نویسندگان
1 کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2 دانشیار گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
3 استاد گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This study was designed to investigate the effect of couple positivity training on marital attributions of married women in Isfahan. This study included two parts, the first was qualitative and another was quantitative. The design of this study in qualitative part was the texts and references related to positivity concepts. The methodology of this research on quantitative part was quasi experimental with pretest- posttest design and follow-up with control group. For selecting statistical sample, 60 married women were selected counseling clinics and family cultural center and randomly designed to experimental and control groups (each group 30 participants). The research instrument was Relationship Attribution Questionnaire (Bradbury & Fincham). The couple positivity training was administered to experimental group, in nine sessions but not to the control group. The data were analyzed using covariance analysis. The results as well as follow-up showed that couple positivity training improved marital attributions. It was effective in marital attributions subscales included internal/external to spouse, internal/ external on self, intentional/inadvertent, selfish/unselfish, blame/ forgiveness. But it wasn’t effective on the subscales of stable/ unstable and global/ specific.
کلیدواژهها [English]
عواملی وجود دارند که میتوانند پیامدهای مثبت یک ارتباط را تضعیف کرده و موجب عدم درک درست پیام فرستاده شده یا به عبارتی رمزگشایی صحیح آن شوند که به عنوان نمونه میتوان به باورهای غلط، پیش داوریها و نگرشهای منفی اشاره نمود (خلعتبری، قربان شیرودی و مهدویون، 1388). از میان عوامل شناختی تأثیرگذار در روابط زناشویی، برادبوری و فینچام (1992)، بیشترین توجه را به اسنادهایی میدانند که هر همسر برای رفتارهای دیگری و وقایع مربوط به روابطشان ارائه مینماید. از طرفی زوجینی که اسنادهای زناشویی[1] منفی دارند، نشان دادهاند توانایی کمتری در حفظ کیفیت و رضایت کلی زناشویی در مواجهه با جنبههای منفی روابط دارند (مک نولتی و کارنی، 2001). فینچام، هارولد و فیلیپس (2000)، معتقدند اسنادها در کیفیت رابطه زناشویی به اندازهای اهمیت دارند که باید با مداخلههای درمانی برای اختلالات کار کردی زناشویی تلاش شود تا اسنادهای همسران تغییر داده شود.
به نظر میرسد مداخلههای درمانی که باورهای مراجع را با روش مثبتتری بتواند تغییر دهد موثر بوده و همکاری مراجع را افزایش میدهد. با ظهور روانشناسی مثبتگرا[2] ، صاحبنظران و پژوهشگران توجه خود را صرف بررسی توانمندیهای انسان کردند و در عوض توجه محض به تجارب یا تصورات منفی، افراد به بررسی سازههایی چون امید[3]، معنویت[4]، خوشبینی[5] و قدردانی[6] پرداختند (اسنایدر و مک کولاف، 2000). رویکرد روانشناسی مثبتنگر، رویکرد جدیدی به شناخت درمانی و همچنین ضمیمهای از شناخت درمانی است (فریش، 2006، ترجمه خمسه، 1390).
زوجین اغلب در یک چرخه منفی گیر میکنند که بر هم زدن آن دشوار است. زوجین معمولاً در مورد جنبههای منفی نشخوار ذهنی دارند در حالی که توجه کمی به جنبههای مثبت دارند. اشتباهات گذشته شریکان بزرگ جلوه میکند در حالی که خاطرات شادی و لذت اغلب مهمتر هستند. بسیاری از مداخلات مثبتنگر که براساس مدارک کنونی وجود دارند میتوانند به زوجین کمک کنند که بر خصوصیت با ارزش ارتباطشان تأکید کنند (کافمن و سیلبرمن، 2008).
پژوهشهای بسیاری نشان میدهند که تمایل به دیدن نقاط قوت حتی در یکی از زوجین یکی از قویترین پیشبینی کنندههای طول عمر رابطه است. کسانی که آگاهی زیادی از ویژگیهای مثبت شریکشان دارند، حتی ویژگیهایی را که دیگران نمیتوانند به آن توجه کنند به احتمال بیشتری در روابطشان شاد هستند و احتمال کمتری دارد که آن رابطه به جدایی و طلاق کشیده شود (موری، 2005). در همین ارتباط در پژوهش فینچام، پالیری و ریگالیا (2002)، نقش کیفیت رابطه زناشویی، اسنادها، همدلی و عواطف ارتباطی در بخشودگی به عنوان یکی از مولفههای مهم مثبتنگری را بررسی شد. آنها نشان دادند که کیفیت رابطه زناشویی پیشبین خوبی برای اسنادهایی است که از طریق کاهش واکنشهای عاطفی منفی و افزایش همدلی به طور مستقیم و غیر مستقیم، بخشیدن دیگران را تسهیل میکند.
از طرف دیگر هرپس زینسکی (2012) پژوهشی با عنوان تغییرات در اسنادهای منفی در طول دوره زوج درمانی برای سوء رفتار ارتباطها و تغییرات در رضایت و رفتار زوجین انجام داد. این پژوهش بر روی 25 زوج که تحت زوج درمانی شناختی- رفتاری و 30 زوج که تحت زوج درمانی سیستممدار بودند انجام شد. نتایج نشان داد که اسناددهی منفی زنان و مردان در هردو درمان کاهش یافت که موجب افزایش رضایت و کاهش ارتباطات منفی میشود. همچنین ارتباطات مثبت را افزایش میدهد. یافتهها به اهمیت تغییر اسنادهای منفی تاکید میکنند.
همچنین مونرو (2011)، نشان داد که زوج درمانی به شیوه مثبتنگر میتواند ضعفهایی که در حوزههای عصبانیت، حسادت، مسایل جنسی، مدیریتی و یافتن شریک زندگی در ناتوانان ذهنی وجود دارد را کاهش دهد. مونرو با توجه به نقاط قوت به جای تمرکز بر نقاط ضعف زوجین و برجسته کردن مراسم خانوادگی آنها توانسته است نقاط ضعف را در زوجین کمرنگ نماید. در پژوهشی دیگرکراپلی و رید (2008) نقش میانجیگری اسنادها در تاثیر صمیمیت و نزدیکی ادراک شده بر رضایت زناشویی را بررسی کردند . نتایج نشان داد که اسنادهای ارتباطی میانجی تاثیر نزدیکی و صمیمیت ادراک شده بر رضایت زناشویی است، به طوری که صمیمیت بیشتر از طریق فراخوانی اسنادهای مثبت به رضایت زناشویی بالاتر میانجامد.
در ایران نیز عبادی، سودانی، فقیهی و حسینپور (1388) در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش مثبتنگری با تأکید بر آیات قرآن بر افزایش امید به زندگی زنان مطلقه شهر اهواز پرداختند. یافتههای پژوهشی آنان نشان داد که آموزش مثبتنگری با تأکید بر آیات قرآن بر افزایش امید موثر بوده و نتایج باثباتی را نیز با توجه به پیگیری انجام شده پس از یک ماه به دنبال داشت. در پژوهشی در مورد ارتباط بین معنویت (یکی از مولفه های مثبت نگری) و سبکهای اسناد ماتیس، فونتنت و هاتچرکی (2003)، این نتیجه رسیدند که عقاید معنوی و رفتارهای مذهبی قدرت تعدیل هیجانات را دارند و معنویت میتواند به عنوان یک منبع مقابله مورد استفاده قرار گیرد. آنها مطرح کردند که عامل معنویت و مذهب میتواند ارزیابی از منابع در دسترس شخص را برای پاسخ به تنشها شکل دهد، ارزیابی شناختی از موقعیتهای تنشزا را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. به علاوه عامل معنویت، فرایندهای اسنادی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و در ایجاد احساس با معنا بودن، احساس کنترل و عزت نفس موثر است.
در پژوهشی دیگر در ارتباط با سبک تبیین، رودریگز (2006) نشان داد که سبک تبیین و رضایت از زندگی و شادی با هم رابطه دارند. کسانی که سبک تبیین مثبت دارند در مجموع شادی و رضایت بیشتری از زندگی دارند. و هم چنین هلینگ (2005) با مطالعه ارتباط بین سبک اسناد و رضایت زناشویی زوجهای متأهل نشان داد که اسناد مثبت با رضایت زناشویی همبستگی مثبت دارد و اسناد منفی با رضایت زناشویی همبستگی منفی دارد.
در همین ارتباط گیلهام (2003) در پژوهش خود دریافت که سبک اسنادی مثبت و تمایل پایدار به اسناد نتایج منفی به عوامل بیرونی، بیثباتی و خاص با تندرستی روانشناختی و سلامتی زوجین رابطه دارد، همسرانی که نگرش مثبت نسبت به خود و دیگران دارند شادی زناشویی بیشتری را گزارش میکنند. از طرف دیگرگوردون، فریدمن، میلر و گاتنر (2005) برای پیبردن به رابطه بین اسنادها، اختلاف زناشویی و افسردگی به بررسی سه مدل بر روی یک نمونه 113 نفری پرداختند. پژوهش آنها این فرضیه را اثبات کرد که اسنادها به جز اسنادهای ثبات و کیفیت واسطه رابطه بین آشفتگی زوجی و افسردگی نمیباشند. در پژوهشی دیگر در ایران نجفلویی (1382) برای تعیین اثربخشی زوج درمانی شناختی در تغییر سبک اسناد و کاهش اختلافات زناشویی به صورت موردی انجام داد. نتایج نشان داد که جلسات مشاوره باعث کاهش اسنادهای نادرست زوجین و میزان تعارضات زناشویی آنها شده است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که اسنادهای نادرست باعث ایجاد اختلاف زناشویی میشود که در این اسناددهی، زن نقش بیشتری دارد.
پژوهش حاضر در راستای چنین اهدافی در صدد است تا با تدوین بسته آموزشی مثبتنگری آموزشی با استفاده از متون مرتبط با خانواده و زوجین در راستای مثبتنگری اصولی را آموزش دهد و اثر آن را بر میزان اسنادهای زناشویی زنان متأهل مورد بررسی قرار دهد. با توجه به این که زنان نقش مهمی در رشد و ارتقای سلامت روحی و روانی خانواده دارند و از طرفی اسنادهای زناشویی منفی می-تواند باعث ایجاد مشکلاتی در زمینه بهداشت روانی آنها شود و آنها را به سمت منفینگری و در نتیجه اختلافات زناشویی بیشتر سوق دهد، لذا در پژوهش حاضر پژوهشگر بر آن شد که با تدوین بسته آموزشی مثبتنگری زوجی و بررسی اثربخشی آن بر اسنادهای زناشویی زنان متأهل گام کوچکی در جهت توسعه و بهبود بهداشت خانواده و کاهش مشکلات آنها بردارد. هدف پژوهش تدوین بسته آموزشی مثبتنگری زوجی و تعیین اثربخشی بسته آموزشی مثبت-نگری زوجی بر اسنادهای زناشویی و ابعاد آن (درونی/ بیرونی به همسر، درونی/ بیرونی به خود، پایدار/ ناپایدار، کلی/ جزئی، عمدی/ غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه/ نوع دوستانه و سزاوار سرزنش/ گذشت) بود.
فرضیه های این پژوهش عبارت بودند از 1- بین نمرههای مولفههای پسآزمون اسنادهای زناشویی در دو گروه آموزش و کنترل تفاوت وجود دارد. 2- بین نمرههای مولفههای پیگیری اسنادهای زناشویی در دو گروه آموزش و کنترل تفاوت وجود دارد.
روش
روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه:روش این پژوهش ترکیبی (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود، ابتدا به مطالعه و بررسی پیشینه نظری و پژوهشی مرتبط با مثبتنگری زوجی پرداخته شد. جهت تدوین مهارتهای مثبتنگری زوجی از ادبیات پژوهش مرتبط با مهارتهای مثبت نگری در کتب، مجلات علمی، پایان نامهها و پایگاههای علمی استفاده شد. سپس این مهارتها طبقه بندی شد تا در نهایت مجموعهای از مهارتهای مثبتنگری زوجی تدوین شد. این بخش از پژوهش با تجزیه و تحلیل متون موجود در زمینه مثبتنگری و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی برای کاوش مهارتهای مثبتنگری زوجی و استخراج مقولههای نهایی انجام شد.
سپس از روش نیمه تجربی با پیشآزمون، پسآزمون، پیگیری و گروه کنترل استفاده شد. متغیر مستقل آموزش مثبتنگری زوجی بود که فقط در گروه آزمایش اعمال شد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر اصفهان در زمستان 1392 بود. به منظور نمونهگیری آزمودنیها در مرحله اول به شیوه داوطلبانه، در فرهنگسرای خانواده اصفهان، کلینیکهای مددکاری و مراکز مشاوره برای شرکت در دوره اطلاعیه نصب شد و از داوطلبان ثبت نام به عمل آمد.
در مرحله دوم، از بین آزمودنیهای دارای ملاکهای ورودی شامل (متاهل بودن، داشتن حداقل تحصیلات دیپلم، حداکثر طول مدت ازدواج 20 سال و تمایل به شرکت در پژوهش) 60 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروههای کنترل و آزمایش 30 نفری گمارده شدند.
ابزار سنجش: پرسشنامه اسنادهای زناشویی[7]:این مقیاس توسط برادبوری و فینچام در سال 1992 ساخته شده است. سازندگان ابتدا سه بعد کلی شامل اسنادهای علی، اسنادهای مسئولیت و اسنادهای سرزنش را در نظر گرفتند، سپس به دلیل همبستگی بالا بین اسنادهای مسئولیت و اسنادهای سرزنش و عدم تفاوت معنادار در واکنش زوجین به این دو بعد، آنها را در یکدیگر ادغام کرده و دو زیر مقیاس یکی اسنادهای علی و اسنادهای مسئولیت را معرفی نمودند. این مقیاس دربرگیرنده گویههایی در توصیف چهار موقعیت فرضی منفی است که به علتهای احتمالی رفتار همسران در آن چهار موقعیت میپردازد و هفت نوع اسناد را در دو بعد کلی اسنادهای علی و اسنادهای مسئولیت در برمیگیرد. پرسشنامه شامل 28 سؤال دارای طیف لیکرت 7 درجه (شدیداً مخالفم تا کاملاً موافقم) و 7 بعد جزئی درونی /بیرونی به همسر، درونی / بیرونی به خود، پایدار/ ناپایدار، کلی / جزئی، عمدی / غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه/ نوع دوستانه و سزاوار سرزنش/ گذشت است، که هر بعد با چهار گویه سنجیده میشود. به طورکلی این پرسشنامه دارای 7 خرده مقیاس است و حداقل نمره در کل پرسشنامه 28 و حداکثر نمره 168 است. این پرسشنامه نمرهگذاری معکوس ندارد و همه سوالات به صورت مستقیم نمرهگذاری میشوند. نمره بالاتر به معنای وجود مشکل اسنادی و نمره پایین به معنای عدم وجود مشکل اسنادی است.
برادبوری و فینچام (1992) ضریب آلفای پرسشنامه را 70/0 تا 83/0 گزارش نمودند. خجسته مهر، کوچکی و رجبی (1391) پایایی این مقیاس را به شیوه آلفای کرونباخ برای بعد اسنادهای علی 88/0 و برای بعد مسئولیتپذیری 85/0 به دست آمد.در پژوهش خجسته مهر، غفاری و کرایی (1389) آلفای کرونباخ برای بعد علی و بعد مسئولیت به ترتیب 72/0 و 83/0 به دست آمد. پایایی به دست آمده در این پژوهش برای کل مقیاس 86/0 و برای بعد علی و بعد مسئولیت به ترتیب 89/0 و 87/0 به دست آمده است. همچنین آلفای کرونباخ برای ابعاد اسناد درونی/بیرونی به همسر 75/0، درونی/بیرونی به خود 82/0، پایدار/ناپایدار 71/0، کلی/جزیی 83/0، انگیزه خودخواهانه/نوع دوستانه 66/0، سزاوار سرزنش/گذشت 85/0 به دست آمد.
آموزش مثبتنگری زوجی در طول نه جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد و بعد از پایان جلسات روی هر دو گروه پسآزمون اجرا شد. بخشی از روش پژوهش برای دستیابی به مهارتهای مثبتنگری زوجی، روش کیفی بود. در نهایت الگوی نهایی مثبتنگری زوجی به صورت شکل 1 تدوین شد.
مثبتنگری زوجی |
مولفههای درونفردی |
مولفههای بینفردی |
امید
|
معنویت
|
شادمانی
|
خوشبینی
|
عشق
|
قدردانی
|
بخشودگی
|
شکل (1) الگوی نهایی مثبت نگری زوجی
مفاهیم و مطالب جلسات مثبتنگری زوجی از منابع و کتبی همچون روانشناسی مثبت (کار، 1391)، فنون روانشناسی مثبتگرا (مگیار مویی،1391)، پنج زبان عشق (گری چپمن،1390)، شادمانی اصیل (عابدی و ایزدی،1393)، شادمانی درونی (سلیگمن، 1391)، نقش معنویت در ازدواج و مشاوره خانواده (اوندرا، 1393)، معنویت و روانشناسی مثبت (اشنایدر و لوپز، 1390)، خوشبینی آموخته شده (سلیگمن، 1391)، قدردانی شیوهای برای زندگی (هی، 1392)، آموزش بخشش به زوجها (صفری، 1392)، جادوی بخشش (طیبنما، 1393) و مبانی امید و امید درمانی (بهاری، 1390) استخراج شده است. خلاصه جلسات آموزشی شرح جدول 1 است:
جدول (1) محتوای دوره آموزش مثبتنگری زوجی
جلسه |
موضوع |
اهداف و خلاصه جلسه |
اول |
معارفه، آشنایی با مفهوم مثبتنگری زوجی و انجام ارزیابیهای اولیه |
آشنایی با اعضا، تکمیل پرسشنامههای پیشآزمون، توضیح پیرامون جلسات و مثبتنگری، تکمیل پرسشنامه VIA(شناخت توانمندیها و قابلیتها). |
دوم |
معرفی مفهوم عشق ورزیدن |
تبیین پنج زبان عشق، توضیح اهمیت عشق ورزیدن در زندگی زناشویی، ارائه تکالیف. |
سوم |
آموزش مهارتهای شادمانی |
تبیین شادمانی از دیدگاه مدرن و فرامدرن، توضیح تکنیکهای شادمانی، ارائه تکالیف. |
چهارم |
معرفی مفهوم معنویت |
تببین مفهوم معنویت، ترغیب کردن اعضا به پیدا کردن معنا در زندگی مشترک، ارائه تکالیف. |
پنجم |
معرفی مدل خوشبینی |
تبیین تفاوت خوشبینی تو خالی با پیش بینی واقعی، معرفی مدل ABCDE، شناسایی تحریفات شناختی، ارائه تکالیف. |
ششم |
معرفی مفهوم قدردانی |
تبیین پیامدهای مثبت قدردانی و آثار آن در زندگی مشترک، بیان روشهای مختلف ابراز قدردانی، ارائه تکالیف. |
هفتم |
معرفی مدل فرایند بخشودگی |
تبیین ماهیت بخشودگی و فرآیند آن، بررسی دفاعهای روانی ناموثر، در نظر گرفتن بخشش به عنوان یک گزینه، ارائه تکالیف. |
هشتم |
معرفی مفهوم امید و کاربست آن در زندگی مشترک |
تبیین مفهوم امید در زندگی زناشویی، چگونگی غلبه بر موانع در راه رسیدن به هدف، ارائه تکالیف. |
نهم |
جمعبندی جلسات و اختتام |
تشکر از اعضا، متمرکز ساختن ذهن اعضا برای تعیین اهداف آتی، تکمیل پرسشنامههای پسآزمون، ارائه خلاصهای از مباحث جلسات به اعضا. |
تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از این پژوهش به وسیله نرمافزار SPSS 16 با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره صورت گرفت. در تحلیل واریانس چندمتغیره تأثیر نمرههای پیشآزمون از روی نمرات پسآزمون برداشته شد و سپس دو گروه با توجه به میانگینهای تعدیل شده مورد مقایسه قرار گرفتند. در ابتدای یافتهها، نمونهها بر حسب جمعیت شناسی توصیف شدند.
میانگین و انحراف استاندارد نمرههای اسنادهای زناشویی و ابعاد آن به تفکیک دو گروه در جدول 2 ارائه شده است.
یافتهها
ویژگیهای جمعیتشناختی آزمودنیها بدین صورت بود: میزان تحصیلات درگروه آزمایش 7/26 درصد دیپلم، 7/46 درصد فوق دیپلم و 7/26 درصد لیسانس و فوق لیسانس بودند و در گروه کنترل 3/33 درصد دیپلم، 7/46 درصد فوق دیپلم و 20 درصد لیسانس و فوق لیسانس بودند، میانگین سن آزمودنیها در گروه آزمایش 29 سال و در گروه کنترل3/27 سال بود، میانگین مدت ازدواج در گروه آزمایش 4/8 سال و در گروه کنترل 9/7سال بود، تعداد فرزندان در گروه آزمایش7/16 فرزندی نداشتند، 7/46 درصد دارای 1 فرزند، 7/36 دارای 2 فرزند یا بیشتر بودند و در گروه کنترل 3/13 درصد بدون فرزند ، 40 درصد دارای 1 فرزند و 7/46 درصد هم دارای 2 فرزند یا بیشتر بودند و از لحاظ وضعیت اشتغال، 30 درصد آزمودنیهای گروه آزمایش و 3/33 آزمودنیهای گروه کنترل شاغل و 70 درصد آزمودنیهای گروه آزمایش و 7/66 درصد آزمودنیهای گروه کنترل غیرشاغل و خانهدار بودند.
جدول (2) میانگین و انحراف استاندارد نمرههای متغیرهای پژوهشی درمراحل پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری
متغیر |
گروه |
پیشآزمون |
پسآزمون |
پیگیری |
|||
|
|
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
درونی/بیرونی به همسر |
آزمایش |
16/17 |
41/4 |
70/8 |
34/1 |
96/8 |
4/1 |
کنترل |
50/17 |
43/1 |
26/17 |
43/1 |
26/17 |
4/1 |
|
درونی / بیرونی به خود |
آزمایش |
13/17 |
54/1 |
73/8 |
46/1 |
0/9 |
4/1 |
کنترل |
80/17 |
18/1 |
96/16 |
54/1 |
96/16 |
5/1 |
|
پایدار / ناپایدار |
آزمایش |
20/17 |
47/1 |
06/17 |
31/1 |
2/17 |
4/1 |
کنترل |
63/17 |
60/1 |
73/16 |
68/1 |
73/16 |
6/1 |
|
کلی/ جزئی |
آزمایش |
30/17 |
60/1 |
33/17 |
37/1 |
6/17 |
4/1 |
کنترل |
73/16 |
41/1 |
13/17 |
27/1 |
13/17 |
2/1 |
|
عمدی/ غیرعمدی |
آزمایش |
16/17 |
44/1 |
66/9 |
39/1 |
0/10 |
3/1 |
کنترل |
70/16 |
39/1 |
30/17 |
29/1 |
3/17 |
2/1 |
|
انگیزه خودخواهانه/ نوع دوستانه |
آزمایش |
90/16 |
39/1 |
43/9 |
43/1 |
66/9 |
4/1 |
کنترل |
06/17 |
50/1 |
96/16 |
60/1 |
96/16 |
6/1 |
|
سزاوار سرزنش/ گذشت |
آزمایش |
30/17 |
48/1 |
00/9 |
43/1 |
23/9 |
5/1 |
کنترل |
03/17 |
44/1 |
10/17 |
44/1 |
1/17 |
4/1 |
براساس یافتههای مندرج در جدول 2، به طور مثال میانگین نمرههای آزمودنیها در مولفه اسناد درونی/بیرونی به همسر از 16/17 در مرحله پیشآزمون به 70/8 در مرحله پسآزمون و 96/8 در مرحله پیگیری رسیده است.
جدول (3) نتایج تحلیل کوواریانس جهت بررسی تاثیر آموزش مثبتنگری زوجی بر مولفههای اسنادهای زناشویی در مرحله پس آزمون
متغیرهای پژوهش |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری |
مجذور اتا (میزان تأثیر) |
توان آماری |
درونی/بیرونی همسر |
928/345 |
1 |
928/345 |
879/178 |
000/0 |
821/0 |
00/1 |
درونی / بیرونی به خود |
359/319 |
1 |
359/319 |
712/145 |
000/0 |
789/0 |
00/1 |
پایدار / ناپایدار |
359/0 |
1 |
359/0 |
164/0 |
688/0 |
004/0 |
07/0 |
کلی/ جزئی |
116/0 |
1 |
116/0 |
074/0 |
787/0 |
002/0 |
06/0 |
عمدی/ غیرعمدی |
263/302 |
1 |
263/302 |
661/201 |
000/0 |
838/0 |
00/1 |
انگیزه خودخواهانه/ نوع دوستانه |
554/279 |
1 |
554/279 |
605/126 |
000/0 |
764/0 |
00/1 |
سزاوار سرزنش/ گذشت |
605/353 |
1 |
605/353 |
841/175 |
000/0 |
818/0 |
00/1 |
مقایسه کلی دو گروه نشان داد که نمرههای پیش آزمون اسنادهای درونی/بیرونی به همسر و خود، اسناد عمدی/غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه و نوع دوستانه و سزاوار سرزنش/گذشت رابطه معنیداری بین 42/0 تا 84/0 با مجموعه متغیرهای وابسته دارد. فرضیه 1 در ابعاد اسنادهای درونی/بیرونی به همسر و خود، اسناد عمدی/غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه و نوع دوستانه و سزاوار سرزنش/گذشت تایید شد ولی در ابعاد پایدار/ناپایدار و کلی/جزیی تایید نشد. علاوه بر این، متغیرهای جمعیتشناختی هیچ یک رابطه معناداری با متغیرهای وابسته در مراحل پسآزمون و پیگیری نداشتند.
نتایج جدول 3 نشان میدهد که با کنترل متغیرهای پیشآزمون و جمعیتشناختی مشخص شد بین نمرههای پیشآزمون و پسآزمون مولفههای اسنادهای درونی/بیرونی به همسر 82/0، درونی/ بیرونی به خود 78/0، عمدی/غیرعمدی 83/0، خودخواهانه/نوع دوستانه 76/0 ، سزاوار سرزنش/ گذشت 81/0، رابطه معنادار وجود دارد. با کنترل رابطههای مذکور و سایر متغیرها، مشاهده میشود که، تفاوت معناداری بین میانگینهای تعدیل شده در گروههای آزمایش و کنترل (نمودار 1) در مولفه اسنادهای درونی/بیرونی به همسر و خود، اسناد عمدی/غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه و نوع دوستانه و سزاوار سرزنش/گذشت وجود دارد (01/0 > P). اندازههای اثر نشاندهنده آن است که ارائه این مداخله باعث کاهش 821/0 اسنادهای درونی/بیرونی به همسر، 789/0 اسنادهای درونی/ بیرونی به خود، 838/0 عمدی/ غیرعمدی، 764/0 انگیزه خودخواهانه/ نوع دوستانه و 818/0 سزاوار سرزنش/گذشت شده است. توان آماری 1 برای مولفههای اسنادهای درونی/بیرونی به همسر و خود، اسناد عمدی/غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه و نوع دوستانه و سزاوار سرزنش/گذشت، حاکی از دقت آماری بالا و کفایت حجم نمونه است.
جدول(4) نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیگیری
متغیرهای پژوهش |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری |
مجذور اتا (میزان تأثیر) |
توان آماری |
درونی/بیرونی همسر |
35/1033 |
1 |
35/1033 |
99/512 |
000/0 |
894/0 |
00/1 |
درونی / بیرونی به خود |
01/952 |
1 |
01/952 |
61/421 |
000/0 |
872/0 |
00/1 |
پایدار / ناپایدار |
26/3 |
1 |
26/3 |
34/1 |
252/0 |
023/0 |
20/0 |
کلی/ جزئی |
26/3 |
1 |
26/3 |
74/1 |
195/0 |
029/0 |
20/0 |
عمدی/ غیرعمدی |
35/799 |
1 |
35/799 |
19/453 |
000/0 |
881/0 |
00/1 |
انگیزه خودخواهانه/ نوع دوستانه |
35/799 |
1 |
35/799 |
02/332 |
000/0 |
852/0 |
00/1 |
سزاوار سرزنش/ گذشت |
26/958 |
1 |
26/958 |
66/407 |
000/0 |
877/0 |
00/1 |
براساس یافتههای مندرج در جدول 4، در مرحله پیگیری نمرات پس آزمون مولفههای اسنادهای درونی/بیرونی به همسر 89/0، درونی/بیرونی به خود 87/0، عمدی/غیرعمدی 88/0، خودخواهانه/نوع دوستانه 85/0، سزاوار سرزنش/گذشت 87/0، با نمرههای پیشآزمون رابطه معناداری دارد. فرضیه 2 در ابعاد اسنادهای درونی/بیرونی به همسر و خود، اسناد عمدی/غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه و نوع دوستانه و سزاوار سرزنش/گذشت تایید شد ولی در ابعاد پایدار/ناپایدار و کلی/جزیی تایید نشد. با کنترل اثر این رابطه و سایر متغیرهای کنترل، تفاوت بین میانگینهای تعدیل شده در گروه آزمایش وکنترل در این مولفهها معنی دار است (01/0P ). میانگینهای تعدیل شده دو گروه (مندرج در جدول 5) و اندازه اثر محاسبه شده نشان میدهد، ارائه این مداخله باعث کاهش معنادار اسنادهای درونی/بیرونی همسر به میزان 894/0، کاهش اسنادهای درونی/بیرونی نسبت به خود به میزان 872/0، کاهش اسنادهای عمدی/غیر عمدی به میزان 881/0، اسنادهای مبتنی بر انگیزه های خودخواهانه/ نوع دوستانه به میزان 852/0، انگیزه های مبتنی بر سزاوار سرزنش/ گذشت 887/0 تاثیر داشته است. توان آماری 1 یا 100 درصدی هم حاکی از دقت آماری بالا و کفایت حجم نمونه است.
جدول(5) میانگینهای تعدیل شده مولفههای اسنادهای زناشویی بر اساس عضویت گروهی و مرحله ارزیابی
مؤلفه |
عضویت گروهی |
پس آزمون |
پیگیری |
درونی /بیرونی به همسر |
آزمایش |
71/8 |
31/9 |
کنترل |
25/17 |
48/16 |
|
درونی /بیرونی به خود |
آزمایش |
71/8 |
88/8 |
کنترل |
98/16 |
16/15 |
|
پایدار/ناپایدار |
آزمایش |
06/17 |
52/16 |
کنترل |
73/16 |
35/15 |
|
کلی/جزئی |
آزمایش |
38/17 |
32/16 |
کنترل |
07/17 |
99/17 |
|
عمدی/غیرعمدی |
آزمایش |
68/9 |
12/11 |
کنترل |
28/17 |
99/17 |
|
خودخواهانه/نوع دوستانه |
آزمایش |
38/9 |
88/8 |
کنترل |
02/17 |
52/17 |
|
سزاوارسرزنش/گذشت |
آزمایش |
03/9 |
32/10 |
کنترل |
06/17 |
55/16 |
مقایسه نمرههای آزمودنیهای دو گروه در اسنادهای درونی/بیرونی به همسر، درونی/بیرونی به خود، عمدی/غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه/نوع دوستانه، سزاوار سرزنش/گذشت (جدول 5) نشان میدهد که ارائه این مداخله در مرحله پس آزمون و پیگیری باعث کاهش معنادار اسنادهای درونی/بیرونی به همسر، درونی/بیرونی به خود، عمدی/غیرعمدی، انگیزه خودخواهانه/نوع دوستانه، سزاوار سرزنش/گذشت شده است و در دو مولفه پایدار/ناپایدار و کلی/جزیی در میانگینها هم تفاوت معناداری مشاهده نشد.
بحث
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مثبتنگری زوجی بر اسنادهای زناشویی و ابعاد آن در زنان متأهل شهر اصفهان بود. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که این آموزشها به طور کلی باعث بهبود اسنادهای زناشویی و ابعاد آن شامل (درونی به همسر، درونی به خود، غیر عمدی، سزاوار سرزنش و حالت خود خواهانه) در مرحله پسآزمون شده است لذا فرضیه پژوهش تایید میشود. به طور کلی یافتههای پژوهش با یافتههای پیوهشهای نجفلویی (1382) و عبادی، سودانی، فقیهی و حسینپور (1388) همخوان است.
این نتایج همسو با یافتههای هرپس زینسکی (2012)، مونرو (2011)، هلینگ (2005)، ماتیس، فونتنت و هاتچرکی (2003) و فینچام، پالیری و رگالیا (2002) است. اسنادها در کیفیت رابطه زناشویی به اندازهای اهمیت دارند که باید با مداخلههای درمانی برای اختلالات کارکردی زناشویی تلاش شود تا اسنادهای ناکارآمد همسران تغییر داده شود (فینچام، هارولد و فیلیپس، 2000).
بنابه اهمیتی که اسنادها در اختلاف زناشویی دارند، درمانگران سعی میکنند در مداخلههای بالینی خود اسنادهای منفی زوجها را شناسایی و تصحیح کنند. نتایج به دست آمده نشان داده است که آموزش مثبتنگری زوجی بر اسنادهای درونی به همسر، درونی به خود، عمدی، سزاوار سرزنش و حالت خودخواهانه موثر بوده است. این نتیجه با نتایج پژوهشهای رودریگز (2006)، ماتیس، فونتنت و هاتچرکی (2003)، گیلهام (2003) همسو است.
از جمله رویکردهای زوج درمانی که تلاش دارد اسنادهای منفی همسران را تغییر دهد و به این وسیله روابط آنها را بهبود بخشیده زوج درمانی شناختی است. رویکرد روانشناسی مثبتنگر، رویکرد جدیدی به شناخت درمانی و همچنین ضمیمهای از شناخت درمانی است (فریش، 2009، ترجمه خمسه، 1390).
پژوهشهای مشابه تأثیرات شناخت درمانی را بر اسناد و روابط اسناد را با متغیرهای دیگر بررسی کردهاند. پس همان طور که شناخت درمانی میتواند اسنادها را بهبود بخشیده، مثبتنگری زوجی که ضمیمه شناخت درمانی و مکمل درمانی است باعث بهبود اسنادهای زناشویی میشود. به علاوه فنون مثبتنگری زوجی مانند فنون معنویت، قدردانی، خوشبینی و ... ارزیابی شناختی از موقعیتهای تنشزا را تحت تأثیر قرار میدهند و فرایندهای اسنادی را که نوعی ارزیابی شناختی هستند تحت تأثیر قرار میدهند. از طرفی رفتارهای منفی کلامی و غیرکلامی، رضایت ارتباطی را کاهش میدهد. در مثبتنگری زوجی، افراد مهارتهایی کسب میکنند که به کمک این مهارتها میتوانند این رفتارهای منفی را کاهش دهند یا کنار بگذارند چون تعیینهای جایگزین به جای رفتارهای منفی قرار میگیرند و رفتارهای مثبت میتواند باعث رفتار متقابل مثبت و در نتیجه بهبود اسنادهای ناسازگار شود.
نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره، نشان داد که آموزش مثبتنگری بر اسنادهای پایدار و اسنادهای کلی زنان متأهل موثر نبوده است. نتیجه با نتایج پژوهش ماتیس، فونتنت و هاتچرکی (2003)، هرپس زینسکی (2012) و کراپلی و رید (2008) ناهمسو و با نتایج پژوهش گوردون، فریدمن، میلر و گاتنر (2005) همسو است.
در تبیین عدم تأیید این دو فرضیه میتوان گفت که این دو بعد اسناد مربوط به اسنادهای علی از پایاترین نوع اسناد هستند. پایداری در اسناد شامل علت در یک رویداد به عنوان یک الگوی رفتاری ثابت و طولانی مدت است و کلی بودن اسناد به میزان فراگیر بودن علت رویداد در سایر جنبههای رابطه اشاره دارد. از آنجا که این اسنادها عمیقاً با باورهای فرد راجع به خود و محیط پیرامونش گره خوردهاند، به راحتی تغییر نمیکنند در واقع پایداری و کلیت در اسناد برای زوجین احساس ایمنی و پیشبینیپذیری به ارمغان میآورد و به همین دلیل تغییر در آنها بسیار دشوار است. از آنجا که این دو بعد اسناد مقاومتر هستند اسنادهای پایدار و کلی ریشه در باورهای بنیادین افراد دارند و جزء اسنادهای علی میباشند و تغییر اسنادهای علی با درمانهای عمیق و ریشهای امکان پذیرتر است .
از آن جا که مثبتنگری یک درمان ریشهای و عمیق نیست و بیشتر با باورهای سطحی و نه چندان عمیق فرد ارتباط پیدا میکند شاید به همین خاطر آموزش مثبتنگری زوجی نتوانسته است اسنادهای پایدار و کلی را تغییر دهد.
در مثبتنگری زوجی، شرکتکنندگان با راهبردها و مهارتهایی مثل عشق، شادمانی،امید، قدردانی، بخشودگی، معنویت و خوش بینی آشنا شدند که این راهبردها هیجانهای مثبت و شناخت مثبت را به شرکتکنندگان آموزش داد. باتوجه به شواهد هیجانهای مثبت، مسالهگشایی را تسهیل میکنند. از آنجا که هیجانات منفی منجر به رفتارهای مخرب ارتباطی و سبک اسنادی منفی و ناکارآمد میشوند. این الگوی تبیینی منفی میتواند مانع از ورود اطلاعات جدید و ادراک جدید شود. در حالی که مهارتها و تکنیکهای مثبتنگری ازجمله مهارتهای عشق ورزیدن مثل استفاده از کلام تاییدآمیز یا وقت گذاشتن برای یکدیگر، همچنین مهارتهای بخشودگی مانند نوشتننامه بخشش برای همسر میتواند منجر به افزایش هیجان، شناخت و رفتار مثبت شود که این عوامل باعث بهبود کیفیت رابطه و در نهایت منجر به بهبود الگوی اسنادی ارتباطی بین زوجین و باعث تداوم، رشد و ثبات ارتباط میشود.
در پایان میتوان نتیجه گرفت که پژوهشهای مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر به ویژه در حیطه زوجین، در افزایش شادکامی، امید، خوشبینی و سایر عواطف و هیجانات و شناختهای مثبت و از طرفی بهبود شناختهای منفی از جمله اسنادها، باورها و انتظارات زوجین از یکدیگر میتواند نقش مهمی داشته باشد. مراکز مشاوره و روان درمانی میتوانند کارگاههای آموزشی بر اساس شیوه مثبتنگری را برای زوجها تدارک ببینند تا زوجها بتوانند به رفتارها و روابط خود بیشتر توجه نمایند و در صدد ارتقا و بهبود آن برآیند. همچنین استفاده از این شیوه در برنامههای آموزش قبل از ازدواج برای پیشگیری از مسائل و مشکلات زناشویی میتواند موثر باشد. این پژوهش بر روی زنان متأهل انجام گرفت، پیشنهاد میشود که در پژوهشهای بعدی بر روی زوجین انجام شود. همچنین این پژوهش در شهر اصفهان انجام گرفت و در تعمیم آن به شهرهای دیگر باید به تفاوت فرهنگی توجه نمود.