مقایسۀ اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری گروهی بر سرمایه‌های روانشناختی نوجوانان با علائم افسردگی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.

2 دانشیار گروه روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.

3 دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.

چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسۀ اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی - رفتاری بر سرمایه‌های روانشناختی در نوجوانان با علائم افسردگی بود. روش پژوهش، شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه گواه بود. نمونه شامل 51 نفر از نوجوانان 15 تا 17 سال با علائم افسردگی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی و کلینیک‌های روان‌پزشکی ساری در 6 ماه اول سال ۱۳۹۶ بود که به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند (در هر گروه 17 نفر). پرسشنامۀ افسردگی کواکس، تاب‌آوری کانر و دیویدسون، امیدواری اشنایدر، آزمون بازنگری‌شدۀ جهت‌گیری زندگی و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر در پیش‌آزمون و پس‌آزمون استفاده شد. گروه آزمایش روان‌درمانی مثبت طی ۱۰ جلسه و گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری طی ۸ جلسه به‌صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان دادند روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری بر سرمایه‌های روانشناختی تأثیر معناداری داشته‌اند؛ اما اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر در افزایش مؤلفۀ امید، بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. همچنین، بین دو گروه درمانی با گروه گواه در سرمایه‌های روانشناختی در پس‌آزمون تفاوت معناداری وجود داشت. روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری با تأکید بر جنبه‌های مختلف روانشناختی در افزایش سرمایه‌های روانشناختی مؤثر بودند. همچنین، روان‌درمانی مثبت‌نگر احتمالاً ازطریق تقویت تعاملات اجتماعی و هیجانات مثبت و آموزش امید و خوش‌بینی در افزایش امید مؤثرتر از درمان شناختی رفتاری بود؛ بنابراین، روان‌درمانی مثبت‌نگر می‌تواند به‌عنوان یکی از مداخلات بالینی مورد استفادۀ متخصصان و به‌ویژه مشاوران مدارس برای ارتقای سلامت روان دانش‌آموزان قرار گیرد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Comparison Group Therapy of Positive Psychotherapy and Cognitive-Behavioral Efficacy on Adolescents' Psychological Capital with Depression Symptoms

نویسندگان [English]

  • Golamreza Nasiri Takami 1
  • Mahmoud Najafi 2
  • Siavash Talepasand 3
1 PhD student of psychology, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Semnan University, Semnan, Iran.
2 Associate Professor Department of clinical psychology, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Semnan University, Semnan, Iran.
3 Associate Professor Department of Educational Sciences, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Semnan University, Semnan, Iran.
چکیده [English]

Abstract
The purpose of this study was to compare the effectiveness of positive psychotherapy and cognitive behavior therapy on psychological capital in adolescents with depression symptoms. The research was a quasi-experiment with a pre-test and post-test method and control group. The sample included 51 adolescents aged 15 to 17 years old with depressive symptoms. They were referred to counseling and psychology centers and psychiatric clinics in Sari during the first six months of 2017. They were selected by convenience sampling and randomly assigned to the experimental and control groups (17 people in each group). Children Depression Inventory (CDI), Conner – Davidson Resilience scale, Snyder Hope scale, Life Orientation Test-Revised, and General Self – Efficacy Scale, was used in pre and post-test. The positive psychotherapy experimental group received treatment during ten sessions, and the cognitive-behavioral therapy experimental group received during eight sessions. The multivariate covariance analysis results showed that positive psychotherapy and cognitive behavioral therapy significantly affected psychological capital. But the efficacy of positive psychotherapy in increasing the hope component was more than cognitive-behavioral therapy. Also, there was a significant difference between the two interventional groups and the control group on psychological capital. Positive psychotherapy and cognitive-behavioral therapy effectively increased psychological capital because of their emphasis on different psychological aspects. On the other hand, positive psychotherapy was probably more effective than cognitive-behavioral therapy through enhancing social interactions and positive emotions and hope training and optimism. Therefore, positive psychotherapy can be used in the clinical interventions by Specialists and especially school counselors to improve students' mental health

کلیدواژه‌ها [English]

  • Positive psychotherapy
  • cognitive behavioral therapy
  • resiliency
  • self-efficacy
  • hope
  • optimism

افسردگی[1] یکی از شایع‌ترین مشکلات بالینی است. اختلالات افسردگی حداکثر بر 20 درصد افراد در مرحله‌ای از زندگی‌شان تأثیر می‌گذارد و انتظار می‌رود تا سال 2030 افسردگی به شایع‌ترین بیماری در کشورهای پردرآمد تبدیل شود (چاوز، لوپز - گومز، هرواز و وازکوئز، 2017). افسردگی می‌تواند موجب کاهش بهره‌وری تحصیلی، خلاقیت، بی‌تفاوتی و اختلال خواب شود (بیگی، نجفی، محمدی‌فر و عبداللهی، 1397). افسردگی مانع از بروز برخی مؤلفه‌های مهم رشدی می‌شود و چنانچه برای درمان این اختلال اقدامی به‌موقع نشود، به احتمال زیاد شاهد تداوم آن در بزرگسالی خواهیم بود (برک[2]، 2001/1385؛ لرنر و همکاران، 2005)؛ بنابراین، به دلیل شیوع این اختلال پیگیری و درمان آن باید یکی از مداخلات اساسی در اولویت سلامتی در نظر گرفته شود (مصطفایی و بشیریان، 1391؛ چاوز و همکاران، 2017).

   یکی از رویکردهای مطرح در درمان افسردگی، دیدگاه شناختی رفتاری است که آرون تی بک[3] پیش‌قراول آن است. ازنظر بک، افراد مبتلا به افسردگی، درگیر پردازش اطلاعات و فرآیند استدلال معیوب‌اند و تن به طرحواره‌هایی داده‌اند که خود فروکاهنده[4] است. افراد افسرده آشکارا با چیزی دست به گریبان‌اند که بک آن را «مثلث شناختی[5]» می‌نامد. هدف شناخت درمانگران همانا شناسایی اندیشه‌های مخدوش و سپس کمک به بیماران است تا به تصحیح آنها بپردازند (سیف، 1385). درمان شناختی رفتاری در درمان افسردگی و افزایش احساسات مثبت ازقبیل شادکامی و امید مؤثر بوده است (امینی‌خوش‌لهجه و ابوالمعالی‌الحسینی، 1395؛ آقاباقری، محمدخوانی، عمرانی و فرهمند، 1391؛ پدرام، محمدی، ناظری، آیین‌پرست، 2011؛ عاشوری، 1395؛ گلشنی، 1394؛ ماررو، کار بالیرا، مارتین، مجیاس و هرناندز، 2016؛ مرادی و فتحی، 1395).

از منظر مدل‌های آسیب‌شناسی شناختی، سوگیری شناختی باعث آسیب‌پذیری در برابر رویدادهای منفی می‌شود (بک، 1993؛ به نقل از ماررو و همکاران، 2016؛ لیهی، 2017). شواهد قوی وجود دارد که کارایی درمان شناختی رفتاری را برای افسردگی تأیید می‌کنند (چن، لو، چانگ، چو و چویو، 2006؛ چاوز و همکاران، 2017؛ رجبی، شمعونی و امان الهی، 1397؛ محمدی، نجفی، دهشیری و نیکبخت، 1391) و موجب افزایش دانش پایه و فهم بیشتر ویژگی‌ها و مسائل خاص دوره حساس نوجوانی شده است؛ اما نتوانسته هدایت‌گر نوجوانان و جوانان به سمت بالندگی باشد (لرنر و همکاران، 2005). ادغام جنبه‌های مثبت کارکرد روانی در بیماران موجب می‌شود درک کنند روان‌درمانی صرفاً در جهت کاهش علائم بالینی نیست، بلکه دربارۀ یادگیری استفاده از نقاط قوت، مهارت و توانایی مقابله با مشکلات است (چاوز و همکاران، 2017 ). روانشناسی مثبت‌نگر[6] با تأکید بر جنبه‌های مثبت کارکردهای روانشناختی و تقویت نقاط مثبت جنبه‌های وجودی انسان نه‌تنها سعی در کاهش علائم بالینی دارد، در پی کمک به بیماران برای شناسایی و درک و گسترش ظرفیت‌های خود است تا بتوانند به سطح مطلوبی از شادکامی و بهزیستی دست یابند (اصغری‌پور، ارشادی و صاحبی، 2012). مطالعات موجود در این زمینه حاکی از اثربخشی درمان با رویکرد مثبت‌نگر در افزایش امیدواری افراد بوده است (افروز، دلیر و صادقی، 1396؛ پورفرج و رضازاده، 1397؛ دمورتی، وان اوویجک، اسنلدر و وایلد، 2011؛ فرنام، 1395).

زیربنای نظری روان‌درمانی مثبت‌نگر[7] ریشه در کارهای سلیگمن[8] دارد. او بیان کرد شادی شامل زندگی لذت‌بخش، زندگی متعهدانه و زندگی معنادار است (مگیار موئه[9]، 2009/1393). سلیگمن هدف نهایی روانشناسی مثبت‌گرا را شادکامی اصیل[10] می‌داند. بر اساس این رویکرد، با توجه به اینکه افراد افسرده، اغلب نبود احساس مثبت، اشتیاق و معنا را نشان می‌دهند، مداخلات روانشناسی مثبت‌گرا در درمان علائم افسردگی، براساس تقویت این سه مؤلفه در افراد طراحی شده است، نه اینکه به‌طور مستقیم افسردگی را هدف قرار دهد (ایندرانی، 2017؛ گو و همکاران، 2017). در این زمینه، پژوهش‌های متعددی اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر را بر متغیرهای مربوط به سرمایه‌های روانشناختی مثبت نشان داده‌اند (آلیو و کاراکوس، 2015؛ بیگی و همکاران، 1397؛ سلیگمن، رشید و پارکز، 2006؛ حدادی و بشارت، 2010؛ رحیمی، برجعلی و سهرابی، 1394؛ علیپور، آخوندی، صرامی، صفاری‌نیا، آگاه هریس، 1392؛ گو و همکاران، 2017؛ محسنی و عقیلی، 1395؛ هنرمندزاده و سجادیان، 1395؛ یکانی زاد، گل محمد نژاد بهرامی و سلیمان نژاد، 1397).

  نظریۀ ایجاد و گسترش باربارا فردریکسون[11]، یک مدل چندوجهی از هیجان‌های مثبت است که پنج کارکرد برای هیجان‌های مثبت در نظر گرفته است که عبارت‌اند از: گسترش، ایجاد، خنثی‌سازی[12]، تاب‌آوری[13] و شکوفایی[14]­(فردریکسون و لوزادا، 2005؛ کار، 2004/1391).

مفهوم سرمایۀ روانشناختی[15] یکی از مفاهیمی است که در سال‌های اخیر وارد حوزۀ روانشناسی مثبت شده است، است (فردریکسون، 2003؛ لاتانز، یوسف و اوولی، 2007) که با مؤلفه‌های امیدواری[16]، خوش‌بینی[17]، تاب‌آوری و خودکارآمدی[18] مشخص می‌شود (علیپور و همکاران، 1392، لوتانز و همکاران، 2007). سلیگمن (2002) پرورش ظرفیت‌ها و سرمایه‌های روانشناختی را در کاهش نشانه‌های افسردگی مؤثر می‌داند. برای نوجوانان، امیدواری می‌تواند زمینه‌ساز ورود به بزرگسالی رضایت‌بخش باشد و به آنها در مراقبت هرچه بهتر از خویشتن کمک کند (رسولی، یغمایی و علوی مجد، 1389). اسنایدر[19] در طرح نظریۀ امید بر دو مفهوم قدرت برنامه‌ریزی و قدرت اراده تأکید دارد. امید هیجان مثبت را افزایش و هیجان‌های منفی را کاهش می‌دهد. امید با عاطفۀ مثبت رابطۀ مثبت و با افسردگی رابطۀ منفی دارد (اسنایدر، 1994؛ به نقل از بنسون، 2006). یکی دیگر از سرمایه‌های روانشناختی عامل خوش‌بینی است. به اعتقاد سلیگمن، صرفاً فقدان کنترل در شرایط درماندگی آموخته‌شده بر سلامتی ما تأثیر نمی‌گذارد؛ بلکه چگونگی تفسیر این فقدان کنترل نیز مهم است. به نظر او، سبک تبیینی[20] خوش‌بینانه از درماندگی، جلوگیری و سبک تبیینی بدبینانه به تمام جنبه‌های زندگی گسترش می‌یابد. بررسی جمعیت‌های گوناگون نشان داده است افرادی که در خوش‌بینی نمره بالا گرفتند، از آنهایی که در بدبینی نمره بالا گرفتند، خشنودترند و افسردگی و اضطراب کمتری دارند (شولتز و شولتز[21]، 2005/ 1395).

تاب‌آوری، یکی دیگر از راهبردهایی است که پژوهشگران در روانشناسی مثبت به آن توجه داشته‌اند. تاب‌آوری به توانایی سازگاری مؤثر با موقعیت‌های تهدیدکننده اشاره دارد (خوش‌نظری، حسینی، فلاحی خشکناب و بخشی، 1394). افراد تاب‌آور توانایی رشدکردن، پخته‌شدن، توانایی حل مشکلات تعارض‌انگیز، افزایش قابلیت و توانایی برگشتن و بهبودی را در مقابل شرایط دشوار دارند (حسینی قمی و سلیمی بجستانی، 1391). در مطالعات مختلف ازجمله پژوهش حدادی و بشارت (2010) دربارۀ تاب‌آوری و افسردگی نشان داده شده است که تاب‌آوری با افسردگی رابطۀ منفی معنادار دارد.

آخرین سازۀ سرمایۀ روانشناختی مثبت، خودکارآمدی است. خودکارآمدی به قضاوت‌های کلی افراد دربارۀ توانایی‌هایشان اشاره دارد (بندورا[22]، 2008؛ به نقل از نریمانی، غلام‌زاده و دهقان، 1393). بندورا اعتقاد دارد هنگامی که اعتقاد داشته باشیم در تکالیف به‌خوبی عمل می‌کنیم، ارزیابی‌های خودکارآمدی، تأثیر عمیقی بر سطح انگیزش دارد. با وجود مکث‌های موقت روی آنها سخت‌تر و با پشتکار بیشتری کار می‌کنیم. به نظر او، هنگامی که افراد توانایی‌های خود را در رویارویی و اثرگذاری بر ناملایمات ناتوان ببینند، دچار افسردگی می‌شوند (کرین[23]، 2000/ 1388). درواقع افراد افسرده به دلیل قضاوت‌های منفی و ارزیابی‌های خود در مقابله با رویدادها و حوادث، احساس بی‌کفایتی می‌کنند (موریس[24]، 2002؛ به نقل از طهماسیان و اناری، 1388).

 مطابق شواهد اخیر، افسردگی ازجمله اختلالاتی است که بار مالی، اجتماعی و عاطفی چشمگیری را هم برای فرد مبتلا و هم برای خانواده و جامعه به دنبال دارد (اصغری‌پور و همکاران، 2012). این مسائل زمانی حادتر خواهد شد که افسردگی دوره نوجوانی درمان نشده یا به‌طور ناقص درمان شده باشد که علاوه بر مزمن‌شدن بیماری و طولانی‌ترشدن دوره درمان در بزرگسالی هزینه‌های مالی فراوانی را به جای خواهد گذاشت؛ ازاین‌رو تحقیقات جدید به دنبال روش‌های درمانی اثربخش‌تر، کم‌هزینه‌تر و کوتاه‌مدت‌تر در مقایسه با درمان‌های معمول ازجمله دارویی‌اند (دیکرسون و همکاران، 2018). روان‌درمانی مثبت‌نگر برخلاف دیگر رویکردهای درمانی که صرفاً به دنبال کاهش علائم اختلالات روانی‌اند، در پی اصلاح، بهبود و بهینه‌سازی روش‌های روان‌درمانی است تا بتواند علاوه بر کمک به افراد برای کاهش دردمندی‌ها با تمرکز بر کارکردهای مثبت روانی همچون امید، خوش‌بینی، تاب‌آوری و خودکارآمدی، آنها را به سمت رشد، بالندگی، شکوفایی، شادمانی و بهزیستی هدایت کند. با توجه به اینکه بیشتر تحقیقات در دهه‌های اخیر دربارۀ افسردگی بر تحریفات شناختی و پردازش منفی اطلاعات متمرکز بوده‌اند و کمتر به نقش احساسات مثبت و ظرفیت‌ها و سرمایه‌های روانشناختی که گویای ویژگی‌های مهم بهبودی‌اند، توجه کرده‌اند (زیمرمن[25] و همکاران، 2006؛ به نقل از چاوز و همکاران، 2017) و به دلیل اینکه تعداد پژوهش‌هایی که تلاش می‌کنند این نوع درمان را با مداخلات روان‌درمانی مثبت‌نگر مقایسه کنند، اندک است (سلیگمن و همکاران، 2006) و همین‌طور با در نظر گرفتن این امر که درمان به‌موقع و مقرون‌به‌صرفۀ افسردگی در نوجوانان به کاهش مشکلات متعاقب این پدیده منجر می‌شود، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری بر سرمایه‌های روانشناختی نوجوانان 15 تا 17 سال با علائم افسردگی بود؛ بنابراین، فرضیه‌‌های پژوهش عبارت بودند از: 1- بین سرمایه‌های روانشناختی مثبت (تاب‌آوری، خودکارآمدی، امید و خوش‌بینی) در گروه دریافت‌کنندۀ روان‌درمانی مثبت‌نگر با گروه دریافت‌کنندۀ درمان شناختی رفتاری در نوجوانان 15 تا 17 سال با علائم افسردگی تفاوت وجود دارد. 2- بین سرمایه‌های روانشناختی مثبت (تاب‌آوری، خودکارآمدی، امید و خوش‌بینی) در گروه دریافت‌کنندۀ روان‌درمانی مثبت‌نگر با گروه گواه در نوجوانان 15 تا 17 سال با علائم افسردگی تفاوت وجود دارد. 3- بین سرمایه‌های روانشناختی مثبت (تاب‌آوری، خودکارآمدی، امید و خوش‌بینی) در گروه دریافت‌کنندۀ درمان شناختی رفتاری با گروه گواه در نوجوانان 15 تا 17 سال با علائم افسردگی تفاوت وجود دارد.

 

روش

جامعه، نمونه، روش نمونه‌گیری: طرح این پژوهش، شبه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون – پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعۀ آماری مطالعه‌شده شامل کلیۀ نوجوانان با علائم افسردگی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی و کلینیک‌های روان‌پزشکی شهرستان ساری در 6 ماه اول سال 1396 بوده است. نمونه پژوهش شامل 51 نفر از نوجوانان پسر با علائم افسردگی 15 تا 17 ساله بود. با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس، ابتدا از تمامی نوجوانان با علائم افسردگی که برای درمان به مراکز مشاوره و روانپزشکی مراجعه کردند و متمایل به شرکت در گروه درمانی بودند، ثبت‌نام به عمل آمد. سپس از بین آنها ازطریق مطالعۀ پرونده‌ای که در مراکز داشتند و نیز مصاحبۀ تشخیصی به‌عمل‌آمدۀ پژوهشگر (با توجه به ملاک‌های DSM-5) و ملاک‌های ورود و خروج، درنهایت 51 نفر برای شرکت در جلسات گروهی انتخاب شدند و به‌صورت گمارش تصادفی در سه گروه 17 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. پیش‌آزمون در تمام گروهها اجرا و سپس مداخله‌ها در گروههای آزمایش انجام شد و درنهایت، پس‌آزمون از همۀ گروهها به عمل آمد. بعد از پایان‌یافتن پژوهش، بنا به رعایت اصل اخلاق در پژوهش، گروه گواه، پیگیری و به روانشناس یا روان‌پزشک ارجاع داده شد. ملاک‌های ورود عبارت بودند از: 1- داشتن سن بین 15 تا 17 سال؛ 2- تحصیل در مقطع دوره متوسطه دوم؛ 3- مصرف‌نکردن داروهای روانپزشکی؛ 4- عدم تشخیص هم‌زمان اختلالات روانی دیگر به‌جز افسردگی؛ 5- نداشتن بیماری‌های جسمانی خاص؛ 6- دریافت تشخیص علائم افسردگی از طرف متخصصان مربوطه بر پایۀ معیارهای ویرایش پنجم راهنمای آماری و تشخیص اختلالات روانی؛ 7- تمایل درمانجو برای حضور در جلسات گروه درمانی؛ 8- مصرف‌نکردن داروهای روان‌گردان. ملاک‌های خروج عبارت بودند از: 1- غیبت بیش از یک جلسه در جلسات گروه‌درمانی؛ 2- ابتلا به اختلالات دیگر به‌جز افسردگی؛ 3- تمایل‌نداشتن درمانجو به ادامۀ درمان؛ 4- اشتغال و درگیری ذهنی با افکار خودکشی؛ 5- مصرف داروهای روان‌گردان.

ابزار سنجش: پرسشنامۀ افسردگی کودکان کواکس[26]: مارایا کواکس، پرسشنامۀ افسردگی کودکان را در سال 1979 برای کودکان و نوجوانان 7 تا 17 سال طراحی کرد. این پرسشنامه شامل 27 سؤال است. هر سؤال پرسشنامه شامل سه جمله است که از صفر تا دو نمره‌گذاری می‌شود. نمره صفر حاکی از فقدان نشانۀ افسردگی، نمره یک نشانۀ متوسط و نمره دو بیان‌کنندۀ وجود نشانه آشکار است. دامنۀ نمرات از صفر تا 54 است (دهشیری، نجفی، شیخی و حبیبی، 1388). (سیلورمن[27] و همکاران، 1989؛ به نقل از استوار و رضویه، 1392) همسانی درونی پرسشنامه را در دامنه از 71/0 تا 94/0 گزارش کردند. ایوارسون، اسؤالندر و لیتلر[28] (2006) پایایی بازآزمایی را از 38/0 تا 87/0 گزارش کردند. در ایران نیز رجبی و عطاری (1383) در پژوهش خود ضریب پایایی پرسشنامه را به روش بازآزمایی 81/0 محاسبه کردند.در این پژوهش، ضریب آلفای کرونباخ 83/0 برای این پرسشنامه به دست آمد.

سرمایۀ روانشناختی از چهار بخش تاب‌آوری، امیدواری، خوش‌بینی و خودکارآمدی تشکیل شده است که به‌وسیلۀ پرسشنامه‌های ذیل بررسی شدند:

 پرسشنامۀ تاب‌آوری کانر و دیویدسون[29]: این پرسشنامه 25 گویه دارد. کانر و دیویدسون (2003) آن را تهیه کردند. این مقیاس از نوع لیکرت است و در دامنه 0 تا 4 از کاملاً غلط تا کاملاً درست رتبه‌بندی می‌شود. نمره نهایی، دامنه‌ای از 0 تا 100 را خواهد داشت. هرچه امتیاز بالاتر باشد، بیان‌کنندۀ میزان تاب‌آوری بیشتر فرد پاسخ‌دهنده خواهد بود و برعکس. نقطۀ برش این پرسشنامه نمره 50 است. کانر و دیویدسون (2003) همسانی درونی با روش آلفای کرونباخ 89/0 و پایایی بازآزمایی آن را 87/0 گزارش دادند. در پژوهش حق رنجبر، کاکاوند، برجعلی و برماس (1390) آلفای کرونباخ این پرسشنامه 84/0 گزارش شده است. در این پژوهش، ضریب آلفای کرونباخ 86/0 برای این پرسشنامه به دست آمد.

  پرسشنامۀ امیدواری اسنایدر[30]: اسنایدر و همکاران (1991) این پرسشنامه را تهیه کردند که دارای 12 سؤال است. مقیاس پرسشنامه از نوع لیکرت است و دامنه 1 تا 4 از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم را در بر می‌گیرد. مقیاس دارای ساختاری دو عاملی شامل تفکر و مسیرهاست. تفکر عاملی شامل سؤالات 3، 4، 7، 8 و تفکر مسیرها شامل 2، 9، 10، 12 است. چهار عبارت (1، 5، 6، 11) سؤالات انحرافی‌اند و در نمره‌گذاری محاسبه نمی‌شوند. بالاترین نمره 64 و پایین‌ترین نمره 8 است. (لوپز و اسنایدر، 2007 به نقل از کرمانی، خداپناهی و حیدری، 1390) همسانی درونی پرسشنامه را با ضریب آلفای کرونباخ 74/0 تا 84/0 و ضریب اعتبار بازآزمایی را 80/0 گزارش داده‌اند. روایی و پایایی این مقیاس در ایران در پژوهش علاءالدینی (1387) تأیید شده است. ضریب پایایی این مقیاس در پژوهش کرمانی و همکاران (1390) با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 86/0 و ازطریق بازآمایی 81/0 گزارش شده است. در این پژوهش، ضریب آلفای کرونباخ 85/0 برای این پرسشنامه به دست آمد.

  آزمون بازنگری‌شده جهت‌گیری زندگی[31]: این آزمون نسخۀ کوتاه‌شدۀ آزمون جهت‌گیری زندگی شی‌یر و کارور[32] است. این آزمون در سال 1985 ساخته شده است و تفاوت‌های فردی در خوش‌بینی و بدبینی را می‌سنجد. نسخه تجدیدنظرشده شامل 10 ماده، 3 ماده نشان‌دهندۀ تلقی خوش‌بینانه و 3 ماده نشان‌دهندۀ تلقی بدبینانه است. چهار سؤال از ده سؤال این آزمون را باید نادیده گرفت. آزمودنی‌ها میزان توافق‌شان را برای هر یک از ماده‌ها بر پایه مقیاس لیکرت از صفر (کاملاً مخالفم) تا چهار (کاملاً موافقم) درجه‌بندی می‌کنند. برای جملات با بار منفی، نمره معکوس در نظر گرفته می‌شود (3، 7، 9). نمره کل خوش‌بینی هر فرد در دامنه‌ای بین صفر تا 24 قرار می‌گیرد (شی‌یر و کارور[33]، 1985). در پژوهش نظری چگنی، بهروزی، مهرابی‌زاده هنرمند و هاشمی شیخ شبانی (1392) ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامۀ خوش‌بینی (LOT- R) 67/0 به دست آمده است. در این پژوهش، ضریب آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه 86/0 بود.

 مقیاس خودکارآمدی عمومی[34] شرر و مادوکس: مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) برای بررسی خودکارآمدی عمومی تهیه شد. این مقیاس دارای 17 گویه است که هر سؤال براساس مقیاس لیکرت در دامنه کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم تنظیم شد. شرر و همکاران (1982) مقیاس 17 سؤالی خودکارآمدی عمومی را برای اندازه‌گیری «یک مجموعه کلی از انتظاراتی که افراد به موقعیت‌های جدید دارند» تدوین کرده‌اند. نمره‌گذاری مقیاس به این صورت است که به هر ماده از 1 تا 5 (کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) امتیاز تعلق می‌گیرد. سؤال‌های 1، 3، 8، 9، 13، 15 از راست به چپ و بقیه سؤال‌ها به‌صورت معکوس، یعنی از چپ به راست نمره‌گذاری می‌شوند. حداکثر نمره به‌دست‌آمده 85 و حداقل 17 است. شرر و همکاران (1982) پایایی این مقیاس را با آلفای کرونباخ 76/0 به دست داده است. (بختیاری براتی، 1376؛ به نقل از رضایی فرد و معین، 1396) پایایی مقیاس خودکارآمدی را با استفاده از روش دو نیمه‌کردن آزمون گاتمن 76/0 و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 79/0 گزارش کرده‌اند. در این پژوهش، ضریب آلفای کرونباخ 89/0 برای این پرسشنامه به دست آمد.

روش اجرا و تحلیل:پس از انتخاب نمونه، نخست دربارۀ روش‌های مداخله توضیحاتی به گروههای آزمایشی ارائه شد و از آنها خواسته شد در همه جلسات درمان، حضوری فعال داشته باشند. سپس پرسشنامه‌های افسردگی کودکان و نوجوانان کواکس، تاب‌آوری کانر و دیویدسون، امیدواری اسنایدر، آزمون بازنگری‌شدۀ جهت‌گیری زندگی و مقیاس خودکارآمدی عمومی در مرحلۀ پیش‌آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. در مرحلۀ بعدی گروههای آزمایشی (روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی - رفتاری) در جلسات گروه درمانی شرکت داده شدند. گروه آزمایش روان‌درمانی مثبت‌نگر در جلسات گروهی 90 دقیقه‌ای مطابق جدول شماره 1 به‌صورت یک جلسه در هفته و طی ده هفته متوالی شرکت کردند (براساس الگوی رشید ۲۰۱۳؛ به نقل از هنرمندزاده و سجادیان، ۱۳۹۵). گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری نیز براساس پروتکل درمانی کمفیس و جاکویین[35] (1995) در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای مبتنی بر درمان شناختی رفتاری (ارائه‌شده در جدول 2) به‌صورت یک جلسه در هفته طی 8 هفته پیاپی شرکت کردند. گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. در پایان مداخلات، هر سه گروه در مرحلۀ پس‌آزمون با همان پرسشنامه‌هایی آزمون شدند که در مرحلۀ پیش‌آزمون به اجرا درآمد. درخور ذکر است در مرحلۀ پس‌آزمون دو نفر از گروه روان‌درمانی مثبت‌نگر، یک نفر از گروه درمان شناختی رفتاری از مطالعه خارج شدند و یک نفر از گروه کنترل حضور نداشت. بازه زمانی اجرا در سه ماهه دوم سال ۱۳۹۶ بوده است. در طی جلسات، یک نفر به‌عنوان دستیار درمانگر (با درجۀ فوق لیسانس روانشناسی) به‌منظور توزیع فرم‌های لازم بین درمانجویان، جمع‌آوری فرم‌ها، نمره‌گذاری و کمک به درمانگر در فرایند روان‌درمانی گروهی در کنار درمانگر حضور داشته است.


 

جدول 1. عناوین و محتوای مختصر جلسات روان‌درمانی مثبت‌نگر

(براساس الگوی رشید ۲۰۱۳؛ به نقل از هنرمندزاده و سجادیان، ۱۳۹۵)

جلسات

عنوان جلسه

شرح محتوا و اهداف

اول

آشنایی و معارفه

معارفه و آشنایی افراد گروه، اجرای پیش‌آزمون، تشریح برنامۀ روان‌درمانی مثبت‌نگر و قوانین جلسات.

دوم

چارچوب روان‌درمانی مثبت‌نگر، نقش درمانگر و مسئولیت‌ها

بحث دربارۀ فقدان یا کمبود منابع مثبت ازقبیل هیجانات مثبت، تعهد، ارتباطات مثبت، توانمندی منش و نقش آن در بروز افسردگی، اضطراب و زندگی، نقش درمانگر، محدودیت‌ها و مسئولیت‌ها و وظایف مراجع طی جلسات.

سوم

تقویت نقاط شاخص و احساسات و عواطف مثبت

بحث دربارۀ ۲۴ توانمندی منش[36] به‌منظور ایجاد و تقویت تعهد و سیالیت، تکمیل پرسشنامه در زمینۀ توانمندی‌های خود، بحث دربارۀ نحوۀ به‌کارگیری نقاط قوت شاخص، بحث درخصوص نقش احساسات و عواطف مثبت در بهزیستی فرد.

چهارم

گذشت و بخشش

عفو و گذشت به‌عنوان ابزار نیرومندی که می‌تواند احساس خشم و کینه را به احساسی خنثی و حتی برای برخی به احساسات و عواطف مثبت تبدیل کند.

پنجم

سپاسگزاری و قدرشناسی

تأکید بر خاطرات خوب و قدرشناسی به‌عنوان شکلی پایدار از سپاسگزاری، بحث دربارۀ نقش خاطرات خوب و بد در تمرکز و تأکید بر قدرشناسی.

ششم

قناعت و حداکثرخواهی

بحث درخصوص راضی‌بودن به مطلوبیت نسبی و رضایت به جای زیاده‌خواهی در عرصۀ لذت‌جویی و تشویق و قناعت ازطریق تعامل و تعهد به جای زیاده‌خواهی

هفتم

امید و خوشبینی

یادآوری خاطرات خوب و بد خود و صحبت دربارۀ تأثیر آنها بر بهزیستی هیجانی، بحث دربارۀ راهبردهای شناختی، ارزیابی مجدد در جهت بازنویسی و باز تغییر این خاطرات بد و تلخ، تأکید بر فواید تمرکز بر خاطرات خوب و مثبت.

هشتم

روابط مثبت و بازخورد فعال – سازنده

آموزش دربارۀ نحوۀ واکنش فعال - سازنده در قبال اخبار خوشی که از دیگران دریافت می‌کنند. ارائۀ تمرین واکنش سازنده و فعال به‌عنوان راهبردی مثبت برای تقویت ارتباطات مثبت.

نهم

لذت و تعهد

لذت‌بردن به‌عنوان آگاهی کامل نسبت به لذت و تلاش عامدانه برای طولانی‌ترکردن هرچه بیشتر مدت آن، بحث دربارۀ زندگی پربار به‌عنوان تلفیقی از هیجانات مثبت، تعهد، معنا، ارتباطات، موفقیت و پیشرفت و فواید و نیز تجارب درمانی به همراه شیوه‌های حفظ تغییرات مثبت ایجادشده.

دهم

جمع‌بندی کلی نکات ارائه‌شده طی جلسات آموزشی

یکپارچه‌سازی مطالب و فرایندهای جلسات قبل، تبیین تجربۀ گروه درمانی و اثرات آن، گرفتن بازخورد از اعضا دربارۀ احساس و نظراتشان نسبت به گروه و درمان، آماده‌سازی اعضا برای ترک گروه و استفاده از دستاوردهای آن، جمع‌بندی و اختتام گروه درمانی.

 

جدول ۲. جلسات و محتوای مختصر درمان شناختی رفتاری

براساس پروتکل درمانی کمفیس و جاکویین (1995)

جلسه

شرح مختصر

تکالیف خانگی

اول

آشنایی اعضای گروه با یکدیگر، ایجاد فرصت برای شناخت بیشتر اعضای گروه از یکدیگر، ارزیابی سطح افسردگی، توضیح دربارۀ کاربرگ‌ها و پرسشنامه‌ها و چگونگی تکمیل آنها، منطق درمان شناختی رفتاری، تعیین هدف‌های درمان.

ارائۀ یک جزوه از مدل شناختی رفتاری افسردگی برای مطالعه در منزل.

دوم

مرور مفاهیم قبلی، اهمیت کندوکاو در شناخت‌ها و چگونگی ارتباط آن با احساسات، تفاوت نوعی تفکر افراد افسرده و غیر افسرده و انواع افکار ناکارآمد تشریح می‌شود. توصیف احساس خوب و بد در زمان‌های خاص از طرف اعضای گروه و تلاش درمانگر برای نشان‌دادن ارتباط بین هیجانات و افکار افراد، استفاده از تکنیک‌های آرام‌سازی خود، توزیع فرم ثبت روزانه افکار ناکارآمد و توضیح چگونگی استفاده از آن، تشویق اعضای گروه به تجربه فعالیت‌های لذت‌بخش.

نامه‌ای به گروه، راجع به افسردگی‌شان بنویسند. آنها می‌توانند به تغییراتی اشاره کنند که افسردگی در زندگیشان ایجاد کرده و تأثیراتی که بر آن داشته است.

ثبت تجربۀ فعالیت‌های لذت‌بخش در کاربرگ مخصوص.

تمرین تکنیک‌های آرام‌سازی.

سوم

به اشتراک گذاشتن تجربه‌های اعضای گروه و بازخوردهای‌شان از رویدادهای لذت‌بخش در هفته گذشته و توضیح اعضا دربارۀ تأثیرات استفاده از تکنیک‌های آرام‌سازی و کمک به اعضا تا درستی افکارشان را بررسی و مشخص کنند افکار چگونه بر احساسات‌شان تأثیر می‌گذارند. شرکت‌کنندگان، تجارب‌شان را در رابطه با پایش خود[37] با اعضای گروه به اشتراک می‌گذارند.

انواع تحریف‌های شناختی به بحث گذاشته می‌شود. رهبر گروه در به چالش کشیدن افکار ناکارآمد به اعضای گروه کمک می‌کند. مثلث شناختی بک توضیح داده می‌شود.

پرکردن فرم ثبت افکار ناکارآمد و استفاده از جزوۀ پرسش‌های جدلی به‌منظور بازسازی شناختی.

چها رم

ثبت روزانه افکار ناکارآمد اعضای گروه به اشتراک گذاشته می‌شود و گروه به بازسازی آنها کمک می‌کند. درمانگر کار مداخله‌ای مناسب هر کس را تعیین می‌کند و شرح می‌دهد که افسردگی دو نفر شبیه هم نیست. بررسی مشکلات مربوط به وابستگی و ارتباط، آموزش حل مسئله و تمرین عزت نفس.

تمرین ابراز وجود و رفتار قاطعانه، بیان تأثیرات آنها به همراه تکمیل جدول ثبت افکار ناکارآمد.

تنظیم‌نامه به شخصی که تأثیر مهمی در نگرش‌شان نسبت به خود داشته است.

بیان احساسات مثبت و منفی خود و تأثیرات آن بر روابط بین‌فردی.

پنجم

تکالیف مربوط به بازسازی شناختی مرور می‌شود. نامه‌های نوشته‌شده خوانده می‌شود. درمانگر، مدل شناختی - رفتاری را مجدداً توضیح و نقش طرحواره‌ها را در افسردگی شرح می‌دهند.

نوشتن نامه به شخص کلیدی که دارای نقش مؤثری در شکل‌گیری طرحواره‌اش بوده است. پرکردن فرم ثبت افکار ناکارآمد و به چالش کشیدن آنها.

ششم

مرور تکالیف خانگی، اعضای گروه به همدیگر در چالش کشیدن افکار ناکارآمدشان کمک می‌کنند. آموزش طرحواره‌ها از طرف درمانگر ادامه می‌یابد. به گروه توضیح داده می‌شود یکی از اهداف گروه، شروع حذف طرح‌واره‌های ناسالم است؛ اما تکمیل این فرایند مستلزم زمان است.

شناسایی طرحواره‌ها و ادامه پرکردن فرم ثبت افکار ناکارآمد و به چالش کشیدن آنها.

هفتم

به چالش کشیدن افکار ناکارآمد اعضای گروه به‌صورت جفتی با توجه به تکالیف خانگی انجام‌شده، چگونگی اصلاح طرح‌واره‌ها مرور می‌شود. برنامه‌هایی برای تضعیف طرحواره‌ها با کمک اعضای گروه طراحی می‌شوند.

ثیت افکار ناکارآمد و به چالش کشیدن این افکار و طرحواره‌های مربوط.

هشتم

کمک به گروه برای یادآوری و مرور مواد اصلی مطرح‌شده در طول جلسات. توضیحاتی دربارۀ ادامۀ کار درمانی با توجه به هدف‌های بیان‌شده به گروه داده می‌شود. همین‌طور احساس اعضای گروه دربارۀ پایان‌یافتن جلسات درمانی بررسی می‌شود.

توصیه به ادامۀ روند آرام‌سازی، ارزیابی مداوم سطح افسردگی، خلق رویدادهای لذت‌بخش، افزایش آگاهی نسبت به رویدادهای استرس‌زا و به چالش کشیدن افکار ناکارآمد.

 


یافته‌ها

در جدول شماره 3، آماره‌های توصیفی متغیرهای

مطالعه‌شده به تفکیک نوع آزمون و گروهها ارائه شده‌اند.

 

 

جدول3. آماره‌های توصیفی سرمایه‌های روانشناختی (امید، خودکارآمدی، تاب‌آوری و خوش‌بینی) به تکفیک نوع آزمون و گروهها

 

متغیرها

 

گروهها

پیش‌آزمون

پس‌آزمون

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

امید

درمان شناختی- رفتاری

روان‌درمانی مثبت‌نگر

گواه

60/34

11/7

27/40

18/9

57/35

67/7

14/48

77/11

06/36

25/8

06/36

64/10

خودکارآمدی

درمان شناختی - رفتاری

روان‌درمانی مثبت‌نگر

گواه

47/44

91/7

60/49

61/10

71/45

56/11

29/54

49/14

06/47

33/9

65/48

78/13

تاب‌آوری

درمان شناختی - رفتاری

روان‌درمانی مثبت‌نگر

گواه

60/43

53/11

93/51

60/16

79/47

97/10

86/56

30/15

12/48

14/12

59/48

01/17

خوش‌بینی

درمان شناختی - رفتاری

روان‌درمانی مثبت‌نگر

گواه

80/11

39/2

13/14

29/3

71/12

75/2

50/13

82/2

94/11

22/2

53/11

41/3

 

 

 

برای بررسی مقایسۀ اثربخشی دو روش درمانی شناختی - رفتاری و روان‌درمانی مثبت‌نگر بر سرمایه‌های روانشناختی (امید، خودکارآمدی، تاب‌آوری و خوش‌بینی) از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. ابتدا پیش‌فرض‌های این آزمون بررسی شدند. ابتدا مفروضۀ نرمال‌بودن در سه گروه بررسی شد، امید (درمان شناختی -رفتاری، آماره= 98/0، 05/0 <P، روان‌درمانی مثبت‌نگر، آماره= 92/0، 05/0 <P، گواه، آماره= 95/0، 05/0 <P)، خودکارآمدی (درمان شناختی-رفتاری، آماره= 94/0، 05/0 <P، روان‌درمانی مثبت‌نگر، آماره= 89/0، 05/0 <P، گواه، آماره= 95/0، 05/0 <P)، تاب‌آوری (درمان شناختی-رفتاری، آماره= 95/0، 05/0 <P، روان‌درمانی مثبت‌نگر، آماره= 94/0، 05/0 <P، گواه، آماره= 95/0، 05/0 <P)، خوش‌بینی (درمان شناختی-رفتاری، آماره= 95/0، 05/0 <P، روان‌درمانی مثبت‌نگر، آماره= 96/0، 05/0 <P، گواه، آماره= 93/0، 05/0 <P)، نتایج هیچ‌گونه تخطی از این مفوضه را نشان نداد. دیگر مفروضۀ تحلیل کواریانس چندمتغیره، همسانی ماتریس کواریانس است که برای آزمون این مفروضه از آزمون ام باکس استفاده شد. نتایج نشان دادند مفروضۀ یکسانی کوواریانس برقرار است (79/0=p ، 74/0 =(44/6282، 20)F). به‌منظور ارزیابی مفروضۀ یکسانی واریانس‌های خطا از آزمون لوین استفاده شد، امید (آمارهF= 38/2، 05/0 <P) خودکارآمدی (آماره= 67/1، 05/0 <P)، تاب‌آوری (آماره= 19/0، 05/0 <P)، خوش‌بینی (آماره= 06/2، 05/0 <P). این نتایج نیز حاکی از برقراری این مفروضه بود.

  همان‌گونه که مشاهده شد تمامی مفروضه‌ها برقرار بوده‌اند؛ بنابراین، تحلیل کواریانس چندمتغیری انجام شد و نتایج آن نشان دادند تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرها وجود دارد (05/0>P ,31/4=F , 46/0=لامبدای ویلکز). به‌منظور مقایسۀ گروههای آزمایش و گواه در تک‌تک‌متغیرهای وابسته از آزمون کواریانس تک‌متغیره استفاده شد. در جدول 4، نتایج تحلیل کواریانس تک‌متغیره برای متغیرهای سرمایۀ روانشناختی در پس‌آزمون به تفکیک گروههای آزمایش و گواهارائه شدند.

 

 

جدول 4. نتایج تحلیل کواریانس تک‌متغیره برای امید، خودکارآمدی، تاب‌آوری و خوش‌بینی در پس‌آزمون به تفکیک گروههای آزمایش و گواه

متغیرها

مجموع مجذورات

درجۀ آزادی

میانگین مجذورات

آماره F

سطح معناداری

توان آزمون

اندازۀ اثر

امید

42/1243

2

71/621

28/14

001/0

999/0

42/0

خودکارآمدی

25/450

2

12/225

54/11

001/0

990/0

37/0

تاب‌آوری

06/1102

2

03/551

68/6

003/0

893/0

25/0

خوش‌بینی

57/91

2

78/45

56/7

002/0

928/0

28/0

 01/0>p**، 05/0>p*

 

با توجه به جدول 4، نتایج نشان دادند در همۀ متغیرها بین گروهها تفاوت معناداری وجود دارد. به‌علاوه بخشی از واریانس تغییرات در امید (42/0)، خودکارآمدی (37/0)، تاب‌آوری (25/0)، خوش‌بینی (28/0) در پس‌آزمون به تأثیر روش‌های درمان مربوط می‌شود. در جدول 5، مقایسۀ زوجی گروههای آزمایش و گواه در پس‌آزمون ارائه شده است.

 

 

جدول 5. مقایسۀزوجیگروههایآزمایش 1 (درمان شناختی - رفتاری) و آزمایشی 2 (روان‌درمانی مثبت‌نگر)وگواهدر پس‌آزمون

گروهها

متغیر

خطای استاندارد

تفاوت میانگین‌ها

سطح معناداری

 (گروه آزمایش 1)

درمان شناختی - رفتاری

گروه آزمایش 2

 

امید

56/2

37/2

*  60/6-

* 44/6

04/0

03/0

گروه گواه

(گروه آزمایش 2)

روان‌درمانی مثبت‌نگر

گروه گواه

45/2

*04/13

001/0

 (گروه آزمایش 1)

درمان شناختی - رفتاری

گروه آزمایش 2

 

خودکارآمدی

71/1

59/1

38/3-

* 39/4

16/0

03/0

گروه گواه

(گروه آزمایش 2)

روان‌درمانی مثبت‌نگر

گروه گواه

63/1

* 77/7

001/0

(گروه آزمایش 1)

درمان شناختی - رفتاری

گروه آزمایش 2

 

تاب‌آوری

52/3

26/3

  90/2-

* 63/8

1

03/0

گروه گواه

(گروه آزمایش 2)

روان‌درمانی مثبت‌نگر

گروه گواه

37/3

* 54/11

004/0

(گروه آزمایش 1)

درمان شناختی - رفتاری

گروه آزمایش 2

 

خوش‌بینی

96/0

88/0

08/0-

* 92/2

1

006/0

گروه گواه

(گروه آزمایش 2)

روان‌درمانی مثبت‌نگر

گروه گواه

91/0

* 3

006/0

  01/0>p**، 05/0>p*

 

با توجه به سطوح معناداری در جدول 5 از مؤلفه‌های سرمایه‌های روانشناختی، تنها در مؤلفۀ امید بین اثربخشی دو طرح درمان تفاوت وجود دارد و (04/0=p) و میزان تأثیر گروه آزمایش 2 (روان‌درمانی مثبت‌نگر) بیشتر بوده است؛ ولی بین هر دو گروه درمان با گروه گواه در تمام مؤلفه‌های سرمایۀ روانشناختی (امید، تاب‌اوری، خودکارآمدی و خوش‌بینی) تفاوت معنادار وجود دارد.

 

بحث

هدف از انجام این پژوهش، مقایسۀ اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری بر سرمایه‌های روانشناختی (تاب‌آوری، خودکارآمدی، امید و خوش‌بینی) در نوجوانان 15 تا 17 سال با علایم افسردگی بوده است. نتایج به‌دست‌آمده نشان دادند هر دو مدل درمانی به‌طور معناداری موجب افزایش امید، خودکارآمدی، تاب‌آوری و خوش‌بینی در مرحلۀ پس‌آزمون شدند. به عبارتی، تفاوت بین میانگین دو گروه آزمایش (روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری) و گروه گواه در تمامی متغیرها (امید، تاب‌آوری، خودکارآمدی، خوش‌بینی) معنادار بوده است. یافته‌های به‌دست‌آمده دربارۀ اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و روان‌درمانی مثبت‌نگر بر افزایش سرمایه‌های روانشناختی مثبت با دیگر پژوهش‌های به‌عمل‌آمده همسو است. تأثیر درمان شناختی رفتاری بر جنبه‌های مختلف سلامت روان ازجمله سرمایه‌های روانشناختی مثبت در پژوهش‌های متعددی تأیید شده است (امینی خوش‌لهجه و ابوالمعالی الحسینی، 1395؛ آقاباقری و همکاران، 1391؛ پدرام و همکاران، 2011؛ عاشوری، 1395؛ گلشنی، 1394؛ ماررو و همکاران، 2016؛ مرادی و فتحی، 1395؛). در تبیین چگونگی تأثیر درمان‌های شناختی رفتاری بر سرمایه‌های روانشناختی مثبت باید گفت هدف اصلی درمان شناختی رفتاری این است که با تغییر و اصلاح شیوۀ تفکر و رفتار، احساسات منفی افراد را تغییر دهد و آنها را در مقابله با حوادث زندگی توانمند سازد (لیهی، 2017). درواقع با تغییر شناخت‌ها، کل نظام احساسی و رفتاری شخص تغییر خواهد کرد. این نوع درمان با افزایش مهارت‌های شناختی رفتاری ازجمله حل مسئله، کشف و شناسایی افکار نیمه‌هشیار و تحریف‌شده، تعبیر و تفسیر رویدادها از زوایای جدیدتر، حس قوی‌تری از کنترل را ایجاد می‌کند و افراد را به‌صورت هشیارانه و فعال در موقعیتی قرار می‌دهد که احساس می‌کنند می‌توانند امور کنترل‌ناپذیر را در کنترل خود درآورند. همچنین، مراجعان یاد می‌گیرند به جای توجه صرف بر رویدادهای منفی یا جنبه‌های منفی یک رویداد به جنبه‌های مثبت آن نیز توجه کنند و بدون شواهد و دلایل کافی دست به پیشگویی نزنند و نگاه رو به آینده را با واقع‌بینی مثبت‌گرایانه در خود تقویت کنند و با فاجعه‌زدایی کردن امور بر کارآمدی شناختی خود بیفزایند.

نتایج یافته‌های این پژوهش همچنین نشان داده‌اند روان‌درمانی مثبت‌نگر به اندازۀ درمان شناختی رفتاری بر افزایش سرمایه‌های روانشناختی مثبت مؤثر است. همسو با نتایج به‌دست‌آمده، پژوهش‌های متعددی اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر را بر متغیرهای مربوط به سرمایه‌های روانشناختی مثبت نشان داده‌اند (آلیو و کاراکوس، 2015؛ حدادی و بشارت، 2010؛ رحیمی و همکاران، 1394؛ سلیگمن و همکاران، 2006؛ علیپور و همکاران، 1392؛ گو و همکاران، 2017؛ محسنی و عقیلی، 1395؛ هنرمندزاده و سجادیان، 1395؛ یکانی‌زاد و همکاران، 1397). در تبیین اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر بر سرمایۀ روانشناختی مثبت می‌توان گفت تجربۀ هیجانات مثبت، فرصت‌هایی را برای فرد فراهم می‌کند تا بتواند با ساختن منابع شخصی پایدار و گسترش تفکر – عمل لحظه‌ای، قادر به ادراک احتمال‌های بیشتری شود و در یک حالت مثبت جسمی و ذهنی با شرایط سخت زندگی، بهتر کنار بیاید (ایندرانی، 2017). با توجه به جدول 1 (پروتکل روان‌درمانی مثبت‌نگر)، این مدل درمانی بر مؤلفه‌هایی در جلسات درمانی تأکید دارد که بستری برای افزایش احساسات مثبت و رضایت از زندگی فراهم می‌کند؛ آموزش نحوۀ واکنش فعال – سازنده که راهبردی مثبت برای تقویت ارتباطات مثبت است. تشکر و قدردانی که به نوعی رضایت درونی، ایجاد و فرد را بر داشته‌هایش متمرکز می‌کند. امید و خوش‌بینی به فرد ذهنیت رو به جلو می‌دهد؛ این انتظار که رویدادهای خوب اتفاق خواهند افتاد و عاملی برای تلاش سخت و هدفمند خواهند بود و بخشایش و گذشت که انگیزه‌ها و نگرش‌ها را نسبت به افراد رنجشگر، مثبت‌تر می‌کند و هم‌زمان از منفی‌بودن این افراد می‌کاهد. تمام این مؤلفه‌ها می‌توانند یک راه برون‌رفتی ازطریق عادت‌کردن به پیام‌دهندۀ خوب‌بودن باشد و موجب رشد و تسهیل فضیلت‌گرایی و نیرومندی هرچه بیشتر کارکردهای مثبت روانشناختی شود. همچنین، روان‌درمانی مثبت‌گرا با تأکید بر حوزه‌های توانمندی شخصی مراجع و جلوگیری از رشد و تداوم احساسات منفی موجب افزایش خودکارآمدی در فرد می‌شود.

در تبیین چرایی و چگونگی اثرات مشابه دو مدل درمانی در افزایش مؤلفه‌های سرمایۀ روانشناختی (تاب‌آوری، خودکارآمدی، خوش‌بینی) باید گفت یک رابطۀ دو سویه بین شناخت و هیجان وجود دارد، تعابیر یا معانی ویژه‌ای وجود دارند که پیشایند حالت‌های هیجانی‌اند؛ اما اینگونه حالت‌های هیجانی، احتمال بروز همین شناخت را می‌افزاید (تیزدیل، 1983؛ به نقل از پاشا شریفی و نجفی زند، 1391)؛ بنابراین، هرچند به ظاهر با دو الگو و شیوۀ متفاوت درمانی که یکی مستقیماً درصدد کاهش علائم و حل مسائل شناختی و سوگیری‌های مربوط به آن است (CBT) و دیگری به‌طور غیرمستقیم بر توانمندی‌های شخصی و تقویت احساسات مثبت تأکید دارد؛ ولی آنچه در پایان شاهد آن خواهیم بود، تعدیل در شناخت‌های معیوب و احساسات منفی است؛ بدین معنی که در CBT با تغییر در باورها و شناخت به احساسات جدید، مثبت و مؤثر می‌رسیم و در روان‌درمانی مثبت‌نگر (PPT) برعکس با تغییر در احساسات، تجربۀ هیجانات مثبت، پذیرش احساسات منفی و تمرکز بر توانمندی‌های منشی به شناخت تازه‌تر و نگرش جدیدتر و کارآمدتری نسبت به خود و محیط دست خواهیم یافت. درواقع در PPT نوعی مهندسی معکوس رخ می دهد، یک نوع مسئله‌گشایی وارونه با روش اکتشافی که به مدل شروع از آخر معروف است (سیف، 1385). به عبارت ساده‌تر، وقتی آدمیان تجارب منفی و درنتیجه؛ خلق منفی دارند، دچار دید تونلی می شوند که اغلب به تفکر منفی و بدبینانه منجر می‌شود. این تفکر منفی موجب خلق منفی بیشتر می‌شود که می‌تواند مارپیچ نزولی بهزیستی را سریع‌تر کند. درمقابل، با تجربۀ هیجان‌های مثبت چشم‌بندها کنار زده می‌شود و به افراد اجازه می‌دهد احتمال‌های بیشتری را در نظر بگیرند و خوش‌بینانه‌تر بیاندیشند (فردریکسون، 2003)؛ درنتیجه، هر دو مدل درمان، یکی با تغییر در افکار ناکارآمد و دیگری با گسترش هیجان مثبت و خنثی‌سازی هیجانات منفی به افزایش سرسختی، خودکارآمدی و خوش‌بینی کمک می‌کند (فردریکسون، 2003).

 ارزیابی‌ها و قضاوت‌های فرد دربارۀ توانایی‌های خود علاوه بر چگونگی پردازش اطلاعات، باورها و شیوۀ تفکر، از نوع احساسات تجربه‌شده و میزان آگاهی از توانمندی‌های شخصیتی تأثیر می‌گیرد. تجربۀ احساسات مثبت و لذت‌بخش موجب کاهش سوگیری‌های فرد دربارۀ توانایی‌های خود می‌شود و به او اجاره می‌دهد با واقع‌بینی بیشتر خود را ارزیابی کند (کرین، 2000/ 1388).

  بخش دیگری از یافته‌های پژوهش حاکی از تفاوت معنادار در رویکرد شناختی رفتاری و روان‌درمانی مثبت‌نگر در مؤلفۀ امید بوده است؛ به‌طوری‌که میزان تأثیر گروه روان‌درمانی مثبت‌نگر بیشتر از درمان شناختی رفتاری است. هرچند پژوهش در زمینۀ مقایسۀ دو مدل درمانی روی مؤلفۀ امید یافت نشد، تعدادی از پژوهش‌ها روان‌درمانی مثبت‌نگر را به‌عنوان یک رویکرد درمانی مؤثر در افزایش امید نشان داده‌اند (افروز و همکاران، 1396؛ پورفرج و رضازاده، 1396؛ دمورتی و همکاران، 2011؛ فرنام، 1395)؛ به‌طور مثال، دمورتی و همکاران (2011) نشان داده‌اند روان‌درمانی مثبت‌نگر در افزایش امید به زندگی سالمندان مؤثر بوده است. ولز[38] پی برده است 27 درصد واریانس افسردگی با امید پایین تبیین می‌شود و آموزش امید به کاهش افسردگی در افراد منجر می‌شود. در تحلیل نتیجۀ این تفاوت بین دو روش درمانی (درمان شناختی رفتاری و روان‌درمانی مثبت‌نگر) دو نکته درخور توجه است: 1. یکی از آموزش‌های به‌کاررفته در مداخلات مثبت‌نگر، آموزش امید است. این آموزش در دو قالب تأثیر و تمرکز بر خاطرات خوب و مثبت و نیز بازسازی شناختی و ارزیابی مجدد رویدادهای تلخ گذشته، به‌صورت تمرکز دوگانه و هم‌زمان روی احساس و شناخت توأم است که یک چرخۀ مثبت و هم‌افزا را رقم می‌زند که نتیجۀ آن، افزایش امید به زندگی خواهد بود. 2. تحقیقات متعدد نشان داده‌اند امید با عاطفۀ مثبت، رضایت از زندگی و شادکامی، رابطۀ مثبت و با افسردگی رابطۀ منفی دارد (بنسون، 2006)؛ بنابراین، روانشناسی مثبت­گرا با به کار گرفتن مداخلات مثبت­گرایانه همچون بخشش و گذشت، قدرشناسی و سپاسگزاری، تفکر مثبت، شناسایی و تقویت نقاط شاخص شخصیتی، لذت و تعهد و تقویت تعاملات اجتماعی که از مهم­ترین منابع تأمین معنا و هدف در زندگی‌اند و ازطریق سبک پاسخ­دهی فعال – سازنده به افراد آموزش داده می‌شوند، باعث افزایش تجربه­های مثبت و هیجانات مثبت می‌شود که به‌نوبۀخود به افزایش امید نیز منجر می­شود.

 تحقیق حاضر، محدودیت‌هایی داشته است. با توجه به اینکه این پژوهش روی نوجوانان پسر با علائم افسردگی با دامنه سنی 15 تا 17 سال انجام شد، قابلیت تعمیم‌دهی به کل جامعه را ندارد. همچنین، امکان پژوهش روی نمونه‌هایی با افسردگی متوسط و شدید وجود نداشت و همین‌طور بررسی در مرحلۀ پیگیری مقدور نبود؛ بنابراین، توصیه می‌شود در پژوهش‌های آتی، علاوه بر اثربخشی درمان‌ها به‌صورت مقایسه‌ای با درجات شدیدتر افسردگی، بررسی روی هر دو جنس صورت گیرد. همچنین، بررسی پیگیرانه در فواصل زمانی طولانی‌تر شایان توجه قرار گیرد. درخور ذکر است به دلیل یافت‌نشدن تحقیقات کافی در زمینۀ مقایسۀ اثربخشی رویکرد روان‌درمانی مثبت‌نگر با دیگر رویکردها روی سرمایه‌های روانشناختی، انجام پژوهش در این حیطه ضروری به نظر می‌رسد. درمجموع براساس نتایج به‌دست‌آمده، هر دو مدل درمانی – روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری – در افزایش سرمایه‌های روانشناختی مؤثرند؛ اما تأثیر روان‌درمانی مثبت‌نگر بر افزایش مؤلفۀ امید بیشتر است؛ بنابراین، می‌توان گفت روان‌درمانی مثبت‌نگر به‌عنوان رویکرد درمانی جدید به اندازۀ درمان شناختی – رفتاری در کاهش افسردگی و افزایش کارکردهای مثبت روانشناختی مؤثر است و روانشناسان و به‌خصوص مشاوران مدارس می‌توانند از آن به‌عنوان الگوی مناسب، مطمئن و اثرگذار، هم در پیشگیری و ارتقای سلامت روانی و هم در درمان استفاده کنند.



[1]. depression

[2]. Berk

[3].  Aaron T. Beck

[4]. self-defeating

[5]. cognitive triad

[6]. positive psychology

[7]. positive psychotherapy

[8]. Seligman

[9].  Magyar-Moe

[10]. authentic happiness

[11].  Barbara L. Fredrickson

[12]. undoing

[13]. resilience

[14]. flourish

[15]. psychological capital

[16]. hope

[17]. optimism

[18]. self-efficacy

[19]. Snyder

[20]. explanatory style

[21].  Schultz & Schultz

[22]. Bandura

[23]. Crane

[24]. Muris

[25]. Zimmerman

[26]. Kovacs Children Depression Inventory (CDI)

[27]. Silverman

[28]. Ivarsson, Svalander & Litlere

[29]. Conner-Davidson Resilience scale

[30]. Snyder Hope Scale

[31]. Life Orientation Test-Revised

[32]. Scheier & Carrver

[33]. Scheier & Carver

[34]. General Self-Efficacy Scale

3. Kamphuis & Jacquin

2. Character Strength

[37]. Self -Monitoring

[38] . Wels

استوار، ص.، و رضویه، ا. (1392). بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس اضطراب اجتماعی برای نوجوانان (SAS-A) جهت استفاده در ایران. روش‌ها و مدل‌های روانشناختی، 3(12)،78-69.
افروز، غ.، دلیر، م.، و صادقی، م. (1396). اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌گرا بر تصویر بدنی، امید به زندگی و شادکامی در زنان با تجربه جراحی پستان. فصلنامۀ علمی‌پژوهشی روانشناسی سلامت، 6(14)،180-195.
امینی خوش‌لهجه، ص.، و ابوالمعالی الحسینی، خ. (1395، اردیبهشت 17-15). اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر سرمایۀ روانشناختی در بیماران زن مبتلا به بیماری ام. اس. {ارائه مقاله}. چهارمین همایش روان‌درمانی شناختی رفتاری با تمرکز بر انتقال تجارب بالینی بین درمانگران نسل آینده، بیمارستان میلاد، تهران.
آقا باقری، ح.، محمد خانی، پ.، عمرانی، س.، و فرهمند، و. (۱۳۹۱). اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام. اس. روانشناسی بالینی، 4(1)، 23-31.
برک، ل. (1385). روانشناسی رشد. {ترجمه: سید محمدی، ی}. تهران: نشر ارسباران. (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 2001).
بیگی، ع.، نجفی، م.، محمدی‌فر، م. ع.، و عبداللهی، ع. (1397). اثربخشی درمان شناختی - رفتاری مثبت‌نگر بر تاب‌آوری و عزت‌نفس نوجوانان دارای علائم افسردگی. مجلۀ تحقیقات علوم رفتاری، 16(1)، 47-53.
پورفرج، ع.، و رضازاده، ح. (۱۳۹۷). اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر بر شادکامی و امید به زندگی بیماران سرطانی. فصلنامۀ فرهنگ مشاوره و روان‌درمانی، 9(33)، 119-136.
حسینی قمی، ط.، و سلیمی بجستانی، ح. (1391). اثربخشی تاب‌آوری بر استرس مادران دارای فرزندان مبتلا به سرطان در بیمارستان امام خمینی(ره) تهران. فصلنامۀ روانشناسی سلامت، 1(4)، 97-109.
حق رنجبر، ف.، کاکاوند، ع.، برجعلی، ا.، و برماس، ح. (۱۳۹۰). تاب‌آوری و کیفیت زندگی مادران دارای فرزندان کم‌توان ذهنی. نشریۀ علوم رفتاری، 1(1)، 177-187.
خوش‌نظری، ص.، حسینی، م. ع.، فلاحی خشکناب، م.، و بخشی، ع. (۱۳۹۴). تأثیر آموزش مهارت‌های هوش هیجانی بر تاب‌آوری پرستاران بخش‌های روانپزشکی. نشریۀ روان‌پرستاری، 3(14)، 28-37.
دهشیری، غ.، نجفی، م.، شیخی، م.، و حبیبی عسگرآباد، م. (1388). بررسی مقدماتی ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامۀ افسردگی کودکان (CDI). فصلنامۀ خانواده پژوهی، 5(2)، 177 -159.
رجبی، غ. م.، و عطاری، ی. ع. (1383). تحلیل عاملی سؤال‌های پرسشنامۀ افسردگی کودکان و نوجوانان. پژوهش‌های مشاوره (تازه‌ها و پژوهش‌های مشاوره)، 3(10-9)، 83-102.
رجبی، غ.، شمعونی، ش.، و امان‌الهی، ع. (1397). تأثیر درمان شناختی - رفتاری گروهی بر کاهش نشانه‌های افسردگی در دختران نوجوان. مجلۀ مطالعات روانشناسی تربیتی، 15(29)، 125-148.
رحیمی، س.، برجعلی، ا.، و سهرابی، ف. (1394). اثربخشی مداخلات روانشناسی مثبت‌گرا بر تاب‌آوری بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. پژوهشنامۀ روانشناسی مثبت، 1(3)، 1-10.
رسولی، م.، یغمایی، ف.، و علوی مجد، ح. (1389). ویژگی‌های روانسنجی «مقیاس امیدواری جوانان» در نوجوانان ساکن مراکز شبانه‌روزی. فصلنامۀ پایش،9(12)، 204-197.
رضایی‌فرد، س.، و معین، ل. (1396). بررسی رابطۀ خودکارآمدی با سلامت روان و عزت‌نفس در بیماران سرطانی. مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی، 3(1)، 164-174.
سیف، ع. ا. (1385). روانشناسی پرورشی. تهران: نشر آگاه.
شولتز، د.، و شولتز، س. آ. (1395). نظریه‌های شخصیت. {ترجمه: سید محمدی، ی}. نشر ویرایش. (تاریخ انتشار اثر اصلی، 2005).
طهماسیان،ک.، و اناری، آ. (1388). رابطه بین خودکارآمدی و افسردگی در نوجوانان. فصلنامۀ روانشناسی کاربردی، 1(9)، 93-83.
عاشوری، ج. (1395). تأثیر درمان شناختی - رفتاری بر شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر. رویش روانشناسی، 2(15)، 164-147.
علاءالدینی، ز. (1387). بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس امید بزرگسالان و امید در حیطه خاص. [پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد روانشناسی چاپ‌نشده]. دانشگاه اصفهان، ایران.
علیپور، ا.، آخوندی، ن.، صرامی فروشانی، غ.، صفاری‌نیا، م.، و آگاه هریس، م. (1392). بررسی اثربخشی مدل مداخلۀ سرمایۀ روانشناختی (PCI) بر سلامت کارشناسان مشاغل در شرکت ایران خودرو دیزل. دوماهنامۀ سلامت کار ایران، 10(4)، 23-16.
فرنام، ع. (1395). تأثیر آموزش مثبت‌نگری در افزایش کیفیت و امید به زندگی در سالمندان. پژوهشنامۀ روانشناسی مثبت، 2(1)، 75-88.
کار، آ. (1391). روانشناسی مثبت - علم شادمانی و نیرومندی‌های انسان. {ترجمه: پاشا شریفی، ح.، و نجفی زند، ج}. تهران: انتشارات سخن. (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 2004).
کرمانی، ز.، خداپناهی، م.، و حیدری، م. (۱۳۹۰). ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس امید اسنایدر. فصلنامۀ روانشناسی کاربردی، 5(3)، 23-7.
کرین، و. (1388). نظریه‌های رشد. {ترجمه: خوی‌نژاد، غ. ر.، و رجایی، ع. ر}. تهران: انتشارات رشد. (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 2000).
گلشنی، ف. (۱۳۹۴). مقایسۀ تأثیر آموزش سبک زندگی و آموزش شناختی - رفتاری بر شادکامی و امید دختران نوجوان. ]پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد چاپ نشده[. دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
محسنی، ص.، و عقیلی، س. م. (1395، اسفند 14). اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌گرا بر سرمایه‌های روانشناختی دانشجویان دانشگاه گرگان. {ارائه مقاله}. اولین کنفرانس بین‌المللی نوآوری و تحقیق در علوم تربیتی، مدیریت و روانشناسی. تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی سروش حکمت مرتضوی.
محمدی، ک.، نجفی، م.، دهشیری، غ.، و نیکبخت، ع. (1391). تأثیر درمان شناختی رفتاری فردی و گروهی بر افسردگی نوجوانان. مجلۀ دست‌آوردهای روانشناختی (علوم تربیتی و روانشناختی)، 4(2)، 177-198.
مرادی، م.، و فتحی، د. (1395). اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر امید به زندگی و بهزیستی معنوی دانشجویان سوگ دیده. فصلنامۀ علمی‌پژوهشی مطالعات روانشناختی، 12(3)، 63-82.
مصطفایی، م.، و بشیریان، س. (1391). بررسی مقایسه‌ای میزان افسردگی در نوجوانان مبتلا به بیماری‌های خاص و نوجوانان سالم شهر همدان. مجلۀ مراقبت پرستاری و مامایی ابن‌سینا، 20(2)، 65-71.
مگیار موئه، ج. ل. (1393). مداخلات روانشناسی مثبت‌نگر: راهنمای درمانگر. {ترجمه: فروغی، ع. ا.، اصلانی، ج.، و رفیعی، س}. تهران: انتشارات کتاب ارجمند. (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 2009).
نریمانی، م.، غلام‌زاده، ح.، و دهقان، ح. (1393). مقایسۀ عادات مطالعه، خودکارآمدی و تعلل‌ورزی میان دانش‌آموزان مدارس تیزهوش و عادی. مجلۀ مطالعات روانشناسی تربیتی، 11(20)، 175-196.
نظری چگنی، ا.، بهروزی، ن.، مهرابی‌زاده هنرمند، م.، و هاشمی شیخ شبانی، ا. (1392). رابطۀ دلبستگی ایمن، خوش‌بینی و حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی در دانشجویان دختر. فصلنامۀ علمی‌پژوهشی زن و فرهنگ، 4(15)، 45-57.
هنرمندزاده، ر.، و سجادیان، ا. (1395). اثربخشی مداخلۀ مثبت‌نگر گروهی بر بهزیستی روانشناختی، تاب‌آوری و شادکامی دختران نوجوان بی‌سرپرست. پژوهش‌نامۀ روانشناسی مثبت، 2(2)، 35-50.
یکانی زاد، ا.، گل‌محمدنژاد بهرامی، غ.، و سلیمان‌نژاد، ا. (1397). اثربخشی آموزش مهارت‌های مثبت‌اندیشی بر سرمایۀ روانشناختی و شادزیستی دانش‌آموزان. مجلۀ سلامت روان کودک، 5(4)، 135-147.
 
Aliyev, R., & Karakus, M. (2015). The effects of positive psychological capital and negative feelings on students’ violence tendency. Procedia-Social and Behavioral Sciences190, 69-76. ‌
Asgharipoor, N., Farid, A. A., Arshadi, H., & Sahebi, A. (2012). A comparative study on the effectiveness of positive psychotherapy and group cognitive-behavioral therapy for the patients suffering from major depressive disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Behavioral Sciences6(2), 33-41. ‌
Banson, W. (2006). The role of hope and study skills in predicting test anxiety level of university students highschool and psychological health, self-esteem, positive thinking and social communication. [unpublished MA Thesis in psychology], East Technical University, Turkey. ‌
Chaves, C., Lopez-Gomez, I., Hervas, G., & Vazquez, C. (2017). A comparative study on the efficacy of a positive psychology intervention and a cognitive behavioral therapy for clinical depression. Cognitive Therapy and Research41(3), 417-433. ‌
Chen, T. H., Lu, R. B., Chang, A. J., Chu, D. M., & Chou, K. R. (2006). The evaluation of cognitive–behavioral group therapy on patient depression and self-esteem. Archives of Psychiatric Nursing20(1), 3-11. ‌
Connor, K. M., & Davidson, J. R. (2003). Development of a new resilience scale: The Connor‐Davidson resilience scale (CD‐RISC). Depression and Anxiety18(2), 76-82. ‌
Demerouti, E., Van Eeuwijk, E., Snelder, M., & Wild, U. (2011). Assessing the effects of a “personal effectiveness” training on psychological capital, assertiveness and self-awareness using self-other agreement. Career Development International16(1), 60-81. ‌
Dickerson, J. F., Lynch, F. L., Leo, M. C., DeBar, L. L., Pearson, J., & Clarke, G. N. (2018). Cost-effectiveness of Cognitive Behavioral Therapy for Depressed Youth Declining Antidepressants. Pediatrics141(2), 1-9. ‌
Fredrickson, B. L., & Losada, M. F. (2005). Positive affect and the complex dynamics of human flourishing. American Psychologist60(7), 678 -686.
Guo, Y. F., Zhang, X., Plummer, V., Lam, L., Cross, W., & Zhang, J. P. (2017). Positive psychotherapy for depression and self‐efficacy in undergraduate nursing students: A randomized, controlled trial. International Journal of Mental Health Nursing26(4), 375-383.
Haddadi, P., & Besharat, M. A. (2010). Resilience, vulnerability and mental health. Procedia-Social and Behavioral Sciences5, 639-642. ‌
Indrani, M. (2017). Enhancing positive emotions via positive interpersonal communication: An unexplored avenue towards well –being of mankind. Journal of Psychology and Clinical Psychiatry, 7(4), 1-8.
Ivarsson, T., Svalander, P., & Litlere, O. (2006). The Children's Depression Inventory (CDI) as measure of depression in Swedish adolescents. A normative study. Nordic Journal of Psychiatry60(3), 220-226. ‌
Kamphuis, J., & Jacquin, K (1995). A treatment group for overcoming depression. University of Texas. http://www.utexas.edu/student/cmhc/clearinghouse
Leahy, R. L. (2017). Cognitive therapy techniques: A practitioner's guide. Guilford Publications. ‌
Lerner, R. M., Lerner, J. V., Almerigi, J. B., Theokas, C., Phelps, E., Gestsdottir, S., & Smith, L. M. (2005). Positive youth development, participation in community youth development programs, and community contributions of fifth-grade adolescents: Findings from the first wave of the 4-H study of positive youth development. The Journal of Early Adolescence25(1), 17-71. ‌
Luthans, F., Youssef, C. M., & Avolio, B. J. (2007). Psychological capital: Developing the human competitive edge. ‌ Oxford University Press.
Marrero, R. J., Carballeira, M., Martín, S., Mejías, M., & Hernández, J. A. (2016). Effectiveness of a positive psychology intervention combined with cognitive behavioral therapy in university students. Anales De Psicología32(3), 728-740.
Pedram, M., Mohammadi, M., Naziri, G. H., & Aeinparast, N. (2011). Effectiveness of cognitive-behavioral group therapy on the treatment of anxiety and depression disorders and on raising hope in women with breast cancer. ‌ Journal of Woman and Society, 1(4), 61-75.
Scheier, M. F., & Carver, C. S. (1985). Optimism, coping, and health: assessment and implications of generalized outcome expectancies. Health Psychology4(3), 219‌ -247.
Seligman, M. E. P. (2002). Authentic happiness: using the new Positive Psychology to realize your potential for lasting fulfilling. Free Press.
Seligman, M. E., Rashid, T., & Parks, A. C. (2006). Positive psychotherapy. American Psychologist61(8), 774‌ -788.
Sherer, M., Maddux, J. E., Mercandante, B., Prentice-Dunn, S., Jacobs, B., & Rogers, R. W. (1982). The self-efficacy scale: Construction and validation. Psychological Reports51(2), 663-671.
Snyder, C. R., Harris, C., Anderson, J. R., Holleran, S. A., Irving, L. M., Sigmon, S. T., & Harney, P. (1991). The will and the ways: development and validation of an individual-differences measure of hope. Journal of Personality and Social Psychology60(4), 570-585.