Document Type : Research Paper
Authors
1 M.A in General Psychology, Department of Psychology and Counselling, Faculty of Humanistic Science, Arak University, Arak, Iran
2 Assistant Professor, Department of Psychology and Counselling, Faculty of Humanistic Science, Arak University, Arak, Iran
Abstract
Keywords
بهزیستی روانشناختی[1] مفهوم گستردهای است که شرایط عاطفی و روانی، رضایت کلی از زندگی و میزان رضایت از کار را به تصویر میکشد و بهنوعی به اثربخشی و کارایی روانی فرد اشاره دارد (Obrenovic et al., 2020). به اعتقاد بوسری [2](2015) بهزیستی، مفهومی گسترده است که فقط شامل عوامل منفی نیست؛ بلکه به عوامل مثبتی اشاره دارد که با موفقیت، شادی و سلامتی وصف میشود و با وضعیت رضایتبخش و زندگی خوب همراه خواهد بود. تجربه هیجانات مثبت، گسترش هدف و حس خودمختاری، توانایی مشارکت در کار و تفریح، برقراری روابط معنیدار با دیگران، بیانکنندۀ مفهوم بهزیستی از دیدگاه گورل[3] (2009) است. مفاهیم احساسات مثبت و رضایت عمومی از زندگی، بهزیستی را شکل میدهند؛ بنابراین، احساس بهزیستی بالا با تجربه هیجانات مثبت و ارزیابی مثبت از وقایع زندگی همراه است. همچنین، بهزیستی پایین، به برآوردهای منفی از وقایع زندگی منجر میشود و هیجانات منفیِ خشم، اضطراب و افسردگی را در پی خواهد داشت (Myers & Diener, 1995).
امروزه مشخص شده است که بهزیستی روانی در حیطههای متعدد میتواند منافعی برای فرد و جامعه به همراه داشته باشد؛ برای مثال، در حیطه شغلی اشاره شده است که توجه به »بهزیستی روانشناختی» کارکنان، مزایای بسیاری برای سازمانها دارد. بر مبنای نظریه معروف «کارکنان شاد - کارکنان بارآور[4]» کارکنانی که سطوح بالایی از بهزیستی را تجربه میکنند، بازده کاری خوبی دارند (Nielsen et al., 2017).
عوامل متعددی هستند که مستقیم یا غیرمستقیم و بهطور مثبت یا منفی میتوانند بر بهزیستی روانشناختی اثر داشته باشند (Ghobadi et al., 2018). یکی از عناصر تأثیرگذار بر ایجاد و حفظ بهزیستی روانشناختی در روانشناسی مثبت، سرمایههای روانشناختی[5] است که با صفاتی چون پشتکار در هدف، اعتقاد به توانایی خود در رسیدن به هدف، مقاومت در شرایط سخت و داشتن اسنادهای مثبت دربارۀ خود در نظر گرفته میشود (Luthans et al., 2004). لوتانز (2002) ایجاد حالتی مثبت از رشد روانشناختی در فرد را توصیفی از سرمایههای روانشناختی میداند که چهار مؤلفۀ زیر را در بر میگیرد: 1- اعتقاد به اثربخشی خود و تلاش در کسب موفقیت (خودکارآمدی[6])؛ 2- داشتن اسنادهای مثبت درخصوص کسب موفقیتها (خوشبینی[7])؛ 3- پشتکار و هدایت مسیرها در راه موفقیت و نیل به هدف (امیدواری[8])؛ 4-مقاومت در برابر مشکلات در راه رسیدن به هدف (تابآوری[9]) (Luthans et al., 2007). لوتانز و همکاران (2007) پس از بیش از یک دهه تحقیق و نظریهپردازی این چهار مؤلفه را شناسایی کردند و معتقدند زمانی که این مؤلفهها با هم ترکیب شوند، یک سازه سطح بالاتر را تشکیل میدهند که سرمایۀ روانشناختی نامیده میشود. لوتانز و همکاران (2007)، ارزیابی مثبت از شرایط و احتمال رسیدن به موفقیت، مبتنی بر تلاش انگیزهمحور و همراه با پشتکار را سرمایۀ روانشناختی مثبت تعریف کردهاند. همچنین، مشخص شده است کل (سرمایه روانشناختی) بزرگتر از مجموعۀ اعضای خودش است (امیدواری، خودکارآمدی، خوشبینی و تابآوری)؛ به طوری که زمانی که به تمام این مؤلفهها بهطور همزمان توجه میشود، تأثیر بسیار بیشتری دارند تا زمانی که بهطور مجزا مورد توجه قرار میگیرند. بر این مبنا این مؤلفهها تأثیر همافزایی بر یکدیگر دارند ( Avolio et al., 2012). امروزه پس از گسترش و نفوذ جنبش روانشناسی مثبت به حوزۀ مدیریت و رفتار سازمانی، ادعا میشود پس از سرمایه انسانی و اجتماعی، سرمایه روانشناختی را میتوان مبنای مزیت رقابتی در سازمانها در نظر گرفت (Avey et al., 2009 as cited in Amirkhani & Arefnezhad, 2012). تنش کمتر، توان بالا و مقابلۀ بهتر با مشکلات، تأثیرپذیری کمتر از رویدادها، کسب دیدگاه روشن از خود و درنهایت سلامت روانشناختی بیشتر از مزایای دارابودن سرمایه روانشناختی است (Robbins et al., 1994). سرمایههای روانشناختی بر آنچه شما میخواهید بشوید، متمرکز میشود و بر رشد و توسعه خود واقعی فرد به خود ممکن او تأکید میکند. تحقیقات متعدد نشان دادهاند دارابودن این ویژگیها به بهزیستی روانشناختی افراد میانجامد ( Okun, 2020; Kim et al., 2019; Luthans et al., 2017 as cited in Kurt & Demirbolat, 2019; Yaghoobi et al., 2019; Hashemi Nosratabad et al., 2012) و یک مفهوم هستهای در رفتار سازمانی مثبت تلقی میشود (Luthans et al., 2007). رفتار سازمانی مثبتگرا را مطالعه و کاربرد مثبتگرایی در توانمندیهای منابع انسانی و ظرفیتهای روانشناختی تعریف میکنند که میتوانند برای بهبود عملکرد در محیط کار امروز، اندازهگیری شوند، توسعه یابند و مدیریت شوند و درنهایت، به بهبود کیفیت زندگی کارکنان منجر شوند (Santisi et al., 2020; Yoosef & Luthans, 2007 as cited in Avolio et al., 2012). همچنین، اشاره شده است که این سرمایهها بهواسطۀ کاهش مشکلاتی مانند فرسودگی شغلی و بالابردن حس رضایت به بهبود بهزیستی روانشناختی منجر میشود (Garcia & Ayala, 2017). شواهد پژوهشی (Onuoha & Bada, 2016; Singhal & Rastogi, 2018; Sepahvand et al., 2018; Bahari, 2014). نقش مجزای مؤلفههای سرمایههای روانشناختی را در افزایش رضایت از زندگی و بهزیستی روانشناختی تأیید کردهاند.
همچنین، شواهد پژوهشی حاکی از آن است که ارتقای سلامت روان و بهزیستی روانشناختی در گرو ارضاشدن نیازهای بنیادین روانشناختی[10] است (Vlachopoulos et al., 2013; Martela & Sheldon, 2019). تحقیقات متعددی به تأیید رابطه ارضای نیازهای اساسی روانشناختی و بهزیستی روانشناختی پرداختهاند (Tang et al., 2020; Toyari et al., 2020; Abolghasemi & Soleimanirad, 2018; Jokar et al., 2018; Akhbarati & Bashardoust, 2016). رایان و دسی[11] نیازهای بنیادین روانشناختی را برای نخستینبار با عنوان نظریه خودتعیینگری در سال 2000 مطرح کردند و در سالهای اخیر در مرکز توجه پژوهشهای حوزه نیازها بوده است (Ryan & Deci &, 2017). یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد بهینه و بهزیستی و خردهنظریههای تئوری کلان خودتعیینگری، نظریه نیازهای بنیادین روانشناختی در قالب سه نیاز خودمختاری، شایستگی و ارتباط است. عدم ارضای این نیازها، بهخصوص در ارتباط با اشخاص مهم زندگی میتواند به فروپاشی، منفعلبودن و اختلال روانی منجر شود؛ در صورتی که ارضای این نیازها میتواند باعث بهزیستی شود (Deci et al., 1996; Diseth et al., 2012; Vansteenkiste & Ryan, 2013). همچنین، هر سه این نیازها را میتوان پایه و مبنایی برای خودانگیختگی فردی و انسجام شخصیتی در نظر گرفت (Deci & Ryan, 1991 as cited in Shir et al, 2019). توانایی رسیدن به نتایج مثبت به همراه احساس مؤثر بودن از نتایج ارضای نیاز شایستگی است (Ryan Deci, 2001; Keyes, 2002; Ryan, 1995 as cited in Gorji, 2015 &). دودلی و احساس شکست در خودکارآمدی نیز نتیجۀ رفعنشدن این نیاز است. داشتن ارتباط ناب و صمیمی، نتیجۀ ارضای نیاز ارتباط است (Ryan, 1995 as cited in Gorji, 2015). تنهایی و عدم ارتباط نیز از نتایج ارضانشدن این نیاز است. امنیت مورد نیاز برای خودمختاری توسط ارتباط تأمین میشود و احساس شایستگی نیز به دنبال خودمختاری میآید و اعتماد لازم برای وابستگی به محیط و احساس پذیرش توسط شایستگی برآورده میشود؛ بنابراین، این نیازها به هم وابستهاند و عدم ارضای آنها باعث میشود فرد ادراکی شکننده، انتقادی، منفی و بیگانه نسبت به خود پیدا کند (Chen & Jang, 2010 as cited in Naemi & Faghihi, 2017). ضرورت برآوردهکردن نیازهای بنیادین برای بهزیستی روانشناختی در زمینههای مختلف تأیید (Deci & Ryan, 2008) و بیان شده است ارضانشدن این نیازها با اختلالات روانی ارتباط دارد (Fernet et al., 2013; Kasser & Ryan, 1999 as cited in Turkcapar, & Yasul,).
با توجه به مطالب فوق، شناسایی عوامل مرتبط با بهزیستی روانشناختی و بهکارگیری این عوامل برای افزایش سطح بهزیستی روانشناختی کارکنان، موضوعی مهم برای سازمانها است؛ بنابراین، با توجه به اینکه خوشبختانه براساس منابع، این سرمایهها ثابت نبوده و قابل افزایشاند (Bahadori khosroshahi & Hashemi Nosratabad, 2011) و نیز تا کنون پژوهشی نقش این دو متغیر را در پیشبینی میزان بهزیستی روانشناختی کارکنان، آن هم در یکی از مهمترین مراکز صنعتی کشور بررسی نکرده است، پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش سرمایههای روانشناختی و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی بهعنوان متغیرهایی از حیطه روانشناسی مثبت، در پیشبینی بهزیستی روانشناختی کارکنان یکی از شرکتهای سهامی پتروشیمی است تا از این منظر بتواند پیشنهادات کاربردی برای افزایش حس رضایت و بهرهوری کارکنان این مرکز داشته باشد.
روش
روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کارکنان شرکت سهامی پتروشیمی شازند در سال 1399-1400 تشکیل دادند که حجم آنان بالغ بر 4000 نفر بود. با توجه به نوع پژوهش و تعداد متغیرهای مورد مطالعه از جامعه مدنظر مطابق با جدول برآورد نمونه کرسی و مورگان[12] (1970) تعداد 351 نفر به شیوه تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. نظر به اینکه جامعه مدنظر ازنظر واحد شغلی دارای مرزهای تفکیک شده بود و در هر واحد ویژگیها و خصوصیات متفاوتی حاکم بود، برای انتخاب نمونه معرف، از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای استفاده شد؛ به این صورت که با توجه به اینکه براساس وظایف، مسئولیتها و اختیارات تقریباً 6 واحد شغلی مجزا در شرکت پتروشیمی وجود داشت، 3 واحد به شیوه تصادفی، انتخاب و از هر واحد بهطور تصادفی 117 نفر انتخاب شدند تا نمونه مدنظر محقق شود.
ابزار سنجش: پرسشنامۀ بهزیستی روانشناختی[13]: ریف[14] مقیاس بهزیستی روانشناختی را در سال 1989 طراحی کرد. فرم اصلی این پرسشنامه دارای 120 ماده است؛ ولی در بررسیهای بعدی فرمهای کوتاهتر 84 مادهای، 54 مادهای و 18 مادهای نیز پیشنهاد شد. این مقیاس 18 گویه دارد و نمرهگذاری آن براساس طیف لیکرت ششدرجهای از 1 (کاملاً مخالفم) تا 6 (کاملاً موافقم) تنظیم شده است. حداقل نمره قابل کسب در این مقیاس 18 و حداکثر نمره 108 است و دارای 6 مؤلفه و برای هر مؤلفه 3 سؤال و یک نمره کل در نظر گرفته شده است. در این مقیاس، سؤالات 3، 4، 5، 9، 10، 13، 16، 17 به صورت معکوس و بقیه سؤالات بهصورت مستقیم نمرهگذاری میشوند. ریف و کیز[15] (1995) ضریب همسانی درونی کل آزمون را با استفاده از روش آلفای کرونباخ حدود 55/0 گزارش کردهاند. همچنین، ضریب پایایی کل پرسشنامه ازطریق دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف بهترتیب 92/0 و 88/0 به دست آمد. عسگری و همکاران (1388) در پژوهش خود برای تعیین اعتبار پرسشنامه یادشده، نمره آن را با نمره پرسشنامه سلامت عمومی همبسته کردند و مشخص شد رابطه مثبت و معناداری بین آنها وجود دارد (02/0>P، 31/0=r) که بیانکنندۀ برخورداری پرسشنامه از اعتبار لازم است. آلفای کرونباخ این پرسشنامه در پژوهش حاضر 9/0 به دست آمد.
پرسشنامۀ سرمایههای روانشناختی[16]: لوتانز و آولیو[17] (2007) پرسشنامۀ سرمایه روانشناختی را ساختند و بهطور وسیعی برای سنجش ساختارهای امید، تابآوری، خوشبینی و خودکارآمدی به کار بردند. این پرسشنامه شامل 24 سؤال است که هر خردهمقیاس شامل 6 گویه است. خودکارآمدی با سؤالات 1-6، امیدواری با سؤالات 7-12، تابآوری با سؤالات 13-18 و خوشبینی با سؤالات 19-24 سنجیده میشوند. آزمودنی به هر گویه در مقیاس ششدرجهای (کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) لیکرت پاسخ میدهد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از این بود که این آزمون دارای عوامل و سازههای مدنظر سازندگان آزمون است. سازندگان گزارش کردند مدل ششعاملی برازش بهتری با دادهها دارد و با مدل نظری هم هماهنگی بیشتری دارد. نسبت خی دو این آزمون برابر با 6/24 است و آمارههای CFI، RMSEA در این مدل بهترتیب 97/0 و 08/0 هستند (Luthans & Avolio, 2007). روایی این پرسشنامه در ایران در پژوهش بهادری خسروشاهی و هاشمی نصرتآباد (1390) سنجیده شده است. ضریب آلفای کرونباخ محاسبهشده در پژوهش بهادری خسروشاهی و هاشمی نصرتآباد (1390) برای این پرسشنامه بالای 7/0 برآورد شد. ضریب آلفای کرونباخ این ابزار در پژوهش حاضر 9/0 محاسبه شد.
پرسشنامۀ نیازهای بنیادین روانشناختی[18]: این مقیاس 21 مادهای نیازهای خودمختاری، شایستگی و ارتباط با دیگران را میسنجد و گارسیا، دسی و رایان در سال 2000 ساختند. سؤالهای 1، 4، 8، 11، 14، 17، 20 مؤلفه خومختاری، سؤالهای 3، 5، 10، 13، 15، 19 مؤلفه شایستگی و سؤالهای 2، 6، 7، 9، 12، 16، 18، 21 مؤلفه ارتباط را میسنجند. شیوه نمرهگذاری آن اساس طیف لیکرت 5 گزینهای است. سؤالات 3، 4، 7، 11، 15، 16، 18، 19، 20 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشوند. کسب نمره بالاتر در هر مؤلفه به معنای بالاتربودن سطح آن نیاز در فرد است. گارسیا و همکاران[19] (2000) ضرایب پایایی حاصل از اجرای آن روی پدر، مادر، دوستان و شریک رمانتیک را بهترتیب 91/0، 91/0، 91/0 و 91/0 گزارش کردهاند. در ایران ایـن مقیـاس در نمونههــای مدیــران و دانشــجویان ایرانــی اجــرا شــد و ضریب آلفای کرونباخ آن بین 76/0 تا 79/0 در نوسان بود و روایی آن نیز مطلوب گزارش شد (Ghorbani & Watson, 2004). ضریب آلفای کرونباخ این ابزار در پژوهش حاضر 83/0 محاسبه شد.
روش اجرا و تحلیل: روش اجرای پژوهش به این صورت بود که پس از اجرای فرایند نمونهگیری و مشخصشدن آزمودنیها، توضیحاتی دربارۀ نقش سازههای روانشناختی در بازدهی کارکنان برای آنان داده شد و رضایت شفاهی برای شرکت در پژوهش از آنها کسب شد و دربارۀ محرمانهبودن اطلاعات شخصی و آزادی ایشان برای انصراف از پژوهش توضیحاتی داده شد. سپس آزمودنیها اقدام به تکمیل پرسشنامهها کردند و در پایان از آنها تقدیر و تشکر شد. در ادامه، دادهها به شیوه رگرسیون گام به گام تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی رابطه بین سرمایههای روانشناختی و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی با بهزیستی روانشناختی کارکنان شرکت پتروشیمی شازند انجام شد. میانگین و انحراف استاندارد سن شرکتکنندگان در تحقیق 22/5 63±/27 بود که از این بین 278 نفر مرد و 17 نفر زن بودند. از این افراد 1/45 % بیش از 10 سال سابقه خدمت داشتند، 1/28 % سابقه خدمتشان بین 5 تا 10 سال بود و 8/26 % نیز زیر 5 سال سابقه خدمت داشتند. ابتدا یافتههای توصیفی متغیرهای پژوهش شامل میانگین و انحراف استاندارد بهزیستی روانشناختی، مؤلفههای سرمایههای روانشناختی و مؤلفههای ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و ماتریس همبستگی این متغیرها در جدول 1 ارائه میشود.
جدول 1. اطلاعات توصیفی و ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش
Table 1. Descriptive in Correlation Matrix of Research Variables
متغیر |
میانگین |
انحرافاستاندارد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
||
1. بهزیستیروانشناختی |
79/74 |
86/1 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
||
2. خودمختاری |
53/29 |
61/6 |
**24/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
||
3. شایستگی |
96/23 |
42/5 |
**35/0- |
**63/0 |
1 |
|
|
|
|
|
||
4. ارتباط |
98/35 |
18/7 |
*10/0- |
**75/0 |
** 59/0 |
1 |
|
|
|
|
||
5. خودکارآمدی |
63/27 |
88/4 |
**36/0 |
**29/0 |
*11/0 |
** 28/0 |
1 |
|
|
|
||
6. خوشبینی |
66/29 |
23/5 |
*13/0 |
**40/0 |
**33/0 |
**43/0 |
**59/0 |
1 |
|
|
||
7. امیدواری |
78/23 |
66/5 |
04/0 |
** 42/0 |
**30/0 |
** 38/0 |
** 58/0 |
**62/0 |
1 |
|
||
8. تابآوری |
14/24 |
84/4 |
* 13/0 |
** 42/0 |
**29/0 |
** 36/0 |
** 58/0 |
** 76/0 |
** 67/0 |
1 |
||
|
|
**p<0/01 *p<0/05 |
||||||||||
با توجه به جدول 1، از بین سرمایههای روانشناختی روابط خوشبینی (r=0/18)، تابآوری (r=0/13) و خودکارآمدی با بهزیستی روانشناختی معنادار است؛ اما رابطه امیدواری با بهزیستی معنادار نبود. همچنین، از بین نیازهای بنیادین روانشناختی، رابطه بین شایستگی با بهزیستی روانشناختی (r=-0/35) و رابطه خودمختاری با بهزیستی روانشناختی (r=-0/24) و نیز رابطه ارتباط با بهزیستی روانشناختی (r=-0/10) ازنظر آماری منفی و معنادار بود. در ادامه، برای پیشبینی بهزیستی روانشناختی براساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و سرمایههای روانشناختی از رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام[20] استفاده شد. قبل از اجرای رگرسیون، پیشفرضهای آن بررسی شدند. برای بررسی نرمالبودن توزیع متغیرها از نمودار شاخه و برگ و بررسی نمودار ستونی متغیرها استفاده شد که نتایج نرمالبودن توزیع متغیرها را تأیید کرد. بررسی دادههای پرت با استفاده از فاصلههای ماهالانوبیس[21] نیز نشان داد داده پرتی که نگرانکننده باشد، وجود نداشت. همچنین، استقلال خطاها با استفاده از آزمون دوربین - واتسون مقدار 79/1 را نشان داد که در دامنه 5/1 تا 5/2 قرار دارد و این پیشفرض نیز برقرار بود (p<0/05). بهمنظور ارزیابی مفروضه همخطیبودن عامل تورم واریانس (VIF) بررسی شد. مقدار VIF برای متغیر خودمختاری 67/2، برای متغیر ارتباط 44/2 و برای متغیر شایستگی 77/1 بود. همچنین، مقدار VIF برای هر دو متغیر خودکارآمدی و امیدواری 52/1 بود. مقادیر بهدستآمده نشان داد در متغیرهای پژوهش پدیدۀ همخطیبودن رخ نداده است؛ زیرا مقادیر نزدیک به 1 نشاندهندۀ عدم همخطی متغیرهاست (مقدار VIF نباید بزرگتر از 10 باشد). مقدار تولرانس نیز برای متغیرهای خودمختاری، شایستگی و ارتباط بهترتیب 37/0، 56/0 و 40/0 و برای متغیرهای خودکارآمدی و امیدواری بهترتیب 65/0 و 63/0 بود. با توجه به اینکه همه این شاخصهای تحمل بیش از 1/0 هستند، باز هم عدم همخطی تأیید میشود. جدول 2 خلاصه مدل و نتایج رگرسیون پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر مبنای مؤلفههای سرمایههای روانشناختی را نشان میدهد.
جدول 2. خلاصه مدل و نتایج پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر مبنای مؤلفههای سرمایههای روانشناختی
Table 2. Model Summery and Results of the prediction of psychological well-being based on psychological capital’ components
مدل |
|
R |
R2 |
R2change |
B |
Beta |
T |
F |
Sig |
گام 1 |
خودکارآمدی |
36/0 |
13/0 |
13/0 |
79/0 |
36/0 |
61/6 |
80/43 |
0001/0 |
گام 2 |
خودکارآمدی و امیدواری |
45/0 |
20/0 |
06/0 |
21/1 60/0 |
55/0 32/0 |
44/8 89/4 |
66/35 |
0001/0 |
نتایج آزمون رگرسیون گام به گام در جدول 2 نشان میدهند متغیرهای پیشبین خودکارآمدی و امیدواری از بین مؤلفههای سرمایههای روانشناختی پیشبینیکنندۀ معناداری برای بهزیستی روانشناختی هستند. در گام نخست خودکارآمدی، 13 درصد از واریانس تغییرات بهزیستی روانشناختی کارکنان را تبیین میکرد (F=43/8 ,p<0001). در گام دوم، اضافهشدن متغیر امیدواری به متغیر خودکارآمدی، در حدود 7 درصد دیگر از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین کرد (F=35/66, p<0001) و سبب شد حدود 19 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی با این دو متغیر بهطور معناداری پیشبینی شوند. درمجموع، هر یک از این دو مدل توانست بهطور معناداری سهم پیشبینی متغیر وابسته، یعنی بهزیستی روانشناختی را بیفزاید.
با توجه به ضرایب رگرسیون خودکارآمدی (با ضریب بتای 36/0) و امیدواری (با ضریب بتای 32/0) از بین مؤلفههای سرمایههای روانشناختی نقش معناداری در پیشبینی بهزیستی روانشناختی کارکنان داشتند. نقش مؤلفههای خوشبینی و تابآوری در پیشبینی بهزیستی روانشناختی معنادار نبود و بنابراین، از معادله رگرسیون گام به گام حذف شدند.
در ادامه، خلاصه مدل و نتایج رگرسیون پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر مبنای مؤلفههای نیازهای بنیادین روانشناختی در جدول 3 آمده است.
جدول 3. خلاصه مدل و نتایج پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر مبنای مؤلفههای ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی
Table 3. Model Summery and Results of the prediction of psychological well-being based on basic psychological needs’ components
مدل |
|
R |
R2 |
R2change |
B |
Beta |
T |
F |
Sig |
گام 1 |
شایستگی |
35/0 |
12/0 |
12/0 |
69/0- |
35/0- |
29/6 |
64/39 |
0001/0 |
گام 2 |
شایستگی، ارتباط |
37/0 |
14/0 |
01/0 |
88/0- 23/0- |
44/0- 15/0- |
46/6 28/2 |
73/22 |
0001/0 |
گام 3 |
شایستگی، ارتباط، خودمختاری |
39/0 |
15/0 |
01/0 |
75/0- 41/0- 34/0- |
38/0- 28/0- 21/0- |
20/5 28/3 40/2 |
33/17 |
0001/0 |
نتایج آزمون رگرسیون گام به گام در جدول 3 نشان میدهند متغیرهای پیشبین شایستگی، ارتباط و خودمختاری پیشبینیکنندۀ معناداری برای بهزیستی روانشناختی هستند. در گام نخست، شایستگی حدود 12 درصد از واریانس تغییرات بهزیستی روانشناختی کارکنان را تبیین میکرد (F=64/39, p<0001). در گام دوم، اضافهشدن متغیر ارتباط به متغیر شایستگی، در حدود 5/1 درصد دیگر از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین کرد (F=73/22, p<0001) و درنهایت، اضافهشدن متغیر خودمختاری با اضافهکردن سهم پیشبینی بهزیستی روانشناختی، سبب شد حدود 16 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی با این سه متغیر بهطور معناداری پیشبینی شوند (F=33/17, p<0001). درمجموع، هر یک از این مدلها توانست بهطور معناداری سهم پیشبینی متغیر وابسته یعنی بهزیستی روانشناختی را بیفزاید.
با توجه به ضرایب مسیر شایستگی (با ضریب بتای 38/0)، ارتباط (با ضریب بتای 28/0) و خودمختاری (با ضریب بتای 21/0) نقش معناداری در پیشبینی بهزیستی روانشناختی کارکنان داشتند.
بحث
پژوهش حاضر بهمنظور پیشبینی بهزیستی روانشناختی کارکنان شرکت پتروشیمی شازند بر مبنای سرمایههای روانشناختی و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی آنان انجام شد. یافتههای پژوهش نشان دادند از بین مؤلفههای سرمایههای روانشناختی، روابط خودکارآمدی، خوشبینی، تابآوری با بهزیستی روانشناختی ازنظر آماری معنیدار است و با توجه به جهت همبستگی مثبت میتوان نتیجه گرفت با افزایش سرمایههای روانشناختی (خودکارآمدی، خوشبینی، تابآوری) بهزیستی روانی افراد بهبود مییابد. همچنین، باید اشاره کرد ضریب همبستگی بین امیدواری با بهزیستی روانشناختی ازنظر آماری معنیدار نبود.
نتایج بهدستآمده از این پژوهش، با نتایج تحقیقات انجامشدۀ یعقوبی و همکاران، 1398؛ سپهوند و همکاران 1397؛ هاشمی نصرتآباد و همکاران، 1391؛ اوکان، 2020؛ سنتیسی و همکاران، 2020؛ گارسیا و آیالا، 2017 همسو بود و نشان میدهد سرمایههای روانشناختی با بهزیستی روانشناختی همبسته و با مشکلات روانی ناهمبسته است. درواقع میتوان از سرمایههای روانشناختی بهمنظور مقابله بهتر با موقعیتهای استرسزا، کاهش تنش، توان بالا در برابر مشکلات، دیدگاه روشن نسبت به خود و سلامت روانشناختی بالاتر (Robbins et al., 1994) بهره برد. همچنین، مشخص شده است سرمایۀ روانشناختی بر طیف گستردهای از نتایج فردی و سازمانی همچون تعهد سازمانی و رضایت شغلی اثر میگذارد و با بدبینی بهعنوان یک رفتار ضد تولید رابطه منفی دارد. همچنین، علاوه بر کارکردهای رفتار سازمانی سرمایه روانشناختی، مشخص شده است سرمایه روانشناختی تلویحات مهمی برای مدیریت منابع انسانی دارد و میتوان از آن برای گزینش، ارتقا و حفظ و نگهداری کارکنان استفاده کرد (Avolio et al., 2012).
نکته مثبت این است که برخلاف عوامل ثابت ژنتیکی، نشان داده شده است که ظرفیتهای سرمایه روانشناختی انعطافپذیرند و احتمال اینکه بتوان میزانی از رشد و توسعه را در طول حیات فرد با توجه به عوامل موقعیتی مطلوب، انگیزش خاص در آن برهه از زمان، شوک روحی روانی و حتی رواندرمانی جامع ایجاد کرد، همواره وجود دارد (Bahadori khosroshahi & Hashemi Nosratabad, 2011).
بیلی و اشنایدر (Bahari, 2014 Bailey & Snyder, 2007 as cited in) معتقدند نیروی خواستن و حرکت به سوی هدف و بررسی مسیرهای دستیابی به اهداف در امید وجود دارد. شاید مشخصبودن مسیر و اهداف شغلی در شرکتی مانند پتروشیمی و ناکارآمد بودن کارکنان در تغییر مسیر را بتوان علت معنادارنبودن رابطه امیدواری و بهزیستی روانشناختی دانست؛ البته در تحلیل رگرسیون گام به گام نتایج نشان دادند دو متغیر خودکارآمدی و امیدواری در کنار هم توانستند نقش معناداری در پیشبینی بهزیستی رواشناختی داشته باشند و توانستند درمجموع حدود 19 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین کنند. درخصوص خودکارآمدی، پژوهشهای بسیاری نقش خودکارآمدی را در بهزیستی روانشناختی تأیید کردهاند (Onuoha & Bada, 2016; Singhal & Rastogi, 2018; Okun, 2020 ). اوناها و بادا (2016) اظهار میکنند خودکارآمدی در کاهش فرسودگی هیجانی مؤثر است و به نظر میرسد این کاهش فرسودگی هیجانی در افزایش هیجانات مثبت و بهزیستی روانشناختی نقش داشته باشد. همچنین، اعتماد به توانمندیهای شخصی در انجام وظایف محوله، بهخصوص وقتی در کنار حس شایستگی و کفایت و تسلط بر اوضاع و وظایف شغلی (در حیطه ارضای نیازهای بنیادین) قرار میگیرد، به ایجاد حس مثبت شخص نسبت به خویش که از اجزای بهزیستی است، مؤثر است؛ اما در کنار مؤلفه خودکارآمدی، مؤلفه امیدواری نیز در پیشبینی بهزیستی روانشناختی نقش معناداری دارد. بهاری (1393) بیان میکند در تعاریف قبلی امید، بیشتر بر تفکر معطوف به هدف تأکید میشد؛ در حالی که در مطالعات اشنایدر درباره امید، دو بعد انتظار و کارآمدی ادغام شدهاند. طبق دیدگاه اشنایدر (Snyder et al, 2007 as cited in Bahari, 2014) امید دو بعد شناختی مرتبط با هم دارد: 1) قدرت پایوری یا عاملیت (افکاری که فرد دربارۀ توانایی خود برای شروع و حفظ حرکت در مسیر انتخابشده به سمت هدف دارد و یک مؤلفه انگیزشی است) و 2) قدرت راهیابی (تصور توانایی شخص برای شناسایی و ایجاد مسیر به سمت هدف)؛ بنابراین، با توجه به اینکه مؤلفه دوم امید، یعنی قدرت راهیابی، بهنوعی به حس خودکارآمدی نزدیک است، این دو مؤلفه از مؤلفههای سرمایههای روانشناختی در کنار هم قدرت گرفتهاند و نقش معناداری در پیشبینی بهزیستی روانشناختی دارند. شاید بتوان اشاره کرد با توجه به اینکه در برخی بخشهای شرکتهای صنعتی مهم همانند شرکت پتروشیمی شازند، مسئولیت انجام وظیفه در واحد اختصاصی به فرد واگذار میشود و برای افراد امکان پیشرفت و امید به بهبود وضعیت شغلی در آینده وجود دارد، این دو متغیر نقش مهمی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی داشتهاند. همچنین، با توجه به اینکه در حس امیدواری، بهنوعی انتظارات مثبت درباره آینده مستتر است و در قدرت پایوری بهنوعی تحمل مشکلات و سختیها نهفته است که به مفهوم تابآوری نزدیک میشود، شاید بتوان گفت امید در کنار خودکارآمدی مفاهیم اصلی سرمایههای روانشناختی را پوشش میدهد و درنتیجه، در معادله نهایی رگرسیون خوشبینی و تابآوری از معادله حذف شدند.
یافته دیگر پژوهش نیز حاکی از این بود که بین نیازهای بنیادینِ شایستگی و خودمختاری با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی وجود دارد. به عبارت دیگر، با کاهش یا ارضای بیشتر نیازهای بنیادین روانشناختی، بهزیستی روانشناختی افزایش پیدا میکند. نتایج بهدستآمده از تحقیق حاضر، ضمن تأیید و همسوبودن با نتایج تحقیقات انجامشدۀ تویاری و همکاران، 1398؛ جوکار و همکاران، 1397؛ ابوالقاسمی و سلیمانیراد، 1397؛ مارتلا و شلدون، 2019؛ دیست و همکاران، 2012، نشان میدهد ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی با بهزیستی روانی همبسته و با مشکلات روانی ناهمبسته است. درواقع میتوان از نیازهای بنیادین روانشناختی بهمنظور جلوگیری از اختلالات روانی، حفظ زندگی، رشد و سلامت (Kasser & Ryan, 1999 as cited in Turkcapar, & Yasul, 2020)، توسعه و بهبود انگیزه (Deci et al., 1996) افزایش احساسات مثبت شادی و نشاط و کاهش احساسات منفی در زندگی فردی و جمعی، رضایت از زندگی و در نهایت بهزیستی روانی (Tang et al., 2020) بهره برد.
بهطور کلی، یافتههای مطالعات فراتحلیلی (Tang et al., 2020) فرضیۀ خودتعیینگری ریان و دسی (2017) را تأیید میکند. این فرضیه ادعا میکند ارضای این سه نیاز بنیادین، نیرو و قوت روانشناختی برای فرد فراهم میکند و این مسئله در خدمت برآوردن تمایل به رشد ذاتی افراد، به تقویت بهزیستی روانشناختی فرد (همراه با عاطفه مثبت، حس رضایت و سرزندگی) منجر میشود. نیاز به خودمختاری که به نیاز فرد به داشتن آزادی برای اخذ تصمیمات اشاره دارد و به حس مسئولیت فرد در قبال رفتارش کمک میکند، بهطور مثبت با شاخصهای مثبت رفاه و بهطور منفی با شاخصهای منفی بهزیستی دارد؛ در حالی که کنترلشدن توسط دیگران با شاخصهای مثبت بهزیستی همبستگی منفی و با شاخصهای منفی بهزیستی همبستگی مثبت دارند (Deci & Ryan, 1985 as cited in Tang et al., 2020). همچنین، ارضای نیاز شایستگی که با احساس اقتدار مؤثر تسلط بر محیط اجتماعی و پیامدهای شغلی اشاره دارد، با توانایی تحمل بالا در شکستها و تابآوری در برابر مشکلات محیط کار همراه است (Ryan & Deci, 2001). کییز (2002) معتقد است شکلدهی محیط پیرامون و زندگی براساس شرایط فردی و حفظ و تسلط بر آن، بیانکنندۀ مفهوم تسلط بر محیط بوده که یکی از عوامل کلیدی بهزیستی است. آشکار است که چنین تسلطی به عملکرد و تلاش فرد وابسته است و با خلاقیت در شرایط خانوادگی، زندگی اجتماعی و شغل حاصل میشود و در چنین محیطی است که افزایش توانمندیهای شغلی و حس کفایت به افزایش بهزیستی روانشناختی منجر میشود. ارضای نیاز ارتباط که به حس اطمینان از تعلق و برقراری رابطه با دیگران در محیط اجتماعی اشاره دارد (Ryan & Deci, 2001) میتواند به حس پذیرش اجتماعی[22] از سوی دیگران منجر شود و از این طریق به افزایش بهزیستی کمک کند. ریان و دسی (2017) اظهار میکنند ارضای نیاز ارتباط، به فرد احساس دوست داشته شدن و ارتباط سالم و ایمن از جانب دیگران بدون قضاوت و مشروطبودن به چیزی را به همراه خواهد داشت. با توجه به اینکه همانگونه که اشاره شد واگذاری بخشی از مسئولیتها در این شرکت صنعتی، حس خودمختاری و انجام مناسب وظیفه محوله، حس شایستگی را ایجاد میکند و نیز روابط نسبتاً مناسبی بین کارکنان حاکم است، پیشبینی بهزیستی روانشناختی براساس هر سه مؤلفه نیازهای بنیادین دور از انتظار نبوده است. محدودیتها در مسیر پژوهش، همواره نگرانیهایی درباره تعمیمپذیری نتایج پژوهش ایجاد میکند. در پژوهش حاضر، محدودبودن جامعه آماری پژوهش به کارکنان شرکت پتروشیمی شازند بود که این مسئله تعمیم یافتهها به سایر محیطهای صنعتی با بافت و شرایط متفاوت را با محدودیت مواجه میسازد. همچنین، در پژوهش حاضر برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد که به جهت بحث نگرانی از ارزشیابی و تمایل به ایجاد تصویری مثبت از خویش در ذهن دیگران، همواره صحت اطلاعات جمعآوریشده تهدید میشود و به نظر میرسد در تفسیر نهایی دادهها این مورد باید مدنظر قرار گیرد. همچنین، شایان ذکر است با توجه با ماهیت طرح تحقیق که از نوع همبستگی بود، در تفسیر نتایج حاصله بهصورت روابط علی و معلولی باید جانب احتیاط را رعایت کرد. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی برای رفع محدودیتهای مذکور از روشهایی مانند مصاحبه با کارکنان نیز استفاده شود و مداخلاتی نیز برای آموزش مؤلفههای سرمایههای روانشناختی برای کارکنان طراحی و اجرا شود تا به حس رضایتمندی بهتر کارکنان منجر شود. همچنین، پیشنهاد میشود سرپرستان محیطهای صنعتی به نیازهای بنیادین روانشناختی کارکنان توجه بیشتری کنند و با تغییرات فضای شغلی، زمینه را برای ارضای بهینه این نیازها فراهم آورند.
[1]. Psychological well-being
[2]. Busseri
[3]. Gurel
[4]. happy worker–productive worker thesis
[5]. Psychological Capital
[6] .Self-efficacy
[7]. Optimism
[8]. hope
[9]. resilliency
[10]. Basic Psychological Needs (BPN)
[11]. Ryan & Deci
[12]. Krejcie & Morgan
[13]. Psychological Well-being Questionnaire
[14]. Ryff
[15]. Ryff & Keyes
[16]. Psychological Capital Questionnaire
[17] .Luthans & Avolio
[18]. Basic Psychological Needs Questionnaire
[19]. Garcia et al
[20] -Stepwise Multiple Regression
[21] -Mahalanobis Distances
[22]. Social Acceptance