اثربخشی موسیقی‌درمانی بر شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیارگروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران

2 کارشناسی ارشد گروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی موسیقی‌درمانی بر شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی شهر اهواز انجام شد. پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری شامل تمامی نوجوانان مبتلا به لوسمی شهر اهواز بود. درمجموع، 30 نوجوان مبتلا به لوسمی با روش نمونه‌گیری دردسترس، انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، تخصیص یافتند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامۀ شدت درد مک گیل، مقیاس استرس ادراک‌شده و پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد استفاده شد. پس از تشکیل گروه‌ها (آزمایش و کنترل) و اجرای پیش‌آزمون از هر دو گروه، افراد گروه آزمایش 12جلسه موسیقی‌درمانی شدند و گروه کنترل، مداخله‌ای دریافت نکرد. پس از پایان مداخله، روی دو گروه، پس‌آزمون و پس از 30 روز، آزمون پیگیری انجام شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و یک‌راهه نشان داد که موسیقی‌درمانی بر کاهش شدت درد و استرس ادراک‌شده و افزایش شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی مؤثر بود؛ در حالی که این نتایج در مرحلۀ پیگیری، معنادار نشد و موسیقی‌درمانی اثرات پایداری بر کاهش شدت درد و استرس ادراک‌شده و همچنین افزایش شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی نداشت. با توجه به این نتایج، موسیقی‌درمانی می‌تواند در کوتاه‌مدت شیوۀ درمانی برای کاهش شدت درد و استرس ادراک‌شده و همچنین افزایش شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی باشد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The effectiveness of music therapy on severity of pain, perceived stress and happiness in adolescents with leukemia

نویسندگان [English]

  • Parviz Askary 1
  • Azam Khayat 2
1 Department of psychology, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran.
2 Department of psychology, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran
چکیده [English]

The aim of this study was to investigate the effectiveness of music therapy on the severity of pain, perceived stress and happiness in adolescents with leukemia in Ahvaz city. This quasi-experimental study was carried out with a pretest, post-test, and follow-up with the control group. The statistical population included all adolescents with leukemia in Ahvaz city. A total of 30 adolescents with leukemia were selected using available sampling method and assigned randomly into two groups of experimental and control. McGill pain intensity questionnaire, Perceived Stress Scale and Oxford Happiness Inventory were used to collect data. After forming the groups (experimental and control) and performing the pre-test on both groups, the experimental group received 12 sessions of music therapy and the control group did not receive intervention. After the end of the intervention, they were tesed again in post test, and 30 day afterward in follow phases. Analysis of the data using multivariate and one-way covariance analysis showed that music therapy was effective in reducing the severity of perceived pain, and increased happiness in adolescents with leukemia. However, these results were not found to be significant in the follow up phase; hence, music therapy had no sustained effect in reducing the intensity of pain and perceived stress; also it did not increase the happiness of adolescents with leukemia. According to these results, music therapy can be used as a therapeutic approach to reduce the intensity of pain and perceived stress, as well as to increase the happiness of adolescents with leukemia.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Music therapy
  • Pain severity
  • Perceived stress
  • Happiness
  • Adolescents with leukemia

لوسمی یکی از شایع‌ترین انواع بدخیمی در کودکان و نوجوانان است که با بروز تقریبی 43 نفر در هریک میلیون نفر، حدود 33 درصد کل موارد سرطان در کودکان زیر 12 سال را شامل می‌شود (کیم، کیم و کیم، 2015). لوسمی گسترش جهانی داشته و در ایران نیز شیوع آن رو به افزایش است؛ به طوری که در ده سال اخیر در بین سرطان‌های شایع رتبۀ چهارم را داشته است (رئیسی وستگانی، حسینی، فلاحی خشکناب و بخشی، 1395). اقدامات دردناک متعددی روی کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان[1] صورت می‌گیرد (هباک، کرکز هباک،گالیک و گلباریک، 2009).

درد ناشی از سرطان، مشکل شدیدی است که بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به آن و خانواده‌های آنها آثار منفی می‌گذارد و باعث استرس و ناراحتی شدید از درد و بیماری و گاهای به رفتارهای پرخاشگرانه منجر می‌شود و این رفتارهای غیرکنترلی، پاسخی به ترس‌ها و استرس ادراک‌شده[2] ناشی از بیماری و درد در بیماران مبتلا به لوسمی است (بورناکی، 1997). در سرطان‌شناسی، درد[3] علامتی است که کودکان و نوجوانان بیش از همه از آن می‌ترسند. توانایی کودک در درک و فهم درد، با سن آنها تفاوت دارد) پیرز و میرو، 2012). کودکان کوچک‌تر در مقایسه با کودکان بزرگ‌تر درد بیشتری را در رویه‌های مشابه نشان می‌دهند )بورناکی، 1997). مدیریت درد، یکی از حقوق مهم کودکان و نوجوانان و یکی از اولویت‌های درمان است. با توجه به اینکه انجمن بین‌المللی درد، درد را احساس پنهان و تجربۀ هیجانی مرتبط با آسیب بافتی حاد یا بالقوه می‌داند، این تعریف، بر درد به منزلۀ تجربۀ زیستی - روانی و علامت تخریب بافتی تأکید می‌کند (کراویتز، 2013).

استرس واکنش تطبیقی به عامل بیرونی است که پیامدهای فیزیولوژیکی، رفتاری و روانشناختی زیادی برای هر فرد در پی دارد و می‌تواند باعث افزایش خطر و پیشرفت سلول‌های تومور و کاهش بقای بیماران مبتلا به سرطان شود (اسنو، درفام، واربت و کاماراتا، 2010). بر اساس این، کاهش استرس باید در اولویت‌های درمان این بیماران قرار گیرد (پاکویر - والت، ویرزبیکا - هاینان، کانت، گایلت، 2014).

یکی از عوامل مهم در ارتباط با سلامتی روان و کاهش استرس به‌ویژه در بیماران سرطانی، شادکامی است. (فردیکسون، 2002، به نقل از داینر و لوکاس، 2008) معتقد است عواطف منفی، همچون، اضطراب یا خشم سبب می‌شوند ذهن فرد فقط به تولید واکنش دفاعی در برابر موضوعات ایجادکنندۀ این عواطف منفی، محدود شود؛ در صورتی که عواطف مثبت سبب می‌شوند ذهن فرد بر محرک‌ها باز باشد و این مسئله به‌خودی‌خود فرصت‌هایی را برای توجه گسترده‌تر به محیط، ایجاد و درنتیجه، خلاقیت فرد را بیشتر می‌کند و موجب شادکامی می‌شود.

تسکین درد افراد (نوجوانان) مبتلا به بیماری سرطان بااهمیت است و تسکین‌نشدن درد به تغییرات مهمی چون خوردن، عادات خواب، اعتماد به نفس، ترس، افسردگی و ناامیدی در کیفیت زندگی منجر می‌شود و استرس حاصل از آن نیز موجب اختلال در سیستم‌های فیزیولوژی بدن می‌شود و توانایی مقابله با اثرات آن در تعیین سلامتی افراد مهم است و برای افراد در هر سنی استفاده از روان‌درمانی فردی و گروهی، خانواده درمانی، مشاوره حمایتی و آموزشی همراه با دارو درمانی مؤثرتر است (آزرند، زرگر، فرد و مسجدی‌زاده، 2015).

یکی از روش‌هایی که می‌تواند با توجه به سن و خصوصیات افراد در کاهش درد تأثیرگذار باشد، موسیقی درمانی[4]است. موسیقی، یکی از انواع هنردرمانی در روان‌درمانی است که کمک می‌کند افراد نسبت به افکار و هیجان‌های خود آگاه‌تر شوند و بر چالش‌های درونی و بیرونی خود غلبه کنند (شارف، 2005، ترجمۀ فیروزبخت، 1390). موسیقی‌درمانی می‌تواند به ارائۀ مهارت‌های مقابله‌ای بپردازد.

پژوهش‌های انجام شده در زمینه موسیقی‌درمانی نشان داده است که موسیقی موجب بهبود مشکلات جسمی، روانی و شناختی و کاهش درد بیمارانی می‌شود که درگیر روش‌های درمانی دردناک و آزارنده هستند (آلرد، بیرز و سول، 2010)؛ برای مثال، پژوهش‌های دینوری (1394) به این نتیجه رسید که مداخلۀ نقاشی و موسیقی‌درمانی بر شادکامی در کودکان سرطانی تأثیر دارد. بیک مرادی ظفری، عشوندی خدایار مزده، روشنایی (1393) نشان دادند موسیقی‌درمانی و آرام‌سازی بر شدت درد بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس تأثیر معناداری داشته است. قرایی اردکانی، آزاد فلاح وتولایی (1391) نشان دادند موسیقی‌درمانی در کاهش شدت درد زنان مبتلا به اختلال سردرد مزمن بسیار مؤثر بوده است. استندلی و سوزان (2013) دریافتند موسیقی‌درمانی می‌تواند با کاهش شدت درد، استرس، اضطراب، به کاهش نیاز به مصرف دارو منجر شود. الیوت، وورال – کارتر و پیج (2013) در تحقیقی نشان دادند موسیقی‌درمانی تأثیر مستقیم و چشمگیری در کاهش درد و پرخاشگری بیماران مبتلا به سرطان داشته است.

درد شایع‌ترین علت در بیماران مبتلا به سرطان است که بر عملکرد و کیفیت زندگی آنها تأثیر می‌گذارد. درد سرطان ممکن است به علت آسیب‌شناسی، پیشرفت بیماری، رشد غده‌های سرطانی و یا روش‌های تشخیصی و درمانی ایجاد شود. شدت درد با پیشرفت بیماری افزایش می‌یابد. درد مزمن سرطان یکی از مشکلات عمده برای این دسته از بیماران به شمار می‌رود و تا کنون روش‌های مختلفی برای کاهش و تسکین درد ناشی از بدخیمی‌ها معرفی شده‌اند. باوجود پیشرفت‌های حاصل در روش‌های تسکین درد، بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان، درد بسیار شدیدی را تحمل می‌کنند (بوید، لیندن، بوهم و اوسترمن، 2012). گزارش شده است از هر دو بیمار مبتلا به سرطان یک بیمار با مشکل تسکین‌نیافتن درد مواجه است. به‌طور متوسط 70 % مواقع درد سرطان به اندازۀ کافی تسکین نمی‌یابد. درد واقعی تنش‌زاست که بر شیوۀ زندگی، احساس رضایت و راحتی بیمار تأثیر می‌گذارد و موجب رنج و ناراحتی، از دست دادن کنترل، خستگی و اختلال در کیفیت زندگی، فعالیت جنسی، روابط فردی، مفهوم زندگی، عملکرد فرد، خواب و انجام فعالیت‌های روزانه شود؛ بنابراین ضروری است درد سرطان در مراحل ابتدایی شناسایی شود و تسکین یابد. در این بین مهم است موانع تسکین مؤثر درد، مشخص و با تدابیر مناسب رفع شود (پیریس و میرو، 2012). نتایج پژوهش امی، مدسون، میخاییل، سیلورمن (2010) نشان دادند موسیقی‌درمانی در سالمندان مبتلا به دردهای مزمن موجب کاهش ادراک درد در آنها می‌شود.

با توجه به اینکه استرس به منزلۀ واکنش تطبیقی به عامل بیرونی می‌تواند پیامدهای جسمانی، رفتاری، شناختی و روانشناختی زیادی برای هر فرد در پی داشته باشد و باعث افزایش خطر و پیشرفت سلول‌های سرطانی و کاهش بقای بیماران مبتلا به سرطان شود (وارت و همکاران، 2014)؛ بنابراین کاهش استرس باید در اولویت‌های درمان این بیماران قرار گیرد (آرچه، بروئرا و کوهن، 2013). پژوهش‌ها نشان دادند موسیقی‌درمانی می‌تواند بر کاهش هیجان‌های منفی بیماران جسمانی مؤثر باشد؛ به‌طور مثال سلیمانی و صنوبر (1394) در پژوهشی نشان دادند موسیقی‌درمانی در کاهش اضطراب در بیماران معتاد در حال ترک مؤثر است.

ابتلا به سرطان در دوران کودکی می‌تواند سلامت روان کودک مبتلا را به خطر اندازد. کودکان با عوارض جانبی رنج‌آور درمان سرطان مواجه می‌شوند و به علت بیماری نمی‌توانند مانند گذشته در محل تحصیل یا جمع‌های دوستانه و خانوادگی مشارکت کنند؛ بنابراین زندگی آنها دستخوش تغییرات وسیعی می‌شود. شیوه‌های درمانی سرطان باعث خستگی مداوم کودک می‌شوند. همچنین این کودکان مستعد عفونت‌اند و به‌طور مستمر در بیمارستان بستری می‌شوند که به جداشدن کودک از خانواده و اجتماع منجر می‌شود. بر اساس این، میزان شادی که از ویژگی‌های بارز دوران کودکی است، در این کودکان کاهش می‌یابد؛ این درحالی است که وجود شادی و نشاط شرایط درمانی را موفق‌تر و امید به زندگی را در این افراد بیشتر می‌کند (چری، هیری ساو و آپاجی، 2013)؛ بنابراین ضروری است با ایجاد نشاط و شادی در نوجوانان مبتلا به لوسمی کیفیت زندگی را در آنها افزایش داد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند موسیقی یکی از سرگرمی‌های دلخواه نوجوانان است و می‌تواند در آنها موجب بهبود خلق شود (دینوری، 1394). پژوهش بلاچ و همکاران (2010) نشان داد موسیقی‌درمانی موجب افزایش خلق و ایجاد نشاط و شادمانی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی می‌شود. همچنین نتایج پژوهش آزرند و همکاران (2015) نشان دادند موسیقی‌درمانی موجب افزایش کیفیت زندگی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر می‌شود. موسیقی موجب بهبود مشکلات جسمی، روانی و شناختی در بیماران می‌شود و در بخش‌های مختلف به‌ویژه در بیمارستان‌های عمومی و روانی به‌عنوان مداخلۀ مناسب و مؤثر، معرفی و استفاده می‌شود (آلرد و همکاران، 2010).

به‌طور کلی دو نوع موسیقی‌درمانی وجود دارد که با توجه به نوع فعالیت درمانجو، شامل فعال و غیرفعال می‌شود. موسیقی‌درمانی فعال شامل آوازخواندن، نواختن یا آهنگ‌سازی است و موسیقی‌درمانی غیرفعال شامل گوش‌دادن به موسیقی است (کتی و نیلز، 2014). سیستم اعصاب مرکزی (مغز) طوری ساخته شده است که به محرک‌های موزیکال پاسخ مثبت و مناسب می‌دهد و موجبات استفاده از این روش درمانی را فراهم می‌کند. با توجه به اینکه درد یکی از شایع‌ترین پدیده‌هایی است که افراد را وادار به درخواست کمک از نظام‌های مراقبتی، بهداشتی و درمانی می‌کند و نه‌تنها با تنیدگی و ناراحتی ایجادشده با درد، به واسطۀ پیامدهای تنیدگی‌زای دیگری که برای فرد دردمند دارد، ازقبیل هزینه‌های درمانی و پیامدهای شغلی و خانوادگی، بر وجوه گوناگون زندگی فرد تأثیر می‌گذارد (ملزاک و کاتز، 1994). مطالعات متعدد در جوامع دیگر نشان می‌دهند موسیقی‌درمانی می‌تواند در تثبیت علائم حیاتی بیمار و کاهش استرس ادراک‌شده مؤثر باشد (گوتین، سوا، وویوریت، پیکوت و هریسون، 2009).

بر اساس موارد گفته‌شده، بعد از حفظ جان بیمار، تسکین درد از مهم‌ترین اولویت‌های پزشکی به شمار می‌رود و تلاش‌های بسیاری برای درد و کنترل آن صورت گرفته است (قرایی اردکانی و همکاران، 1391)؛ بنابراین یکی از روش‌های کاهش شدت درد و ارتقا سلامت روان و ویژگی‌های روانشناختی در نوجوانان می‌تواند موسیقی‌درمانی باشد.

با توجه به اینکه نوجوانان مبتلا به لوسمی از تنش هیجانی، دردهای شدید ناشی از شیمی درمانی، شیوه‌های درمانی و استرس رنج می‌برند، یافتن شیوه‌های کاهش‌دهندۀ این دردها ضروری است. بیشتر کمک‌های پزشکی بر کمک‌های درمانی در ارتباط با بیماری متمرکز شده‌اند و گاهی درد و تنش‌های روانی بیمار فراموش می‌شوند. در این پژوهش هدف اصلی، بررسی اثربخشی موسیقی‌درمانی بر کاهش شدت درد، استرس ادراک‌شده و افزایش شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی بود؛ بنابراین پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا موسیقی‌درمانی بر کاهش شدت درد، استرس ادراک‌شده و افزایش شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی شهر اهواز تأثیر دارد. فرضیه‌های پژوهش

1- موسیقی‌درمانی بر شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی مؤثر است.

1- 1- موسیقی‌درمانی بر شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی مؤثر است.

1-2- موسیقی‌درمانی بر شدت درد در نوجوانان مبتلا به لوسمی مؤثر است.

1-3- موسیقی‌درمانی بر استرس ادراک‌شده نوجوانان مبتلا به لوسمی مؤثر است.

 

روش

روش پژوهش، جامعۀ آماری، نمونه: این پژوهش نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ مطالعه‌شده شامل تمامی نوجوانان مبتلا به لوسمی تحت درمان در بیمارستان‌های شهر اهواز (تعداد 186 نفر که دررده سنی 12-18 سال) بود. در ابتدا بر اساس بیماران مراجعه‌کننده در سه ماه اخیر، تعداد 60 نفر از نوجوانان مبتلا به لوسمی تحت درمان انتخاب شدند که دردسترس و مایل به شرکت در پژوهش بودند. سپس بر اساس نمره‌های پرسشنامۀ تعداد 30 نفر از این افراد انتخاب شدند؛ افرادی که در پرسشنامۀ شدت درد و پرسشنامۀ استرس ادراک‌شده نمرۀ بیشتر از نقطه برش (نمره برش 8/21) و در پرسشنامۀ شادکامی پایین‌ترین نمره‌ها را گرفتند. سپس به‌طور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه کنترل جایگزین شدند. ملاک ورود به پژوهش، توانایی پاسخ‌دادن به پرسشنامه‌ها و داشتن وضعیت سلامت عمومی در حد شرکت در پژوهش و رضایت بیمار و خانواده برای شرکت در پژوهش بود. ملاک‌های خروج، مشکلات جسمانی شدید، غیبت در بیش از دو جلسه و پاسخ ناقص به پرسشنامه‌ها بود.

ابزار سنجش: پرسشنامۀ شدت درد مک گیل (MPQ[5]): در این پژوهش شدت درد با استفاده از پرسشنامۀ شدت درد مک گیل سنجش شد (ملزاک و کاتز، 1994). این پرسشنامه در قالب 22 سؤال و در طیف لیکرت 6 درجه‌ای است که با پرسش از آزمودنی‌ها، میزان درد آنها ارزیابی می‌شود. به این منظور، نمرۀ صفر (بدون درد)، نمرۀ 1 (درد خفیف)، نمرۀ 2 (درد متوسط)، نمرۀ 3 (درد ناراحت‌کننده)، نمرۀ 4 (درد عذاب‌آور) و نمرۀ 5 (درد غیرقابل تحمل) لحاظ شد. محققان، پایایی و روایی این ابزار را در سطح مطلوب به دست آوردند. دایان، گروییل و هرلیکوییز (2002) پایایی ابزار را با روش بازآزمایی 82/0 و لاک وود[6](1995) با همین روش آن را 88/0 گزارش کرده‌اند.

 مقیاس استرس ادراک‌شده:[7] کوهن، کمارک و مرملستین این مقیاس را در سال 1983 ساختند. این مقیاس 14 سؤال دارد. نحوۀ نمره‌گذاری پرسشنامه بر اساس مقیاس 5 درجه‌ای لیکرت به‌صورت هرگز (0) تا بسیاری از اوقات (4) است. در این مقیاس عبارت‌های 4، 5، 6، 7، 9، 10 و 13 به‌صورت معکوس نمره‌گذاری می‌شوند. از مجموع تمام عبارات، نمرۀ کلی استرس ادراک‌شده به دست می‌آید. در تحقیق کوهن و همکاران (1983) ضرایب پایایی همسانی درونی مقیاس با آلفای کرونباخ در دامنه‌ای از 84/0 تا 86/0 در دو گروه از دانشجویان به دست آمد. برای محاسبۀ اعتبار ملاک این مقیاس ضریب همبستگی آن را با اندازه‌های نشانه‌شناختی[8] بین 52/0 تا 76/0 محاسبه کردند. در پژوهش قربانی، بینگ، واتسون، دیویسون و ماک (2002)، آلفای کرونباخ در نمونۀ آمریکایی 86/0 و در نمونۀ ایرانی 81/0 محاسبه شد. در ایران 10 تن از استادان صاحب‌نظر دانشگاه علوم پزشکی مشهد، روایی محتوایی این پرسشنامه را تأیید کردند. همچنین در پژوهش بسطامی، رحمت‌نژاد، جهدی و حقانی (2008)، پایایی نسخۀ فارسی به روش همسانی درونی، آلفای کرونباخ 74/0، در پژوهش سپهوند، گیلانی، و زمانی (2009)، ضریب آلفای کرونباخ 80/0 محاسبه شد. در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد.

پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد[9](OHI):آرجیل، مارتین و کروسلند (1989)، نسخۀ نهایی پرسشنامۀ شادکامی را با 29 سؤال چهارگزینه‌ای آماده کردند (فرانسیس، برواون، لستر و فیلیپ چالک، 1998). نمره‌گذاری گزینه‌های هر عبارت پرسشنامۀ شادکامی به این صورت است که به گزینه الف (0)، گزینه ب (1)، گزینه ج (2) و گزینه د (3) تعلق می‌گیرد. بدین ترتیب بیشترین نمره‌ای که آزمودنی در این مقیاس کسب می‌کند، 87 و کمترین نمره، صفر است. نمرۀ بهنجار این آزمون بین 40 تا 42 است. آرجیل (2001) در تحقیقی بین پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد با ارزیابی دوستان، ابعاد شخصیتی، حمایت اجتماعی و استرس، همبستگی زیادی گزارش کرده است. ضریب آلفای این پرسشنامه در دانشجویان (استرالیا، آمریکا، کانادا و انگلستان) در دامنۀ 89/0 تا 90/0 گزارش شده است (فرانسیس، براون، لستر و فلیپ هالک، 1998). فارنهام و بروین (1990)، آلفای 87/0 را گزارش کرده‌اند. آرجیل و لو[10](1990)، پایایی بازآزمایی 78/0 را پس از 6 هفته و 67/0 را پس از 5 ماه گزارش کرده‌اند. در ایران، قنبریان، پرموز و رجب‌زاده (1395)، ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد را 87/0 و پایایی به روش دونیمه‌کردن را 83/0 گزارش کردند. در پژوهش حاضر، پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، 86/0 محاسبه شد.

روش اجرا و تحلیل: ابتدا پیش‌آزمون در شرایط یکسان روی هر دو گروه اجرا شد؛ سپس مداخلۀ موسیقی‌درمانی با استفاده از روش موسیقی‌درمانی استندلی (2003) در 2 جلسه (هر هفته 2جلسه و هر جلسه 60 دقیقه) برای گروه آزمایش اعمال شد. این روش شامل موسیقی غیرفعال‌شنیدن قطعات بی‌کلام نشاط‌آور بود. ملودی خاص برای ایجاد نشاط در بیماران باید دارای زمینۀ موسیقیایی فرح‌بخش باشد. تم‌های فرح‌بخش (نشاط‌انگیز) قطعه‌های ریتمیک با ملودی نسبتاً تند است که سرزندگی و نشاط را به دور از هیجان‌زدگی و بی‌تابی القاء می‌کند و با ثبات و آرامش همراه است (استندلی و سوزان، 2003). در پایان، مداخلۀ پس‌آزمونی نیز برای دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. بعد از گذشت یک ماه، آزمون پیگیری از هر دو گروه نیز گرفته شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شدند. عنوان‌ها و خلاصۀ جلسات بدین شرح است:


جدول 1. خلاصۀ جلسه‌های موسیقی‌درمانی مبتنی بر استندلی و سوزان ( 2003)


جلسه

موضوع

شرح مختصر

اول

ایجاد ارتباط اولیه

آشنایی و معرفی رهبر و اعضا به یکدیگر، بیان اهداف و قواعد گروه، احترام متقابل، شرکت منظم و نظایر آن، اجرای پیش‌آزمون و شنیدن موسیقی پیانوی بی‌کلام نشاط‌آور

دوم

کاهش اضطراب

 

بازخورد جلسۀ قبل، معرفی تم‌های موسیقی، کاهش اضطراب و تن‌آرامی با استفاده از موسیقی خلسه‌ساز، و ارائۀ تکلیف (ارائۀ موسیقی شاد بدون کلام)

سوم

بیان احساسات منفی جسمانی

بازخورد جلسۀ قبل، ازگوکردن احساسات منفی جسمانی همراه با پخش قطعات پیانوی آرام‌بخش، ارائۀ تکلیف (موسیقی شاد بدون کلام)

چهارم

خودابرازی‌های روانی

بازخورد جلسۀ قبل، بیان احساسات و عواطف، خودابرازی و نگرانی‌های روانی در حین پخش موسیقی بدون کلام و ارائۀ تکلیف

پنجم

افزایش افکار و خودگویی‌های مثبت

بازخورد جلسۀ قبل، ایجاد تقویت اعتماد به نفس و یادآوری موفقیت‌های گذشته با موسیقی غیرفعال و ارائۀ تکلیف

ششم

تمرکز بر کاهش درد

بازخورد جلسۀ قبل، کنترل درد به کمک موسیقی خلسه‌ساز (با تمرکز بر آهنگ موسیقی) و ارائۀ تکلیف

هفتم

افزایش سطح کیفی زندگی

بازخورد جلسۀ قبل، افزایش سطح کیفی زندگی معنادار به کمک موسیقی خلق‌ساز، ارائۀ تکلیف

هشتم

 بیان اهمیت نسبی توانایی‌ها

بازخورد جلسۀ قبل، پخش قطعات پیانوی آرام‌بخش و بحث دربارۀ احساسات، افکار یا خاطرات مربوط به متن، ارائۀ تکلیف

نهم

افزایش امید و هدف‌گذاری

بازخورد جلسۀ قبل، پخش قطعات پیانوی آرام‌بخش همراه با ترغیب بیمار به زمزمۀ آوازهایی در وصف خود، ارائۀ تکلیف

دهم

لذت‌بردن

بازخورد جلسۀ قبل، ارائۀ تکلیف، پخش قطعۀ بی‌کلام نشاط‌آور و فرح‌بخش همراه با دکلمه‌کردن ترانه‌هایی که با بیمار همدردی می‌کنند و ارائۀ تکلیف

یازدهم

توانمندکردن افراد در بیان احساسات و لذت‌بردن

بازخورد جلسۀ قبل، افزایش نشاط و شادی به کمک موسیقی جسمانی‌سازی و ارائۀ تکلیف

دوازدهم

یکپارچه‌سازی مطالب، جمع‌بندی بیان احساسات، تبیینتجربۀ گروه و اختتام

بازخورد جلسۀ قبل، مروری بر تمرینات کل دوره، بحث و بررسی مشکلات اعضاء ارائۀ تکلیف

 


یافته‌ها

از مجموع 15 نفر بررسی‌شده در گروه آزمایش، آزمودنی‌های دختر حدود 3/53 درصد (8 نفر) و آزمودنی‌های پسر حدود 7/46 درصد (7 نفر) از نمونه را تشکیل دادند و در گروه کنترل نیز، از مجموع 15 نفر 7/46 درصد (7 نفر) را آزمودنی‌های دختر و 3/53 درصد (8 نفر) نمونه را آزمودنی‌های پسر تشکیل دادند. میانگین سنی گروه آزمایش 18/13سال و گروه کنترل 60/13 سال بود.

برای تحلیل داده‌ها و به‌منظور کنترل اثر پیش‌آزمون و پس‌آزمون از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یکی از مفروضه‌های آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری، آزمون همگونی واریانس‌های لوین بود. آزمون لوین محاسبه‌شده دربارۀ هیچ‌یک از متغیرهای بررسی‌شده از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (شدت درد 05/0<74/0P=، 13/0= (28و1F( و استرس ادراک‌شده 05/0<91/0P=، 11/0= (28و1F() و شادکامی 05/0<54/0P=، 21/0= (28و1F(؛ بنابراین مفروضۀ همگونی واریانس‌ها رد نشد. برای تعیین توزیع جامعه (نرمال‌بودن داده‌ها) از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف استفاده شد. در آزمون انجام‌شده سطح 05/0

به‌منظور پی‌بردن به تفاوت بین گروه‌ها، تحلیل کواریانس چندمتغیره صورت گرفت.

تحلیل واریانس چندمتغیره روی میانگین نمره‌های پیش‌آزمون، پس‌آزمون در متغیرهای شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی در گروه آزمایش و گروه کنترل انجام شد. در نتایج آزمون‌های اثر پیلایی، لامبدای ویلکز، اثر هتلینگ، بزرگ‌ترین ریشه روی نشان‌دهندۀ این موضوع بود که بین دو گروه دست‌کم در یکی از متغیرهای وابسته در پس‌آزمون تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛ بنابراین فرضیۀ اصلی پژوهش تأیید شد. در ادامه، برای بررسی اینکه این تفاوت مربوط به کدام متغیر وابسته است، تحلیل آنکوا برای هریک از متغیرهای وابسته اجرا شد (جدول 2).


 

جدول2. نتایج تحلیل کواریانس یک‌متغیره بر نمرات شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی

در دو گروه آزمایش و کنترل

متغیر

منبع تغییرات

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

F

سطح

معنی‌داری  p

مجذور اتا

توان آماری

شدت درد

پیش‌آزمون

85/296

1

85/296

62/7

011/0

22/0

76/0

گروه

46/1099

1

46/1099

22/28

0001/0

52/0

98/0

استرس ادراک‌شده

پیش‌آزمون

53/315

1

53/315

95/15

001/0

39/0

98/0

گروه

18/102

1

18/102

16/5

032/0

17/0

59/0

شادکامی

پیش‌آزمون

03/593

1

03/593

99/2

096/0

10/0

39/0

گروه

42/1360

1

42/1360

86/6

015/0

21/0

72/0

 

 

نتایج جدول 2 نشان می‌دهدند تفاوت بین نمرات گروه آزمایش و گروه کنترل در پس‌آزمون، هم در متغیر شدت درد و هم در متغیرهای استرس ادراک‌شده و شادکامی معنی‌دار است. میزان این تفاوت در متغیر شدت درد 52/0، در متغیر استرس ادراک‌شده 17/0 و در متغیر شادکامی 21/0 است؛ یعنی 52 درصد تفاوت دو گروه در متغیر شدت درد، 17 درصد تفاوت دو گروه در متغیر استرس ادراک‌شده و 21 درصد در متغیر شادکامی مربوط به مداخلۀ آزمایشی (موسیقی‌درمانی) است. بنابراین فرضیه‌های 1-1، 2-1 و 3-1 پژوهش تأیید شد. همچنین تحلیل واریانس چندمتغیره بر میانگین نمره‌های پیگیری در متغیرهای شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی در گروه آزمایش و گروه کنترل انجام شد. در نتایج آزمون‌های اثر پیلایی، لامبدای ویلکز، اثر هتلینگ، بزرگ‌ترین ریشه روی نشان‌دهندۀ این موضوع بود که بین دو گروه، هیچ‌کدام از متغیرهای وابسته در مرحلۀ پیگیری تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. به عبارت دیگر، موسیقی‌درمانی با توجه به میانگین شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی گروه آزمایش در مرحلۀ پیگیری (یک ماهه) نسبت به میانگین نوجوانان مبتلا به لوسمی گروه کنترل، موجب تداوم کاهش شدت درد و استرس ادراک‌شده و افزایش میزان شادکامی گروه آزمایش نشده است؛ بنابراین فرضیه‌های 1-1، 2-1 و 3-1 در مرحلۀ پیگیری پژوهش تأیید نشد.  

 


 

جدول 3. میانگین تعدیل‌شدۀ نمره‌های پس‌آزمون شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی

مرحله

گروه

شدت درد

استرس ادراک‌شده

شادکامی

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

پس‌آزمون

آزمایش

24/29

48/6

55/37

43/4

53/45

18/14

کنترل

37/41

13/7

49/40

21/6

38/43

40/10

پیگیری

آزمایش

10/47

22/9

87/43

83/10

20/42

81/7

کنترل

79/47

18/9

99/43

46/6

07/43

62/15

 

 

با توجه به جدول 3، با حذف اثر متغیرهای کنترل، میانگین کنترل‌شدۀ نمرات، شدت درد گروه آزمایش در مرحله پس‌آزمون نسبت به کنترل کمتر است؛ اما در مرحلۀ پیگیری تفاوتی بین گروه آزمایش و کنترل مشاهده نمی‌شود.

 

بحث

این پژوهش به‌منظور بررسی اثربخشی موسیقی‌درمانی بر شدت درد، استرس ادراک‌شده و شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی شهر اهواز صورت گرفته است.

نتایج پژوهش در پس‌آزمون نشان دادند موسیقی‌درمانی بر شدت درد نوجوانان مبتلا به لوسمی تأثیر دارد؛ بنابراین فرضیه 1-1 پژوهش تأیید شد. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش‌های بیکمرادی و همکاران (1393)، قرایی اردکانی و همکاران، 1391)، الیوت و همکاران(2013)، همسو و همخوان است. این فرضیه در مرحلۀ پیگیری تأیید نشد.

در تبیین این یافته می‌توان گفت یکی از مؤلفه‌های بسیار شایع در بین نوجوانان مبتلا به لوسمی، شدت درد است. درد تجربه‌ای تنش‌زاست که به کمبود رضایت فرد از زندگی منجر می‌شود و به دنبال آن، موجب رنج و ناراحتی، کاهش کیفیت زندگی، اختلال در عملکرد روزانه و به‌هم‌ریختن اوضاع زندگی می‌شود (آلرد و همکاران، 2010). موسیقی‌درمانی شامل هر دو مؤلفه‌های عاطفی، شناختی و رفتاری است. مؤلفه‌های شناختی متمرکز بر تفسیر شخص از محرک تنش‌زای معلوم و مؤلفه‌های عاطفی مرتبط با آن تفسیر تمرکز می‌کند. مؤلفه‌های رفتاری این مداخلات، به سمت رهایی از تنش، کاهش درد و کاهش استرس ادراک‌شده جهت‌گیری شده است و در طول مداخله بر افزایش آگاهی دربارۀ استرس به کمک بداهه‌خوانی و همچنین تن‌آرامی تأکید می‌شود (بیک مرادی ظفری و همکاران، 1393). درواقع، در موسیقی نیز شبیه تکنیک توجه برگردانی در درمان شناختی رفتاری توجه فرد از موضع درد به موضوعات دیگری معطوف می‌شود و این حالت موجب می‌شود احساس درد به شکل ضعیف‌تری ادراک شود. موسیقی، بیشتر حالتی پدید می‌آورد که توجه به تصورات داخلی را زیاد و به محرک‌های محیطی را کم می‌کند؛ به دلیل اینکه موسیقی می‌تواند با استفاده از تکنیک‌های برگردانی، احساس کاهش درد ایجاد کند و در این میان نقش آزادشدن اندروفین‌ها نیز شایان توجه خواهد بود. موسیقی، فرمی از محرک است که با آشناشدن، پیش‌بینی‌کردن و ایجاد احساس امنیت موجب بهبودی می‌شود؛ بنابراین موسیقی‌درمانی باعث کاهش شدت درد نوجوانان مبتلا به لوسمی می‌شود.

همچنین نتایج دیگر پژوهش نشان دادند موسیقی‌درمانی بر استرس ادراک‌شده نوجوانان مبتلا به لوسمی تأثیر دارد؛ بنابراین فرضیۀ 2-1 پژوهش تأیید شد. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش سلیمانی و صنوبر (1394) همخوان است. این فرضیه در مرحلۀ پیگیری تأیید نشد.

 گوش‌کردن به موسیقی، روش دردسترس و ارزان، فاقد عوارض جانبی و غیرتهاجمی است که می‌تواند به‌منزلۀ مداخلۀ ایمن پرستاری در بیمارستان‌ها با موفقیت استفاده شود (مک ماهون، 2009). استرس ادراک‌شده می‌تواند در ابتلاشدن به بیماری‌ها و اختلالات نقش داشته باشد و یا شرایط ابتلا به بیماری‌ها و اختلالات را هموار کند. استرس ادراک‌شده یکی از مؤلفه‌های تبیین‌کنندۀ احتمال اتخاذ سبک‌های مقابلۀ افراد در موقعیت‌های استرس‌زا محسوب می‌شود. شدت استرس ادراک‌شده اشاره به باور فرد در زمینۀ جدی‌بودن استرس دارد (کیم، کیم و کیم، 2015). موسیقی روش سالم برای ابراز و بیان خود است. افراد می‌توانند از روش موسیقی‌درمانی برای کمک به سلامت روحی و جسمی خود استفاده کنند. این روش به افراد کمک می‌کند خاطرات تازه‌ای پیدا کنند و بدن و ذهنشان را با ریتم، نظم و قابلیت پیش‌بینی، آرام کنند. همچنین موسیقی موجب کاهش شماره ضربان قلب و عمیق‌شدن تنفس می‌شود و دارای اثرات مثبت بر اضطراب و کاهش استرس است؛ بنابراین موسیقی‌درمانی می‌تواند باعث کاهش استرس ادراک‌شده شود.

نتایج دیگر پژوهش نشان دادند موسیقی‌درمانی بر شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی تأثیر دارد؛ بنابراین فرضیۀ 3-1 پژوهش تأیید شد. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش‌های دینوری (1394) همسو بود. این فرضیه در مرحلۀ پیگیری تأیید نشد.

در تبیین این یافته می‌توان گفت موسیقی‌درمانی حرفۀ حمایتی است. موسیقی در اقدامات پرستاری، مداخلۀ مؤثر اسست که می‌تواند بخشی از برنامۀ مراقبتی بیمار باشد و ابزار درمانی غیرتهاجمی برای تسکین درد و اضطراب، افزایش احساس تن‌آرامی، افزایش ایمنی بدن، کاهش فشار خون، نبض و تنفس باشد. گوش‌دادن به موسیقی باعث ترشح اندورفین‌ها می‌شود و درنتیجه، هیجانات را تعدیل می‌کند و درد را تسکین می‌دهد (وارت و همکاران، 2014). گوش‌دادن به موسیقی می‌تواند در موقعیت بیماری و ناراحتی، آسایش و راحتی فرد را ارتقاء دهد. ایجاد راحتی برای افراد، مداخلۀ پرستاری است (رئیسی و همکاران، 1395). شادکامی، زمانی به وجود می‌آید که انسان، از خود و محیط اطراف خود، احساس رضایت بیشتر داشته باشد (ارچه و همکاران، 2013). بنابر آنچه ذکر شد موسیقی‌درمانی با اثرات آرامش‌بخشی و تأثیراتی که بر میزان ترشحات هورمونی بدن دارد، می‌تواند یکی از روش‌های درمانی برای افزایش شادکامی در نوجوانان مبتلا به لوسمی باشد.

در تبیین نتایج عدم معناداری مداخلۀ موسیقی‌درمانی در شرکت‌کنندگان در مرحلۀ پیگیری می توان بیان کرد موسیقی با پایین‌آوردن سطح هورمون‌ها و تغییرات شناختی و رفتاری به‌طور موقتی و کوتاه‌مدت مانند مسکن عمل می‌کند و موجب برقراری آرامش در فرد می‌شود که پس از قطع موسیقی، مجدد شرایط ناراحت قبلی در فرد باز می‌گردد. از طرف دیگر، سرطان و پیامدهای آن آن‌قدر فرسوده‌کننده است که می‌تواند در دراز مدت فرد را به‌شدت شکننده و حساس کند؛ به همین دلیل، موسیقی در این پژوهش تا هنگام ارائه، اثرات مثبت خود را در بیماران نشان داد؛ اما پس از قطع مجدد، بیماران به وضعیت روحی‌روانی خود بازگشت کردند.

پژوهش حاضر با محدودیت‌هایی چون حجم کم نمونه، زمان کوتاه درمان، عدم امکان در نظر گرفتن انواع مختلف سرطان در تحلیل‌ها و محاسبۀ نتایج، پیگیری‌نشدن نتایج درمان پس از پایان درمان روبه‌رو بود. بر اساس یافته‌ها پیشنهاد می‌شود منابع استرسی کودکان ایرانی مبتلا به سرطان بررسی شوند تا روان‌درمانی‌های متناسب تدوین شوند. همچنین با توجه به انواع سرطان‌ها و احتمالاً تجربۀ مشکلات متفاوت کودکان، بهتر است در بررسی‌های بعدی به این مهم توجه شود.



[1]-cancer

[2]-perceived Stres

[3]-pain

[4]-music therapy

[5]-MC gill pain questionaire

[6]-Lockwood

[7]-Perceived Stress Scale

[8]-Symptomatological Measures

[9]-Oxford Happiness Inventory(OHI)

[10]-Argyle & Lu

بیک‌مرادی، ع.، ظفری، آ.، عشوندی خدایار مزده، م.، روشنایی، ق. (1393). تأثیر آرام‌سازی و موسیقی‌درمانی پیش‌رونده عضلانی بر شدت درد بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک کارآزمایی بالینی تصادفی. فصلنامۀ حیات، ۲۰ (۱)، 37-26.
دینوری، م. (1394). بررسی تأثیر نقاشی و موسیقی‌درمانی در شادکامی و امید کودکان سرطانی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره)، دانشکدۀ علوم اجتماعی.
رئیسی وستگانی، ا.، حسینی، م. ع.، فالحی خشکناب، م.، بخشی، ع. ا. (1395). تأثیر مداخلۀ پرستاری مبتنی بر به‌کارگیری شوخی و موسیقی بر افسردگی نوجوانان مبتال به لوسمی. نشریۀ پرستاری کودکان، 52 (2)، 46-33.
سلیمانی، ا.، صنوبر، ل. (1394). اثربخشی موسیقی‌درمانی بر اضطراب حالت - صفت معتادین در مرحلۀ بازتوانی غیردارویی. فصلنامۀ علمی - پژوهشی اعتیادپژوهی، ۹ (۳۵)، ۱62-۱49.
شارف، ریچارد، اس. (1390). نظریه‌های روان‌درمانی و مشاوره. ترجمۀ م. فیروزبخت. مؤسسۀ خدمات فرهنگی رسا. (سال انتشار به زبان اصلی، 2005)
قنبریان، م،. پرموز، م،. رجب‌زاده، ز. (1395). رابطۀ بین شادکامی و امید به زندگی در دانشجویان دانشکدۀ علوم پزشکی بهبهان. مجلۀ اصول بهداشت روانی، 18، 553-556. 
قرایی اردکانی، ش.، آزادفلاح، پ.، تولایی، ع. (1391). اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد درمانی در کاهش شدت تجربۀ درد در زنان مبتلا به اختلال سردرد مزمن. فصلنامۀ روانشناسی بالینی، 4(2)، 91-77.
Allred, K, R. Byers, J, Sole, M. (2010).The Effect of Music on Postoperative Pain and Anxiety. Pain Management Nursing, 11, (1), 15-25.
Amy, T., Madson, M., Michael, J., & Silverman, MC. (2010). The Effect of Music Therapy on Relaxation, Anxiety, Pain Perception, and Nausea in Adult Solid Organ Transplant Patients. Journal of Music Therapy, 47(3), 220–232.
Archie, P., Bruera, E., & Cohen, L. (2013). Music-based interventions in palliative cancer care: a review of quantitative studies and neurobiological literature. Supportive Care in Cancer, 21(9), 2609–2624.
Argyle, M. (2001). The psychology of happiness, London: Routledge.
Argyle, M., & Lu, L. (1990). The happiness of extraverts. Personality and Individual Differences, 11(3), 1011-1017.
Argyle, M., Martin, M., & Crosland, J. (1989). Happiness as a function of personality and social encounters. In J. P. Forgas & J. M. Innes (Eds). Recent advances in social psychology:An international perspective, (pp. 189-203). North Holland: Elsevier Science Publishers.
Azarand, M., Zargar,Y., Fard, R.J.,& MasjediZadeh, A.(2015). Effectiveness of music therapy and relaxation in the symptoms and quality of life in patients with irritable bowel syndrome in the gastrointestinal clinics of Ahvaz. International Journal of Psychology and Behavioral Research, 12(4):260-267.
Bastami, F., Rahmatnejad, L., Jahdi, F., & Haghani, H. (2008). Breastfeeding self - efficacy and perceived stress in primiparous Mothers. Iranian Journal of Nursing, 21(54), 9-22.
Bloch, B., Reshef, A., Vadas,L., Haliba, Y., Ziv, N.,& Kremer, I.(2010). The Effects of Music Relaxation on Sleep Quality and Emotional Measures in People Living with Schizophrenia. Journal of Music Therapy, 47(1), 27–52.
Bournaki, M.C. (1997). Correlates of pain- related responses to venipunctures in school-age. Nursing Research, 46 (3), 147-154.
Boyde, C., Linden, U., Boehm, K., & Ostermann, T. (2012). The Use of Music Therapy During the Treatment of Cancer Patients: A Collection of Evidence. Global Advances in Health and Medicine, 1(5), 24–29.
Cathy, M., & Niels, H. (2014). Music therapy's effects on levels of depression, anxiety, and social isolation in Mexican farmworkers living in the United States: A randomized controlled trial. The Arts in Psychotherapy, 1, 41, 120-126.
Chari, U., Hirisave, U., & Appaji, L. (2013). Exploring play therapy in pediatric oncology: A preliminary endeavor. Indian Journal of Pediatrics, 80(4) 303–308. 
Cohen, S., Kamarck, T., & Mermelstein, R. (1983). A global measure of perceived stress. Journal of Health and Social Behavior. 24(4), 385-96.
Dayan, J., Creveuil, C., & Herlicoviez, M. (2002). Role of anxiety and depression in the onset of spontaneous preterm labor. America Journal of Epidemiology, 155(4), 293-301.
Diener, E.D., & Lucas, R.E. (2008).The evolving concept of subjective well–being: The multifaceted nature of happiness. Advances in cell Aging and Gerontology, 15(4),187-219.
Elliott, M., Worrall-Carter, L.,& Page K. (2013). Factors contributing to adverse events after ICU discharge: A survey of Liaison nurses. Australian Critical Care, 26(2),76-80.
Francis, L.J., Brown, L.B., Lester, D., & Philipchalk, R. (1998). Examination of the reliability and validity of the Oxford happiness inventory among students in the UK, USA, Australia, and Canada. Personality and Individual Differences, 24(4), 167–171.
Ghorbani, N., Bing, M.N., Watson, P.J., Davison, H.K., & Mack, D.A. (2002). Self- reported emotional intelligence: Construct similarity and functional dissimilarity of higher-order processing in Iran and the United States. International Journal of Psychology, 37(5), 297-308.
 Guetin, S., Soua, B., Voiriot, G., Picot, M.C., & Herisson, C. (2009). The effect of music therapy on mood and anxiety–depression: An observational study in institutionalized patients with traumatic brain injury. Annals of Physical and Rehabilitation Medicine, 52(1), 30–40.
Habek D, Cerkez Habek J, Galić J, Golbaric, S. (2004). Acute abdomen as first symptom of acute leukemia. Archives of Gynecology and Obstetrics, 270(2), 122-3.
Kim, S.H., Kim, Y.H., & Kim, H.J. (2015). Laughter and stress relief in cancer patients: A pilot study. Evidence-Based Complementary and Alternative Medicine. 17(1), 1211-1234.
Kravits K. (2013). Hypnosis: adjunct therapy for cancer pain management. Journal of the Advanced Practitioner in Oncology, 42(4), 83-85.
Lockwood, C.J. (1995). The diagnosis of preterm labor and the prediction of preterm delivery. Clinical Obstetrics and Gynecology, 38(3),675- 87.
Melzack, R., & Katz, Z. (1999). Pain measurement in person in pain, In: PD. Melzack, R. Innes (Eds). Text Book of Pain: form Churchill Livingstone. (pp. 338). New-York: Churchill-Livingstone.
Paquier-Valette C, Wierzbicka-Hainaut E, Cante V, Charles S, Guillet G. (2014). Evaluation of hypnosis in pain management during photodynamic therapy: a pilot study. Annales de Dermatologie et de Vénéréologie, 141(3), 181-185.
Pires, T., & Miro, J. (2012). Hypnosis for the management of chronic and cancer procedure-related pain in children. JOURNAL OF CLINICAL HYPERTENSION, 60(2),437-452.
Sapahvand, T., Gilani, B., &Zamani, R. (2009). The relationship between perceived stress and general health of the style attribution. Journal of Psychiatric Education, 38(4), 27-43.
Snow A, Dorfman D, Warbet R, Cammarata M. A. (2010). Randomized trial of hypnosis for relief of pain and anxiety in adult cancer patients undergoing bone marrow procedures. J Psychosoc Oncol, 30, 497–504.
Standley, J, & Suzanne R. (2003). Music therapy research and applications in pediatric oncology treatment. Journal of Pediatric Oncology Nursing, 12 (1), 3-8
Warth, M., Kessler, J., Koenig, J., Wormit, A.F., Hillecke, T.K., & Bardenheuer, H.J. (2014). Music therapy to promote psychological and physiological relaxation in palliative care patients: protocol of a randomized controlled trial. BMC Palliative Care, 13(2), 60-74.