Document Type : Research Paper
Authors
1 MSc in clinical psychology, Department of Psychology, Faculty of Education and Psychology, Alzahra university, Tehran, Iran.
2 Aassistant professor, Department of psychology, Faculty of Education and Psychology, Alzahra university, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
نوجوانی دوره انتقال بین کودکی و بزرگسالی است. تغییرات هورمونی دوره نوجوانی، تغییرات در شبکه هیجانی مغز و کارکرد نامطلوب سیستم کنترل شناختی فرد در این دوره، میتواند از دلایل گرایش نوجوان به تکانشگری و تجربه رویدادهای جدیدی چون رابطه جنسی محافظتنشده، رانندگی پرخطر، بزهکاری، سوءمصرف مواد باشد. بدین ترتیب، نیاز به رشد کاملتری از اتصالات مغزی بهمنظور برنامهریزی، مهار و جهتگیری وجود خواهد داشت (Berk, 2017).
کانون اصلی مشکلات عدیدهی دوران کودکی و نوجوانی، خودمهارگری[1] است (Jamshidi, 2016). خودمهارگری به توانایی رد آگاهانه گزینههای لذتبخش و وسوسهانگیز و انتخاب گزینههایی با منافع بلندمدت و بیشتر گفته میشود (Hyden, 2019)؛ بنابراین، سطوح مناسب خودمهارگری در نوجوان، او را از آسیبهای همان دوره و دورههای آتی زندگیاش چون خشونت، اعتیاد، ارتکاب جرم و ... در امان نگه میدارد (Jamshidi, 2016).
پژوهشها حاکی از وجود تفاوت جنسیتی در میزان خودمهارگری افراد است و زنان جوان سطوح بالاتری از خودمهارگری را نسبت به مردان جوان نشان دادهاند (Jones et al., 2021).
بنا به نظریه عمومی جرم، فقدان خودمهارگری و فرصت ادراکشده میتواند منجر به رفتار انحرافی شود (Gottfredson & Hirschi, 1990). همچنین، حضور خودمهارگری در نوجوانان به کاهش احتمال رفتار بزهکارانه یا ضداجتماعی، افزایش سلامت روان و سازگاری بیشتر با هنجارهای جامعه کمک میکند (MohammadiMasiri et al., 2012).
یکی از فاکتورهایی که با خودمهارگری پایین رابطه دارد، تجربه بدرفتاری دوران کودکی است (Jones et al., 2021).
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، بدرفتاری با کودک[2]، به انواع سوءاستفاده اعم از جسمی، عاطفی، جنسی، غفلت، سهلانگاری و انواع بهرهبرداری که آسیب جدی یا بالقوه به سلامت، بقا، رشد یا حیثیت کودک زیر 18 سال در زمینه یک رابطه همراه با مسئولیت، اعتماد و قدرت وارد میکند، گفته میشود (World Health Organization, 2020).
در این میان، پسران، میزان بیشتری از تجربه بدرفتاری دوران کودکی را نسبت به دختران گزارش کردهاند (BoloorsazMashhadi, 2017)؛ اما پژوهش دیگری گزارش کرد مردان بیشتر از زنان تجربه بدرفتاریهای مکرر فیزیکی، خشونت بینفردی و هر نوع سوءاستفاده دیگری را دارند؛ اما زنان بیشتر از مردان، بدرفتاری جنسی را تجربه کردند (Meng & D'Arcy, 2016).
احتمال بیشتری وجود دارد که بزرگسالانی که در کودکی خود به مدت طولانی در معرض بدرفتاری قرار گرفته بودند، مشکلاتی چون افزایش خطر افسردگی (Tao et al., 2021) و اضطراب در بزرگسالی (Gallo et al., 2018)، کاهش سلامت روان نوجوانان (Martins et al., 2021)، مشکلات تنظیم هیجانی (Burns et al., 2010)، بالارفتن خطر خودکشی (Jardim et al., 2018)، تعداد شرکای جنسی بیشتر، شروع فعالیت جنسی زودتر، داشتن رابطه جنسی تحت تأثیر الکل/مواد، ابتلا به بیماریهای مقاربتی همراه آن (Ménard & MacIntosh, 2021) و رفتارهای بزهکارانهای چون مصرف مواد روانگردان (Martins et al., 2021) را تجربه کنند که همگی بیانکنندۀ خودمهارگری پایین است.
یکی از عوامل محافظتی که در تحقیقات جدید بهعنوان بهبوددهنده خودمهارگری تأیید شده، سازه شفقت بر خود[3] است (Hallion et al., 2019). شفقت بر خود، به تعادل بین افزایش پاسخدهی دلسوزانه و کاهش پاسخدهی بیرحمانه نسبت به خود در چالشهای شخصی گفته میشود (Neff, 2020)؛ بنابراین، شفقت بر خود تمایل به ارتقای ارزیابی مجدد یک موقعیت رنجآور از دیدگاه مثبت و پرداختن پیشگیرانه به مسائل را دارد (Deniz, 2021). این ویژگی، ممکن است موجب تقویت انعطاف پذیری شود؛ در حالی که ترس از شفقت بر خود و فقدان آن، ممکن است موجب تضعیف این اثر محافظتی و با اشکال خاصی از پریشانی همراه شود (Messman-Moore & Bhuptani, 2020).
همچنین، نتایج تحقیقات نشان میدهند کلیت و زیرگونههای بدرفتاری با کاهش شفقت بر خود همراه است (Zhang et al., 2021). بدرفتاری دوران کودکی میتواند با ایجاد انتقاد و سرزنش خود، اثر منفی بر صفت شفقت بر خود گذارد (Lessani et al., 2021). همچنین، افرادی که در دوران کودکی از آنها سوءاستفاده جنسی (یکی از خردهمقیاسهای بدرفتاری دوران کودکی) شده است، بهعلت تهدید نیاز به امنیت از همان ابتدای زندگی و تجربه خودسرزنشی و برداشتهای منفی ناشی از این تروما تا سنین بزرگسالی، سطوح پایینی از شفقت بر خود را تجربه میکنند (Afshar et al., 2021).
همچنین، شفقت بر خود، یکی از مکانیسمهایی است که میتواند در برابر بدرفتاری با کودکان، با ارتقای تنظیم هیجانی اثربخش، قابلیت ارتجاعی ایجاد کند (Scoglio et al., 2018). علاوه بر آن، شفقت بر خود در افراد دارای تجربه بدرفتاری دوران کودکی موجب بهبودی آسیب و پرورش تابآوری و بهزیستی در آینده میشود (Barlow et al., 2017). یافتهها نیز نشان میدهند تقویت شفقت بر خود، ممکن است کاهش علائم تکانشی را در بین مجرمان با زمینههای تجربه بدرفتاری دوران کودکی تسهیل کند (Zhong, 2022).
طبق آنچه بیان شد پژوهشها (Jones et al., 2021) از این مسئله حمایت میکنند که سوءرفتار با کودک میتواند بر افت خودمهارگری فرد مؤثر باشد. علاوه بر آن، این فرضیه مطرح میشود که جنسیت و شفقت بر خود قادرند تأثیرات منفی بدرفتاری دوران کودکی را کاهش دهند و منجر به حداقل تأثیر بدرفتاری دوران کودکی بر میزان خودمهارگری افراد شوند.
بنابراین، فرضیات اصلی پژوهش عبارتاند از: 1-بدرفتاری دوران کودکی قادر به پیشبینی خودمهارگری نوجوانان است؛ 2- بدرفتاری دوران کودکی قادر به پیشبینی شفقت برخود نوجوانان است؛ 3- شفقت برخود نقش تعدیلکننده در رابطه بدرفتاری دوران کودکی با خودمهارگری دوران نوجوانی دارد؛ 4- جنسیت نقش تعدیلکننده در رابطه بدرفتاری دوران کودکی با خودمهارگری دوران نوجوانی دارد.
روش
روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: این پژوهش، ازنظر هدف، در دسته پژوهشهای بنیادی و ازنظر روش در دسته پژوهشهای همبستگی قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان پسر و دختر طیف سنی 13-19 ساله شهر قم و کهک استان قم است که از این میان 409 نفر (205 دختر و 204 پسر) (103 نفر از شهر کهک و 306 نفر از شهر قم) با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس به سؤالات سه پرسشنامه پاسخدادند. رضایت برای شرکت در این پژوهش و بازه سنی 13 تا 19 سال دختران و پسران نوجوان ازجمله معیارهای ورود است. پاسخنامه هر فردی که در خارج از دامنه 13 تا 19 سال قرار داشت و به سؤالات پاسخ داده بود، کنار گذاشته میشد.
این پژوهش پس از بررسی در جلسه کمیسیون بررسی اخلاق در پژوهش دانشگاه الزهرا، موفق به اخذ کد اخلاق[4] شد.
ابزار سنجش: مقیاس خودمهارگری[5]: تانگنی و همکاران این مقیاس را در سال 2004 ارائه کردند. در این فرم 36 گویههای، پنج مؤلفه کلی شامل ظرفیت کلی خودنظمدهی[6]، اعمال ارادی/تکانشی[7]، عادتهای سالم[8]، قابلیت اطمینان[9] و اعتماد و اخلاق کاری[10] سنجیده میشوند (Azadmanesh et al., 2020). پاسخدهندگان در یک طیف لیکرت 5 درجهای از 1 (هرگز) تا 5 (بسیار زیاد) به سؤالات پاسخ خواهند داد. ضریب آلفای کرونباخ در دو نمونه تحقیق این مقیاس 89/0 گزارش شد (Tangney et al., 2004). در پژوهش حسینخانزاده و همکاران (2014) پایایی این مقیاس 79/0 و روایی آن 88/0 گزارش شد. همچنین، در پژوهش آزادمنش و همکاران (2020) ضریب آلفای کرونباخ دو خردهمقیاس قدرت ایگو و کنترل تکانه برابر با 75/0 و 81/0 و ضریب روایی 79/0 گزارش شد.
در این مطالعه نیز مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه خودمهارگری 79/0، پایایی ترکیبی 86/0 و پایایی همگون 81/0 محاسبه شد. روایی همگرای این مقیاس، با استفاده از میانگین واریانس استخراجشده، 55/0 محاسبه شد.
مقیاس خودگزارشی کودکآزاری[11]: محمدخانی و همکاران این مقیاس را در سال 2003 ارائه کردند. در ابتدا شامل 54 گویه بود، ولی پس از بررسیها و تجزیهوتحلیل عاملی، 16 گویه آن حذف شد و 38 گویه انتخاب شد که بهترین ارزیابی را از سوءرفتار جسمی[12]، سوءرفتار جنسی[13]، سوءرفتار روانشناختی[14]و غفلت[15] داشتند. پاسخدهندگان در یک طیف لیکرت 4 درجهای از 1 (هرگز) تا 4 (همیشه) به سؤالات پاسخ خواهند داد. ضریب آلفای کرونباخ این مقیاس 92/0 و پایایی آن، 82/0 تا 89/0 گزارش شد. همچنین، در پژوهش رستمی و همکاران (2014) ضریب آلفای کرونباخ 80/0 محاسبه شد. در پژوهش محمدخانی و همکاران (2003)، روایی همزمان این پرسشنامه با پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت بین 35/0- تا 63/0- گزارش شد.
در این پژوهش نیز مقدار ضریب آلفایکرونباخ برای پرسشنامه خودگزارشی کودکآزاری مقدار 81/0 و ضریب پایایی ترکیبی 88/0 و پایایی همگون 82/0 محاسبه شد. روایی همگرای این مقیاس، با استفاده از میانگین واریانس استخراجشده، 64/0 محاسبه شد.
مقیاس شفقت بر خود - فرم کوتاه[16]: نف فرم اصلی این مقیاس را در سال 2003 ارائه کرد که شامل 26 گویه بود. این مقیاس 6 آیتم مهربانی با خود[17]، خودقضاوتی[18]، اشتراکات انسانی[19]، انزوا[20]، ذهنآگاهی[21] و همانندسازی افراطی[22] را میسنجید(Neff, 2003). ریس، پامیر، نف و ونگاچت[23] فرم کوتاه 12 گویهای این مقیاس را در سال 2011 ارائه کردند. پاسخدهندگان در یک طیف لیکرت 5 درجهای از «تقریباً هرگز: 1» تا «تقریباً همیشه: 5» به سؤالات پاسخ خواهند داد (Raes et al., 2011). ضریب آلفای کرونباخ آن 86/0 و ضریب همبستگی
این مقیاس با نسخه اصلی 97/0 گزارش شد. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه در پژوهش خسروی و همکاران (2014)، 86/0 گزارش شد. ضریب روایی پرسشنامه نیز ازطریق تحلیل عامل برابر 75/0 گزارش شد. در پژوهش شهبازی و همکاران (2015) نیز ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه، 91/0 گزارش شد. همچنین، روایی همزمان آن با مقیاس GHQ-11 از 28/0- تا 48/0- گزارش شد. در این مطالعه نیز مقدار ضریب آلفا برای پرسشنامه شفقت بر خود 71/0 و ضریب پایایی ترکیبی 80/0 و پایایی همگون 72/0 محاسبه شد. روایی همگرای این مقیاس، با استفاده از میانگین واریانس استخراجشده، 41/0 محاسبه شد. علاوه بر آن، با توجه به اینکه ضرایب پایایی ترکیبی در هر سه متغیر خودمهارگری، بدرفتاری دوران کودکی و شفقت بر خود، بزرگتر از میانگین واریانس استخراجشده است، روایی همگرای این مدل اندازهگیری تأیید میشود. روش اجرا و تحلیل: برای جمعآوری دادههای پژوهش، پس از کسب مجوز از حراست آموزش و پرورش استان قم، لینک اینترنتی پرسشنامه ازطریق مدیر مدارس و در برنامه شاد، در اختیار دانشآموزان |
|
13 تا 18 ساله که تمایل به همکاری داشتند و از طریق برنامه Whats App در اختیار تعدادی دانشجوی 18 و 19 ساله داوطلب برای شرکت در پژوهش قرار داده شد. در ادامه، بهمنظور تحلیل و بررسی دادههای این پژوهش از روش تحلیل مسیر نسخه سوم نرمافزار SMART-PLS استفاده شد.
یافتهها اطلاعات جمعیتشناختی شرکتکنندگان به این صورت بود که 205 نفر (10/50 درصد) را دختران و 204 نفر (90/49 درصد) را پسران تشکیل دادند. 60 نفر (7/14 درصد) 13 ساله، 55 نفر (4/13 درصد) 14 ساله، 76 نفر (6/18 درصد) 15 ساله، 60 نفر (7/14 درصد) 16 ساله، 57 نفر (9/13 درصد) 17 ساله، 49 نفر (12 درصد) 18 ساله و 52 نفر (7/12 درصد) 19 ساله بودند. بهمنظور برازش مدل اندازهگیری یا مدل بیرونی از بررسی پایایی و روایی مدل استفاده شد و نتایج آن در ادامه ارائه شدهاند. در برازش مدل بیرونی، سؤالات و روابط آشکار بین متغیرها بررسی شدند. بهمنظور بررسی روایی واگرا یا روایی تشخیصی در سطح سازه، از روش فورنل لارکر[24] استفاده شد. |
جدول 1
همبستگی متغیرها
Table1
Correlation of Variables
متغیر |
بدرفتاری |
خودمهارگری |
شفقت بر خود |
بدرفتاری دوران کودکی |
8/0 |
|
|
خودمهارگری |
56/0- |
74/0 |
|
شفقت بر خود |
45/0- |
55/0 |
64/0 |
با توجه به جدول 1، جذر میانگین واریانس استخراجشدۀ هر یک از متغیرهای پژوهش از همبستگی میان دو متغیر پنهان، بیشتر است که نشان از روایی واگرای مطلوب میان دو متغیر است. |
|
در ادامه به بررسی مدل اندازهگیری پرداخته شد. در شکل 1 ضرایب مسیر مدل درونی پژوهش ارائه شدهاند.
|
شکل 1
ضرایب مسیر مدل درونی پژوهش
Figure1
Path Coefficients of the Research Internal Model
در شکل 1، علاوه بر ضرایب مسیر مدل درونی پژوهش، بار عاملی هر یک از خردهمقیاسها ارائه شده است. بار عاملی همه خردهمقیاسها بیشتر از 4/0 است
|
|
و این، پایایی مدل را تأیید میکند. در شکل 2 معنیداری آماری ضرایب مسیر مدل درونی (t-value) ارائه شده است. جج
|
شکل 2
آماره t ضرایب مسیر مدل درونی (t-value)
Figure2
t-Statistics of Internal Model Path Coefficients (t-value)
با توجه به یافتههای شکلهای 1 و 2، ارزیابی ضرایب معنیداری مسیر با استفاده از ضرایب استانداردشده مسیر و آماره t آزمون و بررسی شد. نتایج این بررسی در جدول 3 ارائه شدهاند.
جدول 2
ارزیابی ضرایب معنیداری مسیر
Table2
Evaluation of Significant Path Coefficients
فرضیه |
ضریب مسیر |
انحراف استاندارد |
آماره t |
معنیداری |
|
بدرفتاری⟵ خودمهارگری |
41/0- |
04/0 |
3/9 |
00/0 |
تأیید |
بدرفتاری ⟵ شفقت |
46/0- |
04/0 |
46/12 |
00/0 |
تأیید |
تعدیلکننده شفقت بر مسیر بدرفتاری⟵ خودمهارگری |
09/0- |
04/0 |
20/2 |
03/0 |
تأیید |
بهمنظور بررسی این 3 فرضیه از ضریب استانداردشده مسیر و آماره t در نرمافزار Smart-PLS استفاده شد. زمانی که آماره t بهدستآمده، از مقدار 1.96 بیشتر باشد، فرضیه پژوهش تأیید میشود.
با توجه به نتایج جدول 2، بدرفتاری دوران کودکی، خودمهارگری دوران نوجوانی را بهطور منفی و معنیداری پیشبینی میکند. بدین ترتیب که افزایش تجربه بدرفتاری دوران کودکی، پیشبینیکننده کاهش سطح خودمهارگری دوران نوجوانی است.
(path coefficient= 41/0- , Standard deviation= 04/0 , t= 3/9 , p< 001/0 )
همچنین، بدرفتاری دوران کودکی، شفقت بر خود دوران نوجوانی را بهطور منفی و معنیداری پیشبینی میکند. بدین ترتیب که افزایش تجربه بدرفتاری دوران کودکی، پیشبینکننده کاهش سطح شفقت بر خود دوران نوجوانی است.
(path coefficient= 46/0- , Standard
deviation= 04/0 , t= 46/12 , p< 001/0)
در ادامه، مقدار ضریب استانداردشده مسیر متغیر تعدیلکننده شفقت بر خود با استفاده از رویکرد معرف حاصلضرب برای سازه تعدیلگر (Rasouli et al., 2018, pp. 112) در این مدل برابر با 09/0- و آماره t آن برابر با 20/2 است. بدین ترتیب، شفقت بر خود، تأثیر بدرفتاری دوران کودکی بر خودمهارگری را تعدیل میکند؛ یعنی با اطمینان 95 درصد، شفقت بر خود نوجوانان، موجب ضعیفشدن و کاهش اثر بین تجربه بدرفتاری دوران کودکی بر خودمهارگری نوجوانان میشود.
(path coefficient= 09/0- , Standard deviation= 04/0 , t= 20/2 , p<03/0 )
در پایان بهمنظور بررسی نقش تعدیلکننده جنسیت (متغیر اسمی) در تأثیر بدرفتاری دوران کودکی بر خودمهارگری از روش تحلیل گروهی[25] (Rasouli et al., 2018, pp. 166) استفاده شد. در این روش، ابتدا تمامی دادهها به تفکیک جنسیت، جدا میشوند، سپس دادههای مربوط به دختران و پسران بهطور جداگانه، وارد مدل و بررسی میشوند.
در این روش، آماره t بهصورت دستی[26] محاسبه شد و نتایج آن در جدول 3 ارائه شدند.
بررسی نقش تعدیلکننده جنسیت در رابطه تجربه بدرفتاری با خودمهارگری
Table3
Investigating the Moderating Role of Gender in the Relationship of Child Maltreatment with Self-Control
|
ضریب مسیر |
تعداد افراد |
خطای استاندارد |
t |
|||
مسیر |
دختر |
پسر |
دختر |
پسر |
دختر |
پسر |
|
بدرفتاری دوران کودکی ⟵خودمهارگری |
25/0- |
48/0- |
205 |
204 |
74/3 |
05/0 |
03/0- |
با توجه به جدول 3، مقدار t محاسباتی بهدستآمده با استفاده از اطلاعات نرمافزار و جایگذاری در فرمول، کمتر از مقدار بحرانی 96/1 است؛ بنابراین، فرضیه نقش تعدیلکننده جنسیت در تأثیر بدرفتاری دوران کودکی بر خودمهارگری دوران نوجوانی تأیید نشد.
بحث
نوجوانی از مهمترین دوران تحول انسان است. سلامت روانی افراد بزرگسال به میزان زیادی وابسته به نحوه روبهرویی آن افراد با دوره نوجوانی و تحولات ناشی از آن است (Mohammadi Masiri et al., 2012).
بررسی نتایج تحلیل آماری نشان داد بدرفتاری دوران کودکی، خودمهارگری دوران نوجوانی را بهطور منفی و معنیداری پیشبینی میکند. این یافته با پژوهش جونز و همکاران (2021) و مارتینز و همکاران[27] (2021) همسو است. جونز و همکاران (2021) نشان دادند قرارگرفتن در معرض ناملایمات دوران کودکی تا سن 5 سالگی، موجب کاهش سطوح خودکنترلی در سالهای آتی زندگی میشود. مارتینز و همکاران (2021) نیز نشان دادند قرارگرفتن در معرض وقایع تروماتیک در دوران کودکی، میتواند انجام رفتار بزهکارانه در دوران نوجوانی را پشبینی کند. گاتفردسون و هیرشی (1990) در نظریه خود اعلام کردند افراد دارای خویشتنداری و خودمهارگری پایین، به آن دلیل که توانایی در نظر گرفتن پیامدهای طولانیمدت رفتار خود را ندارند، مرتکب جنایت و رفتارهایی از این قبیل میشوند. آنها تمایل به تکانشگری، بیدقتی، بیثباتی، ریسکپذیری و خودمحوری دارند.
پژوهشها نشان دادهاند بدرفتاری عاطفی والدین قویترین پیشبینیکننده تنظیم هیجانی ضعیف در نوجوانان است (Burns et al., 2010). تنظیم هیجانی ضعیف در نوجوانان، احتمال انجام رفتار پرخاشگرانه و پرخطر را در آنها افزایش میدهد؛ بنابراین، احتمال آن وجود دارد که تنظیم هیجانی ضعیفی که در پی بدرفتاری با کودک، ایجاد میشود، یکی از علل خودمهارگری ضعیف این افراد در دوره نوجوانی باشد.
بررسی نتایج تحلیل آماری فرضیه دوم نشان داد بدرفتاری دوران کودکی، شفقت بر خود را بهطور منفی و معنیداری پیشبینی میکند. این یافته با پژوهش لسانی و همکاران (2021)، افشار و همکاران (2021) و مسمنمور و بوپتانی (2020) همسو بود. لسانی و همکاران (2021) نشان دادند تروماهای دوران کودکی بهعلت ایجاد حس انتقاد و سرزنش خود بهصورت منفی بر شفقت بر خود اثر خواهند گذاشت. در پژوهش مسمنمور و بوپتانی (2020) نشان داده شد در دختران هرچه شدت بدرفتاری اعم از سوءاستفاده جسمی، جنسی، عاطفی و غفلت عاطفی و فیزیکی در دوران کودکی بیشتر باشد، سطوح پایینتری از شفقت بر خود و حتی ترس از شفقت برخود را در جوانی نشان میدهند.
بنابراین، زمانی که فرد در دنیای کودکی که اساس اعتماد با دیگران را بنا میکند، هدف انواع بدرفتاری، آن هم ازطرف افراد نزدیک خود، ازجمله مراقبان، پدر و مادر و سایر افراد و بستگان درجه یک قرار گیرد، احساس دوستداشتنی نبودن و عدم حمایت، به او القا میشود. همانطور که در نظریه کلی فشار، تجربه بدرفتاری دوران کودکی، احساسات منفی چون خشم، افسردگی، ترس و اضطراب را فرا میخواند؛ بنابراین، این کودک در سایر مراحل زندگی، بهویژه دوران نوجوانی که دوران تلاش برای به اثبات رساندن استقلال خود است، در چالشهای پیش روی زندگی بهجای حمایت و مهربانی با خود، به انتقاد، قضاوت و سرزنش خود میپردازد که نشان از فقدان شفقت بر خود دارد.
بررسی نتایج تحلیل آماری فرضیه سوم نشان داد شفقت بر خود، رابطه بین بدرفتاری دوران کودکی و خودمهارگری را تعدیل میکند. افرادی که تجارب بدرفتاری دوران کودکی، اعم از بدرفتاری جسمی، جنسی، عاطفی و غفلت را دارند، اغلب از خودمهارگری پایین در سالهای آتی زندگی خود برخوردارند. مجموع این دو ویژگی با مهربانی و دلسوزی نسبت به خود، در تعارض است.
یافتهها حاکی از آن است که شفقت بر خود، اثرات منفی قرارگرفتن در معرض تروما را کاهش میدهد (Barlow et al., 2017). همچنین، شفقت بر خود یکی از مکانیسمهایی است که میتواند در برابر بدرفتاری با کودکان، با ارتقای تنظیم هیجانی اثربخش، قابلیت ارتجاعی ایجاد کند (Scoglio et al., 2018). بدین ترتیب شفقت بر خود نوعی روش برای ارتباط با خود است. در این روش، فرد در موقعیتهای مختلف زندگی با نگرشی متعادل و مهربان با خود رفتار میکند. پرورش صفت شفقت بر خود موجب میشود فرد از یک سپر محافظتی برخوردار شود که بتواند باوجود تجربه ناملایمات در دوران کودکی و آسیبهای همراه آن، خودمهارگری را که یک ویژگی حیاتی در دوران نوجوانی است، در خود بپروراند؛ یعنی شفقت بر خود میتواند در مقابل تأثیر شدت آسیب تجربه بدرفتاری دوران کودکی بر خودمهارگری نوجوانی، بهعنوان ضربهگیر عمل کند و از شدت آن بکاهد.
در تبیین فرضیه چهارم، بررسی نتایج تحلیل گروهی نشان داد جنسیت، توانایی تعدیل رابطه بین بدرفتاری دوران کودکی و خودمهارگری را ندارد.
پژوهشهای گذشته نشان از میزان بالاتر تجربه بدرفتاری دوران کودکی در پسران (BoloorsazMashhadi, 2017) و میزان بالاتر خودمهارگری در زنان جوان (Jones et al., 2021) داشت؛ بنابراین، پیشینه پژوهشی، ما را به این سمت سوق داد که شاید جنسیت بتواند در تأثیر اثر تجربیات نامطلوب دوران کودکی بر کاهش خودمهارگری دوران نوجوانی، نقش تعدیلکننده و ضربهگیر داشته باشد؛ یعنی جنسیت بهنوعی شدت اثرات منفی را کم و حتی خنثی کند؛ ولی نتایج این پژوهش نشان دادند جنسیت نمیتواند نقش تعدیلکننده در این رابطه داشته باشد و در این مورد تفاوتی بین دخترها و پسرها مشاهده نشد.
در تبیین این یافته به این نکته اشاره میشود که در عصر فعلی، دیگر تفاوت میان جنسیت دختران و پسران کمرنگ شده است یا اصلاً وجود ندارد. احتمالاً استان قم هم از این تغییر فرهنگی مستثنی نبوده است و به همین دلیل، جنسیت نتوانست نقش تعدیلگر در این رابطه داشته باشد؛ بنابراین، در جامعه مورد مطالعه ما اگر آسیبی برای هر کودکی فارق از جنسیتش ایجاد شود، توان کاهش خودمهارگری او را در سالهای بعدی زندگی داراست و از این نظر هیچکدام از دو جنس بر دیگری برتری ندارند.
پژوهش حاضر با محدودیتهایی ازجمله امکان خطا در تعمیم نتایج به همه نوجوانان ایران و استفاده از پرسشنامه خودگزارشی که احتمال پاسخ غیرواقعی در آن وجود دارد، روبهرو بود. علاوه بر آن، حراست آموزش و پرورش استان قم، پس از حذف سؤالات مربوط به سوءرفتار جنسی، اقدام به صدور مجوز کرد؛ بنابراین، ناگزیر، این سؤالات حذف شدند. همچنین، دامنه سنی 13-19 ساله نمونه این پژوهش و حضور همزمان دانشجویان 19 ساله در کنار دانشآموزان مقطع هفتم، هشتم، نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای میان آنها یکی دیگر از محدودیتهای مهم این پژوهش بود.
[1] Self-Control
[2] Child Maltreatment
[3] Self-Compassion
[4] IR.ALZAHRA.REC.1400.098
[5] Self-Control Scale
[6] General Capacity for Self- Discipline
[7] deliberate/Impulsive Action
[8] Healthy Habits
[9] Reliability
[10] Work Ethics
[11] Child Abuse Self-Report Scale (CASRS)
[12] Child Physical Abuse (CPA)
[13] Child Sexual Abuse (CSA)
[14] Child Emotional Abuse (CEA)
[15] Neglect
[16] Self-Compassion Scale- Short Form (SCS-SF)
[17] Self-Kindness
[18] Self-Judgment
[19] Common-Humanity
[20] Isolation
[21] Mindfulness
[22] Over-Identification
[23] Raes, Pommier, Neff & Van Gucht
[24] Fornell & Larcker
[25] Group Analysis
[26] ازطریق فرمول زیر:
R1: ضریب مسیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته در گروه پسران
R2: ضریب مسیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته در گروه دختران
N1: تعداد پسران
N2: تعداد دختران
S1: خطای استاندارد مربوط به مسیر تأثیر متغیر مستقل بر وابسته در گروه پسران
S2: خطای استاندارد مربوط به مسیر تأثیر متغیر مستقل بر وابسته در گروه دختران
[27] Martins