Document Type : Research Paper
Authors
1 MSc in Positive (Islamic) Psychology, Department of Psychology, Islamic Azad University of Khomeinishahr Branch, Isfahan, Iran.
2 Associate Professor, Department of Psychology, Payame Noor University, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
اضافه وزن از اختلالات شایع و مزمنی است (Leung et al., 2020) که بهصورت نمایه توده بدنی بیشتر از 30 شناسایی میشود (Ghiasvand-Mohammadkhani & Aurang, 2017). این معضل بهداشتی از نیمه اول قرن بیستم رو به افزایش بوده است و از آن بهعنوان مهمترین عارضه تغذیهای در سطح جهانی یاد میشود (Cercato & Fonseca, 2019). همچنین، طبق پیشبینی محققین اخیر، در سال 2030، از کل جمعیت جهان 50 درصد به اضافه وزن دچار میشوند (Cercato & Fonseca, 2019) و این مشکل در کشورهای در حال توسعه ازجمله کشور ایران شایعتر است (Bidadian & Bahrami, 2012). اضافه وزن نهتنها زمینهساز بروز مشکلات جسمانی است، مستعدکننده بروز مشکلات روانشناختی نیز است (Sasani et al., 2020). همچنین، مطالعات انجامشده برای تعیین موانع کاهش وزن نشان دادهاند بسیاری از مسائل روانشناختی میتوانند سبب پدیدایی اضافه وزن شوند (Salehi-Fadardi, 2011). یکی از این مسائل، اشتیاق نسبت به غذا[1] است (Abdella et al., 2019). اشتیاق نسبت به غذا بهعنوان یک میل قوی و مقاومتناپذیر برای مصرف نوع خاصی از غذا تعریف میشود (Cherpitel et al., 2010). هرچند به نظر میرسد محدودیت انرژی و عدم تعادل هموستاتیک باعث ولع میشود و فرد را به سوی بیشخوری سوق میدهد (Cepeda-Benito et al., 2000)، به نظر نمیرسد زیرساخت اشتیاق نسبت به غذا صرفاً زیستی باشد (Andrew et al., 2016) و مسائل روانشناختی در تعدیل آن نقش دارند؛ زیرا مطالعات انجامشده نشان میدهند اشتیاق نسبت به غذا با شرایط هیجانی خاصی مانند استرس روانی یا فیزیکی، اضطراب، افسردگی، خشم یا واکنش روانی به غذا تحریک میشود (Abdella et al., 2019).
همچنین، در اقدام به ارائه راهکارهای مؤثر در زمینه کاهش وزن، خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن قابل توجه است (Annesi, 2020) و مفیدبودن آن در زمینههای مختلف درمانی ثابت شده است (Horcajo et al., 2022). ازنظر کنترل وزن، خودکارآمدی به باور فرد به توانایی در کنترل خود و پایبندی به توصیههای غذایی اشاره دارد (Kodden, 2020). بنابراین، طبق نتایج تحقیقات اخیر، خودکارآمدی نقش مهمی در رفتارهای کاهش وزن موفق، کاهش وزن و حفظ آن دارد (Saghafi-Asl et al., 2020). مروری بر مبانی نظری مذکور نشان میدهد تلاش برای کاهش اشتیاق نسبت به غذا و افزایش خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن، میتواند کارآمدی برنامههای تغذیهای و ورزشی کاهش وزن را تضمین کند (Amirizadeh et al., 2016)؛ بنابراین، ارائه مداخلات روانشناختی مؤثر بر این دو سازه روانشناختی در افراد دارای اضافه وزن، مکملی برای برنامههای تغذیهای و ورزشی است که میباید مورد توجه قرار گیرد. با در نظر گرفتن این نکته که دستیابی به وجوه مثبت از خود و ادراک مطلوب از خود و همچنین، کاهش ادراک هیجانات منفی در زمینه کاهش وزن کمک کننده است (Sedighi-Arfaee & Tabesh, 2022)، به نظر میرسد مداخلاتی با هدف سازگاری و توانمندسازی خود برای مقابله با موقعیتهای استرسزا بتوانند بهمنظور کمک به زنان دارای اضافه وزن مفید باشند. یکی از این مداخلات، آموزش قدرشناسی از بدن است (Attari et al., 2020).
آموزش قدردانی از بدن، بر پایه رویکرد روانشناسی مثبتنگر است (Fathi, 2021) که با هدف ایجاد نظرات مطلوب و پذیرش بدن خود و محافظت از آن ارائه شده است (Swami et al., 2019). این دوره آموزشی به دنبال راهی است تا فرد بتواند پیامهای دریافتی خود را مجدداً ارزیابی کند و درنتیجه، باعث بهزیستی روانشناختی میشود (Bailey et al., 2015). آموزش قدردانی از بدن به جای پرداختن به مواردی که باعث از بین رفتن تصویر منفی از بدن میشود، به افراد یاد میدهد شناخت و رفتار خود را نسبت به بدنشان عوض کنند (Lambert et al., 2016). در این زمینه، کاکس[2] و همکاران (2019) نشان دادند هدف قرار دادن خودشفقتی و قدردانی بدن میتواند به حمایت از انگیزه ذاتی زنان برای فعالیتهای بدنی کمک کند. هومن و تیلکا[3] (2018) نیز گزارش کردند افزایش قدردانی از بدن ازطریق سرمایهگذاری کمتر در ارزشمندی براساس ظاهر و تأیید دیگران میتواند با خوردن آگاهانه همراه باشد. نتایج پژوهش اندرو[4] و همکاران (2016) نشان دادند افزایش قدردانی از بدن به پذیرش بیشتر بدن توسط دیگران و خودشفقتی و مصرف کمتر ظاهر رسانهای، کاهش مقایسه اجتماعی میانجامد که به درک بیشتر بدن منجر میشود.
در مطالعات داخلی نیز محققان گزارش کردند درمانهای متمرکز بر قدردانی و شفقت خود، بر بهبود نشانگان افسردگی، اضطراب و استرس و خودکارآمدی وزن در زنان مبتلا به اختلال خوردن مؤثر بوده است (Taher-pour et al., 2019). فتحی (2021) نیز گزارش کرد آموزش قدردانی از بدن باعث کاهش نگرانی درباره تصویر بدنی در دانشآموزان دختر میشود.
همچنین، به نظر میرسد آموزش خودشفابخشی[5] نیز بتواند در این زمینه کمککننده باشد. این رویکرد یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبتنگر است که لوید و جانسون[6] بهطور رسمی در سال 2016 در امریکا با عنوان کدهای شفابخش ارائه کردند (Loyd & Johnson, 1397/2010). این رویکرد با تأکید بر نقشی که فرد در حل مشکلاتش دارد، سعی میکند با آموزش مهارتهای خاطرهیابی، شناخت ویژگیهای شخصیتی مشکلآفرین، کاهش اقدامات زیانبخش، آموزش مهارتهای خودآرامبخشی، دعا و تمرینات کدهای شفابخش به افراد کمک کند تا مشکلات خود را که با استرسهای موقعیتی و فیزیولوژیکی همراه است، بهبود بخشد (Loyd, 2014). تمرکز این رویکرد بر تلاش فرد برای رفع خاطرات و تصاویر مخرب سلولی – حافظه، پنهان - حافظه کاذب شناخت باورهای دروغ و شناخت ترسهای پنهان، تصاویر و باورهای نادرست و دروغین ذخیرهشده در بدن و ذهن است (Lipton, 2014). این رویکرد سعی میکند تا سبک زندگی سالم را ترویج دهد و با اصلاح باورهای ناسالم و غیرمؤثر، کمک کند فرد مشکلاتش را بهطور پویاتری حل کند. تا کنون تأثیر این رویکرد بر متغیرهای زیادی همچون توانمندسازی روانی و حس انسجام (Irani et al., 2021)، خودکارآمدی ترک (Marvi et al., 2022) مردان وابسته به مصرف مواد مخدر، شفقت به خود، نگرانی از تصویر تن و روند بهبود بیماری در زنان (Soltani et al., 2020)، سبک زندگی و بهبود پس از تروما (Nair & Kampman, 2022)، مصرف الکل (Frohlich et al., 2018) و سلامت جسمانی (Bryndin & Bryndina, 2020) تأیید شده است؛ اما تا کنون تأثیر این رویکرد بر اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن بررسی نشده است.
با توجه به اینکه در هر دو رویکرد آموزش قدرشناسی از بدن و آموزش خودشفابخشی بر توانمندسازی خود، تغییر نگاه افراد نسبت به خود و اصلاح سبکهای مقابله با موضوعات استرسزا تأکید میشود و با در نظر گرفتن توجه خاصی که آموزش قدرشناسی از بدن بر ایجاد نظرات مطلوب دربارۀ بدن، پذیرش بیچون و چرای بدن، احترام به بدن، و درنهایت، محافظت از بدن دارد و با عنایت به تمرکز بالایی که آموزش خودشفابخشی بر کاهش استرس فیزیولوژیک بهواسطه اصلاح باورهای ناسالم و غیرمنطقی و تغییر سبک زندگی افراد دارد، این سؤال پیش میآید که کدامیک از این دو رویکرد در افزایش خودکارآمدی زنان دارای اضافه وزن در کنترل اشتیاق به غذا و کنترل وزن، بهتر عمل میکند. درمجمـوع، بـا توجـه بـه شـرایط و نیازهـای زنان دچار اضافه وزن، تا کنــون در کمتــر مطالعــهای تــلاش شــده است تــا بــا ترکیــب همزمــان دو آموزش نوین از ابعــاد و ظرفیتهــای ایــن روشها بــرای اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن اسـتفاده شـود؛ بـا ایـن حـال، دو روش استفادهشده در پژوهش حاضر بـه لحاظ محتوایی و فرایندی مـیتوانند بـا احتمال زیـاد بـرای یاری به زنان دچار اضافه وزن از ظرفیـت بالقوه پذیرفتنی، ولی تاحدودی متفاوت برخوردار باشـند. آموزش قدردانی از بدن به اندازۀ آموزش خودشفابخشی بر استرسهای موقعیتی و درمان اقدامات زیانبخش متمرکز نیست؛ بنابراین، نظر به آنکه آموزش قدرشناسی از بدن و آموزش خودشفابخشی دارای ساختارهای نسبتاً جدیدی هستند و تحقیقات دربارۀ آنها در مراحل اولیه خود قرار دارد و هنوز بسیاری از شکافها در ادبیات این دو رویکرد باقیمانده است، پژوهش حاضر بهمنظور غنیسازی مبانی نظری و ارائه شواهدی مبنی بر میزان تأثیر هر رویکرد و برای ارائه کارآمدترین دوره آموزشی مکمل در روند تحقق برنامههای کاهش وزن برای زنان دارای اضافه وزن (برای صرفهجویی در هزینه و زمان)، با هدف مقایسه تأثیر آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن انجام شد و سعی داشت به این سؤال پاسخ دهد که آیا بین تأثیر آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن تفاوت وجود دارد.
روش
روش پژوهش، جامعة آماری و نمونه: روش پژوهش حاضر، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سهماهه بود.
جامعۀ آماری را زنانِ دارای اضافه وزن مراجعهکننده به مراکز کنترل و کاهش وزن در شهر اصفهان در سال 1400 تشکیل دادند. بهمنظور اجرای پژوهش، از زنان دارای اضافه وزن مراجعهکننده به مراکز کنترل و کاهش وزن در شهر اصفهان در سال 1400، 45 نفر بر مبنای ملاکهای ورود و خروج به شیوه هدفمند انتخاب شدند. پس از انتخاب نهایی، زنان بهصورت تصادفی در سه گروه آموزش قدردانی از بدن، آموزش خودشفابخشی و گروه کنترل گمارده شدند و پرسشنامههای پژوهش را بهعنوان پیشآزمون تکمیل کردند.
ابزار سنجش: پرسشنامه اشتیاق به غذا[7]: مول[8] و همکاران (2014) این پرسشنامه را برای اندازهگیری شدت اشتیاق به غذا طراحی کردند و دارای دو نسخه حالت و صفت است که در پژوهش حاضر از نسخه حالت استفاده شده است. نسخه حالت دارای زیرمقیاسهای زیر است: میل شدید به خوردن (میل)، پیشبینی تقویت مثبتی که از خوردن ناشی میشود (تقویت مثبت)، پیشبینی رهایی از حالات و احساسات منفی بهعنوان نتیجه خوردن (تقویت منفی)، عدمکنترل زیادهروی در خوردن (عدم کنترل)، اشتیاق بهعنوان یک حالت فیزیولوژیکی (گرسنگی). این پرسشنامه شامل 15 سؤال است. این سؤالها در طیف لیکرت از یک (هرگز) تا شش (همیشه) نمرهگذاری میشود. نمرات این پرسشنامه از 15 تا 90 در نوسان است و نمره بالاتر به معنای اشتیاق به غذای بیشتر است. مول و همکاران (2014) روایی و پایایی این پرسشنامه را بررسی و گزارش کردند این پرسشنامه از اعتبار و پایایی مطلوبی برخوردار است. وزیری و همکاران (2021) برای نخستینبار این پرسشنامه را در ایران ترجمه و اعتباریابی و گزارش کردند تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد ساختار سه عاملی شامل مشغله غذایی، عدم کنترل غذا خوردن و خوردن هیجانی، 3/73 درصد از واریانس نمرات اشتیاق به غذا را تبیین کردند. اعتبار درونی این پرسشنامه مطلوب گزارش شد. این محققان گزارش کردند نمرات این پرسشنامه با شاخص توده بدنی، پرسشنامه DASS-21 و WHOQOL-BREF که از اعتبار همزمان ابزار پشتیبانی میکند، ارتباط دارد. همچنین، پایایی این پرسشنامه با استفاده از آزمونهای مکدونالد 95/0 و آلفای کرونباخ 949/0 گزارش شده است؛ بنابراین، این پرسشنامه در جمعیت ایرانی از اعتبار مطلوبی برخوردار است. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه 89/0 به دست آمد.
پرسشنامه خودکارآمدی سبکزندگی مربوط به وزن[9]: کلارک[10] و همکاران (1991) این پرسشنامه را طراحی کردند و 20 سؤال با طیف لیکرت پنجگزینهای (0 تا 4) دارد. دامنه نمرات این پرسشنامه بین صفر تا 80 در نوسان است و نمره بالاتر به معنای خودکارآمدی مربوط به وزن بیشتر است. این پرسشنامه دارای پنج خردهمقیاس است که هر خردهمقیاس شامل چهار گویه است. این خردهمقیاسها شامل هیجانات منفی، دسترسی به مواد غذایی و خوراکیها، فشارهای اجتماعی، ناراحتیهای جسمانی و فعالیتهای مثبت و سرگرمکنندهاند (Clark & King, 2000). مدل معادلات ساختاری که روی 220 نفر با ویژگیهای چاقی و افزایش وزن انجام شد، حکایت از برازش مطلوب مدل پنج عاملی این پرسشنامه داشت و بار عاملی آن در دامنهای بین 62/0 تا 92/0 گزارش شد. همچنین، ضریب آلفای کرونباخ پنج خردهمقیاس این پرسشنامه و کل پرسشنامه اصلی، دامنهای بین 70/0 تا 90/0 بوده است (Clark et al., 1991). ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی این پرسشنامه با استفاده از روشهای تحلیل عاملی، روایی همگرا و واگرا، اعتبار بیرونی، بازآزمایی و همسانی درونی برای فشار اجتماعی، دسترسی به غذا، هیجان مثبت، هیجانات منفی، ناراحتی جسمی و کل پرسشنامه بهترتیب 65/0، 73/0، 66/0، 72/0، 60/0 و 88/0 و ضریب همبستگی به روش بازآزمایی بهترتیب 57/0، 85/0، 89/0، 91/0، 90/0 و 91/0 تعیین شد (Navidian et al., 2009). همچنین، کشاورز (2012) برای تعیین پایایی این ابزار در نمونه ایرانی از روش آلفای کرونباخ استفاده کرد. ضریب آلفای کرونباخ در اجرا روی 40 نفر از افراد چاق مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر اصفهان 82/0 به دست آمد. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه 82/0 به دست آمد.
روش اجرا و تحلیل: بهمنظور اجرای پژوهش، از زنان دارای اضافه وزن مراجعهکننده به مراکز کنترل و کاهش وزن در شهر اصفهان، دعوت به عمل آمد تا در طرح پژوهشی شرکت کنند. بر این اساس، تعداد 74 نفر ثبت نام کردند. از این تعداد، 45 نفر بر مبنای ملاکهای ورود و خروج به شیوه هدفمند انتخاب شدند. ملاکهای ورود شامل تمایل شخصی داشتن برای شرکت در پژوهش، مؤنثبودن، وجود اضافه وزن (شاخص توده بدنی بزرگتر از 25)، بودن در دامنه سنی 25-65 سال، عدم ابتلا به اختلالات روانی و جسمانی حاد یا مزمن، استفاده از درمانهای روانشناختی همزمان مصرف داروهای روانپزشکی از 3 ماه قبل (بر اساس مصاحبه اولیه) بودند. ملاکهای خروج نیز شامل مصرف انواع مواد مخدر و الکل (خودگزارشدهی)، عدم انجام تکالیف ارائهشده و غیبت بیش از 2 جلسه در نظر گرفته شدند. پس از انتخاب نهایی، زنان بهصورت تصادفی در سه گروه آموزش قدردانی از بدن، آموزش خودشفابخشی و گروه کنترل گمارده شدند و پرسشنامههای پژوهش را بهعنوان پیشآزمون تکمیل کردند. بهصورت همزمان، گروه اول در 14 جلسه 90 دقیقهای بهصورت هفتگی آموزش قدردانی از بدن و گروه دوم در 14 جلسه 90 دقیقهای و هفتگی آموزش خودشفابخشی شرکت کردند و گروه کنترل در این مدت مداخلهای دریافت نکرد. درخور ذکر است یک روانشناس با مدرک کارشناسی ارشد با پنجسال سابقه کار، هر دو مداخله را اجرا کرد. پس از اتمام جلسات آموزشی و سه ماه پس از آن، سه گروه مجدداً پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کردند.
برای گروه آزمایش اول، محققْ آموزش قدردانی از بدن را اجرا کرد. این بسته با استفاده از مقالات مرتبط در این زمینه و کتاب بدن مثبت دانیلز[11] و همکاران (Daniels et al., 2018) است که در طی 14 جلسه 90 دقیقهای تنظیم شد و برای به دست آوردن روایی آن، بسته آموزشی به امضا و تأییدیه 5 نفر از اساتید گروه روانشناسی رسید که ضریب توافق درونی آنان 74/0 به دست آمد که نشاندهنده روایی مناسب بسته آموزشی است. خلاصه جلسات در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1. خلاصه جلسات آموزش قدردانی از بدن (اقتباس از Daniels et al., 2018)
Table 1. Summary of body appreciation training sessions (as cited in Daniels et al., 2108)
جلسه |
محتوای جلسات |
اول |
معارفه اعضای گروه با یکدیگر، صحبت درباره قوانین و ساعت و روز برگزاری جلسات، بیان ضرورت قدردانی از بدن و تصویر مثبت داشتن از بدن. |
دوم |
قضاوت از بدن را با جشن بدن جایگزین کنید، توجه کنید چگونه روحیه شما تغییر میکند براساس طرز فکر شما در یک روز معین. |
سوم |
مؤلفههای قدردانی از تصویر مثبت بدن شامل احترام، افتخار، دوستداشتن و نشاندادن قدردانی از ویژگیها، کارکردها و سلامتی بدن است. |
چهارم |
پستهای رسانههای اجتماعی خود را برای نمایش پیامها و تصاویری که به شما اعتماد به نفس میدهند و باعث برقراری ارتباط سالم با بدن میشوند، اختصاص دهید. |
پنجم |
به سبک خود زندگی کنید. یکی از راههای ایجاد یک رابطه سالم با بدن، ایجاد تغییر در ظاهر و سبک شماست. |
ششم |
از چهرههای عمومی یا افراد زندگی خود الهام بگیرید که در بدن خود ایمناند و سبکهایی که شما آنها را تحسین میکنید، فقط مراقب باشید در حین انجام این کار در دام مقایسه قرار نگیرید. |
هفتم |
از توصیهگرفتن از افرادی که به نظر میرسد نظرشان درباره خوشبختی با بدن در ارتباط زیاد است، بپرهیزید. تصاویر روی جلد مجلات بهداشتی باعث ایجاد یک عزتنفس سالم نمیشوند، بیشتر آنها فقط به فکر خوشبختی هستند. |
هشتم |
مثبتبودن درونی است که بر رفتار بیرونی تأثیر میگذارد. روز خود را با تعریف و تمجید از خود شروع کنید. |
نهم |
توجه کنید وقتی نسبت به بدن خود خشن و نامهربان هستید، بلافاصله با گفتن سه نقطه قوت شخصی مانند مهربانی، اشتیاق و خلاقیت، گفتگوی مثبت را جایگزین کنید. |
دهم |
از تأییدیهها استفاده کنید. برای برخی استفاده از تصدیق میتواند هنگام تمرین مثبت بدن مفید باشد. میتوانید موارد تأیید را به طرق مختلف استفاده کنید؛ مانند اینکه آنها را در آینه با صدای بلند با اعتقاد کامل برای خود بیان کنید. |
یازدهم |
قدردانی بدن بهعنوان متغیر مهمی در هدفمندکردن فعالیتهای مربوط به رفتار خوردن و فعالیت بدنی است. |
دوازدهم |
شیوههای مراقبت از خود و یوگا تقویت تصویر بدن و پرورش تجسم مثبت شفقت به خود و خوددلسوزی به معنای هوشیاربودن، مهربانبودن و پرورشدادن مدیریت خود ایجاد انگیزه برای ورزش |
سیزدهم |
بهزیستی روانشناختی تصویر مثبت بدن با شاخصهای متعدد بهزیستی روانشناختی مثبت مانند خوشبینی، عزت نفس، مقابله فعال، رضایت از زندگی، خوشبختی ذهنی، هوش هیجانی و احساس ارتباطبودن با طبیعت مرتبط است. |
چهاردهم |
گرفتن بازخورد از شرکتکنندگان و خلاصه و جمعبندی از مطالب جلسات با مشارکت شرکتکنندگان |
برای گروه آزمایش دوم، محقق 14 جلسه 90 دقیقهای آموزش خودشفابخشی را اجرا کرد. لوید و جانسون این رویکرد آموزشی را در سال 2016 در امریکا بهصورت رسمی با عنوان کدهای شفابخش ارائه کردند. در ایران لطیفی و مروی (2020)، این رویکرد را بومیسازی و پروتکل مربوطه را تهیه و با تأیید لوید، استفاده کردند (Loyd & Johnson, 2010/1397). خلاصه جلسات این آموزش در جدول 2 ارائه شده است.
جدول 2. خلاصه آموزش خودشفابخشی (اقتباس از Latifi & Marvi, 2020)
Table 2. Summary of self-healing training (as cited in Daniels et al., 2108)
جلسه |
محتوای جلسات |
اول |
آشنایی با اعضای گروه، مشخصکردن قوانین جلسات، معرفی استرسهای موقعیتی و آموزش، سیستم ایمنی بدن |
دوم |
توضیح استرسهای فیزیولوژیک، پنهان یا خاطرات سلولی مخرب و حافظه کاذب |
سوم |
آموزش تشخیص مشکل واقعی یا کاذب، خاطرهیابی، تعارضات و سردرگمیهای فرد |
چهارم |
ریشهیابی خاطرات مخرب سلولی. معرفی (کینهجویی - اقدامات زیانبخش - باورهای غلط و احساسات منفی) |
پنجم |
اجرای تکنیک آسانسور شیشهای، حافظهیابی دربارۀ تروما و حوادث اثرگذار مهم زندگی و PTSD با توجه به نگرش فرد |
ششم |
توضیح پازل احساسات مثبت و منفی قلبی و آموزش فنون بخشش |
هفتم |
توضیح گروه اقدامات زیانبخش و عادات غلط، مخرب و آموزش روشهای تقویت اراده - آموزش حل مسئله و تغییر |
هشتم |
توضیح کدهای شفابخش اول تا چهارم شامل: عشق، شادی، آرامش و بردباری آموزش کاهش خودخواهی در مقابل عشقورزی (کاهش توقعات، مهرورزی، رفتار منصفانه و نگرش انسانی)، تفهیم شادی واقعی (توجه به تفاوتهای فردی، افزایش ارتباطات و فعالیتهای لذتبخش)، آموزش آرامش (تربیت خویشتن، مدیریت زمان، ارتباط صحیح با ذهن، تعدیل کاملگرایی)، آموزش بردباری (مدیریت خشم، نمایش بردباری، افزایش تابآوری و امید). |
نهم |
معرفی چگونگی ایجاد و تقویت کدهای شفابخش پنجم تا نهم شامل: مهربانی، خوبی، اعتماد، تواضع، خویشتنداری آموزش بهبود ارتباط و مهربانی (با خود، خدا، دیگران و طبیعت)، افزایش اعتماد (توجه به شاخص مهرطلبی، ابراز وجود مؤثر، افزایش اعتماد به نفس و خود کارآمدی) خوبی (کاهش لجبازی، پرورش مهارتهای ارتباطی و مثبتاندیشی)، تواضع (مراقبت از خود و دیگران، تقویت معنویت) درمان از دست دادن کنترل (افزایش خویشتنداری، جلوگیری از پاسخ و شناخت سندرم فردا) |
دهم |
توضیح نقش درخواست حقیقی با تمام وجود، اثرات دعا و تداوم تمرکز بر خواستهها در مسیر زندگی و توضیح شواهد علمی مربوط به دعا در خودشفابخشی |
یازدهم |
آموزش سبک زندگی متعادل: اصلاح سبک زندگی با شناخت عادات غلط و اقدامات زیانبخش، اصلاح الگوی خواب و تنظیم خوراک، نحوه خوردن و نوشیدن، تفریح، مسافرت، ورزش، نظافت و بهداشت. |
دوازدهم |
بهبود کیفیت زندگی در حیطههای سلامت و بهداشت، صمیمیت و ارتباطات، رشد علمی، رشد مالی، پیشرفت شغلی، فعالیت مفید اجتماعی |
سیزدهم |
اصلاح گفتگوی درونی، بازنگری مجدد استرس و آموزش تنفس قدرتی: بازنگری استرسهای فردی، تأکید بر خود مراقبتی مداوم در مقابل آسیبهای جسمی و روانی و مدیریت هیجانات و ارتباطات |
چهاردهم |
برنامهریزی برای ابدیت، هدفمندی معنوی زندگی و افزایش غنای درونی (مفید و مراقب خود و دیگران بودن) |
بعد از جمعآوری دادهها، بهمنظور پاسخدهی به سؤالات پژوهش، دادهها ازطریق نرمافزار SPSS24 و بهکارگیری آزمونهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.
یافتهها
نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای متغیر سن (05/0<p، 037/0=F) و یافتههای آزمون خیدو برای متغیرهای تحصیلات و وضعیت تأهل نشان میدهند بین سه گروه در توزیع این سه متغیر تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p).
در جدول ۳، شاخصهای میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن به تفکیک گروههای پژوهش و در سه مرحله پژوهش ارائه شدهاند.
جدول ۳. میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در سه گروه پژوهش در سه مرحله زمانی
Table 3. Mean and standard deviation of research variables in three research groups in three-time stages
متغیر |
مرحله |
قدردانی از بدن |
خودشفابخشی |
گروه کنترل |
|||
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
||
اشتیاق نسبت به غذا |
پیشآزمون |
20/46 |
44/4 |
13/46 |
79/3 |
73/46 |
45/3 |
پسآزمون |
46/43 |
55/2 |
33/41 |
82/4 |
40/47 |
32/2 |
|
پیگیری |
20/42 |
98/2 |
20/42 |
70/3 |
93/46 |
05/2 |
|
خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن |
پیشآزمون |
40/24 |
74/2 |
53/23 |
23/2 |
80/23 |
70/2 |
پسآزمون |
32 |
09/3 |
13/31 |
31/3 |
86/24 |
09/2 |
|
پیگیری |
46/31 |
20/3 |
30 |
44/3 |
6/22 |
41/2 |
مندرجات جدول ۳، تفاوتهایی را در اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن، گروه آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیشآزمون و در مقایسه با گروه کنترل نشان میدهد. قبل از اجرای تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر، در جهت بررسی پیشفرضهای این تحلیل، آزمون شاپیرو-ویلک بهمنظور بررسی نرمالبودن دادهها (۰۵/0>p، ۹۲/۵=F)، آزمون لوین بهمنظور بررسی برابری واریانس خطا بین سه گروه پژوهش (۰۵/0>p، ۸۶/۴=F)، آزمون امباکس برای بررسی برابری ماتریس واریانس-کواریانس (p<0/05, F=2/80 Box's M=21/19) انجام و تأیید شدند. پیشفرض کرویت ازطریق آزمون ماچلی نیز بررسی شد و نشان داد این پیش فرض رعایت نشده است (۴۱/۰=p و ۳۲۳/۰= Machly)؛ بر این اساس، مشخص میشود که میباید از تحلیل جایگزین (آزمون گرین هاوس-گایسر) استفاده شود. در جدول ۴، خلاصه نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر برای عامل درونگروهی و تعامل عامل درونگروهی و عامل بینگروهی برای متغیرهای پژوهش ارائه شده است.
|
جدول ۴. خلاصه نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر
Table 4. Summary of results of analysis of variance with repeated measurements
متغیر |
منبع اثر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
مقدار F |
سطح معناداری |
مجذور سهمی اتا |
توان آزمون |
اشتیاق نسبت به غذا |
زمان |
511/179 |
2 |
756/89 |
237/12 |
0001/0 |
226/0 |
988/0 |
گروه |
733/365 |
2 |
867/182 |
559/8 |
001/0 |
290/0 |
959/0 |
|
زمان×گروه |
689/145 |
4 |
422/36 |
966/4 |
001/0 |
191/0 |
924/0 |
|
خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن |
زمان |
311/720 |
2 |
156/360 |
266/62 |
0001/0 |
597/0 |
00/1 |
گروه |
600/775 |
2 |
800/387 |
577/30 |
0001/0 |
593/0 |
00/1 |
|
زمان×گروه |
489/362 |
4 |
622/90 |
667/15 |
0001/0 |
427/0 |
00/1 |
نتایج جدول ۴ نشان دادند در متغیر خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن، عامل زمان (001/0>p، 33/21=F)، عامل گروه (001/0>p، 55/8=F) و تعامل زمان و گروه (001/0>p، 96/4=F) معنادارند. معناداری تعامل عامل زمان و عضویت گروهی در کنار معناداری عامل گروه، نشاندهنده این است که دستکم بین دو گروه از سه گروه پژوهش در عامل خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج این جدول نشان دادند در متغیر اشتیاق نسبت به غذا، عامل زمان (001/0>p، 26/62=F)، عامل گروه (001/0>p، 57/30=F) و تعامل زمان و گروه (001/0>p، 66/15=F) معنادارند. معناداری تعامل عامل زمان و عضویت گروهی در کنار معناداری عامل گروه، نشاندهنده این است که دستکم بین دو گروه از سه گروه پژوهش در عامل اشتیاق نسبت به غذا تفاوت معناداری وجود دارد. مجذور سهمی اتا نشان میدهد 29 درصد از تفاوت در متغیر اشتیاق به غذا و 3/59 درصد از تفاوت در متغیر خودکارآمدی مربوط به وزن در سه گروه مربوط به مداخلات اعمال شده است.
جدول ۵. نتایج آزمون بونفرونی برای مقایسه دو به دو گروههای پژوهش
Table 5. Bonferroni test results for two-by-two comparison of research groups
متغیر |
منبع تغییرات |
گروه مبنا |
گروه مورد مقایسه |
تفاوت میانگینها |
معناداری |
اشتیاق نسبت به غذا |
گروه |
قدردانی از بدن |
خودشفابخشی |
733/0 |
456/0 |
قدردانی از بدن |
گروه کنترل |
067/3 |
003/0 |
||
خودشفابخشی |
گروه کنترل |
80/3 |
0001/0 |
||
مرحله آزمون |
پیشآزمون |
پسآزمون |
۸۴/۲- |
00۴/0 |
|
پیگیری |
۹۸/۲- |
01/0 |
|||
پسآزمون |
پیگیری |
۱۳/۰- |
۱ |
||
خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن |
گروه |
قدردانی از بدن |
خودشفابخشی |
067/1 |
163/0 |
قدردانی از بدن |
گروه کنترل |
333/5 |
0001/0 |
||
خودشفابخشی |
گروه کنترل |
467/4 |
0001/0 |
||
مرحله آزمون |
پیشآزمون |
پسآزمون |
۶۲/۰- |
۰۵/0 |
|
پیگیری |
۸۷/۰- |
۰۰۵/0 |
|||
پسآزمون |
پیگیری |
۲۴/۰- |
۰۸/۰ |
در جدول ۵، نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه جفتی دو گروه آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای پژوهش ارائه شدهاند. چنانکه در این جدول مشاهده میشود در متغیرهای اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن، بین گروه آموزش قدردانی از بدن و گروه آموزش خودشفابخشی با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p)؛ ولی بین گروه آموزش قدردانی از بدن و گروه آموزش خودشفابخشی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p). نتایج بهدستآمده در جدول ۵ نشان میدهند پسآزمون و پیگیری نسبت به پیشآزمون تغییرات معناداری در هر دو متغیر نشان میدهد (05/0<p).
بحث
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن بود.
نتایج پژوهش نشان دادند آموزش قدردانی از بدن مانند آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا در زنان دارای اضافه وزن اثر مثبت دارد و بدون تفاوت چشمگیری به کاهش اشتیاق نسبت به غذا منجر شدهاند. با توجه به آنکه تا کنون تأثیر آموزشهای قدردانی از بدن و خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا بررسی نشده است، نمیتوان مستقیماً استنادی به همسویی یا ناهمسویی این بخش از نتایج با مطالعات گذشته داشت؛ اما میتوان نتایج این بخش را درخصوص اثر آموزش قدردانی از بدن بهصورت غیرمستقیم همسو با یافتههای هومن و تیلکا (2018) دانست. این محققان معتقد بودند افزایش قدردانی از بدن ازطریق سرمایهگذاری کمتر در ارزشمندی شخصی براساس ظاهر و تأیید دیگران و ازطریق درگیری کمتری در خوردن غذا و مقایسه بدن میتواند با خوردن آگاهانه همراه باشد. در همین زمینه، نتایج پژوهش اندرو و همکاران (2016) نیز نشان دادند افزایش قدردانی از بدن به پذیرش بیشتر بدن و درونیشدن معیارهای درست لاغری میانجامد.
دربارۀ مکانیسم اثر آموزش قدردانی از بدن بر اشتیاق نسبت به غذا در زنان دارای اضافه وزن میتوان بیان کرد اشتیاق نسبت به غذا، تمایلات مکرر و شدید برای مصرف نوع خاصی از مواد غذایی است که ممکن است کنترلنشدنی به نظر برسد و گرسنگی فرد ممکن است تا زمانی که آن غذای خاص را دریافت نکند، برآورده نشود. اشتیاق نسبت به غذا میتواند ناشی از مؤلفههای اشتهاآور و نیز ناشی از اختلال بدریختانگاری بدن باشد و ازطریق برخی از شرایط هیجانی ازجمله فشار روانی یا واکنش روانشناختی به غذا برانگیخته شود؛ بنابراین، آموزش قدرشناسی از بدن با تمرکز بر جنبههای شناختی مثبت، تغییر نگرش و شناخت نقاط قوت و مثبت به جای تأکید بر نقاط ضعف (Fathi, 2021)، توانسته است بهواسطه افزایش نظر مطلوب درباره بدن، پذیرش بیشتر بدن باوجود نقصهای موجود، درونیشدن معیارهای درست لاغری و درنهایت، محافظت از بدن بهواسطه ردکردن آرمانهای غیرواقعی (Swami et al., 2019)، احساسات و عواطف مثبتی را نسبت به بدن افراد ایجاد کند. این روند ازطریق تکنیکهای جشن بدن، گفتوگو با بدن، ستایش بدن، تغییر در ایدئالسازی رسانهای، نوشتن نامه عاشقانه برای بدن، تمرین مثبت بدن، تقویت تصویر بدن، پرورش تجسم مثبت و پرورش مدیریت خود انجام گرفت که همگی پذیرش خود را در پی داشت. براساس الگوی پذیرش بدن، این پذیرش افراد را ترغیب میکند تا از بدن خود، قدردانی و کمتر به ظاهر خود توجه کنند که این امر باعث تسهیل در خوردن آگاهانه میشود. افزایش خوردن آگاهانه، باعث میشود تا زنان رفتارهای خوردن خود را مطابق با گرسنگیهای فیزیولوژیکی و نشانههای سیری تنظیم کنند و درنتیجه، بهتر بتوانند اشتیاق خود نسبت به غذا را کنترل کنند. به نظر میرسد این رویکرد بهواسطۀ کاهش تنش روانی ناشی از برانگیزانندههای مرتبط با بدن نیز توانسته باشد اشتیاق نسبت به غذا را در زنان دارای اضافه وزن کاهش دهد.
درخصوص اثربخشی آموزش خودشفابخشی نیز، با توجه به آنکه تا کنون تأثیر آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا بررسی نشده است، نمیتوان مستقیماً استنادی به همسویی یا ناهمسویی این بخش از نتایج با مطالعات گذشته داشت که این موضوع جنبه نوآوری پژوهش را نشان میدهد؛ اما این بخش از یافتهها با مطالعات گذشته نظیر زارعان و لطیفی (2021)، ایرانی و همکاران (2021)، سلطانی و همکاران (2020)، فروهلیچ و همکاران (2018)، نیر و کامپمن (2022)، و بریندین و بریندینا (2020) مبنی بر تأثیر آموزش خودشفابخشی در حوزههای روانشناختی که با نمونههای آماری متفاوت بررسی شدهاند، همسو بوده است. در تبیین تأثیر آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا در زنان دارای اضافه وزن میتوان بیان کرد اشتیاق نسبت به غذا بهواسطۀ محرکهای خارجی (برای مثال، تماشای تلویزیون) یا داخلی (مثلاً هیجانات مثبت و منفی) آغاز میشود. به نظر میرسد آموزش خودشفابخشی با تمرکز بر شناخت و درمان خاطرات سلولی مخرب، توانسته است بهواسطۀ آموزش کنترل محرکهای داخلی و خارجی، از برانگیختن اشتیاق نسبت به غذا جلوگیری کند. خاطرات سلولی مخرب، دانسته یا ندانسته، در بدن استرس ایجاد میکنند و سلولها را به حالت تدافعی تغییر میدهند و سیستم عصبی خودکار را از حالت تعادل، خارج و به حالت جنگ و گریز بدل میکنند و درنتیجه، احساس آشفتگی را به دنبال دارند. زنان با یادگیری تکنیکهایی چون تعالی معنوی، پرورش غنای درونی، گفتوگوی درونی، بخشش و رهاکردن کینهتوزی، یادگیری مدیریت استرسهای موقعیتی و فیزیولوژیک، تجسم خلاق و خاطرهیابی معکوس، دعا و انجام تمرینات کدهای شفابخش، توانستهاند به تعادل بیشتری در سیستم عصبی خودکار خود دست یابند و فعالیت جنگ و گریز را با ایجاد آرامش در مغز متوقف کند. نهتنها آرامش موجب کاهش اشتیاق به غذا میشود، شناخت افکار ناسالم و تمرکز بر اصلاح سبک زندگی ازجمله تنظیم ساعات خواب و بیداری و تغییر عادات غذایی و تأکید بر فعالیتهای بدنی نیز، کاهش ولع نسبت به غذا و مقاومت در برابر محرکهای بیرونی برانگیزاننده اشتیاق نسبت به غذا را در پی داشته است.
همچنین، نتایج پژوهش نشان دادند مشابه با آموزش قدردانی از بدن، آموزش خودشفابخشی بر خودکارآمدی کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن اثر مثبت دارد و منجر به افزایش کنترل وزن شده است. در ایران تا کنون تحقیقات زیادی در زمینه خودکارآمدی کنترل وزن صورت نگرفته است؛ ولی تحقیقات مشابه و همسویی در این حوزه در مطالعات داخلی و خارجی انجام شده است؛ ازجمله بررسی اثربخشی خودشفابخشی بر بهبود خودکارآمدی در ترک مواد مخدر در مردان معتاد (Marvi et al., 2022). همچنین، با نتایج مطالعهای درخصوص اثربخشی درمانهای متمرکز بر قدردانی و شفقت خود، بر بهبود نشانگان افسردگی، اضطراب و استرس و خودکارآمدی وزن در زنان مبتلا به اختلال خوردن (Taher-Pour et al., 2019) نیز همسویی درخور توجهی یافت شده است.
دربارۀ مکانیسم اثر آموزش قدردانی از بدن بر خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن میتوان بیان کرد این دوره آموزشی به دنبال آن بود تا به زنان آموزش دهد پیامهای دریافتی دربارۀ خود را مجدد، ارزیابی و آنان را برای رد پیامهای منفی توانمند کنند (Bailey et al., 2015). آموزش قدردانی بدن بهواسطۀ تکنیکهای گفتوگو با بدن، ستایش بدن، تغییر در ایدئالسازی رسانهای، تمرین مثبت بدن، تقویت تصویر بدن، پرورش تجسم مثبت و پرورش مدیریت خود به زنان آموخت که شناخت و رفتار خود را نسبت به بدنشان عوض کنند (Lambert et al., 2016) و با کاهش تمرکز بر تصویر بدن و حرکت به سمت قدردانی از بدن، با تغییر در نحوه مشاهده و پرداختن به تصویر بدن، نگرش خود را نسبت به خودشان تغییر دهند (Swami et al., 2019). آموزش قدردانی از بدن به زنان آموخت بدن خود را بپذیرند و نگرش کلی عشق و احترام را نسبت به بدن خود داشته باشند. به این ترتیب، افراد ارتباط متفاوت و سازگارانهتری با بدن خود برقرار میکنند و درنتیجه، فرد خودکارآمدی بالاتری در رابطه با کنترل وزن خود احساس میکند.
در تبیین تأثیر آموزش خودشفابخشی بر خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن میتوان بیان کرد خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن زمانی بهبود مییابد که باور شخص نسبت به تواناییهایش در فعالیتهای مرتبط با کاهش وزن اصلاح شود. به نظر میرسد بـا توجـه بـه اصـول اصـلی آموزش خودشفابخشی که مبتنی بر تعالی روح، مراقبـه و انجام پیوستۀ تمرینات کدهای شفابخش، دعای خالـصانه و درخواست شفا از خداوند و ایجاد و تقویت فضیلتهایی همچون آرامش، شادی، خویشتنداری، اعتماد و اصلاح سبک زندگی است، احتمالاً این عوامل توانستهاند موجب تأثیر این روش درمانی بر خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن شوند. آموزش خودشفابخشی با بیان این نکته که فقط ژنها، هورمونها و انتقالدهندههای عصبی بدن و ذهن را کنترل نمیکنند، بلکه باورها هستند که بدن، ذهن و درنتیجه، زندگی افراد را کنترل میکنند، باعث میشود تا زنان تحلیل بیشتری بر خاطرات سلولی مخرب و افکار خود داشته باشند (Irani et al., 2021). همچنین، افکار مثبت، تنها زمانی تأثیر زیادی بر رفتار و سیستم عصبی خواهند داشت که در هماهنگی با برنامههای حافظۀ پنهان قرار گیرند؛ بنابراین، این رویکرد با ایجاد تمرینهای جسمی، علاوه بر تمرینهای ذهنی، بـه افراد این اعتقاد را میدهد که چگونه باورهای مثبت و منفی بیولوژیک خود را کنترل کنند و از این طریق، برای خلق زندگی سالم و شاد تلاش کنند و به این صورت بر خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن تأثیر داشته است.
مهمترین محدودیتهای پژوهش حاضر عبارتاند از اینکه درمجموع، با توجه به آنکه پژوهش حاضر دربارۀ زنان دارای اضافه وزن شهر اصفهان انجام شده است، در تعمیم نتایج بر سایر جوامع میباید جوانب احتیاط را رعایت کرد. پیشنهاد میشود در مطالعات آینده اثربخشی این دو درمان در سایر جوامع مانند افراد کاندید جراحی زیبایی یا زنان با اختلال بدریختانگاری و نیز در سایر شهرها اجرا شود. براساس یافتههای پژوهش به متخصصان حوزه کاهش وزن پیشنهاد میشود بهمنظور کارآمدکردن برنامههای کاهش وزن، با استفاده از آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی با افزایش خودتوانمندسازی در کنترل هیجانات، میتوان گامهای مؤثری در کنترل اشتیاق نسبت به غذا و افزایش خودکارآمدی مربوط به وزن زنان در جامعه برداشت.
[1]. food cravings
[2]. Cox
[3]. Homan & Tylka
[4]. Andrew
[5]. self-healling
[6]. Loyd & Johnson
[7]. food craving questionnaire
[8] . Meule
[9]. weight efficacy life-style questionnaire
[10]. Clark
[11]. Daniels