نقش قدردانی بر شادکامی با میانجی‌گری پذیرش خود و بخشش در سالمندان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری مشاوره، دانشکده علوم انسانی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران.

2 استادیار گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم انسانی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران.

چکیده

این پژوهش با هدف بررسی نقش قدردانی بر شادکامی با میانجی‌گری پذیرش خود و بخشش در سالمندانانجام شد. روش این پژوهش توصیفی - همبستگی بود. شرکت‌کنندگان 950 نفر از سالمندان (712 زن و 238 مرد) بودند که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند. به‌منظور جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های پذیرش بی‌قید و شرط جیمزلین و همکاران، بخشودگی بین‌فردی احتشام‌زاده و همکاران، قدردانی - فرم شش‌گویه‌ای مک ‌کالوف و همکاران و شادکامی فوردایس استفاده شد. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته‌های حاصل از بررسی تأثیرات مستقیم متغیرهای پژوهش نشان دادند قدردانی بر شادکامی، پذیرش خود و بخشش و پذیرش خود بر شادکامی و بخشش بر شادکامی تأثیر داشتند و متغیرهای قدردانی، پذیرش خود و بخشش، 28 درصد از تغییرات واریانس شادکامی را تبیین کردند. در نقش غیرمستقیم، قدردانی بر شادکامی با میانجی‌گری‌های متغیر پذیرش خود تأثیر داشت. همچنین، قدردانی ازطریق بخشش، تأثیر غیرمستقیم بر شادکامی داشت. درمجموع، مدل فرض‌شدۀ پژوهش برازش مناسبی داشت؛ بنابراین، لازم است تا در ساخت بسته‌های آموزشی یا اجرای مداخلات روان‌درمانی در راستای افزایش شادکامی سالمندان، به نقش متغیرهای قدردانی، پذیرش خود و بخشش، توجه شود.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Role of Aappreciation on Happiness by Mediating Self-Acceptance and Forgiveness in the Elderly

نویسندگان [English]

  • Behnaz Attari 1
  • Nader Monirpoor 2
  • Majid Zargham Hajebi 2
1 PhD Student of Counseling, Faculty of Humanities, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran.
2 Assistant Professor of Clinical Psychology, Faculty of Humanities, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran.
چکیده [English]

The purpose of this research was to study the role of appreciation on happiness by mediating self-acceptance and forgiveness in the elderly. The research method was descriptive-correlative. The participants included 950 elderlies (712 women and 238 men) were selected by cluster sampling. Research tools included Unconditional Acceptance Questionnaire by James Lin et al., Interpersonal Forgiveness by Ehteshamzadeh et al., Gratitude Questionnaire by McCullough et al., and Happiness Questionnaire by Fordyce. Data analysis was done by Pearson correlation test and path analysis. Evaluating the direct effects of research variables indicated that gratitude affected happiness, self-acceptance, and forgiveness, respectively. In addition, self-acceptance and forgiveness affected happiness. Furthermore, gratitude, self-acceptance, and forgiveness explained 28% of changes in the variance of happiness. In terms of indirect role, gratitude affected happiness with the mediations of self-acceptance. Further, gratitude had an indirect effect on happiness through forgiveness. In generally, the assumed research model was well-suited. Therefore, it is necessary to pay attention to the role of the variables of appreciation, self-acceptance and forgiveness in designing educational packages or implementing psychotherapy interventions to increase the happiness in the elderly.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • forgiveness
  • self-acceptance
  • elderly
  • appreciation
  • happiness

جمعیت دنیا به سرعت درحال سال‌خورده شدن است و بخش بزرگی از این تغییر در قرن اول هزاره سوم و در کشورهای درحال توسعه درحال شکل‌گیری است. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی بین سال‌های 2015 تا 2050 جمعیت بالای 60 سال از 12 درصد به 22 درصد، یعنی حدود دو برابر افزایش خواهد یافت (جعفری و حسام‌پور، 1396).

 در فرایند تحول روانی، سالمندی دوره‌ای است که در آن سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی اهمیت حیاتی و اساسی دارد. سالمندان با گذر از دوران جوانی و میانسالی زندگی خود، با مسائل و مشکلات مختلفی در حوزۀ روابط اجتماعی، سلامت جسمانی و روانی روبه‌رو می‌شوند (برنت، اندرسون و مارسدن، 2018؛ گنزالز - کراسکو، کاسز، مالو، ویناس و دینیسمان، 2017).

  در دهه‌های گذشته تمرکز بیشتر بر جنبه‌های منفی ویژگی‌های افراد مسن بوده است (برای مثال، به جای شادی و شجاعت، افسردگی و اضطراب مطالعه شده است) و حوزه‌هایی مانند سلامت ذهن و سلامت روان و رشد انسان کمتر مطالعه شده‌اند (آداک و آنجالیرای، 2015). پس از ظهور جنبش روانشناسی مثبت، نظریه‌پردازان و محققان به‌جای توجه صرف به تجارب یا ادراک‌های منفی، سازه‌هایی چون خودکنترلی و شادکامی را بررسی کرده‌اند (سو، ژو، کائو، وانگ و زاینگ، 2018).

شادکامی، تلاش ذهنی و مثبت برای افزایش بهزیستی است (وینهوون، 2015). شادکامی به افراد این حس را می‌دهد که زندگی، ارزشمند است و افراد را از مبتلاشدن به انواع بیماری‌ها در امان نگه می‌دارد. شادکامی موجب انرژی مثبت و سلامت روان بالاتر در افراد می‌شود (ورعی، پورداد، افشاری و میرشمسی، 1398). شادکامی چندین جـزء اساسـی را در بـر مـی‌گیـرد؛ جـزء هیجـانی کـه فـرد شـادکام ازنظـر خلقـی، شـاد و خوشحال است. جزء اجتماعی که فرد شادکام از روابط اجتماعی خوبی با دیگران برخوردار است و مـی‌توانـد از آنهــا حمایــت اجتمــاعی دریافــت کنــد و ســرانجام جزء شناختی که باعث می‌شود فرد شادکام، اطلاعـات را به روش خاصی، پردازش و تعبیر و تفسیر کند که درنهایت، باعث احساس شادی و خوش‌بینی در او می‌شود (والویس، ژالینگ، هیبنر، و دران، 2004). بررسی شادکامی در سالمندان به دلیل شرایطی که با آن مواجه‌اند، بسیار مهم است؛ زیرا شادکامی در کیفیت زندگی و سلامت افراد سالمند نقش بسزایی دارد (ملاشهری و همکاران، 1394). مطالعۀ طولی انجام‌شده بـر بـیش از دو هزار تن از آمریکایی‌های مکزیکی تبار بـالاتر از 65 سال، نشان می‌دهد میزان هیجان‌های مثبت تعیـین‌شـده در شروع مطالعه، پیش‌بینی‌کنندۀ مرگ و بیماری یا ناتوانی افـراد پس از 2 سال هـستند (کار، 2004). ملاشهری و همکاران (1394) در بررسی جامع شادکامی سالمندان در شهر زاهدان، بیان داشتند 35% سالمندان ازنظر شادکامی وضعیت مطلوبی نداشتند. همچنین، نتایج مطالعات نشان دادند بین میزان شادکامی سالمندان مقیم سرای سالمندان با ابعاد کیفیت زندگی (سلامت جسمی و روانشناختی) (لاچسی و همکاران، 2018؛ مرادخانی، 1395)، سلامت روانی و رضایت از زندگی (قدم‌پور، مرادی‌زاده و شاه‌‌کرمی، 1397) رابطۀ معناداری وجود دارد.

 یکی از دلایل اینکه افراد باید سطح شادی خود را افزایش دهند، این است که ارتباطی به نسبت قوی بین سطح شادی و سلامتی وجود دارد (والویس و همکاران، 2004)؛ البته در اینکه چرا سطح پایین شادی و نداشتن سلامتی با هم مرتبط‌اند، دلایل مختلفی مطرح می‌شوند: ازجمله اینکه بیشتر افراد ناخوش، زندگی دردناکی دارند و این ویژگی‌های منفی زندگیشان موجب احساس شادنبودن در آنان می‌شود. نداشتن سلامتی می‌تواند موجب شادنبودن شود؛ در عین حال امکان تأثیر عوامل دیگری بر شادی و سلامتی نیز وجود دارد (صدری دمیرچی، محمدی، رمضانی و امان‌زاده، 1397). در این رابطه، حس قدردانی ازجمله توانمندی‌های شخصی و از سـازه‌های روانشناسـی مثبـت است که بر ارتقای شادکامی سالمندان تأثیر دارد (التوس و براصو و برناخ، 2018؛ عطاری، منیرپور و ضرغام حاجبی، 1397).

قدردانی به‌عنوان یک احساس مثبت بین‌فردی (دوکاسسی، داسسا، کورتیت و براند - ارپون، 2019)، به تمایل برای قدردان‌بودن در واکنش به خیرخواهی افراد در به وجود آوردن تجارب مثبت تعریف شده است (مک کالو، امونس و تسانگ، 2002). مطالعات سلامت نشان می‌دهند قدردانی با اضطراب (پورداد، مؤمنی و کرمی، 1398؛ کیلین و مک‌اسکیل، 2015)، آسیب‌های روانی (دیگو، کرنا و آگدیپپا، 2018) و جسمی (ورعی و همکاران، 1398) در سالمندان ارتباط منفی دارد. همچنین، نتایج مطالعات نشان داده‌اند بین قدردانی و شادکامی سالمندان ارتباط معناداری وجود دارد (دیگو و همکاران؛ 2018؛ پورداد و همکاران، 1398؛ منیرپور، عطاری و ضرغام حاجبی، 1398). واتکینر، مکلاقین، پارکر (2019)؛ ویتولیت، ریچی، روت لونا و وان تونگرن (2018)؛ دیگزیت و مال هوترا (2018)؛ ما، تونی و فرگوسن (2017)؛ دیکنز (2017)؛ پتروچی و کیوماجان (2016)؛ فردریکسون (2013)؛ نئو (2007) و موید صفاری، محدودی زمان، امیرسرداری و حبی (1393)، ضمن مطالعات خود بیان داشتند قدردانی به‌عنوان احساس مثبت بر حفظ سلامت روان و شادکامی افراد تأثیر بسزایی دارد. کارلسون (2015) و چن (2010) معتقدند یکی از نشانه‌های اصلی شادکامی، داشتن احساس قدردانی است. دشت بزرگی، سواری و صفرزاده (1396) و آدلر و فاگلی (2005) معتقدند قدردان‌بودن، شادکامی و رضایت از زندگی را افزایش می‌دهد. همچنین آنها دریافتند قدردانی با عاطفۀ مثبت و منفی رابطه دارد. منیرپور و همکاران (1398)؛ رضوانی‌زاده و نامور (1395)؛ آرسیگلو (2016) و رانی، ملیک و کهلی (2015) در مطالعات خود نشان دادند قدردانی بر افزایش میزان پذیرش خود و بخشش تأثیر دارد. در کشور ایران، تنها تعداد انگشت‌شماری از مطالعات دربارۀ مزایای قدردانی در جمعیت سالمندان صورت گرفته است؛ این در حالی است که بیشتر پژوهش‌ها قدردانی را در ایالات متحده بررسی کرده‌اند و در فرهنگ آسیایی و آفریقایی به این موضوع کمتر توجه شده است (ورعی و همکاران، 1398).

 بخشش سازۀ دیگری است که در ارتقای سلامت روانی و افزایش شادکامی اهمیت ویژه‌ای دارد (دشت بزرگی، 1396؛ صف آرا و بخشی‌زاده، 1396). بخشش، راهبردی مثبت برای کنارآمدن با تخلف با جهت‌دهی مجدد افکار، هیجانات و اعمال نسبت به متخلف است (واد و وارتینگتون، 2005)؛ درنتیجه، بخشش فرایندی بین‌شخصی و درون‌شخصی است که به‌صورت آزادانه ازسوی فرد بخشش‌کننده انتخاب می‌شود (دشت بزرگی، 1396). همچنین، بخشش شامل پاسخ مثبت (مهربانی‌ورزیدن) (ایتن، ورد استرابرز و سانتلی، 2006) در روابط بین‌فردی است. بخشش، مزایای روانی، اجتماعی، ذهنی و جسمانی را برای سالمندان در پی دارد و باعث کاهش اضطراب، افسردگی، بیماری‌های روان‌تنی، قلبی و فشار خون می‌شود (آداک و انجالیرای، 2015). نتایج مطالعات انجام‌شده در این زمینه نشان داده‌اند بین بخشش و سلامت روانی ارتباط معناداری وجود دارد و افراد دارای بخشش بالا در بعد رفتاری از افسردگی و اضطراب پایین‌تری برخوردارند (دشت بزرگی، 1396؛ عیسی‌زادگان، سلمان‌پور، احمدی و قاسم‌زاده، 1395؛ هیوئی و چائو، 2009) و احساس شادکامی بیشتری می‌کنند (منیرپور و همکاران، 1398؛ عطاری و همکاران، 1397؛ تسلطی، 1396؛ لالر - رو و پیفی، 2006). علاوه ‌بر این، بخشش با ویژگی‌های روان‌رنجورخویی رابطۀ منفی (اختر و بارلو، 2018) و با برون‌گرایی، خودآگاهی و پذیرش، رابطه و عواطف مثبت و معناداری دارد (ون‌دیک و الیاس، 2007). اورکات (2006) نیز در پژوهشی نشان داد بین بخشش و کاهش نشانه‌های ناراحتی رابطۀ معناداری وجود دارد. صف‌آرا و بخشی‌زاده (1396) در پژوهشی نشان دادند آموزش بخشودگی تأثیر زیادی بر افزایش شادکامی دارد.

  همچنین، انتظـار سالمندان از خودشان و باور آنان به اینکه قابلیـت‌هـای کـمتـری دارند، یعنی نـوعی احـساس درمانـدگی، از عـواملی‌اند کـه پذیرش خود را در آنان کاهش می‌دهد و باعث عملکرد ضعیف‌تر آنان می‌شود (احدی و جمهری، 1390). در ادبیات امروزی، پذیرش خود شامل یک آگاهی ذهنی و واقع‌بینانه از نقاط ضعف و قوّت خودمان است (عطاری و همکاران، 1397). ادبیات، پذیرش دو قلمرو از پذیرش خود را بیان کرده است؛ یکی پذیرش خود و دیگری پذیرش دیگران؛ پژوهش‌ها پیوند و همبستگی این دو را نشان داده‌اند (عطاری و همکاران، 1397؛ رحمانی، 1396). گرنوالد و بلزا و باناجی (1998، به نقل از زارع، دانش‌پژوه، امینی، رازقی و فلاح‌زاده، 1386) بیان می‌کنند یکی از ویژگی‌های شخصیت بهنجار، برخورداری از پذیرش خود است. به جنبۀ ارزشیابانۀ خودپنداره، پذیرش خود می‌گویند. ازنظر اسمیت، نولن - هوکسما، فردریکسون و لوفتاس (2002) پذیرش خـود عبـارت اسـت از درجۀ تصویب و تأیید و ارزشی که شخص بـرای خـود احـساس می‌کند یا قضاوتی که فرد دربارۀ ارزش خـود دارد. نتایج مطالعات تیبابوس، کوداک، هابماس و روامن (2019)؛ پلکسیکو، ارت، شورز و بروس (2019)؛ دیگو و همکاران (2018) و پوپوف، رادانویچ و بیرو (2016)، نشان دادند بین پذیرش خود و سلامت روان رابطۀ معناداری وجود دارد. همچنین، سامپاز، یلدیریم، تاپکوگلو، نالبانت و سیزیر (2016) در پژوهشی دربارۀ سالمندان اقامتی نشان دادند بین پذیرش خود و دیگران و فروتنی و بهزیستی روانی در آنها رابطه وجود دارد. منیرپور و همکاران (1398) ضمن مطالعه‌ای بیان داشتند پذیرش خود ازجمله سازه‌های روانشناسی است که می‌تواند بر سلامت روان و بهزیستی سالمندان تأثیر بگذارد.

 در صورت تداوم افزایش جمعیت به همین صورت و انفجار جمعیت سالمندی در سال 1410 در کشور ایران، نخستین گام در دستیابی به جامعۀ سالمندی سالم و فعال، شناخت وضعیت سلامت سالمندان است. همچنین، رسیدن به فرآیند سالمندی فعال و سالم نیازمند توجه کافی به تمامی وضعیت سلامت سالمندان در ابعاد جسمی، روانشناختی، اجتماعی و معنوی آنان است. این موارد کمک شایانی به تعیین نیازهای بهداشتی، درمانی و اجتماعی سالمندان و رفع مشکلات براساس محیط زندگی آنان می‌کند. در این میان، با توجه به اهمیت تأثیر شادکامی بر حیطه‌های مختلف زندگی، بحث دربارۀ روش‌های ایجاد و افزایش شادکامی، به‌ویژه در میان سالمندان ضروری به نظر می‌رسد (ملاشهری و همکاران، 1394). با توجه به آنچه بیان شد این پژوهش با هدف بررسی نقش قدردانی بر شادکامی با میانجی‌گری پذیرش خود و بخشش در سالمندانانجام شد. به‌ دنبال این هدف و با توجه به ادبیات پژوهش و مدل نظری ارائه‌شده در شکل 1، فرضیه‌های زیر مطرح و بررسی شدند:

1- قدردانی تأثیر مستقیم بر شادکامی، پذیرش خود و بخشش دارد؛

2- پذیرش خود و بخشش تأثیر مستقیم بر شادکامی دارد؛

3- قدردانی ازطریق پذیرش خود، تأثیر غیرمستقیم بر شادکامی دارد؛

4- قدردانی ازطریق بخشش، تأثیر غیرمستقیم بر شادکامی دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


شادکامی

بخشش

پذیرش خود

قدردانی

شکل 1. مدل مفهومی پژوهش

 

 


روش

 روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: روش پژوهش از نــوع توصیفــی - همبســتگی بود. جامعۀ آماری پژوهش تمامی سالمندان عضو کانون‌های جهاندیدگان شهرداری تهران در سال 1396 بودند که از بین آنها 950 نفر (712 زن و 238 مرد) براساس روش محاسبۀ سرانگشتی (تعداد کل گویه‌های پرسشنامه شامل 160 سؤال بود که به‌ازای هر گویه 6 پرسشنامه در نظر گرفته شد، با سطح اطمینان 95 درصد "آلفای 5 درصد"؛ حجم نمونه به اندازه 950 نفر برآورد شد) به‌صورت نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند. ملاک‌های ورود مطالعه عبارت‌اند از: (1) نداشتن معلولیت جسمانی؛ (2) نداشتن ضعف بینایی و شنوایی؛ (3) نداشتن بیماری‌های مزمن، اختلالات حاد شخصیتی، نقص حافظه و بیماری آلزایمر (تشخیص این موارد با توجه به بررسی پروندۀ آنها بود)؛ (3) تمایل و رضایت شخصی برای شرکت در پژوهش و (4) داشتن سواد خواندن و نوشتن. ملاک‌های خروج از مطالعه نیز عبارت‌اند از: (1) ناتوانی در تکمیل آزمون‌های پژوهش و (2) دقت‌نکردن در تکمیل پرسشنامه‌ها، خستگی و انصراف از اجرای آزمون‌ها. نمونۀ پژوهش شامل 950 نفر از سالمندان شهر تهران بود که در دامنۀ سنی 73- 50 سال قرار داشتند.

ابزارسنجش: پرسشنامۀ پذیرش بی‌قید و شرط خود[1]: چمبرلین و هاگا (2001) این پرسشنامه را طراحی کردند و شامل 20 ماده و دارای دو زیرمقیاس پذیرش بی‌قید و شرط خود و پذیرش مشروط خود است و برای گروه‌ سنی 14 سال و بالاتر اجراشدنی است. نحوۀ پاسخ‌دهی به این پرسشنامه به‌صورت مقیاس لیکرت از کاملاً نادرست = 1 تا همیشه درست = 7 است. چمبرلین و هاگا (2001)، همسانی درونی پرسشنامه را با استفاده از آلفای کرونباخ 72/0 گزارش کردند که در سطح پذیرفتنی است. پایایی[2] آن ازطریق دونیمه‌کردن آزمون و استفاده از روش تنصیف اسپیرمن – براون 63/0 به دست آمد (کلانتری، 1393). چمبرلین و هاگا (2001) روایی پرسشنامه را ازطریق همبسته‌کردن نمرات پرسشنامۀ پذیرش خود با نمرات پرسشنامۀ عزت‌نفس روزنبرگ پذیرفتنی گزارش کردند. همسانی درونی پرسشنامه در ایران با استفاده از روش آلفای کرونباخ 68/0 به ‌دست آمد. همچنین، پایایی آن ازطریق دونیمه‌کردن آزمون و استفاده از روش تنصیف اسپیرمن - برون 63/0 به ‌دست آمد. اعتبار همگرا این پرسشنامه ازطریق همبستگی با نمرات پرسشنامۀ عزت‌نفس روزنبرگ بررسی شد که ضریب همبستگی آن 37/0 به‌ دست آمد. همچنین، از تحلیل عامل تأییدی با یک نمونه 200 نفری از نوجوانان دختر دبیرستانی برای بررسی اعتبار این پرسشنامه استفاده شد که به‌جز سه ماده از پرسشنامه، سایر عبارت‌ها بار عاملی مناسبی داشتند (حاج علی اکبری، 1395). در این پژوهش، همسانی درونی این پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 81/0 به ‌دست آمد.

مقیاس بخشودگی بین‌فردی[3]: یک پرسشنامه‌ 25 ماده‌ای است. احتشام‌زاده، احدی، عنایتی و حیدری (1389) این پرسشنامه‌ را در ایران به‌منظور سنجش بخشودگی بین‌فردی تهیه کردند که دارای 3 خرده‌مقیاس ارتباط مجدد و کنترل انتقام‌جویی (12 ماده، کنترل رنجش (6 ماده)، درک و فهم واقع‌بینانه (7 ماده) است. نمره‌دهی سؤالات براساس مقیاس 4 درجه‌ای لیکرت برای 7 سؤال آخر، یعنی سؤالات 19 تا 25 به شکل کاملاً مخالف (1) تا کاملاً موافق (4) انجام می‌شود و سایر سؤالات به شکل معکوس نمره‌گذاری می‌شود. به این ترتیب، حداکثر نمره برای کل مقیاس 100 و حداقل 25 است. کسب نمره‌ بالاتر در این مقیاس، نشان‌‌دهندۀ‌ توانایی زیاد برای بخشودن خطای دیگران است. احتشام‌زاده و همکاران، ضریب پایایی آن براساس ضریب بازآزمایی برای کل مقیاس و خرده‌مقیاس‌های آن را به‌ترتیب 71/0، 70/0، 68/0 و 58/0 و همسانی درونی براساس آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 80/0 و خرده‌مقیاس‌ها به‌ترتیب 77/0، 66/0 و 57/0 گزارش کردند (احتشام‌‌زاده و همکاران، 1389). در این پژوهش، همسانی درونی کل مقیاس به روش آلفای کرونباخ 78/0، به دست آمد.

  پرسشنامۀ قدردانی[4]: مک کالوف و همکاران (2002) این پرسشنامه را طراحی کردند که مشتمل بر 6 ماده به‌صورت 1 (کاملاً مخالفم) تا 6 (کاملاً موافقم) نمره‌گذاری می‌شود. هر گویه، میزان و شدت قدردانی را اندازه می‌گیرد که فرد تجربه می‌کند. این پرسشنامه یک مقیاس خودگزارشی و تک‌بعدی است که قدردانی، صفتی را در گروههای سنی نوجوان تا بزرگسال (دامنه سنی 11 تا 75 سال) ارزیابی می‌کند. پایایی این پرسشنامه به روش‌های بازآزمایی، آلفای کرونباخ و پایایی تصنیفی بررسی شد. یافته‌ها نشان دادند تحلیل مواد، روایی همگرا، همسانی درونی، پایایی بازآزمایی و پایایی تصنیفی پرسشنامه در بین دانش‌آموزان دبیرستانی رضایت‌بخش بود. همچنین، تحلیل عوامل، حکایت از وجود یک عامل عمومی داشت. درمجموع، نتایج نشان دادند پرسشنامۀ قدردانی، خصوصیات روان‌سنجی رضایت‌بخشی برای استفاده در دانش‌آموزان ایرانی دارد (قمرانی، کجباف، عریضی و امیری، 1388). در این پژوهش، ضریب پایایی این پرسشنامه با استفاده از روش بازآزمایی بعد از گذشت سه هفته، 84/0 به دست آمد.

پرسشنامۀ شادکامی فوردایس[5]: آیزنگ این پرسشنامه را در سال 1990 بر مبنای مهارت‌های چهارده‌گانۀ شادکامی فوردایس تهیه کرد. او برای هر اصل سه سؤال طرح کرد؛ یعنی هر سه سؤال، یکی از مهارت‌های شادکامی را می‌سنجید و سه سؤال برای سنجش شادکامی کلی در نظر گرفته می‌شد؛ درنتیجه، کل سؤالات پرسشنامه به 45 رسید. در سال 1387 در ایران با توجه به یافته‌های عابدی (1383)، سؤال‌های پرسشنامه با فرهنگ ایرانی تطبیق، داده و مهارت شانزدهم (بیان احساسات) با طرح سه سؤال به آن اضافه شد و پرسشنامه با نام پرسشنامۀ شادکامی فوردایس – اصفهان با 48 سؤال هنجاریابی شد. ضریبهمسانی درونی این پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ، 92/0 و پایایی آن به روش بازآزمایی در فاصلۀ دو هفته تا دو ماه برابر 70/0 بود. روایی محتوایی پنج نفر متخصص، تأیید شد و روایی ملاکی هم‌زمان با همبستگی با پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد در یک نمونه 727 نفری برابر 73/0 بود. روایی واگرای پرسشنامه در پژوهش عابدی (1383) با توانایی متمایزسازی دانشجویان افسرده از غیرافسرده تأیید شده بود. در این پژوهش، همسانی درونی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 89/0، به‌ دست آمد.

روش اجرا و تحلیل:برای انجام پژوهش حاضر، هماهنگی‌های لازم با معاونت اجتماعی شهرداری شهر تهران، انجام و توضیحات لازم دربارۀ پژوهش ارائه شد. یک منطقه از بین حوزه‌های پنج‌گانۀ شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز جغرافیایی شهر تهران به‌صورت تصادفی انتخاب شد و در کانون هر منطقه، از افراد بالای 60 سال، عضو کانون جهاندیدگان شهرداری مناطق منتخب انتخاب شدند و پرسشنامه‌ها در این مراکز در اختیار سالمندان قرار گرفتند. سپس پژوهشگر توضیحات لازم دربارۀ نحوۀ تکمیل پرسشنامه‌ها را به آنها ارائه داد. از شرکت‌کنندگان خواسته شد اگر در فرآیند تکمیل پرسشنامه با مشکلی مواجه شدند، از پژوهشگر درخواست توضیح بیشتری داشته باشند. سالمندان انتخاب‌شده پس از اعلام رضایت برای شرکت در پژوهش و دریافت تضمین لازم، مبنی بر اینکه اطلاعات آنها محرمانه باقی خواهد ماند، به تکمیل پرسشنامه‌ها اقدام کردند. پژوهشگر پرسشنامه‌ها را پس از تکمیل جمع‌آوری کرد. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم‌افزار SPSS نسخه 25 و LISREL نسخه 8.80 استفاده شد.

 

یافته‌ها

 برای بررسی نرمال‌بودن توزیع داده‌های پژوهش از آزمون کلموگروف – اسمیرنوف استفاده شد. نتایج نشان دادند مقدار سطح معنی‌داری برای همۀ متغیرهای پژوهش، بزرگ‌تر از سطح خطای (05/0P> ) است؛ درنتیجه، نرمال‌بودن توزیع متغیرهای پژوهش رد نشد. همچنین، آمارۀ دوربین - واتسون برای متغیرهای قدردانی (64/1)، پذیرش خود (78/1) و بخشش (97/1) محاسبه شد که نشان‌دهندۀ استقلال خطاها است.

 در ادامه، نتایج تحلیل مسیر، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم قدردانی بر شادکامی با میانجی‌گری پذیرش خود و بخشش در شکل شماره 2 و جدول ‌2 و شاخص‌های برازش مدل در جدول 1 ارائه شدند.

 

 

 

جدول 1. شاخص‌های برازش مدل تحلیل مسیر نقش قدردانی بر شادکامی با پذیرش خود و بخشش

شاخص برازش

X2/df

RMSEA

NFI

NNFI

CFI

GFI

AGFI

آماره

77/1

028/0

92/0

95/0

97/0

92/0

86/0

مقدار پذیرفته‌شده

5>

06/0>

90/0<

90/0<

90/0<

90/0<

80/0<

00/1

شادکامی

بخشش

پذیرش خود

قدردانی

36/0

34/0

40/0

84/0

87/0

00/1

00/1

00/1

Chi-square= 0/79, df=2, P-value=0/055, RMSEA=0/031

شکل 2. ضرایب استانداردشده مسیرهای مدل تحلیل مسیر

 

 

جدول 2. تحلیل مسیر اثرات مستقیم قدردانی بر شادکامی، پذیرش خود، بخشش و پذیرش خود بر شادکامی و بخشش بر شادکامی

مسیر

ضریب مسیر

SE

t

 

قدردانی

شادکامی

40/0

213/0

33/10

 

قدردانی

پذیرش خود

65/0

003/0

13/14

 

قدردانی

بخشش

61/0

102/0

46/13

 

پذیرش خود

شادکامی

84/0

001/0

31/18

 

بخشش

شادکامی

87/0

001/0

93/17

 

تأثیر میانجی‌گری پذیرش خود و بخشش بر شادکامیß (28/0 = 87/0 ×84/0 × 61/0 × 65/0)

 

 

با توجه به نتایج جدول 2، مدل مفهومی پژوهش مطابق با داده‌های به‌دست‌آمده، برازندگی مناسبی دارد. به ‌این ‌ترتیب، نتایج مدل حاکی از آن است که قدردانی تأثیر مستقیم بر افزایش شادکامی (40/0)، پذیرش خود (65/0) و بخشش (61/0) داشت. همچنین، پذیرش خود و بخشش به‌ترتیب 84/0 و 87/0 تأثیر مستقیم بر افزایش میزان شادکامی داشت.

درمجموع، با توجه به حاصل‌ضرب، ضرایب مسیر «قدردانی بر پذیرش خود»، «قدردانی بر بخشش»، «پذیرش خود بر شادکامی» و «بخشش بر شادکامی» مشخص شدند. درمجموع، 28% از تغییرات متغیر وابسته (شادکامی) با میانجی‌گری متغیرهای پذیرش خود و بخشش با متغیر مستقل (قدردانی) تبیین‌شدنی است.

درنهایت، برای بررسی اندازه و معناداری اثرات غیرمستقیم مدل و بررسی نحوۀ میانجی‌گری متغیرهای میانجی‌گر از روش بوت‌استراپ با 1000 مرتبه نمونه‌گیری مجدد (پریچر و هیز، 2008) استفاده شد. نتایج این تحلیل در جدول 3 ارائه شدند.

 

 

 

جدول 3. تحلیل مسیر اثرات غیرمستقیم قدردانی بر شادکامی با پذیرش خود و بخشش

متغیر

خطای استاندارد

اندازه اثر

حد پایین

حد بالا

سطح معناداری

رابطه غیرمستقیم قدردانی بر شادکامی با پذیرش خود

09/0

56/0

43/0

69/0

001/0

رابطه غیرمستقیم قدردانی بر شادکامی با بخشش

07/0

50/0

39/0

61/0

001/0

 

 

 

 


تفسیر نتایج بوت استراپ، با حدود بالا و حدود پایین ضرایب صورت می‌گیرد؛ بدین صورت که اگر صفر در بین حدود بالا و پایین قرار گرفت (یعنی حدود بالا مثبت و حدود پایین منفی باشد)، اثر غیرمستقیم، غیرمعنادار است؛ درحالی‌که اگر حدود بالا و پایین هر دو مثبت یا منفی باشند، اثر غیرمستقیم، معنادار است (پریچر و هیز، 2008). بر اساس این، نتایج جدول 4 نشان می‌دهند حد بالا و پایین تمامی اثرات غیرمستقیم مدل مثبت است و تمامی این اثرات در سطح آلفای 001/0 معنادارند (01/0< P)؛ بنابراین، قدردانی با پذیرش خود، تأثیر غیرمستقیم بر افزایش میزان شادکامی داشت. همچنین، قدردانی با بخشش، تأثیر غیرمستقیم بر افزایش میزان شادکامی داشت.

 

بحث

این پژوهش با هدف بررسی نقش قدردانی بر شادکامی با میانجی‌گری پذیرش خود و بخشش در سالمندان انجام شد. یافته‌ها دربارۀ فرضیۀ اول پژوهش نشان دادند قدردانی تأثیر مستقیم بر شادکامی، پذیرش خود و بخشش داشت؛ یعنی با افزایش قدردانی، میزان شادکامی، پذیرش خود و بخشش سالمندان نیز افزایش پیدا می‌کند. این یافته‌ها با نتایج مطالعات واتکینر و همکاران (2019)، التوس و همکاران (2018)، ما و همکاران (2017)، پتروچی و کیوماجان (2016)، آرسیگلو (2016)، رانی و همکاران (2015)، کارلسون (2015)، چن (2010)، آدلر و فاگلی (2005)، لالر - رو و پیفی (2006)، منیرپور و همکاران (1398)، عطاری و همکاران (1397)، رضوانی‌زاده و نامور (1395) و موید صفاری و همکاران (1393) همسو است.

  در تبیین تأثیر قدردانی بر افزایش میزان شادکامی سالمندان می‌توان گفت افراد قدردان وقتی آگاه می‌شوند که نیروهای دیگر، تغییرات مثبت زیادی در زندگی آنها ایجاد کرده‌اند، لذت بیشتری از زندگی می‌برند و این لذت‌بردن از زندگی، آنها را به سمت شادکامی بیشتر سوق می‌دهد (مک کالوف و همکاران، 2002)؛ این امر باعث می‌شود توانایی مقابله با عوامل استرس‌زا تقویت شود (وینهوون، 2015). ازنظر فردریکسون (2013) دو مرحله در چگونگی کمک‌کردن قدردانی بر افزایش شادکامی وجود دارد: ابتدا اینکه فعالیت‌های مثبت (شکرگزاربودن)، حالت مثبت را در فرد افزایش و حالت منفی را کاهش می‌دهد. مرحلۀ دوم اینکه تغییر حالت به سمت مثبت‌بودن، انعطاف، مثبت‌نگری و ذهن‌آگاهی بیشتری را در فرد ایجاد می‌کند و درنهایت این تغییر حالت مثبت ذهن، افراد را به سمت انجام فعالیت‌های مثبتی مثل ارتباط‌گرفتن با دیگران، دنبال‌کردن علایق و تمرین‌کردن رفتارهای سالم هدایت می‌کند. قدردانی بالا موجب افزایش تصور مثبت از خود، پذیرش دیگران و احساس عشق و ارزشمندی و قدردانی پایین موجب کاهش تصور مثبت از خود و دیگران و بروز نارضایتی‌ها در زندگی می‌شود. همچنین قدردانی باعث کاهش آثار منفی استرس‌های محیطی و طبیعتاً باعث افزایش کیفیت زندگی و رضایت از زندگی می‌شود. افراد دارای قدردانی بالا احساس می‌کنند علاقۀ دوسویه بین آنها و دیگران وجود دارد و در مواقع سختی و دشواری، حامی و پشتیبان یکدیگرند (دشت بزرگی و همکاران، 1396). چن (2010) معتقد است قدردانی، توانایی مهمی در سالمندان محسوب می‌شود؛ زیرا با مرورکردن وقایع زندگی، با دیدی مثبت، روزهای سپری‌شده را خوب و معنادار می‌بینند. درنهایت حس پشیمانی و ناتمام‌بودن اهداف کاهش می‌یابد و حس یکپارچگی آنها افزایش پیدا می‌کند؛ ازاین‌رو، افزایش میزان شادکامی آنها دور از انتظار نخواهد بود.

در تبیین تأثیر قدردانی بر افزایش پذیرش خود سالمندان می‌توان گفت احساس قدردانی در پی منفعتی پدید می‌آید که فاخر، با ارزش و با قصد نوع‌دوستانه تفسیر می‌شود و می‌تواند با توجه بیشتر به کمک‌های دیگران، میزان مهربانی و شفقت به خود را نیز در سالمندان افزایش دهد و باعث شود آنها خودشان را بیشتر بپذیرند (مک کالو و همکاران، 2002). قدردانی به‌منزلۀ فشارسنج اخلاقی منجر می‌شود فرد از یک موقعیت قدرشناسانه، ارزیابی اخلاقی داشته باشد. این ارزیابی کمک می‌کند فرد خود را مسئول جبران عمل اخلاقی فرد دیگر در نظر بگیرد؛ بنابراین، به‌ موجب آن، میزان درجۀ تصویت و ارزشی که شخص برای خود قائل است، بالاتر می‌رود و به دنبال انجام کارهای مثبتی می‌رود تا به‌واسطۀ آنها میزان پذیرش خود را افزایش دهد. همچنین، قدردانی با افزایش میزان هیجان‌های مثبت و بازاریابی مثبت باعث می‌شود افراد کمتر احساس درجاماندگی بکنند (دیگزیت و مال هوترا، 2018) و با افزایش عملکرد افراد، احساس پذیرش خود در آنها تقویت شود.

 در تبیین تأثیر قدردانی بر افزایش بخشش سالمندان می‌توان گفت قدردانی به‌عنوان یک انگیزۀ اخلاقی، فرد را تشویق می‌کند نسبت به عمل متقابل برای دیگری تلاش کند؛ برای مثال، فرد را تشویق می‌کند با مهربانی نسبت به فرد دیگر رفتار کند. قدردانی در مقام یک تقویت‌کنندۀ اخلاقی، بدین معنا است که فرد قدردان، به‌طور معمول به دنبال راههایی می‌رود تا به‌وسیلۀ آن عمل فرد نیکوکار را جبران کند و این رفتار فرد، با رفتار قدرشناسانۀ فرد مقابل توأم می‌شود و بدین ترتیب، در آینده احتمال دریافت رفتار قدرشناسانه برای فرد قدردان، افزایش می‌یابد (رضوانی‌زاده و نامور، 1395). همچنین، قدرشناسی میزان چشمگیری از تغییرات تمایل به بخشش را شرح می‌دهد (نتو، 2007). درواقع هرچه افراد بیشتر بتوانند به‌صورت کلامی یا غیرکلامی از افرادی که به آنها لطف کرده‌اند، سپاسگزاری کنند، بهتر می‌توانند اطلاعات و احساسات خود را ازطریق پیام‌های کلامی و غیرکلامی با دیگران در میان بگذارند؛ این موجب تقویت ارتباط با دیگران می‌شود و سلامت روانی و اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد (رضوانی‌زاده و نامور، 1395). درحقیقت، حمایت از فرد از جانب خانواده، دوستان و دیگران سـبب می‌شـود فـرد در پرتو این حمایت، احساس دوست داشته شدن، مورد توجه قـرار گـرفتن و به‌طورکلی، احساس مطلوب داشته باشد. هنگامی ‌که فرد این احساس را به‌خوبی تجربه کند، خود را قدردان و سپاسـگزار کسانی می‌داند که به‌نحوی موجب بهزیستی و رفاه او شده‌اند (منیرپور و همکاران، 1398).

 یافته‌ها دربارۀ فرضیۀ دوم پژوهش نشان دادند پذیرش خود و بخشش، تأثیر مستقیم بر شادکامی داشت؛ یعنی با افزایش پذیرش خود و بخشش، میزان شادکامی سالمندان نیز افزایش پیدا می‌کند. این یافته‌ها با نتایج مطالعات تیبابوس و همکاران (2019)، پلکسیکو و همکاران (2019)، اختر و بارلو (2018)، پوپوف و همکاران (2016)، سامپاز و همکاران (2016)، هیوئی و چائو (2009)، اورکات (2006)، منیرپور و همکاران (1398)، عطاری و همکاران (1397) و صف‌آرا و بخشی‌زاده (1396) همسو است.

  در تبیین تأثیر پذیرش خود بر افزایش شادکامی سالمندان می‌توان گفت افرادی که برای خود ارزش قائل‌اند، در زندگی شادترند و از زندگی رضایت بیشتری دارند؛ زیرا افراد دارای پذیرش خود بالا، انتظار قدردانی ازسوی دیگران را ندارند. همچنین، در مقابل انتقاد دیگران از خود دفاع می‌کنند و انتقاد را تهدیدی در مقابل شخصیت خود نمی‌دانند؛ بلکه انتقاد را موقعیتی برای سازندگی خود تبیین می‌کنند؛ درنتیجه، بهزیستی روانی و نشاط آنها افزایش می‌یابد. به‌طورکلی، پذیرش خود، نگرش فرد سالمند دربارة مجموعـة توانـایی‌هـا و ویژگی‌ها و شایستگی‌های خود است. هرچه این نگرش مثبت‌تـر باشد، او با نگاه مثبت‌تری در موقعیت‌های مختلف زنـدگی رفتـار می‌کند و تغییرات زندگی را فرصتی بـرای پیـشرفت خـود تلقـی می‌کند؛ درنتیجه، احساس مثبتی دربـارة گذشـته و حـال و آینـده و شادکامی بیشتری در زندگی دارد (عطاری و همکاران، 1397).

در تبیین تأثیر بخشش بر افزایش شادکامی سالمندان می‌توان گفت افراد دارای تواناییِ بخشش بالا، هنگام تجربه‌کردن رویدادهای منفی، با مهربانی و نگرانی و ملاطفت با خود و دیگران برخورد می‌کنند؛ این امر ابتدا باعث افزایش ارتباط اجتماعی و کاهش انتقاد از خود، نشخوار فکری و سرکوبی افکار منفی مثال اضطراب و درنهایت، باعث بهزیستی روانی می‌شود و تغییرات انگیزشی حاصل از عفو در فرد، در ابتدا باعث احساس خشم نسبت به متخلف و برانگیختگی بیشتر به قصد تلافی برخوردجویانه نسبت به متخلف می‌شود و درنهایت، سطح اضطراب و تنش روانی را در فرد رنجیده افزایش می‌دهد. اگر فرد رنجیده بتواند این احساس خشم نسبت به متخلف را در خود کاهش دهد، تنش روانی او کاسته می‌شود و از لحاظ عاطفی و نیز از لحاظ هیجانی و شناختی نیز تغییر می‌یابد (عطاری و همکاران، 1397). درواقع بخشش با جهت‌دهی مجدد افکار، هیجانات و اعمال نسبت متخلف و با کاهش مقدار کورتیزول، به‌منزلۀ مانعی در برابر پیامدهای منفی آسیب بر سلامت عمل می‌کند (دشت بزرگی و همکاران، 1396).

 یافته‌ها دربارۀ فرضیۀ سوم پژوهش نشان دادند قدردانی با پذیرش خود، تأثیر غیرمستقیم بر افزایش میزان شادکامی سالمندان داشت. این یافته با نتایج مطالعات منیرپور و همکاران (1398) و عطاری و همکاران (1397) همسو است. در تبیین این یافته می‌توان گفت با توجه به اینکه قدردانی یک هیجان مثبت است، تجربۀ متوالی قدردانی به ساخت منابع شناختی پایدار منجر می‌شود (پورداد و همکاران، 1398). افراد قدردان نگاه مثبتی به خود و زندگی دارند و دنیا را مکانی لذت‌بخش می‌بینند (واتکینز و همکاران، 2019)؛ این امر به سطوح بالای پذیرش خود و سطوح پایین‌تری از مشکلات روانشناختی منجر می‌شود (دیگو و همکاران، 2018). همچنین، افراد شادکام رویدادهای بیشتری را که ازنظر فرهنگی مطلوب است، تجربه می‌کنند و نیز رویدادهای خنثی را به‌صورت مثبت و رویدادهای مثبت را مثبت‌تر در نظر می‌گیرند. درواقع افراد قادرند با کنترل افکارشان، خوشبختی ذهنی و شادکامی خود را افزایش دهند؛ برای مثال، این عقیده که در جهان یک نیرو و مقصد والایی وجود دارد، به خوشبختی و شادکامی افراد می‌افزاید. روابط بین‌فردی با پذیرش خود بهبود می‌یابند. به‌ عبارت دیگر، زمانی که فرد خود را می‌پذیرد، بهتر می‌تواند دیگران را بپذیرد و احساس شادکامی بکند (منیرپور و همکاران، 1398). همچنین، قدردانی می‌تواند به پذیرش خود و دیگران منجر شود. فرد در قدرشناسی، منفعتی دریافت کرده که سزاوار آن نبوده یا آن را به دست نیاورده است؛ بلکه این منفعت به دلیل نیات خوب فرد دیگری به او رسیده است. احساس قدردانی در پی منفعتی پدید می‌آید که فاخر، با ارزش و با قصد نوع‌‌دوستانه تفسیر می‌شود و می‌تواند با توجه بیشتر به کمک‌های دیگران به رضایت از زندگی، پذیرش خود و شادکامی بیشتری بینجامد.

یافته‌ها دربارۀ فرضیۀ چهارم پژوهش نشان دادند قدردانی ازطریق بخشش، تأثیر غیرمستقیم بر افزایش میزان شادکامی سالمندان داشت. این یافته با نتایج مطالعات منیرپور و همکاران (1398) و عطاری و همکاران (1397) همسو است. در تبیین این یافته می‌توان گفت افراد با نشانه‌های گوناگون بیماری روانی می‌توانند با بخشش به سلامت روانی دست یابند. کسانی که مضطرب‌اند با بخشش می‌توانند به آرامش روانی روزافزونی برسند و افرادی که افسرده و به‌شدت عصبانی یا حتی بدگمان‌اند نیز بیماریشان با بخشش بسیار خفیف‌تر می‌‌شود (عطاری و همکاران، 1397). وقتی فردی می‌بخشد تبدیل به شخصی شجاع، مهربان با دیگران و موجودی دوست‌داشتنی می‌شود. وقتی فردی می‌بخشد، ترسش کم می‌شود و این کاهش ترس را تا کاهش احساس گناه دنبال می‌کند. بسیاری از افرادی که به دلیل رنجش از شخص مورد علاقه‌شان عصبانی‌اند، برای امیال پرخاشجویانۀ ناخودآگاهشان احساس گناه می‌کنند و بخشیدن این پرخاشجویی‌ها را متوقف می‌کنند. سالمندانی که احساس تسلط بر محیط دارند و خود را با ویژگی توانمندبودن می‌شناسند (عطاری و همکاران، 1397)، تصمیم‌های مناسبی در برخورد با مشکلات روزمره اتخاذ می‌کنند و به تبع آن، احساس خرسندی و شادی را کسب می‌کنند. میزان تأثیری که سالمندان از توانمندی‌های خود دارند به میزان ادراک آنها از توانمندی‌شان برای ایجاد تغییر و تفاوت در محیط بستگی دارد. در این رابطه، لالر - رو و پیفی (2006) معتقدند گذشت و بخشش که در سخنان بسیاری از سالمندان وجود دارد و آگاهانه به داشتن این توانمندی افتخار می‌کنند، با بالارفتن سن افراد افزایش می‌یابد؛ به گونه‌ای که به دریافت حمایت بیشتر از سایر اعضای خانواده منجر می‌شود که از این نظر، حس قدرتمندبودن را به آنها می‌دهد و باعث می‌شود احساس با ارزشی و نشاط بیشتری کنند.

مهم‌ترین محدودیت این پژوهش، استفاده از ابزارخودگزارش‌دهی و محدودشدن به سالمندان بالای 60 سال بود که امکان مقایسۀ مدل پژوهش را در گروههای سنی مختلف از بین می‌برد؛ بنابراین، به پژوهشگران علاقمند به پژوهش در این حوزه پیشنهاد می‌شود موضوع حاضر را در نمونه‌های مختلف مطالعه کنند تا تعمیم‌پذیری مدل حاضر بررسی شود. درمجموع، با توجه به نتایج این پژوهش، پیشنهاد می‌شود در ساخت بسته‌های آموزشی یا اجرای مداخلات برای افزایش شادکامی سالمندان، به نقش متغیرهای قدردانی، پذیرش خود و بخشش توجه شود.



[1] . Unconditional Acceptance Questionnaire

[2].  reliability

[3] . Interpersonal Forgiveness Questionnaire

[4] . Gratitude Questionnaire 

[5] . Fordyce Happiness Questionnaire

احتشام‌زاده، پ.، احدی، ح.، عنایتی، م. ص. ا. و حیدری، ع. ر. (1389). ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش بخشودگی بین‌فردی. مجلۀ روان‌پزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 16(4)، 455-443.
احدی، ح. و جمهری، ف. (1390). روانشناسی رشد: نوجوانی، بزرگسالی (جوانی، میانسالی و پیری). قم: انتشارات آینده درخشان.
پورداد، س.، مؤمنی، خ. م. و کرمی، ج. (1398). نقش واسطه‌ای حمایت اجتماعی و شادکامی در رابطۀ قدردانی و اضطراب مرگ در سالمندان. فصلنامۀ مطالعات روانشناختی، 15(1)، 80-57.
تسلطی، ا. س. (1396). پیش‌بینی سلامت روان براساس متغیرهای خردورزی، قدردانی، بخشش و همدلی در دانشجویان. پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی، دانشگاه شاهد.
جعفری، ا. و حسام‌پور، ف. (1396). پیش‌بینی رضایت از زندگی بر اساس ابعاد هوش معنوی و سرمایه روانشناختی در سالمندان. مجلۀ سالمندی ایران، 12(1)، 103-90.
حاج علی‌اکبری، ن. (1395، بهمن‌ 27-26). مقایسۀ پذیرش بی‌قید و شرط خود، احساس تنهایی و منبع کنترل در زنان هم‌وابسته و غیر هم‌وابسته. نخستین همایش جامع بین‌المللی روانشناسی، علوم تربیتی و علوم اجتماعی، تهران.
 دشت بزرگی، ز. (1396). نقش عفو، سپاسگزاری و تواضع در پیش‌بینی بهزیستی روانی سالمندان. فصلنامۀ روانشناسی مثبت، 2(2)، 78-67.
دشت بزرگی، ز.، سواری، ک. و صفرزاده، س. (1396). اثربخشی معنویت درمانی اسلامی بر احساس تنهایی و اضطراب مرگ سالمندان. فصلنامۀ روا‌نشناسی پیری، 2(3)، 186-177.
رحمانی، ا. (1396). مقایسۀ پذیرش خود و کیفیت رابطه با مادر در نوجوانان دارای تعارض بالا و پایین. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد رشتۀ مشاوره خانواده، دانشگاه علامه طباطبایی.
رضوانی‌زاده، ا. و نامور، ه. (1395). رابطۀ بخشش و قدردانی با توجه به نقش میانجی‌گری عوامل بین‌فردی در عملکرد خانواده همسران دیابتی. مجلۀ پیشرفت‌های نوین در علوم رفتاری، 1(5)، 68-51.
زارع، ن.، دانش‌پژوه، ف.، امینی، م.، رازقی، م. و فلاح‌زاده، م. م. (1386). رابطۀ وضعیت تحصیلی با سلامت عمومی و عزت‌نفس در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز. مجلۀ ایرانی آموزش در علوم پزشکی، 7 (1)، 67-59.
صدری دمیرچی، ا.، محمدی، ن.، رمضانی، ش. و امان‌زاده، ز. (1397). بررسی اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر شادکامی و سرسختی روانشناختی زنان سالمند. فصلنامۀ پژوهش در دین و سلامت، 4 (2)، 53-42.
صف‌آرا، م. و بخشی‌زاده، م. (1396). اثربخشی آموزش بخشودگی بر بهزیستی روانشناختی و شادکامی مادران دانش‌آموزان دارای اختلال خاص یادگیری شهر طبس. مجلۀ روا‌شناسی افراد استثنایی، 7 (28)، 208-187.
عابدی، م. ر. (1383). شادی در خانواده. چاپ دوم، تهران: نشر مطالعات خانواده.
عطاری، ب.، منیرپور، ن. و ضرغام حاجبی، م. (1397). رابطۀ شادکامی با پذیرش خود، قدردانی و بخشش در سالمندان: نقش میانجی توانمندی‌ خود. فصلنامۀ روانشناسی پیری، 4 (3)، 211-197.
عیسی‌زادگان، ع.، سلمان‌پور، ح.، احمدی، ع. ا. و قاسم‌زاده، ا. (1395). نقش تمایل به بخشش، قدردانی، امید و بهزیستی ذهنی در رضایت از زندگی. فصلنامۀ پژوهش‌های نوین روانشناختی، 11(42)، 111-95.
قدم‌‌پور، ع. ا.، مرادی‌زاده، س. و شاه‌کرمی، م. ش. (1397). اثربخشی آموزش ذهن‌آگاهی بر افزایش شادکامی و بهبود کیفیت زندگی سالمندان. فصلنامۀ روانشناسی پیری، 4 (1)، 38-27.
قمرانی، ا.، کجباف، م. ب.، عریضی، ح. ر. و امیری، ش. (1388). بررسی روایی و پایایی پرسشنامۀ قدردانی در دانش‌آموزان دبیرستانی. فصلنامۀ پژوهش در سلامت روانشناختی، ۳ (۱)، ۷۷-۸۶.
کلانتری، ف. (1393). اثربخشی درمان عقلانی هیجانی رفتاری بر نمایه تودۀ بدن، باورهای غذایی غیرمنطقی و خودکارآمدی وزن، تصویر بدن و پذیرش خود در نوجوانان دختر دارای اضافه‌وزن. رسالۀ دکتری رشته روانشناسی بالینی، دانشگاه شهید چمران اهواز.
مرادخانی، ن. (1395). پیش­بینی رابطه بین کیفیت زندگی و شادکامی سالمندان فعال و غیرفعال شهر تهران. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس.
ملاشهری، م.، نوری پورلیاولی، ر.، حسینیان، س.، علیخانی، م.، رسولی، آ. و طباطبایی، ع. (1394). بررسی جامع شادکامی سالمندان در شهر زاهدان. فصلنامۀ روانشناسی پیری، 1(2)، 34-23.
منیرپور، ن.، عطاری، ب. و ضرغام حاجبی، م. (1398). تبیین بخشش در سالمندان ازطریق قدردانی، شادکامی و پذیرش خود با نقش میانجی توانمندی‌ خود. فصلنامۀ فرهنگ مشاوره و روان‌درمانی، 10(39)، 156-123.
موید صفاری، ز.، محدودی زمان، م.، امیرسرداری، ل. و حبّی، ع. (1393). بررسی رابطه بین میزان قدردانی و شادکامی با سلامت روان زنان خانواده‌های نظامی. فصلنامۀ ابن‌سینا، 16(1و2)، 67-61.
ورعی، پ.، پورداد، س.، افشاری، س. و میرشمسی، ز. (1398). پیش‌بینی افکار خودکشی در سالمندان براساس سپاسگزاری و خود شفقت‌ورزی. مجلۀ سالمندشناسی، 3(4)، 19-11.
Adak, M., & Anjaliray, P. (2015). Forgiveness and lonliness: a study of elderly people in Kolkata. EPRA international. Journal of Economic Forgiveness and Business Review, 3(1), 234-252.
Adler, M. G. & Fagley, N. S. (2005). Appreciation: Individual differences in finding value and meaning as a unique predictor of subjective well-being. Journal of Personality, 73(1), 79-114.
Akhtar, S., & Barlow, J. (2018). Forgiveness therapy for the promotion of mental well-being: A systematic review and meta-analysis. Trauma, Violence, & Abuse, 19(1), 107-122.
Althaus, B., Borasio, G. D. & Bernard, M. (2018). Gratitude at the end of life: a
promising lead for palliative care. Journal of Palliative Medicine, 21(11), 1566- 1572.
Aricioglu, A. (2016). Mediating the effect of gratitude in the relationship between forgiveness and life satisfaction among university students. International Journal of Higher Education, 5(2), 275-282.
Barnett, M. D., Anderson, E. A. & Marsden, A. D. (2018). Is death anxiety more closely linked with optimism or pessimism among older adults? Archives of Gerontology and Geriatrics, 77, 169-173.
Car, A. (2004). Positive psychology, the science of happiness and human strengths. New York: Brun-ner-Routledge Ltd.
Carlson, R. (2015). Happy life. Translation decent income. Tehran: Psychometric.
Chamberlain, J.M., & Haaga, D. A. (2001). Unconditional self-acceptance and psychological health. Journal of Rational-Emotive and Cognitive-Behavior Therapy, 19(3), 163-176.
Chan, D.W. (2010). Gratitude, gratitude intervention and sub jective well-being among Chinese school teachers in Hong Kong. Journal of Educational Psychology, 30(2), 139-153.
Dickens, L. R. (2017). Using gratitude to promote positive change:a series of metaanalyses investigating the effectiveness of gratitude interventions. Basic and Applied Social Psychology, 39(4), 193-208.
Diego, A. A., Cerna, L. C. & Agdeppa, J. Y. (2018). Happiness among selected filipino elderly: a consensual qualitative research. Advanced Science Letters, 24(4), 2611-2615.
Dixit, S., & Malhotra, M. (2017). Role of happiness, hope andgratitude on health and wellbeing among young adults. International Journal of Science andResearch, 19(6), 78-96.
Ducasse, D., Dassa, D., Courtet, P., & Brand-Arpon, V. (2019). Gratitude diary for the management of suicidal inpatients: A randomized controlled trial. Depress Anxiety Journal, 36(5), 400-411.
Eaton, J., Ward Struthers, C., & Santelli, AG. (2006). Dispositional and state forgiveness: The role of self-esteem, need for structure, and narcissism. Personality and Individual Differences, 41, 371-80.
Fredrickson, B. L. (2013). The role of positive emotions in positive psychology: The broaden-and-build theory of positive emotions.Journal of American psychologist, 56(3), 218.
González-Carrasco, M., Casas F., & Malo S., Viñas F., & Dinisman T. (2017). Changes with age in subjective well-being through the adolescent years: Differences by gender. Journal of Happiness Studies, 18(10), 63-88.
Hui, E. K. P., & Chau, T. S. (2009). The impact of a forgiveness intervention with Hong Kong Chinese children hurt in interpersonal relationships. British Journal of Guidance and Counseling, 37(8), 141-156.
Killen, A. & Macaskill, A. (2015). Using a gratitude intervention to enhance wellbeing in older adults. Journal of Happiness Studies, 16(4), 947-964.
Lawler-row, K. A., & Piferi, R. L. (2006). The forgiving personality: Describing a life well lived? Personality and Individual Differences, 41(6), 1009-1020.
Luchesi, B. M., Oliveira, N. A.,  Morais, D.,  Pessoa, R. M., Pavarini, S. C., & Chagas, M. H. (2018). Factors associated with happiness in the elderly persons living in the community. Archives of Gerontology and Geriatrics Journal, 74(9), 83-87.
Ma, L. K., Tunney, R. J. & Ferguson, E. (2017). Does gratitude enhance prosociality?: A meta-analytic review. Psychological Bulletin, 143(6), 601-635.
McCullough, M. E., Emmons, R. A. & Tsang, J. A. (2002). The grateful disposition: a conceptual and empirical topography. Journal of Personality and Social Psychology, 82(1), 112-127.
Neto, F. (2007). Forgiveness, personality and gratitude. Personality Individual Differences, 43(8), 2313-2323.
Orcutt, H. (2006). The prospective relationship of interpersonal forgiveness and psychological distress symptoms among college women. Journal of Counseling Psychology, 53(3), 350-361.
Petrocchi, N., & Couyoumdjian, A. (2016). The impact of gratitude on depression and anxiety: the mediating role of criticizing, attacking, and reassuring the self. Self and Identity, 15(2), 191-205.
Plexico, L.W., Erath, S., Shores, H., & Burrus, E. (2019). Self-acceptance, resilience, coping and satisfaction of life in people who stutter. Journal Fluency Disorders, 59(1), 52-63.
Popov, S., Radanović, J., & Biro, M. (2016). Unconditional self-acceptance and mental health in ego-provoking experimental context. Suvremena Psihologija, 19(1), 71-80.
Preacher, K. J., & Hayes, A. F. (2008). Asymptotic and resampling strategies for assessing and comparing indirect effects in multiple mediator models. Behavioral Research Methods, 40(12), 879-891.
Rani, V., Malik, A., & Kohli, S. (2015). Forgiveness and gratitude as correlates of mental health. International Journal of Social Sciences Review, 3(1), 78-84.
Sapmaz, F., Yıldırım, M., Topçuoğlu, P., Nalbant, D., & Sızır, U. (2016). Gratitude, forgiveness and humility as predictors of subjective well-being among university students. International Online Journal of Educational Sciences, 8(1), 38 – 47.
Smith, E. E., Nolen-Hoeksema, S., Fredrickson, B., & Loftus, G. (2002). Atkinson and Hilgard's Introduction to Psychology. 14th ed. New York: Wadsworth Publ.
Su, H., Zhou, Y., Cao, J., Wang, L., & Xing, L. (2018). The mediating effect of coping style on personality and mental health among elderly Chinese empty-nester: A cross-sectional. Archives of Gerontology and Geriatrics, 75, 197-201.
Tibubosa, N., Köberc, C., Habermas, T., & Rohrmann, S. (2019). Does self-acceptance captured by life narratives and self-report predict mental health? A longitudinal multi-method approach. Journal of Research in Personality, 79, 13-23.
Valois, R.F., Zullig, K.J., Huebner, E.S., & Drane, J.W. (2004). Physical activity behaviors and perceived life satisfaction among public high school adolescents. Journal School Health, 74(2), 59-65.
Van Dyke, C. J., & Elias, M. J. (2007). How forgiveness, purpose, and religiosity are related to the mental health and well-being of youth: A review of the literature. Mental Health, Religion and Culture, 10(4), 395- 415.
Veenhoven, R. (2015). Informed pursuit of happiness: what we should know, do know and can get to know. Journal of Happiness Studies, 16(4), 1035-1071.
Wade, N. G., & Worthington, E .L. (2005). In search of a common core: A content analysis of interventions to promote forgiveness. Psychotherapy: Theory,Research, Practice, Training, 42(2), 160- 177.
Watkins, P. C., McLaughlin, T. & Parker, J. P. (2019). Gratitude and subjective well-being: Cultivating gratitude for a harvest of happiness. Scientific Concepts Behind Happiness, Kindness, and Empathy in Contemporary Society (pp. 20-42). Washington Eastern Washington University, USA.
Witvliet, C. V., Richie, F. J., Root Luna, L. M., & Van Tongeren, D. R. (2018). Gratitude predicts hope and happiness: A two-study assessment of traits and states. The Journal of Positive Psychology, 14(3), 271-282.