، ذهن‌آگاهی می‌تواند پیش‌بینی‌کنندۀ خوبی برای کانون کنترل سلامت نیز باشد. آگاهی از کانون کنترل، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی، تأثیر زیادی در افزایش سلامتی زنان دارد (بگات، 2016). با توجه به اینکه خوش‌بینی نقش مثبتی در کانون کنترل درونی فرد دارد (گوارنرا و ویلیامز، 1987) و ذهن‌آگاهی نیز یکی از عوامل پیش‌بینی‌کنندۀ کانون کنترل درونی است (سالفی، 2016)، این دو عامل می‌توانند بر کانون کنترل سلامت نیز تأثیرگذار باشند. به طور کلی ویژگی خوش‌بینی و ذهن‌آگاه بودن به‌صورت توجه هشیارانه بدون قضاوت نقش مهمی در حفظ سلامتی دارد. از طرفی کانون کنترل سلامت، متغیر مؤثر در تبیین مشکلات سلامتی و توسعه و پیشرفت رفتارهای سلامتی شناخته می‌شود (مالکرن، دراهوتا، هامیلتون، 2005)، با توجه به تأثیر مثبت کانون کنترل سلامت بر خودارزیابی سلامت زنان (ژانگ و جنگ، 2017)، بررسی نقش خوش‌بینی و ذهن‌آگاهی به‌عنوان دو مؤلفۀ روانشناختی بر کانون کنترل سلامت زنان ضروری است؛ زیرا سلامت زنان سلامت خانواده و سلامت جامعه را نیز در بر می‌گیرد.

 

روش

روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه:پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است که در آن نقش خوش‌بینی و ذهن‌آگاهی درکانون کنترل سلامت زنان مراجعه‌کننده به مراکز بهداشت شهرستان گناباد در سال1392 بررسی شده است. جامعۀ آماری پژوهش، تمامی زنانی‌اند که به هر دلیل اعم از مراقبت کودک، واکسیناسیون، بارداری، معاینۀ پزشکی، انجام آزمایشات و غیره به مراکز بهداشت مراجعه می‌کنند و دارای پروندۀ بهداشتی در این مراکز هستند. با استعلام از معاونت بهداشتی مشخص شد در حدود 12000 پروندۀ بهداشتی در کل شهرستان وجود دارد.حجم نمونه، پس از اجرای مقدماتی و محاسبۀ واریانس جامعه با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه (سرمد، بازرگانی و حجازی، 1391) محاسبه شد. درنهایت با در نظر گرفتن ریزش احتمالی و همچنین برای بیشترکردن دقت پژوهش، حجم نمونه 160 نفر برآورد شده است. روش نمونه‌گیری مورد استفاده تصادفی سهمیه‌ای بوده است که در ابتدا از تمامی مراکز بهداشتی درمانی شهرستان گناباد، چهار مرکز (1، 2، 3 و 4) در مرحلۀ نخست اول شدند.

سپس در مرحلۀ بعد به نسبت تعداد زنان مراجعه‌کننده به هر مرکز، با توجه به تعداد سهمیۀ آن اقدام به نمونه‌گیری تصادفی براساس روزهای هفته شد؛ به این صورت که روز اول هفته مرکز بهداشت شماره 4، روز دوم مرکز شماره 1، روز سوم مرکز شماره2، روز چهارم مرکز شماره 3. سپس مجدد این چرخه تکرار شد تا سهمیۀ هر مرکز کامل شد. همچنین هنگام نمونه‌گیری دو معیار ورود به نمونه‌گیری، داشتن سن بالای هجده سال و داشتن تحصیلات دست‌کم پنجم ابتدایی رعایت شد.

ابزار سنجش: در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از ابزارهای زیر استفاده شده‌اند: پرسش‌نامۀ بازنگری‌شده جهت‌گیری به زندگی[1]: این آزمون نسخۀ کوتاه‌شدۀ آزمون جهت‌گیری به زندگی شییر و کارور (1985) است که مانند نسخۀ اصلی آن با تأکید بر اصل ایجاز، سازۀ روانشناختی خوش‌بینی به‌صورت تک‌عاملی مفهوم‌سازی شده است. این آزمون شامل ده ماده است که 3 ماده از آن طرز تلقی خوشبینانه و3 ماده آن طرز تلقی بدبینانه را می‌سنجد (شییر، کارور، و بریجز، 1994). شییر و کارور (1985) ضریب آلفای کرونباخ 76/0 و ضریب اعتبار بازآزمایی 79/0 با فاصلة چهار هفته را برای یک گروه از دانشجویان گزارش کرد. کجباف، عریضی و خدابخشی (1385) این ابزار را روی نمونۀ ایرانی هنجاریابی شد. برای ﺗﻌﻴﻴﻦ رواﻳﻲ ﻫـﻢﮔـﺮایی این آزﻣﻮن در اﻳﺮان از ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ آزﻣﻮن ﺑﺎ ﭘـﻨﺞ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻘﻴـﺎس ﻧﺎاﻣﻴﺪی ﺑﻚ اﺳﺘﻔﺎده شد. ﻣﻌﻨﺎداری ﻋﺎﻣﻞ اول، ﭼﻬﺎرم، ﭘﻨﺠﻢ و ﻧﻤﺮه ﻛﻠﻲ ﻣﻘﻴﺎس ﻧﺎاﻣﻴﺪی ﺑﻚ ﺑﺎ ﻣﻘﻴﺎس ﺧﻮشﺑﻴﻨﻲ - ﺑﺪﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺎن‌دﻫﻨﺪۀ اﻋﺘﺒﺎر اﻳﻦ پرسش‌نامه اﺳـﺖ. در پژوهش موسوی نسب و تقوی (1385) ﭘﺎﻳﺎﻳﻲ ﺑﺎزآزﻣﺎﻳﻲ اﻳﻦ پرسش‌نامه روی 27 داﻧﺶآﻣﻮز ﭘﻴﺶ‌داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ 10 روز 70/0 بود. آزمون دارای 10 ماده است که از پاسخ‌دهندگان خواسته می‌شود تا میزان توافقشان را برای هر یک از ماده‌ها براساس یک نوع مقیاس لیکرت 5 نقطه‌ای درجه‌بندی کنند که دامنه‌ای از صفر (کاملاً مخالفم) تا 4 (کاملاً موافقم) دارد. گزینه‌های مدنظر عبارتند از: کاملاً موافقم (نمره 4)، نسبتاً موافقم (نمره 3)، نظری ندارم (نمره 2) و نسبتاً مخالفم (نمره 1) کاملاً مخالفم (نمره 0). این مقیاس شامل 3 ماده دربارۀ خوش‌بینی، 3 ماده دربارۀ بدبینی به علاوه 4 ماده «پرکننده» است. پس از معکوس‌کردن نمرات حاصل از سؤالات بدبینی، مجموع نمرات ماده‌های خوش‌بینی و بدبینی، نمرۀ کلی خوش‌بینی محاسبه می‌شود. نمره‌های بیشتر در مجموع بازتاب گرایش بیشتر به انتظار نتایج مثبت‌تر در مقابل نتایج منفی‌تر است.

پرسش‌نامۀ پنج‌وجهی ذهن‌آگاهی[2]: این ابزار، مقیاس خودسنجی 39 آیتمی است که بائر و همکاران (2008) آن را با تلفیق گویه‌هایی از پرسش‌نامۀ ذهن‌آگاهی فریبرگ (باچلد، گراسمن و والاش، 2002) مقیاس هشیاری و توجه ذهن آگاه (بروان و ریان، 2003)، مقیاس ذهن‌آگاهی کنچوکی (بائر، اسمیت، و آلن، 2004)، مقیاس تجدیدنظر شدۀ ذهن‌آگاهی شناختی و عاطفی (کومر، فلدمن؛ هیز، 2008) و پرسش‌نامۀ ذهن‌آگاهی سوتامپتون (چادویک، همبر، ماد، لیلی، و دگنان، 2007) با استفاده از رویکرد تحلیل عاملی تحول داده‌اند. عامل‌های به‌دست‌آمدۀ بائر، اسمیت، هاپکینز، کریتمایر، و تونی (2006) این چنین نام‌گذاری شد: مشاهده، عمل با آگاهی، غیرقضاوتی بودن به تجربۀ درونی، توصیف و غیرواکنشی بودن. همبستگی بین این عوامل، متوسط و در همۀ موارد معنادار است (نئوسر،2010). پرسش‌نامۀ پنج‌وجهی ذهن‌آگاهی براساس نتایج همسانی درونی عامل‌ها مناسب بود و ضریب آلفا در گستره‌ای بین 75/0 (در عامل غیرواکنشی بودن) تا 91/0 (در عامل توصیف) قرار داشت. همبستگی بین عامل‌ها متوسط و در همۀ موارد معنی‌دار بود که در طیفی بین 15/0 تا 34/0 قرار داشت (نئوسر،2010). 

در مطالعه‌ای که روی اعتباریابی و پایایی این پرسش‌نامه در ایران انجام گرفت، ضرایب همبستگی آزمون - باز آزمون در نمونۀ ایرانی بین 57/0 تا 84/0 مشاهده شد. همچنین ضرایب آلفا بین 55/0 تا 83/0 به دست آمد (احمدوند،1390). آلفای به‌دست‌آمده در این پژوهش برای عامل‌ها از این قرار است: توصیف72/0، عمل با آگاهی85/0، مشاهده 72/0، قضاوت‌نکردن به تجربۀ درونی 61/0، واکنش‌نداشتن به تجربۀ درونی62/0.

آزمودنی باید در مقیاس لیکرت 5 درجه‌ای از 1 (هرگز) تا 5 (همیشه) میزان موافقت یا مخالفت خود را بیان کند. دامنۀ نمرات در این مقیاس 39 تا 195 است. بعضی آیتم‌های آن مانند عمل با آگاهی، قضاوت‌نکردن و برخی از گویه‌های (12، 16، 22) توصیف، وارونه نمره‌گذاری می‌شوند. از جمع نمرات هر زیر مقیاس یک نمرۀ کلی به دست می‌آید که نشان می‌دهد هرچه نمره بیشتر باشد، ذهن‌آگاهی هم بیشتر است.

پرسش‌نامۀ چندوجهی کانون کنترل سلامت[3]: والستون و همکاران (1978) این پرسش‌نامه را طراحی کردند و متشکل از سه فرم است (A,B,C) که فرم C برای استفاده در شرایط بیماری طراحی شده است و فرم‌های A,B مقیاس‌های کانون کنترل سلامت عمومی‌اند و هر یک از این دو فرم در برگیرندۀ سه زیر مقیاس شامل کانون کنترل درونی (IHLC)[4]، کانون کنترل سلامت بیرونی قدرت دیگران (PHLC)[5] و کانون کنترل سلامت بیرونی شانس (CHLC)[6] هستند. هر یک از این دو فرم مجموعاً 18 ماده دارند. 6 ماده باور افراد را برای کنترل درونی و 12ماده دیگر برای سنجش باور افراد دربارۀ تأثیر عواملی چون شانس قدرت دیگران، پزشکان و افراد دیگر در نظر گرفته شده است که بیان‌کنندۀ کنترل بیرونی است (والستون و همکاران، 1978). در این پژوهش فرم B استفاده شده است. در ایران در مطالعه‌ای روی روایی و پایایی این پرسش‌نامه، ضرایب آلفای کرونباخ برای مؤلفه‌های I، P و C به‌ترتیب عبارت بودند از 70/0، ‌75/0 و 69/0. همچنین آلفای به‌دست‌آمده در این پژوهش برای کنترل سلامت درونی 62/0، کنترل سلامت بیرونی (قدرت دیگران) 65/0 و کنترل سلامت بیرونی (شانس)60/0 است (مشکی، غفرانی پور، آزادفلاح و حاجی‌زاده، 2007). هر ماده مقیاس دارای شش گزینه (کاملاً موافق تا کاملاً مخالف) است. نمرۀ فرد بین 6 تا 36 برای هر خرده آزمون متغیر خواهد بود. خرده آزمون کانون کنترل سلامت شامل عامل درونی (6 گویه)، عامل بیرونی شانس (6 گویه)، و عامل بیرونی قدرت دیگران یا افراد مؤثر (6 گویه) است.

روش اجرا و تحلیل: به‌منظور تحلیل داده‌های حاصل از پژوهش، علاوه بر استفاده از شاخص‌های مرکزی و پراکندگی آمار توصیفی از روش‌های آمار استنباطی همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام‌‌به‌گام (برای پیش‌بینی کانون کنترل سلامت به‌عنوان متغیر ملاک ازطریق مؤلفه‌های ذهن‌آگاهی و خوش‌بینی) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده‌ها با نرم‌‌افزار اس.پی.اس-20 انجام گرفته است. با توجه به اینکه چند متغیر مستقل در این پژوهش وجود دارد، برای بررسی اثرات آن بر متغیر وابسته از روش رگرسیون گام‌به‌گام استفاده شد. به عبارتی با این روش مشخص می‌شود از بین متغیرهای پیش‌بین موجود، کدام متغیر به بهترین وجهی متغیر ملاک را پیش‌بینی می‌کند، سهم هر متغیر چقدر است و در کل با همدیگر چقدر قادر به پیش‌بینی‌اند.

 

یافته‌ها

نتایج پاسخ‌گویان بر حسب ویژگی‌های دموگرافیک (تأهل، سطح تحصیلات، شغل و سن) نشان می‌دهند از 160 نفر نمونۀ بررسی‌شده، بیشتر افراد یعنی حدود 95 درصد را متأهلین در برگرفته‌اند و تنها حدود 3 درصد، مجرد و نزدیک به 2 درصد مطلقه یا بیوه‌اند. سطح سواد بیشتر پاسخ‌گویان، دیپلم و لیسانس است و تنها حدود 3 درصد پاسخ‌گویان، تحصیلات فوق‌لیسانس دارند. همچنین 9 درصد از پاسخ‌گویان نیز تحصیلات ابتدایی یا فوق دیپلم داشته‌اند. 6/65 درصد از پاسخ‌گویان، خانه‌دار و تنها حدود 19 درصد در ادارات دولتی مشغول به کارند و 6/10 درصد دارای مشاغل آزادند. همچنین 5 درصد نیز قشر دانشجو را تشکیل می‌دهند. میانگین شاخص سن 11/33 سال به دست آمده است و بیشترین ردۀ سنی مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی شهرستان گناباد نیز 25 تا 35 سال بود. ‌

براساس نتایج شاخص‌های توصیفی متغیرهای پژوهش، در میان خرده‌مقیاس‌های ذهن‌آگاهی، مقولۀ «مشاهده» دارای بیشترین میانگین (14/28) و مقولۀ «عمل با آگاهی» دارای بیشترین انحراف استاندارد (80/6) است. در ابعاد کانون کنترل سلامت، مقولۀ «کانون کنترل درونی» دارای بیشترین میانگین (66/28) و کمترین انحراف استاندارد (85/3) است. برای بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهشی از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.

 

 

 

 

جدول 1. نتایج تحلیل ماتریس همبستگی خوش‌بینی و مؤلفه‌های ذهن‌آگاهی با کانون کنترل سلامت

 

توصیف

عمل با آگاهی

غیرقضاوتی بودن

بی‌واکنشی

مشاهده

ذهن‌آگاهی کل

خوش‌بینی

شانس

افراد مؤثر

کنترل درونی

توصیف

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عمل با آگاهی

39/0**

1

 

 

 

 

 

 

 

 

غیرقضاوتی بودن

21/0**

51/0**

1

 

 

 

 

 

 

 

بی‌واکنشی

24/0**

05/0

0/01

1

 

 

 

 

 

 

مشاهده

15/0

07/0-

26/0-**

42/0**

1

 

 

 

 

 

ذهن‌آگاهی کل

71/0**

73/0**

51/0**

50/0**

41/0**

1

 

 

 

 

خوش‌بینی

19/0*

27/0**

06/0

34/0**

28/0**

39/0**

1

 

 

 

شانس

-26/0**

51/0-**

-29/0**

07/0-

03/0-

43/0-**

12/0-

1

 

 

افراد مؤثر

07/0-

13/0-

20/0-*

14/0

07/0

08/0-

07/0

36/0**

1

 

عوامل درونی

03/0

08/0

16/0*

07/0

03/0

03/0

19/0*

0/07

23/0**

1

* ضریب همبستگی در سطح 05/0 معنی‌دار است،        ** ضریب همبستگی در سطح 01/0 معنی‌دار است

 

 

 

با توجه به نتایج جدول 1، بعد «کانون کنترل درونی» از ابعاد کانون کنترل سلامت با متغیر خو‌ش‌بینی رابطه و همبستگی مستقیمی دارد (19/0). ابعاد «شانس» و «افراد مؤثر» با متغیر خوش‌بینی رابطۀ معنی‌داری نداشت. همچنین نتایج همبستگی نشان می‌دهند مقوله‌های «توصیف»، «عمل با آگاهی» و «غیرقضاوتی بودن» از ابعاد ذهن‌آگاهی، با مقولۀ «شانس» از ابعاد کانون کنترل سلامت، به‌ترتیب همبستگی و رابطۀ معکوسی به میزان 26 درصد، 51 درصد و 29 درصد را دارند که در این میان، همبستگی بعد عمل با آگاهی نسبت به بقیه شدت بیشتری دارد. از طرفی مقولۀ «غیرقضاوتی بودن» با مقولۀ «افراد مؤثر» همبستگی معکوسی به میزان 20 درصد را دارد و بقیۀ ابعاد هیچ‌گونه رابطه‌ای با یکدیگر در سطح معنی‌داری 05/0 و 01/0 ندارند.

در مرحلۀ بعد با استفاده از تحلیل رگرسیون، تغییرات متغیرهای وابسته (ابعاد کانون کنترل سلامت) با متغیرهای مستقل (ابعاد پرسش‌نامۀ ذهن‌آگاهی و خوش‌بینی)، پیش‌بینی شد و سهم هر یک از متغیرهای مستقل در تبیین متغیرهای وابسته بررسی شد. برای بررسی کانون کنترل بیرونی سلامت (شانس) براساس متغیرهای پیش‌بین یعنی مؤلفه‌های ذهن‌آگاهی و خوش‌بینی (متغیرهای مستقل) از تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام استفاده شد. تنها متغیر واردشده به مدل از مؤلفه‌های ذهن‌آگاهی، متغیر عمل با آگاهی است که بیشترین همبستگی را با متغیر ملاک (شانس) دارد و سهم معنی‌داری در پیش‌بینی مدل داشته‌اند؛ بنابراین بقیۀ مؤلفه‌ها حذف شده‌اند.

 

 

 

 

جدول 2. نتایج تحلیل رگرسیون کانون کنترل سلامت درونی و بیرونی براساس خوش‌بینی و ذهن‌آگاهی

متغیر ملاک

گام‌ها

متغیر پیش‌بین

R

مجذور R

F

B

Beta

t

p

کانون کنترل بیرونی سلامت (شانس)

1

عمل با آگاهی

 

26/0

25/0

21/54

36/0-

51/0-

36/7-

01/0

کانون کنترل بیرونی سلامت (افراد مؤثر)

1

 

غیرقضاوتی بودن

04/0

03/0

53/6

22/0-

20/0-

56/2-

01/0

کانون کنترل درونی سلامت

1

2

خوش‌بینی

غیر قضاوتی بودن

03/0

06/0

03/0

05/0

61/5

19/5

26/0

14/0-

20/0

17/0-

53/2

16/2-

01/0

 

 

 

بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، متغیر «عمل با آگاهی»، 25 درصد از تغییرات متغیر «شانس» را توجیه می‌کند و مابقی این تغییرات (75 درصد) که به مجذور کمیت خطا معروف است، از متغیرهای خارج از مدل تأثیر می‌گیرد. نتایج تحلیل واریانس رگرسیون به‌منظور بررسی وجود رابطۀ خطی بین دو متغیر عمل با آگاهی و شانس نیز معنی‌دار است (01/0P<). بر اساس این، یک واحد انحراف معیار تغییر مؤلفه «عمل با آگاهی» موجب 51/0 انحراف معیار تغییر در شانس می‌شود. ضریب مدل رگرسیون نشان می‌دهد متغیر عمل با آگاهی، اثر معکوس معنی‌داری بر شانس دارد.

ضریب همبستگی بین دو متغیر افراد مؤثر و غیرقضاوتی بودن، مقدار 20/0 به دست آمد که همبستگی ضعیفی است. با توجه به اینکه ضریب تعیین تعدیل‌شده مقدار 03/0 است، متغیر «غیرقضاوتی بودن»، 3 درصد از تغییرات متغیر «افراد مؤثر» را توجیه می‌کند. نتایج تحلیل واریانس رگرسیون به‌منظور بررسی وجود رابطۀ خطی بین دو متغیر افراد مؤثر و غیرقضاوتی بودن نیز معنی‌دار است (05/0P<). ضریب مدل رگرسیون نشان می‌دهد متغیر غیرقضاوتی بودن، اثر معکوس معنی‌داری بر افراد مؤثر دارد.

تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام برای متغیر ملاک (متغیر وابسته) «کنترل درونی سلامت» بر اساس متغیرهای پیش‌بین یعنی مؤلفه‌های ذهن‌آگاهی و خوش‌بینی (متغیرهای مستقل) نشان داد در مجموع طی دو گام، دو مؤلفۀ «خوش‌بینی» و «غیرقضاوتی بودن» وارد مدل شده‌اند و بقیۀ ابعاد سهم معنی‌داری در پیش‌بینی مدل نداشته و حذف شده‌‌اند. براساس ترتیب اهمیت متغیرهای پیش‌بین در تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام، در مدل اول متغیر «خوش‌بینی» و با ورود متغیر «غیرقضاوتی بودن» در مدل دوم، در مجموع این دو متغیر قادر به تبیین 6 درصد واریانس کنترل درونی سلامت بوده‌اند. نتایج تحلیل واریانس رگرسیون به‌منظور بررسی وجود رابطۀ خطی بین متغیر کنترل درونی سلامت و مؤلفه‌های پیش‌بین نیز به لحاظ آماری معنی‌دار است (05/0P<).

در بهترین مدل پیش‌بینی، یک انحراف معیار تغییر هم‌زمان در متغیرهای «خوش‌بینی» و «غیرقضاوتی بودن» به‌ترتیب باعث 20/0 و 17/0 انحراف معیار تغییر در کنترل درونی سلامت می‌شوند و می‌توانند 6 درصد از واریانس متغیر «کانون کنترل درونی سلامت» را پیش‌بینی کنند. ضرایب مدل رگرسیون نشان می‌دهند متغیرخوش‌بینی اثر مستقیم معنی‌دار و متغیر غیرقضاوتی بودن، اثر معکوس معنی‌داری بر کنترل درونی سلامت دارد.

 

بحث

هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش خوش‌بینی و ذهن‌آگاهی به‌عنوان دو مؤلفۀ روانشناختی بر کانون کنترل سلامت زنان بود. نتایج همبستگی نشان دادند بین خوش‌بینی و کانون کنترل درونی سلامت در زنان رابطۀ مثبت و معنی‌داری وجود دارد. این نکته را چنین می‌توان شایان توجه قرار داد که هرچه خوش‌بینی زنان بیشتر باشد، کانون کنترل درونی سلامت نیز افزایش می‌یابد. این نتیجه با مطالعۀ مالکرن و همکاران (2005)؛ هامارتا و همکاران (2013)؛ و سارجنت -کاکس و آنستی (2015) همسو است. با توجه به ارتباط مثبت بین کانون کنترل درونی سلامت و ادراک سلامت (سارجنت - کاکس و آنستی، 2015)، خوش‌بینی نقش مثبتی در کانون کنترل درونی فرد دارد. در مقابل، خوش‌بینی بر کانون کنترل بیرونی تأثیر منفی دارد (گوارنرا و ویلیامز، 1987). از طرفی جنسیت و سن نیز می‌تواند بر نوع نگرش و باور سلامت تأثیرگذار باشد (سارجنت-کاکس و آنستی، 2015)؛ در این مطالعه نیز، زنان نمونۀ پژوهش را تشکیل دادند؛ بنابراین ویژگی خوش‌بینی نقش مهمی در باور سلامت آنان داشته است. به عبارت دیگر، اﮔﺮ ادراﻛﺎت ﻋﺎدی اﻧﺴﺎن با ﻣﻔﻬﻮم ﻣﺜﺒﺖ از ﺧﻮد و ﻛﻨﺘﺮل ﺷﺨﺼﻲ و دﻳﺪﮔﺎه ﺧﻮش‌ﺑﻴﻨﺎﻧﻪ دربارۀ آﻳﻨﺪه ﻫﻤﺮاه ﺷﻮد، ﻧﻪ‌ﺗﻨﻬﺎ در ﻛﻨﺘﺮل ﻣﺴﺎئل روزاﻧۀ زﻧﺪﮔﻲ به فرد کمک می‌کند، ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ اﺛﺮ توانمندی‌های فرد در زمینة خوش‌بینی، کاهش مشکلات روانی و هیجانی، اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻴﺰان ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﻲ و درﻧﺘﻴﺠﻪ باور سلامتی آنهاست.

براساس نتایج دیگر پژوهش، بین عمل با آگاهی، توصیف و غیرقضاوتی بودن از ابعاد ذهن‌آگاهی با کانون کنترل بیرونی سلامت (شانس) رابطۀ معکوس و معنی‌داری وجود داشت. انجام عمل با حضور ذهن کامل، بدون قضاوت نسبت به افکار و احساسات و توانایی نامگذاری تجربه‌های بیرونی با کلمات باعث می‌شود زنان دربارۀ سلامت خود باور کمتری به شانس داشته باشند. همچنین بین غیرقضاوتی بودن و کنترل سلامت افراد مؤثر نیز رابطۀ معکوس و معناداری وجود داشت. به عبارتی قضاوت‌نداشتن نسبت به افکار و احساسات باعث اعتقاد و باور کمتری به تأثیر دیگران در سلامتی می‌شود. در این راستا در یافته‌هایی مشابه، احمدوند (1391) بین غیرقضاوتی بودن و روان رنجور خویی ارتباط معکوس و معناداری به دست آورد که با یافتۀ این پژوهش همسو است. همچنین این یافته در راستای یافته‌های کارمودی و بائر (2007)، هاول و همکاران (2010) براون و ریان (2003) نیز است.

براساس نتایج تحلیل رگرسیون، خوش‌بینی نیز به‌طور معناداری کانون کنترل درونی سلامت را تبیین می‌کند. درواقع خوشبین‌ها بیشتر به کانون کنترل درونی سلامت خودشان معتقدند و از راهبردهای تغییر جنبه‌های کنترل‌پذیر عوامل فشارزا و بازسازی مثبت بهره می‌گیرند که در این راستا با یافته‌های ژانگ و جنگ (2017)، شی یر و همکاران (2001) و موسوی نسب و تقوی (1384) همخوانی دارد. کانون کنترل درونی سلامت، نقش مهمی در مکانیسم‌های روانشناختی سلامت زنان دارد؛ به دلیل آنکه احساس کنترل داشتن همراه با ادارک و نگرش مثبت باعث ارزیابی بهتر از سلامت می‌شود (ژانگ و جنگ، 2017). باور و دانش زنان دربارۀ سلامتی و بیماری باعث مدیریت بهتر سلامتی می‌شود که ناشی از خودکارآمدی بالاست (زاکی، 2016)؛ درنتیجه، داشتن ویژگی خوش‌بینی با ایجاد باور و نگرش مثبت زمینه‌ساز باور سلامتی و کنترل درونی سلامت است.

غیرقضاوتی بودن از ابعاد ذهن‌آگاهی نیز به‌طور معناداری کانون کنترل درونی سلامت را تبیین می‌کند؛ بدین معنا که پذیرش بدون قضاوت و غیرارزیابانه نسبت به تجربۀ درونی باعث درونی‌ترشدن کنترل سلامت می‌شود که با یافته‌های نریمانی و همکاران (1391)، بگات (2016) همسو است. ذهن‌آگاهی با ایجاد آگاهی نسبت به کانون کنترل فرد تأثیر مثبتی بر کانون کنترل درونی فرد می‌گذارد (بگات، 2016)؛ بنابراین زنان با ویژگی غیرقضاوتی بودن، احساس تسلط بیشتری بر سلامتی خود دارند.

بین ذهن‌آگاهی و کانون کنترل بیرونی شانس رابطۀ معکوس و معناداری به دست آمده است. این نتیجه نشان می‌دهد افراد با ذهن‌آگاهی بالاتر، اعتقاد کمتری به کانون کنترل سلامت بیرونی شانس دارند. در پژوهش‌های مشابه این یافته با یافته‌های نریمانی و همکاران (1391) مبنی بر رابطۀ ذهن‌آگاهی و سبک‌های مقابله‌ای مسئله‌مدار و سلامت روانی، همخوانی دارد. در یافته‌های آنان نشان داده شد باورهای افراد درخصوص میزان کنترلی که می‌توانند بر موقعیت‌های فشارزا اعمال کنند و نیز احساس خودکفایتی آنان برای فائق‌آمدن بر مشکلات و رویدادهای آزاردهنده، بر میزان برانگیختگی هیجانی و عملکردهای فردی تأثیرگذار است و افراد ذهن‌آگاه از نشانه‌های منفی روانشناختی کمتری برخوردارند. همچنین این نتیجه با نتایج براون و همکاران (2004) و فالکن استورم (2010) مبنی بر رابطۀ مثبت بین ذهن‌آگاهی با سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی و بهزیستی ذهنی، همسو است.

در ارتباط با ذهن‌آگاهی و کانون کنترل سلامت بیرونی همان‌طور که یافته‌ها نشان دادند عمل با آگاهی، کانون کنترل سلامت شانس را تبیین کرد. به عبارت دیگر، افرادی که ذهن‌آگاهی بالایی دارند، به‌خصوص در ارتباط با بعد عمل با آگاهی و غیرقضاوتی بودن، از دانش و بینش مناسبی دربارۀ فرایندهای شناختی و توانمندی‌های خود برخوردارند و کمتر به عواملی چون شانس و سرنوشت معتقدند. همچنین غیرقضاوتی بودن نیز توانست کانون کنترل سلامت افراد مؤثر را تبیین کند؛ به این معنی که افرادی که بدون قضاوت و ارزیابی‌اند، افراد مؤثر بیرونی نقش کمتری در کنترل سلامت آنان دارند. در این ارتباط ذهن‌آگاهی موجب افزایش آگاهی فرد نسبت به خود، دیگران و موقعیت در زمان کنونی می‌شود و این افزایش آگاهی می‌تواند نشان‌دهندۀ افزایش نشانه‌های سلامتی و سازگاری باشد. نریمانی و همکاران (1391) نیز نشان دادند دو بعد از ابعاد ذهن‌آگاهی یعنی عمل با آگاهی و غیرقضاوتی بودن سلامت روانی را تبیین می‌کند که با نتایج این پژوهش همسو است. به دلیل تأثیر غیرقضاوتی بودن و عمل با آگاهی در سلامت روان، این دو بعد نقش تعیین‌کننده‌ای در پیش‌بینی کانون کنترل سلامت نیز دارند. به نظر می‌رسد ابعاد دیگر ذهن‌آگاهی مانند توصیف، مشاهدۀ احساسات و بی‌واکنشی به تجربۀ درونی، باید پژوهش‌های دقیق‌تری به‌صورت آموزشی صورت گیرد. قضاوت‌نداشتن نسبت به افکار و احساسات همراه با حضور ذهن کامل به نحو بهتری بر میزان باور زنان نسبت به کنترل سلامتشان تأثیر می‌گذارد.

مطالعات نشان داده است عمل با آگاهی با روان رنجور خویی در تضاد است (احمدوند و همکاران، 1391). همچنین ذهن‌آگاهی با عاطفۀ منفی و روان رنجور خویی ارتباط منفی و با توافق و گشودگی ارتباط مثبت دارد (بائر و همکاران، 2006). بین ذهن‌آگاهی و بهزیستی ذهنی نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد (هامارتا و همکاران، 2013). به طور کلی براساس مطالعات، ذهن‌آگاهی با افزایش حالات خلقی مثبت و بهزیستی ذهنی (فالکن استورم، 2010) می‌تواند پیش‌بینی‌کنندۀ کانون کنترل درونی سلامت باشد (سالفی، 2016).

با توجه به اینکه بررسی‌ها نشان داده‌اند خوش‌بینی با رفتارهای معطوف به ارتقای سلامتی و کاهش خطر سلامتی ارتباط دارد و همچنین نتایج این پژوهش مبنی بر تأثیر مثبت خوش‌بینی بر کنترل درونی سلامت و به دلیل اینکه هدف تمامی آموزش‌دهندگان بهداشت و سلامت، ایجادکنترل درونی در افراد است، لازم است کوشش شود خوش‌بینی به هر طریق ممکن در زنان افزایش پیدا کند تا کانون کنترل درونی سلامت در آنان تقویت شود.

ذهن‌آگاهی به‌عنوان تمرین روانشناختی درونی، در تعامل با دنیا و افراد کمک می‌کند تا تمرکز و توجه بدون افکار اضطرابی داشته باشیم (سالفی، 2016)؛ همچنین ذهن‌آگاهی موجب افزایش آگاهی فرد نسبت به خود، دیگران و موقعیت در زمان کنونی می‌شود و این افزایش آگاهی نشان می‌دهد افزایش نشانه‌های سلامتی و سازگاری می‌تواند به موازات این توانمندی‌ها ایجاد شود. با توجه به یافته‌های این پژوهش افراد دارای ذهن‌آگاهی و خوش‌بینی به نقش عواملی چون شانس و افراد دیگر (مؤثر) در سلامتی خود اعتقاد کمتری دارند. در این راستا سالفی (2016) نیز نشان داد ذهن‌آگاهی پیش‌بینی‌کنندۀ کانون کنترل درونی است؛ ازاین‌رو، برگزاری برنامه‌های آموزشی مناسب با محوریت آموزش ذهن‌آگاهی برای کاهش کنترل بیرونی شانس برای زنان که در سلامت جامعه نقش عمده‌ای دارند، ضروری به نظر می‌رسد.

با توجه به اجرای این پژوهش در گناباد، تعمیم نتایج به سایر نقاط کشور با رعایت احتیاط صورت گیرد. از طرفی نمونۀ پژوهش بهتر است در افراد بیمار با گروه‌های سنی مختلف نیز صورت گیرد. پیشنهاد می‌شود در پژوهش آتی تأثیر ذهن‌آگاهی و خوش‌بینی بر کانون کنترل سلامت به‌صورت مداخله‌ای ارزیابی شود. از طرفی کارگاههایی با محوریت ارتقای خوش‌بینی و ذهن‌آگاهی در زنان، برای داوطلبان سلامت در مراکز بهداشت کمک‌کننده است.



[1] . life Orientation Test (LOT)

[2] . five act mindfulness questionnair

[3] . multidimensional health locus of control (MHLC)

[4]. internal health locus of control

[5]. powerful other health locus Of control

[6]. chance health locus of control

احمدوند، ز. حیدری نسب، ل. شعیری، م. (1391). «تبیین بهزیستی روانشناختی براساس مؤلفه‌های ذهن‌آگاهی. فصلنامۀ روانشناسی سلامت». 2 (91)، 69-60.
احمدوند، زهرا. (1390) «وارسی اعتبار و پایابی پرسش‌نامۀ پنج‌وجهی ذهن‌آگاهی (FFMQ) در نمونه‌های غیربالینی ایرانی». پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شاهد.
احمدی، ب. باباشاهی، س. (1391). «مدیریت سلامت زنان، توسعۀ سیاست‌ها و تحقیقات و خدمات». فصلنامۀ علمی پژوهشی رفاه اجتماعی»، 12 (47)، 59-29.
بهراد، م. کلانتری، م. و مولوی، ح. (1388). «اثربخشی آموزش خوشبینی بر سلامت روان، مجلۀ تحقیقات علوم پزشکی زاهدان». 14 (9)، 110-107. 
سرمدی، ز. بازرگان، ع. حجازی، ا. (1391). روش‌های تحقیق در علوم رفتاری. تهران: آگاه.‌
ضرابی، ر. رحمت‌نژاد، ل. و باستانی، ف. (1392). «منبع کنترل سلامت در زنان مبتلا به دیابت بارداری». مجلۀ پرستاری و مامایی ارومیه». 11 (1)، 82-72.
رحیمیان، ا، (1388). روانشناسی بالینی سلامت، تهران، دانژه.
کجباف، م. عریضی، ح ر. و خدابخشی، م. (1385). «هنجاریابی، پایایی و روایی خوش‌بینی و بررسی رابطۀ بین خوش‌بینی، خودتسلط‌یابی و افسردگی در شهر اصفهان». مطالعات روانشناختی، 2 (2-1)، 65-51. 
مشکی، م. غفرانی پور، ف. آزاد فلاح، پ. و حاجی‌زاده، ا. (1387). «بررسی تأثیر برنامه آموزشی با به‌کارگیری عزت نفس و باورهای کنترل سلامت بر ارتقای سلامت روان دانشجویان». فیض، 12 (48)، 45-38.
موسوی‌نسب، سم، و تقوی، سم. (1385). «خوش‌بینی ـ بدبینی و راهبردهای کنارآمدن: پیش‌بینی سازگاری روانشناختی در نوجوانان». مجلۀ روانپزشکی و روا‌شناسی بالینی ایران». 12 (4)، 389-380.
نریمانی، م. زاهد، ع. و گلپور، ر. (1391). «رابطۀ ذهن‌آگاهی، سبک‌های مقابله‌ای و هوش هیجانی با سلامت روانی در دانشجویان. فصلنامۀ علوم تربیتی». 5 (19)، 105-91. 
Baer, R. A.; Smith, G. T. & Allen, K. B. (2004), "Assessment of mindfulness by self-report: The Kentucky Inventory of Mindfulness Skills", Assessment, 11,191-206.
Baer, R. A.; Smith, G. T.; Lykins, E.; Button, D.; Krietemeyer, J.; Sauser, S.; Walsh, E.; Duggan, D.; Williams, M. G. (2008), "Construct validity of the Five Facet Mindfulness Questionnaire in Meditating and non meditating Samples", Assessment, 15 (3), 329-342.
Baer, R. A., Smith, G. T., Hopkins, J., Krietemeyer, J., & Toney, L. (2006). Using self- report assessment methods to explore facets of mindfulness. Assessment, 13 (1), 27-45.
Bhagat, V. (2016). Studying locus of control and role of psycho-education, breathing exercise and mindfulness in changing the direction of locus of control among medical students. International Journal of Humanities and Social Science Invention. 5 (11), 57-59.
Brown, K. W. & Ryan, R. M. (2003), "The benefits of being present: Mindfulness and its role in psychological wellbeing", Journal of personality and Social psychology, 84, 822- 848.
Bunge, M. (2010). The mind-body problem. In Matter and Mind (pp. 143-157). Springer Netherlands.
Buchheld, N., Grossman, P., & Walach, H. (2002). Measuring mindfulness in insight meditation (Vipassana) and meditation- based psychotherapy: The development of the Freiburg Mindfulness Inventory (FMI). Journal for Meditation and Meditation Research. 1(1), 11–34.
Carmody, J., & Baer, R. A. (2008). Relationships between mindfulness practice and levels of mindfulness, medical and psychological symptoms and well-being in a mindfulness-based stress reduction program. Journal of Behavioral Medicine31(1), 23-33.
Carver, C. S., Scheier, M. F., & Segerstrom, S. C. (2010). Optimism. Clinical Psychology Review30(7), 879-889.
Chadwick, P.; Hember, M.; Mead, S.; Lilley, B. & Dagnan, D. (2007), Responding mindfull to unpleasant thoughts and images: Reliability and validity of the Southampton MindfulnessQuestionnaire (SMQ), Unpublished manuscript, University of Southampton Royal South Hants Hospital, U.K.
Falkenstrom, F. (2010). Studying mindfulness in experienced mediators: A quasiexperimentalapproach, Personality and Individual Differences. 48, 305-315.
Frewen, A. P., Evans, E. M., Maraj, N., Dozois, D. J. A. & Partridge, K. (2006). Letting go: Mindfulness and negative automatic thinking .Cognitive Therapy and Research, 54, 376-387.
Guarnera, S., & Williams, R. L. (1987). Optimism and locus of control for health and affiliation among elderly adults. Journal of Gerontology42(6), 594-595.
Hamarta, E., Özyeşil, Z., Deniz, M., & Dilmac, B. (2013). The prediction level of mindfulness and locus of control on subjective well-being. International Journal of Academic Research, Part B, 5(2), 145-150..
Haselden, K., Powell, T., Drinnan, M. I. K. E., & Carding, P. (2009). Comparing health locus of control in patients with spasmodic dysphonia, functional dysphonia and nonlaryngeal dystonia. Journal of Voice23(6), 699-706.
Howell, A. J.; Digdon, N.; Buro, K. (2010), "Mindfulness predicts sleep-related self-regulation and well-being", Personality and Individual Differences, 48, 419-42.
Kohls, N., Sauer, S., & Walach, H. (2009). Facets of mindfulness–Results of an online study investigating the Freiburg mindfulness inventory. Personality and Individual Differences46(2), 224-230.
Kumar, S., Feldman, G., & Hayes, A. (2008). Changes in mindfulness and emotion regulation in an exposure-based cognitive therapy for depression. Cognitive Therapy and Research32(6), 734.
Malcarne, V. L., Drahota, A., & Hamilton, N. A. (2005). Children's health-related locus of control beliefs: ethnicity, gender, and family income. Children's Health Care34(1), 47-59.
Morone, N. E.; Lynch, Ch. S.; Greco, C. M.; Tindle, H. A.; Weiner, D. K. (2008), "I Felt Like a New Person, "The effects of mindfulness Meditation on older adults with chronic pain: Qualitative Narrative Analysis of diary entries", The Journal of pain, 9 (9), p 841-848.
Moshki, M., Ghafranipour, F., Hajizadeh, E. Azadfallah, P., (2007). Validity and reliability of the multidimensional health locus of control scale for college students. BMC Public Health,7, 295-300.
Neuser, N. J. (2010). Examining the factors of mindfulness: A confirmatory factor analysis of the five facet mindfulness questionnaire (Doctoral dissertation). Retrieved from http://commons. pacificu.edu.proxy. library. adelaide.edu.au/spp/128
Ribero, J. P, Silva, A. M, Meneses, R. F & Falco, C. (2007). Relationship between optimism, disease variables, and health perception and quality of life in individuals with epilepsy. Epilepsy Behav, 11: 33-38.
Sanders, W. A., & Lam, D. H. (2010). Ruminative and mindful self-focused processing modes and their impact on problem solving in dysphoric individuals. Behaviour Research and Therapy48(8), 747-753.
Sargent-Cox, K. A., & Anstey, K. J. (2015). The relationship between age-stereotypes and health locus of control across adult age-groups. Psychology & Health, 30(6), 652–670.
Scheier, M. F., Carver, C. S., & Bridges, M. W. (2001). Optimism, pessimism, and psychological well-being. In E. C. Chang (Ed.), Optimism and pessimism: Implications for theory, research, and practice(pp. 189-216). Washington, DC: American Psychological Association.
 Scheier, M. F., & Carver, C. S. (1985). Optimism, coping, and health: assessment and implications of generalized outcome expectancies. Health psychology4(3), 219.

Scheier, M. F., Carver, C. S., & Bridges, M. W. (1994). Distinguishing optimism from neuroticism (and trait anxiety, self-mastery, and self-esteem): a reevaluation of the Life Orientation Test. Journal of Personality and Social Psychology.

Schütze, R., Rees, C., Preece, M., & Schütze, M. (2010). Low mindfulness predicts pain catastrophizing in a fear-avoidance model of chronic pain. Pain148(1), 120-127.
Segerstrom, S. C. (2007). Optimism and resources: Effects on each other and on health over 10 years. Journal of Research in Personality41(4), 772-786.
Siegel, R. D. (2010). The mindfulness Solution (every day practices for everyday problems, New York: Guilford.
Snyder, C. R., & Lopez, J. (2002). Handbook of positive psychology. New York: Oxford University Press.
Sulphey, M. M. (2016). Is Mindfulness a Predictor of Locus of Control? Journal of Applied Management and Investments5(2), 121-130.
Walker, L., Colosimo, K. (2011). "Mindfulness, self-compassion and happiness in non- meditators: A theoretical and empirical examination", Personality and Individual Differencess, 50. 222-227.
Wallston, K. A., Wallston, B. S, & DeVellis, R. (1978). Development of the multidimensional health locus of control (MHLC) scales. Health Education monographs6(1), 160-170.
Wallston, K. A. (2005). The validity of the multidimensional health locus of control scales. Journal of Health Psychology10(5), 623-631.
Zautra, Alex J., Hall, John Stuart, & Murray, Kate E. (2010) Resilience: A new definition of health for people and communities. In Reich, John W.,Zautra, Alex J., & Hall, John Stuart (Eds.) Handbook of Adult Resilience. The Guildford Press, New York, pp. 3-30.
Zaky, N H. (2016). “The Relationship between Health Locus of Control, Knowledge and Adherence to Antihypertensive Regimen among Woman with Preeclampsi.” American Journal of Nursing Research, 4 (2), 34-43.
Zeidan, F., Gordon, N. S., Merchant, J., & Goolkasian, P. (2010). The effects of brief mindfulness meditation training on experimentally induced pain. The Journal of Pain11(3), 199-209.
Zhang, A. & Jang, Y. (2017). The Role of Internal Health Locus of Control in Relation to Self-Rated Health in Older Adults, Journal of Gerontological Social Work, 60:1, 68-78.