Document Type : Research Paper
Authors
1 MA Student, Department of Psychology, Human Sciences Faculty, Islamic Azad University, Bandar Abbas, Iran
2 Assistant Professor, Department of Psychology, Human Sciences Faculty, Islamic Azad University, Bandar Abbas, Iran
3 Assistant Professor, Department of Psychology, Human Sciences Faculty, University of Hormozgan , Bandar Abbas, Iran
Abstract
Keywords
انسان موجودی اجتماعی است و پیوسته در حال تعامل با دیگران است. بدیهی است این روابط گاه دچار مشکل میشود و در جریان این روابط، خطاهایی صورت میگیرند که این روابط را از حالت طبیعی خود خارج میکنند. در این راستا روانشناسان اجتماعی، دامنۀ وسیعی از موقعیتها را مطالعه کردهاند که افراد نسبت به یکدیگر پرخاشگری میکنند و بهنوبۀخود چرخۀ قربانی - پرخاشگر را تجربه میکنند. آنها معتقدند انگیزههای پس از خطاکاری ویرانگرند و انتقام[1] معمولاً نیرومندتر و رایجترین آنهاست؛ البته این موضوع به شیوههای دیگری هم صورت میگیرد. در این راستا بخشش[2] مکانیسمی است که ماهیت حلقوی اجتناب و انتقام را مختل میسازد؛ رویکردی که به موجب آن، افراد واکنش منفی طبیعیشان به فرد متجاوز را فرو مینشانند و بهطور فزایندهای برانگیخته میشوند تا درعوض به شیوههای مثبت واکنش نشان دهند (مک کالف و ورثینگتون، 1999).
دوران دانشجویی، یکی از مهمترین دوران زندگی بسیاری از افراد است و با توجه به ماهیت این دوران، لزوم ارتباط هر چه بیشتر دانشجویان با هم و همچنین ارتقای سلامت آنها مطرح میشود و روابط بین آنها تا حد زیادی مستعد خطا و اشتباه است و این خطا و اشتباه به اختلافها و مشکلهایی در تعاملات افراد منجر میشود. در این زمینه، یکی از متغیرها بخشش است که نقش بیبدیلی در این روابط دارد. انواع مختلفی از بخش وجود دارد که به دو نوع بخشش بینفردی و درونفردی اشاره میشود. همچون بخشش بینفردی، در تعریف خود - بخشودگی (درونفردی) نیز توافق وجود ندارد و تعاریف مختلفی از آن وجود دارد (کروز و هایوارد، 2013). درواقع پژوهشگران در این زمینه معتقدند نبود توافق در تعریف خود - بخشودگی سبب نتایج و تفاسیر مختلف در پژوهشها شده است؛ بااینحال، بهتازگی توافقاتی در این زمینه صورت گرفته است. مککالف، ورثینگتون و راشال (1997) بخشش بینفردی را بهصورت کاهشی در پاسخهای منفی همچون خشم و انتقام و افزایشی در پاسخهای مثبت مثل توافق و مصالحه نسبت به شخص خاطی تعریف کردهاند. فیشر و اکسلاین (2010) نیز خودبخشودگی را فرایندی توصیف کردهاند که هیجانات منفی همچون شرم، گناه و تأسف معطوف به فرد، رها میشود و سپس با پذیرش و باورهای تعلقی جایگزین میشوند. زمانی که افراد هیجانات منفی را در ارتباط با تقصیر و گناه، تجربه میکنند، ممکن است انگیزه پیدا کنند تا آشفتگیهای هیجانی را تسکین بخشند (بائومیستر، استیلول و هیترتون، 1994). خودبخشودگی و مداخلههای مرتبط با آن سبب کاهش هیجانات منفی میشوند (اکسلاین، روت، یداولی، مارتین و فیشر، 2011).
در این راستا بخششدرمانی[3] مداخلۀ مقابلهای فعال است که به افراد کمک میکند هیجانات منفیشان همچون عصبانیت، اضطراب و افسردگی را کاهش و هیجانات مثبت در ارتباط با افراد را افزایش دهند (باسکین و انرایت، 2004؛ وید، هویت، کیدول و ورثینگتون، 2014). خودبخشودگی سازۀ روانشناختی بسیار مهم است که ارتباطات مثبت آن با سلامت روان در جمعیتهای مختلف تأیید شده است (ماکاسکیل، 2012؛ فیشر و اکسلاین، 2010). هیرش، وب و جگلیک (2011) دریافتند خودبخشودگی با کاهش نشانههای افسردگی[4] در دانشجویان همراه بود و بین نشانههای افسردگی و ایدههای خودکشی[5] نقش تعدیلکننده دارد. علاوه بر این، خودبخشودگی دارای فواید بالقوهای در حیطۀ روانشناسی سلامت نیز هست. در این راستا کروز و هایوارد (2013) دریافتند خودبخشودگی بهصورت مثبت با بهبود سلامت در افراد سالمند همراه است. همچنین ویلسون، میلوسویک، کارول، هارت و هیبارد (2008) نیز دریافتند خودبخشودگی با افزایش سلامت ادراکشده در جوانان همراه است.
علاوه بر بخششدرمانی، شیوه درمانی و مداخلاتی مهم دیگر کتابدرمانی است که شایان توجه صاحبنظران قرار گرفته است. اصطلاح کتابدرمانی بهطور مشخص نخستین بار در سال 1916 در یکی از مقالات نویسندۀ معروف، ساموئل مک کورد کرادرز[6] به کار رفت که در ماهنامۀ آتلانتیک[7] منتشر شد. در آن سال، کرادرز پیشنهاد کرد کتاب، برای معالجۀ بیماران با امراض مختلف استفاده شود؛ بهطوریکه تصوراتش با نشانهگذاری مشخص شود (فرسون و مک میلن، 2007).
کتابدرمانی، روش مکمل در درمان در کنار پزشکی و روانپزشکی بالینی برای کمک به افراد دارای مشکلات احساسی یا بیماریهای روانی و حل مشکلات شخصی از راه مطالعه جهتدار به کار میرود. کتابها میتوانند همچون درمانی اثربخش به افراد کمک کنند. آنها با تمثیلهای خود به خواننده حسی از امنیت میدهند و به آنان میآموزند دارای تواناییهای درونیاند که میتوانند برای دستیابی به زندگی سالم و سازنده بر آنها تکیه کنند (زارع فراشبندی و سلیمی، 1392).
علاوه بر این، یکی از مهمترین و اساسیترین شرایط برقراری روابط بینفردی، مسئولیتپذیری[8] است. مسئولیتپذیری، الزام و تعهد درونی از سوی فردی برای انجام مطلوب همۀ فعالیتهایی است که بر عهدهاش گذاشته شده است و از درون فرد سرچشمه میگیرد. فردی که مسئولیت کاری را بر عهده میگیرد، قبول میکند فعالیتها و کارهایی را انجام دهد یا بر انجام این کارها توسط دیگران نظارت داشته باشد؛ به عبارت دیگر، مسئولیتپذیری تعهدی است که انسان در قبال امری میپذیرد (کیانپور قهفرخی، علی مدد و زندیان، 1389). مسئولیتپذیری دو بعد فردی و اجتماعی دارد. بدلی[9] (1985) (به نقل از یعقوبی، 1390) در تعریف مسئولیتپذیری معتقد است مسئولیتپذیری فردی[10] و شخصی به معنای آن است که موجود انسانی، پاسخگوی رفتارش است که شامل افکار، انتخابها، تصمیمات، گفتهها و اعمال است. به عبارتی، فرد اعتراف کند مسبب رفتارهایش است. مسئولیتپذیری اجتماعی[11] به معنای پاسخگویی، پیشقدمبودن، توانایی ادای وظیفه، اتکاپذیربودن، اطمینانبخش بودن، توانایی برای تصمیمات اخلاقی، شایستگی، بهرهمندی از تفکر منطقی و غیره است. زمانی که مسئولیتپذیری شخصی باشد، پرتوهای انجام این عمل مسئولانه به شخص و زندگی شخصی او مربوط میشود و در مسئولیتپذیری اجتماعی، منافع انجام این رفتار مسئولانه، متوجه جامعه، عموم مردم و همگانی خواهد شد (یعقوبی، 1390).
موضوع مهم دیگر در این زمینه، تمایل به جبران[12] است. درواقع زمانی که افراد هیجانات منفی را در ارتباط با تقصیر و گناه، تجربه میکنند، آنها ممکن است انگیزه پیدا کنند آشفتگیهای هیجانی را تسکین بخشند. درحقیقت هیجان منفی مرتبط با گناه، ممکن است بهصورت منفی رفتارهای آرامبخش و تسکیندهندهای همچون معذرت یا دیگر کارهای اصلاحبخش را برانگیزاند (بائومیستر و همکارانا، 1994). در این زمینه استفاده از راهبردهای خودیاری چون کتابدرمانی کمک شایانی به این فرایند میکند.
مطالعات درخصوص بخشش، در دو دهۀ اخیر بهسرعت پیشرفت کرده است؛ ولی بهصورت سنتی بیشتر این مداخلات و مطالعات بر دیگران متمرکز بودهاند و دربارۀ مطالعۀ خودبخشودگی غفلت شده است (بل، دیویس، گریفین، آشبی و رایس، 2017).
ریاحینیا، فرزاد، حاصلی و امامی (1393) در مقایسۀ اثربخشی کتابدرمانی و رفتاردرمانی شناختی بر افسردگی دانشجویان کارشناسی با شکست عاطفی نشان دادند هم روش کتابدرمانی و هم رفتاردرمانی شناختی در کاهش افسردگی دانشجویان گرفتار شکست عاطفی مؤثرند. همچنین بین اثربخشی روشهای کتابدرمانی و رفتاردرمانی شناختی در کاهش افسردگی دانشجویان دچار شکست عاطفی تفاوت معناداری مشاهده نشد. در پژوهشی دیگر، قمری گیوی، محبی و صادقی (1391) اثربخشی بخششدرمانی بر پرخاشگری و میزان بخشش در پسران نوجوان کانون اصلاح و تربیت شهر تهران را بررسی کردند. نتایج نشان دادند آموزش بخشش سبب کاهش شاخص کلی پرخاشگری و افزایش بخشش بینفردی گروه آزمایش شده است.
لوافپور نوری، زهراکار و ثنایی ذاکر (1391) در بررسی اثربخشی بخشایشدرمانی گروهی در کاهش پرخاشگری نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 سالۀ شهرستان دزفول نشان دادند بخششدرمانی بهصورت گروهی میتواند بهطور معنیدار و اثربخش، پرخاشگری کلی و ابعاد پرخاشگری جسمی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت را کاهش دهد.
سهرابی و فتحی (1391) اثربخشی برنامۀ درمان خودبخشودگی بر مبنای مفاهیم قرآنی را بر کاهش افسردگی زنان مطلقه بررسی کردند. نتایج نشان دادند نمرات خودبخشودگی در گروه آزمایشی، افزایش یافته است و بهتبع آن، نمرۀ افسردگی نیز در این گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود.
بل و همکاران (2017) در پژوهشی، نقش خودبخشودگی ازطریق کتابدرمانی را بر مسئولیتپذیری و تمایل به جبران بررسی کردند. نتایج نشان دادند دانشجویان شرکتکننده در گروه آزمایش میزان بالاتری از خودبخشودگی حالتی و غیرموقعیتی را گزارش کردند. بل و همکاران (2017) نیز در مطالعهای، نقش مداخلات خود هدایت شده را در ارتقای خودبخشودگی، بررسی و این شیوهها را کارآمد توصیف کردند.
اختر و بارلو (2016) در پژوهشی فراتحلیلی، نقش بخششدرمانی را در ارتقای بهزیستی افراد بررسی کردند. نتایج نشان دادند بخششدرمانی در کاهش افسردگی، خشم، خصومت، استرس و آشفتگی و همچنین ارتقای عاطفۀ مثبت مؤثر است. در پژوهشی، کانگ و کیم (2015) اثربخشی آموزش بخششدرمانی بر عزتنفس، خشم و بخشش را در افراد سوءمصرفکنندۀ الکل بررسی کردند. نتایج نشان دادند کاهش معنادار در خشم و افزایش معنادار در عزتنفس و بخشش گروه آموزش صورت گرفته است.
بل (2014) در پژوهشی به ارزیابی کتاب کار طراحیشده برای ارتقای خودبخشودگی پرداخت. او خاطرنشان کرد این مداخله شامل سه بحث عمدۀ تشویق به رفتارهای جامعهیارانه، یافتن موانع خودبخشودگی و ارتقای تفکر و رفتارهای سالم بود. نتایج پژوهش نشان دادند گروه آزمایش که کتابدرمانی شده بودند، بهصورت معناداری سطوح بالاتری از خودبخشودگی را در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند.
مروری بر شواهد تحقیقاتی نشان می دهد عمدۀ پژوهشها بر بخشش بینفردی تمرکز کرده اند. همچنین، اثربخشی کتابدرمانی و بخششدرمانی بهصورت مجزا در درمان بسیاری از مشکلات در پژوهشهای متعدد تأیید شد (گلاوین و مونگومری، 2017؛ میسکوسکی و اسکوگین، 2015). پژوهش حاضر با ترکیب دو شیوۀ بخششدرمانی و کتابدرمانی درصدد بوده است اثربخشی آموزش خودبخشودگی مبتنی بر کتابدرمانی را بر مسئولیتپذیری و تمایل به جبران در دانشجویان بررسی کند.
روش
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: طرح پژوهش از نوع پیشآزمون – پسآزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. درخور ذکر است آموزش خودبخشودگی مبتنی بر کتابدرمانی بهعنوان متغیر مستقل و مسئولیتپذیری و تمایل به جبران بهعنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدهاند. جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیۀ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس در سال تحصیلی 97-96 برابر با 11500 نفر بوده است. بهمنظور انتخاب نمونههای پژوهش، طبق جدول مورگان، تعداد 380 پرسشنامۀ بخشش بین دانشجویان توزیع شد و از این تعداد، 40 نفر پایینترین نمره را به دست آوردند و بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند و در پایان بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند.
ابزار سنجش: در پژوهش حاضر از سه پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. بهمنظور سنجش بخشش خود از مقیاس بخشش هارتلند (HFS)[13] استفاده شد. تامپسون و همکاران (2005) این مقیاس را طراحی کردند که 18 گویه دارد و از سه خردهمقیاس خودبخششی، دیگربخششی و موقعیتبخششی تشکیل شده است و در مقابل هر گویه، یک مقیاس 7 درجهای از همیشه غلط (نمره 1) تا همیشه صحیح (نمره 7) قرار دارد. مقیاس کلی بخشش نیز از مجموع نمرههای خردهمقیاسها محاسبه میشود. 9 گویه از این 18 گویه نیز بهصورت معکوس نمرهگذاری میشوند. نمرۀ بالاتر بیانکنندۀ بخشش بیشتر و نمرۀ پایینتر بیانگر بخشش کمتر است. پژوهشگران از خردهمقیاس خودبخششی این پرسشنامه در این پژوهش استفاده کردهاند. ضریب آلفای کرونباخ محاسبهشدۀ تامپسون و همکاران (2005) برای مقیاس گرایش به بخشش (خود، دیگران و موقعیت) بین 72/0 الی 77/0 مشخص شده است. همچنین شاخصهای تحلیل عامل تأییدی بهدستآمده روی 100 نفر از دانشآموزان، برای روایی سازۀ این ابزار، نشان داد روایی این پرسشنامه در سطح رضایتبخشی قرار دارد. در ایران، هاشمیشیخشبانی، امینی و بساکنژاد (1389) این پرسشنامه را برای نخستین بار در ایران، ترجمه و روایی آن را با روش تحلیل عاملی تأیید کردند. این پژوهشگران پایایی این مقیاس را با روش آلفای کرونباخ برابر با 83/0 گزارش کردهاند. آلفای کرونباخ برای پرسشنامۀ خودبخششی براساس دادههای بهدستآمده در این پژوهش (75/0) است.
برای سنجش میزان مسئولیتپذیری از خردهمقیاس مسئولیتپذیری پرسشنامۀ شخصیتی کالیفرنیا[14] بهره گرفته شد. کل این پرسشنامه 462 سؤال داشت که 42 ماده از آن مربوط به حس مسئولیتپذیری بود. هاریسون گاف در سال 1951، این پرسشنامه را برای نخستین بار با 648 سؤال و 15 ویژگی شخصیتی انتشار داد و در سال 1957 مقیاسهای آن به 18 تا افزایش یافت تا اینکه دوباره در سال 1987 تجدیدنظر شد و تعداد سؤالهای آن به 462 و خردهمقیاسهای آن به 20 عدد افزایش یافت (مارنات، 1996؛ ترجمۀ پاشاشریفی و نیکخو، 1385). نمرۀ بالاتر نشاندهندۀ مسئولیتپذیری بیشتر و نمرۀ پایینتر نشاندهندۀ مسئولیتپذیری کمتر است. موسوی (1377) نیز در پژوهشی، ضرایب پایایی مقیاس مسئولیتپذیری به سه روش دونیمهسازی سؤالات فرد و زوج، آلفای کرونباخ و گتمن محاسبه کرده است که بهترتیب 69/0، 70/0 و 69/0 به دست آمدهاند و حاکی از پایایی مناسب مقیاس مذکور است. همچنین براساس نتایج همین پژوهش برای بررسی ضرایب اعتبار خردهمقیاس مسئولیتپذیری از روش ملاکی همزمان استفاده شده و مقدار آن برابر با 61/0 بوده که در سطح 001/0 معنیدار بوده است. میزان پایایی این مقیاس در پژوهش حاضر، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 73/0 به دست آمد.
برای سنجش تمایل به جبران، از خردهمقیاس شش مادهای تمایل به جبران پرسشنامۀ ترمیم بینفردی[15] (وودیات و ونزل، 2013) استفاده شد. نویسندگان این مقاله، این پرسشنامه را ابتدا به فارسی ترجمه کردند، سپس متن ترجمهشده در اختیار دو مترجم قرار گرفت و متن ترجمهشده به زبان انگلیسی برگردانده شد. مقایسۀ متن ترجمهشده و متن اصلی پرسشنامه نشان داد ترجمۀ پرسشنامه بهدرستی صورت گرفته است. مقیاس پاسخگویی این پرسشنامه، لیکرت هفتدرجهای است که از 1 = اصلاً تا 7 = بهطور کامل است. نمرۀ بالاتر نشاندهندۀ تمایل به جبران بیشتر و نمرۀ پایینتر نشاندهندۀ تمایل به جبران کمتر است. وودیات و ونزل (2013) روایی این پرسشنامه را با روش تحلیل عامل بررسی کردند و ساختار عاملی آن را تأیید کردند. همچنین این پژوهشگران، ضرایب پایایی این پرسشنامه را بین 90/0 تا 94/0 ذکر کردهاند. در مطالعۀ حاضر، روایی این پرسشنامه با روش تحلیل عامل تأییدی بررسی شد و نتایج نشان دادند ساختار عاملی پرسشنامه با دادهها برازش دارد و همۀ مادهها روی عامل مربوط بار عاملی بالای 40/0 داشتند. پایایی این مقیاس در پژوهش حاضر نیز با روش آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد.
روش اجرا و تحلیل: در این پژوهش، از شیوۀ خودبخشودگی مبتنی بر کتابدرمانی استفاده شده است. محتوای جلسات براساس مفاهم مهم خودبخششگری و اصلاح رابطه (اکسلاین و همکاران، 2011؛ هال[16] و فینچام[17]، 2008؛ دیات و ونزل، 2013)، شامل آموزش روانشناختی دربارۀ فرآیند خودبخششگری، اهمیت پذیرش مسئولیت اقدامات خود، نحوۀ اقدام برای تکمیل ترمیمهای مناسب، مقابله با ارزشهای شکستهشده در طول خطا و راههای کاهش شرم و ارتقای پذیرش خود بود (بل و همکاران، 2017). در این پژوهش از کتابچۀ اشبی، رایس و مارتین (2006) استفاده شده است. محتوای جلسات آموزش در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1. شرح جلسات آموزش خودبخشودگی مبتنی برکتاب درمانی
شرح جلسه |
جلسات |
ارائۀ اهداف برنامه پیش رو، توضیح اهمیت و درستی همراه با راستی در پرکردن کاربرگها و تأمل و توجه به مطالب کتابچۀ راهنما، توزیع کتابچه بین افراد همراه با توضیحات کلی |
جلسه اول |
توضیح مفهوم بخشش، تعاریف بخشش، مزایای بخشش خود و معایب عدمبخشش و کینهتوزی، بررسی عوامل مؤثر در خودبخشودگی و کینهورزی |
جلسه دوم |
مطالعۀ کتابچه، شروع آموزشهای اساسی، ارائۀ توضیحات دربارۀ نحوۀ انتخاب موضوعات توسط شرکتکنندگان، توضیح شروط لازم برای انتخاب موضوع، انتخاب موضوعات توسط شرکتکنندگان |
جلسه سوم |
مرور شروط لازم انتخاب موضوع، اطمینان از درستی انتخاب موضوعات شرکتکنندگان، مطالعۀ انواع بخشش به همراه ذکر داستان تام و سوزان به همراه خطاهای موجود در بخشش غیرواقعی، پاسخ به سؤالات شرکتکنندگان |
جلسه چهارم |
مطالعۀ بخش کاربرگهای خطاهای رایج A, B,، نوشتن خطاهای شرکتکنندگان توسط خودشان در کتابچۀ راهنمای خود، بررسی ارزشهای شخصی خود، مطالعۀ بخشش ارائۀ راهکارهایی برای کمکردن خطاها، نوشتن راهکارها در محل مشخصشده در کتابچۀ راهنما توسط شرکتکنندگان |
جلسه پنجم |
ورود به بخش 2 کتابچه راهنما برای ارائۀ روشهای مثبت و سالم فکرکردن، شامل تمرینهای پذیرش خود بدون قید و شرط و تأکید بر قضاوت روی اعمال و رفتار بجای قضاوت روی خود و اشخاص دیگر همراه با مطالعه و توضیح بخش ارائۀ مفاهیم کلیدی و تمرین براساس رهنمودهای موجود در کتابچۀ راهنما |
جلسه ششم |
ورود به بخش 3 کتابچه (رفتارهای سالم و مسئولیتها) ترغیب شرکتکنندگان برای توجه و اهتمام لازم برای مطالعه بخش 3 بهوسیله رهنمودهای کتابچه برای قدمبرداشتن در رفتارهای سالم و جلوگیری از رفتارهای مضر و کسب آرامش پس از آسیبهای وارده به خود یا سایرین شامل نحوۀ برداشتن قدمهای کوچک و بزرگ و بزرگتر |
جلسه هفتم |
ورود به بخش 4 کتابچه و مطالعه بخش 4 توسط شرکتکنندگان و توضیحات تکمیلی برگرفته از کتابچه توسط مدرس راجع به توجه به اهمیت تنظیم مدت و شدت هیجانات منفی و افکار و پرکردن تمرینهای مربوطه کتابچه در این بخش |
جلسه هشتم |
توضیح اهمیت گذر زمان با مثال ماشین زمان، مطالعۀ کتابچه توسط هر یک از شرکتکنندگان و راهنمایی آنها بهوسیلۀ مدرس |
جلسه نهم |
سپاسگزاری، جمعبندی جلسات، پاسخ به ابهامات بعضی از شرکتکنندگان و اجرای پسآزمون |
جلسه دهم |
برای جمعآوری اطلاعات لازم، پس از کسب اجازه از حراست دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس، اقدام به گردآوری دادههای مدنظر شد. بهمنظور شناسایی دانشجویان، تعداد 380 پرسشنامۀ بخششخود بین دانشجویان بهصورت تصادفی توزیع شد و در پایان، 40 نفر که پایینترین نمره را داشتند، بهصورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. به آنها اطلاع داده شد شرکت آنها در جلسات داوطلبانه است و همۀ اطلاعات شخصی آنها محرمانه خواهد بود. از تمامی شرکتکنندگان رضایتنامۀ کتبی برای شرکت در پژوهش اخذ شد. بخششخود مبتنی بر کتابدرمانی، به گروه آزمایش به مدت ده جلسۀ 90 دقیقهای، آموزش داده شد و گروه کنترل در این مدت هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. پیش و پس از آموزش، هر دو گروه به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. همچنین، دو ماه بعد از پایان دوره آموزشی مرحلۀ پیگیری اجرا شد. برای رفع هرگونه ابهام دربارۀ هدف اجرای پژوهش، نحوۀ تکمیل مقیاسها، نیازنداشتن به ثبتنام و نام خانوادگی و اهمیت صداقت در پاسخگویی به هر فرد توضیحاتی ارائه شد. زمان انجام مطالعه، آبان ماه 1396 بوده است.
برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر برای آزمون فرضهای آماری استفاده شد.
یافتهها پیش از انجام تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر، پیشفرضهای آن مانند نرمالبودن دادهها، همگنی واریانسها، وجودنداشتن دادههای پرت و همگنی شیب رگرسیون آزموده شد. براساس نتایج آزمون کولموگروف - اسمیرنف سطح معنیداری برای همۀ متغیرها بالاتر از 05/0 بود که درنتیجه نرمالبودن دادهها تأیید شد. همچنین نتایج آزمون لوین برای همسانی واریانسها نیز نشان دادند سطح معنیداری مقادیر آماری برای همۀ متغیرها بالاتر از 05/0 بود که درنتیجه همسانی واریانس نیز تأیید شد. وجودنداشتن دادههای پرت با استفاده از آزمون ماهالانوبیس بررسی شد که نتایج نشان دادند هیچ دادۀ پرت چندمتغیری مشاهده نشد. همگنی شیب رگرسیون نیز |
|
با استفاده از خطوط رگرسیون و پراکنش نمرههای پیشآزمون و پسآزمون متغیرها بررسی شد که این مفروضه نیز تأیید شد. همچنین نتایج آزمون کرویت موخلی[18] برای متغیر مسئولیتپذیری ( 53/0F = ، 21/0P=) و برای متغیر تمایل به جبران ( 57/0F = ، 18/0P=) معنادار نبود که این یافته نشان میدهد پیشفرض برابری کواریانسها تأیید میشود. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-19 در سطح معنیداری 05/0 استفاده شد. در جدول 2 میانگین، انحراف معیار و کمترین و بیشترین نمره مربوط به متغیرهای مسئولیتپذیری و تمایل به جبران برای افراد گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ارائه شده است. همانگونه که ملاحظه میشود میانگین دانشجویان گروه آزمایش در متغیرهای پژوهش در پسآزمون نسبت به پیشآزمون افزایش داشته است؛ اما در گروه کنترل تفاوت مشهودی مشخص نیست.
|
جدول 2. شاخصهای توصیفی متغیرهای پژوهش
متغیرها |
گروهها |
مرحله |
میانگین |
انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
مسئولیتپذیری |
آزمایش |
پیشآزمون |
20/18 |
67/1 |
14 |
21 |
پسآزمون |
75/21 |
40/2 |
18 |
26 |
||
پیگیری |
10/22 |
10/2 |
19 |
26 |
||
کنترل |
پیشآزمون |
35/17 |
38/1 |
15 |
19 |
|
پسآزمون |
25/18 |
20/1 |
16 |
20 |
||
پیگیری |
26/17 |
48/1 |
15 |
20 |
||
تمایل به جبران |
آزمایش |
پیشآزمون |
05/25 |
09/1 |
22 |
27 |
پسآزمون |
36/31 |
81/1 |
27 |
34 |
||
پیگیری |
68/29 |
29/1 |
28 |
33 |
||
کنترل |
پیشآزمون |
75/24 |
91/0 |
23 |
26 |
|
پسآزمون |
30/25 |
30/1 |
23 |
27 |
||
پیگیری |
10/25 |
91/0 |
23 |
26 |
برای بررسی اثر مداخلۀ آزمایشی در طول زمان، از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر استفاده شد. جدول 3 نتایج تحلیل را نشان میدهد.
جدول 3. نتایج تحلیل واریانس با روش اندازهگیری مکرر برای تأثیر آموزش خودبخششگری مبتنی بر کتابدرمانی بر مسئولیتپذیری و تمایل به جبران
متغیر |
منبع اثر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
آماره F |
معناداری |
مجذور اتا |
مسئولیتپذیری |
زمان |
79/72 |
1 |
79/72 |
55/41 |
001/0 |
52/0 |
زمان*گروه |
38/79 |
1 |
38/79 |
31/45 |
001/0 |
54/0 |
|
خطا |
56/66 |
38 |
75/1 |
|
|
|
|
تمایل به جبران |
زمان |
02/124 |
1 |
02/124 |
11/88 |
001/0 |
70/0 |
زمان*گروه |
61/91 |
1 |
61/91 |
08/65 |
001/0 |
63/0 |
|
خطا |
48/53 |
38 |
40/1 |
|
|
|
یافتهها نشان دادند متغیر مستقل بر متغیر مسئولیتپذیری (F= 41.55, p < 0.001) و متغیر تمایل به جبران (F= 5.25, p < 0.05) معنادار بوده است. با توجه به مجذور اتا میتوان تعیین کرد متغیر مستقل حدود 52 درصد از واریانس کل مسئولیتپذیری و حدود 70 درصد از واریانس کل تمایل به جبران را تبیین میکند. دربارۀ هر دو متغیر، اثر تعامل معنیدار شده است که این امر نشان میدهد روند میانگین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ سطوح متغیرهای وابسته با یکدیگر متفاوت است؛ بنابراین آموزش خودبخششگری بر مسئولیتپذیری و تمایل به جبران تأثیر داشته است؛ درنتیجه برای مقایسۀ اینکه بین میانگین کدام مراحل تفاوت وجود دارد، از مقایسۀ زوجی استفاده شد.
جدول 4. مقایسۀ زوجی مسئولیتپذیری و تمایل به جبران گروهها در مراحل پسآزمون و پیگیری
متغیرها |
عامل ((i |
عامل ((j |
تفاوت میانگینها |
انحراف استاندارد |
معناداری |
مسئولیتپذیری |
پیشآزمون |
پسآزمون |
22/2- |
32/0 |
001/0 |
پیگیری |
91/1- |
29/0 |
001/0 |
||
پیگیری |
پیشآزمون |
91/1 |
29/0 |
001/0 |
|
پسآزمون |
31/0- |
18/0 |
25/0 |
||
تمایل به جبران |
پیشآزمون |
پسآزمون |
43/3- |
31/0 |
001/0 |
پیگیری |
49/2- |
26/0 |
001/0 |
||
پیگیری |
پیشآزمون |
49/2 |
26/0 |
001/0 |
|
پسآزمون |
94/0- |
27/0 |
14/0 |
یافتهها نشان دادند بین میانگین پیشآزمون با پسآزمون و بین میانگین پیشآزمون با پیگیری تفاوت معنیداری وجود دارد. به عبارت دیگر، نمرات پسآزمون و پیگیری گروه آموزش در مقایسه با نمرات
پیشآزمون بهطور معنیداری افزایش یافته است. همچنین بین میانگین پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیداری وجود ندارد.
بحث
پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش بخششدرمانی مبتنی بر کتابدرمانی بر بخشش خود، مسئولیتپذیری و تمایل به جبران دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس اجرا شد. نتایج این آزمون نشان دادند آموزش خودبخشودگی مبتنی بر کتابدرمانی بر ارتقای خودبخشودگی مؤثر بوده است. این یافته با نتایج پژوهشهای ریاحینیا و همکاران (1393)، قمریگیوی و همکاران (1391)، بل و همکاران (2017)، گریفین و همکاران (2017)، اختر و بارلو (2016)، کانگ و کیم (2015) و بل (2014) همسو است. بل و همکاران (2017) نشان دادند دانشجویان شرکتکننده در آموزش بخشش مبتنی بر کتابدرمانی میزان بالاتری از خودبخشودگی حالتی و غیرموقعیتی را گزارش کردند. گریفین و همکاران (2017) در مطالعهای نقش مداخلات خود هدایت شده را در ارتقای خودبخشودگی بررسی کردند و این شیوهها را کارآمد توصیف کردند. بل (2014) نیز خاطرنشان کرد گروه آزمایش که تحت بخشش مبتنی بر کتابدرمانی قرار گرفته بودند، بهصورت معناداری سطوح بالاتری از خودبخشودگی را در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند.
یافتههای پژوهش نشان دادهاند کتابدرمانی با ارائۀ راهبردهای عملی و هدایت افراد شرکتکننده به سوی اتخاذ دیدگاه بخششمدار، مسئولیتپذیری و تمایل به جبران را افزایش داده است. به نظر میرسد تشویق افراد به یافتن راهبردهای ترمیمکنندۀ روابط آسیبدیده و برنامهریزی برای اجرای چنین راهبردهایی در زندگی واقعی، عناصر تعیینکنندۀ مداخلۀ کتاب درمانی در افزایش مسئولیتپذیری و تمایل به جبران بوده است. از دیگر سو، محتوای آموزش ارائهشده در مداخلۀ کتابدرمانی، دربارۀ راههای کاهش شرم و ارتقای پذیرش خود بحث کرده است که این راهبردها با کاهش شرم و ارتقای پذیرش خود، مسئولیتپذیری و تمایل به جبران را در دانشجویان افزایش داده است.
در تبیین این یافته به محتوای جلسات آموزشی اشاره میشود. این مداخله شامل ارزشدهی مجدد و نیز راهبردهای شناختی و راهحلمحور برای پرداختن به نشخوار فکری، عزتنفس پایین و شرم بود. درواقع یک مزیت و اهمیت ویژۀ این مداخله، گنجاندن استراتژیهای جامع است که کمتر به آن در دیگر مداخلات توجه میشود. با توجه به این، خودبخشودگی مبتنی بر کتابدرمانی میتواند جنبههای مختلف خودبخشودگی را اصلاح کند. یکی از مهمترین مواردی که در این مداخله شایان توجه قرار گرفت، ترویج نگرشهای اجتماع یار بود که مشارکتکنندگان را تشویق میکرد دربارۀ خطا اذعان کنند و ارزشهای شکستهشده را مشخص کنند و اقدامات خاصی را برای ترمیم آسیبها براساس استراتژیهای تعیین هدف برنامهریزی کنند.
همچنین نتایج پژوهش نشان دادند آموزش خودبخشودگی مبتنی بر کتابدرمانی بر ارتقای مسئولیتپذیری دانشجویان تأثیر دارد.این یافته با نتایج پژوهشهای بل و همکاران (2017) ناهمسو بود. بل و همکاران (2017) نشان دادند دانشجویان شرکتکننده در آموزش خودبخشودگی مبتنی بر کتاب درمانی در این متغیر تفاوت معناداری با گروه کنترل نداشتند.
در تبیین این یافته میتوان گفت بخشش با کاهش احساسات منفی یا کاهش احساسات منفی همراه با افزایش احساسات مثبت، تغییراتی را در حوزۀ میانفردی ایجاد میکند؛ زیرا بخشش بهعنوان تغییر میانفردی و اجتماعی مثبت، در مقابل خطایی تعریف شده است که در حوزۀ میانفردی قرار دارد (ریاحینیا و همکاران، 1393). در این راستا مسئولیتپذیری خصیصۀ شخصی است که به گستردگی با دیگران در ارتباط است. این مداخله علاوه بر راهبردهای متمرکز بر هیجان، راهبردهای مسئلهمحور را نیز در نظر داشت. این موضوع زمینهساز ارتقای مسئولیتپذیری در دانشجویان را فراهم میآورد.
این مداخله همچنین شامل رفتارها و تفکرات سالم بود. هدف بحث، کمک به شرکتکنندگان برای توسعۀ برنامهای آنها درجهت رهاشدن از افکار منفی درخصوص گناه و ارتقای مسئولیتپذیری درخصوص دیگران بود. در یک فعالیت در این خصوص، از شرکتکنندگان خواسته میشود تصور کنند یک دوست در معرض خطای مشابه قرار میگیرد. سپس شرکتکنندگان نامۀ حمایتی و تشویقی برای این دوست نوشتند و از آنها خواسته شد اظهارات حمایتی خود را برای خود اعمال کنند. سپس شرکتکنندگان فعالیت شناختی - رفتاری ماشین زمان را انجام میدهند که درصدد بررسی نشخوار فکری است. این فعالیت به افراد کمک میکند تصویر کنند قربانیها ممکن است درخصوص خطاکار در 1، 5 و 10 سال بعد چگونه احساسی دارند. آنها همچنین فعالیتهایی انجام میدهند که برای پیشبینی بازگویی خودگوییهای منفی طراحی شده بودند و خودگوییهای مثبتی برای مقابله با هیجانات شرم و نشخوارگری اظهار میکنند. درنهایت، برای کمک به حفظ اثرات، کتاب کار باعث شده است شرکتکنندگان به شناسایی، بازتاب و یادآوری فعالیتهایی اقدام کنند که براساس تجربه مفید بودهاند.
نتایج پژوهش نشان دادند آموزش خودبخشودگی مبتنی بر کتابدرمانی بر ارتقای تمایل به جبران دانشجویان نیز تأثیر دارد.این یافتهبا نتایج لواف پور نوری و همکاران (1393) و اختر و بارلو (2016) همسو بود و با نتایج پژوهش بل و همکاران (2017) ناهمسو بود. بل و همکاران (2017) نشان دادند دانشجویان شرکتکننده در آموزش خودبخشودگی مبتنی بر کتاب درمانی در تمایل به جبران، تفاوت معناداری با گروه کنترل نداشتند.
انگیزههای پس از خطاکاری میتوانند ویرانگر باشند و انتقام معمولاً نیرومندتر و تقریباً همیشه فریبندهتر است (بل و همکاران ، 2017). انسانها تمایل دارند به صدمات و تجاوزات وارده از سوی دیگران با واردآوردن آسیب و تجاوز مضاعف پاسخ دهند. از این گذشته، وقتی قربانی انتقام می گیرد، خطاکار اصلی، بیشتر، انتقام را بزرگتر از رنجش اصلی ادراک کرده و ممکن است دوباره مقابلهبهمثل کند و ازاینرو، چرخۀ معیوب کینهتوزی تکرار میشود (بائومیستر و همکاران، 1998). در میان راهحلهای مختلف در این زمینه، بخشش یکی از بهترین و سازگارانهترین پاسخهاست. بخشش مکانیزمی است که میتواند ماهیت حلقوی اجتناب و انتقام را مختل سازد؛ رویکردی که به موجب آن، افراد واکنش منفی طبیعیشان به فرد متجاوز را فرو مینشانند و بهطور فزایندهای برانگیخته میشوند تا درعوض به شیوههای مثبت واکنش نشان دهند (مککالف و ورثینگتون، 1999).
اما تمایل به جبران، عکس انتقام است. در تمایل به جبران، فرد در تلاش است علل خطا و نگرانیهایش را درک کند، از آنها درس بگیرد، سعی میکند خود را بپذیرد و در عین پذیرش مشکلاتش، برای اصلاح و بهبود آن تلاش میکند. در این راستا محتوای جلسات این تمایل را در دانشجویان بهبود میبخشد. یک بخش مهم مداخله، کاهش موانع برای خودبخششی است که تمرکز بر فعالیتهای کاهش شرم و افزایش خودپذیرفتگی است. این بخش، مفهوم پذیرش بدون قید و شرط خود را توضیح میدهد که ارزش ذاتی خودپذیری به اعمال فرد بستگی ندارد. درنهایت، شرکتکنندگان همچنین فعالیتهایی را برای کاهش گفتگوهای منفی درونی دربارۀ خطا انجام دادند. این موضوع میتواند زمینهساز ارتقای خودبخشودگی در دانشجویان و تمایل به جبران خطاها در آنها شود؛ بنابراین آموزش خودبخشودگی و متعاقب آن استفاده از کتاب کار، راهبردهای سازگارانهای همچون چارچوبدهی مجدد، پذیرش، ارزیابی مجدد و اقدام مثبت را در دانشجویان بیشتر میکند.
همچنین، نتایج پژوهش نشان دادند اثرات آموزش خودبخشودگی در طول زمان (از پسآزمون تا پیگیری) پایدار بوده است؛ ازاینرو، میتوان از این نوع درمان برای ایجاد تغییرات درازمدت و ماندگار در افراد استفاده کرد و از آن بهعنوان مداخلۀ درمانی پایدار استفاده کرد.
پژوهش حاضر در کنار یافتههای بهدستآمده با محدودیتهایی نیز همراه بوده است. جمعآوری دادهها با پرسشنامههای خودگزارشی و انجام پژوهش روی دانشجویان دانشگاه از مهمترین این محدودیتها بودند. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده این محدودیتها مدنظر قرار گیرند. همچنین پیشنهاد میشود این پژوهش در شهرهای دیگر با فرهنگ مختلف و دیگر مقاطع تحصیلی انجام شود تا قدرت تعمیم نتایج بالاتر برود. بررسی و مقایسۀ اثربخشی این شیوه با دیگر شیوههای مرسوم روانشناختی همچون تنظیمشناختی هیجان به پژوهشگران توصیه میشود.
[1] revenge
[2] forgiveness
[3] forgiveness therapy
[4] depression symptoms
[5] suicidal ideas
[6] Samuel McChord Crothes
[7] Atlantic
[8] responsibility
[9] Baddely
[10] personal responsibility
[11] social responsibility
[12] willingness to make reparations
[13] heartland forgiveness ccale
[14] california psychological inventory (CPI)
[15]- interpersonal reparation questionnaire
[16] - Hall
[17] -Fincham
[18]- Muchly