Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Payame Noor University, Mahallat, Iran.
2 Professor, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Research Institute and University. Qom, Iran.
Abstract
Keywords
بیماریهــای قلبی - عروقــی با 11 میلیون مرگ در ســال، مهمترین علت ناتوانی و مرگ در جهان معرفی شدهاند (2017،Alrawi& Alrawi). بر طبق گزارش بهداشت جهانی بیماریهای مزمن، علت 70% این مرگومیرها در ایران است که از این تعداد 42% مرگها به دنبال بیماریهای قلب و عروق است که از بین بیماریهای عروقی، بیماری شریان کرونر شایعترین علت مرگ است (Behrad et al., 2015). در دهــه اخیر میزان مرگومیر ناشــی از این بیماریها در ناحیه خاورمیانه، نسبت به سایر نقاط جهان بهجز آفریقا، افزایش چشــمگیری یافته اســت (2018،World Health Organization WHO). تعداد بسیار زیادی از بیماریهای عروق کرونری[1] (CHD) که به درمانهای دارویی پاسخ نمیدهند، تحت جراحی پیوند عروق کرونری[2] (CABG) قرار میگیرند (Amjadian et al., 2017). جراحی قلب بهعنوان یک حادثه مهم در زندگی افراد میتواند باعث اختلال در عملکرد جسمانی و روانی فرد شود. این عمل جراحی همراه با واکنشهای روانی ازجمله استرس، اضطراب و افسردگی است که بهعنوان عوامل برهمزننده در درمان بیماران بر کیفیت زندگی بیماران، بهبودی پس از عمل، بازدهی عمل جراحی و میزان مرگ پس از عمل تأثیرگذار است (Turk-Adawi et al., 2018).
در ایران نزدیک به 65/0 بیماران، آشفتگی هیجانی را پس از جراحی و مداخلات پزشکی تجربه میکنند (Agha Yousefi et al., 2012). این در حالی است که نقش اضطراب بهعنوان عاملی مزاحم در روند درمانی شناخته شده است (Janowski & Łucjan ,2012) و بیماری که تحت عمل جراحی باز قرار میگیرد، به دلایل مختلف ازجمله دردهای شدید قفسه سینه، خستگی، ترس از مرگ، معلولیتهای احتمالی یا تجربه، دچار اضطراب میشود و این اضطراب سبب افزایش دردهای پس از عمل (Allen et al., 2018) میشود. درواقع، نوع این هیجانات و شکل این ناهماهنگیها هستند که بیثباتی ضربان قلبی را در این بیماران به وجود میآورند و میتوانند هدف مداخلات روانشناسی سلامت قرار گیرند (2011 Delaney et al.,).
ترس از مرگ، معلولیت و کاهش دامنه حرکتی به دنبال ادامهیافتن علایم، به این اضطراب دامن میزند (Allen et al., 2018). اضطراب میتواند علایم فیزیکی و روانی مختلفی را ازقبیل تپش قلب، افزایش فشار خون، ناتوانی در تمرکز، بیخوابی و ترس از پیامدها را ایجاد کند. بیشتر مرگومیرهای ناشی از بیماریهای قلبی به دنبال اضطراباند (Roest et al., 2010). در تحقیقاتی، وجود اضطراب در بیماران قلبی با افزایش دو برابری مرگ در آنها همراه بوده است (Watkins et al., 2013). همچنین، گزارش شده است که بیش از 40% بیماران در هفته اول پس از جراحی، اضطراب را تجربه میکنند(2017،Alrawi & Alrawi).
رامش و همکاران (2017) اضطراب بیماران تحت جراجی بایپس را در 73% بیماران، متوسط گزارش کردند (Ramesh et al.,2017).
با توجه به نقش تأثیرگذار هیجانات منفی و ادراکات شناختی بر سیستم قلبی-عروقی، درمانی درخور شرایط بیماران لازم است تأثیر این فاکتورها را تعدیل کند؛ اما درمانهای رایجی که در این اختلال بهطور معمول استفاده میشوند، ازجمله دارو، رژیمهای غذایی و فعالیتهای ورزشی، بیشتر معطوف بر کاهش عوامل خطرساز سنتی CHD است و معمولاً ویژگیهای ثانویه مربوط به بیماری را هدف قرار میدهند تا خود بیماری. هرچند این نوع مداخلات در پیشگیری از وخامت بیماری موفقیتآمیز بودهاند، بهطور خاص بر تعدیل واکنشدهی هیجانی بیماران و یا تقویت هماهنگی روانی _ فیزیولوژیک معطوف نبودهاند (Amjadian et al., 2017).
زمانی که فردی تشخیص یک بیماری مزمن و تهدیدکننده زندگی را دریافت میکند، سؤالات وجودی و معنایی، ذهن او را درگیر میکنند (Hadadi Kohsar et al., 2018).
به نظر میرسد مداخلهای که به تعدیل هیجانات بیماران کمک میکند، رواندرمانگری درمان چندبعدی معنوی[3] است که در قالب درمانگری لازاروس علاوه بر بعد ظاهری شخصیت (رفتار[4]، عاطفه[5]، حس[6]، تجسم[7] یا تصویرپردازی ذهنی، شناخت یا تفکر[8]، روابط بینفردی[9] و بعد بیولوژیک یا سبک زندگی[10])، بعد معنوی را نیز مورد توجه قرار میدهد (Richard & Bergin, 2004). هرچند در درمان چندوجهی[11] لازاروس (2008)، این ابعاد بهعنوان بعدی مستقل اما متعامل در نظر گرفته میشود، در درمان چندبعدی معنوی همه آنها با فعالسازی معنوی شکل متفاوتی به خود میگیرد و هر یک از این وجوه میتوانند بعد معنوی داشته باشند (2016، Jonbozorgi). همه آنها اعمال ارادی هستند و در قالب تعریف عمل قرار میگیرند؛ زیرا واجد فرآیندهایی هستند که امکان شروع و اتمام آنها بهطور ارادی وجود دارد. گذشته از این، فعالسازی بعد معنوی میتواند همه آنها را تحت مدیریت و اصول مربوط به آن به بهویژه خودنظمجویی تعالیجویانه ببرد و به آنها وحدت بدهد (Khayatan Mostafavi et al,2019). سلامت روانی در گرو وحدتیافتگی همه این اشکال از عمل در جهت هدف سعادت یا فلاح انسان است (Jonbozorgi, 2016). درواقع آسیبشناسی انسان، به فعال و یا غیر فعال بودن این بعد معطوف است. نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه نیز مؤید این مدعاست: آموزش معنویت باعث کاهش تنیدگی روانی و افزایش تحمل پریشانی و تابآوری شده است (Babamohamadi et al, 2019). راجرز در سال 1980 میگوید: تجربههای ما در درمان و در گروهها بهوضوح دربرگیرنده جریانی خودفرارونده، غیر قابل توصیف و معنوی است (234Rajers as cited in Pargament, 2011). نتایج حاصل از مطالعات معنویت درمانی در طول سالهای 1984 تا 2005 نشان داده است که معنویت درمانی اثرات مفیدی در افراد با مشکلات روانی ازقبیل اختلالات خوردن، استرس، اضطراب و افسردگی دارد (Smit et al., 2007). نتایج مطالعات نشان میدهند معنویت درمانی باعث کاهش علایم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب شده است (Hadadi Kohsar et al,2018). پژوهشها نشان دادند افراد با عقاید معنوی که از باورهایشان در سازگاری با بیماری و استرسهای زندگی استفاده میکنند، دارای نگرشهای مثبت و کیفیت زندگی بهتریاند (Taghizade et al,2018). نتیجه مطالعهای نشان داد مراقبت معنوی در بیماران عروق کرونر موجب کاهش استرس و رهایی از فشارهای روحی روانی ناشی از بیماری میشود و بهصورت غیرمستقیم به روند درمان و بهبود وضعیت سلامت بیماران کمک خواهد کرد (Maleki Gholandoz et al, 2020).
براساس مطالعات صورتگرفته در زمینه مداخلات معنوی مذهبی در بین بیماریهای قلبی (Bekk-Hansen et al., 2014؛ Mills et al., 2015) به نظر میرسد در نظر گرفتن نیازهای معنوی بیماران در فرایند درمان با بالابردن سطح سازگاری، پیشآگهی بهتری را ترسیم خواهد کرد؛ به گونهای که سلامت معنوی یکی از ابعاد مهم سلامت در انسان محسوب میشود (Ai AL et al.,2007).
ضرورت انجام این پژوهش از آنجایی حس شد که درمانهای معنوی بهکاررفته در پژوهشها، اکثراً از دو حالت خارج نبودهاند؛ دسته نخست، مطالعاتیاند که مداخلات طراحیشدۀ آنها فقط دربرگیرندۀ یک بعد معنوی است که آن هم با تعریفی مبهم و غیر عملیاتی همراه بوده و بدیهی است اثربخشی آن در هالهای از ابهام باشد؛ چون در کنار سایر مداخلات به کار رفته است؛ برای مثال، مطالعه زیلا وان و همکاران (2008) از این دسته است. دسته دوم آنهایی است که مداخله مذهبی - معنوی آنها براساس مدیتیشن شرقی استوار بوده است نه مداخلات متناسب با فرهنگ ما؛ مانند مطالعه زامارا، اشنایدر و باسقینی (1996). این موارد نشاندهندۀ آن است که اینگونه مداخلات برای کاهش مشکلات روانشناختی بیماران، مثل استرس، اضطراب و افسردگی، بیشتر براساس عناصر کلی معنویت مانند دعا، نیایش با تمرکز بر درمان شرقی است و همه ابعاد زندگی فرد را در بر نمیگیرد و تنها تکرار مدلها و فنون هستند (Amjadian et al., 2017)؛ به طوری که تنها یک بعد از زندگی چندبعدی فرد را پوشش میدهد؛ بنابراین، به نظر میرسد در حوزه بیماریهای پزشکی، بهویژه بیماران قلبی پژوهشهای اندکی با توجه به درمان معنوی منطبق با فرهنگ ما صورت گرفته است؛ بنابراین، هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی بر اضطراب بیماران پس از جراحی بایپس قلبی بود.
روش
ابزار سنجش: مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (21DASS-):[12] این آزمون فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس 42 مادهای لاویباند و لاویباند (1995) است که برای اندازهگیری افسردگی، اضطراب و استرس به کار میرود. این آزمون یک فرم کوتاه 21 سؤالی دارد که روایی و اعتبار فرم کوتاه این آزمون (21DASS-) بر جمعیت ایرانی مطالعه شد و نتایج آن نشان میدهند ابزار مناسبی است (Besharat , 2008). بشارت ضرایب آلفای کرونباخ این آزمون را در نمونهای از جمعیت عمومی (278)، 87/0 برای افسردگی، 85/0 برای اضطراب و 89/0 برای استرس و 91/0 برای مقیاس کل گزارش کرده است. این ضرایب در نمونههای بالینی، 89/0 برای افسردگی، 91/0 برای اضطراب و 87/0 برای استرس و 93/0 برای مقیاس کل است. هر یک از خردهمقیاسهای DASS شامل 7 سؤال است که نمره نهایی هر کدام ازطریق مجموع نمرات سؤالهای مربوط به آن به دست میآید. هر سؤال از صفر (اصلاً دربارۀ من صدق نمیکند) تا 3 (کاملاً دربارۀ من صدق میکند) نمرهگذاری میشود. از آنجا که 21DASS- فرم کوتاهشده مقیاس اصلی (42 سؤالی) است، نمره نهایی هر یک از این خردهمقیاسها باید 2 برابر شود (Besharat، 2008).
روش اجرا و تحلیل: پس از جایگزینی تصادفی بیماران در دو گروه آزمایش و کنترل، پیشآزمون اجرا شد. بیماران گروه آزمایش در کنار دریافت مراقبت عادی پزشکی، 10 جلسه 90 دقیقهای درمان معنوی را دریافت کردند و در این مدت، گروه کنترل تنها از مراقبتهای پزشکی بهره بردند.
در شروع درمان، مقیاس DASS-21 تکمیل شد و بهعنوان ارزیابی خط پایه ثبت شد. جلسات به شکل گروهی و بهصورت مباحثهای، همراه با پاورپوینت و مثالهای واقعی از زندگی، شروع و ادامه یافت. جلسات به مدت 10 هفته و با مدت 90 دقیقه تشکیل میشد. در این گروه نیز با کمک تکالیف خانگی، از درک درست مطالب ارائهشده، اطمینان حاصل میشد. در پایان ده جلسه نیز میزان اضطراب ارزیابی شد. درنهایت، برای تحلیل دادهها از آزمون اندازهگیری مکرر و نرمافزار SPSS-20 استفاده شد.
همچنین، برای پیگیری نتایج مداخله، در فاصله 1 ماه و 3 ماه بعد از پسآزمون، میزان اضطراب مجدداً ارزیابی شد.
ایجاد تغییرات شناختی، رفتاری و اجتماعی است که بهنظر، ریسک فکتورهای ایجاد بیماری عروق کرونری بودند، هدف درمان قرار گرفت و با بهرهگیری از این مداخله درمانی، هم تغییراتی در تجربه بیمار و هم در شاخصهای عینی به وجود میآید (جدول 1).
جدول 1. بسته درمان چندبعدی معنوی خداسو (فعالسازی شناختی ادراک از مبدأ) (با اقتباس از مدل اصول درمان چندبعدی معنوی جانبزرگی، 1394)
Table 1: Khodasu's multidimensional spiritual therapy package (cognitive activation of perception from the origin) (adapted from the model of principles of multidimensional spiritual therapy by Janbzorgi, 2015)
جلسات |
هدف |
محتوا |
جلسه اول |
مفهومسازی حوزه ادراکی خود |
معارفه و افزایش امید به درمان جلب رضایت فرمولبندی قرارداد درمانی هدفگذاری مبتنی بر مشکل و هدفگذاری معنوی - هدفگذاری میتواند در سطح ایجاد تعادل باشد یا در سطح عمیقتر ایجاد زمینه تعالی خواهی - هدفها باید دقیق، قابل اندازهگیری، دردسترس، واقعی و قابل زمانبندی باشد هدفها به شاخصهای قابل اندازهگیری روزانه یا ... تبدیل میشوند |
جلسه دوم |
تسویه چهارراه ذهن و بدن |
میدانم درست است پس رویآوری میدانم غلط است پس رویگردانی خودنظمجویی (نمیدانم پس ایست( در رابطه با حوزههای ادراکی چهارگانه مبدأ، غایت، هستی و خود صحبت شد و با استفاده از فن جزیره[13]، سؤالاتی مانند من کیستم؟ چگونه به این مکان آمدم و کجا میروم؟ در ذهن آنها شکل گرفت و به چالش کشیده شد. انجام کاربرگ |
جلسه سوم |
اعتماد به عقل |
بحث: اگر عقل به این خوبی تشخیص میدهد، چرا ما به او اعتماد نمیکنیم؟ جمعبندی: راههای اعتماد به تشخیصگر درونی تمرین و انجام کاربرگ |
جلسه چهارم |
موانع عقل |
چه شرایطی باعث میشود ما نتوانیم به تشخیص عقل عمل کنیم؟ شناخت موانع عقل انجام کاربرگ |
جلسه پنجم |
نجات عقل |
آموزش و اصلاح الگوهای درست خواب، تغذیه، ورزش و روابط جنسی، شناخت ساختار تفکر شناخت خطاهای منطقی شناخت و تغییر افکار میانی و قواعد و اصول منفی یا غیرمعنوی شناخت و تغییر افکار بنیادین و انجام کاربرگ |
جلسه ششم |
حوزه ادراکی خود |
بر روی حوزه ادراکی خود و اینکه بازخوردها و تجربهای که دیگران از ما دارند، کاملاً از حقیقت درونی فرد مجزا است. |
جلسه هفتم |
پذیرش برای دستورالعملها و سبک زندگی |
کار بر روی حوزه ادراکی خود با محوریت عبد و اینکه جلوه ظهور خداوند است و بهتنهایی و به شکلی مستقل، ماهیتی ندارد. |
جلسه هشتم |
حوزه ادراکی هستی |
کار بر روی حوزه ادراکی هستی و هوشیاری نسبت به تصور از دنیا و نیز مراقبت از چهارسوی معنوی[14] |
جلسه نهم |
آرامسازی و کار بر روی هیجانات |
کار بر روی هیجانات و نیز احساساتی مثل ارزشمندی، معنادهی نسبت به مفاهیم کلیدی |
جلسه دهم |
حوزه روابط با دیگران |
کار بر روی خطاهای رایج منطقی تأثیرگذار بر روی هیجانات و روابط با اطرافیان |
یافتهها
برای ارزیابی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی بر اضطراب، 30 بیمار مطالعه شدند که از این تعداد 81/66 درصد مرد و 19/33 درصد زن بودند. بیشترین فراوانی مربوط به گروه سنی 69-60 (7/45) و کمترین فراوانی مربوط به دامنه سنی40–49 (8/15) سال بود. 3/89٪ بیماران متأهل و 8/92٪ افراد غیر شاغل بودند. در جدول 2، میانگین و انحراف از استاندارد اضطراب قبل و بعد از آزمون و پیگیری افراد هر دو گروه بررسی شده است. با توجه به جدول 2، بین دو گروه آزمون و کنترل، تفاوت معنیداری در متغیرهای جمعیتشناختی و دادههای بالینی در خط پایه وجود ندارد.
جدول 2. میانگین و انحراف استاندارد اضطراب در گروهها
Table 2. Mean and standard deviation of anxiety in groups
متغیر |
گروه |
پیشآزمون |
پسآزمون |
پیگیری یکماهه |
پیگیری سهماهه |
|||||
|
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
||
اضطراب |
آزمایش |
66/16 |
69/3 |
60/5 |
72/1 |
32/5 |
79/1 |
73/6 |
54/1 |
|
کنترل |
95/18 |
39/3 |
20/16 |
52/3 |
33/14 |
25/2 |
2/13 |
82/1 |
||
جدول 2 میانگین متغیر وابسته اضطراب در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه و سهماهه دو گروه چندبعدی معنوی و گروه کنترل را نشان میدهد. همانگونه که مشاهده میشود در گروه آزمایش بین میانگین و انحراف استاندارد اضطراب در پیشآزمون و پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد؛ ولی تفاوت معنادار در نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروه کنترل دیده نشد.
برای بررسی همگنی واریانس متغیر وابسته اضطراب در گروههای مورد پژوهش، از آزمون لوین استفاده شده است. نتایج آزمون لوین در پسآزمون متغیر وابسته با توجه به سطح معناداری (05/0p<) فرض همگنی رد نشد.
آزمون موخلی فرض کرویت را رد کرد. پس از مشخصشدن (Machly’s=721/0 , P= 2/0) اینکه بین گروه آزمایش و کنترل در نمرات پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه و سهماهه تفاوت معناداری وجود دارد، نتایج آزمون اثرات بین آزمودنی بررسی میشود؛ اما قبل از آن نیاز است تا مفروضه آزمون همگنی واریانس لوین بررسی شود.
در آزمون لوین برای هیچیک از عاملهای درونگروهی آزمون F معنادار نیست و این نشان میدهد مفروضه همگنی واریانس در بین گروههای مستقل برقرار است.
F₍1,28 ₎=048/0 , P پیشآزمون (953/0=
)F₍1,28 ₎=975/6 , P پسآزمون (2/0 =
)F₍1,28 ₎=895/0 , P پیگیری یکماهه (416/0=
)F₍1,28 ₎=308/2 , P پیگیری سهماهه (112/0 =
بنابراین، میتوانیم به اثرات بینگروهی بپردازیم.
جدول 3. تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر برای مقایسه دو گروه (گروه معنوی، گروه کنترل) در چهار مرحله
Table 3. Repeated measurement variance analysis for comparing two groups (spiritual group, control group) in four stages
|
متغیر وابسته |
مجموع مجذورات |
Df |
میانگین مجذورات |
F |
P |
η |
زمان |
اضطراب |
689/23301 |
1 |
689/23301 |
782/1 |
001/0 |
977/0 |
گروه |
اضطراب |
606/728 |
2 |
606/728 |
730/55 |
001/0 |
726/0 |
خطا |
اضطراب |
100/549 |
42 |
074/13 |
|
|
|
نتایج جدول 3 نشان دادند در نمرات اضطراب بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه و سهماهه تفاوت معناداری وجود دارد.
جدول 4: اختلاف میانگین مقایسه گروه معنوی و کنترل در چهار مرحله (پیشآزمون، پسآزمون، پیگیری یکماهه و سهماهه)
Table 4: The average difference between the spiritual group and the control group in four stages (pre-test, post-test, follow-up of a monthly and quarterly)
متغیر شاخص |
گروه |
مراحل پژوهش |
تفاوت میانکین |
سطح معناداری |
اضطراب |
معنوی |
پیشآزمون – پسآزمون |
067/11 |
001/0 |
پس-پیگیری 1 ماهه |
533/0 |
1/0 |
||
پس-پیگیری 3 ماهه |
267/0 |
2/0 |
||
پیگیری 1- پیگیری 3 ماهه |
24/0 |
1/0 |
||
|
کنترل |
پیش – پسآزمون |
4/0 |
2/0 |
|
|
پس-پیگیری 1 ماهه |
867/1 |
1/0 |
|
|
پس-پیگیری 3 ماهه |
3 |
06/0 |
|
|
پیگیری 1- پیگیری 3 ماهه |
267/2 |
06/0 |
نتایج جدول 4 نشان دادند تفاوت نمرات اضطراب در پیشآزمون - پسآزمون گروه آزمایش (067/11 F=) ازنظر آماری معنادار است (05/0p<). نمرات پسآزمون با پیگیری یکماهه ازنظر آماری معنادار نبود. همچنین، تفاوت نمرات اضطراب در پیگیری یکماهه با پیگیری سهماهه (24/ 0 F=) است که ازنظر آماری معنادار نبود (05/0<p).
همچنین، در گروه کنترل تفاوت نمرات اضطراب در پیشآزمون - پس آزمون 4/0 است که ازنظر آماری معنادار نیست (05/0< p).
بحث
در این پژوهش، اثربخشی درمان چندبعدی معنوی بر کاهش اضطراب بیماران پس از جراحی بایپس بررسی شد که این اثربخشی از لحاظ آماری معنادار بود. یافتهها نشان دادند پس از یک مداخله 10 جلسهای، اختلاف معناداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل در اضطراب بیماران وجود داشت. دادههای مربوط به اضطراب بیماران نشاندهندۀ کاهش نمرات بود. میانگین نمرات اضطراب آنها قبل از انجام مداخله درمانی در طبقه شدید (66/16) قرار میگرفت و پس از انجام مداخله درمانی، به سطح خفیف (6/5) کاهش یافت. این در حالی است که نمرات گروه کنترل از سطح شدید در پیشآزمون (95/18) تغییر معناداری در پسآزمون (20/16) نداشته است.
نتایج این پژوهش مطابق با یافتههای پیشین در ارتباط با تأثیر درمان معنوی بر کاهش اختلالات هیجانی ازقبیل اضطراب است (Hadadi Kohsar؛ et al 2018؛Zamarra et al,1996؛Amjadian et al, 2017). دلیل این کاهش در گروه آزمایش انسجامی است که بیمار در رابطه با خود، مبدأ، هستی و دیگران در طول دوره درمانی کسب کرده است و او را از عملی رها میسازد که با منشأ مبهم یا متناقض با اعمال دیگر باشد. اضطراب، نتیجه ادراک تهدید مبهم درونی و تعارض است (Janbozorgi, 2019) که انسجام عمل انسان و تسلط او بر مشکلاتش را کاهش میدهد؛ در حالی که فعالسازی مسیر معنوی (ذکر) آرامش در پی دارد، سلامت روانی فرد را افزایش میدهد (Janbozorgi,2016) و ثبات هیجانی ایجاد میکند. درمان چندبعدی معنوی درصدد است نگاه فرد را به امور و اعمال خود در چارچوب فضای ادراکی گسترش دهد و با فعالسازی عقلانیت خداسو، آن را خدامحور یا توحیدی کند تا بتواند بر مشکلات خود غلبه کند (Khayatan Mostafavi et al, 2019).
اینکه ضمن ثابتبودن قوانین دنیا و اینکه همهچیز دست انسان نیست، اختیاراتی را در جهت سلامت و ابتلا به بیماری جسم و روانشناختیاش در اختیار دارد و با در دست داشتن این کنترل در جهتی سالم میتواند حرکت کند، از اضطرابش کاسته میشود. زمینه وجود اضطراب به دلیل ابهام بسیاری از مسائلی است که انسان با آن دست و پنجه نرم میکند. طی این دوره، با تبیین معنوی و ارتباط آن با بیماری و به شکلی ظریف با تعداد ضربان قلبیشان، دورهای جدید از زندگی را تجربه میکنند. ناشناختهها، ابهام را به وجود میآورند و ابهام در ذهن بیمار، اضطراب را به وجود میآورد؛ بنابراین، سعی شد شناختی ضمنی در رابطه با نشانههای بیماری، علل نشانهها، ریشه برخی رفتارهایی که به این علایم دامن میزنند و تأثیر این نوع رفتارها در پیشآگهی بیماری را با نگاه معنوی ایجاد کنیم تا ابهامات موجود برطرف شود.
مراقبت معنوی بهعنوان مهمترین عامل کمککننده برای رسیدن به تعادل در حفظ سلامتی و مقابله با بیماریها شناخته میشود و پیشرفت در بهبودی را سرعت میبخشد. مراقبت معنوی، با تولید عواطف مثبت، سبب عملکرد مطلوب دستگاههای فیزیولوژیک ازقبیل دستگاه قلبی عروقی ازطریق دستگاه عصبی خودمختار میشوند. اگر فرد، بیمار باشد، از این طریق میتوان به بهبودی او کمک کرد و اگر سالم باشد، این امر در ارتقای سلامت او مؤثر است (Bahrami Ehsan et al, 2019, Anvari & sardary, 2019).
نتایج مطالعه آی آل و همکاران (2007) بر 309 بیمار قلبی در مرکز پزشکی دانشگاه میشیگان نشان داد افرادی که از مقابلههای معنوی در زندگی روزانه خود استفاده میکنند، افسردگی و اضطراب کمتری دارند و سریعتر به بهبودی دست مییابند (Ai AL et al, 2007). مطالعه دیگر بلاچر و همکاران بهمنظور بررسی ارتباط دیسترس روانی با سلامت معنوی در 46 بیمار قلبی نشاندهندۀ ارتباط معکوس بین نمره سلامت معنوی، اضطراب و افسردگی بیمارستانی است؛ ولی این نتایج با مطالعات دلانی در تباین است. او و همکارانش در بیماران قلبی نشان دادند در مداخله معنوی یکماهه، افزایش میانگین چشمگیری در نمره کلی کیفیت زندگی داشتند؛ اما تغییرات چشمگیری در نمره اضطراب و افسردگی دیده نشد که این با نتیجه مطالعه حاضر همخوانی نداشت (Delaney et al, 2011)؛ البته میتوان عدم تأثیر این درمان را در این گروه، مرتبط با عدم تجربه و درونینکردن آن دانست؛ زیرا زمانی که فرد معنویت را در وجودش تجربه نکرده باشد، از فواید واقعی آن بهرهمند نمیشود. همچنین، اگر این اعتقادات از اعتقادات دیگران باشد، آن هم دیگران متعددی که در کنار فرد زندگی میکردهاند، عدم انسجامِ آن، نمیتواند اضطراب و افسردگی را بهبود دهد؛ زیرا عدم انسجام، ایجاد تنش و اضطراب میکند نه اینکه درمانکننده باشد. همچنین، اگر کسب این اعتقادات بدون تجربه شخصی و از روی اجبار صورت گیرد، نتیجهای جز انزجار، خشم و چندلایگی برای فرد ندارد و درنتیجه، ایجاد تنش، اضطراب و افسردگی و اختلالات جسمی میکند. محققان دانشگاه هاروارد، نشان میدهند معنویت نهفقط ریشه در عقیده فرد، ریشه در تجربه او نیز دارد. اگر شخصی فقط اعتقاد داشته باشد ولی تجربه نکرده باشد، بسیاری از فواید جسمی و روانی معنویت را از دست میدهد (Amjadian et al,2017).
در صورت عدم حضور تجربه معنوی در زندگی، منابع تنشزا در درازمدت، فرسودگی روانشناختی و جسمانی به دنبال دارد و فرد را از واکنش کارآمد ناتوان میسازد. در کنار واکنشهای فیزیولوژیک، فرد مکانیسمهای ناکارآمدی مثل مصرف سیگار، پرخوری، کاهش فعالیت بدنی، کاهش استراحت و تفریح را نیز تجربه میکند که به بیماری قلبی چند قدم نزدیکتر میشود؛ بنابراین، تعجبآور نیست که ناتوانی در اختلال ادراکشده، او را به سمت ارزیابیهای منفیتر از استرسورها، خستگی، فقدان انرژی، خصومت، افسردگی، بیاعتمادی، گوش به زنگ بودن و برانگیختگی دائمی فیزیولوژیک (اضطراب) سوق دهد. این علایم بالینی در سطح روانشناختی و جسمانی نشاندهندۀ فرسودگی بدن و فروماندگی عملکرد طبیعی و سالماند و وقتی روی میدهند که بیمار قادر نیست آن را اداره کند.
این مطالعه نیز همانند سایر مطالعات محدودیتهایی داشته است که علاوه بر این، ملاکهای ورودی خاصی که برای شرکت بیماران در این پژوهش وجود داشت، محدودیتهایی را در زمینه تعمیم نتایج بهدستآمده به وجود میآورد. همچنین، با توجه به تعداد متغیرهای پژوهش و اینکه مدت زمان نسبتاً کوتاهی از عمل جراحی بیماران میگذشت و با در نظر گرفتن حال عمومی بیماران، امکان اضافهکردن متغیرهایی مثل تبعیت از درمان و ابعاد ادراک بیماری موجود در نظریه لونتال، دور از واقعیت بود، بنابراین پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی دربارۀ اثربخشی درمانهای چندبعدی معنوی و سایر درمانهای شناختی رفتاری، این متغیرها نیز برای پیگیری دقیقتر مسئله لحاظ شوند.
[1]. Coronary Heart Disease (CHD)
[2]. Coronary Artery Bypass Graft Surgery (CABG)
[3]. Spiritually Multidimensional Psychotherapy( SMP)
[4]. behavior
[5]. affect
[6]. sense
[7]. magery
[8]. cognition
[9]. interpersonal relationship
[10]. drag/ biology or life style
[11]. multimodal therapy
[12]. Depression Anxiety and Stress Scale
.[13] در این فن برای خنثیکردن اثرات یادگیریها در خداچنداره و تبدیل آن به خداپنداشت با کمک تصویرپردازی از مراجع خواسته میشود خودش را در جزیرهای تصور کند که تنهای تنهاست و چیزی به خاطر نمیآورد. اینکه چه حسی نسبت به خودش دارد، چطور با محیط ارتباط برقرار میکند و چطور با سؤالاتی دربارۀ من کیستم و از کجا آمدهام، پاسخ میدهد (درمان چندبعدی معنوی، دکتر جانبزرگی).
.[14] مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ.