Document Type : Research Paper
Authors
1 : Master of General Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Islamic Azad University, Isfahan Branch (Khorasgan), Isfahan, Iran.
2 Professor, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Islamic Azad University, Isfahan Branch (Khorasgan), Isfahan, Iran.
Abstract
Keywords
تجربه رفتارهای پیمانشکنی[1] دردناکترین اتفاق برای کسی است که در یک رابطه صمیمی است (Arantes et al., 2020). وقتی رابطه زناشویی دچار مشکلی مانند پیمانشکنی میشود، عملکرد مناسب خانواده کاهش مییابد و خانواده کارکرد خودش را از دست میدهد. واضح است پیمانشکنی یکی از شدیدترین اشتباهاتی است که یک نفر در حق همسری مرتکب میشود و به دلیل شدت زیاد آسیب و نحوۀ حرکت افراد در مسیر دشوار روابط متقابل، مسلماً پیمانشکنی یک مسئلۀ سخت در روابط زناشویی است (Bendixen et al., 2018). متأسفانه پیمانشکنی در سالهای اخیر در بین افراد متأهل رو به افزایش است. در جامعه آمریکایی بیش از 30 تا 60 درصد از مردان دستکم یکبار رابطه فرازناشویی داشتهاند. در ایران گزارشی ارائه نشده است (نیکنژادی و همکاران، 1402). پیمانشکنی نهتنها ممکن است تأثیر مخربی بر رابطه داشته باشد و منجر به جدایی یا طلاق شود، ممکن است بر سلامت کلی عاطفی زوجین تأثیر منفی بگذارد و منجر به افزایش علائم افسردگی و کاهش عزت نفس شود (Bozoyan & Schmiedeberg, 2022).
یکی از عواملی که میتواند به روابط زوجین آسیب برساند، فاجعهپنداری[2] است و بسیاری از زنان، پیمانشکنی را فاجعهای بسیار بزرگ تلقی میکنند. فاجعهپنداری یک سازه روانشناختی است که با اختلال در عملکرد و کیفیت زندگی در انواع اختلالات درد مزمن مرتبط است (Huang & Wu, 2022). فاجعهپنداری بهعنوان یک پاسخ شناختی - عاطفی منفی به درد و تمایل به اغراقآمیز علائم درد با احساس درماندگی تعریف میشود که میتواند درک شدت مشکل و ناراحتی عاطفی را افزایش دهد (Chen et al., 2021). فاجعهپنداری بهطور چشمگیری بر مسیر وضعیت دردناک یک فرد در زمینههای سلامت کلی، کیفیت زندگی، و نتایج عملکردی تأثیر میگذارد. فاجعهپنداری احتمال شدت و ناتوانی بیشتر درد ناشی از شرایط دردناک را افزایش میدهد. تقریباً نیمی از زنانی که از پیمانشکنی همسر خود رنج میبرند، دچار فاجعهپنداری شدید میشوند و این یک پیشبینیکننده قوی برای آینده است (Alvarez-Astorga et al., 2021). فاجعهپنداری بهعنوان «تمایل به بزرگنمایی چالشها و احساس درماندگی در زمینه مشکلات و با ناتوانی نسبی در مهار افکار مرتبط با رنج در پیشبینی، در طول یا پس از یک برخورد دردناک» تعریف میشود (Hirata et al., 2021). در کل میتوان گفت فاجعهپنداری یک فرآیند شناختی یا احساسی است که شامل بزرگنمایی مشکلات، احساس درماندگی و یک جهتگیری بدبینانه است (Petrini & Arendt-Nielsen, 2020).
یکی از عوامل دیگر که زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر با آن روبهرو هستند، ادراک طردشدگی است (MacDonald & Leary, 2005). طردشدگی به پدیده و فرآیندی اطلاق میشود که در آن نیازهای تعلقی و نیازهای رابطه فرد به دلیل طردشدن توسط یک گروه اجتماعی یا دیگران مانع میشود (Ren et al., 2018). تأثیر طردشدگی بر افراد را میتوان در طول زمان به سه مرحله تقسیم کرد: مرحله بازتابی، مرحله تأمل و مرحله کنارهگیری. مرحله بازتابی باعث ایجاد درد اجتماعی در افراد میشود و منجر به کاهش درخور توجه رضایت از تعلق، عزت نفس، کنترل و حضور معنادار میشود. در طول مرحله تأمل، افراد معمولاً با رفتارهای ضد اجتماعی، اجتماعی یا اجتنابی در تلاش برای بهبودی از اثرات منفی طرد اجتماعی پاسخ میدهند. در مرحله کنارهگیری، افراد به دلیل طرد طولانیمدت دچار احساس بیگانگی، افسردگی، درماندگی و بیارزشی میشوند (Zhang et al., 2023). پس زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر میتوانند درجات مختلفی از طرد را تجربه کنند. روابط پنهان خارج از ازدواج همیشه باعث ایجاد ضربه عاطفی شدید در هر دو طرف میشود. این نوع روابط احساساتی مانند افسردگی، عدم اعتماد به نفس، از دست دادن هویت و احساس بیارزشی در همسر آسیبدیده از پیمانشکنی همسر دیده شده است (Warach & Josephs, 2019).
برای کمک به ایجاد بخشش و افزایش عملکرد مناسب خانواده در بحرانهایی نظیر پیمانشکنی، میتوان درمانهای لازم را برای کاهش آسیب به کار گرفت؛ ازجمله مدلهای ارائهشده درخصوص درمان پیمانشکنی زناشویی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد وجودنگر است. در درمان پذیرش و تعهد مسائل محوری و مهم تنهایی، بیمعنابودن، مرگ و آزادی مبهم مانده است (Ziaee et al., 2022). با هدف رفع این ابهام از مضامین وجودی در پیکره درمان پذیرش و تعهد استفاده میشود؛ بنابراین، میتوان درمـان پذیـرش و تعهـد را زیـر چتـر درمان وجـودنگر قـرار داد و بـا تلفیق ایـن دو درمـان راههای مؤثرتـری بـرای روشهای رواندرمانـی ارائـه داد (Ramsey- Wade, 2015). در درمان پذیرش و تعهد وجودنگر، هیچ تلاشی برای از بین بردن رنج انسان صورت نمیگیرد؛ زیرا زندگی انسان ذاتاً دردناک است. درعوض، با پذیرش واقعیت درد و رنج، به انسان کمک میشود تا معنای زندگی را بیابد که به موجب آن درد لذتبخش خواهد بود (Van Deurzen et al., 2019).
درمان پذیرش و تعهد وجودنگر به فرد برای حرکت در راستای شگفتانگیز بودن ذات انسان کمک میکند. در این درمان، مشکلات بهعنوان یک پازل دیده میشود که افراد درمانجو برای حلش با کمک درمانگر تلاش میکنند و هدف آن جلوگیری از نقش فعال درمانگر است و تمام تلاش درمانگر افزایش انعطافپذیری روانشناختی ایجادشده در مراجع است (Spinelli, 2014) و نیز پذیرش و خودآگاهی برای تغییر رفتار آشکار توصیف میشود که برای بهبودی چیزی که انعطافپذیری روانشناختی نامیده میشود، تلاش میکند (Sianturi et al., 2018). درمان پذیرش و تعهد وجودنگر را میتوان بهعنوان یک مداخله زمینهای عملکردی براساس نظریه چارچوب رابطهای تعریف کرد. رنج انسان با انعطافناپذیری روانشناختی تشدید میشود و چند فرایند در آن نقش دارد که شامل آمیختگی شناختی و اجتناب تجربی میشود. هدف این درمان، ایجاد انعطافپذیری روانشناختی ازطریق فرآیندهای توجه انعطافپذیر به لحظه حال، ارزشهای منتخب، خود بهعنوان زمینه، ابطال، پذیرش و ایجاد الگوی گستردهای از اقدام متعهدانه مرتبط با این ارزشها است (محمدی و همکاران، 1401).
درمان پذیرش وتعهد وجودنگر بر معنا و ارزش و درمان شفقتمحور بیشتر بر هیجان متمرکز است؛ بنابراین، به نظر میرسد انتخاب این درمان برای مقایسه با هم مناسب باشد (محمدی و همکاران، 140۱). درمان پذیرش و تعهد وجودنگر برافزایش سرمایه روانشناختی، معنای زندگی، سرمایه عاطفی و تحول مثبت بسیار مؤثر است (محمدی و همکاران، 1400؛ محمدی و همکاران، 1401). یافتههای پژوهش کوتو-لسمس و همکاران[3] (2020) حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر بود. همچنین، پژوهشهای عزتپناه و لطیفی (۱۳۹۸) و دانشنیا وهمکاران (۱۴۰۱) حاکی از تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعهپنداری بود. در همین راستا، مداخلات روانشناختی متمرکز بر شفقت در سالهای اخیر توجه درمانگران و پژوهشگران را به خود جلب کرده است.
شفقت به خود به این صورت تعریف میشود: «پذیرفتن و متأثرشدن از رنجهای خود، تجربه احساسات مراقبت و مهربانی نسبت به خود، داشتن درک و نگرش بدون قضاوت نسبت به نارساییها و شکستهای خود و تشخیص درد و رنج خود». تجربه بخشی از تجربه مشترک انسانی است (Ferrari et al., 2022). درمان شفقت به خود بهعنوان یک مداخله روانی اجتماعی یکی دیگر از درمانهای رواندرمانی است که در حال حاضر برای افزایش رضایت زناشویی و صمیمیت جنسی استفاده میشود (Kessler, 2020). درمان شفقت به خود، این بینش را دربارۀ تأثیر متقابل شفقت و مهربانی به خود، بهویژه در اوایل زندگی و مشکلات اساسی سلامت روانی امکانپذیر میکند و نشان میدهد چگونه توسعه شفقت میتواند بهعنوان یک فرآیند رواندرمانی عمل کند و ارتباط اجتماعی و امنیت اجتماعی را ارتقا دهد (Gilbert, 2020). این مدل نشان میدهد افراد میتوانند یاد بگیرند شفقت را توسعه دهند و سیستمهای تنظیمکننده هیجان را متعادل کنند (Gilbert & Simos, 2022). فراتحلیل دادههای مقطعی نشان داده است که شفقت به خود با آسیبشناسی روانی و پریشانی روانی (Marsh et al., 2018) همبستگی منفی دارد و با بهزیستی، سلامت جسمانی و روابط سالم بین فردی و اجتماعی (Ferrari et al., 2022)، فعالیت بدنی (Wong et al., 2021) و کیفیت زندگی (Brown et al., 2021) همبستگی مثبت دارد. این یافتهها نشان میدهند افزایش یا توسعه شفقت به خود میتواند سلامت روانی و جسمی را ارتقا دهد.
با توجه به اینکه درمان پذیرش و تعهد و درمانهای وجودی بیشتر بر معنا و ارزش متمرکزند و بعد هیجانی را شایان توجه قرار نمیدهند (Ramsey- Wade, 2015) و ازطرفی، درمان شفقتمحور بیشتر بر هیجانات متمرکز است Leaviss, J., & Uttley, L, 2015)). به نظر میرسد انتخاب این دو درمان برای مقایسه با هم مناسب باشد (محمدی و همکاران، 1401). در بررسی پیشینه پژوهشی، مطالعهای یافـت نشـد که اثربخشـی درمـان پذیـرش و تعهـد وجودنگـر را در مقایسـه بـا درمـان شفقتمحور بر فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر سـنجیده باشد؛ بنابراین، در راستای برطرفکردن شکافهای موجود در زمینه درمانهای مؤثر برای زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر و نیز آشکارکردن مسیر مطالعه و درمان و رفع خلأ دانش موجود پژوهش حاضر بـا هـدف مقایسـه تأثیـر درمان پذیرش و تعهد وجودنگر با درمان شفقتمحور بر فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر صورت گرفت.
روش
روش پژوهش، جامعه، نمونه: روش پژوهش حاضر، آزمایشی با طرح سهگروهی، شامل گروههای درمان پذیرش و تعهد وجودنگر، درمان شفقتمحور و گروه کنترل و شامل سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر مراجعهکننده به مراکز مشاوره و غربالگری شهر اصفهان در بهار 1402 تشکیل دادند که از این تعداد، 51 نفر با بررسی معیارهای ورود و خروج ازطریق مصاحبه ساختاریافته به شیوه نمونهگیری هدفمند، انتخاب و سپس بهطور تصادفی در سه گروه درمان پذیرش و تعهد وجودنگر، درمان شفقتمحور و کنترل (هر گروه 17 نفر) جایدهی شدند. معیارهای ورود: داشتن همسران دارای پیمانشکنی جنسی، رضایت آگاهانه افراد مورد پژوهش و تمایل به مشارکت و ادامه مشارکت در درمان، تمایل به ادامه زندگی مشترک با همسر، تحت درمانهای روانپزشکی و روانشناختی موازی نباشند، بود. ملاکهای خروج شامل: عدم رضایت و تمایل به مشارکت و ادامه مشارکت در درمان، عدم تمایل به ادامه زندگی مشترک، در شرف طلاق بودن یا ترک زندگی مشترک، قرارگرفتن تحت درمانهای موازی، غیبت بیش از دو جلسه در مراحل درمان بود.
ابزار سنجش: مقیاس فاجعهپنداری[4]: سالیوان و همکاران[5] این ابزار را در سال (1995) ساختند که هدف آن ارزیابی میزان افکار و رفتارهای فاجعهآمیز فرد است. این پرسشنامه خوداجرایی بوده و از 13 گویه تشکیل شده است. این مقیاس شامل زیرمقیاسهای نشخوار فکری، فاجعهپنداری یا بزرگنمایی و درماندگی است که افکارمنفی مرتبط با درد را ارزیابی میکند. از شرکتکنندگان خواسته میشود برای توصیف فراوانی احساس و فکر متفاوت با تجربه درد یک عدد از صفر تا چهار انتخاب کنند. نمرات پایین نشانه فاجعهپنداری کمترند. داوودی و همکاران، روایی همگرای این مقیاس را با فرم کوتاه افسردگی بک محاسبه کردند و همبستگی مثبت و معناداری (r=0/46) در بیماران روماتیسمی بین این دو مقیاس به دست آمد .در پژوهشی که مایر و همکاران در سال ۲۰۰۸ انجام دادند، میزان پایایی با استفاه از آلفای کرونباخ برای زیرمقیاسهای درماندگی ۸۹/0، بزرگنمایی 67/0 و نشخوار 88/0 و برای کل مقیاس آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمده است. در پژوهش حاضر آلفای کرونباخ این پرسشنامه 90/0 به دست آمد که نشان از اعتبار مناسب این پرسشنامه بود.
مقیــاس ادراک طردشــدگی[6]: پنهالیگون و همــکاران[7] این ابزار را در ســال 2009 در 4 سؤال طراحــی کردند و از افراد خواسته میشود بگویند چگونه این احساسات را تجربه میکنند و در مقیاس درجهبندی 7 تایی از «هرگز (1)» تا «اغلب اوقات (7)» علامت بگذارند؛ نمــرات بالاتــر نشــاندهنــده ادراک طردشــدگی بیشــتر اسـت (Penhaligon et al., 2009). ضـریب پایایی این مقیاس در مطالعه پنهالیگون و همکاران (2009) 85/0 گــزارش شــده اســت. در پژوهش رجبی و همـکاران (۱۳۹۴)، عـلاوه بـر تأییدروایـی محتوایـی ایـن مقیـاس، اعتبـار آن بـا روش ضریـب آلفـاى کرونبـاخ 83/0 گـزارش شـده اسـت. در مطالعه حاضر، آلفای کرونباخ این پرسشنامه 70/0 به دست آمد که نشان از اعتبار مناسب این پرسشنامه بود.
روش اجرا و تحلیل: بعد از اخذ کد اخلاق[8]، برای کسب مجوزهای لازم برای ورود به مراکز مشاوره و غربالگری شهر اصفهان، به اداره کل بهزیستی استان اصفهان مراجعه شد. در ادامه هماهنگیهای لازم، نمونهگیری و اجرای مداخله توسط نویسنده اول در مراکز مشاوره شهر اصفهان با رعایت تمامی شروط اخلاقی انجام گرفت. موازین اخلاقی رعایت شد؛ شامل اطمیناندادن به شرکتکنندگان برای اینکه اطلاعات بهدستآمده فقط برای ارائه در نتایج پژوهش است و تمامی اطلاعات تا پایان محرمانه باقی خواهد ماند. از میان زنان مراجعهکننده به مراکز مشاوره و غربال شهر اصفهان، 17 نفر با توجه به افت احتمالی اعضای نمونه برای هرگروه (تعداد 17 نفر با توجه به اینکه احتمال ریزش یا کنارهگیری در فرآیند اجرای پژوهش وجود دارد، در نظر گرفته میشود تا در صورت مواجهه با ریزش شرکتکنندگان تعداد نمونه از حد قابل قبول کمتر نشود) و درمجموع 51 نفر از زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر پس از اجرای اولیه مصاحبه مقدماتی برای تشخیص دارابودن ملاکهای ورود و خروج به پژوهش، به شیوه هدفمند برای اجرای طرح آزمایشی سه گروهی سه مرحلهای انتخاب شدند. درنهایت از جامعه مورد مطالعه، بهصورت دردسترس تعداد 51 زن آسیبدیده از پیمانشکنی همسر بهطور تصادفی در سه گروه 17 نفر گمارده شدند. روش اجرای مطالعه به این شکل بود که پس از جایدهی تصادفی شرکتکنندگان به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گروههای آزمایش طی ده جلسه 90 دقیقهای بهصورت گروهی دو روز در هفته تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت، درمانی دریافت نکرد. درمان شفقتمحور نیز ازطریق بسته درمانی رنجبرکهن و نوری (1395) اجرا شد که در مطالعات قبلی در ایران اجرا و تعیین اعتبار شده است. خلاصه محتوای جلسات درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقتمحور در جداول 1 و 2 ارائه شده است. بهمنظور رعایت شرایط اخلاقی پژوهش، گروه کنترل بعد از اتمام پیگیری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد وجودنگر را دریافت کردند. در ابتدای شروع درمان، علاوه بر دریافت ویژگیهای جمعیتشناختی، سطح فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی هر گروه بهعنوان پیشآزمون و پس از اعمال مداخلات بهعنوان پسآزمون، دو ماه پس از مداخله بهعنوان پیگیری سنجش شدند. درنهایت، تحلیل دادهها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS 26 انجام شد.
محتوای جلسات درمان شفقتمحور با اقتباس از رنجبرکهن و نوری (1395)
Table1
The Content of Compassion-Based Therapy Sessions Adapted from Ranjbarkohan and Noori (2017)
جلسات |
محتوای جلسات |
اول |
آشنایی شرکتکنندگان و درمانگر با یکدیگر، طرح قوانین گروه، توضیح کوتاهی درباره CFT، هیجانات، رویکرد شفقتمحور (بهویژه بحث ذهن آگاهی و شفقت)، آموزش و اجرای تمرین تنفس ذهن آگاهانه. |
دوم |
اجرای مدل سه حلقهای تهدید و واکنشهای جسمی روانشناختی و هیجانی به آن، معرفی رویکرد ذهن شفقتورز (توجه، تفکر و استدلال، تصور، انگیزه، رفتار و هیجان)، رسم نمودار. |
سوم |
معرفی مغز قدیم و جدید و هیجانات منفی و تهدیدکننده (خشم، اضطراب و ترس) از منظر سیستم سه حلقهای و مغز قدیم و جدید. کار با مدل سه حلقهای - تنفس آرامبخش. |
چهارم |
بررسی طیف هیجانات مانند افسردگی، اضطراب و خشم از دیدگاه ذهن مشفق. کشف بخشهای مختلف یک هیجان و تمرین در این خصوص. |
پنجم |
آموزش چگونگی تغییر الگوهای دردسرساز، بررسی الگوهای گذشته و واکنش مغز قدیم و جدید در مقابل موانع و مشکلات، معرفی مؤلفههای شفقت. بررسی یک هیجان اخیر با مؤلفههای شفقت. |
ششم |
کار با عادتهای هیجانی. معرفی مهارتهای شفقت، تفکر و رفتار شفقتورز و تمرین ایجاد فضای امن. |
هفتم |
بررسی تفکر و رفتار سرزنشگر در مقابل تفکر و رفتار مشفق با یادآوری مهارتهای شفقت و توضیح نقش شفقت در هدایت نحوه تفکر و واکنشها. آموزش افکار و رفتار شفقتورز در مقابل انتقادگر و بررسی نوع واکنش در مقابل شکستها و موانع با تمرین خود انتقادی و علل و پیامدها. |
هشتم |
ادغام تغییرات در یک ساختار مشفقانه با ایجاد خودشفقتی ایدهآل ازطریق تصویرسازی، کاهش ترس از شفقت با خود با شناسایی افکار ممانعتکننده از پرورش شفقت به خود و کار بر آنها. |
نهم |
توسعه شفقت نسبت به دیگران و فرایند همدلی و آموزش فرآیند بخشش. |
دهم |
گسترش شفقت و همدلی نسبت به دیگران، بخشش نسبت به دیگران، رشد مثبت و کمک به دیگران. اجرای پسآزمون. |
محتوای جلسات درمان پذیرش و تعهد وجودنگر (محمدی و همکاران، 1400)
Table2
The Content of Therapy Sessions Based on Existentialism Acceptance and Commitment (Mohammadi et al, 2021)
جلسات |
محتوای جلسات |
اول |
آشنایی شرکتکنندگان با یکدیگر و با درمانگر، آشنایی با ساختار مداخله، مشخصکردن نقشها و مسئولیتهای شرکتکنندگان، آشنایی با مفهوم پوچی و بیمعنایی و اهمیت جستجو و یافتن معنا با هدف آگاهی از اهمیت معنا و احساس پوچی در افسردگی. |
دوم |
شناسایی ارزشها با مورد سؤال قرار دادن آنها و سپس استفاده از کارت ارزشها و آشنایی با پاسخهای نصیحتگر و لزوم شناسایی پاسخهای مشاهدهگر برای شناسایی ارزشهای واقعی. |
سوم |
اهمیت مسئله انتخاب ارزشها و مسئولیتپذیری در قبال انتخاب ارزشها و معناجویی و سپس زیستن براساس ارزشها و شناسایی انکار مسئولیتپذیری. |
چهارم |
آموزش مسئولیتپذیری و توان پاسخگویی در مقابل مسئولیتپذیری بهمنظور مقابله با افسردگی، سپس شناسایی هدفها و گامهای لازم برای تحقق اهداف با هدف اقدام عملی و پذیرفتن مسئولیت کامل آن عمل. |
پنجم |
شناسایی موانع رسیدن به اهداف ازجمله نبودن در زمان حال، آمیختگی با افکار خود بهعنوان زمینه و اضطرابهای وجودی ازجمله اضطراب مرگ و تنهایی و سپس آموزش ذهنآگاهی با درک هیجانات و آگاهی از احساسات جسمی، ارتباط با آن و برچسب زدن به احساسات. |
ششم |
ادامه آموزش ذهنآگاهی و اهمیت بودن در زمان حال و خودآگاهی؛ زیرا هستی اصیل فقط در زمان حال وجود دارد و سپس شناسایی مفهوم خودها و اهمیت شناسایی خود بهعنوان زمینه. |
هفتم |
آموزش مفهوم آمیختگی و گسلش از افکار خاطرات، احساسات و هیجانات بهمنظور رهایی از افکار و تعیین رفتار توسط آنها با هدف انعطافپذیری روانی بیشتر. |
هشتم |
ادامه آموزش گسلش و رهایی از افکار و هیجانات و سپس آموزش اضطراب مرگ بهعنوان یکی از نگرانیهای وجود انسانی و اهمیت پذیرش آن بهعنوان پتانسیلی بالقوه برای رشد. |
نهم |
آموزش پذیرش و آگاهی از اینکه تجربیات حتی اگر مایل به آن نباشیم، اتفاق میافتند و اهمیت پذیرش تجربیات به جای انکار یا سرکوب و اختصاص انرژی آن در مسیر زندگی هدفمند و معنادار. |
دهم |
آموزش انزوا و تنهایی و اهمیت پذیرش آن بهعنوان نگرانی انکارناپذیر وجود انسانی، اجرای پسآزمون. |
یافتهها
ابتدا متغیرهای جمعیتشناختی تجزیهوتحلیل شدند.
نتایج بررسی متغیرهای جمعیتشناختی در جدول 3 ارائه شدهاند.
فراوانی گروههای سنی، شغل و تحصیلات در سه گروه پژوهش
Table3
Frequency of Age Groups, Occupation and Education in Three Research Groups
گروههای سنی |
گروههای سنی |
گروه کنترل فراوانی (%) |
درمان پذیرش و تعهد وجودنگر فراوانی (%) |
درمان شفقتمحور فراوانی (%) |
آزمون خیدو (معناداری) |
سن |
تا 25 سال |
4 (5/23) |
4 (5/23) |
3 (6/17) |
86/2 (76/0=p) |
26 تا 35 سال |
8 (47) |
6 (3/35) |
6 (3/35) |
||
36 سال و بالاتر |
5 (4/29) |
7 (2/41) |
8 (47) |
||
مجموع |
17 (100) |
17 (100) |
17 (100) |
||
شغل |
خانهدار |
9 (9/52) |
7 (2/41) |
7 (2/41) |
87/2 (85/0=p) |
فرهنگی |
3 (6/17) |
4 (5/23) |
4 (5/23) |
||
سایر مشاغل |
5 (4/29) |
6 (3/35) |
6 (3/35) |
||
مجموع |
17 (100) |
17 (100) |
17 (100) |
||
تحصیلات |
تا دیپلم |
5 (4/29) |
7 (2/41) |
4 (5/23) |
17/3 (72/0=p) |
فوق دیپلم و لیسانس |
7 (2/41) |
8 (47) |
8 (47) |
||
فوق لیسانس و دکتری |
5 (4/29) |
2 (8/11) |
5 (4/29) |
||
مجموع |
17 (100) |
17 (100) |
17 (100) |
نتایج آزمون خی دو در جدول 3 نشان میدهند بین فراوانی گروههای سنی، شغل و تحصیلات در سه گروه پژوهش تفاوت معنادری وجود ندارد (05/0<p)؛ بنابراین، گروهها ازنظر متغیرهای جمعیتشناختی با یکدیگر شباهت دارند. در جدول 4، میانگین و انحراف معیار فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر گروههای پژوهش در سه مرحله پژوهش ارائه شده است.
میانگین و انحراف معیار فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی
Table4
Mean and Standard Deviation of Catastrophizing and Rejection Perception
متغیر |
زمان |
گروه کنترل |
درمان پذیرش و تعهد وجودنگر |
درمان شفقتمحور |
|||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
||
فاجعهپنداری |
پیشآزمون |
35/43 |
32/12 |
06/44 |
66/9 |
94/43 |
84/11 |
پسآزمون |
53/40 |
31/11 |
12/26 |
65/4 |
94/27 |
62/5 |
|
پیگیری |
59/39 |
03/11 |
88/31 |
86/4 |
30 |
69/5 |
|
ادراک طردشدگی |
پیشآزمون |
94/10 |
89/2 |
65/11 |
67/2 |
18/12 |
60/2 |
پسآزمون |
41/11 |
09/2 |
35/6 |
11/1 |
12/7 |
65/1 |
|
پیگیری |
23/11 |
48/1 |
53/6 |
54/1 |
76/6 |
64/1 |
چنانکه در جدول 4 مشاهده میشود در متغیر فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی، گروه درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و گروه درمان شفقتمحور در مرحله پسآزمون و مرحله پیگیری نسبت به گروه کنترل در مرحله پسآزمون و مرحله پیگیری دارای میانگین کاهش یافتهتری بوده است. نتایج آزمون شاپیرو - ویلک نشان دادند فرض نرمالبودن توزیع نمره فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی (05/0<p) تأیید میشود. با انجام آزمون لون فرض صفر دربارۀ تساوی واریانسهای سه گروه هر دو متغیر در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (05/0<p) تأیید شد. نتایج حاصل از آزمون ام باکس برای فاجعهپنداری (Box's M=13/44 , p=0/25 >0/05) و نیز ادراک طردشدگی (Box's M=21/21 , p=0/08 >0/05) حاکی از برابری ماتریس واریانس - کواریانس و تعامل عضویت گروهی با پیشآزمون نیز حاکی از برابری شیب خطوط رگرسیون بود (05/0≤p). درنهایت، نتایج آزمون کرویت ماکلی (ماچلی) برای فاجعهپنداری (Mauchly=0/25 , p=0/001< 0/01) و ادراک طردشدگی (Mauchly=0/46 , p=0/001< 0/01) معنادار است؛ درنتیجه، از آزمون گرین هاوس - گیزر برای تحلیل دادههای پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس اندازههای تکرارشده در متغیر فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی در جدول 5 ارائه شدهاند.
نتایج تحلیل واریانس اندازههای تکرارشده برای متغیرهای فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی
Table5
The Results of Repeated Measures Variance Analysis for the Variables of Catastrophizing and Rejection Perception
|
متغیر و منبع اثر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
ضریب F |
معناداری |
مجذور سهمی اتا |
توان آزمون |
|||||||||
فاجعهپنداری |
زمان |
27/4329 |
14/1 |
01/3790 |
39/101 |
001/0 |
68/0 |
1 |
|||||||||
تعامل زمان×گروه |
79/1229 |
28/2 |
30/538 |
40/14 |
001/0 |
37/0 |
99/0 |
||||||||||
خطا |
61/2049 |
83/54 |
38/37 |
- |
- |
- |
- |
||||||||||
گروه |
37/1746 |
2 |
18/873 |
25/4 |
02/0 |
15/0 |
72/0 |
||||||||||
خطا |
98/9854 |
48 |
31/205 |
- |
- |
- |
- |
||||||||||
ادراک طردشدگی |
زمان |
59/382 |
30/1 |
62/293 |
43/58 |
001/0 |
55/0 |
1 |
|||||||||
تعامل زمان×گروه |
43/238 |
31/2 |
49/91 |
21/18 |
001/0 |
43/0 |
1 |
||||||||||
خطا |
31/314 |
54/62 |
02/5 |
- |
- |
- |
- |
||||||||||
گروه |
51/266 |
2 |
25/133 |
97/21 |
001/0 |
48/0 |
1 |
||||||||||
خطا |
10/291 |
48 |
06/6 |
- |
- |
- |
- |
||||||||||
01/0>p
چنانکه در جدول 5 مشاهده میشود برای متغیر فاجعهپنداری عامل زمان (01/0>p , 39/101=F(1.14)) و عامل تعامل زمان و گروه (01/0>p ,40/14= F(2.28)) معنادارند؛ به این معنی که دستکم بین یکی از گروههای آزمایش (دو گروه درمانی) با یکدیگر یا با گروه کنترل در فاجعهپنداری در مراحل زمانی سهگانه تفاوت معناداری وجود دارد. مجذور سهمی اتا برای عامل زمان برابر با 68/0 و توان آزمون برابر با 1 و برای عامل تعامل زمان و گروه برابر با 37/0 و 99/0 است؛ به این معنی که تحلیل واریانس انجامشده، بهترتیب 68 درصد تفاوت در عامل زمان و 37 درصد تفاوت در تعامل زمان و گروه را بهترتیب با 100 و 99 درصد توان تأیید کرده است. همچنین، عامل گروه (05/0>p ,25/4=F(2)) نیز معنادار است. مجذور سهمی اتا برای گروه برابر با 15/0 و توان آزمون برابر با 72/0 است؛ به این معنی که تحلیل واریانس اندازههای تکرارشده، دستکم 15 درصد تفاوت را بین دو گروه درمان با یکدیگر یا با گروه کنترل با 72 درصد توان آماری تأیید کرده است. برای متغیر ادراک طردشدگی عامل زمان (01/0> p ,43/58=F(1.30) ) و عامل تعامل زمان و گروه (01/0>p ,21/18=F(2.31) و) معنادارند؛ به این معنی که دستکم بین یکی از گروههای آزمایش (دو گروه درمانی) با یکدیگر یا با گروه کنترل در ادراک طردشدگی در مراحل زمانی سهگانه تفاوت معناداری وجود دارد. مجذور سهمی اتا برای عامل زمان برابر با 55/0 و توان آزمون برابر با 1 و برای عامل تعامل زمان و گروه برابر با 43/0 و 1 است؛ به این معنی که تحلیل واریانس انجامشده، بهترتیب 55 درصد تفاوت در عامل زمان و 43 درصد تفاوت در تعامل زمان و گروه را بهترتیب با 100 و 100 درصد توان تأیید کرده است. همچنین، عامل گروه (01/0>p ,97/21=F(2) ) نیز معنادار است. برای تعیین تفاوت جفتی گروههای سهگانه پژوهش، آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای عامل زمان و گروه در جدول 6 ارائه شدهاند.
نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی در متغیرهای فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی
Table6
The Results of the Bonferroni Follow-up Test on the Variables of Catastrophizing and Rejection Perception
متغیر |
ردیف |
گروه مبنا |
گروه مورد مقایسه |
تفاوت میانگینها |
خطای استاندارد |
معناداری |
||||||||||||||||
|
فاجعهپنداری |
زمان |
1 |
پیشآزمون |
پسآزمون |
12/12 |
13/1 |
001/0 |
||||||||||||||
|
2 |
پیگیری |
96/9 |
06/1 |
001/0 |
|||||||||||||||||
|
3 |
پسآزمون |
پیگیری |
29/2- |
34/0 |
001/0 |
||||||||||||||||
|
گروه |
4 |
گروه کنترل |
درمان پذیرش و تعهد وجودنگر |
14/7 |
84/2 |
046/0 |
|||||||||||||||
|
5 |
درمان شفقتمحور |
20/7 |
84/2 |
044/0 |
|||||||||||||||||
|
6 |
درمان پذیرش و تعهد وجودنگر |
درمان شفقتمحور |
06/0 |
84/2 |
1 |
||||||||||||||||
|
طردشدگی |
زمان |
1 |
پیشآزمون |
پسآزمون |
29/3 |
43/0 |
00/0 |
||||||||||||||
|
2 |
پیگیری |
41/3 |
40/0 |
001/0 |
|||||||||||||||||
|
3 |
پسآزمون |
پیگیری |
12/0 |
19/0 |
1 |
||||||||||||||||
|
گروه |
4 |
گروه کنترل |
درمان پذیرش و تعهد وجودنگر |
02/3 |
49/0 |
001/0 |
|||||||||||||||
|
5 |
درمان شفقتمحور |
51/2 |
49/0 |
001/0 |
|||||||||||||||||
|
6 |
درمان پذیرش و تعهد وجودنگر |
درمان شفقتمحور |
51/0- |
49/0 |
1 |
||||||||||||||||
01/0>p
چنانکه در جدول 6 مشاهده میشود در متغیر فاجعهپنداری، در عامل زمان، بین پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری و نیز بین پسآزمون و پیگیری (افزایش مجدد فاجعهپنداری) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p). میانگین سه مرحله زمانی فاجعهپنداری از مرحله پیشآزمون به مرحله پسآزمون و پیگیری کاهش معناداری داشته است؛ ولی از مرحله پسآزمون به مرحله پیگیری مجدد مقداری بازگشت معنادار را داشته است (01/0>p). در مقایسه سه گروه، گروه درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقتمحور با گروه کنترل دارای تفاوت معناداری هستند؛ ولی بین دو گروه درمان تفاوت معناداری وجود ندارد. در متغیر ادراک طردشدگی، در عامل زمان، بین پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p)؛ ولی بین پسآزمون و پیگیری (پایداری نتایج از پسآزمون به پیگیری) تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p). میانگین سه مرحله زمانی ادراک طردشدگی از مرحله پیشآزمون به مرحله پسآزمون کاهش معناداری داشته است؛ ولی از مرحله پسآزمون به مرحله پیگیری تغییر معناداری نداشته است (05/0<p). در مقایسه سه گروه، گروه درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقتمحور با گروه کنترل دارای تفاوت معناداری دارند؛ ولی بین دو گروه درمان تفاوت معناداری وجود ندارد.
بحث
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد وجودنگر با درمان شفقتمحور بر فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر اجرا شد. پژوهش نشان داد درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقتمحور هر دو نسبت به گروه کنترل در کاهش فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر تأثیر معنادای دارند. این نتایج با پژوهشهای محمدی و همکاران (1401) مبنی بر اثربخشی درمان پذیرش و تعهد وجودنگر بر بهزیستی روانشناختی، پژوهشهای عزتپناه و لطیفی (۱۳۹۸) مبنی بر اثربخشی پذیرش تعهد و شفقت بر فاجعهپنداری، پژوهش دانشنیا وهمکاران (۱۴۰۱) مبنی بر تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعهپنداری همسو است. در تبییــن نتایــج بــهدســتآمــده میتوان گفــت درمان پذیرش و تعهد وجودنگر یک روش درمانی مبتنی بر روانشناسی است که بر ایجاد آگاهی از تجربههای ذهنی و نیز قبول واقعیتهای موجود تمرکز دارد. درمان پذیرش و تعهد وجودنگر به مضامین و مفاهیم مهمی مانند معنای درد، خلأ وجودی، زندگی و مرگ، آزادی، مسئولیت در قبال خود و دیگران، جستجوی معنا و کنار آمدن با بیمعنایی میپردازد. این رویکرد افراد را وادار میکند تا فراتر از رویدادها و مشکلات روزمره زندگی را ببینند. درمان پذیرش و تعهد وجودنگر به مراجعان کمک میکند تا تمرکز خود را بر چیزهایی که از دست دادهاند، متوقف کنند و درعوض، باوجود ناامیدی، به جستجوی معنا بپردازند؛ بنابراین، براساس منطق درمانی، زندگی همیشه معنا دارد و این بیماران در شرایط استرسزا بهتر میتوانند کنار بیایند. آنچه در درمان پذیرش و تعهد وجودنگر اهمیت دارد، تأیید پتانسیلهای منحصربهفرد انسانی است که میتواند تراژدیها را به پیروزیهای شخصی و موقعیتهای ناخوشایند را به موقعیتهای خوشایند تبدیل کند.
فرانکل معتقد است در مواجهه با موقعیتهای تغییرناپذیر، افراد این فرصت را دارند که عمیقترین و بزرگترین معنای زندگی را بیابند و درنتیجه، با شرایط استرسزا و ناخوشایند کنار بیایند. زنـان آسیبدیده از پیمانشکنی همسـر بـا سـطح بالای فاجعهپنداری، احسـاس آسـیبپذیـری بیشـتری میکنند و گاهـی درنتیجـۀ ایـن احسـاس رفتـار دفاعـی پیـش میگیرند و حالـت اجتنـاب در روابـط و تعامـل خـود بـا دیگـران بـه خـود میگیرند و هیجانـات خـود را نمیپذیرند. نداشـتن هـدف و معنـا در زندگـی اسـت کـه منجـر بـه افزایش فاجعهپنداری میشود. پذیرش و تعهد وجودنگر به مراجعان کمک میکند تا بتوانند با نگرشی آگاهانه به تجربههایی مانند فاجعهپنداری روبهرو شوند و با آنها همراهی کنند و از این رو، موجب کاهش فاجعهپنداری شوند. همچنین، ازطریق تعهد به ارزشها و اهداف شخصیتی خود نیز میتوانند انگیزه لازم برای تغییر و بهبود خود را به دست آورند.
یکی از ویژگیهای افراد دارای باورهای فاجعهپنداری، آمیختگی شناختی است که زمانی اتفاق میافتد که فرد فکر میکند افکار خود همیشه درست است. درواقع، بسیاری از مشکلات ناشی از تمرکز بر بافت افکار افسردهکننده است؛ بنابراین، درمان پذیرش و تعهد وجودنگر، به افکار و احساساتی میپردازد که منجر به رفتارهای نامطلوب آزمودنیها میشود که باعث کاهش اعتبار و انعطافپذیری آنها میشود؛ بنابراین، پس از فرآیند درمان گروهی، فرد متوجه میشود اگرچه نمیتواند شرایط واقعی زندگی را تغییر دهد، میتواند با معنابخشیدن به شیوههای مقابله از یأس و بیثمری که یکی از مؤلفههای عدم سلامت روان تا شکوفایی و تعالی فردیت را تغییر دهد. در طول فرآیند، اعضای گروه این مسائل، نگرانیها، ارزشها و دیدگاهها را دربارۀ خود و زندگیشان شناسایی و بررسی میکنند تا نگرشها، جهانبینیها و ارزشهای خلاقانه متناسب با موقعیت خود را ارائه دهند. همچنیــن، در تبییــن اثربخشــی درمــان پذیـرش و تعهـد وجودنگـر بـر ادراک طردشدگی میتوان گفت درمـان پذیـرش و تعهـد وجودنگـرازطریـق آمـوزش آگاهی شـناختی، پذیـرش روانی، جداسـازی شـناختی، گسـلش شـناختی، روشنســازی ارزشها و ایجــاد انگیــزه بــرای عمــل متعهدانــه باعــث انعطافپذیــری روانــی میشود (محمدی و همکاران، 1400). پس در این نوع درمان، هدف اصلی ایجاد انعطافپذیری روانشناختی، یعنی انتخاب عملی از میان مناسبترین گزینهها به جای پرهیز از افکار، احساسات، خاطرات و خواستههای مزاحم است (Dindo et al., 2017)؛ از این رو، درمانگـر به مراجع کمک میکند تــا تجربیــات مراجــع بیــان شــوند و آگاهــی مراجــع از موقعیتهای زندگــی خــود افزایــش یابــد و حس طردشدگی وی کاهش یابد. شفقت به خود مستلزم سه مؤلفه تعاملی اساسی است. مهربانی با خود در مقابل خودقضاوتی، انسانیت مشترک در مقابل انزوا و ذهنآگاهی در مقابل شناسایی بیش از حد. مهربانی با خود توانایی گرم و همدردی با خود در هنگام رنج است و سعی در تسکین درد آنها به جای داشتن نگرش عصبانی و خشمگین است. درواقع این رویکرد به درک این موضوع اشاره دارد که فرد در این مشکل تنها نیست. شرایطی که یک فرد تجربه میکند، هر چقدر هم که دردناک باشد، باز هم بخشی از طبیعت انسان است و ما نباید او را از اجتماع جدا کنیم (Gilbert, 2020).
همچنین، در تبییـن نتایـج بـهدسـتآمـده دربارۀ اثربخشـی درمـان شفقتمحور بـر فاجعهپنداری میتوان بیـان کـرد زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر فاجعهپنداریهای متعددی را تجربه میکنند؛ از این رو، تمرینات شفقت به افراد کمک میکند تا بفهمند از دیدگاههای مختلف دارای پتانسیل بسیاری هستند که بخشی از وجود آنهاست و هویتی است که از جنبه انگیزشی یا هیجانی با آن شناخته میشوند. شفقت به خود به جای انتقادکردن و سرزنشکردن خود یا نادیدهگرفتن درد و احساسات منفی، شامل مهربانبودن، گرمبودن و درک با خود در هنگام رنج، شکست یا احساس ناکافیبودن است و درنهایت شفقت به خود موجب کاهش فاجعهپنداری فرد میشود. در تبییـن نتایـج بـهدسـتآمـده دربارۀ اثربخشـی درمـان شفقتمحور بـر ادراک طردشدگی زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر میتوان بیـان کـرد شفقت به خود با کنترل واکنش افراد به رویدادهای استرسزا و ناخوشایند، تابآوری را افزایش میدهد و باعث کاهش ادراک طردشدگی در افراد میشود. تمرینهای انجامشده بر شفقت، بر پایۀ مشترک بنا میشوند و اثر انباشتگی دارند؛ برای مثال، در مدت زمان نگارش مشفقانه (نوشتن نامۀ مشفقانه) از ریتم استفاده از تسکین استفاده میشود یا از تصویرسازی استفاده میشود که این تمرین باعث بهبود تفکر و راهکارهای مشفقانه میشود. چنین استدلال میکند که برای مشاهدۀ آثار درمان بر شفقت، گذشت زمان (اثر انباشتگی)، مداخلهگر بسیار مهمی است که اثرگذاری این درمان را تحت تأثیر قرار میدهد (Gilbert & Kirby, 2019). با توجه به موارد اشارهشده، درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقتمحور دارای فرایندهای مشابهی در اثربخشی درمانی برای زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر دارند. به عبارت دیگر، ویژگیها، خواستگاهها و سودمندیهای مشترکی بین هر دو روش درمانی وجود دارد؛ بنابراین، میتوان تأثیرگذاری یکسان درمانهای پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقتمحور بر کاهش فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر را توجیه کرد. درنهایت، میتوان اشاره کرد درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقتمحور در کاهش ادراک طردشدگی و فاجعهپنداری در زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر اثربخش است.
ازجمله محدودیتهای پژوهش حاضر، دسترسی دشوار به جامعه آماری و نمونهگیری دردسترس و نیز نوع پژوهش آزمایشی است که محدودیتهایی را در زمینه تعمیم و تفسیر متغیرها مطرح میکند و عدم مقایسه درمان پذیرش و تعهد وجودنگر با درمانهای دیگر، محدودبودن نمونه به زنان آسیبدیده از پیمانشکنی همسر مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان و همچنین، استفاده از پرسشنامههای خودگزارشی برای سنجش فاجعهپنداری و ادراک طردشدگی که اطلاعات سطحی ایجاد میکنند و ممکن است با مطلوبنمایی اجتماعی همراه باشند، محدودیتهای دیگر این پژوهش بودند؛ بنابراین، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی اثربخشی این درمان در مقایسه با درمانهای دیگر و گروههای بالینی دیگر و در شهرهای مختلف بررسی شود. در سطح کاربردی نیز پیشنهاد میشود با توجه به تأثیر یکسان درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقتمحور، بستر لازم برای اجرای این درمانها در مراکز مشاوره و روانشناسی ایجاد شود.
سپاسگزاری
از کلیه بانوان شرکتکننده که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند، تشکر و قدردانی به عمل میآید. شایان ذکر است مقاله بدون حمایت مالی نگاشته شده است.
[1] Infidelity
[2] Catastrophizing
[3] Coto-Lesmes et al.
[4] Catastrophizing Pain Scale
[5] Sullivan et al.
[6] Perceived Rejection Scale
[7] Penhaligon et al
[8] کمیته اخلاق در دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان (خوراسگان) این پژوهش را با کد اخلاق IR.IAU.KHUISF.REC.1402.075 تصویب کردند.