اثربخشی آموزش فراشناختی بر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی امدادگران هلال‌احمر

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرکرد، شهرکرد، ایران.

2 استادیار گروه روان‌شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرکرد، شهرکرد، ایران.

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناختی بر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی امدادگران هلال‌احمر انجام شد. تعداد 200 نفر از امدادگران هلال‌احمر به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند و پس از اجرای پرسشنامه‌های پژوهش، تعداد 40 نفر، انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه (20 نفر گروه آموزش و 20 نفر گروه گواه) قرار گرفتند. این پژوهش، نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون - پس‌آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. آموزش فراشناختی به مدت 12 جلسه 90 دقیقه‌ای براساس درمان فراشناختی ولز در طی دو ماه روی گروه آزمایش اجرا شد و پس از اتمام جلسات پس‌آزمون و دو ماه بعد از اتمام جلسات، آزمون پیگیری اجرا شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامۀ کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامۀ سرسختی روانشناختی کوباسا برای جمع‌آوری استفاده شدند. نتایج تحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر نشان دادند آموزش فراشناختی به بهبود کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی امدادگران هلال‌احمر در گروه آزمایش منجر می‌شود و این تأثیر بعد از دو ماه نیز ماندگار است. بر اساس این، می‌توان از آموزش فراشناختی به‌منظور بهبود کیفیت زندگی و افزایش سرسختی رواشناختی امدادگران بهره جست.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Effectiveness of Meta-Cognitive Training on Quality of Life and Psychological Hardiness of Red Crescent Relief Rescuer Workers

نویسندگان [English]

  • Mohammad Naderi Lordegani 1
  • Maryam Chorami 2
1 M. A. student in General Psychology, Faculty of Literature and Human Sciences, Islamic Azad University, Shahrekord Branch, shahrekord, Iran
2 Assistant Professor Department of Educational Sciences, Faculty of Literature and Human Sciences, Islamic Azad University, Shahrekord Branch, Shahrekord, Iran
چکیده [English]

The purpose of this study was to investigate the effectiveness of meta-cognitive trainingon the quality of life and psychological hardiness of Red Crescent Relief rescuer workers. Two hundred Red Crescent Relief rescuers were selected by the available sampling method, and after implementing the questionnaires, forty were selected and randomly divided into two groups (twenty experimental and twenty Control group). This research was quasi-experimental with a design of pretest-posttest- follow up and with a control group. Meta-cognitive trainingwas conducted on the experimental group during twelve sessions with ninty minutes based on the Wels metacognitive therapy over two months on the experimental group. After the last session, the post-test, and after two months, the follow-up was conducted. Data was gathered by The World Health Organization Quality of Life Questionnaire and Kobasa Psychological Hardiness Questionnaire. The analysis of data with variance analysis with repeated measures showed that metacognitive trainingaffects Red Crescent relief workers' appropriate quality of life and psychological hardiness. This effect also continues after two months. Based on these results, for improving the quality of life and increase the psychological hardiness of rescuers, metacognitive training can be used.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Metacognitive Therapy
  • Quality of Life
  • Psychological Hardiness

در زندگی امروزی بیش از هر زمان دیگری شاهد تجارب استرس‌زایی هستیم که بهداشت روان افراد را به مخاطره انداخته و باعث بروز ناراحتی‌های روانی در انسان شده است. در این میان، امدادگران به دلیل ماهیت شغلی خود اغلب با بیماران بدحال و رو به مرگ و خانواده‌‌های آنها ارتباط برقرار می‌کنند که این مسئله بر بهداشت روانی آنها مؤثر است (الموتایری، ال - راشدی و الموتایری، 2020). امدادگران ازجمله گروههایی‌اند که از نخستین دقایق بروز یک فاجعه نظیر سیل، زلزله، جنگ، آتش‌سوزی و ... در موقعیت حاضر می‌شوند و به ایفای وظایف خود می‌پردازند؛ به همین سبب، امدادگری فعالیتی پراسترس و فشارزا تلقی می‌شود (جمال، 2017). فشار روانی ناشی از نوع شغل، مأموریت‌های پیچیده، احتمال معلولیت و مرگ ازجمله شرایطی‌اند که امدادگران به‌صورت مکرر با آن روبه‌رو هستند (کرمی، 1394)؛ بنابراین، وجود چنین شرایطی کیفیت زندگی[1] این افراد را مختل می‌کند (سراج، باباخانی، صالحیان، 2018). طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی[2]، کیفیت زندگی به تصور افراد از میزان مطلوبیت شرایط زندگی خود با در نظر گرفتن موقعیت فرهنگی و نظام‌های ارزشی آنها و با توجه به انتظارات، اهداف، استانداردها و نگرانی‌های آنان اشاره دارد (پانزینی و همکاران، 2019). نتیجۀ مطالعۀ مائو، فونگ، هو و لوک (2018) نشان داد مواجهۀ مکرر با مرگ و جراحت، ضمن ایجاد اضطراب در امدادگران به افت کیفیت زندگی آنان منجر می‌شود؛ با این حال، مطالعات نشان داده‌اند برخی مؤلفه‌های روانشناختی نظیر ویژگی‌های شخصیتی بر کیفیت زندگی تأثیر می‌گذارد؛ یکی از این مؤلفه‌ها سرسختی روانشناختی[3] است. نخستین‌بار کوباسا (1979) سرسختی روانشناختی را به‌ کار برد (کوباسا[4]، 1979 به نقل از کوباسا، مدلی و زولا، 1983). کوباسا و همکاران (1983) سرسختی را ترکیبی از باورها دربارۀ خود و جهان می‌دانند که دارای سه مؤلفۀ مهار (کنترل‌پذیری)، تعهد و مبارزه‌جویی است. اعتقاد به دگرگونی و تغییر و باور به پویایی زندگی باعث افزایش انعطاف‌پذیری روانی می‌شود و باور به اینکه هر رویدادی به معنی تهدیدی برای ایمنی و تندرستی انسان نیست، سبب صبر در مقابل رویدادهای پراسترس و شرایط مبهم می‌شود. درواقع سرسختی روانشناختی، ساختار واحدی است که از عمل یکپارچه و هماهنگ سه مؤلفۀ مرتبط باهم سرچشمه می‌گیرد (هامره و همکاران، 2020). بر اساس این، سرسختی روانشناختی به افرادی اشاره دارد که در برابر استرس‌ها و تنش‌های روانی مقاومت بیشتری از خود نشان می‌دهند و به نسبت بقیه کمتر مستعد بیماری‌اند (هالیم، مسعود، عزیز، جامی، 2017)؛ بنابراین، افراد سرسخت از لحاظ روانشناختی، در زندگی خود کارآمدترند، نسبت به فعالیت‌هایشان اطمینان بیشتری دارند و از باورها و تغییرات جدید استقبال می‌کنند (اسکوموروسکی، سودم، 2011). یاسین، ناسیر و شابین (2016) نشان دادند امدادگران دارای سرسختی بالاتر، رویدادهای پراسترس و تنش‌زا را کنترل‌پذیر‌تر و منطقی‌تر ارزیابی می‌کنند. همین مسئله سبب می‌شود تا برانگیختگی‌های جسمانی که درنتیجۀ ارزیابی‌های منفی به وجود می‌آیند و به بروز بیماری منجر می‌شوند، در امدادگران سرسخت کمتر باشد و درماندگی روانی کمتری را تجربه کنند (فرخی، 1390).

بر اساس این و با توجه به حساسیت شغل امدادگری، توجه به مسائل بهداشتی و روانشناختی این افراد اهمیت زیادی دارد؛ بنابراین، به‌کارگیری اصول مداخلۀ روانشناختی با هدف بهبود کیفیت زندگی و افزایش سرسختی روانشناختی، ضرورتی بدیهی به نظر می‌رسد. یکی از مداخلات به کار گرفته شده در این زمینه، درمان فراشناختی[5] است. نخستین‌بار آدرین ولز[6] درمان فراشناختی را معرفی کرد. این دیدگاه، بر این عقیده است که انسان‌ها به این علت درگیر ناراحتی هیجانی می‌شوند که فراشناخت‌ این افراد، به الگوی مشخصی از پاسخگویی به تجربیات درونی منتهی می‌شود که سبب تداوم احساسات منفی و تقویت باورهای منفی می‌شود (فیلیپ، کریستون، کوهنی، هارتر، میتسر، 2020). این الگو را نشانگان شناختی توجهی نامیدند که شامل توجه تثبیت‌شده، نگرانی، راهبردهای خودتنظیمی، نشخوار فکری یا راهبردهای مقابله‌ای ناسازگارانه است (ولز، 2017). فراشناخت‌ها به کنترل، تعدیل و تفسیر فرایند تفکر می‌پردازند و ارزیابی‌ها و انواع راهبردهایی را شکل می‌دهند که فرد برای تنظیم افکار و احساساتش به کار می‌برد. بر اساس این درمان، باورهای فراشناختی تأثیر مهمی بر شیوۀ پاسخگویی به افکار، باورها، علائم و هیجانات منفی دارند (آقاجانی، صمدی‌فرد و نریمانی، 1396) و درمان باید شامل حذف نگرانی، رهاکردن راهبردهای تهدیدیابی و کمک به افراد برای تجربۀ افکار مزاحم بدون اجتناب‌کردن از آنها باشد (غیورکاظمی، سپهری شاملو، مشهدی، غنائی چمن‌آباد و پاسالار، 1395). اجتناب شناختی به راهی اشاره دارد که افراد در مواجهه با موقعیت‌های استرس‌زا انتخاب می‌کنند تا به شرایط فشارزا پاسخ دهند. انواع راهبردهای اجتناب شناختی شامل فرونشانی فکر، جانشینی فکر، حواس‌پرتی، اجتناب از محرک تهدیدکننده و تبدیل تصور به فکر است (پاپاجورجیو و ولز، 2015). بر اساس این، رویکرد فراشناختی به دنبال آموزش راهبردهایی است تا به افراد کمک کند خودشان را از مکانیزم‌هایی رها کنند که سبب قفل‌شدن در پردازش به‌صورت نگرانی، نشخوار فکری، خودکنترلی ناسازگارانه‌اند و انعطاف‌پذیری شناختی بیشتری را داشته باشند (اصغری ابراهیم آباد و ممی‌زاده اوجور، 1397؛ کریمی و میرجعفری، 2017).

مطالعات زیادی آثار درمان فراشناختی را بررسی کرده‌اند؛ برای مثال، مطالعاتی، از روش فراشناختی برای درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب، افسردگی و اضطراب پس از سانحه سود جسته‌اند (فیلیپ و همکاران، 2018؛ ولز و کولبر، 2012). ون، اوکونر، برین، کانه و ریز (2015) در پژوهشی نشان دادند درمان فراشناختی به کاهش اضطراب، افسردگی و نشخوار فکری و بهبود کیفیت زندگی افراد دارای اختلال سوگ طولانی منجر شده است. در همین راستا، نتایج پژوهش پرتو و حیاتی (1398) و پلنگی آغمیونی (1396) نیز اثربخشی این رویکرد را بر بهبود کیفیت زندگی زنان باردار و افسرده نشان دادند. دلفروز و ذوقی (1394) نیز در پژوهش خود نشان دادند درمان فراشناختی بر افزایش سرسختی روانشناختی معتادان نگهدارنده با متادون مؤثر است. نتیجۀ کلی این مطالعات این است که به نظر می‌رسد درمان فراشناختی رویکرد درمانی اثربخشی است (فیلیپ و همکاران، 2018)؛ با این ‌حال، به علت نبود پژوهش‌های علمی در زمینۀ اثربخشی مداخلات روانشناختی بر بهبود کیفیت زندگی امدادگران هلال‌احمر، در پژوهش حاضر سعی شد کارآمدی درمان فراشناختی در قالب یک طرح نیمه‌آزمایشی آزمون شود. بدیهی است یافته‌های به‌دست‌آمده از چنین مطالعاتی می‌تواند در دو حیطۀ پیشگیری و درمان، راهبردهای نوینی را در اختیار پژوهشگران، روانشناسان بالینی و دیگر علاقه‌مندان به این حوزه قرار دهد؛ بنابراین،، هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش فراشناختی بر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی امدادگران هلال‌احمر است. فرضیۀ این پژوهش عبارت است از: آموزش فراشناختی بر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی امدادگران هلال‌احمر اثربخش است.

روش

روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه:این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی به‌صورت پیش‌آزمون - پس‌آزمون و پیگیری بود که مرحلۀ پیگیری دو ماه پس از اتمام جلسات انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش حاضر را امدادگران هلال‌احمر شهرستان لردگان در سال 1397 تشکیل دادند که تعداد آنها 400 نفر بود. گروه نمونه شامل 40 نفر از امدادگران هلال‌احمر شهرستان لردگان بود. روش نمونه‌گیری، دردسترس بود؛ بدین ترتیب که تعداد 200 نفر از امدادگران به‌صورت دردسترس، پرسشنامه‌های سرسختی روانشناختی و کیفیت زندگی را دریافت کردند و از این تعداد، 40 نفر از افرادی که پایین‌ترین نمره در کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی داشتند، انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. با توجه به اینکه پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی بود، حجم نمونه برای هر گروه بین 15 تا 25 نفر کفایت می‌کند (بشلیده، 1397). ملاک‌های ورود شامل تمایل به شرکت در پژوهش، نداشتن اختلال روانی و دریافت‌نکردن هم‌زمان درمان روانشناختی دیگر و ملاک‌های خروج، تمایل‌نداشتن به شرکت و غیبت بیش از دو جلسه بود. دو گروه براساس سن و سابقۀ شغلی با یکدیگر همتا شدند. گروه نمونه طی 12 جلسه 90 دقیقه‌ای در جلسات آموزش درمان فراشناختی حضور داشتند. بستۀ آموزشی برگرفته از کتاب راهنمای عملی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی نوشتۀ ولز (2009/1392) بود. هر دو گروه آزمایش و گواه، قبل از آغاز آموزش، پیش‌آزمون را کامل کردند و بعد از پایان جلسات آموزش نیز پس‌آزمون و بعد از دو ماه، پیگیری اجرا شد. پس از اخذ مجوز از جمعیت هلال‌احمر استان، پژوهشگر اصلی این آموزش‌ها را در سالن اجتماعات مرکز هلال‌احمر شهر لردگان برگزار کرد.

ابزار سنجش: پرسشنامۀ کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت[7]: مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1994) 26 گویه دارد که روی طیف پنج‌درجه‌ای (اصلاً= 1، کمی= 2، تاحدی= 3، زیاد= 4، خیلی زیاد= 5) نمره‌گذاری می‌شود. نمرۀ بالاتر نشان‌دهندۀ کیفیت زندگی بهتر است. ردکو، روگرز، بوئل و چو (2015) روایی سازۀ این پرسشنامه را تأیید کردند. در پژوهش آنان، آلفای کرونباخ این پرسشنامه 82/0 به دست آمد. نجات و همکاران (1385) روایی و پایایی این پرسشنامه را در جامعۀ ایرانی تأیید کردند. در پژوهش حاضر نیز پایایی پرسشنامه ازطریق آلفای کرونباخ بررسی شد که برای کل مقیاس 78/0 به دست آمد.

مقیاس سرسختی روانشناختی کوباسا[8]: کوباسا (1990) پرسشنامۀ خودگزارش‌دهی را طراحی کرد. هدف از طرح این مقیاس، ارزیابی میزان سرسختی روانشناختی افراد است؛ این پرسشنامه دارای 50 ماده و سه خرده‌مقیاس کنترل، تعهد و مبارزه‌جویی است. آزمودنی برای پاسخگویی باید نظر خود را در یک مقیاس لیکرت 4 درجه‌ای (اصلاً صحیح نیست، تقریباً صحیح است، غالباً صحیح است و کاملاً صحیح است) بیان کند. نمره‌گذاری مقیاس از صفر تا سه است و نمرۀ بالاتر نشان‌دهندۀ سرسختی بیشتر است. بارتون[9] (1995) پایایی این پرسشنامه را ازطریق آلفای کرونباخ 83/0 گزارش کرده است (به نقل از راهول[10]، 2017). در مطالعۀ بابایی و بادامی (1394)، پایایی آزمون به روش آلفای کرونباخ محاسبه ‌شده است؛ مقدار ضریب به‌دست‌آمده برای مقیاس سرسختی روانشناختی و خرده‌مقیاس کنترل، تعهد و مبارزه‌جویی به‌ترتیب 76/0، 86/0، 77/0 و 85/0 بود. در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ پرسشنامه برای نمره کل و ابعاد کنترل، تعهد و مبارزه‌جویی به‌ترتیب 83/0، 80/0، 81/0، 83/0 به دست آمد.

 روش اجرا و تحلیل: پس از انتخاب نمونه و دعوت از آزمودنی‌ها و جلب همکاری، فرایند پژوهش شروع شد. سپس گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه‌ای به مدت دو ماه تحت درمان فراشناختی قرار گرفتند؛ در حالی که در همین زمان، گروه گواه، آموزشی را دریافت نکرد. در ابتدای جلسات آموزشی دربارۀ هدف و قوانین جلسه، محرمانه‌بودن اطلاعات و رازداری، توضیحاتی ارائه شد. پس از اتمام مداخله، پس‌آزمون و پس از دو ماه، مرحله پیگیری روی هر دو گروه اجرا شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. در جدول 1 خلاصه جلسات آموزشی ارائه شده است.

جدول 1.

 

خلا

 

جدول 1. خلاصه جلسات آموزشی اقتباس از راهنمای عملی آموزش فراشناختی اضطراب و افسردگی ولز (2009/1392)

جلسات

محتوای جلسات

جلسه اول

اجرای پیش‌آزمون، معرفی اعضای گروه و بررسی قوانین گروه، بیان اهداف جلسه و ایجاد انگیزه

جلسه دوم

معرفی درمان به‌صورت کلی و اجرای آزمایش فرونشانی با فکر

جلسه سوم

اجرای آزمایش مجدد فرونشانی با فکر، آغاز چالش با باور مرتبط با کنترل‌ناپذیری، تمرین ذهن‌آگاهی انفصالی[11]، معرفی به تعویق انداختن نگرانی

جلسه چهارم

ادامه آماده‌سازی در صورت نیاز، اسناد مجدد کلامی و رفتاری کنترل‌ناپذیری، ادامه به تعویق انداختن نگرانی و معرفی آزمایش از دست دادن کنترل.

جلسه پنجم

ادامۀ چالش با باور کنترل‌ناپذیری، ارائۀ شواهد مختلف، اجرای آزمایش از دست دادن کنترل در جلسه درمان، بررسی و متوقف‌کردن کنترل غیرانطباقی و رفتارهای اجتنابی، تکلیف ادامه به تعویق انداختن نگرانی و وارونه‌سازی رفتارهای اجتناب از نگرانی، آزمایش از دست دادن کنترل.

جلسه ششم

ادامۀ چالش با باور کنترل‌ناپذیری در صورت نیاز، شروع چالش با باورهای مربوط به خطر، تلاش برای از دست دادن کنترل یا صدمه‌زدن به خود ازطریق آزمایش نگرانی، تکلیف القای نگرانی برای آزمودن خطرات.

جلسه هفتم

ادامۀ چالش با باور مربوط به خطرناک‌بودن نگرانی، اجرای آزمایش چالش با باور مربوط به خطر، تکلیف آزمایش‌های رفتاری برای چالش با باور مربوط به خطر.

جلسه هشتم

ادامۀ چالش با باور مربوط به خطر، تأکید بر معکوس‌کردن هر گونه راهبردهای غیرانطباقی باقیمانده، آزمایش‌های رفتاری برای چالش با باور مربوط به خطر.

جلسه نهم

شروع چالش با باورهای مثبت، در صورت رسیدن باورهای منفی به صفر، اجرای راهبرد عدم تناسب و سایر آزمایش‌های رفتاری برای چالش با باورهای مثبت.

جلسه دهم

ادامۀ چالش با باورهای مثبت، اجرای راهبرد عدم مطابقت در جلسه درمان، تکلیف آزمایش‌های رفتاری (مثل آزمایش افزایش و کاهش سطح نگرانی).

جلسه یازدهم

کار روی معکوس‌کردن علائم باقیمانده، اجرای راهبرد عدم تناسب در جلسه درمان، ادامۀ چالش با باورهای مثبت، درخواست از فرد برای نوشتن برگه خلاصه درمان.

جلسه دوازدهم

مرور تکالیف، کار روی برنامۀ درمان (جلوگیری از عود)، تقویت برنامۀ جایگزین و توضیح روشن آن با مثال، برنامه‌ریزی جلسات تقویتی، مشخص‌کردن کاربردهای مداوم درمان. اجرای پس‌آزمون.

 

 

 

 

یافته‌ها

نمونه شامل امدادگران هلال‌احمر شهرستان لردگان بود. میانگین سنی گروه آزمایش، 5/35 و گروه گواه، 34 سال بود. در گروه آزمایش، 55 درصد دارای سابقه 5 تا 10 سال و 45 درصد دارای سابقه 10 تا 15 سال بودند. در گروه گواه، 50 درصد دارای سابقه 5 تا 10 سال و 50 درصد دارای سابقه 10 تا 15 سال بودند. به‌منظور مقایسۀ هم‌زمان سه مرحلۀ آزمون از تحلیل واریانس تکراری استفاده شد. همچنین، با توجه به معنادارنبودن تفاوت پیش‌آزمون و متغیرهای جمعیت شناختی در دو گروه، متغیری کوواریت نشد.

درخور ذکر است قبل از اجرای تحلیل، پیش‌فرض‌های آن شامل نتایج آزمون کولموگروف - اسمیرنوف[12]‌ برای کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی حاکی از نرمال‌بودن توزیع داده‌ها در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری بود (p>0.05). پیش‌فرض تساوی واریانس‌ها با استفاده از

 

آزمون لوین[13] برای کیفیت زندگی (05/0<p=0.06، F=3.05) و سرسختی روانشناختی (05/0<p=0.57، F=0.31)، پیش‌فرض یکسانی ماتریس‌ واریانس‌ها با استفاده از آزمون ام‌باکس[14] کیفیت زندگی (05/0<p=0.41، F=1.01، Box's M =6.65) و سرسختی روانشناختی (05/0< p=0.07، F=1.91، Box's M =12.58)، بررسی شدند و محدودیتی در این زمینه وجود نداشت. نتایج آزمون کرویت ماچلی[15] به‌منظور بررسی مفروضۀ کرویت نمره کیفیت زندگی در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری نشان دادند آمارۀ ماچلی برای کیفیت زندگی (p=0/001، =13/352χ، Machly s W=0/69) و سرسختی روانشناختی (p=0/001، =14/952χ، Machly s W=0/66) معنی‌دار است و بنابراین، باید از آزمون گرین هوس - گیسر استفاده کرد (بشلیده، 1397، ص 525).

 

 

 

جدول 2. تحلیل واریانس مکرر برای بررسی تأثیرات درون و بین‌گروهی برای مؤلفۀ کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی

 

 

مجموع مجذورات

درجۀ آزادی

میانگین مجذورات

مقدار f

مقدار p

اندازۀ اثر

توان آزمون

کیفیت زندگی

زمان

11/1043

53/1

55/521

83/34

0001/0

47/0

1

گروه‌

13/2466

1

13/2466

87/26

001/0

41/0

99/0

تعامل زمان و گروه

81/1414

53/1

73/921

24/47

0001/0

55/0

1

خطا

06/1138

32/58

51/19

 

 

 

 

سرسختی روانشناختی

مراحل

31/475

50/1

67/316

08/20

0001/0

34/0

99/0

زمان

67/516

1

67/516

14/8

007/0

17/0

79/0

گروه‌

05/414

50/1

85/275

49/17

000/0

31/0

99/0

تعامل زمان و گروه

30/899

03/57

76/15

 

 

 

 

                   

ÝÝp<0/01

 

 

نتایج جدول تحلیل واریانس مکرر نشان می‌‌دهند میانگین کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی،

 

 

صرف‌نظر از اثر گروه‌ در خلال مراحل پس‌آزمون و پیگیری، تغییر معناداری پیدا کرده‌اند (p<0/01).

 

 

همچنین، نتایج سطر دوم جدول نشان دادند بین دو گروه، صرف‌نظر از مراحل آزمون در متغیر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی تفاوت معنادار وجود داشته است (p<0/01). در انتها، در سطر مربوط به تعامل زمان و گروه،‌ مشخص ‌شده درمان فراشناختی بر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی تأثیر داشته است (p<0/01). در ادامه، برای مقایسۀ دوبه‌دو مراحل از آزمون تعقیبی LSD استفاده شده است.

 

 

 

جدول 3. نتایج آزمون مقایسۀ زوجی LSDو میانگین تعدیل‌شده گروهها با توجه به عوامل درون‌گروهی و بین‌گروهی

 

 

مراحل (درون گروهی

تفاوت میانگین‌ها

خطای انحراف معیار

مقدار معناداری

گروه (بین گروهی)

پس‌آزمون

پیگیری

اختلاف میانگین

معنی‌داری

اختلاف میانگین

معنی‌داری

کیفیت زندگی

آزمایش

پیش‌آزمون - پس‌آزمون

80/11-

41/1

000/0

آزمایش-گواه

07/6

001/0

25/7

001/0

پیش‌آزمون - پیگیری

75/14-

64/1

000/0

پس‌آزمون -پیگیری

95/2-

01/1

02/0

گواه

پیش‌آزمون - پس‌آزمون

45/1

05/1

55/0

پیش‌آزمون - پیگیری

85/0

29/1

99/0

پس‌آزمون -پیگیری

60/0

69/0

99/0

سرسختی روانشناختی

آزمایش

پیش‌آزمون - پس‌آزمون

60/5-

33/1

001/0

آزمایش -گواه

87/3

04/0

97/3

03/0

پیش‌آزمون - پیگیری

30/9-

23/1

001/0

پس‌آزمون -پیگیری

70/3-

75/0

000/0

گواه

پیش‌آزمون - پس‌آزمون

05/1-

13/1

99/0

پیش‌آزمون - پیگیری

20/0-

23/1

99/0

پس‌آزمون - پیگیری

85/0-

66/0

64/0


Ýp<0/05

 

 

 

 

با توجه به نتایج جدول 3، در گروه آزمایش، در دو متغیر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی تفاوت بین میانگین نمرات پیش‌آزمون با پس‌آزمون، پیش‌آزمون با پیگیری و پس‌آزمون با پیگیری معنادار است (p<0/05)؛ ولی در گروه گواه بین سه مرحله، تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. همچنین، مقایسه بین‌گروهی نیز نشان می‌دهد بین دو گروه آزمایش و گواه در متغیرهای کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی در مراحل پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود داشت (p<0/05). بر اساس این، درمان فراشناختی بر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی امدادگران مؤثر بوده است.

 

بحث

پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی امدادگران هلال‌احمر بود. با توجه به نتایج مشاهده‌شده، درمان فراشناختی به بهبود کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی امدادگران هلال‌احمر منجر شد. نتایج این پژوهش، با یافته‌های ون و همکاران (2015)، پرتو و حیاتی، (1398)، پلنگی آغمیونی (1396)، دلفروز و ذوقی (1394) همسو است.

در تبیین نتیجۀ به‌دست‌آمده باید گفت اجتناب شناختی نقش مهمی در کیفیت زندگی دارد. اجتناب مانع پاسخ‌های مؤثر افراد به محرک‌های هیجانی و جایگزینی راهبردهای مدیریت هیجان می‌شود و به همین دلیل، راهبرد کارآمدی نیست. بر اساس این، با وارونه‌کردن راهبردهای اجتناب از نگرانی می‌توان تا حد زیادی از اجتناب شناختی پرهیز کرد (پاپاجورجیو و ولز، 2015). در درمان فراشناختی، به افراد آموزش داده می‌شود که مشکل افراد، داشتن افکار منفی نیست، بلکه مشکل، نحوۀ پاسخ‌دهی به این افکار منفی است که سبب تداوم و تشدید این افکار می‌شود. تلاش زیاد برای سرکوب افکار باعث ایجاد اثری متناقض می‌شود و هرچقدر فرد بیشتر برای سرکوب افکار تلاش کند، چرخۀ معیوبی شکل می‌گیرد که وقوع افکار نگران‌کننده را افزایش می‌دهد. نتیجۀ چنین شرایطی، کاهش کیفیت زندگی است (آقاجانی و همکاران، 1395). همچنین، باور به سودمندی این افکار نگران‌کننده مانعی جدی برای حذف و تعدیل آنها است. بر اساس این، به چالش کشیدن باورهای مثبت نظیر سودمندی نگرانی، نشخوار فکری، پایش تهدید و نیز باورهای منفی مانند کنترل‌ناپذیری افکار و باورهای مربوط به خطر، نگرش و توانایی فرد برای مقابلۀ مؤثر در رویدادهای استرس‌زا را افزایش می‌دهد و به افزایش سرسختی روانشناختی آنان منجر می‌شود (کریمی و میرجعفری، 2017).

یک مسئلۀ دیگر در بهبود کیفیت زندگی، آموزش ذهن‌آگاهی انفصالی است که طی آن، به افکار به‌عنوان زنجیره‌‌ای از کلمات نگریسته می‌شود؛ کلماتی که قدرتی برای انجام عمل بیرونی ندارند. درواقع ذهن‌آگاهی انفصالی نوعی آگاهی از افکار است که در آن افکار به‌عنوان رویدادهای ذهنی گذرا، مجزا از واقعیت و خویشتن نگریسته می‌شوند؛ درنتیجه، از اهمیت آنها کاسته می‌شود و فرد به این نتیجه می‌رسد که نشخوارهای فکری و نگرانی‌‌ها به معنی واقعیت بیرونی نیستند (فیلیپ و همکاران، 2018). استفاده از مفهوم ذهن‌آگاهی انفصالی به افراد نحوۀ مقابلۀ مؤثر با افکار را می‌آموزد تا به‌جای اجتناب، بتوانند آنها را به‌خوبی مدیریت کنند. تسلط بر افکار و آگاهی از نحوۀ برخورد درست با این افکار سبب افزایش توانمندی فرد در مواقع چالش‌برانگیز می‌شود و سبب می‌شود در چنین شرایطی انرژی روانی فرد برای مقابله با نشخوارها و افکار منفی صرف نشود؛ بلکه با پذیرش این افکار، راهبرد مدیریت هیجان‌ها و غلبه بر چالش را در پیش بگیرند (پاپاجورجیو ولز، 2015).

همچنین، فرایند تجربه‌کردن ذهن‌آگاهی انفصالی، مستلزم گسستگی ادراک خود به‌عنوان یک تجربۀ عمیق‌تر و وسیع‌تر از محتوای هشیاری است. به‌ عبارت ‌دیگر، فرد در فرایند ذهن‌آگاهی به این نتیجه می‌رسد که خود چیزی مجزا از احساسات و باورهای او است. این حس اخیر، به‌ویژه هنگامی ‌مفید است که یک فکر یا احساسِ سرزده وارد هشیاری و با خودپندارۀ فرد درآمیخته می‌شود (ولز، 2009/1392) و اثرات مثبتی بر سرسختی روانشناختی دارد. استفاده از تکنیک ذهن‌آگاهی انفصالی نقش مؤثری در کاهش نشخوارهای فکری دارد؛ زیرا به جای سرکوب افکار به روش انحرافی تأکید دارد؛ بر اساس این، فرد باید صرفاً ناظر بر افکار خود باشد و اجازه دهد افکار از ذهن او عبور کنند.

هدف دیگر در درمان فراشناختی، افزایش انعطاف‌پذیری شناختی است. با افزایش انعطاف‌پذیری شناختی، ویژگی‌هایی در فرد تقویت می‌شود که به او در مواجهه به رویدادهای آسیب‌زا کمک کرد. درواقع افراد منعطف از وجود استرس در زندگی خود اجتناب نمی‌کنند و آن را فرصتی برای رشد و بالندگی در نظر می‌گیرند. این افراد چارچوب فکری خود را به‌صورت مثبت بازسازی می‌کنند، موقعیت‌های پُراسترس را می‌پذیرد و و آنها را امری موقتی و محدود در نظر می‌گیرند که ضمن افزایش سرسختی روانشناختی، کیفیت زندگی را نیز در آنها افزایش می‌دهد (اصغری ‌ابراهیم آباد و ممی‌زاده اوجور، 1397).

مسئلۀ دیگر و مؤثر در افزایش کیفیت زندگی، تکنیک به تعویق انداختن نگرانی است. به تعویق انداختن نگرانی باور به کنترل‌ناپذیری نگرانی را از بین می‌برد و سبب می‌شود فرد احساس کنترل بیشتری بر نگرانی خود داشته باشد و بتواند به شیوه مناسب با آن برخورد کند. در فرایند به تعویق انداختن نگرانی از فرد خواسته می‌شود هرگونه نگرانی و نشخوار فکری را به تعویق بیندازد. فرد باید به خود بگوید این فکر، نگران‌کننده است. در حال حاضر لازم نیست به آن فکر کنم و می‌توانم در زمان دیگر به آن فکر کنم. به تعویق انداختن نگرانی می‌تواند میزان کنترل‌ناپذیری واقعی نگرانی را آزمون کند (ولز، 2009/ 1392).

تکنیک دیگر در درمان فراشناختی آموزش، تکنیک توجه است. فرض بر این است که نگرانی و نشخوار فکری همواره سوگیرانه‌اند و توجه فرد را بر اطلاعات منفی متمرکز می‌سازند. این وضعیت بر ادراک تحریف‌آمیز از خود و جهان منجر می‌شود که درنهایت کیفیت زندگی را کاهش می‌دهد. در فرایند آموزش، ابتدا از فرد خواسته می‌شود تمرکز خود را فقط بر یک صدا نگه دارد و بعد تمرکز بر صدای دیگر و ... تا فرد به‌ترتیب روی چند صدا متمرکز شود. سپس سرعت تغییر توجه را افزایش می‌دهند تا فرد بتواند بر تغییر سریع توجه مسلط شود و درنهایت، باید بتواند توجه خود را بر صداهای مختلف تقسیم کند (ولز، 2009/ 1392). این مسئله سبب می‌شود فرد بتواند در موقعیت‌های طبیعی، تمرکز خود را بر جنبه‌های مختلف موقعیت معطوف دارد و توجه خود را بین ابعاد مثبت و منفی رویداد تقسیم کند؛ درنتیجه، از سوگیری در ادراک محیط کاسته می‌شود.

ازجمله محدودیت‌های پژوهش حاضر به این شرح است: این پژوهش، روی امدادگران هلال‌احمر صورت گرفته و تعمیم آن به سایر امدادگران (امدادگران اورژانس جاده‌ای و فوریت‌های پزشکی، اورژانس اجتماعی) با محدودیت رو‌به‌رو است. مسئلۀ دیگر آن است که با توجه به آنکه طی چند ماه منتهی به انجام پژوهش، رویداد پُراسترس نظیر زلزله و جنگ روی نداده بود، نمی‌توان تأثیر این درمان را بر بازگشت و پذیرش روانی پس از آسیب در امدادگران تعمیم داد. همچنین، ابزار به‌کاررفته در این پژوهش، پرسشنامه بود؛ بنابراین، این پژوهش با محدودیت ابزارهای خودسنجی روبه‌رو است. با توجه به محدودبودن پژوهش‌هایی با محوریت امدادگران هلال‌احمر، پیشنهاد می‌شود اثرات درمان فراشناختی در مقایسه با دیگر درمان‌های روانشناختی بررسی شوند. همچنین، پیشنهاد می‌شود به‌منظور افزایش تعمیم‌پذیری این رویکرد در بین سایر جوامع نظیر امدادگران اورژانس جاده‌ای و فوریت‌های پزشکی، اورژانس اجتماعی و ... بررسی شود و درنهایت، با توجه به اثربخشی درمان فراشناختی بر کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی پیشنهاد می‌شود مفاهیم این رویکرد درمانی در قالب دوره‌های ضمن خدمت برای ارتقای بهداشت روانی و کیفیت زندگی امدادگران ارائه شوند.

 



[1] Quality of life

[2] Word health Organization

[3] Psychological Hardiness

[4] Kobasa

[5] Meta-cognition Therapy

[6] Wells

[7] World Health Organization Quality of Life Questionnaire (WHOQOL-BREF)

[8] Kobasa Psychological Hardiness Questionnaire

[9] Bartone

[10] Rahul

[11] Detached mindfulness

[12] Kolmogorov–Smirnov test

[13] Levene test

[14] M Box

[15] Mauchly's test

آقاجانی، س؛ صمدی‌فرد، ح و نریمانی، محمد. (1396). نقش مؤلفه‌های اجتناب شناختی و باورهای فراشناختی در پیش‌بینی کیفیت زندگی بیماران دییابتی. فصلنامۀ علمی‌پژوهشی روانشناسی سلامت، 6(1)، 156-142.
اصغری ابراهیم‌آباد، م و ممی‌زاده اوجور، م. (1397). نقش انعطاف‌پذیری روانشناختی و سرسختی روانشناختی در تبیین بهزیستی روانشناختی سربازان. پژوهش‌های روانشناسی بالینی و مشاوره، 8(1)، 51-37.
بابای، ز و بادامی، ر. (1394). ارتباط سرسختی روانشناختی با عملکرد ورزشی بسکتبالیست‌های لیگ برتر کشور. مجلۀ رفتار حرکتی و روانشناسی ورزش، 14، 1031-1040.
بشلیده، ک. (1397). روش‌های پژوهش و تحلیل آماری مثال‌های پژوهشی با spss و .Amos دانشگاه شهید چمران.
پرتو، ا و حیاتی، م. (1398). اثربخشی آموزش فراشناخت بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی زنان باردار. پژوهش نیمه‌تجربی. مجلۀ مراقبت پرستاری و مامایی ابن‌سینا، 27(2)، 125-132.
پلنگی آغمیونی، ا. (11 خرداد 1396). مقایسۀ اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی رفتاری در بهبود کیفیت زندگی بیماران ام‌اس (ارائه مقاله). پنجمین همایش علمی‌پژوهشی علوم تربیتی و روانشناسی، آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی ایران، تهران.
پوراکبری، ف؛ خواجوند خوشلی، ا و اسدی، ج. (1393). رابطۀ سرسختی روانشناختی و کیفیت زندگی با اضطراب مرگ در پرستاران. مجلۀ توسعه پژوهش در پرستاری و مامایی، 11(2)، 59-53.
دلفروز، س و ذوقی پایدار، م.‌ ح. (27 اسفند 1394). اثربخشی درمان فراشناختی بر افزایش تاب‌آوری و سخت‌رویی معتادان نگهدارنده با متادون (سخنرانی). دومین کنفرانس بین‌المللی علوم و مهندسی، ترکیه – استانبول.
غیورکاظمی، ف؛ سپهری شاملو، ز؛ مشهدی، ع؛ غنائی چمن‌آباد، ع و پاسالار، ف. (1395). مقایسۀ اثربخشی فراشناخت درمانی و آموزش نوروفیدبک بر باورهای فراشناختی و اضطراب در دختران با اختلال اضطراب اجتماعی. فصلنامۀ روانشناسی شناختی، 4(1)، 28-19.
فرخی، ا. (1390). مقایسۀ سرسختی ذهنی افراد در سطوح مختلف مهارت، پژوهش، 8(3)، 86-71.
کرمی، س. (1394). رابطۀ سلامت روان و رضایت شغلی در امدادگران و کارکنان غیر امدادی جمعیت هلال‌احمر. فصلنامۀ علمی‌پژوهشی امداد و نجات، 7(4 52-40.
نجات، س؛ منتظری، ع؛ هلاکویی نائینی، ک؛ محمد، ک و مجدزاده، ر. (1385). استانداردسازی پرسشنامۀ کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت: ترجمۀ روان‌سنجی گونۀ ایرانی. مجلۀ دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، 4(4)، 12-1.
ولز، ا. (1392). راهنمای عملی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی. ترجمه ش. محمدخانی. ورای دانش. (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 2009).
Almutairi, I., Al-Rashdi, M., Almutairi, A. (2020). Prevalence and predictors of depression, anxiety and stress symptoms in paramedics at Saudi Red Crescent Authority. Saudi Journal of Medicine & Sciences, 8(2), 105-111
Haleem, M., Masood, S., Aziz, M., Jami, H. (2017). Psychological capital and mental health of rescue workers. Pakistan Journal of Psychological Research, 32(2), 429-447.
Harme, K.V., EINARSEN, s.v., Hoprekstad, Ø.L., Pallesen, S., Bjorvatn, B., Waage, S., Moen, B.E., Harriss, A. (2020). Accumulated long-term exposure to workplace bullying impairs psychological hardiness: A five-year longitudinal study among nurses. International Journal of Environmental Research and Public Health, 17(2587), 1-12.
Jamal, Y. (2017). Coping Strategies as a Mediator of Hardiness and Stress among rescue workers. Studies, on Ethno-Medicine, 11(3), 116-128.
Karimi, L., Mirjafari, A. (2017). Relationship between hardiness and metacognitions with ways of coping with stress among female high-school students, Indo American Journal of Pharmaceutical Sciences, 4(08), 2479-2484.
Kobasa, S. C., Maddi, S. R., & Zola, M. (1983). Type A and Hardiness. Journal of Behavioral Medicine, 6, 41-51.
Mao, X., Fung, O.W., Hu, X., Loke, A.Y. (2018). Psychological impacts of disaster on rescue workers: A review of the literature. International Journal of Disaster Risk Reduction, 27, 602-617.
Panzini, R. G., Mosqueiro, B. P., Zimpel, R. R., Bandeira, D. R., Rocha, N. S., & Fleck, M. P. (2017). Quality-of-life and spirituality. International Review of Psychiatry, 29(3), 263–282.
 Papageorgiou, C., Wells, A. (2015). Group metacognitive therapy for severe anti-depressant and CBT resistant depression: abase line- controlled trial. Cognitive Therapy and Research, 39, 14–22. doi: 10.1007/s10608-014-9632-x
Philipp, R., Kriston, L., Lanio, J., Kuhne, F., Harter, M., Moritz, S., Meister, R., Moritz, S., & Mister, R. (2018). Effectiveness of metacognitive interventions for mental disorders in adults—A systematic review and meta‐analysis (METACOG). Clinical Psychology & psychotherapy, 26(2), 227-240.
Rahul, D. (2017). Psychological Hardiness among College Students. The International Journal of Indian Psychology, 4(3), 80-84
Redko, C., Rogers, N., Bule, L., Siad, H. & Choh, A. (2015). Development and validation of the Somali WHOQOL-BREF among refugees living in the USA. Qualty of Life Research, 24, 1503–1513.
Seraj, M., Babakhani, V., Salahian, A. (2018). Effectiveness of Cognitive Behavioral Stress Management on Happiness and Quality of Life of Relief workers in Red Crescent Society of Shemiranat, Iran. Quarterly Scientific Journal of Rescue and Relief, 11(2), 72-81.
Skomorovsky, A., & Sudom, K. (2011). Role of Hardiness in the Psychological Well-being of Canadian Forces Officer Candidates. Military Medicine, 176, 7-12.
Wells A. (2017). Metacognitive therapy for anxiety and depression. The Guilford Press.
Wells, A., Colbear, J.S. (2012). Treating posttraumatic stress disorder with metacognitive therapy: a preliminary controlled trial. Journal of Clinical Psychology, 68(4); 373-381.
Wenn, J., O’Connor, M., Breen, L.J., Kane, R.T., Rees, C.S. (2015). Efficacy of metacognitive therapy for prolonged grief disorder: protocol for a randomised controlled trial. BMJ; 5(12), e007221. doi:10.1136/bmjopen-2014-007221
Yasien, S., Naser, J. A., Shabeen, T. (2016). Relationship between psychological distress and resilience in rescue workers. Saudi Medical Journal, 37(7), 778-782.