Document Type : Research Paper
Authors
1 Master's degree in clinical psychology, Faculty of Humanities, Shahed University, Tehran, Iran
2 Professor, Department of Clinical Psychology, Faculty of Humanities, Shahed University, Tehran, Iran
3 Professor, Department of Psychology, Research Institute of Hawzeh and University, Qom, Iran
Abstract
Keywords
نیرومندی من یک ویژگی شخصیتی است که مبتنی بر نظریه تحول روانی - اجتماعی اریکسون است. اریکسون نیرومندی من را این چنین تعریف میکند که نیرومندی من صفاتی است که در مراحل متوالی زندگی به انسان انگیزه میدهد. نیرومندی من به داشتن 8 ویژگی برای انسان گفته میشود که در مراحل تحول روانی اجتماعی به وجود میآیند؛ این 8 ویژگی عبارتاند از: امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد (Markstrom et al., 1997, Markstrom & Marshal, 2007). با توجه به این رویکرد، هویت من احساس آگاهانه از خود است که ازطریق تعاملات اجتماعی ایجاد میشود و رفتارها و باورهای ما را تا آخر عمر هدایت میکند (Kesavelu et al., 2021). نیرومندی من از فائقآمدن بر بحرانهای تحولی و گذار موفق از یک مرحله به مرحله بعدی در تحول روانی – اجتماعی است(Besharat et al., 2016) .
نیرومندی من با شاخصهای بلوغ و سازگاری روانی اجتماعی مانند حرمت خود، تحول شناختی اجتماعی من، منبع کنترل، سبکهای مقابلهای، نگرانی همدلانه، عاطفه مثبت، پریشانی شخصی، حمایت اجتماعی، سازگاری تحصیلی، برونسازی و درونسازی مرتبط است (Gfellner, 2016). پژوهشها نشان میدهند نیرومندی من بر بهزیستی روانی افراد اثرگذار است (Ataet et al., 2021). اگر مراحل نیرومندی من بهدرستی تحول نیابند و مشکلاتی در این زمینه باشد، میتواند سبب افزایش جداشدن کودکان از خانواده و خشونت در آنها شود (Kaiser, 2020). هویت در رویکرد اریکسون از مراحل تحول من (روانی – اجتماعی) شکل میگیرد. در پژوهش مارکستروم هویت رشدیافته با نیرومندی من رابطه مثبت معنادار دارد (Markstrom & Kalmanir, 2001, Markstrom & Marshal, 2007).
با توجه به این مطالب، نیرومندی من اهمیت زیادی در بحث سلامت روان دارد. نیرومندی من از 8 ویژگی ساخته شده است؛ این هشت ویژگی از مراحل تحول روانی اجتماعی به وجود میآید. نظریه تحولی اریکسون بر این پایه استوار است که در هر مرحله، فرد با یک تعارض روانی اجتماعی روبهرو میشود و اگر بتواند از این مرحله سالم عبور کند، در این صورت یک سازه روانی ایجاد میشود (feist et al., 2013). در هر مرحله، نیروی اضدادی نیز وجود دارد؛ برای مثال، امید در مقابل کنارهگیری است و در برابر اعتماد یک بیاعتمادی وجود دارد (Markstrom et al., 1997). این هشت ویژگی عبارتاند از: ۱- امید؛ امید ضروریترین و پایدارترین نیرو و ویژگی من است (Markstrom & Marshal, 2007) و برای زندگی اجتماعی افراد اساسی است (Markstrom et al., 1997) و اولین نیروی من است (Sekowsi, 2020) و بر پایه اعتماد شکل میگیرد (Kesavelu et al., 2021). امید توسط مادری ایجاد میشود که به نیازهای کودک، حساس است و علاوه بر شیردادن، مراقبت و احساس دوستداشتن را به کودک منتقل میکند که کسب اعتماد اولیه سبب ایجاد امید در زندگی میشود (Zhitnik, 2014). این نیرو با پاسخدهی و ارضای نیازها و تسکین وحشتهای دوران کودکی محقق میشود (Sekowsi, 2020). نیروی ضد امید، کنارهگیری است (Markstrom et al., 1997). امید یک انتظار است که فرد حتی اگر در شرایط مناسب برای ناامیدی هم باشد، امید به اتفاق خوب را از دست نمیدهد. امید به کودک این امکان را میدهد که با چالشهای جدید، به سمت دنیای بیرون حرکت کند (Khairani & Maemonah, 2021). 2- اراده: اراده برای زندگی و یکپارچگی من، مهم است. منظور از اراده، توانایی انتخاب آزاد و خویشتنداری است (Markstrom & Marshal, 2007). منبع اراده بلوغ زیستشناختی است که کودک میتواند کارهای خود را بهصورت مستقلی انجام دهد؛ مانند کنترل ماهیچه شکم خود، روی پا ایستادن، استفاده از دستها و ... (Khairani & Maemonah, 2021). این ویژگی من با عدالت در فرزندپروری، تصورات فرامن، کنترل تکانه و خودکنترلی مرتبط است (Markstrom & Marshal, 2007). اجبار و تکانشگری ضد این ویژگی است که ناکامی در سوقدادن کودک به سمت خودمختاری، احتمال تسلط آن را افزایش میدهد (Markstrom et al., 1997). اراده، مبتنی بر استقلال شکل میگیرد و در دورهای شکل میگیرد که کودک اولین تصمیمها دربارۀ اینکه از زندگی چه میخواهد را میگیرد (Kesavelu et al., 2021). 3- هدف: هدف به معنای شجاعت برای تجسم و تعقیب اهداف ارزشمند، بدون شکست خیالهای کودکانه و خنثیکردن و ترس از مجازات است (Markstrom et al., 1997). اریکسون مرحلهای که هدف ایجاد میشود را مرحله ترس برای زندگی مینامد که مسیر سلامت هدف را برای فرد ایجاد میکند (Sekowsi, 2020). هدف، شجاعت رویاپردازی و دنبالکردن اهداف ارزشمندی است که با گناه یا ممنوعیت تضعیف نمیشود (Khairani & Maemonah, 2021). در پیدایش آن بازی و توسعه تعاملات اجتماعی کودکان بسیار مهم است (Kesavelu et al., 2021). ضد این نیرو، بازداری است (Markstrom et al., 1997). 4- شایستگی: شایستگی به فرد این امکان را میدهد که آزادانه از تواناییها و هوش خود در تکمیل تکلیف بدون ترس از شکست استفاده کند. شایستگی با سالهای سن مدرسه مرتبط است. شایستگی در بزرگسالی تبدیل به مهارت (Markstrom et al., 1997) و فرد را در معرض مسئولیتها قرار میدهد (Markstrom & Marshal, 2007). نیروی ضد شایستگی سکون و عدم عمل است (Markstrom et al., 1997). 5- وفاداری: وفاداری یعنی توانایی حفظ وفاداری آزادانه با وجود تضادهایی اجتنابناپذیری که نظامهای ارزشی دارند. وفاداری از ویژگیهای من است که اریکسون بیشتر از ویژگیهای دیگر دربارۀ آن صحبت کرده است. دو ویژگی مهم وفاداری، تعهد و صداقت است (Markstrom et al., 1997). وفاداری را میتوان ازطریق نمایش تعهد و وفاداری نسبت به نهادهای ایدئولوژیک مشاهده کرد (Markstrom & Marshal, 2007). جامعه نیز باید نهادهای ایدئولوژیک را مهیا کند تا هویت شکل بگیرد. نیروی ضد این ویژگی، انکار نقش و هویت است (Markstrom et al., 1997). وفاداری باعث ایجاد احساس یکپارچگی و انسجام از خود میشود و این حالت انسجام در هویت، تا آخر عمر پایدار میماند (Kesavelu et al., 2021). 6- عشق: عشق برگزیده و فعال که پیشفرض وفاداری دارد. وفاداری میتواند تعهد فرد را نسبت به منابع ایدئولوژیک حفظ کند و عشق توانایی تعهد به روابط متقابل و معنادار بین افراد است. نیروی ضد این ویژگی، انحصار است (Markstrom et al., 1997). 7- مراقبت: مراقبت ادامه عشق است؛ اما به گونهای گسترش یافته است که محصولات و ایدههای افراد را هم شامل میشود. میتوان گفت وفاداری، عشق و مراقبت هر سه به نوعی تعهد هستند؛ اما تفاوت اینها در این است که در وفاداری تعهد به آرمانها و نهادهایی تعلق میگیرد که برای نظام ارزشی فرد، مهم است. دربارۀ عشق، تعهد به افراد مهمی است که فرد به آن افراد علاقه دارد. مراقبت تعهد گستردهتری است نسبت به آنچه فرد به آن اهمیت میدهد و انجام آن برای فرد، اهمیت دارد (Markstrom & Marshal, 2007). مراقبت اعم از مراقبت از تولد و پرورش نسلهای بعد و همچنین، پرورش ایدهها و خلاقیت است (Sekowsi, 2020). نیروی ضد این موضوع، طردشدن است (Markstrom et al., 1997). 8- خرد: خرد ویژگی آخر من است که از یکپارچگی فرد پدید میآید و نوعی قدردانی از دانش و تجربه انباشتهشده زندگی است. خرد شکل خاصی از ایمان است که خلاصهای از امید است و درواقع آخرین شکل امید است. ضد خرد، خواری است (Markstrom et al., 1997). اریکسون خرد را توجه آگاهانه و جدا از خود زندگی در مواجهه با مرگ میداند (Sekowsi, 2020).
نیرومندی من که بر پایه رویکرد اریکسون است، با دینداری و معنویت در ارتباط است (Robinette & Puffer, 2018). در رویکرد اریکسون، نیرومندی من و هویت در برخی از سازهها بهشدت تحت تأثیر نظامهای ارزشی و ایدئولوژیک افراد است. مذهب و دینداری هم نقش مهمی در این موضوع دارد؛ برای مثال، وفاداری که در دوره نوجوانی شکل میگیرد، تحت تأثیر بحث دینداری و معنویت است (Markstrom et al., 1997). در این رویکرد، تعهدات ایدئولوژی مذهبی، بخشی از تعهدات هویت است (Kerpelman & Pittman, 2018) و مراحل تحول روانی - اجتماعی پتانسیل پیشبینی و ارتباط با مباحث روانشناختی مربوط به خدا، امور معنوی مانند بهزیستی معنوی و دینداری درونی و بیرونی را دارد (Robinette & Puffer, 2018). معنویت در شکلگیری هویت اجتماعی جامعه نیز نقش بسیار مؤثری دارد و هویت اجتماعی تثبیتشده، معنویت را بهعنوان بخش جداییناپذیر از خود شکل میدهد (James & Pandy, 2020). پژوهشها نشان میدهند از مراحل تحول اریکسون، اعتماد، هویت، صمیمیت، زایندگی و یکپارچگی بهصورت مثبت، رضایت از خدا را پیشبینی میکند (Robinette & Puffer, 2018). همچنین، نتایج پژوهش مارکستروم نشان دادند مذهب با امید، اراده، هدف، وفاداری، عشق و مراقبت از ویژگیهای من ارتباط دارد (Markstrom, 1999). کسانی که مراحل تحول هویت اریکسون را سپری کردهاند، دینداری درونی در آنها بیشتر و دینداری بیرونی، کمتر است (Robinette & Puffer, 2018). دینداری بیرونی، دینداری غیربالغانه است که دینداری و امور معنوی را نه به خاطر خود دین و خود فرد که به خاطر عوامل ثانوی و سود و منعفت عمل میکند. این نوع دینداری، ارتباط خوبی با سلامت روان و آرامش روانی ندارد. در دینداری درونی، فرد به دینداری بالغانه و به یک توحیدیافتگی رسیده است و دینداری فرد به خاطر انگیزههای درونی است (Nelson,2009). در پژوهش عبود و ایدری (2020) هم پایبندی مذهبی با نیرومندی من در ارتباط است. در پژوهش سکوفسکی (2020) هم با توجه به رویکرد اریکسون نگرش افراد به مرگ تبیین شده است.
از مؤلفههای مهم در رویکردهای مذهبی و معنوی، ادراک فرد از خدا و خود است. ادراک فرد از خود و خدا، هویت معنوی فرد را سازمان میدهد. در رویکرد درمان چندبعدی معنوی هویت معنوی تحت تأثیر این موضوع است (Janbozorgi, 2019).
چهار مفهوم خداپنداشت، خداپنداره، خودپنداشت و خودپنداره به ادراک فرد از خود و خدا مربوط میشوند. پنداره[1] تصور ساختگی و غیر واقعی یک موجود و پنداشت[2] مفهوم واقعی و تجربهشدۀ یک موجود است (Janbozorgi, 2019). با توجه به تفاوت پنداره و پنداشت، خداپنداره تصور غیر واقعی و خیالی فرد از خداست که فرد با توجه به تجارب خود برای خدا ساخته است (janbozorgi & Sarabadani, 2020). تصوری که فرد به دلایل مختلف مانند فرافکنی تصاویر والدین بهعنوان خدا، از خدا در ذهن خود ساخته و این تصویر در ذهن قابل مدیریت است و فرد میتوان بر آن تسلط یافته یا آن را نادیده بگیرد (Janbozorgi, 2019). خداپنداشت مفهومی است که خدا به انسان ازطریق عقل و وحی بهعنوان یک منبع معتبر در دین میآموزد و فرد با آموختن، تصویری از خدا را تجربه میکند که به واقعیت نزدیکتر است (Janbozorgi, 2019). خداپنداشت ادراکی واقعیتر و منطقیتر از خداست (janbozorgi & Sarabadani, 2020). خودپنداشت مفهوم واقعی فرد از خود است؛ آنگونه که از درون تجربه میکند و ادراک واقعی فرد از خود است. خودپنداره به معنای تصوری است که بیشتر فرد از قضاوت مدام و تکراری دیگران درباره خود دریافت میکند و به مرور آنها را باور میکند و تصویری ناهمگون با خود واقعی فرد به نام خودپنداره ایجاد میشود (Janbozorgi, 2019). پس در خودپنداره فرد تصویری را درونی میکند که دیگران برای او ساختهاند؛ حتی اگر این تصویر با خود واقعی آن فرد منافات داشته باشد؛ در حالی که خودپنداشت از تجربه واقعی خود فرد ناشی میشود (Janbozorgi & Sarabadani, 2020).
خداپنداره سازه روانشناختی است که احساسات ناهشیار فرد به خدا را نشان میدهد. خداپنداره را میتوان بهنوعی ناهشیار و دارای ماهیتی هیجانی دانست (Moriarty & Hoffman, 2013). خداپنداره یا تصویر غیرواقعی از خدا با تجارب هیجانی فرد همراه است و تصاویر ذهنی و هیجانی پدر و مادر بیشتر بر آن تأثیرگذار است. این تصاویر غیرواقعی، روابط فرد با دیگران را هم تحت تأثیر قرار میدهد و بنابراین، در درمانهای معنوی وقتی ادراک فرد از خدا واقعی شود، عمل او هم واقعی و معنادار میشود (Janbozorgi & SarAbadani, 2020). میتوان گفت خداپنداره یک مفهوم غیرواقعی است که تحت تأثیر والدین و مباحثی مانند دلبستگی است و نوعی فرافکنی یا خدای غیرواقعی است که دیگران برای ما ایجاد کردهاند؛ اما در خداپنداشت، فرد خودش این تصویر را ادراک و ادراک شخصی و فردیت یافته فرد است (Granqvist & Kirkpatrick, 2008). خداپنداشت به درک شناختی و منطقی فرد از خدا ربط دارد. . هافمن و موریارتی (2013) خداپنداشت را ادراکی هشیارانه و منطقی معرفی کردهاند و معتقدند این ادراک به جای اینکه تحت تأثیر هیجان فرد باشد، تحت تأثیر آموزش فرد دربارۀ خداست که این آموزشها از آموزههای دینی والدین، رهبران معنوی و متون مذهبی گرفته شدهاند.
از لحاظ ساختار مغز، بین خداپنداشت و خداپنداره تفاوت وجود دارد؛ خداپنداشت بیشتر مربوط به نیمکره چپ مغز و خداپنداره مربوط به نیمکره راست مغز است. نیمکره راست به جنبههای غیرکلامی ارتباط و استدلالهای هیجانی و عاطفی مربوط میشود؛ در حالی که نیمکره چپ به عناصر زبانی تمرکز دارد و به جریان خطی استدلال، ارتباط بین علت و معلول و استدلال منطقی مربوط است. با توجه به این مطالب، خداپنداشت که ادراک واقعی و منطقی است، ازطریق نیمکره چپ، هیپوکامپ و حافظه آشکار کنترل میشود؛ در حالیکه خداپنداره که ادراک هیجانی از خداست، ازطریق نیمکره راست، آمیگدالا و حافظه ناآشکار و ضمنی کنترل میشود (Moriarty & Hoffman, 2013).
در رویکرد اریکسون هم مراحل تحول روانی- اجتماعی، تحت تأثیر پنداشتیشدن و ساخت پنداشتی[3] خود[4] است. پنداشتیشدن خود به معنای این است که فرد خود خیالی را که با واقعیت فرد فاصله دارد، کنار میگذارد و خود واقعی خود را تجربه میکند (James & Pandy, 2020). شکلگیری هویت در رویکرد اریکسون براساس افزایش آگاهی نسبت به خود واقعی است (Kerpelman & Pittman, 2018). پژوهش هاماچک هم نشان میدهد خودپنداشت و خودپنداره با مراحل تحولی اریکسون و نیرومندی من ارتباط دارد (Hamachek, 1990). پس خودپنداره و خودپنداشت که ادراک واقعی و خیالی فرد از خود است، با مراحل تحولی اریکسون، رشد و نیرومندی من در ارتباط است.
در درمان چندبعدی معنوی، ناهمگونی پندارهها (ادراک ذهنی و ساختگی فرد) با پنداشتها (ادراک واقعی فرد) زمینهساز آسیب روانی – معنوی است و در روند درمان تلاش میشود فرد از پندارهها فاصله بگیرد و به مفاهیم واقعی حوزه ادراکی دست یابد. در صورت ادراک ساختگی فرد از خدا و خود (خداپنداره و خودپنداره)، فرد بحران هویت معنوی را تجربه میکند و قدرت مدیریت هیجانهای منفی را از دست میدهد؛ در حالی که با ادراک واقعی از خدا و خود (خداپنداشت و خودپنداشت) هویت معنوی فرد شکل میگیرد که در صورت داشتن هویت معنوی فرد در یک فرآیند مشخص، تعریف روشن و واقعی از خود در گستره مبدا و معاد را به دست میآورد و این امر سبب نیرومندشدن او میشود (Janbozorgi, 2019). این موضوع در رویکرد اریکسون بهصورت واضح قابل پیگیری است؛ اریکسون هویت فرد و نیرومندشدن فرد را تحت تأثیر وفاداری نسبت به نظامهای ایدئولوژی و مسیر آسیب را تکذیبگری میداند. با توجه به پژوهشهای جیمز و پندی (2020)، هامچک (1990) و کرپلمن و پیتمن (2018) که نیرومندی من اریکسون تحت تأثیر پنداشتیشدن و ادراک واقعی است و همچنین، اهمیت امور معنوی و دینی در رویکرد اریکسون، این سؤال پیش میآید که آیا خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره و خودپنداشت، نیرومندی من را پیشبینی میکند یا نه. با توجه به این سؤال فرضیههای پژوهش بر این است که: فرضیه کلی پژوهش: مدل خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره و خودپنداشت، نیرومندی من و ویژگیهای آن را بهصورت معنادار پیشبینی میکند. فرضیههای فرعی عبارتاند از:
روش
روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: پژوهش از نوع طرحهای همبستگی و رگرسیون است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان تمام مقاطع دانشگاه تهران و دانشگاه شاهد تهران در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند. با توجه به پیشنهاد جیمز استیونس به نقل از هومن (1395) در معادلات رگرسیون مبنی بر 15 نفر برای هر متغیر، 250 نفر بهصورت نمونهگیری در دسترس در شرایط پاندمی کرونا انتخاب شدند تا تعمیمپذیری بهتری صورت پذیرد. معیارهای ورود به این پژوهش عبارتاند از: دانشجوبودن، رضایت به شرکت در پژوهش، داشتن حوصله و زمان کافی برای تکمیل پرسشنامهها.
ابزار سنجش: پرسشنامه خداپنداره - خودپنداره برای مداخلات معنوی[5]: جان بزرگی و سرآبادانی این آزمون را در سال 1399 ساختند. تعداد گویههای این آزمون 40 گویه است. نحوه نمرهگذاری لیکرت چهار گزینهای از 1 (کاملاً موافق) تا ۴ (کاملاً مخالف) است. این آزمون چهار زیرمقیاس دارد که عبارتاند از: خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره، خودپنداشت . پنداشت تصویر واقعی از خود و خداست؛ در حالی که پنداره تصویر خیالی از خدا و خود است که دیگران برای ما ساختهاند. این آزمون نمره کل ندارد. از دو بخش تشکیل شده است که بخش اول 25 سؤال و بخش دوم 15 سؤال دارد. این آزمون چهار زیرمقیاس دارد که عبارتاند از: خداپنداره شامل سؤالات 2، 4، 8، 9، 10، 13، 15، 16، 17، 18، 20، 21، 23، 25. عامل دوم، خداپنداشت شامل سؤالات: 1، 3، 5، 6، 7، 11، 12، 14، 19، 22، 24. عامل سوم خودپنداره شامل سؤالات از قسمت دوم آزمون: 1، 3، 4، 9، 11، 12، 14. عامل چهارم خودپنداشت شامل سؤالات از قسمت دوم آزمون: 2، 5، 6، 7، 8، 10، 13، 15. اعتبار[6] و پایایی[7] این آزمون در داخل سنجیده شده است که به این شرح است؛ برای اعتبار صوری این آزمون، ابتدا بهصورت کیفی نظر چهار روانشناس متخصص گرفته شده است، سپس برای سنجش اعتبار محتوای کمی این آزمون نظر 10 متخصص گرفته شد و براساس فرمول CVR محاسبه و با جدول لاوشه انطباق داده شد و نمرات بالاتر از 0/62 پذیرفته شدند. پس از آن، برای بررسی CVI براساس شاخص اعتبار محتوای والتس و باسل صورت گرفت. برای این کار، دوباره به 10 روانشناس برای محاسبه CVI ارائه شد و از آنان خواسته شد دربارۀ معیارهای مربوطبودن، سادهبودن و واضحبودن براساس طیف لیکرتی اظهارنظر کنند. پذیرش آیتمها براساس نمره CVI بالاتر از 0/79 به دست آمد. در ابتدا سؤالات قسمت اول (خداپنداره)، 27 سؤال بود که دو سؤال 1 و 6 به سبب نداشتن نمره CVI بالاتر از 0/79 حذف شد. اعتبار همزمان این آزمون با پرسشنامه ادراک خدا محاسبه شد که همبستگی 0/469 و معنادار گزارش شده است. برای سنجش پایایی، همبستگی آزمون با آزمون مجدد خداپنداره 0/806 و برای خودپنداره برابر 0/582 به دست آمد که معنادار است (در سطح اطمینان 0/001). در زمینه ضریب همسانی درونی، آلفای کرونباخ کل قسمت اول آزمون، 0/74 و خداپنداره 0/801، خداپنداشت 0/733 گزارش شده است. آلفای کرونباخ کل قسمت دوم آزمون 0/638، خودپنداره /745، خودپنداشت 0/522 گزارش شده است. همچنین، برای تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه ازطریق روش چرخش و تکرار واریماکس، شاخص KMO برای خداپنداره مساوی 0/852 و برای خودپنداره 0/754 به دست آمده است (janbozorgi & Sarabadani, 2020). در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ خداپنداره 0/69، خداپنداشت 0/79، خودپنداره 0/78 و خودپنداشت 0/71 به دست آمد.
پرسشنامه نیرومندی من[8]: مارک استروم و همکاران این پرسشنامه را در سال 1997 ساختند. این آزمون دارای 32 گویه است. نحوه نمرهگذاری این آزمون به شیوه لیکرتی 5 گزینهای از ۵ (کاملاً موافقم) تا ۱ (کاملاً مخالفم) است. این پرسشنامه ۸ زیرمقیاس دارد که عبارتاند از: امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت، خرد. این آزمون نمره کل دارد که از مجموع نمرات همه هشت مقیاس به دست میآید. سؤالاتی که این زیرمقیاس را میسنجند، عبارتاند از: 8، 21، 24، 29 (سؤال 24 و 29 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود). اراده؛ سؤالاتی که این زیرمقیاس را میسنجند، عبارتاند از 1، 12، 15 و 32 (سؤال 1 و 15 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود). هدف؛ سؤالاتی که این زیرمقیاس را میسنجند، عبارتاند از: 9، 16، 22 و 31 (سؤال 9 و 22 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود). شایستگی؛ سؤالاتی که این زیرمقیاس را میسنجند، عبارتاند از: 5، 6، 17 و 19 ( سؤال 5 و 17 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود). وفاداری؛ سؤالاتی که این زیرمقیاس را میسنجند، عبارتاند از: 11، 13، 23 و 26 (سؤال 23 و 26 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود). عشق؛ سؤالاتی که این زیرمقیاس را میسنجند، عبارتاند از: 3، 7، 20 و 30 ( سؤال 7 و 20 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود). مراقبت؛ سؤالاتی که این زیرمقیاس را میسنجند، عبارتاند از: 4، 10، 18 و 28 (سؤال 18 و 28 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود). خرد؛ سؤالاتی که این زیرمقیاس را میسنجند، عبارتاند از: 2، 14، 25 و 27 (سؤال 14 و 25 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود). این آزمون نمره کل دارد که از مجموع نمرات همه هشت مقیاس به دست میآید. چند تن از شاگردان اریکسون اعتبار[9] صوری و محتوایی این پرسشنامه را تأیید کردند. اعتبار همزمان این مقیاس نیز با مقیاسهای مختلف نشان از اعتبار بالای این مقیاس دارد. مارکستروم اعتبار آن با روش ضریب آلفای کرونباخ را 0/68 گزارش کرده است. آلفای کرونباخ گزارششده برای زیرمقیاسهای این آزمون بین 0/52 تا 0/84 گزارش شده است. آلفای کرونباخ کل مقیاس هم 0/93 به دست آمده است. اعتبار همزمان آن نیز با ارزیابی پیشرفت هویت، عزت نفس، هدف در زندگی، منبع کنترل درونی و نقشهای جنسی نشان داده شده است. اعتبار افتراقی آن نیز با همبستگی منفی بین نیرومندی من و ناامیدی، اغتشاش هویت و درماندگی شخصی مشخص شده است (Fathi Ashtiani, 2016, Markstrom et al., 1997, Markstrom & Marshal, 2007). الطافی در نمونهای ایرانی، آلفای کرونباخ مقیاس را0/91 و پایایی دو نیمهسازی مقیاس را 0/77 گزارش کرده است (Altafi, 2011). فرم 32 سؤالی نیز از اعتبار مناسبی برخوردار است. مارکستروم آلفای 0/91 را گزارش کرده است. در ایران نیز پژوهش حقیقت آلفای 0/86 گزارش شده است (Fathi Ashtiani, 2016). همچنین، رسولزاده طباطبایی و همکاران آلفای کرونباخ فرم 32 سؤالی را 0/86 گزارش کردهاند (Haghighat et al., 2009). در این پژوهش هم آلفای کرونباخ نمره کل 0/889 به دست آمد. همچنین، آلفای کرونباخ زیرمقیاسها عبارتاند از: امید 0/74، اراده 0/73، هدف 0/719، شایستگی 0/76، وفاداری 0/71، عشق 0/68، مراقبت 0/63، خرد 0/77.
روش اجرا و تحلیل: با توجه به اینکه پژوهش در شرایط پاندمی کرونا انجام شد، نمونهگیری در فضای مجازی و ازطریق انتشار اطلاعیه در پیامرسانها و گروههای دانشگاهی بود. بهمنظور ملاحظات اخلاقی، توضیحاتی به افراد دربارۀ پژوهش ارائه شد و پس از کسب رضایت آنها و تأکید بر محرمانهبودن اطلاعات شخصی و انتخاب آزاد برای انصراف، آزمودنی با استفاده از لینک پرسشنامهها در سایت ریسلو[10] به سؤالات پاسخ دادند. نتایج با استفاده از نرمافزار spss26 بررسی آماری شدند. برای بررسی فرضیههای پژوهش تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
یافتهها
56 درصد جمیعت شرکتکننده، زن و 44 درصد مرد بودند. توزیع نمودار ستونی متغیرها بهطور بصری تقریباً نرمال بود. میانگین و انحراف معیار سن شرکتکنندگان بهترتیب 24/58 و 5/01 است. در ادامه برای رسیدن به هدف پژوهش، یعنی پیشبینی نیرومندی من (نمره کل) و ویژگیهای آن براساس خداپنداره – خودپنداره، از روش رگرسیون استفاده شد. برای این کار، ابتدا گزارش نتایج رگرسیون نمره کل نیرومندی من، تحلیل و در مرحله بعدی، گزارش نتایج رگرسیون ویژگیها و خردهمقیاسهای نیرومندی من تحلیل شدند.
جدول 1 ، خلاصه نتایج رگرسیون و پیشبینی نیرومندی من براساس مدل متشکل از خداپنداره – خداپنداشت / خودپنداره – خودپنداشت است. نتایج این جدول نشان میدهند مدل خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره و خودپنداشت معنادار و 47/9 درصد از تغییرات واریانس نیرومندی من را تبیین میکند فرضیه کلی پژوهش تأیید میشود. همچنین، به خاطر آماره دوربین واتسون، فرضیه عدم وجود خودهمبستگی بین خطاها تأیید میشود؛ زیرا مقدار آن بین 1/5 تا 2/5 قرار دارد. اطلاعات تکمیلی در جدول 2 ارائه شده است.
جدول 1
خلاصه نتایج مدل رگرسیون نیرومندی من
Table 1
Summary of Regressions Model for Variables Predicting Ego Strength
مدل |
R |
R 2 |
Adjusted R 2 |
F |
Sig |
آماره دوربین - واتسون |
1 |
0/629 |
0/479 |
0/471 |
56/318 |
0/000 |
1/952 |
در جدول 2 ضریب تأثیر هر یک از متغیرهای پیشبین و اطلاعات مربوط به آن گزارش شده است. با توجه به نتایج این جدول، ضرایب استاندارد تأثیر متغیر خداپنداشت، 0/22، خداپنداره -0/1، خودپنداره -0/33، خودپنداشت 0/55 است. با توجه به این اطلاعات، فرضیه شماره 2، 3، 4 و 5 دربارۀ نمره کل نیرومندی من تأیید میشوند؛ یعنی خودپنداره و خداپنداره در جهت منفی، نیرومندی من را پیشبینی میکند. خودپنداشت و خداپنداشت هم در جهت مثبت، نمره کل نیرومندی من را پیشبینی میکند.
جدول 2
ضرایب رگرسیون مدل پیشبینی نیرومندی من براساس خودپنداره، خودپنداشت، خداپنداشت و خداپنداره
Table 2
Regressions Coefficient of Variables Predicting Ego Strength Base on Self Image, Self-Concept, God Concept and God Image
مدل |
متغیرها |
ضرایب استانداردشده |
T |
P |
Beta |
||||
1 |
خداپنداشت |
0/22 |
4/03 |
0/00 |
خداپنداره |
-0/1 |
-1/83 |
0/03 |
|
خودپنداره |
-0/33 |
-6/70 |
0/00 |
|
خودپنداشت |
0/58 |
10/38 |
0/00 |
بعد از ارائه یافتههای رگرسیون، نمره کل نیرومندی من، پیشبینی ویژگیها و زیرمقیاسهای نیرومندی من براساس تحلیل رگرسیون انجام شد. اطلاعات آماری این هشت زیرمقیاس بهصورت یکجا و در دو جدول ارائه شده است.
نتایج رگرسیون زیرمقیاسها نشان میدهند پیشبینی تمام زیرمقیاسها براساس مدل معنادار بود. نتایج نشان دادند مدل خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره و خودپنداشت 36/1 درصد از واریانس تغییرات امید، 31/8 درصد واریانس تغییرات اراده ، 37 درصد واریانس تغییرات هدف، 31/2 درصد واریانس تغییرات شایستگی، 29/1 درصد واریانس تغییرات وفاداری، 16/6 درصد واریانس تغییرات عشق، 9/9 درصد واریانس تغییرات مراقبت، 33/5 درصد واریانس تغییرات خرد را تبیین میکند. با توجه به مقدار آماره دوربین – واتسون رگرسیون تمام زیرمقیاسها، فرضیه عدم وجود خودهمبستگی بین خطاها در همه زیرمقیاسها تأیید میشود؛ چون مقدار آن بین 1.5 تا 2.5 قرار دارد.
ضریب تأثیر خردهمقیاسهای خداپنداشت، خداپنداره، خودپنداره و خودپنداشت بر بیشتر خردهمقیاسهای نیرومندی معنادار و جهت آنها هم در جهت فرضیه تحقیق بوده است. با توجه به نتایج جدول شماره 3، پیشبینی متغیر خداپنداشت برای امید، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد، معنادار و در جهت فرضیه، یعنی مثبت بوده است و در این خردهمقیاسها فرضیه چهارم تأیید میشود و برای خردهمقیاس اراده، مثبت ولی معنادار نبوده است. متغیر خداپنداره برای خردهمقیاسهای امید، اراده، وفاداری و خرد معنادار و در جهت فرضیه پژوهش، یعنی منفی بوده است و فرضیه دوم در این خردهمقیاسها تأیید میشود و برای خردهمقیاس عشق، مثبت و معنادار بوده است. همچنین، برای خردهمقیاسهای هدف، شایستگی، و مراقبت معنادار نبوده است. متغیر خودپنداره برای خردهمقیاسهای امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد (تمام خردهمقیاسها) معنادار و در جهت فرضیه پژوهش، یعنی منفی است و فرضیه شماره 3 در تمام خردهمقیاسها تأیید میشود. متغیر خودپنداشت برای خردهمقیاسهای امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد (تمام خردهمقیاسها) معنادار و در جهت فرضیه پژوهش، یعنی مثبت بوده است و فرضیه شماره 5 در تمام خردهمقیاسها تأیید میشود. اطلاعات کامل خردهمقیاسها خداپنداره/خودپنداره دربارۀ خردهمقیاسهای نیرومندی من در جدول 3 ذکر شده است. با توجه به این یافتهها، هر دو فرضیه دربارۀ نمره کل نیرومندی من، اثبات میشود و در بیشتر خردهمقیاسها هم این مفروضهها اثبات شده است (جدول 3).
جدول 3
جدول ضرایب رگرسیون مدل پیشبینی خردهمقیاسهای نیرومندی من براساس خودپنداره و خداپنداره
Table 3
Regressions Coefficient of Variables Predicting Ego Strength Factors Based on Self Image, Self-Concept, God Concept and God Image
متغیر ملاک |
متغیرها |
ضرایب استانداردشده |
T |
P |
Beta |
||||
امید |
خداپنداشت |
0/13 |
2/13 |
0/03 |
خداپنداره |
-0/22 |
-3/76 |
0/00 |
|
خودپنداره |
-0/23 |
-4/20 |
0/00 |
|
خودپنداشت |
0/58 |
9/34 |
0/00 |
|
اراده |
خداپنداشت |
0/03 |
0/53 |
0/59 |
خداپنداره |
-0/13 |
-2/19 |
0/02 |
|
خودپنداره |
-0/29 |
-5/29 |
0/00 |
|
خودپنداشت |
0/56 |
8/78 |
0/00 |
|
هدف |
خداپنداشت |
0/16 |
2/74 |
0/00 |
خداپنداره |
-0/08 |
-1/42 |
0/15 |
|
خودپنداره |
-0/27 |
-5/07 |
0/00 |
|
خودپنداشت |
0/54 |
8/7 |
0/00 |
|
شایستگی |
خداپنداشت |
0/16 |
2/49 |
0/01 |
خداپنداره |
-0/006 |
-0/1 |
0/92 |
|
خودپنداره |
-0/24 |
-4/27 |
0/00 |
|
خودپنداشت |
0/47 |
7/28 |
0/00 |
|
وفاداری |
خداپنداشت |
0/29 |
4/58 |
0/00 |
خداپنداره |
-0/11 |
-1/83 |
0/06 |
|
خودپنداره |
-0/29 |
-5/11 |
0/00 |
|
خودپنداشت |
0/34 |
5/24 |
0/00 |
|
عشق |
خداپنداشت |
0/18 |
2/54 |
0/01 |
خداپنداره |
0/18 |
2/66 |
0/008 |
|
خودپنداره |
-0/26 |
-4/2 |
0/00 |
|
خودپنداشت |
0/14 |
2/06 |
0/04 |
|
مراقبت |
خداپنداشت |
0/18 |
2/44 |
0/01 |
خداپنداره |
0/05 |
0/73 |
0/46 |
|
خودپنداره |
-0/2 |
-3/18 |
0/002 |
|
خودپنداشت |
0/13 |
1/77 |
0/07 |
|
خرد |
خداپنداشت |
0/18 |
2/86 |
0/005 |
خداپنداره |
-0/18 |
-3/02 |
0/003 |
|
خودپنداره |
-0/13 |
-2/49 |
0/01 |
|
خودپنداشت |
0/54 |
8/43 |
0/00 |
بحث
هدف این مطالعه، پیشبینی نیرومندی من و خردهمقیاسهای آن (امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد) براساس خداپنداشت، خداپنداره، خودپنداره و خودپنداشت است. یافتههای پژوهش نشان دادند پیشبینی نیرومندی من و تمام خردهمقیاسهای آن معنادار است و در نمره کل نیرومندی من و بیشتر خردهمقیاسهای نیرومندی من، جهت خردهمقیاسهای خداپنداشت، خداپنداره، خودپنداره و خودپنداشت در جهت فرضیه پژوهش بوده است؛ یعنی خداپنداشت و خودپنداشت جهت مثبت با نیرومندی من و خردهمقیاسهای آن و خودپنداره و خداپنداره جهت منفی با خردهمقیاسهای آن دارند. این یافتهها همسو با پژوهش عبود و ایدری (2020)، مارکستروم (1999) جیمز و پندی (2020) رابینت و پافر (2018) است. همچنین، این پژوهش همسو با نظریه اریکسون و تبیین نظری مارکستروم از این نظریه است (Markstrom et al., 1997; Markstrom & Marshal, 2007). تبیین جانبزرگی از هویت معنوی میتواند پیشبینیکننده بحث نیرومندی من در نظریه اریکسون و هویت در این رویکرد باشد؛ زیرا در رویکرد جانبزرگی، هویت معنوی تحت تأثیر خودپنداره – خودپنداشت و خداپنداره – خداپنداشت است (Janbozorgi, 2019). که در این پژوهش، این دو متغیر بهعنوان پیشبینیکننده نیرومندی من در نظر گرفته شدهاند.
در تبیین این بحث باید گفت نیرومندی من و هویت، تحت تأثیر و وفاداری به نظام ایدئولوژی و نظام ارزشی و باورهای مذهبی است (Markstrom et al., 1997, Markstrom & Marshal, 2007)؛ بنابراین، بحث خداپنداشت و خودپنداشت که جنبه سلامت در نظام مذهبی و ارزشی و ایدئولوژی دارد، پیشبینیکننده در جهت مثبت نیرومندی من است و خداپنداره و خودپنداره که جنبه غیرواقعی و آسیب در نظام مذهبی و ارزشی و ایدئولوژی دارد، پیشبینیکننده در جهت منفی است (Janbozorgi, 2019). در دیدگاه اریکسون، برخی نیروهای من مانند عشق و امید، رابطه رضایت بخش افراد با دیگران را نشان میدهند و با رضایت فرد از خداوند هم ارتباط دارند (Robinette & Puffer, 2018). با توجه به همین مطلب، خداپنداشت و خودپنداشت که مسیر واقعی ادراک فرد از خود و خداست و امید و عشق که رابطۀ با اعتماد و رضایتبخش با دیگران را نشان میدهد، میتوانند پیشبینی بکنند؛ زیرا ادراک واقعی از خدا و خود، اعتماد و رضایت ایجاد میکند (Janbozorgi, 2019). همچنین، نیرومندی من و خردهمقیاسهای آن سبب یکپارچگی هویت من میشود و هویت من، آگاهی فرد از خود در تعاملات اجتماعی را نشان میدهد (Kesavelu et al., 2021). این انسجام در خود سبب خرد و معنا در زندگی افراد و رضایت از زندگی میشود (Robinette & Puffer, 2018). خداپنداشت و خودپنداشت که ادراک واقعی از خود است، میتواند انسجام شخصیت و هویت را ایجاد و سبب معنا در زندگی فرد شود (Janbozorgi, 2019). به بیانی، برای شکلگیری هویت و نیرومندی من، انجام تعهداتی نیاز است؛ یکی از تعهدات، تعهدات ایدئولوژی مذهبی است که ادراک فرد از خدا و خود در آن نقش دارد (Kerpelman & Pittman, 2018). همچنین، تحول هویت همراه با افزایش آگاهی از خود است (Kerpelman & Pittman, 2018) و تحول در دیدگاه اریکسون با پنداشتیشدن خود و ادراک واقعی از خود همراه است (Hamachek, 1990). به همین سبب، خودپنداشت که ادراک واقعی از خود است، میتواند آن را پیشبینی کند. همچنین، به خداپنداره – خداپنداشت و خودپنداره – خودپنداشت در رویکردهای معنوی و مذهبی مانند درمان چندبعدی مذهبی جانبزرگی تأکید میشود (Janbozorgi, 2019). با توجه به این درمان، پنداره تصویر ساختگی و غیرواقعی و پنداشت تصویر واقعی و تجربهشده افراد است. این تصاویر هم به حوزه ادراک مبدأ (خدا) و هم به حوزه ادراک خود مربوطاند. با توجه به این مطلب، خداپنداره و خودپنداره چون تصویر ساختگی و غیرواقعی و مبتنی بر هیجانهای دوران کودکی است، پیشبینیکننده منفی نیرومندی من و خردهمقیاسهای آن است؛ زیرا مسیر سلامت و واقعی ادراک نیست؛ در حالی که خداپنداشت و خودپنداشت به سبب واقعیبودن، عقلانیبودن، نیرومندی من را بهصورت مثبت پیشبینی میکند. همچنین، ادراک فرد از خود و خدا تأثیر زیادی در هویت معنوی فرد دارد (Janbozorgi, 2019) و هویت معنوی میتواند پیشبینیکننده هویت در رویکرد اریکسون باشد که مبتنی بر نظام ارزشی و ایدئولوژیکی است (Moriarty & Hoffman, 2013). در صورت ادراک ساختگی فرد از خدا و خود (خداپنداره و خودپنداره) فرد بحران هویت معنوی را تجربه میکند و قدرت مدیریت هیجانهای منفی را از دست میدهد؛ در حالی که با ادراک واقعی از خدا و خود (خداپنداشت و خودپنداشت) هویت معنوی فرد شکل میگیرد که در صورت داشتن هویت معنوی فرد در یک فرآیند مشخص، تعریف روشن و واقعی از خود در گستره مبدأ و معاد را به دست میآورد و این امر سبب نیرومندشدن او و به عبارتی، نیرومندی من میشود (Janbozorgi, 2019). به عبارت دیگر، در این رویکرد، خداپنداشت و خودپنداشت باعث شکلگیری هویت سالم و واقعی میشود؛ در حالی که خداپنداره و خودپنداره باعث شکلگیری هویت خیالی و غیر سالم میشود؛ بنابراین، بر این اساس، خداپنداشت و خودپنداشت نیرومندی من و خردهمقیاسهای آن را در جهت مثبت و خودپنداره و خداپنداره، در جهت منفی پیشبینی میکنند.
در پایان، شایان ذکر است این پژوهش با محدودیتهایی مواجه بود که میتواند در تعمیم نتایج مشکلاتی ایجاد کند؛ ازجمله، مقطعی و از نوع همبستگیبودن طرح پژوهش، نمونه دانشجویی، اجرای آزمون بهصورت آنلاین، اجرای آزمونها بهصورت خودگزارشی که میتواند با بیدقتی همراه باشد، اجرای آزمون در شرایط پاندمی کرونا و بررسینکردن زیرمقیاسهای برخی از متغیرها، پایینبودن آلفای کرونباخ در خردهمقیاس مراقبت و اینکه فرضیه دوم در نمره کل نیرومندی من و برخی خردهمقیاسها با احتیاط تأیید شد؛ بنابراین، پیشنهاد میشود نمونه این پژوهش در نمونه بزرگتر و جمعیت غیردانشجویی نیز تکرار شود.
[1] image
[2] concept
[3] conceptual
[4] self
[5] God-image / self-image Questionnaire For Spiritual Interventions
[6] validity
[7] realibility
[8] Markstrom's Ego Questionnaire
[9] validity
[10] Risloo.ir