The Effectiveness of Self-forgiveness Group Training Based on the Quran Concepts on Self-esteem of the Adolescent Boys

Authors

1 Ph.D. student in counseling, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran

2 Assistant professor, Department of Psychology, Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran

3 Ph.D. student in psychology, Young Researchers and Club, Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran

4 M.A. student in psychology, Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran

Abstract

The aim of this study was to investigate the effectiveness of self-forgiveness group training program based on the Quran concepts on the self-esteem of adolescent boys. The statistical population of this study consisted of adolescent boys in the first grade of high school in Esfahan city in the academic year of 2013-2014, 20 high school students with low self-esteem were selected by accessible sampling. . In a quasi- experimental design with control group and follow up session were randomly assigned (each group 20). The program was administered in 8 sessions of 90 minutes to the participants in the experimental group. The instruments were General Mental Health Screening Scale of educational office and   The Cooper Smith Self-esteem Scale. Data were analyzed by the analysis of covariance. Posttest scores of participant's self-esteem in the experimental group significantly increased. The results indicate that forgiveness group training program based on the Quran concepts was effective in increasing the adolescent boys’ self-esteem.

Keywords


در چرخه تحول روانی هر فرد دوره مهمی وجود دارد که بین دوران کودکی و دوران بزرگسالی قرار می­گیرد و به دوره نوجوانی[1]  موسوم است، دوره­ای که مشخص کننده پایان کودکی و آغاز پی­ریزی پختگی برای زندگی آینده فرد است (حبیب پور و شریفی، 1388). از آسیب­های  شایع این دوره عزت نفس[2]  پایین و افسردگی[3] است، تا جایی که عزت نفس پایین و افسردگی را به عنوان شایع­ترین اختلال­های روانشناختی[4]  این دوره ذکر کرده­اند (بحرینی، اکابریان، قدس بین، یزدانخواه فرد و محمدی باغ ملایی، 1391). ازچشم­انداز سلامت عمومی، مشکلات عزت نفس در دوران نوجوانی در جامعه معرف یک چالش معنادار است که نیاز به توجه ویژه دارد (میلینگز، بیوک، مونتگومری، اسپیرز و استالارد، 2012). پژوهش­ها نشان داده است که عزت نفس یکی از عوامل پیشایند یا موثر در بروز افسردگی است (آلبوکردی، نوری، نیکوسیر جهرمی، زاهدیان، 1389). عزت نفس حالتی است که فرد خود را به عنوان فردی شایسته در نظر گرفته و به گونه­ای موفقیت­آمیز با چالش­های اولیه زندگی روبرو می­شود، عزت نفس از دیدگاه کوپر اسمیت[5]  عبارت از ارزشیابی­های فرد درباره خود و یا قضاوت­هایی درباره ارزش خود است (براندن، 1998).

تاثیر متقابل عزت نفس و تجربه­های موفقیت و شکست در زمینه­های مختلف شخصی و بین شخصی در پژوهش­های مختلف تایید شده است (اکبری،1388). همچنین نشان داده شده است که افراد با عزت نفس بالا نسبت به افراد دارای عزت نفس پایین احتمال بیشتری دارد که خودشان را به خاطر خطاهایشان ببخشند (ترزینو، 2010)؛ که این یافته نشان می­دهد یکی از مشکلات افراد دارای عزت نفس پایین، عدم خودبخشودگی[6] است.

مفهوم خودبخشودگی که مبتنی بر بخشودگی[7] است بر توانایی فرد در دوست داشتن خودش و کنار گذاشتن افکاری که می­تواند خود انتقادی[8]  و بنابراین ناسازگارانه باشد، تمرکز می­کند. اکثر افراد بخشودگی را به صورت یک فرایند دوتایی در برگیرنده یک فرد خطا کار و فرد رنجانیده شده می­بینند (میولت، جیرارد و بخشی، 2004)، اما یک جنبه از بخشودگی که نسبتاً هنوز بررسی نشده، خودبخشودگی است. خودبخشودگی از سه مولفه تشکیل شده است. اولی این است که یک عمل اشتباه عینی روی داده است، به این معنی که چند نفر این عمل را به صورت منفی می‌بینند. دوم: احساسات منفی در فرد پدیدار شده و بر احساسات دیگر غلبه پیدا می­کند و سرانجام، پذیرش درونی به دست آمده است. خود بخشودگی شبیه به بخشش دیگران است اما  تفاوت آنها در این است که خود بخشودگی نیازمند به تسکین(آشتی[9]) مجدد است، درحالیکه بخشودگی دیگران نیازی به این تسکین ندارد (انرایت، 1996). برای اینکه خود بخشودگی روی دهد فرد باید بفهمد که ارزش خودش مستقل از اعمالش است (هال و فینچام،2005).

بخشودگی خود و یا دیگران هم در سطح فردی و هم در سطح بین فردی دارای مزایای متعددی است؛ مطالعات تجربی نشان داده­اند که سطوح بالای بخشودگی خود و یا دیگران با عزت نفس بالا، سلامت روانی بالا، سطوح پایین افسردگی و اضطراب[10]  و عاطفه منفی[11] ارتباط دارد (تیوساینت، ویلیامز، میوزیک و اورسون، 2001).

رومرو،کالیداس، الدج، چانگ، لیسکوم (2006) دریافتند که در بین بیماران دارای سرطان سینه[12]، داشتن نگرش خودبخشودگی، با سطوح پایین آشفتگی خلق و کیفیت زندگی[13] بالاتر مرتبط است (رومرو، کالیداس، الدج، چانگ، لیسکوم، 2006).

نتایج پژوهش آوری (2008) نشان داد که خودبخشودگی به صورت مثبت و معناداری با سلامت جسمانی وروانی مرتبط است. با وجود کاربردهای خودبخشودگی، پژوهش­های تجربی اندکی وجود دارد که بر روی خودبخشودگی تمرکز داشته­اند.

پک (2000) بیان می­کند که خودبخشودگی بر اساس شرایط محیطی، باورها، ارزش­هاو اعتقاد­های فرد و هنجارهای جامعه معنا پیدا می­کند، از آن رو با توجه به آنچه که در مورد تاثیر عدم خودبخشودگی بر عزت نفس بیان شد، برای کار کردن بر روی مشکلات عرت نفس دانش آموزان مسلمان در جامعه ایرانی، می­توان از مبانی دین اسلام در زمینه مفهوم خودبخشودگی در برنامه درمانی خودبخشودگی استفاده نمود.

دردین اسلام به سه نوع ظلم اشاره شده که باعث ایجاد احساس گناه و نابخشودگی در فرد می­شود که عبارتند از ظلم در حق مردم، ظلم در حق خدا و ظلم در حق خود (طباطبایی،1382)، برای رهایی از این احساس گناه و اثرات سوء خطا در اسلام، مسیر توبه در مقابل فرد قرار داده شده است. با نگاهی به آیات و روایاتی که در مورد توبه وجود دارد، مفهوم توبه بنده عبارت است از"برگشت اختیاری از گناه به طاعت و عبودیت". با توجه به آیه 118 سوره توبه، توبه بنده بین دو توبه خداوند قرار دارد، به این معنا که ابتدا خدا به سوی بنده باز می­شود و توفیق توبه به وی می­دهد، سپس بنده توبه می­کند، یعنی توبه را می­پذیرد و او را مورد بخشش و مرحمت قرار می­دهد (طباطبایی، 1382). عواملی نظیر درک فرد از خطایی که انجام داده است، کاهش احساس گناه و احساس آشتی و اتصال با منبع الهی، می­تواند در رسیدن به خودبخشودگی موثر باشد (فتحی، 1390). با توجه به مباحث بالا می­توان چنین بیان نمود که یک فرد مسلمان با عبور از گذار بخشش الهی و در شرایطی که خداوند او را بخشیده می­تواند به احساس خودبخشودگی دست یافته و از آثار سوء گناه و خطا در سلامت روان، در امان بماند.

در این پژوهش از مدل طراحی شده توسط فتحی(1390)یعنی مدل مشاوره گروهی خودبخشودگی بر مبنای مفاهیم قرآنی استفاده شد؛ این مدل در بردارنده مولفه­های شناختی بر گرفته از مدل خودبخشودگی اینرایت (1996)که دارای چهار مرحله آشکارسازی، تصمیم­گیری، کار و نتیجه­گیری است و مولفه­های مشتق شده از قرآن بدین شرحند: 1.فهم این مسئله که انسان موجودی ممکن الخطا است (با توجه به آیه 37 سوره بقره[14])  2.پذیرش اشتباهات خود و درک تاثیراتی که این خطا روی فرد گذاشته است و اظهار ندامت و پشیمانی (آیه 102سوره توبه[15]) 3. اصلاح و  آگاهی در بازگشت ازخطاو بخشش (آیه 89 سوره آل عمران[16]) 4. محبوبیت توبه کاران نزد خداوند و درک و توجه به کرامت انسان (آیه 53 سوره الزمر[17]) 5. تبدیل شدن توبه و بخشش به قسمتی از فلسفه، شخصیت و رفتار فرد و با سرعت انجام دادن توبه در هنگام انجام اعمال خطا و سعی در عدم تکرار عمل انجام شده و داشتن زندگی همراه با خوف و رجاء (آیه 22 سوره بقره و 53 سوره الزمر) 6. صبر ومقاومت در جهت تبدیل شدن به یک انسان کامل و از بین بردن اثرات خطا (آیه 112 سوره هود[18]) .

فتحی (1390) در مدلش خود بخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی را  فرآیند آگاهی از خطا و پذیرش خطا و احساس ندامت و پشیمانی و سپس جبران و اصلاح مافات و سپس بر داشتن گامی بلند در جهت تبدیل کردن مفهوم بازگشت از خطا به قسمتی از فلسفه زندگی فرد و در نهایت سعی و استقامت در این راه و تبدیل شدن به انسان کامل مفهوم­سازی کرده است.

علی­رغم اهمیت مفهوم بخشش در ادیان مختلف و به­ویژه دین اسلام، مفهوم بخشش دیگران تنها در سال های اخیر مورد مطالعه قرار گرفته است و در کارهای پژوهشی مفهوم خودبخشودگی، مفهوم نسبتاً جدیدی است (سوانسون، 2011). بر اساس جستجوهای انجام گرفته در پایگاه­های جستجوی داده­ها، پژوهشی که موضوع خودبخشودگی را مورد توجه قرار داده باشد، پژوهش­های قابل توجهی یافت نشد. درایران  تنها مداخلاتی چند، بر افزایش بخشودگی انجام شده است و فقط یک پژوهش در زمینه خودبخشودگی به ویژه با استفاده از مفاهیم دینی توسط فتحی(1390) در ایران انجام شده است، پژوهش فتحی(1390) باهدف بررسی اثربخشی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر کاهش افسردگی زنان مطلقه انجام گرفته است که با پژوهش حاضر ارتباط مستقیم دارد، نتایج این پژوهش نشان می­دهد که این مدل درمانی در کاهش افسردگی زنان مطلقه اثر بخش بوده است. البته پژوهش­هایی صورت گرفته که به صورت غیرمستقیم با این موضوع مرتبط­اند و پژوهش­هایی نیز در خارج از کشور انجام شده است. پژوهشی که توسط خدایاری­فرد و همکاران تحت عنوان"روش عفو با تاکید بر دیدگاه اسلامی:بررسی موردی" انجام گرفته است، کار برد روش درمانی عفو و بخشش با تاکید بر دیدگاه اسلامی در درمان و بهبود روابط میان­فردی و چگونگی بهره‌گیری افراد از این روش برای حل مسائل، مشکلات و نابسامانی های­درونی به ویژه رنجش از سایرین مورد بررسی قرار گرفته است، این پژوهش به طور غیرمستقیم با پژوهش حاضر ارتباط دارد.یافته­های این پژوهش که با بررسی موردی انجام شد، نشان داد که با اجرای این روش افراد رنجیده، توانسته­اند اندک اندک افکار و احساسات خود را نسبت به فرد رنجاننده کاهش داده و افکار مثبت را جایگزین آن­ها نمایند (خدایاری­فرد، غباری­بناب، فقیهی و وحدت تربتی، 1381).

ترزینو(2010) در پژوهش خود با عنوان “خودبخشودگی برای خطاکاری­های[19]  شخصی و بین شخصی” دریافت که خودبخشودگی به صورت منفی و معناداری با افسردگی، روان رنجورخویی و اضطراب حالت/صفت همبستگی دارد. به علاوه خودبخشودگی به صورت مثبت و معناداری با بخشودگی و عزت نفس رابطه دارد.

از این رو با توجه به پیامدهای منفی عزت نفس پایین بر نوجوانان و با عنایت به اینکه  می­توان یکی از دلایل عزت نفس پایین راعدم وجود خودبخشودگی در این نوجوانان دانست؛ می­توان این فرض را مطرح کرد که مدل آموزش گروهی خود بخشودگی بر مبنای مفاهیم قرآنی در درمان عزت نفس می­تواند کارآمد باشد، لذا پژوهش حاضر در نظر داشته است تا تاثیر آموزش گروهی خود بخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی را در افزایش عزت نفس دانش آموزان سال اول متوسطه،در قالب آموزش گروهی مورد بررسی قرار دهد.

 

روش

روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر سال اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-92 بود که جهت انجام این پژوهش، دانش آموزان سال اول متوسطه ناحیه 6 اصفهان به صورت نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند.آزمودنی­های نمونه پژوهش دارای سنین 15 و 16 سال بوده و تمامی نمونه پژوهش پسر بودند. از 40 نفر نمونه پژوهش 28 نفر(معادل 70 درصد) در مدارس دولتی عادی و 12 نفر (معادل 30 درصد) در مدارس نمونه مشغول به تحصیل بودند.  فرآیند کامل نمونه‌گیری بدین صورت بود که با حضور در مرکز مشاوره اداره آموزش و پرورش ناحیه 6، پرسشنامه غربالگری سلامت عمومی دانش آموزان سال اول متوسطه مورد بررسی قرار گرفت. این پرسشنامه ابزاری است غربالگر که توسط وزارت آموزش و پرورش در سال 1389 تهیه شده و از سال 1390 درپایه اول متوسطه برای تمام دانش آموزان کشور اجرا می­شود. این پرسشنامه شامل مقیاس­های عزت نفس، اضطراب، افسردگی، رضایت از مدرسه، رضایت از زندگی، رضایت از ارتباط با همسالان و رضایت از معلمان و مدیر است که هر مقیاس نیز سوالات مربوط به خود را دارد. همانطور که اشاره شد پرسشنامه سلامت عمومی ابزاری غربالگر است به همین دلیل از بین 86 نفری که در این پرسشنامه دارای عزت نفس پایین تشخیص داده شده بودند، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت را تکمیل نمودند. افرادی که در این پرسشنامه نمره پایین تر از 23 (نقطه برش پرسشنامه) را به دست آورده بودند، به عنوان افراد دارای ضعف در عزت نفس شناسایی شدند. سپس از بین 74 نفری که علاوه بر پرسشنامه غربالگری سلامت عمومی مربوط به وزارت آموزش و پرورش، در پرسشنامه کوپراسمیت نیز واجد عزت نفس پایین بودند، 40 نفر به تصادف انتخاب و طی نامه­ای از آنان جهت شرکت در پژوهش دعوت به عمل آمد. این دانش آموزان، بصورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از آن گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه­ای تحت آموزش گروهی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی قرار گرفتند و گروه کنترل چنین مداخله­ای دریافت نکردند، ولی پس از اتمام کار با گروه آزمایش، طبق قرار قبلی مداخلات گروهی برای گروه کنترل انجام شد. پس از اتمام جلسات، مجدداً پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت برای هر دو گروه اجرا شد. پس از یک دوره دوماهه همین پرسشنامه مجدداً به عنوان آزمون پیگیری انجام شد.

ابزار سنجش: مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت[20] : کوپر اسمیت (1967) مقیاس عزت نفس خود را بر اساس تجدید نظری که بر روی مقیاس "راجرز ودیموند" در سال 1954 انجام داد، تهیه کرد. پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت دارای 58 ماده است که 8 ماده آن یعنی شماره­های 55،48، 41، 34، 27، 20، 13، 6 دروغ سنج است. در مجموع 50 ماده آن به 4 خرده مقیاس عزت نفس کلی، عزت نفس اجتماعی- همسالان، عزت نفس خانوادگی، و عزت نفس تحصیلی تقسیم شده است. شیوه نمره­گذاری این آزمون به صورت 0 و 1 است، به این صورت که ماده های شماره 57، 47،45 ،36، 32، 30، 29، 28، 24، 23، 21، 19، 18، 14، 10، 5، 4، 2، پاسخ بله نمره یک و پاسخ خیر نمره صفر می­گیرد و بقیه سوالات معکوس است، یعنی پاسخ خیر نمره یک و پاسخ بله نمره صفر می­گیرد. بدیهی است حداقل نمره­ای که یک فرد ممکن است بگیرد صفر وحداکثر نمره 50 خواهد بود. چنانچه پاسخ­دهنده از 8 ماده دروغ­سنج بیش از 4 نمره بیاورد بدان معناست که نتیجه آزمون قابل اعتماد نیست و آزمودنی سعی کرده است خود را بهتر از آنچه هست جلوه دهد (فتحی آشتیانی، 1389). پژوهش­های متعددی روایی وپایایی این آزمون را تایید کرده­اند. روایی آزمون که از طریق همبستگی میان نمره­های این آزمون با معدل سال آخر 230 دانش آموز دختر و پسر محاسبه شده بود، نمره همبستگی برای پسران 96/0 و برای دختران 71/0 به دست آمد. میزان پایایی نیز با روش آزمون- بازآزمون برای پسران 90/0 و برای دختران 92/0 به دست آمده بود (فتحی آشتیانی،1389). میزان پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر به وسیله آلفای کرونباخ برای مقیاس کل 89/0 و برای زیر مقیاس­های عزت نفس کلی82/0، عزت نفس اجتماعی 88/0، عزت نفس خانوادگی 88/0، و عزت نفس تحصیلی 87/0 محاسبه شد.

پرسشنامه سلامت عمومی:این پرسشنامه در سال 1389 توسط وزارت آموزش و پرورش تهیه و برای فرایند غربالگری سلامت عمومی دانش آموزان اول متوسطه جهت انتخاب رشته و ورود به رشته های مختلف تحصیلی تهیه شده است. این پرسشنامه در کنار پرسشنامه­های استعداد تحصییلی و رغبت­سنج استرانگ مورد استفاده قرار می­گیرد. این پرسشنامه شامل مقیاس­های عزت نفس، اضطراب، افسردگی، رضایت از مدرسه، رضایت از زندگی، رضایت از ارتباط با همسالان و رضایت از معلمان و مدیر است که هر مقیاس نیز سوالات مربوط به خود را دارد. پرسشنامه حاضر پس از تکمیل شدن توسط دانش آموز توسط نرم افزار تصحیح و نمره­گذاری می­شود. میزان پایایی این پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 83/0 محاسبه شد. از این پرسشنامه فقط جهت غربالگری استفاده شد.

روش اجرا و تحلیل:بعد از تقسیم­بندی دانش آموزان با توجه به توضیحاتی که در قسمت آزمودنی­ها آمده، در جلسه­ای دو گروه توجیه شدند و اطلاعات لازم درباره اهداف پژوهش و مطالبی در جهت رفع نگرانی­های دانش آموزان و اجرای آموزش گروهی پس از اتمام کار با گروه آزمایش بیان شد و موافقت دو گروه برای شرکت در این پژوهش جلب شد و پس از آن گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه­ای تحت آموزش گروهی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند.

پروتکل درمانی خودبخشودگی، بر مبنای مفاهیم قرآنی فتحی (1390) بود. محتوای جلسات درمان در جدول 1 آمده است.

 

 

 

جدول (1) خلاصه ساختار و محتوای جلسات درمانی

جلسه

                                  محتوا و فعالیت­های هر جلسه

هدف

اول

 

معرفی اعضا، بیان اهداف، توضیح طرح گروه، بارش مغزی در مورد بخشودگی و خودبخشودگی و تفاوت­ها و شباهت­های آنها، بررسی اثر بخشش در وجود فرد، به چالش کشیدن استفاده از منابع الهی در بخشش خطاها.

آماده سازی

 

دوم

 

اشاره به امکان استباه کردن انسان در قالب داستان­های پیامبران و بزرگان با مشارکت اعضا، بررسی تجربه­ها خطای اعضا،  بررسی رابطه حالات هیجانی منفی و عزت نفس پایین با نابخشودگی خود در مورد خطاها، اجرای فن آرام بخشی روانی و جسمانی.

فهم این مسئله که انسان موجودی است که امکان اشتباه کردن را دارد

سوم

 

توضیح آثار ذهنی گناهان، تفکر درباره خطاها،  بحث و تعمق در مورد احساس ندامت و پشیمانی، رسیدن به تجربه عمیق پشیمانی، نوشتن این تجربیات و احساسات و افکار همراه با آن بر کاغذ؛ تذکر و بحث در مورد خطاهای شناختی اعضا، دادن تکلیف: با این احساس ندامت از خطا چه باید کرد؟

پذیرش اشتباه، اظهار ندامت و پشیمانی

 

چهارم

 

بررسی تکلیف جلسه قبل، بحث در مورد نگاه الهی در مورد خطا و عقوبت آن، بررسی انواع خطا، بررسی خطاهای فردی هر شخص، تهیه لیستی از کارهای جبرانی، بحث پیرامون چگونگی جبران و اصلاح خطا (برای جبران این اعمال باید عملی صحیح انجام دهند یعنی عملی در خلاف جهت عملی که فرد انجام داده است،تجربه ذکر: سریع الرضا بودن خداوند، تکلیف: اندیشیدن به سریع الرضا بودن پروردگار پس از اصلاح خطا).

آگاهی از عمل بازگشت از خطا و اصلاح در بازگشت ازخطا  و بخشش خود

 

پنجم

 

بررسی تکلیف تجربه ذکر، بررسی کرامت انسانی و دلایل آن، به چالش کشیدن عزت و احترام انسانی درقالب فهم سره از ناسره و  پذیرش خطاها و پشیمانی و اصلاح آنها، توجیه محبوبیت توبه کاران نزد خداوند با استناد به آیات قرآنی- تکلیف: یافتن آیات مرتبط و مطالعه آنها

در ک و توجه به کرامت انسان و محبوبیت توبه کاران نزد خداوند

ششم

 

بررسی تکلیف جلسه قبل، بحث پیرامون امکان تکرار خطا، به چالش کشیدن مفاهیم کثیرالتوبه و سریع التوبه بودن، تکنیک روز آخر عمر (زندگی در لحظه، گویی که لحظه آخر عمر است)، بحث پیرامون مفاهیم خوف و رجاء و لزوم وجود آنها، تکلیف: نوشتن جمله ای در اتاق به منظور یادآوری بازگشت از خطا. اعضاء گروه در مورد کرامت انسانی و سپس علاقه خداوند به توبه­کاران در قرآن صحبت می­کنند و با اعضا در مورد اینکه آیا امکان این مسئله که در آینده دوباره خطا انجام دهند وجود دارد؟ و اگر انجام دهند چکار باید انجام دهند صحبت می­شود

تبدیل شدن بخشش به قسمتی از فلسفه و شخصیت فرد به واسطه سریع التوبه و کثیرالتوبه بودن و فهم خوف و رجاء در زندگی

هفتم

 

مرور تکالیف منزل، مرور مرحله پیشین، معرفی این مرحله با استفاده از فن ایفای نقش به این صورت که یک نفر در ماهیت خطا وگناه، خود را به فرد تحمیل می­کند و فرد با آگاهی و اطمینان خاطر مقاومت می­کند، تکلیف: یادداشت دفعاتی که فرد در مقابل انجام خطا مقاومت نموده است.

صبر و مقاومت در تبدیل به یک انسان کامل شدن و از بین بردن اثرات خطا

هشتم

جمع­بندی فرایند گروه با مشارکت اعضا، بررسی موضوع­های باقی مانده، بررسی یادداشت های تجربه شده، خداحافظی نمادین اعضا از یکدیگر،  دادن برگه بازخورد به اعضا گروه، اجرای پس­آزمون.

جمع­بندی و پایان

 


یافته­ها

برای تحلیل نتایج از تحلیل کواریانس استفاده شد. جدول2 نتایج توصیفی متغیرهای پژوهش را در مرحله پیش، پس­آزمون و پیگیری نشان می­دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول(2) میانگین و انحراف معیار نمره­های ابعاد عزت نفس مراحل پیش، پس­آزمون و پیگیری

متغیر

عزت نفس کلی

عزت نفس اجتماعی

عزت نفس خانوادگی

عزت نفس تحصیلی

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

گروه آزمایش

پیش آزمون

2/12

5/1

3/3

1

3/3

1

5/4

6/0

پس آزمون

9/15

3/1

4/4

8/0

7/4

6/0

3/4

7/0

پیگیری

9/14

8/0

2/4

6/0

5/4

6/0

7/3

1/1

گروه کنترل

پیش آزمون

13

9/1

4/3

9/0

3/3

9/0

3/4

9/0

پس آزمون

6/14

4/2

8/3

1

4

1

2/4

8/0

پیگیری

2/13

1/1

5/3

9/0

4/3

9/0

8/3

1

 

 

جدول 2 آمار توصیفی متغیرها را در سه مرحله پیش و پس­آزمون و پیگیری نشان می­دهد که بنابراین نمره­های مربوط به ابعاد عزت نفس(جز مولفه عزت نفس تحصیلی) در گروه آزمایش در مرحله پس­آزمون و پیگیری در قیاس با گروه کنترل افزایش یافته است.

لذا جهت بررسی معناداری این افزایش در مراحل پس­آزمون و پیگیری نتایج تحلیل کواریانس به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت.

 

 

جدول (3)  نتایج تحلیل کواریانس تاثیر آموزش خودبخشودگی بر ابعاد عزت نفس در مرحله پس آزمون

مقدار P

توان

اندازه اثر

مقدارF

میانگین مجذورات

درجه آزادی

مجموع مجذورات

متغیر

منبع تغییر

002/0

90/0

29/0

31/11

24/39

1

24/39

پیش آزمون

عزت نفس کلی

0001/0

99/0

43/0

47/20

05/71

1

05/71

گروه

08/0

41/0

10/0

25/3

49/2

1

49/2

پیش آزمون

عزت نفس اجتماعی

002/0

90/0

29/0

30/11

66/8

1

66/8

گروه

21/0

22/0

05/0

58/1

04/1

1

04/1

پیش آزمون

عزت نفس خانوادگی

0001/0

97/0

38/0

93/16

17/11

1

17/11

گروه

30/0

17/0

03/0

07/1

85/0

1

85/0

پیش آزمون

عزت نفس تحصیلی

31/0

17/0

03/0

07/1

84/0

1

84/0

گروه

 

 

همانطور که جدول 3 نشان می­دهد، در مرحله پس­آزمون، در میانگین نمرات متغیرهای عزت نفس کلی، اجتماعی و خانوادگی بر اثر مداخله متغیر مستقل (آموزش خودبخشودگی) تفاوت معنادار ایجاد شده است (05/0>P). به ترتیب 43 درصد از تغییرات عزت نفس کلی، 29 درصد از تغییرات عزت نفس اجتماعی و 38 درصد از تغییرات متغیر عزت نفس خانوادگی به وسیله تاثیر متغیر مستقل (آموزش خودبخشودگی) قابل تبیین است. این درحالی بود که آموزش خودبخشودگی مبتنی بر مبانی قرآنی نتوانسته بود منجر به ایجاد تفاوت معنادار در نمرات پس آزمون مولفه عزت نفس تحصیلی شود. توان آزمون نشان از کفایت حجم نمونه جهت انجام پژوهش داشت.

 

 

جدول (4) نتایج تحلیل کواریانس تاثیر آموزش خودبخشودگی بر ابعاد عزت نفس در مرحله پیگیری

توان

اندازه اثر

سطح معناداری

مقدارF

میانگین مجذورات

درجه آزادی

مجموع مجذورات

متغیر

منبع تغییر

10/0

01/0

47/0

51/0

56/0

1

56/0

پیش آزمون

عزت نفس کلی

96/0

35/0

001/0

86/14

16/16

1

16/16

گروه

13/0

03/0

38/0

77/0

49/0

1

49/0

پیش آزمون

عزت نفس اجتماعی

69/0

19/0

01/0

5/6

12/4

1

12/4

گروه

06/0

004/0

74/0

10/0

07/0

1

07/0

پیش آزمون

عزت نفس خانوادگی

93/0

32/0

001/0

03/13

38/8

1

38/8

گروه

19/0

04/0

26/0

30/1

59/1

1

59/1

پیش آزمون

عزت نفس تحصیلی

08/0

01/0

59/0

29/0

36/0

1

36/0

گروه

 

 

 

همانطور که جدول 4 نشان می­دهد در مرحله پیگیری، در میانگین نمره­های متغیرهای عزت نفس کلی، اجتماعی و خانوادگی بر اثر مداخله متغیر مستقل (آموزش خودبخشودگی) تفاوت معنادار ایجاد شده است (05/0>P). به ترتیب 35 درصد از تغییرات عزت نفس کلی، 19 درصد از تغییرات عزت نفس اجتماعی و 32 درصد از تغییرات متغیر عزت نفس خانوادگی به وسیله تاثیر متغیر مستقل (آموزش خودبخشودگی) قابل تبیین است. این درحالی بود که آموزش خود بخشودگی مبتنی بر مبانی قرآنی نتوانسته بود منجر به ایجاد تفاوت معنادار در نمره­های پیگیری مولفه عزت نفس تحصیلی شود. تاثیر متغیر مستقل بر متغیرهای وابسته در مرحله پیگیری نشان­دهنده این است که آموزش خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرانی توانسته در طول زمان تاثیر خود را حفظ نماید.

 

بحث

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش گروهی خود بخشودگی بر مبنای مفاهیم قرآنی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان پسر سال اول دوره متوسطه انجام شد.

با بحث در مورد اینکه احتمال خطا و اشتباه در انسان وجود دارد، اعضای گروه به این بینش دست یافتند که انسان موجودی است که بدلیل داشتن اراده و اختیار امکان خطا کردن دارد و این فقط انسان­های معمولی و عادی نیستند که خطا می­کنند بلکه درجات مختلف خطا در بین اولیا و خواص نیز وجود داشته است. این بینش به فرد یک نوع احساس عمومیت داده و فرد می­پذیرد که با انجام خطا انسانیت وی زیر سوال نرفته است.

با بحث در مورد مولفه پذیرش اشتباه و احساس ندامت و پشیمانی اعضای گروه، نخست فرصتی می­یابند که در مورد خطاهایی که در طی زندگی خود مرتکب شده­اند فکر کنند و آن را بپذیرند. با این پذیرش، شخص دید واقع­بینانه­تری نسبت به خطایی که انجام داده است پیدا می­کند و خطا را به همان اندازه­ای که هست درک می­کند؛ نه بزرگتر و نه کوچکتر. دوم اینکه می­تواند احساس خود را در مورد انجام این خطا بروز دهد و چنانچه از انجام آن نادم و پشیمان است، این احساس ندامت آزاردهنده را از اعماق ذهن خود بر زبان آورده و در مورد آن با سایر اعضای گروه صحبت کند. با بیان این عواطف، فرد علاوه بر احساس عمومیت در گروه در مورد احساس پشیمانی خود، می­تواند این احساس را عمیق­تر درک  کرده و این می­تواند مقدمه­ای باشد برای ورود به مرحله بعد یعنی فکر اصلاح و جبران مافات.

با بحث در مورد مولفه اصلاح آگاهی در بازگشت ازخطا و بخشش خود، اعضای گروه در می­یابند که یکی از بهترین راه­های ممکن برای مقابله با احساس پشیمانی، در صورت امکان اصلاح خطاهایی است که انجام داده­اند. اعضای گروه این موقعیت را یک فرصت طلایی می­یابند که به واسطه آن می­توانند از بار نابخشودگی که با خود حمل می­کنند رها شده و خود را راحت­تر ببخشایند. از این رو هنگامی که در خطاهایی که افراد در مورد خود انجام داده­اند عمیق می­شوند، می­توانند راه­های جبرانی را خلق کنند که بدان واسطه بتوانند بر احساس خشم و انتقام نسبت به خود فائق آیند و این گامی در افزایش بخشش و به تبع آن افزایش عزت نفس در افراد گروه است.

با بحث پیرامون مولفه درک و توجه به کرامت انسان و محبوبیت توبه­کاران نزد خداوند، اعضای گروه به این بینش دست می­یابند که انسان موجود تکریم شده­ای است که به دلیل داشتن قدرت فهم سره از ناسره و پذیرش خطا و جبران و اصلاح آن، موجودی بسیار ارزشمند و قابل احترام است. آنگاه که تک تک اعضای گروه با مشارکت یکدیگر در تعریف کرامت انسانی، به تجربه ای عمیق از ارزش انسانی خود پی‌بردند، با اشاره به آیاتی که در قرآن در مورد محبوبیت توبه کاران آمده است، اعضا با شعف بسیار به این بینش دست می­یابند که اگر به خطای خود اعتراف کرده و از آن نادم بوده و در جهت اصلاح آن گام بردارند، نه تنها پروردگار جهانیان آنها را می­بخشاید، بلکه از محبوبین نزد او نیز خواهند بود. این هیجان عظیم این بینش را در افراد ایجاد می­کند که وقتی که پروردگار جهانیان این‌گونه با دادن پاداش خطای بنده خود را می­بخشاید، چرا بنده او نتواند خطای خود را ببخشد.

با بحث پیرامون مولفه تبدیل شدن بخشش به قسمتی از زندگی و شخصیت فرد به واسطه سریع التوبه و کثیرالتوبه بودن و فهم خوف و رجاء در زندگی، در ابتدا اعضای گروه با به خاطر آوردن مولفه اول به این نتیجه رسیدند که امکان تکرار خطا در همه عرصه­های زندگی وجود دارد؛ مهم این است که انسان به سرعت از خطا پشیمان شده و بازگشت داشته باشد و بابت خطاهای ریز و درشت بسیار توبه کند. به چالش کشیدن اعضا در این بحث نتایج جالبی به همراه داشت. یکی اینکه فرد خوف دارد از اینکه هر لحظه در زندگی خود می­تواند مرتکب خطا شده و یا خطایی را تکرار کند و مورد عقاب قرار گرفته و از طرفی امیدوار به بخشش باشد. وقتی که اعضای گروه هر دوی این خوف و رجا را در کنار افراد دیگری که مشکل مشابه با آنها دارند به صورت عمیق درک می­کنند، آنگاه می­توانند با امید به بخشش خود عزت نفس خود را افزایش دهند؛ همانطور که در اکثر اعضای گروه با اندکی دقت می­شد این تغییر را مشاهده نمود. آنگاه که بخشش قسمتی از فلسفه و شخصیت فرد می­شود، پای بیماری­هایی چون عزت نفس پایین به آرامی از صحنه وجود فرد پاک خواهد شد و فرد احساس خشم و انتقام درون خود را با بخشش اصولی و صحیح جایگزین خواهد نمود.

با بحث پیرامون مولفه صبر و مقاومت در تبدیل به یک انسان کامل شدن و از بین بردن اثرات خطا، اعضای گروه با دو شرط انسان کامل آشنا شده و  با توصیف مفهوم صبر می­آموزند که بر مصائب زندگی و مسیر دشوار رشد باید صبور بود، و این صبر کلید اصلاح خطا و دروازه ورود به سرزمین رجا و امیدواری است و با توصیف مفهوم مقاومت و با مرور مولفه­های پیشین، اعضای گروه در می­یابند که مادامی که ترس از امکان تکرار خطا در انسان وجود دارد، فرد بایستی علاوه بر امید و رجا به بخشش و اصلاح خطا، حربه­ای بس محکم در مقابل جلوگیری از بروز این خطرات داشته باشد. استفاده از فن ایفای نقش به اعضای گروه کمک کرد که به صورت کاملاً عینی شاهد چگونگی وسوسه انجام خطا و اجبارات الزام­آور به انجام آن باشند. در قالب این فن اعضای گروه آموختند که می­توانند در مقابل این وسوسه­ها و اجبارها محکم ایستاده و  قاطعانه"نه" بگویند و بدین ترتیب از لغزش خود جلوگیری نمایند. فردی که حائز نشانه­های عزت نفس پایین بوده، می­آموزد با این مهارت­ها دل خود را محکم کرده، خطاهایش را تکرار نکند و لذا راحتتر می­تواند در جهت بخشیدن خطاهای پیشین خود گام بردارد چون دیگر فکر نمی­کند که قرار است در آینده با تکرار این خطاها و خطاهای جدیدی ساخته شود. با استفاده از فن "تصور کنید این لحظه آخرین روز و لحظه زندگی شماست چگونه زیستنی شایسته شماست و چه باید کرد"، اعضای گروه علاوه بر اینکه آموختند که چگونه بایستی از بروز تکرار خطا جلوگیری کنند؛ آموختند که چگونه بایستی در موقعیت­هایی که خطا تکرار می­شود و اتفاق می­افتد مقاوم بوده و مراحل ذکر شده درمورد بخشودگی را با آرامش انجام دهند.

علاوه بر توضیحات بالا، در این مدل سعی بر این بوده است که طبق دیدگاه دینی فرد از ارزش خود به عنوان انسان آگاه شود و بداند که درنزد خداوند انسان توبه کار بسیار ارزشمند است و هر کسی به این مقام نائل نمی­شود. این امتیاز در مدل­های دیگر پررنگ نشده است. در این برنامه سعی بر این بود که هم به عنوان تقویت و هم به عنوان انگیره از این نکته استفاده شود.

در این مدل همچنین سعی بر این بود که فرد در کنار امیدوار بودن، احساس خوف را نیز داشته باشد و این ایدئولوژی کامل­تری است که ما باید در کنار امیدواری، ترس نیز داشته باشیم تا در جهت رشد و انسان کامل بودن تلاش کنیم. همچنین تاکید بر تسریع عمل باز گشت از خطا که بر اساس مبانی دینی بوده، به این دلیل است که هر چه زودتر فرد از عمل اشتباه پشیمان شود اثرات سوء آن سریع­تر می­تواند بر طرف شود.

برنامه آموزشی خودبخشودگی با سازوکارهای اثربخش خود که در بالا مورد بحث قرار گرفت توانست موجب افزایش معنادار عزت نفس نوجوانان شود. نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهش فتحی (1390) همسو است، با این تفاوت که پژوهش­های انجام شده در خارج از کشور با تاکید بر مفاهیم مسیحیت انجام گرفته ولی این پ‍ژوهش از مفاهیم و آموزه­های اسلامی در تدوین برنامه آموزشی استفاده شده است که قبلاً در پژوهش فتحی (1390) این مدل در کاهش افسردگی زنان مطلقه به کارگرفته شده بود و مدلی اثربخش شناخته شده بود.

در پایان پیشنهاد می­شود این برنامه روی دیگر مشکلات بهداشت روانی مانند اضطراب که به نوعی با خودگویی­های منفی نیز در ارتباط است، انجام شود. همچنین می توان این برنامه آموزشی را  برای افراد دیگر ادیان نیز اجرا نمود.

در نهایت باید اشاره کرد که کتاب آسمانی قرآن یک منبع بسیار غنی برای گسترش علم و کاربرد آن در حوزه­های مختلف علمی، از جمله سلامت روان است، لذا استفاده از این منبع می­تواند در طراحی دیگر بر نامه­های درمانی در این حیطه مفید باشد.

از محدودیت­های پژوهش حاضر این بود که در این پژوهش مداخله خودبخشودگی بر روی عزت نفس نوجوانان پسر شهر اصفهان صورت پذیرفت، لذا باید در تعمیم آن به دیگر گروه­های سنی و شهرهای مختلف جانب احتیاط را رعایت نمود.



[1] adolescence

[2] self-esteem

[3] depression

[4] psychological disorders

[5] coppersmith

[6] self-forgiveness

[7] forgiveness

[8] self – critical

[9] reconciliation

[10] anxiety

[11] negative emotion

[12] breast cancer

[13] quality of life

[14] فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ"

[15] وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ

[16] الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ

[17] قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ

[18] فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ

[19] transgression

[20] Coopersmith Self-esteem Inventory

آلبوکردی، س؛  نوری، ر؛  نیکوسیرجهرمی، م و زاهدیان، ف. (1389). رابطه بین عزت نفس و حمایت اجتماعی با افسردگی در زندانیان مرد. مجله دانشگاه علو پزشکی مازندران.20(77)، 68-62.
اکبری، ب. (1388). مقایسه کمال گرایی و عزت نفس زنان افسرده، اضطرابی و عادی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر رشت. فصلنامه زن و مطالعات خانواده.1(4)،48-33.
بحرینی،  م؛ اکابریان، ش؛  قدس بین، ف؛  یزدان خواه فرد ، م ر و محمدی باغملایی؛ م. (1391). تأثیرات الگوی تعلق والدینی بر افسردگی و اعتماد به نفس دوره نوجوانی. مجله علوم پزشکی دانشگاه جهرم. 10(1)،12-7.
حبیب پور، ز؛ شریفی ، ا. (1388). بررسی مقایسه ای شدت افسردگی در نوجوانان دختر و پسر. فصلنامه دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه.7  (1)،12-8.
خدایاری فرد، م؛ غباری بناب، ب؛ فقیهی ، ع ن و وحدت تربتی، ش. (1381). روش درمانی عفو و گذشت با تاکید بر دیدگاه اسلامی: بررسی موردی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران(اندیشه و رفتار). 29،48-31
طب‍اطب‍ایی، م ح. (1382). ترج‍م‍ه ت‍ف‍س‍ی‍رال‍م‍ی‍زان. ت‍رج‍م‍ه سید م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر م‍وس‍وی‌ه‍م‍دانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
فتحی آشتیانی، ع. (1389). آزمونهای روانشناختی: ارزشیابی شخصیت و سلامت روان. تهران: بعثت.
فتحی ، ا. (1390). خودبخشودگی برمبنای مفاهیم قرآنی بر کاهش افسردگی زنان مطلقه. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه علامه طباطبائی تهران.
Coopersmith S. (1967). The antecedents of self-steem, San Francisco: Freeman.
Avery, Ch. M. (2008). The relationship between self-forgiveness and health: Mediating variables and implications for well-Being. Dissertation, USA: The University Of Hartford.
Branden, N. (1998). A woman's self-esteem: Struggles and triumphs in the search for identity. London UK: Amazon.
Enright, R. D. (1996). Counseling within the forgiveness triad: On forgiving, receiving forgiveness, and self-forgiveness. Counseling and Values, 40(2),  107–126.
Hall, J. H., &Fincham, F. D.(2005). Self-forgiveness: The stepchild of forgiveness research. Journal of Social and ClinicalPsychology, 24, 621-637
Millings, A., Buck, R., Montgomery, A. ,Spears, M. ,& Stallard, P.(2012). School connectedness, peer attachment, and self-esteem as predictors of adolescent depression. Journal of Adolescence, 35(4), 1061-1067.
Mullet, E., Girard, M., Bakhshi, P. (2004). Conceptualization of forgiveness. European Psychologist, 9(2), 78-86.
Peck, J. M. (2000). Forgiveness and the post-abortive women achieving self-forgiveness. Dissertation, USA: Grand Valley State University.
Romero, C., Friedman, L. C., Kalidas, M.,Elledge,R.,Chang, J., &Liscum, K. R. (2006). Self-forgiveness, spirituality, and psychological adjustment in women with breast cancer. Journal of Behavioral Medicine, 29 (1),29-3 6
Terzino, K. A. (2010). Self-forgiveness for interpersonal and intrapersonal transgressions. Dissertations, USA: Iowa State University.
Toussaint, L. L., Williams, D. R., Musick, M. A., Everson, S. A. (2001). Forgiveness and health: Age differences in a U.S. probability sample. Journal of Adult Development, 8(4), 249–257.
Swanson, D. L. (2011). Predictors of self-forgiveness in old adults. Dissertation, USA: Northeastern University.