نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری روانشناسی ،گروه روانشناسی، واحد اصفهان(خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی ، اصفهان، ایران
2 استادیار، گروه روانشناسی، واحد اصفهان(خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی ، اصفهان، ایران
3 دانشیار، گروه علوم تربیتی ، واحد اصفهان(خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی ، اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This study aimed comparison of the effectiveness of mindfulness-based compassion and mindfulness-based cognitive therapy education on students' dysfunctional attitudes, self-control, and mental health. This study was a semi-experimental study with a pre-post-test and follow-up design with the control group. Forty-five students of Islamic Azad University, Chalus Branch, were selected through the convenience method and randomly replaced in two intervention groups (15 people) and one control group. (15 people). Participants in the intervention groups participated for eight weeks (90 minutes each session) in mindfulness-based compassion and mindfulness-based cognitive therapy. The control group did not receive any intervention during this period. All participants were assessed before, after, and one month after the interventions with Goldberg Health Questionnaires, Weizmann's &Beck's Dysfunctional Attitudes, and Tangeni Self-Control Scale. The collected data analyzed using the Repeated Measure of Variance. The results showed both intervention groups had a significant difference with the control group in the scores of dysfunctional attitude, mental health, and self-control. A comparison of mindfulness-based compassion and mindfulness-based cognitive therapy indicated no significance between the two groups' scores of dysfunctional attitude, mental health, and self-control in pre, post-test, and follow up stages. According to this study's findings, mindfulness, based cognitive therapy, and mindfulness-based compassion effectively improved dysfunctional attitudes, mental health, and self-control of students.
کلیدواژهها [English]
ورود به دانشگاه بهمنزلۀ یکی از مراحل مهم تحول زندگی یک فرد، اغلب با استرس همراه است. هنگام ورود به دانشگاه، نوجوانی که توانایی چندانی در ادارۀ امور زندگی خود ندارد، با دورهای مواجه میشود که انتظارات اطرافیان نسبت به او تغییر میکند و شخص در معرض مسئولیتها و ارتباطات جدید قرار میگیرد. قرارگرفتن در چنین شرایطی، در سلامت روان و عملکرد برخی از دانشجویان تأثیرات ماندگاری برجای میگذارد (صالحی و آرخی، 1396).
نیز برخی مطالعات حاکی از روند روبهرشد مشکلات سلامت روان در دانشجویان است (پدریل، نیز، ریف، زولوفو ویلن، 2015). در ایران نتایج فراتحلیل علیزاده و حسینی (1392)، میزان شیوع چشمگیر مشکلات روانشناختی را در میان دانشجویان ایرانی، بین 8/22 تا 3/52 درصد نشان داد. براساس اطلاعات بهدستآمده از موج سوم طرح ملی سیمای زندگی دانشجویی که بر نمونهای نزدیک به 93000 نفر دانشجو در بیش از 355 واحد دانشگاهی تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری انجام شد، مشخص شد حدود 17 درصد دانشجویان ایران به خودکشی فکر میکنند (طارمیان، یعقوبی، پیروی و ظفر، 1397).
بک، یکی از عمدهترین بنیانگذاران رویکرد شناختی، معتقد است پایه و اساس مشکلات سلامت روان، نگرشهای ناکارآمد[1] است (بشیری، دهقان، سعیدی، محرابی، شفیعی و عباسزاده، 1396). نگرشهای ناکارآمد، نگرشها و باورهاییاند که فرد را مستعد آشفتگی روانی میکنند (کوبی، ریف و گلومبوسکی، 2017). این باورها در اثر تجربه نسبت به خود و جهان کسب و موجب میشوند افراد موقعیتهای خاص را بیشازحد منفی و ناکارآمد تعبیر کنند (غریبی، جوانمردی و رستمی، 1396). این نگرشها افکار ناکارآمد نامیده شدهاند؛ زیرا این نگرشها انعطافناپذیر، افراطی و در مقابل تغییر مقاوماند و ارزیابی درست و واقعبینانهای از خود و آینده ندارند و دنیای پیرامون را دچار تحریف میکنند (بیرامی، موحدی و علیزاده گوردال، 1394). نگرشهای ناکارآمد موجب احساس بیکنترلی و بدبینی در افراد میشوند. درمقابل، افراد کنترلکنندۀ امور معمولاً خوشبینی بیشتری نشان میدهند و از سلامت روان بهتری برخوردارند (کوئین، سان، وانگ، لو، دانگ و سانگ، 2020). خودکنترلی با کنترل افکار، تسلط بر کارکردها و مدیریت زندگی بر افزایش سلامت روان اثر میگذارد. خودکنترلی توانایی کنترل امیال، رفتارها و عواطف شخص در مواجهه با تقاضاهای بیرونی تعریف شده است (شیخالاسلامی، کیوی و اشرفی، 1394). در مطالعۀ تابان، نوراد، عبدالهی، یاسینی و صیدی (1391) نتایج بررسی 764 دانشجو نشاندهندۀ خودکنترلی ضعیف و بسیار ضعیف در بین 30 درصد از دانشجویان بود. برخی محققان معتقدند با افزایش خودکنترلی و کاهش نگرشهای ناکارآمد، سلامت روان بهبود مییابد (ویلسون، ویس و شاک، 2020).
پژوهشهای مختلف نشان میدهند درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی بر انواع متغیرهای مرتبط با سلامت روانی تأثیر مثبت دارند (نگامخام، هلدن و اسمیت، 2019؛ بریدولت، آمانورمز، هارر، کارایولتکی، گیلبادی، یوکتینگ و ایبرت، 2019). شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی[2]، روش درمانی شناختهشده است که بر افزایش سلامت روان (یزدانی، اسمعیلی و نامداری، 1396؛ مک کنویلی، لویس، چامبرز و حاسد، 2019؛ واردی - زونا و واردی، 2020) و خودکنترلی (حاتمیان و قربانی، 2016) و در کاهش نگرشهای ناکارآمد (خوش کردار و رئیسی، 2020) اثر مثبت داشته است. همچنین، شفقت[3] یکی از مهارتهای به کار گرفته شده در ترکیب با مهارتهای ذهنآگاهی برای رسیدن به ارتقای سلامت است (گیلبرت، 2009، نف، 2011).
درمان شفقتمحور با ایجاد یا افزایش رابطۀ شفقتورز بهجای سرزنشکردن، محکومکردن یا خودانتقادی به مراجعان کمک میشود (احمدپور دیزچی، زهراکار و کیامنش، 1396). نتایج مطالعات نشان میدهند آموزش شفقتورزی موجب بهبود سلامت روان (ماک، وانگ، چان و لائو، 2019)؛ افزایش خودکنترلی (مارتین، کنت و هوپول، 2019)، کاهش نگرش ناکارآمد (شفیعی، صادقی و محمدی، 2019؛ ترخان، 1397) و تنظیم هیجانات (کشاورز و خلعتبری، 1397) میشود؛ هرچند بستۀ درمانی ترکیبکنندۀ درمان ذهنآگاهی و ذهن شفقتورز یافت نشد، این دو روش بهطور جداگانه در بهبود وضعیت متغیرهای مرتبط با سلامت روان دانشجویان نتایج موفقیتآمیزی داشتهاند. مطالعاتی نیز وجود دارند که نشان میدهند بین اثربخشی درمانهای ذهنآگاهی با شفقتورزی در اثربخشی بر متغیرهای سلامت روان تفاوت معنادار وجود ندارد (جلالی، آقایی، طالبی و مظاهری، 1394؛ فروستادوتیر و دورجی، 2019؛ الکساندر، تاتوم، آث، تاکوس، ویتمور وفیدالئو، 2012)؛ هرچند در برخی مطالعات دیگر، اثربخشی متفاوتی برای درمانهای مبتنی بر شفقتورزی و ذهنآگاهی به دست آمده است (مکنزی، ابوت و کوکوسکی، 2018). طبق نظر کابات زین، ذهنآگاهی شامل مهارتهای ماندن در لحظه، پذیرش، و زندگی آگاهانه است (کابات زین، 2003). شفقتورزی نیز در برخی اصول مانند همدلی، پذیرش و قضاوتنکردن با ذهنآگاهی اشتراکاتی دارد (جوزیپوویک، 2016). نظریۀ چندسطحی که نظامهای متعامل شناختی (ICS)[4] نامگذاری شده است، انعطافپذیری و پذیرش را از اصول اساسی ذهنآگاهی میداند (برنارد و تیزدل، 1991). گیلبرت (2009) نیز پذیرش، همدلی و قضاوتنکردن و انتقاد از خود را مهارتهای فرد خودشفقتورز معرفی میکند. براساس نظریۀ نف، داشتن نگرش مشفقانه باعث متعادلشدن دیدگاه ذهنی فرد میشود که همان ذهنآگاهی خوانده میشود (نف، 2011). هرچند مبانی نظری دو رویکرد متفاوت است، مؤلفههای این دو روش درمانی با در نظر گرفتن اصول اساسی این دو رویکرد، همپوشانی دارد. رویکرد درمانی شفقتورزی روش جدیدی است که در مطالعات اخیر بهصورت نسبتاً محدود استفاده شده است. تلفیق نوعدوستی و شفقتورزی با رویکرد موفق ذهنآگاهی میتواند فنون وسیعتر و متنوعتری برای بهبود سلامت روان مشاورین و بالینی گران قرار دهد. اهمیت این پژوهش در این است که مشکلات سلامت روان در دانشجویان میتواند آیندۀ فردی و اجتماعی آنها را با خطر مواجه کند و سرمایۀ انسانی کشور را آسیبپذیر کند. نیز بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی چالوس غیربومیاند و این موضوع میتواند زمینهای برای افزایش مشکلات سلامت روان در این دانشگاه ایجاد کند. طبق تحقیقات قبلی، دانشجویان غیربومی بیشتر در معرض مشکلات سلامت رواناند (علوی و اصغری مقدم، 1398). همچنین پژوهش دربارۀ تلفیق فنون و روشهای درمانی در حال ظهور و مقایسۀ آن با درمانهای شناختهشده و اثربخش در این زمینه ضروری است؛ بنابراین، مطالعه با هدف بررسی و مقایسۀ اثربخشی بستۀ آموزشی ذهنآگاهی شفقتمحور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نگرشهای ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان دانشجویان صورت گرفت. فرضیههای زیر در این مطالعه آزموده شدند.
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: این پژوهش یک مطالعه نیمهآزمایشی و با طرح سه گروهی شامل یک گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، یک گروه ذهنآگاهی شفقتمحور و یک گروه گواه با سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (30 روزه) بود. طرح این پژوهش با کد ٢٣٨٢٠٧٠٢٩٦١٠٠١ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس تصویب شده است. جامعۀ آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس در بازه زمانی 3 ماهه اول سال 1398 بودند. تعداد 214 نفر به روش دردسترس، انتخاب و ارزیابی شدند. از میان این دانشجویان، تعداد 45 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی روانشناسی با دامنۀ سنی 19-26 سال انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده (قرعهکشی) در سه گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (15 نفر)، ذهنآگاهی شفقتمحور (15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. میانگین سنی دانشجویان شرکتکننده در تحقیق 2/3±4/23 سال بود. تمام دانشجویان دختر بودند و در سطح کارشناسی تحصیل میکردند. معیارهای ورود شامل کسب نمرۀ بالاتر از خط برش پرسشنامۀ سلامت گلدبرگ (>24)، تمایل به شرکت و ادامۀ جلسات، سن 18 الی 30 سال، دانشجوبودن، شرکتنداشتن در هیچگونه درمان روانشناختی دیگر و معیارهای خروج شامل مصرف داروهای پایینآورندۀ هوشیاری، ابتلا به اختلالات حاد روانپزشکی همزمان، غیبت بیش از دو جلسه، قطع بود. اصول اخلاقی رازداری، استفاده از دادهها فقط در راستای اهداف پژوهش، آزادی و اختیار کامل شرکتکنندگان برای انصراف از ادامۀ مشارکت در پژوهش و ارائۀ نتیجه در صورت درخواست شرکتکنندگان و ارائۀ آموزش به گروه گواه پس از اتمام درمان دورۀ پیگیری شرکتکنندگان، از دیگر شراطی این پژوهش بود.
ابزار سنجش:وایزمن و بک، پرسشنامۀنگرشهای ناکارآمد وایزمن و بک[5] (DAS-26) رادر سال ۱۹۷۸ طراحی کردند. پرسشنامه دارای 26 سؤال است. دارای چهار زیر مقیاس موفقیت - کامل طلبی (سؤالات 3، 6،7، 11، 10، 9)، نیاز به تأیید دیگران (1،2، 4،5، 8،12-13)، نیاز به راضیکردن دیگران (19،20، 21،22،23،24،25-26) و آسیبپذیری - ارزشیابی (14،15،16،17-18) است. در این پرسشنامه، پاسخدهنده میزان موافقت یا مخالفت خود را با هر عبارت روی یک مقیاس ۷ گزینهای بهصورت لیکرت (0-6) مشخص میکند. نمره بالا نشاندهندۀ بالابودن میزان افکار ناکارآمد است. طیف نمرات بین 0-156 قرار دارد. پرسشنامه، نمره معکوس ندارد. در مطالعۀ اولیه وایزمن و بک (1979) روایی سازۀ چهار عامل پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی، تأیید و ضریب پایایی معادل 80/0 گزارش شد. ابراهیمی و موسوی در ایران این پرسشنامه را اعتباریابی کردند و نتایج تحلیل عاملی چهار عامل با عناوین موفقیت – کمالطلبی، نیاز به تأیید دیگران، نیاز به راضیکردن دیگران و آسیبپذیری - ارزشیابی سازۀ پرسشنامه را تأیید کردند. ضریب پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ معادل 93/0 به دست آمد (ابراهیمی و موسوی، 1392). در مطالعۀ حاضر، ضریب پایایی برای نمره کل پرسشنامه با آلفای کرونباخ معادل 78/0 به دست آمد.
پرسشنامۀ خودکنترلی کوتاه[6] تانجنی، بامیستر و بون در سال 2004 ساخته شد؛ این پرسشنامه شامل 13 عبارت با دو خردهمقیاس است. خردهمقیاسها شامل خودکنترلی بازدارنده (سؤالات 1-7) و خودکنترلی اولیه (سؤالات 8-13) است. آزمودنی باید در یک مقیاس لیکرت 5 درجهای (هرگز = 1 تا بسیار زیاد = 5) مشخص شود. طیف نمرات این آزمون بین 13 تا 65 قرار دارد. نمرات بالاتر حاکی از خودمهارگری بیشتر است. درخور ذکر است برخی عبارات فرم کوتاه 2،3،4،5،7،9،10،12،13 مقیاس خودمهارگری بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود. در مطالعۀ اولیه تانجنی، بامیستر و بوم (2004)، روایی ملاکی پرسشنامه با بررسی همبستگی آن با فرم بلند، تأیید و ضریب پایایی معادل 78/0 گزارش شد. متخصصان در پژوهش احمدی جویباری، روایی صوری پرسشنامه را برای گروه دانشآموزان تأیید کردند و آلفای کرونباخ معادل 83/0 برای این پرسشنامه به دست آمد (احمدی جویباری، 1396). در مطالعۀ حاضر، ضریب پایایی برای نمره کل پرسشنامه با آلفای کرونباخ معادل ۶۹/۰ به دست آمد.
پرسشنامۀ سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ):[7]گلدبرگ و هیلیری در سال 1979 این پرسشنامه را طراحی کردند که دارای ۲۸ سؤال و ۴ زیرمقیاس شامل: ۱ – علائم جسمانی ۲- علائم اضطرابی ۳- کارکرد اجتماعی ۴- علائم افسردگی است. هر زیرمقیاس 7 سؤال را در بر میگیرد. پاسخدهی به روش لیکرت در چهار گزینه (0-1-2-3) صورت میگیرد. دامنۀ نمرات بین 0-84 است. نمرات بالاتر نشانۀ وضعیت سلامتی بدتر است. خط برش پرسشنامه نمره 24 است. فاقد نمرهگذاری معکوس است. در مطالعۀ نائینیان، نیک آذین و شعیری (1393)، روایی سازه پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی بهصورت چهار عاملی تأیید شد. ضریب آلفای کرونباخ، نمره کل و مؤلفهها بین 78/0 تا 90/0 گزارش شد که نشاندهندۀ پایایی مناسب پرسشنامه بود. در مطالعۀ سهرابی و جعفری روشن (1395)، آلفای کرونباخ معادل 84/0 به دست آمد. در مطالعۀ حاضر، ضریب پایایی برای نمره کل پرسشنامه با آلفای کرونباخ معادل 83/0 به دست آمد.
روش اجرا و تحلیل: پس از گمارش تصادفی، شرکتکنندگان به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه با استفاده از پرسشنامههای نگرشهای ناکارآمد و خودکنترلی آزمون شدند. سپس هر دو گروه مداخله به مدت هشت هفته در جلسات هفتگی (هر جلسه 90 دقیقه) شرکت کردند. گروه گواه در این مدت هیچگونه درمانی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات، هر سه گروه در مرحلۀ پسآزمون و پیگیری (30 روز بعد) به پرسشنامههای نگرشهای ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان پاسخ دادند. درمانشناختی مبتنی بر ذهنآگاهی، روش شناختهشده است که ساختار مشخص و تأییدشده دارد. محتوای جلسات دو روش ارائه شدهاند (جدول 1 و 2).
جدول 1. ساختارجلساتشناختدرمانیمبتنیبرذهنآگاهی محمدخانی و خانیپور(1391)
جلسۀ قبل از شروع درمان این جلسه با معارفه و ایجاد ارتباط با بیمار. آشنایی گروه با یکدیگر و خاطرنشانکردن رعایت رازداری و حریم خصوصی و ارائۀ پرسشنامهها شروع میشود. پس از معرفی درمان و آشناکردن بیماران با روند و ساختار درمان، بر لزوم انجام تکالیف تأکید شد و به سؤالات و ابهامات آنها در زمینۀ درمان پاسخ داده شد و بدینوسیله بیماران از لحاظ ذهنی آمادۀ آغاز درمان شدند. |
جلسۀ اول: در این جلسه درخصوص کارکرد خودکار ذهن، برچسبها، قضاوتها و عملکرد خودکار ذهن، گفتگو شد و بعد از تشریح اصول ذهنآگاهی، تمرین خوردنِ ذهن آگاهانۀ کشمش |
جلسۀ دوم: شناسایی موانع ذهنیِ بودن در لحظه حال، تمرین برای رهاکردن، بودن در زمان حال، تمرکز و توجه ازطریق تنفس سهدقیقهای |
جلسۀ سوم: تنفس ذهنآگاهانه در مراقبۀ نشسته، تمرکز بر حواس شامل صداها، بوها، مزهها، تصاویر |
جلسۀ چهارم: بودن در لحظۀ حال و تمرین اسکن بدنی |
جلسۀ پنجم: در این جلسه بر اهمیت پذیرش، قضاوتنکردن، ماندن در لحظه حال و رهاکردن تأکید شد |
جلسۀ ششم: پذیرش، مواجهه با افکار ناخوشایند، تأکید بر گذرابودن تجارب، احساسات و افکار و واقعینبودن آنها، اسکن بدنی |
جلسۀ هفتم: مرور فنون آموختهشده، تمرین انتخابی و طرح سؤال چگونه میتوانم به بهترین نحو از خودم مراقبت کنم؟ |
جلسۀ هشتم: جمعبندی، مرور فنون آموختهشده، بازخورد، تأکید بر استفاده از آموختهها |
درخور ذکر است درمان ذهنآگاهی شفقتمحور برای نخستینبار برای این پژوهش، تهیه و تدوین شد. جلسات ذهنآگاهی شفقتمحور به روش تحلیل مضمون آتراید - استرلینگ (2001) طراحی شد. فرآیند تحلیل مضمون به استخراج تعدادی مضامین منجر شد که پس از کدگذاریهای اولیه، از بین 189 منبع به کار گرفته شده، تعداد 38 مضمون پایه نهایی به همراه 11 مضمون سازماندهنده مشخص شد. برای بررسی اعتباریابی شبکه مضامین ترسیم شد. براساس روایی محتوایی بهصورت کیفی، دیدگاه موافق یا مخالف ۱۱ متخصص ارزیاب دربارۀ میزان هماهنگی محتوای قالب مضامین مشخص شد و پس از آن، مقدار روایی محتوایی بر اساس این ارزیابی (۸۳/۰) به دست آمد. از میان استاندارد شاخص 79/0 بزرگتر بود؛ بنابراین، تأیید شد. برای محاسبۀ ضریب اعتبار شبکه براساس دیدگاه گروه خبرگان، از ضریب اعتبار هولستی استفاده شده است که مقدار آن (89/0) به دست آمد؛ این نشان میدهد نتایج تحلیل مضمون بهصورت شبکۀ نهایی مضامین از قابلیت اعتبار نسبتاً مناسبی برخوردار است. یک مطالعۀ اولیه با تعداد 5 نفر از شرکتکنندگان برای تأیید اعتبار بیرونی انجام شد. نتایج بررسی اثربخشی مداخله بر متغیر خودکنترلی حاکی از تأیید اعتبار بیرونی آن بود (۰۵/۰>P، 14/123=F). در زیر، محتوای جلسات اجراشده آمدهاند.
[
جدول 2. محتوی جلسات آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور تدوینشده
|
محتوی |
هفته اول |
آشنایی، معرفی اعضا و روانشناس، بررسی اهداف، انتظارات گروه و محقق، ارائۀ چشمانداز جلسات، ارائۀ توضیح درخصوص ذهنآگاهی و شفقت و اهمیت و اثربخشی آن در سلامت، تمرین تنفس ذهن آگاهانه سهدقیقهای. فضای تنفس 3 دقیقهای تکلیف خانگی: تمرین تنفس ذهن آگاهانه سهدقیقهای؛ ثبت چند نمونه از نامهربانی با خود |
هفته دوم |
مرور جلسه قبلی و تکالیف خانگی جلسه با به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی دربارۀ نامهربانی با خود آغاز شد. درخصوص شفقت و پذیرش خود بر اثرات آن بر سلامت جسمی و روانی و روابط بینفردی بحث شد. سپس تمرین وارسی بدنی صورت گرفت. وارسی بدنی جلسه با تمرین خوردن کشمش و ارائۀ تکلیف خانگی پایان یافت. تکلیف خانگی: ثبت وقایع مرتبط با پذیرش خود، تمرین وارسی بدنی |
هفته سوم |
مرور جلسۀ قبلی و تکالیف خانگی جلسه با به اشتراک گذاشتن تجربیات دربارۀ تجربیات بخشش خود، شفقت به خود و مراقبت از خود آغاز شد. درخصوص اثرات بخشش خود، نحوۀ بخشش خود و مراقبت از خود بحث شد و بر اهمیت آگاهی بر اثرات نامهربانی با خود تأکید شد. مراقبۀ نشسته با تمرکز بر صدا و تنفس تمرین شد. تکلیف خانگی: ثبت وقایع مرتبط با پذیرش دیگران و همدلی، تمرین مراقبۀ نشستۀ روزانه ده دقیقه |
هفته چهارم |
مرور جلسۀ قبلی و تکالیف خانگی به اشتراک گذاشتن تجربۀ پذیرش و همدلی با دیگران. توضیح تفاوت همدلی و همدردی و همانندسازی، اهمیت همدلی با خود و دیگران و پذیرش خود و دیگران مراقبۀ دیدن/مراقبۀ شنیدن با تأکید بر قضاوتنکردن و بودن در لحظه، تمرین افکار و احساسات تکلیف خانگی: مراقبۀ نشسته (حضور ذهن از تنفس، بدن، صداها، افکار و آگاهی بدون جهتگیری خاص)؛ ثبت وقایع عدم شفقت با خود و دیگران |
هفته پنجم |
مرور جلسۀ قبلی و تکالیف خانگی تمرین وارسی بدنی با تأکید بر پذیرش احساسات، تجربیات بدون قضاوت و بودن در لحظه |
هفته ششم |
مرور جلسۀ قبلی و تکالیف خانگی مراقبۀ نشستۀ تجسم افکار؛ راهرفتن ذهن آگاه؛ ثبت وقایع ناخوشایند تکلیف خانگی: فضای تنفس 3 دقیقهای سهبار در هر روز در مواجهه با احساسات و هیجانات ناراحتکننده؛ راهرفتن ذهن آگاه. |
هفته هفتم |
مرور جلسۀ قبلی و تکالیف خانگی مراقبۀ نشسته؛ تمرین ثبت چند نمونه برای مراقبت از خود تکلیف خانگی: تمرین شفقت به خود و دیگران، تمرین مراقبۀ نشسته با تأکید بر بودن در اکنون |
هفته هشتم |
مرور جلسۀ قبلی و تکالیف خانگی وارسی بدنی. بحث و بررسی درخصوص جلسات گذشته و تغییرات و مهارتهای اجراشده در بین جلسات، پسخوراند (گرفتن پسخوراند کتبی از شرکتکنندگان دربارۀ تجاربشان در کلاس). شیء یادآورنده |
با در تحلیل آماری دادهها، در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی نیز پس از بررسی نرمالبودن توزیع دادهها با آزمون شاپیرو ویلک، برابری واریانسهای خطا با آزمون لوین و بررسی مفروضۀ کرویت دادهها با آزمون موچلی[8] از تحلیل واریانس اندازههای مکرر و سپس، آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. دادهها ازطریق بستۀ نرمافزار آماری در علوم اجتماعی نسخه 20 تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها
بررسی متغیرهای جمعیتشناختی نشان داد میانگین سنی دانشجویان شرکتکننده در پژوهش 2/3±4/23 سال بود. تمام دانشجویان دختر بودند و در سطح کارشناسی تحصیل میکردند. پیش از اجرای تحلیل واریانس اندازههای تکرارشده، در راستای بررسی پیشفرضهای این نوع تحلیل، آزمون شاپیرو ویلک نشان داد توزیع دادهها در سرمایۀ عاطفی کلی و سه مؤلفۀ آن در سه مرحلۀ پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری نرمال است (05/0<P). آزمون لوین نشان داد برابری واریانس خطا بین سه گروه پژوهش رعایت شده است (05/0<P). بهمنظور بررسی مفروضۀ کرویت، نتایج آزمون موچلی بررسی شدند و معنادارنبودن آن در سطح 05/0 تأیید شد. سپس سه گروه در متغیرهای خودکنترلی، سلامت روان و نگرشهای ناکارآمد مقایسه شدند. نتیجۀ آزمون پیلاپی برای هر سه متغیر، معنادار بود (۰۵/۰<P).
جدول 3. میانگین و انحراف معیار پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری متغیرها به تفکیک گروههای آزمایش و گواه
متغیر |
گروه |
پیشآزمون |
پسآزمون |
پیگیری |
|||
M |
SD |
M |
SD |
M |
SD |
||
نگرشهای ناکارآمد |
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
69/123 |
40/12 |
07/115 |
15/10 |
112 |
15/10 |
ذهنآگاهی شفقتمحور |
23/127 |
64/8 |
07/112 |
35/10 |
92/108 |
93/10 |
|
گواه |
00/126 |
59/14 |
64/126 |
60/14 |
57/125 |
04/15 |
|
خودکنترلی |
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
76/28 |
34/5 |
76/37 |
13/3 |
38/40 |
27/3 |
ذهنآگاهی شفقتمحور |
07/29 |
51/4 |
38/39 |
70/5 |
69/42 |
61/5 |
|
گواه |
38/29 |
63/5 |
38/29 |
65/5 |
29 |
70/5 |
|
سلامت روان |
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
38/48 |
46/7 |
61/40 |
70/6 |
15/38 |
53/6 |
ذهنآگاهی شفقتمحور |
61/47 |
14/5 |
76/39 |
38/7 |
23/38 |
08/7 |
|
گواه |
35/46 |
06/5 |
64/47 |
69/5 |
28/47 |
34/5 |
شاخصهای توصیفی متغیرها شامل میانگین و انحراف معیار سه گروه در سه بازه زمانی اندازهگیری
آمده است (جدول 3).
جدول4. تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر برای مقایسۀ اثرات درونگروهی و بینگروهی در گروههای آزمایش و گواه
مقیاس |
منبع اثر |
مجموع مجذورات |
درجۀ آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
مجذور اتا |
توان آماری |
نگرشهای ناکارآمد |
زمان |
60/1231 |
2 |
80/1065 |
02/63 |
001/0* |
63/0 |
1 |
زمان ×گروه |
10/1427 |
4 |
77/356 |
09/21 |
001/0* |
53/0 |
89/0 |
|
گروه |
20/2692 |
2 |
10/1346 |
18/3 |
05/0* |
14/0 |
1 |
|
خودکنترلی |
زمان |
47/1474 |
07/1 |
33/1368 |
86/147 |
001/0* |
80/0 |
1 |
زمان× گروه |
65/1345 |
2 |
82/672 |
09/10 |
001/0* |
35/0 |
97/0 |
|
گروه |
21/803 |
15/2 |
69/372 |
27/40 |
001/0* |
69/0 |
1 |
|
سلامت روان |
زمان |
62/848 |
2 |
31/424 |
93/61 |
001/0* |
62/0 |
1 |
زمان ×گروه |
06/612 |
4 |
01/153 |
33/22 |
001/0* |
54/0 |
79/0 |
|
گروه |
65/678 |
2 |
32/339 |
21/3 |
05/0* |
14/0 |
1 |
*P<05/0 , **P<01/0
نتایج مقایسۀ مراحل زمانی، تعامل زمان با گروه و گروهها در جدول (4) آمدهاند. معنیداربودن اثر مراحل زمانی (پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری)، بدین معناست که بین میانگین پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری نمرات نگرشهای ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان در دو گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، بین نمرههای مراحل (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) در این گروهها تفاوت معناداری مشاهده میشود (۰۰۱/۰ >p). همچنین معناداربودن تعامل میان مراحل در متغیرهای بررسیشده، نشان میدهد در مراحل پسآزمون و پیگیری، میانگین گروههای آزمایش نسبت به گروه گواه در نمرات نگرشهای ناکارآمد و سلامت روان، کاهش و در نمرۀ خودکنترلی افزایش داشته است.
جدول 5. نتایج آزمون بونفرونی برای مقایسۀ زوجی بین گروهها
متغیر متغیر |
گروه |
پیشآزمون |
پسآزمون |
پیگیری |
P |
|||
میانگین |
انحرافمعیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
|||
نگرشهای ناکارآمد |
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
69/12 |
40/12 |
07/11 |
15/10 |
112 |
15/10 |
001/0 |
گواه |
00/12 |
59/14 |
64/12 |
60/14 |
57/12 |
04/15 |
||
ذهنآگاهی شفقتمحور |
23/12 |
64/8 |
07/11 |
35/10 |
92/10 |
93/10 |
005/0 |
|
گواه |
00/12 |
59/14 |
64/12 |
60/14 |
57/12 |
04/15 |
||
ذهنآگاهی شفقتمحور |
23/12 |
64/8 |
07/11 |
35/10 |
92/10 |
93/10 |
78/0 |
|
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
69/12 |
40/12 |
07/11 |
15/10 |
112 |
15/10 |
||
خودکنترلی |
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
38/48 |
46/7 |
61/40 |
70/6 |
15/38 |
53/6 |
002/0 |
گواه |
35/46 |
06/5 |
64/47 |
69/5 |
28/47 |
34/5 |
||
ذهنآگاهی شفقتمحور |
61/47 |
14/5 |
76/39 |
38/7 |
23/38 |
08/7 |
001/0 |
|
گواه |
35/46 |
06/5 |
64/47 |
69/5 |
28/47 |
34/5 |
||
ذهنآگاهی شفقتمحور |
61/47 |
14/5 |
76/39 |
38/7 |
23/38 |
08/7 |
96/0 |
|
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
38/48 |
46/7 |
61/40 |
70/6 |
15/38 |
53/6 |
||
سلامت روان |
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
76/28 |
34/5 |
76/37 |
13/3 |
38/40 |
27/3 |
001/0 |
گواه |
38/29 |
63/5 |
38/29 |
65/5 |
29 |
70/5 |
|
|
ذهنآگاهی شفقتمحور |
07/29 |
51/4 |
38/39 |
70/5 |
69/42 |
61/5 |
001/0 |
|
گواه |
38/29 |
63/5 |
38/29 |
65/5 |
29 |
70/5 |
|
|
ذهنآگاهی شفقتمحور |
07/29 |
51/4 |
38/39 |
70/5 |
69/42 |
61/5 |
63/0 |
|
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی |
76/28 |
34/5 |
76/37 |
13/3 |
38/40 |
27/3 |
|
*P<05/0 , **P<01/0
نتایج حاصل از آزمون تعقیبی در جدول (5) نشان میدهند هر دو گروه ذهنآگاهی شفقتمحور و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در افزایش کاهش نگرش ناکارآمد و سلامت روان با گروه گواه در سه مرحله پیش - پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری داشتهاند (۰۵/۰<p). تفاوت دو گروه ازنظر میزان اثربخشی بر متغیرهای تحقیق متفاوت نبود؛ هرچند تفاوت میانگین در گروه ذهنآگاهی شفقتمحور بالاتر از گروه شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بود.
شکل 1. توصیف متغیر نگرشهای ناکارآمد در گروههای آزمایش و گواه در مراحل پیش و پسآزمون و پیگیری به همراه کران بالا و پایین در فاصلۀ اطمینان 95 درصد
شکل 2. توصیف متغیر خودکنترلی در گروههای آزمایش و گواه در مراحل پیش و پسآزمون و پیگیری به همراه کران بالا و پایین در فاصلۀ اطمینان 95 درصد
شکل 3.توصیف متغیر سلامت روانی در گروههای آزمایش و گواه در مراحل پیش و پسآزمون و پیگیری به همراه کران بالا و پایین در فاصلۀ اطمینان 95 درصد
بحث
این مطالعه با هدف تعیین مقایسهای اثربخشی آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نگرشهای ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان دانشجویان صورت گرفت. در این مطالعه، مشخص شد درمانشناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نگرشهای ناکارآمد نقش مثبت دارد. شفیعی و همکاران (2019)، خوش کردار و رئیسی (2020) و ترخان (1397) نیز نتایج مشابهی همسو با یافتههای مطالعۀ حاضر گزارش کردهاند. افراد افسرده و مضطرب با تفکر دائمی و نشخواری خود میخواهند مشکلات خود را حل کنند. درواقع افراد افسرده مسائل را بهصورت درست پردازش نمیکنند و نتیجۀ بهدستآمده از پردازش افکار نیز منطقی نخواهد بود که باعث به وجود آمدن احساسات و افکار منفی در فرد میشود. درمقابل، مهارتهای ذهنآگاهی مبتنی بر درمانشناختی میتواند مانع از چرخۀ افکار منفی شود. در توجیه این یافته از نظریۀ شناختی بک بهره برده میشود. ازنظر او، ابتدا مراجعان باید از آنچه به آن فکر میکنند، آگاه شوند، در گام دوم، باید افکار غلط خود را شناسایی کنند و در ادامه، باید به آنها کمک کرد با جایگزینکردن افکار سازگارانه و دریافت بازخورد لازم بتوانند افکار خود را بازسازی کنند؛ بنابراین، با توجه به مراحل طیشده در جلسات، شامل شناسایی و آگاهی از افکار و جایگزینکردن، این یافته دور از انتظار نبود که شرکتکنندگان بتوانند نگرشهای ناکارآمد خود را کاهش دهند.
در توجیه این یافته میتوان گفت براساس نظریۀ نف، داشتن نگرش مشفقانه، تعادلشناختی و ذهنی فرد را افزایش میدهد. این توانایی معادلِ داشتن ذهنآگاهی بالا است. داشتن احساس شفقتورزی موجب میشود احساسات منفی فرد دربارۀ خودش کاهش پیدا کند. بخش ذهن آگاهانه این مؤلفه این است که شخص به جای پنهانکردن با بیاعتناشدن به نواقص خود، آنها را بهوضوح مشاهده کند و بپذیرد. شفقتورزی ازطریق پذیرش، به کاهش چالشهای فکری اشخاص کمک میکند. درواقع با تغییر احساسات منفی به احساسات مثبت، فرد شفقتورز راههای جدیدی برای رویارویی با مسایل مییابد (نف، 2011). این فرآیند در طی جلسات ذهنآگاهی شفقتمحور با تلفیق فنون شفقتورزی و ذهنآگاهی در هر جلسه صورت گرفت؛ بدین معنا که در هر جلسه در کنار یک تمرین ذهنآگاهی از تمرین شفقتورزی نیز بهره برده شد. مجموع این جلسات موجب افزایش آگاهی از احساسات و پذیرش آنها میشد. یکی از ویژگیهای اصلی نگرشهای ناکارآمد، ناخودآگاه بودن آنهاست؛ بهطوریکه فرد معمولاً از چگونگی ایجاد این نگرشها و تأثیر آن بر زندگیاش آگاه نیست. به نظر میرسد آگاهی از نگرشهای ناکارآمد و واکنشنداشتن در مقابل آنها علاوه بر اینکه موجب افزایش خودآگاهی فرد میشود، مواجهه با این افکار و نگرشها از قدرت آزاردهندۀ آنها میکاهد؛ زیرا فرد هنگام مواجهه دست به قضاوت نمیزند و واکنشی نشان نمیدهد و بهمرور در زندگی روزمره نیز فرا میگیرد که در مقابل ناراحتیهای خاص نگرشهای ناخودآگاه و ناکارآمد، واکنش نشان ندهد و آشفته نشود.
میانگین نمرات متغیر خودکنترلی در مراحل پیش – پسآزمون و پیگیری با گروه گواه تفاوت معنادار داشته است؛ بدین معنا که بستۀ آموزشی ذهنآگاهی شفقتمحور و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در مقایسه با گروه گواه، معنادار بوده است. روش بستۀ آموزشی ذهنآگاهی شفقتمحور و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر خودکنترلی دانشجویان تأثیر معنادار دارد؛ درحالیکه بین میزان اثربخشی این دو روش تفاوت معنادار وجود ندارد. این یافته با نتایج بهدستآمده در مطالعۀ الکساندر و همکاران (2012) همسو بود؛ هرچند برخلاف یافتههای مطالعۀ حاضر نتایج مطالعۀ مکنزی و همکارانش (2018) نشان داد درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی نسبت به درمانهای مبتنی بر رویکرد شناختی، اثر بیشتری در تسلط بر افکار افراد افسرده دارند. در توجیه این تفاوت میتوان گفت نمونههای شرکتکننده در پژوهش حاضر، دانشجویان با نمره بالای خط برش در پرسشنامۀ سلامت بودند و دچار افسردگی بالینی نبودند. نیز در مطالعۀ حاضر از فنون متفاوت و پرسشنامههای متفاوتی استفاده شده است.
ذهنآگاهیِ بالاتر با تکانشگریِ کمتر و توانایی بیشتر در کنترل هیجانی، همبستگی دارد. توانایی آگاهی از ذهن و زندگی ذهن آگاهانه با احساس تسلط بر خود و محیط در ارتباط است. انتظار میرود افرادی که میتوانند در تنظیم هیجانات خود در لحظه، توانایی نشان دهند، بتوانند در کنترل خود نیز توانمندتر عمل کنند. این مهارت با تمرین قضاوتنکردن، رویارویی و پذیرش افکار ناخواسته ایجاد میشوند. توانایی کنترل و تنظیم هیجانات و احساسات، هستۀ مرکزی تمرینات ذهنآگاهی است. زمانی که این تمرینات در ترکیب با فنون شفقت، میزان خودانتقادی و دیگرانتقادی را کاهش دهند، فرد توانایی و جرأت بیشتری برای مواجهه با افکار و احساسات خود پیدا میکند و میتواند با استرس کمتری روی موضوع مشخصی تمرکز کند که این موجب افزایش کنترل فکر میشود. همچنین پذیرش افکار به سازماندهی افکار کمک میکند و سرکوبهای ناخودآگاه کاهش پیدا میکند و انرژی کمتری صرف استرسها با منشأ نامشخص میشود. در همین راستا افراد یاد میگیرند چگونه به شکلی متفاوت با افکار ناکارآمد و غیرمنطقی و هیجانات و احساسات منفی خود ارتباط برقرار کنند و این روش درمانی با ایجاد پذیرش از آسیبپذیری و حساسیتهای غیرمنطقی در موقعیتهای استرسزا میکاهد. درمجموع به نظر میرسد مکانیسم اصلی ذهنآگاهی، خودکنترلی توجه باشد؛ زیرا متمرکزکردن مکرر توجه روی یک محرک خنثی مثل تنفس باعث افزایش توانایی کنترل توجه میشود.
با توجه به اینکه لحظۀ حال همیشه در حال تغییر است، ذهنآگاهی از زمان حال مستلزم این است که شرکتکنندگان، آگاهانه و پیوسته، توجهشان را بر هر آنچه در آن لحظه رخ میدهد، متمرکز نگه دارند؛ بدون اینکه این توجه با آنچه قبلاً در گذشته اتفاق افتاده است یا آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، منحرف شود. در جلسات به شرکتکنندگان آموزش داده شد هر زمان که افکار و احساسات ظاهر شدند، از وقوع آنها آگاه شوند، با این افکار پریشان نشوند و سپس تمرکزشان را به لحظۀ حال برگردانند. تکرار مکرر این امر در طی تمرینات رسمی و غیررسمی در کلاس و خارج از کلاس، موجب تقویت توانایی در تنظیم و کنترل توجه شده است که از این توانایی بهعنوان خودکنترلی نیز یاد میشود. همچنین بازسازی شناختی در طی جلسات با استفاده از فنون شناختی موجب شد افرادی که به دلیل توانانبودن در تنظیم افکار و هیجانات خود احساس سردرگمی میکردند، توانایی کنترل بیشتری گزارش کنند.
یافتۀ دیگر مطالعه این بود که آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر سلامت روان دانشجویان اثربخش بوده است؛ بدین معنا که بستۀ آموزشی ذهنآگاهی شفقتمحور و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در مقایسه با گروه گواه دارای اثر معنادار بوده است. مک کنویل و همکاران (2019) همسو با یافتههای مطالعۀ حاضر به این نتیجه رسیدند که درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود سلامت روان دانشجویان اثر مثبت دارند. نتایج مثبتی در مطالعۀ اخیر واردی - زونا و واردی (2020) درخصوص اثربخشی معنادار درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی بر متغیرهای مرتبط با سلامتی گزارش شدند. نتایج مطالعۀ ماک و همکاران (2019) نشان دادند آموزش شفقتورزی موجب بهبود سلامت روان میشود. در مطالعه (مارتین و همکاران، 2019) مشخص شد آموزش شفقتورزی موجب افزایش خودکنترلی میشود. ترخان (1397) نیز به این نتیجه دست یافت که با آموزش شفقتورزی نگرشهای ناکارآمد کاهش مییابد.
در مقایسۀ این نتیجه با مطالعات قبلی، این نکته باید در نظر گرفته شود که مداخلات مبتنی بر شفقت بهتازگی تدوین شده و مطالعات اندکی در این زمینه صورت گرفته است. همچنین بستۀ آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور در این مطالعه تدوین شده است؛ بنابراین، مطالعهای قبلاً با این بسته صورت نگرفته است که بتوان آن را با نتایج بهدستآمده از مداخلات ذهنآگاهی مبتنی بر درمان شناختی مقایسه کرد. در مطالعات معدودی، اثر درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناختی رفتاری بررسی شده است؛ بهطور مثال، جلالی و همکارانش (1394) با هدف مقایسۀ اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بومیشده و آموزش شناختی ـ رفتاری بر نگرشهای ناکارآمد و عواطف شغلی کارکنان مطالعهای انجام دادند. نتایج نشان دادند در مرحلۀ پیشآزمون، تفاوت معناداری بین نگرشهای ناکارآمد و عواطف شغلی گروههای آزمایش و گواه وجود ندارد؛ اما در مرحلۀ پسآزمون و پیگیری، هر دو روش درمانی در مقایسه با گروه گواه بهصورت معناداری در کاهش نگرشهای ناکارآمد مؤثر بودند و تفاوت معناداری نشان دادند. فروستادوتیر و دورجی (2019) نیز همسو با یافتههای مطالعۀ حاضر به این نتیجه رسیدند که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان شفقتمحور بر نشخوار فکری و افکار تکرارشونده در افراد مضطرب، اثربخشی مشابهی داشته است و بین این دو روش درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
همچنین ذهنآگاهی و آموزش آن در تعدیل نمرات سلامت روان نقش دارد؛ زیرا باعث تعدیل احساسات، قضاوتنکردن و افزایش آگاهی نسبت به احساسات روانی و جسمانی میشود و به مشاهده و پذیرفتن هیجانات و پدیدههای فیزیکی، همانطور که اتفاق میافتند، کمک میکند (کابات زین، 2003). به عبارت دیگر، آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی از این نظر که توجه و آگاهی فرد را نسبت به احساسات فیزیکی و روانی بیشتر میکند و احساس اعتماد در زندگی، شفقتورزی، همدلی، احساس عشق عمیق به دیگران و پذیرش رخدادهای زندگی را به دنبال دارد، موجب افزایش آگاهی از توانایی خود میشود و به مقابله با استرس کمک میکند؛ زیرا فرد دارای خودآگاهی، واکنشهای خود را در زمان استرس تشخیص میدهد و میتواند ازطریق این آگاهی، واکنشها را تعدیل کند؛ همچنان که یکی از جنبههای مهم آموزش ذهنآگاهی این است که افراد یاد میگیرند حوادث ذهنی را بهصورت مثبت تجربه کنند و بدون درگیرشدن با افکار، آنها را بدون قضاوت بپذیرند.
درکل، یافتههای مطالعۀ حاضر نشان دادند هر دو بستۀ آموزشی ذهنآگاهی شفقتمحور و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی میتوانند در بهبود نگرشهای ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان دانشجویان مؤثر واقع شوند؛ بنابراین، پیشنهاد میشود بستۀ آموزشی ذهنآگاهی شفقتمحور - که در این مطالعه تدوین شد - در گروههای بالینی و غیربالینی، اجرا و اثربخشی آن بهتنهایی و در مقایسه با سایر مداخلات بررسی شود. به سبب اینکه افراد ممکن است با توجه به مشکلات زمینهای، سطح تحصیلات یا براساس جنسیت، پاسخ متفاوتی به این روش نشان دهند، پیشنهاد میشود افراد براساس سن، تحصیلات و جنس در گروههای آموزشی مختلف، جایگزین و ازنظر اثربخشی روشها مقایسه شوند.