Document Type : Research Paper
Authors
1 M.A of clinical psychology, Department of Psychology, Isfahan(Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan
2 Assistant professor, Department of psychology, Isfahan(Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
دوران جوانی اولیه، به این دلیل که افراد در این سن با ورود به دانشگاه از خانواده برای مدتی جدا شده و حضور پر رنگتری به عنوان فرد مستقل در جامعه دارند، دوره حساسی بوده و پیشبینی میگردد این حضور مستقل در جامعه میتواند بر شکلگیری شخصیت اثرگذار باشد، بنابراین بررسی ویژگیهای شخصیتی دانشجویان و سازههای مرتبط با وضعیت روانشناختی افراد در این سن ضرورت دارد(شاپیرو، آستین، بیشاپ و کودوا، 2005).
روانشناسی مثبت اصطلاحی است که همانند چتری مطالعه هیجانهای مثبت، ویژگیهای شخصیتی مثبت و سازمانهای سالم و قوی از جمله خانواده را در برمیگیرد و در حقیقت حرکت روانشناسی مثبت بر مطالعه نقش قابلیتها و تواناییهای بشر مخصوصا در زمینههای بالینی تاکید کرده اند. هدف این رویکرد شناسایی سازهها و شیوه هایی است که در نهایت باعث بهزیستی انسان میگردد و عواملی که سبب سازگاری هرچه بیشتر افراد با فشارها و تهدیدهای زندگی میگردد، بنیادیترین سازههای مورد پژوهش در روانشناسی مثبت، شادمانی، خوشبینی، خردمندی، بخشش، خودکارآمدی، معنویت، هوش هیجانی و غیره را میباشد(سلیگمن، 2000). شادمانی ذهنی، مفهوم وسیعی است که تجربه هیجانهای مطلوب، سطوح پایین هیجانهای منفی و رضایت بالا را در زندگی در برمیگیرد. شادمانی ذهنی در ادراکها و ارزیابیهای افراد از زندگی در ابعاد شناختی، عملکردهای روانشناختی واجتماعی منعکس میشود و دارای مولفههایی از قبیل رضایت از زندگی و عاطفه مثبت باشد. رضایت از زندگی شامل عشق، ازدواج، تفریحات میباشد، عاطفه مثبت شامل احساسات و هیجانات مثبت مانند(لذت، شعف، خرسندی، غرور) میباشد(جانسون و کروگر، 2006). خردمندی تعامل ابعاد شناختی، ژرفنگری و عاطفی است. بعد شناختی خردمندی به توانایی شخص در فهمیدن زندگی؛ درک کردن اهمیت و معنای عمیق تر پدیدههای طبیعی و حوادث؛ به ویژه با در نظر گرفتن ماهیتهای بین فردی و درون فردی، نسبت داده میشود. بعد ژرف نگری، لازمه و پیش نیازی برای توسعه بعد شناختی خردمندی است. مولفههای بعد عاطفی خردمندی، وجود هیجانات مثبت و رفتار نسبت به دیگران را ارزیابی میکند(آردلت، 2003).عاطفۀ مـثبت خـصیصهای(هیجانی بودن مثبت)، تمایل به درگیری و رویارویی با محیط ازجمله محیط اجتماعی را شامل مـیشود. افراد دارای«عاطفۀ مـثبت بالا» فعالانه، توانمندانه، توأم باشور، نشاط و اعتماد، به زندگی رو میکنند، همراهی با دیگران جستجو میکنند(سلطانی زاده، ملک پور و نشاط دوست، 1387).
از سویی ویژگیهای شخصیتی میتواند به عنوان مهمترین عامل تأثیرگذار در سازگاری و سلامت افراد به شمار آید(تقوایی و میرزایی، 1396) و شاید بتوان شخصیت را اساسیترین موضوع علم روانشناسی دانسـت زیـرا محـور اساسـی بحث در زمینـه هـایی ماننـد یـادگیری، انگیـزه، ادراک، تفکـر، عواطـف و احساسـات، هـوش و مواردی از این قبیل است. به عبارتی، موارد فوق الذکر اجزای تشکیل دهنده شخصیت به حسـاب میآیند(کریمی، 1389). درباره ابعاد شخصیتی افراد، دانشمندان نظرات گوناگونی ارائه و تقسیم بندیهای مختلفی ارائه گردیده است. ازجمله این نظریات میتوان به مدل پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کری(1989، 1992) اشاره نمود. پنج ویژگی غالب شناخته شده شخصیت عبارتند از:روان نژندی یا ثبات عاطفی: این بعد به توانایی فرد در تحمل استرس مربوط میگردد و این افراد دارای ثبات عاطفی پایین میباشند(خنیفر، مقیمی، جندقی، طاهری و سیار، 1388). برون گرایی:به خوشهای از صفات اطلاق میگردد و آن درجهای است که شخص پرانرژی، معاشرتی، جسور، فعال، هیجان طلب و دارای شور و اشتیاق، دارای اعتماد به نفس و داراری احساسات مثبت است. گشودگی به تجربه:میزان علاقه افراد نسبت به تازگی و کسب تجربههای جدید را نشان میدهد. افراد با این ویژگی دارای قدرت تخیل، علاقه به جلوههای هنری، کنجکاو نسبت به ایدههای دیگران، با احساسات باز، داراری ایده و اقدام گر هستند. توافق پذیری: به گرایش افراد به همسان بودن با دیگران ارتباط مییابد. افراد با ویژگی توافق پذیری، قابل اعتماد، روراست، نوع دوست، مهربان و دارای خصیصه از خودگذشتگی، پیرو، متواضع و فروتن و خوش قلب هستند(هکزینسکی و بوچانان، 2000). وظیفه شناسی: این بعد معیار سنجش قابلیت اطمینان است. فرد با وجدان بالا، فردی شایسته، منظم، وظیفه شناس، هدف جو، دارای انضباط شخصی، وقت شناس و قابل اتکا میباشد(جورج و جونز، 1999به نقل از خنیفر و همکاران، 1388).
مطالعات متعدد نشان داده اند که شفقت خود پیش بین قدرتمند سلامت روان است. همچنین شفقت خود با انتقاد از خود، افسردگی، اضطراب، نشخوار فکری، سرکوب اندیشه رابطه منفی دارد. در حالی که با رضایت از زندگی و مهارتهای اجتماعی همبستگی مثبت دارد(نف، 2003). شفقت خود یک نیروی مهم انسانی است که شامل صفات مهربانی، قضاوت منصفانه و احساسات به هم پیوسته و همچنین کمک به افراد در یافتن امید و معنا دادن به زندگی موقع روبرو شدن با مشکلات میباشد(نف، رود و کریک پاتریک، 2007) و به معنای هدایت کردن ساده مهربانی به سوی خود، تجربه پذیری و تحت تاثیر قرار گرفتن از رنج دیگران است(نف و گرمر، 2017). نف، شفقت خود را به عنـوان سازه ای سه مؤلفهای شـامل مهربـانی بـا خـود در مقابل قضاوت کردن خود، اشتراکات انسـانی در مقابل انزوا و بهوشیاری در مقابل همانندسـازی فزاینـده، تعریـف کـرده اسـت. ترکیـب ایـن سـه مؤلفه مرتبط، مشخصه فردی است که بر خـود شفقت دارد(نف، 2012).
نمرات بالا در مقیاس شفقت خود، با اضطراب و افسردگی کمتر، گرایش کمتر به نادیده گرفتن یا برعکس نشخوار کردن افکار، هوش هیجانی بالاتر، رضایت از زندگی بیشتر، شادکامی، خوش بینی و کنجکاوی بیشتر، خرد، خلق مثبت و صفات شخصیتی پذیرش، برونگرایی و وجدان گرایی، اضطراب کمتر به هنگام مواجه با تهدیدات علیه “خود”، آسیب رسانی به خود، احساس حقارت و احساس شرم کمتر همراه است. شفقت خود به طور هم زمان نیازمند این است که افراد از احساسات دردناک خود اجتناب نکرده و آنها را سرکوب نکنند(کراکر، لوتانن، کوپر و بورت، 2003).
تغییرات در مراحل شفقت خود با انواع اهداف یادگیری که دانشجویان در کلاس درس اتخاذ میکنند، مرتبط میباشد. از این رو احساسات و شناختهای فرد در مورد خود، نقش مهمی را در ساخت اهداف پیشرفت و پیگیری آن بازی میکند. شفقت خود همچنین با استراتژیهای انطباقی بعد از شکست علمی مرتبط میباشد و منافع آکادمیک نیز داشته است(نف، هی و دجیثرات، 2005). یافتههای اخیر، سهم بزرگی از شفقت خود را در رشته روانشناسی با روشن کردن نقش شفقت خود به عنوان میانجی بالقوه در مقابل احساسات منفی که با موقعیتهای استرسزا دنبال میشود و نقش شفقت خود را به عنوان عامل مهم فعالسازی سیستم خود آرامش بخشی تعیین کرده است(گیلبرت و آیرون، 2005).
اکثر پژوهشهای انجام شده برسازه شفقت خود، تاکنون روی رابطه منفی آن با آسیبشناسی روانی متمرکز بوده است. جنبش روانشناسی مثبت، روی این موضوع بحث میکند که نیاز است تا تندرستی ذهنی نه فقط به عنوان نبود و غیاب آسیب شناسی، بلکه به عنوان نیرو و قدرت انسانی مورد بررسی قرار گیرد(سلیگمن و سیگزنت مهالی، 2000). در پژوهشی نف و همکاران( 2007) نشان دادند که روان نژندی قویترین رابطه منفی معنادار با شفقت خود و سپس وظیفه شناسی، توافقپذیری و برونگرایی رابطه مثبت معنادار با این سازه داشتند و بین گشودگی به تجربه با شفقت خود بر خلاف انتظار رابطه معنادار یافت نشد.
سعیدی، قربانی، سرافراز و شریفیان(1391)، رابطهی شفقت خود، ارزش خود و تنظیم هیجانات خود آگاه را در پژوهشی که بروی دانشجویان دانشگاه تهران مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که شفقت خود آمادگی برای شرم و گناه و هیجانات ناخوشایند را پیشبینی میکند. در حالی که ارزش خود توانایی پیشبینی هیجانات ناخوشایند را نداشت. عظیم زاده پارسی، حسینی مهر و رحمانی(1390)، به بررسی ارتباط بین مولفههای مدل پنج عاملی شخصیت و شادکامی در دانشجویان به این نتیجه رسیدند که شادکامی با وظیفه شناسی همبستگی مثبت و معنادار و با روان نژندی همبستگی منفی و معنادار دارد. میرزایی و حاتمی (1389)، در پژوهش خود به بررسی رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و شادکامی در دانشجویان به این نتیجه دست یافتند که از بین پنج عامل شخصیتی، عوامل برونگرایی و توافقپذیری با شادکامی، رابطه مثبت و عامل روان نژندی با شادکامی، رابطه منفی دارد. باسن، برون، زیگلر هیل و سوان(2003)، در پژوهش خود نشان دادند که میان شفقت خود و ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نف و همکاران(2005)، در پژوهشی نشان دادندکه دانشجویان دارای شفقت خود بالاتر نسبت به افراد با شفقت خود پایینتر، تمایل بیشتری به در نظرگرفتن شکست به عنوان یک شانس یادگیری داشتند و اعتماد به نفسشان بالاتر و مهارتهای مقابلهای سالم و مثبتتری داشتند. همچنین تفسیر مجدد مثبت و پذیرش، موقع روبرو شدن با شکست تحصیلی دریافت شده در امتحان را داشتند(نف و همکاران، 2007). وی، لیا، کو و شافر(2011)، در پژوهشی اظهار دادند که شفقت خود رابطه بین دلبستگی، اضطراب و بهزیستی ذهنی را در دانشجویان میانجیگری میکند. چویی، لی و لی(2014)، درپژوهشی با هدف بررسی اثر شفقت خود بر هیجانات بعد از تجربه احساس حقارت، بر روی دانشجویان دوره لیسانس نشان دادند که افراد دارای شفقت خود بالاتر احساس حقارت پایینتری نسبت به افرادی دارند که شفقت خود پایینتری دارند. آکین(2014)، در پژوهشی با هدف بررسی نقش پیشبینی کننده شفقت خود در شادمانی ذهنی در دانشجویان دانشگاه ترکیه نشان داد که قضاوت خود و انزوا پیشبینی کننده شادمانی ذهنی منفی بود. آل- آسمی(2014)، در پژوهش خود با عنوان شفقت خود و ارتباط آن با برخی از صفات شخصیتی در دانشجویان نشان داد که همبستگی بین ابعاد مثبت شفقت خود (خود مهربانی، انسانیت مشترک و حضور ذهن)، با ویژگیهای شخصیتی (گشودگی به تجربه، توافق، برونگرایی و وظیفهشناسی) مثبت و معنی دار بود. کانیاستی، مور، هوارد و بوچوالد (2014)، در پژوهش خود با عنوان نقش شفقت خود در عملکردهای هیجانی مردم خجالتی، نقش میانجیگری شفقت خود را در رابطه بین شرم و عاطفه مثبت تایید کردند و یافتهها نشان داد که شفقت خود تاثیر منفی شرم را بر روی تکرار تجربه عواطف مثبت، میانجیگری میکند. همچنین در این پژوهش شفقت خود اثر معناداری بر روی عاطفه مثبت داشت. کامپوس، کبولا، کرو، بروتن لوپز و بوتلا(2015)، در پژوهشی نقش ذهن آگاهی و شفقت خود را بعنوان میانجی گرهای جزیی رابطه شادمانی وتفکر تایید کردند و همچنین این پژوهش نقش پیشبینی کننده ابعاد شفقت خود( مهربانی با خود و انسانیت) را در پیشبینی شادمانی، تایید کرد.
ازآنجا که دانشجویان، نسل آینده ساز جامعه هستند و سلامت روانی آنها باعث رشد و توسعه جامعه خواهد شد، گاهی با قرار دادن معیارهای بالا در عملکرد همراه با تمایلات انتقادی بیش از حد در ارزیابی خود و تردید درباره اقدامات خویش و از طرفی دیگر انتظارات بالای والدین که برای بسیاری از دانشجویان بحران میآفریند و باعث میشود که آنها تنها راه پیشرفت و خوشبختی خود را فقط در تحصیل و کسب نمرات بالا جستجو کنند، منجر به تعیین استانداردهای بالا جهت ارزیابی خویش شده و نرسیدن به یکی از این معیارها را برابر با شکست در زندگی میدانند که این باعث افسردگی، اضطراب و کاهش شفت خود در بین دانشجویان میگردد(قزلسفلو، میر احمدی و جزایری، 1393). همچنین با توجه به اهمیت دوران جوانی و اینکه افراد در این سن با ورود به دانشگاه از خانواده برای مدتی جدا شده و حضور پر رنگتری به عنوان فرد مستقل در جامعه دارند، پیشبینی میشود این حضور مستقل در جامعه میزانی از استرس را در پیداشته باشد و حضور در اجتماع و آشنایی با افراد جدید میتواند بر شکلگیری شخصیت و حتی بر شناخت جنبههای وجودی افراد اثرگذار باشد. بنابراین بررسی ویژگیهای شخصیتی دانشجویان و سازههای مرتبط با وضعیت روانشناختی افراد در این سن ضرورت دارد(شاپیرو و همکاران، 2005). در زمینه متغیرهای تاثیرگذار بر عملکردهای روانشناختی مثبت در طیف دانشجویان، پژوهش منسجمی که به مدلسازی منجر شده باشد، انجام نگرفته است. با توجه به این که شخصیت، محور اساسی بحث در زمینههای یادگیری، انگیزه، احساسات و سلامت است و نیز با توجه به رشد روزافزون پژوهشها در زمینه روانشناسی مثبت در دنیا، لذا این پژوهش به منظور پاسخ به این خلأ پژوهشی با هدف بررسی نقش میانجیگری شفقت خود در تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر عملکردهای روانشناختی مثبت در دانشجویان دختر شهر اصفهان، انجام شد. وجود رابطه مثبت هر یک از متغیرها با عملکردهای روانشناختی مثبت، بر عملکردهای روانشناختی مثبت اثرگذار است که پیامد آن، انگیزش و مهارتهای مقابلهای تحصیلی بالاتر میباشد. به علاوه در صورت وجود نقش میانجیگری شفقت خود، میتوان از این سازه در تدوین بستههای درمانی ترکیبی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی و شفقت خود برای افزایش عملکردهای روانشناختی مثبت، استفاده کرد. بدین ترتیب در این پژوهش به بررسی این سه فرضیه پرداخته شد:
1- ویژگیهای شخصیتی بر شفقت خود اثر دارند.
2- ویژگیهای شخصیتی بر عملکردهای روانشناختی مثبت اثر دارد.
3- شفقت خود تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر عملکردهای روانشناختی مثبت را میانجیگری میکند.
شکل1. مدل مفهومی پژوهش
روش
طرح پژوهش، جامعه، نمونه و روش نمونهگیری: روش انجام این پژوهش، همبستگی از نوع علّی بود. با توجه به گستردگی جامعه روش نمونه گیری، تصادفی طبقهای مبتنی بر سهم جامعه در هر دانشگاه و به تفکیک هر رشته بود. بدین منظور براساس جمعیت هر دانشگاه و بر حسب تعداد دانشجو در هر دانشکده، به طور تصادفی از هر دانشکده متناسب با سهم آن در جامعه، تعداد دانشجوی مورد نظر انتخاب شد و پرسشنامه توزیع شد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاههای اصفهان، علوم پزشکی اصفهان و آزاد اصفهان(خوراسگان) در سال 95-94 بوده که تعداد آنها برابر با 23357 نفر بود. نمونه پژوهش بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کوهن، منیون و موریسون (2000)، 378 دانشجوی دختر بودند، با توجه به حجم کل جامعه در هر دانشگاه، از این تعداد، 110 نفر از دانشگاه اصفهان، 172 نفر از دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان) و 96 نفر از دانشگاه علوم پزشکی انتخاب شدند. که به تفکیک این تعداد متناسب تعداد دانشجو در هر دانشکده بود. آمارههای توصیفی حاکی از آن بود که 125 نفر یا 1/33 درصد از نمونه در گروه سنی زیر 20 سال، 230 نفر یا 8/60 درصد نمونه در گروه 30-21 سال، 22 نفر یا 8/5 درصد در گروه 40-31 سال و تنها یک نفر یا 3/0 درصد کل نمونه در گروه سنی 50-41 سال قرار دارد. همچنین 79 نفر یا 9/20 درصد از افراد نمونه در رشتههای علوم پایه، 156 نفر یا 3/41 درصد رشتههای انسانی، 57 نفر یا 1/15 درصد در رشتههای فنی مهندسی و 86 نفر یا 8/22 درصد در رشتههای پزشکی مشغول به تحصیل بودند.
ابزارهای سنجش:جهت جمع آوری دادهها از پرسشنامههای زیر استفاده شد: براساس تحقیق نف و همکاران(2007)، برای سنجش عملکردهای روانشناختی مثبت از جمع کل نمرات ابزارهای زیر استفاده شد که عبارت بود از شادمانی ذهنی، خوش بینی، خردمندی و عاطفه مثبت.
پرسشنامه شادمانی ذهنی[1]:پرسشنامه شادمانی ذهنی لیبومیرسکی و لپر(1999)، دارای 4 سوال میباشد که آزمودنی باید در یک طیف 7 درجهای امتیازی نسبت به هر سوال به خود بدهد و از فردی که خیلی شاد نیست تا فردی که خیلی شاد است متغیر است. همچنین روایی همگرایی این پرسشنامه در پژوهش لیبومیرسکی و لپر(1999)، با شادمانی و رضایت از زندگی سنجیده شد که بین 52/0 و 72/0 بدست آمد و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ برای بازآزمایی بعد از یک ماه و یک سال بین 79/0 و 94/0به دست آمد. اعتبار این پرسشنامه در ایران به دو روش باز آزمایی و آلفای کرونباخ یا همسانی درونی روی 57 آزمودنی اجرا شد که ضریب همبستگی 75/0 و ضریب همسانی درونی 79/0 به دست آمد(هاشمیان، پورشیرازی، بنی جمال و گلستانی بخت، 1386)
پرسشنامه خوش بینی[2]: این پرسشنامه توسط شی یر و کارور(1985)، تدوین گردیده است که شامل 10 سوال و طیف لیکرت 5 درجهای میباشد. حسن شاهی(1381) ضریب آلفای کرونباخ 74% و ضریب بازآزمایی 65% را برای این مقیاس به دست آورد. همچنین برای روایی از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. شی یر، کارور، بریجز(1994)، همسانی درونی6 ماده پرسشنامه را 78/0 بدست آوردند که ضریب قابل قبولی است و پایایی آزمون را به روش بازآزمایی در فاصله 28 ماه، 79/0 محاسبه نموده اند که نشانگر آن است، که این آزمون از ثبات نسبی برخوردار است. در پژوهش نطری چگنی، بهروزی، مهرابی زاده هنرمند و هاشمی شیخ شبانی (1392)، ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه خوش بینی 67/0 بدست آمد و روایی این سازه نیز با استفاده از محاسبه همبستگی ساده با یک سوال، 74/0 بدست آمد. آلفای کرونباخ این پرسشنامه در مطالعه حاضر، 645/0 به دست آمد.
پرسشنامه خردمندی[3]:پرسشنامه خردمندی توسط آردلت(2003) ساخته شده است که از 39 گویه و 3 خرده مقیاس شناختی(14 سوال)، انعکاسی(12 سوال) و عاطفی(13 سوال) تشکیل شده است و به منظور سنجش خرد بکار میرود. نمره گذاری پرسشنامه بصورت طیف لیکرت 5 نقطهای میباشد. درپژوهش آردلت در ارزیابی روایی و اعتبار این مقیاس، آلفای کرونباخ ابعاد شناختی، تأملی و عاطفی به ترتیب 71/0، 75/0 و 66/0 در نمونه دانشجویی و 78/0، 75/0 و 74/0 در نمونه سالمندان به دست آمده است(آردلت، 2003). در پژوهش اسعدی، امیری و مولوی(1394)، به منظور برطرف ساختن مسائل بین فرهنگی واطمینان از هم ارزی مفهومی معادل کلمات، عبارات و جمله ها، پس از کسب اجازه از طراح اصلی، مقیاس ترجمه شد و پس از تأیید صحت درک مفاهیم از جانب طراح اصلی، ترجمۀ فارسی مقیاس به منظور جمع آوری اطلاعات، مورد استفاده قرار گرفت که بررسی مقیاس سه بعدی خردمندی، همسانی درونی رضایت بخشی را برای مقیاس سه بعدی خردمندی به طور کلی و به تفیک ابعاد شناختی 8/0، تأملی 4/0، عاطفی 6/0 و کل82/0 نشان داد. دراین پژوهش، نیز ضریب آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه خرد آردلت، 737/0 محاسبه شد.
عاطفه مثبت[4]:پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی دارای 20 ماده است که پاسخدهی به این آیتمها در قالب مقیاس لیکرتی 5 درجهای امکان پذیر است. 10 ماده عاطفه مثبت و 10 ماده عاطفه منفی را میسنجد(واتسون، کلارک و تلگن، 1988). اعتبار و روایی این مقیاس توسط مولفان آن مطلوب گزارش شده است. واتسون و همکاران(1988) اعتبار این ابزار را از بررسی رابطه میان زیر مقیاس عاطفه مثبت با دیگر مولفه های آن(50/0= rs تا 90/0= rs) به دست آوردند(05/0p< ). آنها پایایی را برای عاطفه مثبت 68/0 گزارش کردند. مطلب زاده(1386) روایی عاطفه ی مثبت را به روش ملاکی با پرسشنامه ی رضایت از زندگی(27/0) گزارش نمود. در این پژوهش صرفا از مقیاس عاطفه ی مثبت استفاده شده است و پایایی این پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید که معادل 85/0 گزارش شد.
پرسشنامهی ویژگیهای شخصیتی نئو[5]:این پرسشنامه 60 سوالی توسط کاستا و مک کری(1992) ساخته شد. که بر اساس تحلیل عاملی نمرات که در سال 1986 اجرا شده بود، به دست آمده است. این پرسشنامه شامل روان نژندی[6]، برون گرایی[7] ، گشودگی به تجربه یا انعطاف پذیری[8]، توافق پذیری[9] و وظیفه شناسی یا با وجدان بودن[10] است (کاستا، و مک کری، 1992). هر عامل، 12 آیتم دارد که این آیتمها با توجه به دارا بودن بیشترین بار عاملی در ارتباط با صفت مورد نظر، انتخاب شدهاند. پاسخدهی به این آیتمها در قالب مقیاس لیکرتی 5 درجهای (ازکاملاً مخالف تا کاملاً موافق) امکان پذیر است. پرسشنامه شخصیتی توسط مک کری و کاستا روی 208 نفر از دانشجویان آمریکایی به فاصله سه ماه اجرا گردید که ضرایب اعتبار آن بین 83/0 تا 75/0 به دست آمده است .اعتبار درازمدت این پرسشنامه نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است. یک مطالعه طولانی 6 ساله روی مقیاسهای روان نژندی، برون گرایی و باز بودن نسبت به تجربه، ضریبهای اعتبار 68/0 تا 83/0 را نشان داده است(مک کری و کاستا، 1983، به نقل از گروسی فرشی، 1380). در هنجاریابی آزمون که توسط گروسی فرشی (1380) روی نمونه ای با حجم 2000 نفر از بین دانشجویان دانشگاههای تبریز، شیراز و دانشگاههای علوم پزشکی این دو شهر صورت گرفت، ضرایب آلفای کرونباخ در هر یک از عوامل اصلی روان نژندی، برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافقپذیری و وظیفه شناسی به ترتیب 86/0، 73/0، 56/0، 68/0و 87/0 به دست آمد. جهت بررسی اعتبار محتوایی این آزمون از همبستگی بین دو فرم گزارش شخصی و فرم ارزیابی مشاهده گر، استفاده شد، که حداکثر همبستگی به میزان 66/0 در عامل برون گرایی و حداقل آن به میزان 45/0 در عامل توافقپذیری بود(گروسی فرشی، 1380). در مطالعه حاضر ضرایب آلفای زیر مقیاسهای روان نژندی، برون گرایی، گشودگی به تجارب تازه، توافقپذیری و وطیفه شناسی به ترتیب 721/0، 764/0، 761/0، 719/0 و 765/0 محاسبه شد.
پرسشنامه شفقت خود[11]: یک پرسشنامه 26 مادهای شفقت خود است که گاهی اوقات مقیاس شفقت نیز خوانده شده است، توسط نف ( 2003) ساخته شده. شامل 6 عامل دو وجهی مهربانی با خود در مقابل قضاوت در مورد خود، احساس مشترک انسانی در مقابل انزوا و ذهن آگاهی در مقابل فزون همانندسازی است. ضریب اعتبار این مقیاس با روش آلفای کرونباخ 79/0 و با روش دو نیمه کردن 76/0 برآورد شد. همبستگی بین خرده مقیاسهای شفقت خود، نشان دهندهی روایی همگرایی آن است. در این پژوهش از نمره کل این مقیاس استفاده شده است. پایایی این پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ در مطالعه حاضر برای شفقت خود79/0 میباشد.
روش اجرا و تحلیل: لازم به ذکر است که ابزارهای پژوهش توسط محقق به شکل فردی در میان دانشجویان اجرا گردید. میزان زمان مورد نیاز جهت پاسخدهی به پرسشنامهها به طور میانگین 20-15 دقیقه بود. تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار اموس نسخه 22 انجام شد.
یافتهها
نتایج تحلیل مسیر ویژگیهای شخصیتی بر شفقت خود و عملکردهای روانشناختی مثبت در جدول 1 آمده است.
جدول 1. برآورد اثرات مستقیم و غیر مستقیم متغیر ویژگیهای شخصیتی بر شفقت خود و عملکردهای روانشناختی مثبت
متغیر مستقل |
میزان اثر |
|
برآورد استاندارد |
معنی داری |
|
روان نژندی شفقت خود |
474/0- |
005/0 |
برون گرایی شفقت خود |
189/0 |
012/0 |
گشودگی به تجربه شفقت خود |
06/0- |
113/0 |
توافق پذیری شفقت خود |
072/0 |
173/0 |
وظیفه شناسی شفقت خود |
027/0 |
541/0 |
شفقت خود عملکردهای روانشناختی مثبت |
408/0 |
007/0 |
روان نژندی عملکردهای روانشناختی مثبت |
168/0- |
011/0 |
برون گرایی عملکردهای روانشناختی مثبت |
436/0 |
014/0 |
گشودگی به تجربه عملکردهای روانشناختی مثبت |
049/0 |
045/0 |
توافقپذیری عملکردهای روانشناختی مثبت |
015/0- |
792/0 |
وظیفه شناسی عملکردهای روانشناختی مثبت |
011/0 |
882/0 |
روان نژندی شفقت خود عملکردهای روانشناختی مثبت |
193/0- |
003/0 |
برون گرایی شفقت خود عملکردهای روانشناختی مثبت |
077/0 |
009/0 |
گشودگی به تجربه شفقت خود عملکردهای روانشناختی مثبت |
024/0- |
118/0 |
توافق پذیری شفقت خود عملکردهای روانشناختی مثبت |
029/0 |
181/0 |
وظیفه شناسی شفقت خود عملکردهای روانشناختی مثبت |
011/0 |
524/0 |
اطلاعات جدول 1 بیانگر آن است که از بین ضرایب مسیر مستقیم مدل، تنها اثر ویژگیهای شخصیتی روان نژندی و برونگرایی بر شفقت خود معنادار به دست آمد(05/0>p) همچنین روان نژندی، برونگرایی و گشودگی به تجربه بر عملکردهای
روانشناختی مثبت اثر مثبت معنادار داشته (05/0>p) ولی در مورد گشودگی به تجربه اثر غیر مستقیم معنادار نبود(05/0<p). بنابراین فرضیه اول و دوم پژوهش در مورد اثر ویژگیهای شخصیتی روان نژندی و
برونگرایی بر شفقت خود و عملکردهای روانشناختی مثبت تأیید گردید. همچنین نتایج جدول 1 نشان داد، تأثیر مستقیم روان نژندی بر عملکردهای روانشناختی در برآورد استاندارد برابر با 168/0 - و معنی داری آن 011/0 است در نتیجه تأثیر مستقیم روان نژندی بر عملکردهای روانشناختی معنی دار است. اثرات غیر مستقیم روان نژندی بر عملکردهای روانشناختی نیز که حاصل ضرب دو اثر مستقیم روان نژندی بر عملکردهای روانشناختی و شفقت خود بر عملکردهای روانشناختی مثبت است، در برآورد استاندارد برابر با 193/0-و معنی داری آن 003/0 است. لذا شفقت خود میانجی گر جزیی رابطه روان نژندی بر عملکردهای روانشناختی مثبت است. به عبارت دیگر اگر چه روان نژندی با عملکردهای روانشناختی رابطه منفی معنی داری دارند ولی با اضافه شدن شفقت خود تأثیر آن بر عملکردهای روانشناختی تغییر میکند. تأثیر مستقیم برونگرایی بر عملکردهای روانشناختی در برآورد استاندارد برابر با 436/0 و معنی داری آن 014/0 است در نتیجه تأثیر مستقیم برونگرایی بر عملکردهای روانشناختی معنی دار است. اثرات غیر مستقیم برونگرایی بر عملکردهای روانشناختی نیز در برآورد استاندارد برابر با 077/0 و معنی داری آن 009/0 است. با توجه به جدول 1 و این که اثر مستقیم برونگرایی بر عملکردهای روانشناختی معنی دار شده است، نتایج نشان دادکه شفقت خود میانجی گر جزیی رابطه برونگرایی بر عملکردهای روانشناختی مثبت است. به عبارت دیگر اگر چه برونگرایی با عملکردهای روانشناختی رابطه معنی داری دارند ولی با اضافه شدن شفقت خود تأثیر آن بر عملکردهای روانشناختی بیشتر میشود. بنابراین فرضیه سوم پژوهش مبنی بر نقش میانجی شفقت خود در تأثیر ویژگیهای شخصیتی روان نژندی و برونگرایی بر عملکردهای روانشناختی مثبت تأیید گردید. اما اثرات غیر مستقیم ویژگیهای شخصیتی گشودگی به تجربه، توافقپذیری و وظیفه شناسی با عملکردهای روانشناختی مثبت غیر معنی دار بود. بنابراین شفقت خود در رابطه این سه ویژگی شخصیتی با عملکردهای روانشناختی مثبت نقش میانجی ندارد.
شکل2. مدل نهایی پژوهش
جدول 2. شاخصهای کلی برازش در الگوی رابطه ویژگیهای شخصیتی و شفقت خود با عملکردهای روانشناختی
نتایج جدول 2 نشان داد که شاخص کای اسکوئر نسبی برابر با 019/1 پایین تر از 5 است و این بیانگر آن است که مدل وضعیت مطلوب دارد. مقدار PCFI نیز به عنوان شاخص نیکویی برازش بالاتر از 5/0 و مطلوب است. هم چنین مقدار شاخصهای تطبیقی TLI و CFI بالاتر از 9/0 و مطلوب است. مقدار RMSEA نیز به عنوان مهمترین شاخص برازش کلی برابر با 01/0 است و نشان میدهد که به طور کلی الگو از برازش مطلوبی برخوردار است. شاخص هولتر نیز برابر با 699 و نشان میدهد حجم نمونه برای بررسی برازش مدل کافی بوده است.
بحث
نقش میانجیگری شفقت خود در تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر عملکردهای روانشناختی از جمله مفاهیم نوین در عرصه روانشناسی مثبت است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
مدل تحلیل مسیر در پاسخ به فرضیه اول و دوم پژوهش نشان داد که اثر ویژگیهای روان نژندی و برونگرایی بر شفقت خود و ویژگیهای روان نژندی، برونگرایی و گشودگی نسبت به تجربه بر عملکردهای روانشناختی مثبت معنادار است. یافتههای این فرضیه با نتایج پژوهشهای پیشین از جمله نف و همکاران (2007) و آل- آسمی(2014) همسو میباشد. همچنین با نتایج پژوهش میرزایی و حاتمی (1389) و عظیم زاده پارسی و همکاران(1390) مبنی بر رابطه مثبت و معنادار ویژگیهای شخصیتی برونگرایی و رابطه منفی روان نژندی با شادکامی به صورت جزئی تر همسویی دارد.
برای تببین تأثیر ویژگیهای شخصیتی(روان نژندی، برونگرایی و گشودگی به تجربه) بر عملکردهای روانشناختی مثبت باید به موارد زیر اشاره کرد: افراد دارای ویژگی روان نژندی به خاطر گرایش تجربه هیجانات منفی (مانند احساس اضطراب، نگرانی، غم و تنش) دارای عملکردهای روانشناختی مثبت کمی هستند، این افراد در هنگام تجربه موقعیتهای استرس زا سریعاً دچار واکنشهای هیجانی منفی از جمله نگرانی و غم میشوند، این موضوع باعث ایجاد فکرهای تکراری و نشخوار فکری میشود، بنابراین وارد یک دور باطل از احساسات منفی میشوند و لذا به نظر میرسد افراد روان نژند، سطح پایینتری از عملکردهای روانشناختی مثبت را داشته باشند. افراد برون گرا به خاطر قاطعیت در برخورد و جرأت مندی که در روابط خود بکار میبرند در طول روز تنشهای بسیار کمتری را نسبت به دیگر افراد تجربه میکنند، بنابراین افرادی شادتر و از سلامت روان بالاتری برخوردار خواهند بود. تمایل افراد برون گرا به مردمآمیزی، فعال بودن، قاطعیت و جرأت مندی میباشد. حمایت اجتماعی که از طرف دیگران ادراک میکنند آنها را قادر میسازد تا احساسات منفی خود را تعدیل و خوش بینی و شادمانی بیشتری را تجربه نمایند. این افراد در طول روز با افراد بسیاری تعامل میکنند، که به نوعی تخلیه هیجانی میباشد، طی این فرآیند احساسات ناخوشایند تا حد زیادی از افراد فاصله میگیرد. در افرادی که ویژگی گشودگی به تجربه دارند عناصر انعطافپذیری چون زیرکی و بینش، روشن فکری، تصور فعال، احساس زیبا پسندی، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت به خوبی مشاهده میشود، این افراد به خاطر تنوع طلبی که در خود دارند، میتوانند همزمان ایدههای مختلفی در رفتار خود ببینند، بنابراین هنگامی که با یک ناکامی روبرو میشوند مسیرهای موازی با مسیر ناکام شده را طی میکنند، بنابراین احساس شکست کمتری را نسبت به افراد دیگر تجربه میکنند، تجربه احساس شکست کمتر به آنها این نوید را میدهد که در آینده نیز از عهده مشکلات بر میآیند و نگاه آنها به آینده خوش بینانه خواهد بود. احساسات روان نژندگونه کمتر، برونگرایی از ویژگیهای مشترک با شفقت خود میباشد. چرا که در مطالعات مختلف سطوح پایین تر روان نژندی و میل به برقراری ارتباط و انعطافپذیری از همبستههای شفقت خود بالا معرفی شده است نتایج در خصوص عدم معناداری تأثیر ویژگیهای شخصیتی گشودگی به تجربه، توافقپذیری و وظیفه شناسی و شفقت خود بر عملکردهای مثبت روانشناختی میتوان به این نکته اشاره نمود که گشودگی به تجربه، توافقپذیری و وظیفه شناسی از ویژگیهای شخصیتی هستند که تحت تأثیر عوامل فرهنگی، روانشناختی و خانوادگی قرار گرفته و تأثیرگذاری خود را بر شفقت خود و عملکردهای روانشناختی از دست میدهند.
نتایج فرضیه سوم حاکی از آن بودکه شفقت خود در تأثیر ویژگیهای شخصیتی روان نژندی و برونگرایی بر عملکردهای روانشناختی مثبت دارای نقش میانجیگری است. هر چند نقش میانجی شفقت خود بین سازههای روانشناسی مثبت و ویژگیهای شخصیتی در مطالعات مختلف مورد تأیید قرار گرفته است(وی و همکاران، 2011؛ کامپوس و همکاران، 2015؛کانیاستی و همکاران، 2014) و این نقش به عنوان یک مبنای نظری میتواند شکلگیری فرضیه نقش میانجی این متغیر را تأیید کند اما به نظر میرسد در جامعهای به جامعهای دیگر و از فرهنگی به فرهنگی دیگر و بسته به پیشایندهای این متغیر ممکن است نقش میانجی آن تقویت یا کاهش یابد. در تبیین یافتههای فوق میتوان اذعان داشت که شفقت خود گشوده، مهربان و متاثر بودن در برابر رنجهای شخصی، داشتن احساسات مراقبت و مهربانی نسبت به خود، داشتن دیدگاه غیر قضاوتی در برابر شکستها و ناملایمات و تشخیص این نکته که تجارب هر شخصی، بخشی از تجارب مشترک انسانی است، میباشد. بنابراین هنگامی که ویژگیهای شخصیتی با احساس مراقبت از خود همراه شود، میتواند اثر مضاعفی ایجاد کند که فرد را در برابر ناملایمات و شکستها محفوظ بدارد، به عنوان مثال فرد برون گرا برای محافظت از خود در برابر اضطرابهای دریافت شده از محیط، با توجه به داشتن مولفه حفاظت از خود سعی در برقراری ارتباطی موثر، بدون استرس و شاد با دیگران میکند. همچنین شفقت خود متضمن خودآگاهی تأملی و عاری از قضاوت میباشد، بنابراین فرد هنگامی که سطح بالایی از شفقت خود را دارد، نسبت به احساسات، باورها، نگرش و نیازهای خود نگاهی همراه با تامل و درک دارد، اینگونه افراد در هنگام مواجهه با موقعیتهای دشوار و استرس زا میتوانند با درک درست و متناسب با موقعیت به شیوهای منطقی و با ارائه راه حلهای مبتنی بر تجربه و تفکر سعی در حل مشکلات کرده و بنابراین روحیهای مضاعف در برخورد مجدد با مشکلات را کسب کنند، خودآگاهی ناشی از شفقت خود از این جهت حائز اهمیت است که غیرقضاوتی بوده، چرا که وقتی خودآگاهی همراه با قضاوت باشد، بنابراین فرد، درگیر نشخوار فکری میشود که باعث ایجاد عاطفه منفی از جمله غم، خشم و تنش در فرد میگردد، دوم اینکه فرد دارای ویژگی شفقت خود میتواند بدون ترس از سرزنش خود به مشاهده خویشتن خویش بنشیند و اینکار به او اجازه میدهد که الگوهای ناسازگارانه افکار، احساسات و رفتار خود را درک و اصلاح کند. اصلاح الگوهای ناسازگار افکار و قالبهای نامناسب ذهنی میتواند فرد را از آسیبهای روانی دور کند، از آنجا که برخی از الگوهای ذهنی نامناسب اساس بیماریها از جمله افسردگی و استرس هستند، بنابراین هنگامی که این الگوها اصلاح شوند میتواند تاثیر زیادی بر روی سلامت روان و شادمانی افراد داشته باشد. همچنین طرز فکر مثبت فردی که شفقت خود دارد، رضایت از خود و خرسندی و مهارتهای سازگاری انطباقی همراه با آن ممکن است به حفظ انتظارات خوشبین در آینده کمک کند. توانایی فرد برای نگه داشتن هیجانات منفی دشوار در آگاهی غیر قضاوتی اش، بدون هیچ گونه سرکوب و یا انکار جنبههای منفی تجربه شخصی نیز میتواند موید همراهی شفقت خود با عاطفه مثبت باشد و اینکه فردی که شفقت خود بالایی دارد، هیجانات و خلق مثبت بیشتر و هیجانات منفی کمتری را تجربه میکند. بنابراین میتوان گفت که شفقت خود میتواند نقش میانجی را بین عملکردهای روانشناختی مثبت و ویژگیهای شخصیتی داشته باشد.
این پژوهش نیز با محدودیت هایی روبرو بوده است که بایستی در تعمیم نتایج لحاظ شود. پژوهش حاضر بر روی دانشجویان دختر در شهر اصفهان و در سال 94-1393 انجام پذیرفته و تفاوت جنسیتی بررسی نگردیده، لذا در تعمیم نتایج به گسترههای زمانی و جغرافیایی دیگر بایستی جانب احتیاط رعایت گردد. در پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود، مطالعات مشابهی بر روی جمعیتهای متفاوت(در شهرهای مختلف) صورت گیرد و نتایج در دو جنس مقایسه شود تا نتایج قابلیت تعمیمپذیری بیشتری داشته باشند و نتایج آن با نتایج پژوهش حاضر مقایسه گردد. این پژوهش همبستگی بوده، بنابراین یافتهها نباید تفسیر علّی مشابه تحقیقات آزمایشی شود. همچنین در پژوهش حاضر از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید که به عنوان یک روش تحلیل داده حتماً میبایست محدودیتهای این روش را در نظر گرفت. در پایان پیشنهاد میشود که در پژوهشهای آتی مطالعات مشابهی بر روی جمعیتهای آماری متفاوت صورت گیرد تا نتایج قابلیت تعمیمپذیری بیشتری داشته باشد و نتایج آن با نتایج پژوهش حاضر مقایسه گردد، از مداخلات روانشناختی در پژوهشهای مشابه استفاده گردد تا یافتههای عینیتری حاصل گردد ونقش متغیرهای میانجی مانند عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطی، بر سلامت روانی دانشجویان دختر بررسی شود. همچنین پیشنهاد میشودکه در مطالعات آتی علاوه بر ویژگیهای شخصیتی و شفقت خود نقش سایر متغیرهای روانشناختی بر عملکردهای مثبت روانشناختی بررسی گردد. با توجه به نقش ویژگیهای شخصیتی و شفقت خود بر عملکردهای روانشناختی مثبت، ییشنهاد میگردد، آموزشهای ترکیبی مبتنی بر این متغیرها، به شیوهی تجربی بر گروه دانشجویان صورت گیرد و تأثیر آن بر روی عملکردهای روانشناختی مثبت دانشجویان مورد بررسی قرار گیرد.
[1] - Subjective Happiness Scale(SHS)
[3] - Wisdom Scale(3D-WS)
[4] .Positive Affect Scales(PAS)
[5] .Neo Five Factor Inventory(NEO-FFI)
[6] . Neuroticism
[7]. Extraversion
[8]. Openness to experience
[9] .Agreeableness
[10]. Conscientiousness
[11].Self-Compassion Scale(SCS)
[12]. Chi-Square
[13]. Degree of Freedom
[14]. P value
[15]. Tucker-Lewis Index
[16]. Comparative Fit Index
[17]. Parsimonious Comparative Fit Index
[18]. Normed Chi-Square
[19]. Root Mean Squared Error of Approximation