Document Type : Research Paper
Authors
1 Clinical Psychology, department of Psychology ,Qazvin Branch, Islamic Azad University, Qazvin, Iran.
2 Clinical Psychology, Faculty of Psychology, Research institute of Hawzah & university,Qom, Iran.
Abstract
Keywords
سلامت روانی، یکی از ابعاد مهم سلامت دانشجویان (آیندهسازان کشور) است. این گروه به دلیل شرایط سنی و موقعیت خاص اجتماعی در معرض استرسهای فراواناند. استرس میتواند به بروز بیماریهای جسمی و روانی منجر شود (نجفیکلیانی، پورجم، جمشیدی، کریمی و نجفیکلیانی، ۱۳۹۲). فشــار روزافــزون عوامــل تنیــدگیزا و همچنــین اضــطراب و افسـردگی، نتـایج نـاگواری را بـرای بشـر امـروزی بـه ارمغـان آوردهاند. بیشتر انسانها نسبت به تهدیدات و تنیدگی، علاوه بر واکنشهای روانی، واکنشهای جسمی نیز نشان میدهند (صفوی، وفایی و صالحی، 1392).
امروزه تنیدگی، اضطراب و افسردگی به یکی از مهمترین مسائل مورد مطالعه روانشناسان، روانپزشکان و متخصصان علوم رفتاری در سراسر جهان تبدیل شده است (آزادی مرز آبادی، ۱۳۸۴؛ به نقل از علیپور، ابراهیمی، هدایتی، رنجبر و حسینپور ۱۳۹۴). در میان بیماریهای جسمی و روانی، افسردگی از مسائل مهم دنیا محسوب میشود. افسردگی بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی از مهمترین اختلالات خلقی است که با کاهش خلق، از دست دادن علاقه، احساس گناه و بیارزشی، اختلال در خواب و اشتها، کاهش انرژی و ضعف تمرکز همراه است. در مطالعات جدید، اختلال افسردگی اساسی در بین اختلالات روانپزشکی بیشترین شیوع طول عمر حدود 17 درصد را داشته است (سادوک، سادوک و روئیز، 2015). تقریباً ۱۵ درصد کل جمعیت در مقطعی از زندگی خود، یک دوره افسردگی اساسی را تجربه میکنند (لیون، ۲۰۰7).
اضطراب و تنیدگی نیز از دیگر مشکلات مهم زندگی انسانهاست و عوارض ناشی از آن، در زندگی فردی و اجتماعی فرد کاملاً محسوس است (همتی مسلک پاک، ۱۳۸۳ به نقل از علیپور و همکاران، ۱۳۹۴). فردی که در معرض اضطراب و تشویش دائم است، اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد و ضمن احساس حقارت دچار افسردگی میشود که آن نیز بهنوبهخود بر چرخۀ معیوب تنش شغلی و کارآیی او دامن خواهد زد. تداوم این چرخه بهمرور باعث فرسایش تواناییهای روانی و جسمانی افراد میشود و پس از مدتی به اختلالات عصبی، روانی ناپایدار منتهی میشود (علیپور و همکاران، ۱۳۹۴).
یکی از مفاهیمی که امروزه برای مطالعۀ آسیبشناسی روانی بررسی میشود، تصور فرد دربارۀ خود ازقبیل خود-پنداشت[1]، خود-پنداره[2] و حرمت خود[3] است. خودپنداشت بیشتر توصیف فاعلی فرد از خود است و حرمت خود و خودپنداره بیشتر به مفهوم ارزشیابانه فرد از خود مربوط است که جنبۀ عینی دارد (گرگوردوبیل، ایگناسیو پرز و موزاز[4]، 2008). خودپنداشت براساس چارچوب نظری انسانگرایانه (راجرزی) بیشتر با مفهوم واقعی یا خود واقعی مطابق است و خودپنداره و حرمت خود بیشتر با درونیسازی تصور دیگران از خود حاصل میشود (جان بزرگی و نوری، 1394). ناهمگونی این دو تصویر از خود، زمینۀ آسیبشناسی روانی را فراهم میکند. پژوهشهای زیادی این موضوع را تأیید میکنند (گرگوردوبیل و همکاران، 2008). اگر این متغیرها نقش مهمی در آسیبشناسی روانی داشته باشند، مداخلات روانشناختی یکی از اهداف خود را پندارهزدایی (جان بزرگی و غروی، 1395) یا همگونی خودپنداشت (خودواقعی)، خود-پنداره و خودآرمانی میدانند (ریمی، 1948 و راسکین، راجرز و ویتی، 2011). از سویی این مفاهیم که با خودشناسی در ارتباطاند (گرگوردوبیل و همکاران، 2008) با مفاهیم فرهنگی دیگری مانند خداپنداره بهخصوص در درمانهای معنوی/مذهبی شایان توجه قرار گرفته است (انصاری و جان بزرگی، 1395).
امروزه با وجود پیشرفتهای علمی چشمگیری که در زمینههای روانپزشکی و رواندرمانگری در درمان و شناخت عوامل افسردگی، اضطراب و تنیدگی به وجود آمده است، برخی از صاحبنظران برجسته بر نقش، اهمیت و ضرورت دین در بهداشت روانی و رواندرمانی تأکید کردهاند و معتقدند اعتقادات مذهبی و توکل به خدا، موجب تسکین و بهبودی سریعتر آلام و مشکلات روانی میشود (حمید، گلستانیپور و کریمنژاد، 1392). امیر ارجمندی، هاشمیان و نیکنام (1394) نشاندادند آموزش معنویت موجب کاهش افسردگی، افزایش رضایت زناشویی زنان متأهل میشود. میلر، ویکرامارانت، جمروف، سیج، تنک و ویزمن (2012) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که مشغولیت به مذهب یا معنویت میتواند مانع افسردگی، ناامیدی، آسیب به خود و تمایل به خودکشی شود.
برخی دانشمندان و روانشناسان برجسته، اهمیت دین و معنویت را در نظام روانشناختی انسان مطرح کرده بودند. کارل یونگ بیان میکند «از میان بیمارانی که در نیمۀ دوم عمر خود به سر میبرند (35 سالگی به بعد) حتی یک بیمار را ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به گرایش دینی نباشد. به جرأت میتوانم بگویم تکتک آنها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی که ادیان موجود در هر زمان به پیروان خود میدهند نداشتند و فردفرد آنها تنها وقتی که به دین و دیدگاههای دینی بازگشته بودند، به طور کامل درمان شدند» (قاسمی، 1388).
همانگونه که مشکلات مذهبی / معنوی با آسیبهای روانشناختی رابطه نشان داد، مذهب /معنویت میتواند در تمامی امور، نقش مؤثری در تنیدگیزدایی داشته باشد و در ارزیابی موقعیت، ارزیابی شناختی فرد، فعالیتهای مقابله و منابع حمایتی موجب کاهش گرفتاری روانی شود. بر این اساس ، امروزه چنین تصور میشود که بین مذهب و سلامت روان ارتباط مثبتی وجود دارد و بهتازگی نیز روانشناسی مذهب، حمایتهای تجربی زیادی را در این راستا فراهم آورده است (حمید، ۱۳۹۱ ). حسینی، بشارت و جاهد (1395) جدیدترین یافتههای علمیشان حاکی از آن است که دین و معنویت تأثیرات مثبت فراوانی بر سلامت جسمی و روانی دارند و به ارتقای وضعیت سلامتی، منجر و باعث پیشگیری از بسیاری از بیماریها میشود. جانبزرگی و دائمی (1395) و جانبزرگی ، فاکر و جانبزرگی (1390) در پژوهش خود نشان دادند رابطۀ مثبت معناداری بین سلامت روانی و تحول روانی معنوی وجود دارد. نتایج پژوهش کارمودی، رد،کریستلر و مرییم (2008) نشان دادند افزایش معنویت با بهبود علائم روانشناختی و پزشکی رابطه دارد.
اگر معنویت را جستجوی امرقدسی بدانیم (پارگامنت، 2011)، پس مهمترین مفهوم در بیشتر مذاهب، رابطۀ انسان با خدا است و بنابراین تصور فرد از خداوند مفهوم محوری در معنویت و مذهب است (جان بزرگی و غروی، 1395الف و 1395ب). تصور از خدا پدیدۀ چندبعدی یا چندمتغیری است که بیشتر در حیطۀ وسیعتری به نام دین قرار دارد (لی و ارلی، 2000). نخستین بار رایزتو (۱۹۷۹) تصویر ذهنی از خدا را بررسی روانشناختی کرد. ازنظر رایزتو تصویر ذهنی از خدا دربرگیرندۀ برداشت احساسی و تجربی فرد از خدا است که برگرفته از نظریۀِ روان تحلیلگری است. تصویر ذهنی از خدا با تجربیات افراد شکل میگیرد و بهصورت احساس معنوی از خدا در میآید.
پژوهشگران متعددی ارتباط تصویر ذهنی از خدا و سلامت روان را بررسی کردهاند. کرکپاتریک (۲۰۰۵) ارتباط بین تصویر ذهنی از خدا و سلامت روان را بررسی و در پژوهش خود ارتباط بین تصویر ذهنی مثبت و سلامت روانی افراد را کشف کرده است. در این پژوهش یافتهها نشان دادند افرادی که خداوند را مهربان، حمایتکننده و نزدیک به خود تصور میکنند، سلامت روانی بیشتری دارند.
برام و همکاران (a۲۰۰۸) در پژوهشی که در آن افراد سالخورده (۶۸ الی ۹۳ ساله) شرکت کرده بودند، به این نتیجه رسیدند که احساس نارضایتی از خدا با ناامیدی، احساس افسردگی، احساس گناه و همچنین با نشانگان افسردگی ارتباط معناداری داشته است. در این پژوهش تصویر منفی از خدا )باور به خداوند تنبیهکننده) با احساس گناه افراد شرکتکننده در پژوهش توأم بوده است. علاوه بر این، پژوهشها نشان دادند روانآزردهخویی با احساس ترس از خدا، اضطراب و نارضایتی از او همراه بوده است؛ درحالیکه همسازی با تصویر ذهنی حمایتگر از خدا توأم بوده است.
شاپ- جانکر، الیزابت، ارلینگ - بنتکو، زوک، جونکر (۲۰۰۲) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین تصویر ذهنی از خدا و اضطراب و افسردگی همبستگی معناداری وجود دارد و تصویر ذهنی مثبت از خدا با نشانگان رفتاری رابطۀ منفی داشته است. پژوهشگران همچنین به این نتیجه رسیدند که تصویر ذهنی بیماران روانی در مقایسه با تصویر ذهنی افراد عادی منفیتر بوده است.
غباریبناب و حدادیکوهسار (۱۳۸۸)رابطة اضطراب و افسردگی با تصویر ذهنی از خدا در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران و علوم پزشکی ایران را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که اضطراب و افسردگی دانشجویان را بهطورکلی میتوان از روی تصویر ذهنیشان از خدا پیشبینی کرد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد دانشجویانی که تصویر پذیرنده و مثبتی از خدا داشتند، از اضطراب و افسردگی کمتری برخوردار بودند؛ ولی دانشجویانی که تصویر ذهنی منفی و تعارضآمیزی از خدا داشتند، اضطراب و افسردگی بیشتری از خود نشان میدادند. ازسویی تصور وجود لایتناهی، نیکخواه و ارزشمند از خداوند (نصیرزاده، رسولزاده طباطبایی و عرفانمنش، 1393) با افسردگی رابطۀ منفی و ادراک خدای نامربوط و خدای تنبیهگر با افسردگی رابطۀ مثبت داشت.
مطالعات اخیر نشان میدهند معنویت بدون مذهب چندان در درمان مشکلات روانشناختی پاسخگو نیست و مذهب، هستۀ اصلی معنویت، با پاسخ به نیازهای معنوی، نقش بنیادینی برای حل بسیاری از مسائل انسانها دارد (جانبزرگی و همکاران،۱۳۹۰).
اما براساس منابع اسلامی، خداوند خود را از هرگونه توصیف بشری منزه دانسته است (آیه 159، سوره الصافات و ...) و اطلاق آیه، هم شامل تصور مثبت است و هم منفی (جانبزرگی و غروی، 1395ب). بر این اساس ، خود این تصور از خدا میتواند به دلیل وابستگی به تصاویر والدینی برای فرد مشکلزا باشد. برای رهایی از تصور خودساخته (خداپنداره[5]) تنها راه وابستگی این توصیفها به مرجع دقیق دینی مانند قرآن (بهمنزلۀ کلام مستقیم خدا) است. جای پژوهشی برای این سؤال باقی است که تصویرپردازی ذهنی فرد از خداوند با توجه به ابطال آن توسط خود او با مسائل روانشناختی رابطه دارد، و اگر ادراک فرد از خدا با منابع اصیل مذهبی بهویژه قرآن هماهنگ باشد (مفهوم واقعی از خدا یا خداپنداشت[6]) چه تأثیری بر هیجانها و نگرانیهای فرد دارد. ازسویی این تصویرپردازی مانند سایر مفاهیم انتزاعی از عوامل تحولی تأثیر میگیرد و اگر تحولِ روانی - معنوی متأثر از سایر خطوط تحول (ازجمله تحول شناختی) دانسته شود (جان بزرگی و همکاران، 1390)، آیا تحول روانی معنوی با این تصویرپردازی (خداپنداره) و مشکلات روانشناختی (تنیدگی، اضطراب و افسردگی) رابطه دارد. برخی مطالعات، تحول روانی معنوی را با پدیدههای روانشناختی بررسی کردهاند؛ ازجمله دلجو، جانبزرگی، بزازیان، موسوی (1392) به این نتیجه رسیدند که بین تحول روانی معنوی و اضطراب وجودی رابطۀ معکوسی وجود دارد. هرچه سطح تحول روانی معنوی بیشتر است، اضطراب وجودی کمتر میشود؛ اما پژوهشی در زمینۀ رابطۀ خداپنداره و مشکلات روانشناختی با تحول روانی معنوی یافت نشد.
بنابراین انجام این پژوهش با توجه به زمینۀ مذهبی جامعه از یکسو و وجود آسیبهایروانی از سوی دیگر ضرورت میابد؛ بنابراین در پژوهش حاضر با این پرسشها مواجهایم که:
آیا بین سطح تحول روانی معنوی و خداپنداره با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان رابطه وجود دارد؟
چگونه میتوان رابطۀ خداپنداره و سطح تحول روانی معنوی با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان را تبیین کرد؟
پاسخ به این سؤالها با یک مطالعۀ زمینهیابی شرایط را برای بررسیهای بالینی از نوع مداخلهای در این مسئله، فراهم و ارزش آموزشهای درست مذهبی را در سلامت روانی برجسته میکند.
روش
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری در این پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب به تعداد ۲۷۱۱۰ نفر بودند. با توجه به حجم آماری و مراجعه به جدول مورگان تعداد ۳۷۷ دانشجو، پسر و دختر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابتدا بین دانشکدهها نمونهگیری تصادفی انجام گرفت. سه دانشکدۀ فنیمهندسی، علومتربیتی، حقوق و علومسیاسی انتخاب شد. بین این دانشکدهها قرعهکشی و ۱۱ کلاس از هر دانشکده انتخاب شد و پرسشنامههای تحول روانی - معنوی جان بزرگی، و همکاران (1390)، مقیاس عوامل تنیدگیDASS (لاویبوند و لاویبوند[7]، 1995)، آزمون محققساختۀ خودپنداره - خداپنداره و برخی سؤالات مربوط به ویژگی جمعیتشناختی توزیع شد. به دانشجویان دربارۀ محرمانهبودن اطلاعات و انتشارنیافتن مشخصات آنها اطمینان لازم داده شد. پس از جمعآوری، پرسشنامههای ناقص حذف شد. درخور ذکر است پرسشنامهها فقط در مقطع کارشناسی، توزیع و جمعآوری شد و جنسیت آنها مدنظر قرار نگرفت. در تحلیل دادهها از محاسبۀ ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
ابزار سنجش: مقیاس عوامل تنیدگی21-DASS[8]: مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس DASS (لاویبوند و لاویبوند، ۱۹۹۵)، مجموعهای از سه مقیاس خود گزارش دهی برای ارزیابی حالات عاطفی منفی در افسردگی، اضطراب و استرس است. هر یک از خردهمقیاسهای21 DASS- شامل ۷ سؤال است (جمعاً ۲۱ سؤال) که هر یک از صفر (اصلاً) تا سه (زیاد) نمرهگذاری میشود.
روایی و اعتبار این پرسشنامه در ایران بررسی شده است (سامانی و جوکار، ۱۳۸۶) که اعتبار بازآزمایی را برای مقیاسهای افسردگی، اضطراب و استرس بهترتیب برابر ۸/۰، ۷۶/۰ و ۷۷/۰ و آلفای کرونباخ را برای مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بهترتیب برابر با ۸۱/۰، ۷۴/۰ و ۷۸/۰ گزارش کردهاند. در پژوهش حاضر نیز آلفای کرونباخ افسردگی، اضطراب و استرس بهترتیب برابر با 83/0، 74/0 و 81/0 است.
مقیاس تحول روانی معنوی[9]: جانبزرگی، فاکر، جان بزرگی (1390) این پرسشنامه را با جهتگیری فرهنگی و دینی، براساس معیارهای بالینی مراجعان مذهبی در مراحل مختلف روانی - معنوی - که جنیا (۱۹۹۵) آن را گزارش کرده است - تهیه کردهاند. این ابزار ۱۵ ماده دارد و هر ماده دارای چهار گزینه است که منطبق با چهار مرحلۀ تحول روانی معنوی است. پژوهشگر برای بررسی همسانی درونی این مقیاس در جمعیت ایرانی آن را روی ۳۴۱ دانشجوی مؤنث اجرا کرد و ضریب آلفای کرونباخ معادل ۸۸/۰ برای آن به دست آمد. میانگین و انحراف استاندارد نمرات نیز بهترتیب ۴۴/۱۰ و ۷۰۱/۶ گزارش شد.
برای نمرهگذاری، طبق الگوی زیر نمرات در هر مرحله، جمع میشود و جمع سطرها را (براساس مرحله از ۱ تا ۴؛ مثلاً اگر فردی در مجموعۀ اول به گزینه ۴ پاسخ داده است، عدد ۱ را در ستون آخر (مرحله) وارد میکنیم و ...) در ستون، ثبت و در سطر آخر جمع نهایی نمره محاسبه میشود.
جدول 1 . نمرهگذاری سطح تحول روانی معنوی
سؤال |
مرحله۱ |
مرحله۲ |
مرحله۳ |
مرحله۴ |
۱ |
۴ |
۳ |
۱ |
۲ |
۲ |
۳ |
۲ |
۴ |
۱ |
۳ |
۴ |
۲ |
۱ |
۳ |
۴ |
۲ |
۳ |
۱ |
۴ |
۵ |
۲ |
۱ |
۴ |
۳ |
۶ |
۴ |
۱ |
۳ |
۲ |
۷ |
۱ |
۲ |
۴ |
۳ |
۸ |
۱ |
۳ |
۲ |
۴ |
۹ |
۱ |
۳ |
۴ |
۲ |
۱۰ |
۱ |
۳ |
۲ |
۴ |
۱۱ |
۲ |
۱ |
۳ |
۴ |
۱۲ |
۴ |
۱ |
۲ |
۳ |
۱۳ |
۳ |
۲ |
۴ |
1 |
14 |
2 |
1 |
3 |
4 |
15 |
4 |
1 |
3 |
2 |
آزمون محققساخته خودپنداره - خداپنداره[10]: این پرسشنامه براساس مفاهیم مذهبی اسلامی و جهتگیری فرهنگی و دینی نویسندگان تهیه شده است. این پرسشنامه برای سنجش میزان تصورات خودساخته از خداوند (خداپنداره) و همچنین مفهومپردازی مبتنی بر منابع اصیل (قرآن کریم) از خداوند (مفهومپردازی واقعی از خداوند یا خداپنداشت)، از یک سو و مفهوم خودپنداره (مفهومپردازی خود از نگاه دیگران) و مفهومپردازی فاعلی و واقعی از خود (خودپنداشت) ساخته شده است (جان بزرگی و سرآبادانی تفرشی، زیر چاپ). این مفاهیم براساس چارچوب نظری درمان چندبعدی معنوی (جان بزرگی و غروی، 1395) پردازش شدهاند. این ابزار 40 سؤال دارد که 25 سؤال مربوط به خداپنداره و 15 سؤال مربوط به خودپنداره است و هر سؤال آن دارای چهار گزینه (کاملاً موافق، موافق، مخالف، کاملاً مخالف) است. برای بررسی همسانی درونی این مقیاس در جمعیت ایرانی روی 628 دانشجوی مقطع کارشناسی اجرا شد. پایایی پرسشنامه به روش همبستگی آزمون – آزمون مجدد در خداپنداره 806/0 و در خودپنداره برابر 582/0 است. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه نیز 815/0 = α به دست آمد. تحلیل عاملی با روش مؤلفههای اصلی 4 عامل در پاسخ شرکتکنندگان شناسایی کرد که شامل 7 سؤال خودپنداره، 8 سؤال خودپنداشت، 14 سؤال خداپنداره و 11 سؤال خداپنداشت بود.
روش اجرا و تحلیل: در این پژوهش پژوهشگر پس از هماهنگی با دانشگاه و گرفتن مجوز، در دانشگاه حضور پیدا کرد و با رضایت دانشجویان پس از توضیح دربارۀ پژوهش به آنها پرسشنامههای مدنظر داده و به آنها اطلاع داده شد که نام آنها محرمانه خواهد ماند و فرم را بهصورت کامل تکمیل کنند و هیچ سؤالی را بدون پاسخ باقی نگذارند. بهمنظور تجزیه دادهها، برای بیان شاخصهای توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد، بهمنظور بیان همبستگی و پیشبینی میزان سهم هر یک از متغیرهای پیشبین در پیشبینی متغیر ملاک از روشهای ماتریس همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه بهصورت همزمان با استفاده از نرمافزار SPSS 22 استفاده شده است.
یافتهها
در این بخش، یافتههای پژوهش بررسی شده است. شرکتکنندگان 377 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب بودند که میانگین سن دانشجویان شرکتکننده تقریباً 24 سال بود و 6/65 درصد از شرکتکنندگان در آزمون زن و 4/34 درصد از آنها مرد بودند. یافتههای حاصل از این پژوهش در جداول (2) و ( 3) گزارش شدهاند. یافتهها با استفاده از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه بهصورت همزان به دست آمد.
جدول 2. شاخصهای توصیفی و ضرایب همبستگی بین سطح تحول روانی معنوی با خداپنداره و افسردگی، اضطراب و استرس
متغیرها |
میانگین |
انحراف معیار |
تحولروانی - معنوی |
خداپنداره |
||
|
|
|
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
تحولروانی- معنوی |
32/39 |
31/4 |
- |
- |
172/0- |
001/0 |
افسردگی |
36/13 |
92/9 |
19/0- |
001/0 |
476/0 |
001/0 |
اضطراب |
53/13 |
60/9 |
162/0- |
001/0 |
422/0 |
001/0 |
استرس |
62/18 |
61/9 |
091/0- |
039/0 |
410/0 |
001/0 |
خداپنداره |
09/31 |
53/6 |
172/0- |
001/0 |
- |
- |
با توجه به جدول (2)، نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهند در دانشجویان رابطۀ تحول روانی معنوی با افسردگی ۱۹۱/0 -، با اضطراب ۱۶۲/0-، با استرس 0۹۱/0 - و با خداپنداره ۱۷۲/0 - است. این ضرایب همبستگی از لحاظ آماری در سطح 05/0 معنادارند و نشان میدهند با پایینآمدن تحول روانی – معنوی، افسردگی، اضطراب، استرس و خداپنداره پایین میآید و بالعکس. همچنین نتایج ضریب همبستگی برای خداپنداره با افسردگی دارای رابطه 476/0، با اضطراب دارای رابطه 422/0 و با استرس دارای رابطه 410/0 هستند. این ضرایب همبستگی از لحاظ آماری در سطح 01/0 معنادارند و نشاندهندۀ آن است که با خداپنداره بالا، افسردگی، اضطراب و استرس، بالا میرود و بالعکس. پس از بررسی مفروضههای رگرسیون چندگانه و حصول اطمینان از برقراری مفروضهها، بهمنظور تعیین نقش تحول روانی – معنوی و خداپنداره در پیشبینی افسردگی، اضطراب و استرس از رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد.
جدول 3. خلاصه مدل رگرسیون همزمان پیشبینی افسردگی، اضطراب و استرس براساس خداپنداره و سطح تحول روانی معنوی
متغیرها |
R |
R2 |
F |
B |
β |
t |
|
افسردگی |
خداپنداره |
48 /0 |
23 /0 |
57 /58 |
69 /0 |
45 /0 |
96 /9 ** |
سطح تحول روانی - معنوی |
25 /0- |
11 /0- |
46/2- ** |
||||
اضطراب |
خداپنداره |
43 /0 |
18 /0 |
93 /42 |
59 /0 |
4 /0 |
59 /8 ** |
سطح تحول روانی - معنوی |
206/0- |
09 /0- |
95 /1- |
||||
استرس |
خداپنداره |
41 /0 |
16 /0 |
87 /37 |
59 /0 |
406/0 |
48 /8 ** |
سطح تحول روانی - معنوی |
04 /0- |
02 /0- |
44 /0 |
اطلاعات حاصل از جدول 3 نشان میدهد که مدل کلی (پیشبینی) معنادار است. به علاوه یافتههای این جدول بیانکنندۀ آن است که مؤلفههای خداپنداره و سطح تحول روانی - معنوی سهمی اختصاصی در پیشبینی افسردگی دارند. میزان R2 نشان میدهد بهطورکلی 23% از افسردگی با خداپنداره و سطح تحول روانی - معنوی پیشبینی میشود. خداپنداره سهم اختصاصی در پیشبینی اضطراب دارد و میزان R2 نشان میدهد بهطورکلی 18% از اضطراب با خداپنداره پیشبینی میشود. خداپنداره سهم اختصاصی در پیشبینی استرس دارد و میزان R2 نشان میدهد بهطورکلی 16% از استرس با خداپنداره پیشبینی میشود. خداپنداره پیشبین مثبت افسردگی (456/0β=)، اضطراب (40/0 β=) و استرس (40/0β= ) و معنادار بود. سطح تحول روانی – معنوی پیشبین منفی افسردگی (113/0-β= ) و معنادار بود و سطح تحول روانی – معنوی نقش معناداری در پیشبینی اضطراب و استرس نداشت.
بحث
پژوهش با هدف رابطۀ مفهومپردازی تصور از خدا یا خداپنداره و سطح تحول روانی معنوی با آسیبشناسی روانی(افسردگی، اضطراب و استرس) در دانشجویان انجام شد.
نتایج بهدستآمده از این پژوهش نشان میدهند بین متغیر سطح تحول روانی معنوی با افسردگی، اضطراب و خداپنداره رابطۀ، معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین بین خداپنداره با افسردگی، اضطراب و استرس رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد.
این یافته با نتایج مطالعات گذشته ازجمله یافتههای امیر ارجمندی و همکاران (1394)، میلر و همکاران (2012)، دلجو و همکاران (1392)، حسینی و همکاران (1395)، جانبزرگی و دائمی (1395)، جانبزرگی و همکاران (1390)، کارمودی و همکاران (2008) همسو است.
در تبیین این موضوع با توجه به این تعریف که معنویت به موازات تحول شناختی و تحول روانی اجتماعی متحول میشود، همچنان که در تحول شناختی و تحول روانی اجتماعی، اگر فرد از مرحلهای گذر نکند، دچار بحران، تعارض و خودمیانبینی میشود و در بزرگسالی آسیب میبیند. به نظر میرسد در تحول روانی معنوی و شکلگیری خداپنداشت و خداپنداره نیز این مورد مصداق پیدا کند. اگر در تحول روانی معنوی نیز فرد نتواند تمام مراحل را بهخوبی طی کند یا از مرحلهای عبور نکند و به مرحلۀ بعد نرسد، مفهومپردازی او از خداوند و خود و به دنبال آن رابطۀ فرد با خداوند دچار مشکل و احتمالا مستعد آسیبروانی میشود و هر چه فرد در مراحل پایینتر تحول روانی معنوی مثل مرحلۀ نخست، دین خودمیانبینی و مرحلۀ دوم دین جزمینگرانه توقف داشته باشد، طبق پژوهشهای بهعملآمده (جانبزرگی و همکاران، 1390) آسیب روانی بیشتر است، هر چه در سطوح بالاتر باشد، این آسیب کمتر است. همینطور اگر مفهومپردازی ساختگی (از خداوند) با مفاهیم اصیل مذهبی اصلاح نشود (خداپنداشت)، براساس نتایج بهدستآمده، فرد احتمالاً دچار آسیب روانشناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) میشود؛ زیرا دیده شد خداپنداره سهم مهمی در پیشبینی افسردگی، اضطراب و استرس دارد.
پژوهشهای مختلفی که در کشور و خارج از کشور صورت گرفته، به رابطۀ تحول روانی معنوی و خداپنداره با آسیبشناسی روانی (افسردگی، اضطراب و استرس) نپرداختهاند. در این زمینه تنها میتوان به مطالعاتی اشاره کرد که رابطۀ خداپنداره با افسردگی و اضطراب و سطح تحول روانی معنوی با اضطراب وجودی را جداگانه بررسی کردهاند. یافتههای این پژوهش از این زاویه با یافتههای نصیرزاده و همکاران (1393)، برام و همکاران (2008)، غباریبناب و حدادیکوهسار (1388)، شاپ- جانکر و همکاران (2002)، کرکپاتریک (2005) همسو است.
برای تبیین این موضوع بنا بر تعریفی که از خداپنداره ارائه شد، کسی که دارای خداپندارههای متعدد است، تصویر متزلزل و بیثباتی از خدا دارد. فرض اساسی این بیثباتی به پندارههای افولپذیر[11] از خداوند و بهطور دقیق پندارهزدایی به مفهوم تسبیح خداوند از توصیفهای ذهنی دربارۀ خود بر میگردد[12]. همچنین خداوند در قرآن کریم، نسیان خداوند را سبب خودفراموشی میداند.[13] به عبارت دیگر، ارتباط سالم با خداوند به رابطۀ سالم با خود کمک میکند و چهبسا رمز رابطۀ مثبت بین خداپنداره و آسیبهای سهگانه مورد مطالعه و رابطۀ منفی آنها با خداپنداشت در همین نکته نهفته باشد؛ به همین دلیل، وقتی مفهومپردازی از خداوند درست باشد، به ایمان فرد کمک میکند و تماس با خداوند ازطریق کلامش قلب آنها را متأثر میسازد و به ایمانشان میافزاید. ازسویی کسانی که سطح تحول روانی معنوی پائینی دارند، نسبت به فقدان حساساند و به دلیل خودمیانبینی و جزمینگری (جنیا، 1995)، خداپندارۀ آنها نیز بیشتر منفی است و مستعد تنیدگی و اضطراب و آسیب روانشناختیاند (جان بزرگی و همکاران، 1390).
خداپندارهای که در دورۀ کودکی شکل گرفته، همچون والد سرزنشگری است که به جای حمایت و دلجویی فرد را سرزنش و بهطور ناعادلانه مجازات میکند. چنین شخصی بین خطاهای خود و مجازات خداوند نمیتواند رابطۀ منطقی برقرار کند؛ بنابراین شخصی که خداپندارۀ بالا دارد، حوادث سخت زندگی را به خدا و مجازات او نسبت میدهد و در پس هر حادثه بهطور ناخودآگاه اراده و مشیت و انتقامجویانۀ خدا را جستجو میکند. طبیعی است احساس خوبی نسبت به خود ندارد و احساس بیارزشی و کم ارزشی میکند و خود را شایستۀ دوستداشتن خدا و دیگران نمیداند، عزت نفس او کاهش مییابد و احساس بیکفایتی میکند. چنین شخصی بیش از دیگران آسیبهای روانی را تجربه میکند.
با توجه به اینکه نتیجۀ پژوهش حاضر نشان داد دستیابی به سطوح بالاتر تحول روانی معنوی به کاهش افسردگی، همچنین وجود خداپنداره به افسردگی و اضطراب و استرس بالا منجر میشود، پیشنهاد میشود با اجرای پژوهشهای گستردهتر در این زمینه و به دست آوردن نتایج دقیقتر، مسئولان امر در دانشگاهها به مفهوم تحولیافتگی روانیمعنوی و خداپنداره توجه کنند و در تبیین آن برای دانشجویان بکوشند تا بتوانند آنان را در درک ارزش و معنای زندگی، هدفمندی، حل مسائل و ارتباط با خود، جهان و دیگران یاری کنند.
[1] Self-concept
[2] Self-image
[3] Self-esteem
[4] Garaigordobil. M., Ignacio Pérez., J and Mozaz. M. (2008).
[5] God- Image
[6] God-cincept
[7] Lovibond, S. H. & Lovibond, P. F
[8] -Depression and Anxiety Stress Scale: DASS
[9] - psycho-spiritual development scale
[10] - researcher-made tests of self-image and God-image
[11] لا أُحِبُّ الْآفِلِین(سوره انعام آیه 76)
[12] سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُون(سوره الصافات، آیه 159)
[13] وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم(سوره حشر آیه 19)