Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor of Motor Behavior, Department of Sport Science, Faculty of Human Science, University of Bojnord, Bojnord, Iran
2 Assistant Professor of Sport Management, Department of Sport Science, Faculty of Human Science, University of Bojnord, Bojnord, Iran
3 MA of Sport Management, Department of Sport Science, Faculty of Human Science, University of Bojnord, Bojnord, Iran
Abstract
Keywords
روانشناسی مثبت با هدف تغییر تمرکز روانشناسی از آسیبشناسی و مطالعۀ بیماران به سمت مثبتساختن کیفیت زندگی به وجود آمد. پدیدآورندگان این حوزه به موضوعاتی همچون ارتقای تعالی، اجرای استثنایی و تجارب ذهنی مثبت اشاره دارند (Barimani et al., 2020; Fanam & Madadizadeh, 2017; Norsworthy et al., 2017; Swann et al., 2012). هدف اولیۀ بسیاری از روانشناسان ورزشی با رویکرد روانشناسی مثبت، کمک به ورزشکاران برای دستیابی به سطوح بهینۀ عملکردی و دستیابی مرتب به این سطوح است (Csikszentmihalyi, 2008). در این میان، درک عوامل ذهنی درگیر در اجرای موفق ورزشی، اولویت اول آنها در حوزه کاربردی است که محدوده اصلی آن بر پیوندهای ذهنی و اجرای مطلوب متمرکز است (Jackson et al., 2001; Orlick & Partington, 1998). یکی از تجارب ارزشمند ذهنی شایان توجه روانشناسان مثبتگرا، وضعیت غرقگی[1] است (Kawabata et al, 2008; Swann et al, 2015).
موضوع تجربۀ غرقگی در بیش از یک قرن پیش در نتیجۀ برخی مطالعاتی ظاهر شد که در ابتدا با عنوان «فعالیتهای اتوتلیک[2]» از آن تجارب یاد میکردند. فعالیت اتوتلیک که از آن با عنوان فعالیت خودانگیز تعبیر میشود، به معنای آن است که افراد، فعالیت را به دلیل خود فعالیت انجام دهند. چرا افراد، زمانی که هیچ پاداش درخور توجه بیرونی دریافت نمیکنند، فعالیتهای وقتگیر، دشوار و اغلب خطرناکی را انجام میدهند؟ این پرسش در یکی از مصاحبههای تحقیقی گسترده از صدها صخرهنورد، بازیکنان شطرنج و هنرمندان پرسیده شد. نتیجه اصلی آن بود که در همه گروههای مطالعاتی مختلف، پاسخدهندگان یک وضعیت ذهنی بسیار مشابه لذتبخش را گزارش کردند که حاضر بودند زمان زیادی را صرف کنند تا بتوانند آن وضعیت را دوباره تجربه کنند. پژوهشگران نام این تجربه را غرقگی نهادند.
غرقگی تجربهای ذهنی است که افراد آن را هنگامی گزارش دادهاند. که کاملاً درگیر انجام فعالیتاند؛ به طوری که زمان، خستگی و هر چیز دیگری غیر از فعالیت آن لحظه را فراموش کردهاند. این حالت مشابه همان چیزی است که افراد به هنگام مطالعه یک رمان خوب یا انجام یک بازی خوب از اسکواش یا شرکت در یک مکالمه مهیج، احساس میکنند (Csikszentmihalyi, 2008)؛ ازاینرو، وقوع چنین وضعیتی در انواعی از فعالیتها انتظار میرود. غرقگی نشاندهندۀ حس عمیق در لحظه انجام فعالیتی است که فرد درگیر انجام آن است. در این حالت، عمل براساس یک منطق درونی انجام میشود و نیازی به دخالت هوشیارانه از جانب فرد نیست. غرقگی جریان متحدی را از یک لحظه به لحظه دیگر خلق میکند؛ به نحوی که فرد احساس میکند ذهنش در کنترل اعمالش بوده و تمایز اندکی بین خود و پیرامون، بین محرک و پاسخ و بین گذشته، حال و آینده قائل است. وضعیتی ذاتاً هماهنگ و پاداشدهنده که با تمرکز بر تکلیف در حال انجام و مجذوبشدن در آن فعالیت خاص و فیلترکردن افکار و احساسات نامربوط و جمعکردن تمام حواس در یک نقطه و یکجا، حتی در شرایط چالشی شناخته میشود (Aube et al, 2013; Jackman et al, 2015; Swann et al., 2016).
مطالعۀ سیگزن میهالی[3] دربارۀ غرقگی در بیش از دو دهه گذشته، اطلاعات ارزشمندی را دربارۀ ساختار آن بهواسطۀ مصاحبهها یا ارزیابی کمی افرادی که چنین لحظاتی را تجربه کرده بودند، فراهم ساخته است (Jackson, 1996)؛ ازاینرو، فهم حاضر از غرقگی در نتیجۀ مفهومسازی سیگزن میهالی از این تجربه بهمنزلۀ تجربهای ۹ بعدی است که برای به وجود آمدن آن لازم است با یکدیگر ترکیب شوند و در تعامل باشند (Bakker et al, 2011; Fullagar et al, 2012; Hamilton et al., 2016). این ابعاد متعاقباً به شرایط و خصوصیات غرقگی تقسیم میشوند. شرایطی که پیش نیاز وقوع آن است و 3 بعد را شامل میشود: تعادل مهارت - چالش؛ یعنی موقعیتهایی که برای فرد چالشبرانگیز باشند؛ اما به نحوی باشد که فرد توانایی غلبه بر آن چالش را بهواسطۀ دارابودن توانایی فراتر از حد نرمال برای انجام آن تکلیف داشته باشد. اهداف روشن درونی که فرد برای دستیابی به آنها تلاش کند و یکپارچهسازی بازخورد برای مطلعساختن فرد از پیشرفتشان در دستیابی به اهداف یا آگاهسازی آنها از تنظیماتی که باید انجام دهند (Fullagar et al, 2012; Swann et al., 2016). شش بعد دیگر ویژگیهایی هستند که تجربۀ غرقگی را توصیف میکنند و بیانکنندۀ تجارب فرد در طی چنین وضعیتیاند (Swann et al., 2016)؛ شامل تمرکز بر تکلیف در حال انجام (یعنی تمرکز کامل بدون هیچگونه افکار اضافی و مزاحم)، ادغام آگاهی و عمل (یعنی مجذوبشدن کامل در فعالیت یا احساس یکیشدن با تکلیف به طوری که فرد آن را جدا از خود نمیداند)، از دست دادن خودآگاهی (یعنی کاهش آگاهی از خود و پیرامون)، احساس کنترل بر عملکرد یا نتیجۀ فعالیت و نیز درک متفاوتی از زمان (یعنی ادراک اینکه زمان سریعتر یا دیرتر از حالت واقعیش در حال سپری شدن است)؛ درنهایت، ترکیب این ابعاد به غرقگی منجر خواهد شد که با عنوان یک تجربۀ اتوتلیک شناخته میشود؛ اصطلاحی که میهالی برای توصیف این تجربیات به هنگام تجارب لذتبخش و ذاتاً پاداشدهنده استفاده کرد (Chaves, 2009; Jackman et al, 2015; Jackson et al, 1998).
تحقیقات غرقگی در طول دهه 1980 و 1990 در آزمایشگاههای سیگزن میهالی و همکارانش در ایتالیا همچنان دنبال شد (Csikszentmihalyi, 2014) و از آن پس بهصورت گستردهای در طیف وسیعی از فعالیتهای متنوع از موتورسواری و فعالیتهای ورزشی گرفته تا بازیهای کامپیوتری و اجرای موسیقی مطالعه شد. اگرچه این فعالیتها در مهارتهای شناختی، هیجانی و حسی - حرکتی با یکدیگر متفاوتاند، تجربۀ غرقگی در طی انجام این تکالیف بهطور درخور توجهی مشابه ظاهر شده است. برخی تحقیقات نیز ارتباط مثبتی بین غرقگی ذهنی و ارزیابیهای عینی عملکرد گزارش کردهاند. همچنین، در سالهای اخیر به مطالعۀ اساس بیولوژیکی وضعیت غرقگی پرداخته شده است؛ برای مثال، وضعیت فیزیولوژیکی و ارتباط آن با غرقگی هنگامی بررسی شد که یک پیانیست حرفهای مشغول اجرای یک قطعه بود. نتایج نشان دادند هنگامی که فرد در وضعیت غرقگی بالایی بوده، در مقایسه با وقتی که در وضعیت غرقگی پایینی بوده، ضربان قلب و فشار خون بالاتری داشته است. پژوهشگران متعاقباً نتیجه گرفتند نخست، غرقگی با افزایش فعالیت سیستم سمپاتیک در ارتباط است. دوم، با افزایش در عمق تنفس و تغییر فعالیت در عضله مرتبط است که نشاندهندۀ احتمال افزایش فعالیت سیستم عصبی پاراسمپاتیک و ارتباط غرقگی با اثر مثبت و آرامسازی است (هارمات و همکاران، 2015)، مکانیسمهایی که ظاهراً مشابه با مکانیسمهای یادشدۀ نیمان (2002) بهعنوان توجیهی بر کاهش تنش عضلانی به هنگام انجام تمرین شدید در ورزشکاران حرفهای است. مطالعات دیگر، غرقگی را غالباً با طیفی از نتایج مثبت ازقبیل ارتقای بهزیستی، خودپنداره و اوج اجرا در ارتباط میدانند (Aube et al, 2013; Bakker et al, 2011; Cathcart et al, 2014; Habe et al, 2019; Harmat et al, 2015; Jose et al, 2017; Wang et al, 2003). گذشته از آن، این تجربه در انواع فرهنگ، طبقه، جنس و سن و نیز انواع فعالیتها مشابه گزارش شده است (Csikszentmihalyi, 2014).
امروزه مفهوم غرقگی شایان توجه پژوهشگران علاقمند به مطالعه در حوزههای پرورش بهویژه پرورش تجارب مثبت و نیز محققین و تمریندهندگانی است که تجارب بهینهای همچون اوقات فراعت، بازی، ورزش، هنر و انگیزش درونی را مطالعه میکنند. یافتههای بهدستآمده از طیف وسیعی از این حوزهها، ازقبیل بازی شطرنج، نویسندگی، ورزشها و هنرهای تجسمی، ارتباط مثبتی بین مقادیر غرقگی و مقادیر عینی کیفیت اجرا یافتهاند. بهعلاوه اعتقاد بر این است که غرقگی بهعنوان یک علامت پاداشدهنده برای ارتقای اجرا عمل میکند (Habe et al, 2019; Harmat et al, 2015; Manzano et al, 2010).
غرقگی اغلب با افزایش در بهزیستی، خودپنداره، تجربۀ ذهنی مثبت و عملکرد عینی همراه است. این تقاطع عملکرد بهینه و اوج اجرا قطعهای از این تجربۀ روانشناختی است و بدین معنا است که تجربۀ ذهنی غرقگی بهشدت با ورزش در ارتباط است (Swann, 2016). مطالعۀ غرقگی در حوزه ورزش در دهه 1990 با انتشار اولین مطالعات تجربی از جکسون در 1992 رقم خورد. از آن زمان به بعد حجم درخور توجهی از تحقیقات غرقگی بهصورت اختصاصی در حوزه ورزش به وجود آمد. در این راستا غرقگی، هم در موقعیتهای تفریحی و هم در ورزشکاران حرفهای مطالعه شد (Bakker et al, 2011). نتایج نشان میدهند غرقگی تجربهای ارزشمند و منبعی انگیزاننده برای بسیاری از کسانی است که فعالیت بدنی انجام میدهند؛ خواه کسانی که در سطح رقابتی مشغولاند، خواه کسانی که در سطح تفریحی به فعالیت میپردازند (Jackson et al, 1996). این مطالعات نشان میدهند غرقگی بهویژه با ورزشکاران نخبهای در ارتباط است که در بالاترین سطوح اجرا و رقابت میکنند و تحت بیشترین فشارها همراه با بزرگترین پاداشها هستند. با در نظر گرفتن غرقگی بهعنوان نوعی فاکتور روانی و ارتباط مثبت معنیداری که بین مهارتهای روانی همچون تعهد، هدفگزینی، تمرکز و تصویرسازی و اجرای عالی ورزشی در بسیاری از پژوهشها (Clark et al, 2015; Durand-Bush, 2002; Lawless et al, 2015; Macnamara et al, 2010; Neil et al, 2006; Wang et al, 2003) گزارش شده است، چنین نتایجی دور از انتظار نیست. همچنان که جکسون و همکاران (2001) سطح بالای تواناییهای ادراکی را پیششرط مهمی برای وقوع غرقگی میدانند. کوهن نیز (2012) دریافت سطح مهارت با تجربۀ غرقگی ارتباط معنیداری دارد و همچنین، انگسر[4] (2008) معتقد است احتمالاً افرادی که توانایی اجرایی بالاتری دارند، میزان غرقگی بیشتری دارند. چنین چیزی میتواند به این سبب باشد که ورزشکاران نخبه تعریف کسانی است که برای مدت زمان درخور توجهی مشغول انجام فعالیتشان و مرتباً درگیر موقعیتهای رقابتی و چالشی بودهاند؛ موقعیتهایی که اعتقاد بر آن است باعث تسهیل غرقگی میشود. آنها ممکن است مهارتهای ذهنی منحصربهفرد و تسهیلکنندۀ تجربه غرقگی را توسعه دهند؛ ازاینرو، در تحقیقات غرقگی خاص حوزه ورزش تا به امروز، ورزشکاران نخبه جمعیت اصلی مورد علاقه در تحقیقات را تشکیل دادهاند (Anderson et al, 2014; Cathcart et al, 2014; Hamilton et al, 2016; Jackson et al, 1998; Norsworthy et al, 2017; Swann et al, 2012).
بیشک تجارب مثبت در ورزش همانند غرقگی، به اندازه تجارب منفی همچون اضطراب، فرسودگی و استرس که توجه تحقیقاتی زیادی را به خود جلب کرده است، از اهمیت و اولویت زیادی برخوردار است؛ به این دلیل که نخست، غرقگی با نتایج عملکردی مثبت در ارتباط است و دوم آنکه این حالت روانی ذهنی، وضعیتی بسیار لذتبخش است که درواقع اغلب به آن، بهعنوان یک تجربۀ بهینه اشاره شده است (Jackson et al, 1996).
مطالعۀ غرقگی در حوزۀ ورزش با چارچوب ۹ بعدی سیگزن میهالی منطبق است. غرقگی با اجرای عالی در ورزش ارتباط دارد و تحقیقات کمی و کیفی این موضوع را تأیید کردهاند. با وجود این، مطالعه و بررسی وقوع چنین حالتی ناکامل است و بیشتر پژوهشگران تصور دارند شرکتکنندگان و ورزشکاران، چنین وضعیتی را بهندرت تجربه میکنند. علاوه بر این، غالب تحقیقاتی که به بررسی وضعیت غرقگی در حیطه ورزش پرداختهاند، عموماً آن را وضعیت نامعمولی در نظر گرفتهاند که بیشترین فهم از آن، محصول فاکتورهای مرتبط با وقوع آن است (همانند شرایط محیطی بهینه) تا مکانیسمهای علّی و برانگیزانندۀ آن (Harris et al, 2017; Swann et al, 2017)؛ ازاینرو، اگرچه ویژگیهای این وضعیت روانشناختی بهطور گستردهای مطالعه میشود، عواملی که موجب راهاندازی، حفظ یا از بین رفتن آن میشوند، کمتر مطالعه شدهاند و نوعی نااطمینانی دربارۀ زمان وقوع وضعیت غرقگی وجود دارد و این تجارب اغلب در ورزش به سختی ادراک شدهاند؛ برای مثال، جکسون گزارش داد ۸۱ درصد از ۱۶ اسکیتباز قهرمان ملی، وقوع غرقگی را تنها در موارد نادری ادراک کرده بودند که نشان میدهد تجربۀ غرقگی یکی از پدیدههای کمتر شناخته شده در حیطه ورزش است (Csikszentmihalyi et al, 2014; Jackman et al, 2019). علاوه بر این، روانشناسی مثبت رویکردی کاربردی دارد و روانشناسان را به تمرکز بر تقویت قدرت، توسعه استعداد، پرورش تعالیم و کمک به افراد برای ارتقای پتانسیلهای وجودیشان ترغیب میکند.
بهمنظور رسیدن به این فلسفه کاربردی و عملگرا، تحقیق در حوزه غرقگی باید بهطور ایدئالانه، یافتههای سودمند و کاربردی آسان در دنیای واقعی داشته باشد؛ به طوری که ورزشکاران وقوع غرقگی را درک و شاید حتی با تواتر و شدت بالایی تجربه کنند. به این ترتیب، ادبیات تحقیقی دربارۀ غرقگی در حوزه ورزش، پژوهشگران را به مطالعه در سه حیطه تحقیقاتی تشویق میکند: ۱- فهم تجربه غرقگی بهواسطۀ مشاهدۀ ورزشکاران حرفهای؛ ۲- جستجوی عوامل تأثیرگذار (یعنی آنها که تسهیل میکنند یا مخل و مزاحمند) و ۳- بررسی پتانسیل کنترل و دستکاری غرقگی. موضوع اینکه چگونه دقیقاً غرقگی بر اجرا تأثیر میگذارد نیز جالب بوده و در حال حاضر مبهم است (Swann et al, 2012). در همین راستا این پژوهش درصدد آن بود تا به بررسی و مقایسۀ وضعیت غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه بپردازد؛ ازاینرو، با توجه به هدف پژوهش، فرضیههای زیر تدوین و بررسی شدند:1- بین وضعیت غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد؛ 2- بین وضعیت زیرمقیاس تعادل چالش مهارت غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد؛ 3- بین وضعیت زیرمقیاس اقدام عمل آگاهی غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد. 4- بین وضعیت زیرمقیاس اهداف روشن غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد؛ 5- بین وضعیت زیرمقیاس بازخورد نامبهم غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد؛ 6- بین وضعیت زیرمقیاس تمرکز بر تکلیف غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد؛ 7- بین وضعیت زیرمقیاس احساس کنترل غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد؛ 8- بین وضعیت زیرمقیاس از دست دادن خودآگاهی غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد؛ 9- بین وضعیت زیرمقیاس زمان غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد و 10- بین وضعیت زیرمقیاس تجربۀ خودانگیختگی غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معنیداری دارد.
روش
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: روش انجام این پژوهش از نوع علی - مقایسهای و ازنظر هدف انجام، جزو پژوهشهای بنیادی بود که بهصورت میدانی انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش، کشتیگیران حاضر در ششمین دوره کشتی فرنگی و آزاد جام باشگاههای جهان (2020) بودند که به همان تعداد کشتیگیران آماتور در شهرهای مختلف ایران برای شرکت در پژوهش بهصورت نمونه دردسترس انتخاب شدند (درمجموع، 116 نفر).
ابزار سنجش: در این پژوهش، پرسشنامۀ مقیاس حالتی غرقگی[5] (جکسون و اکلند[6]، 2002) با 36 گویه و در 9 زیرمقیاس شامل تعادل چالش مهارت، ادغام عمل آگاهی، اهداف روشن، بازخورد نامبهم، تمرکز بر تکلیف، احساس کنترل، از دست دادن خودآگاهی، انتقال زمان و درنهایت، تجربۀ خودانگیختگی برای سنجش میزان غرقگی کشتیگیران استفاده شد. پاسخها براساس مقیاس 5 ارزشی لیکرت از کاملاً مخالف (1) تا کاملاً موافق (5) ارزشگذاری شدند. هرناندز و ووسر[7] (2019) ثبات درونی زیرمقیاسهای پرسشنامه را بین 61/0 تا 90/0 گزارش کردند.
روش اجرا و تحلیل: پس از مشخصکردن هدف پژوهش و در نظر گرفتن طرح پژوهش، با کسب مجوز کتبی از فدراسیون کشتی ایران با مسئولان برگزاری ششمین دوره کشتی فرنگی و آزاد جام باشگاههای جهان (2020) به میزبانی دانشگاه بجنورد، هماهنگی لازم انجام شد. برای جمعآوری دادههای بخش کشتیگیران حرفهای، پرسشنامهها در روز قبل برگزاری رویداد در هتل و محل استقرار ورزشکاران، در اختیار کشتیگیران حرفهای شرکتکننده در مسابقات قرار گرفت. علاوه بر ارائه توضیحات لازم به نمونههای پژوهش، رضایت آنها برای مشارکت در پژوهش، جلب و به آنها از لحاظ محرمانهماندن اطلاعات نیز اطمینان داده شد. همچنین، در روزهای برگزاری رویداد نیز برای جمعآوری دادههای بخش کشتیگیران آماتور، پرسشنامهها به تعداد کشتیگیران حرفهای بهصورت تصادفی در اختیار کشتیگیران تماشاگر حاضر در سالن مسابقات که از شهرهای مختلف ایران حضور پیدا کرده بودند، قرار گرفت و پس از تکمیل جمعآوری شدند. درنهایت، برای تجزیهوتحلیل اطلاعات پژوهش از روشهای آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون کالموگراف اسمیرنوف[8] و آزمون تحلیل کورایانس[9] در سطح معنیداری کمتر از 05/0 استفاده شد.
یافتهها
58 کشتیگیر حاضر در رقابتهای ششمین دوره کشتی فرنگی و آزاد جام باشگاههای جهان (2020) و تعداد 58 کشتیگیر آماتور از شهرهای مختلف ایران بهصورت نمونه دردسترس در پژوهش شرکت کردند. میانگین سنی ورزشکاران نخبه حاضر در پژوهش برابر با 26 سال و میانگین سنی ورزشکاران آماتور برابر با 25 سال بود. نتایج آزمون کالموگراف اسمیرنوف نشان دادند توزیع دادهها با توزیع طبیعی تفاوت معنیداری نداشت و در ادامه نیز برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای آماری پارامتریک استفاده شد و نتایج آزمون لوین نشان دادند فرض برابری واریانسهای خطای متغیر وابسته در دو گروه رد نشد (05/0< 35/0 =P و 86/0=F).
جدول 1. مقایسۀ میزان غرقگی کشتیگیران حرفهای و آماتور
Table 1. Comparison of the flow rate in amateur and elite wrestlers
ورزشکار |
تعداد |
میانگین ± انحراف استاندارد |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
ضریب F |
سطح معناداری |
توان آزمون |
مربع اتای جزئی |
حرفهای |
58 |
62/0 ± 90/3 |
33/1 |
1 |
33/1 |
67/3 |
*05/0 |
47/0 |
32/0 |
آماتور |
58 |
58/0 ± 67/3 |
*P≤05/0
با توجه به جدول 1، با در نظر گرفتن سن آزمودنیها بهعنوان کووریت بین دو گروه حرفهای و آماتور، نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان دادند میزان غرقگی در کشتیگیران حرفهای بهطور معنیداری از کشتیگیران آماتور بیشتر بود. بنابراین، فرضیۀ اول و اصلی پژوهش تأیید شد. در ادامه، زیرمقیاسهای غرقگی در بین کشتیگیران حرفهای و آماتور مقایسه شدند.
همچنین، طبق جدول 2، با در نظر گرفتن سن آزمودنیها بهعنوان کووریت بین دو گروه حرفهای و آماتور، نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان دادند در بین ابعاد 9 گانه غرقگی، بعد تعادل چالش مهارت، اقدام عمل آگاهی، اهداف روشن، بازخورد نامبهم، تمرکز بر تکلیف، احساس کنترل و از دست دادن خودآگاهی در کشتیگیران حرفهای بهطور معنیداری از کشتیگیران آماتور بیشتر بود.
جدول 2. مقایسۀ زیرمقیاسهای غرقگی در کشتیگیران حرفهای و آماتور
Table 2. Comparison of flow dimensions in amateur and elite wrestlers
زیرمقیاس |
سطح |
تعداد |
میانگین ± انحراف استاندارد |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
ضریب F |
سطح معناداری |
توان آزمون |
مربع اتای جزئی |
|||
تعادل چالش مهارت |
حرفهای |
58 |
54/1 ± 18/4 |
78/4 |
1 |
78/4 |
58/3 |
*01/0 |
64/0 |
46/0 |
|||
آماتور |
58 |
75/0 ± 78/3 |
|||||||||||
اقدام عمل آگاهی |
حرفهای |
58 |
02/1 ± 64/3 |
96/3 |
1 |
96/3 |
69/4 |
*01/0 |
57/0 |
40/0 |
|||
آماتور |
58 |
83/0 ± 25/3 |
|||||||||||
اهداف روشن |
حرفهای |
58 |
69/0 ± 22/4 |
59/2 |
1 |
59/2 |
32/4 |
*03/0 |
36/0 |
19/0 |
|||
آماتور |
58 |
82/0 ± 92/3 |
|||||||||||
بازخورد نامبهم |
حرفهای |
58 |
70/0 ± 02/4 |
14/2 |
1 |
14/2 |
14/3 |
*05/0 |
30/0 |
19/0 |
|||
آماتور |
58 |
74/0 ± 82/3 |
|||||||||||
تمرکز بر تکلیف |
حرفهای |
58 |
81/0 ± 97/3 |
44/3 |
1 |
44/3 |
49/5 |
*02/0 |
54/0 |
37/0 |
|||
آماتور |
58 |
77/0 ± 60/3 |
|||||||||||
احساس کنترل |
حرفهای |
58 |
76/0 ± 99/3 |
70/2 |
1 |
70/2 |
07/3 |
*04/0 |
37/0 |
24/0 |
|||
آماتور |
58 |
78/0 ± 75/3 |
|||||||||||
از دست دادن خوداگاهی |
حرفهای |
58 |
01/1 ± 67/3 |
16/3 |
1 |
16/3 |
16/3 |
*02/0 |
46/0 |
31/0 |
|||
آماتور |
58 |
89/0 ± 39/3 |
|||||||||||
زمان |
حرفهای |
58 |
90/0 ± 40/3 |
27/0 |
1 |
27/0 |
40/0 |
52/0 |
09/0 |
04/0* |
|||
آماتور |
58 |
74/0 ± 50/3 |
|||||||||||
تجربه خودانگیختگی |
حرفهای |
58 |
76/0 ± 99/3 |
11/0 |
1 |
11/0 |
19/0 |
71/0 |
07/0 |
02/0* |
|||
آماتور |
58 |
77/0 ± 05/4 |
|||||||||||
*P≤05/0
در میزان ابعاد انتقال زمان و تجربۀ خودانگیختگی نیز بین کشتیگیران حرفهای و آماتور تفاوت معنیداری مشاهده نشد؛ بنابراین، با توجه به نتایج بهدستآمده وضعیت غرقگی در ورزشکاران حرفهای بهطور معنیداری از ورزشکاران آماتور بیشتر بود؛ بهطوری که ازنظر آماری، نمره کلی غرقگی بالاتری را کسب کردند و نیز در مقایسۀ گویهها، به استثنای دو گویه انتقال زمان و تجربۀ خودانگیختیگی تفاوت معناداری را نشان دادند؛ بنابراین، فرضیه 2 الی 8 تأیید و فرضیه 9 و 10 رد شد.
بحث
هدف این مطالعه، مقایسۀ وضعیت غرقگی کشتیگیران آماتور و نخبه بود. نتایج بهدستآمده نشان دادند بین میزان غرقگی در کشتیگیران آماتور و نخبه تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که میزان غرقگی در کشتیگیران حرفهای بهطور معنیداری از کشتیگیران آماتور بیشتر بود. پژوهشهای بررسیشده دربارۀ وضعیت غرقگی در حیطه ورزش، در ابتدا بر ورزشکاران حرفهای متمرکز شدهاند. یافتههای این مطالعات همسو با نتایج پژوهش حاضر نشان دادند ورزشکاران نخبه، غرقگی را دستکم در برخی مواقع در طی تمرین و رقابت تجربه کردهاند و آن را بخش مهمی از تجربه ورزشی خود در نظر میگیرند (Jackson et al, 1998). از بعد نظری، غرقگی یک وضعیت ذهنی بهینه است که انتظار میرود با اجرای ورزشی بهینه در ارتباط باشد و عموماً یک وضعیت اوج اجرا تصور میشود و حمایتهایی هم برای این فرضیه وجود دارد (Jackson et al, 2001). از لحاظ تجربی نیز با توجه به بررسیهای انجامگرفته و شواهد بهدستآمده درخصوص ارتباط ساختارهای روانشناختی با وضعیت غرقگی و نیز ارتباط این ساختارها با سطح مهارت، فهم دقیقی از علل احتمالی نتایج پژوهش حاضر فراهم شده است. مدارک تحقیقی درخور توجهی ارتباط مستقیم عوامل روانی با اجرای حرفهای را تأیید میکنند؛ برای مثال، اورلیک (Orlick, 1996) عوامل «موفقیت» روانی را سطح بالایی از تعهد، اهداف کوتاهمدت و بلندمدت، تصویرسازی، تمرکز، برنامههای پیش و درون مسابقه گزارش کرد که بهواسطۀ آنها ورزشکاران موفق را از همتایان کمتر موفقشان مجزا میکرد (as cited in Macnamara et al, 2010). تحقیق کلارک و همکاران (2015) نیز از ارتباط بین ورزش و نتایج مثبت روانی همچون عزت نفس و مهارتهای عمومی زندگی حمایت کرد (Clark et al, 2015). در حمایت از این یافتهها، گولد[10] و همکاران دریافتند ورزشکاران موفق المپیکی، متعهدتر و متمرکزتر و نسبت به مجریان کمتر موفق، درگیر آمادهسازی ذهنی بیشتری بودهاند. حمایت بیشتر دورند بوش و همکاران (2002) در این زمینه بود که دربارۀ قهرمانان المپیک و جهان بررسی کردند. آنها گزارش کردند ورزشکاران موفق در میان سایر ورزشکاران، آنهایی هستند که به لحاظ انگیزشی و اعتماد به نفس بهتر بودهاند. بهعلاوه، آنها از تصویرسازی و خودگفتاری برای آمادهکردنشان برای رقابت بیشتر استفاده میکردند و اینگونه در طی یک اجرای سطح بالا متمرکز میماندند (Macnamara et al, 2010). لاولس و گروبلار (2015) دریافتند در مقایسه با ورزشکارانی که در سطوح پایینتر رقابت میکنند، ورزشکاران سطح بالا، اعتماد به نفس، توانایی بهتر در تمرکز، قبل و در طی مسابقه، اضطراب کمتر و توانایی تصویرسازی درونی بهتر و تعهد بیشتر برای برترشدن در ورزش (برتری در ورزش) داشتند. لین ونگ در طی مطالعهای دربارۀ ورزشکاران چینی، گزارش داد بیش از نیمی از شناگرانی که در سطح حرفهای کار کرده و نسبت به بقیه موفقتر بودهاند، کسانی بودند که همیشه از مهارتهای روانی هدفگزینی و خودگفتاری استفاده کردهاند (Wang et al, 2003). تأثیرات تنآرامی و کاهش فشارهای روانی و تنش عضلانی بهعملآمده درنتیجۀ خودگزارشیهای ورزشکاران، نشان میدهد سطح و شدت تمرین ممکن است مهم باشد؛ به طوری که برخی مطالعات نشان میدهند تنها تمرین شدید و مدوام، مشابه آنچه در سطح حرفهای دیده میشود، به کاهش تنشهای روانی و عضلانی منجر میشود (Niemen, 2002)؛ بنابراین، مجموع یافتههای بهدستآمده درخصوص ارتباط عملکرد عالی و مهارتهای روانی نشان میدهد ورزشکاران نخبه احتمالاً از مهارتهای روانی بیشتری برخوردارند (Neil et al, 2006). همچنین، براساس یافتههای جکسون (2012) بالابودن سطح مهارتهای روانی و استفاده استراتژیک از آنها ارتباط مثبتی را با تجربۀ وضعیت غرقگی نشان میدهد و در سطح خردهمقیاسها ۴ مهارت روانی از بین ۵ مهارت، ارتباط متوسط تا بالایی را با ابعاد غرقگی نشان میدهند (Jackson et al, 2001). جکسون (۲۰۰۱) نیز نشان داد بین فاکتورهای روانی و تجربۀ غرقگی ارتباط مثبت معنیداری وجود دارد و همچنین، وضعیت غرقگی با عملکرد مطلوب و بهینه نیز در ارتباط است. یافتههای مطالعات اورلیک و پارتینگتون (1998) نشان میدهند تمرین و تجربه و متعاقب آن افزایش سطح مهارت در ارتقای فرآیندهای روانی مثل هدفگزینی، برنامهریزی و ارزیابی اجرا نقش دارد. بهطور مشابه، همچنین، سودمندی استفاده از مهارتهای روانی (مثل هدفگزینی و تصویرسازی) در ایجاد و تکرار وضعیت غرقگی نشان داده شد (Macnamara et al, 2010).
علاوه بر این، نسبت بالاتر غرقگی در میان ورزشکاران حرفهای در پژوهش حاضر و مطالعات مشابه همسو، مانند مطالعات سووان و همکاران2012، کاتکرت و همکاران 2014، نوث وورثی و همکاران 2017 و خوزه[11] و همکاران 2017 نشان داد تسلط ورزشکاران حرفهای بر اجرای مهارت در این زمینه تأثیرگذار است و اینکه آنها تجربه غرقگی را در حوزه مدنظرشان در نتیجۀ سالها تمرین و تجربه یاد گرفتهاند و میتوانند آن را در موقعیتهای رقابتی مختلف استفاده کنند. خوزه (2017) بیان میدارد به همین دلیل است که هر کسی نمیتواند وارد وضعیت غرقگی شود؛ بلکه لازمۀ آن دانش، انجام آن است. در وضعیت غرقگی، فرد احساس میکند مهارتهای او در مواجهه با چالشهای پیش رو در سطح مناسبی قرار دارد؛ سیستم نظاممندی که نشانههای واضحی درخصوص چگونگی عمل در حال اجرا، در اختیار قرار میدهد. تمرکز به اندازهای است که هیچگونه انحراف توجهی برای نشانههای نامربوط و نگرانی دربارۀ مسائل وجود ندارد، خودآگاهی ناپدید میشود و احساس زمان از دست میرود. در این میان سطح تبحر و مهارت افراد احتمالاً ازجمله عواملی است که این قبیل تجارب را ایجاد میکند و احساس به چالش کشیده شدن بدون دستپاچهشدن درخصوص توانایی برای تکمیل تکلیف را فراهم میکنند (Jose et al, 2017). چالش سبب میشود تا ورزشکاران وضعیت روانی مطلوب مرتبط با نیازهای اجرایی را برای دستیابی به نتایج عالی کشف و تجربه کنند (Anderson et al, 2014).
بهتازگی نظریههای غرقگی بر شرایط لازم برای ایجاد وضعیت غرقگی و آن دسته ویژگیهای روانشناختی متمرکز شدهاند که به تجربۀ این حالت ذهنی منجر میشود (Fullagar et al, 2012). برخی پیششرطهای وقوع غرقگی عبارتاند از: چالشهای ادراکشدۀ تکلیف (فرصتهای عمل)، داشتن اهداف روشن و واضح و مجهزکردن فرد به بازخورد مرتبط با آن مبنی بر آنکه فرد تا چه حد کار را بهخوبی انجام داده و تا چه حد اهداف تکلیف را به دست آورده است. اینها شرایطی هستند که تجربه غرقگی را تسهیل میکنند. تعادل چالش - مهارت از مهمترین شرایطی است که آن را ایجاد میکند و نقش اصلی در فهم تجربۀ بهینه دارد (Fullagar et al, 2012).
مطالعات اخیر دربارۀ زمانهای وقوع غرقگی معتقدند غرقگی در طول زمان با ایجاد اطمینان تدریجی در طی اجرا، اتفاق میافتد؛ به طوری که شروع مثبت یک رویداد به بازخورد مثبت و متعاقب آن افزایش اطمینان ورزشکار منجر میشود. این فرآیند بهواسطۀ تمرین و افزایش سطح مهارت تکرار میشود تا زمانی که آنها به نقطه اطمینان کامل رسیده باشند و اهداف باز را دنبال کنند و خودشان را در جستجوی محدودیتهایشان به چالش بکشند و به این ترتیب، امکان ورود به وضعیت غرقگی را پیدا کنند (Swann et al, 2010). در همین راستا سیگزن میهالی درخصوص تجربه غرقگی در ورزش، اظهار میدارد چالشهای موقعیتی نیاز دارد که با سطح مهارتهای فیزیکی، ذهنی، تکنیکی و تاکتیکی هماهنگ شود. همچنان که تنیسبازان حرفهای نسبت به مبتدیان یا نیمهحرفهایها در این رشته، فرصتهای عملی بیشتری را برای هماهنگکردن مهارتهایشان یافتند و در تحقیق کوهن (2012) اثر اصلی معناداری برای سطح مهارت وجود داشت؛ بدین معنی که بازیکنان رده بالا نمرات معنادار بالاتری را نسبت به بازیکنان غیرحرفهای کسب کردند. اگرچه این اثر معنادار در سطح خردهمقیاسها دیده نشد، اندازه اثرها نشان داد تفاوتهای اساسی برای تعادل چالش - مهارت، احساس کنترل و مهارتهای خودانگیز وجود دارد؛ ازاینرو، فرض بر آن است که ورزشکاران پیشرفته اغلب غرقگی بیشتری را نسبت به ورزشکاران با سطح مهارتی پایینتر، درک خواهند کرد (Koehn & Morris, 2012). همچنان که یافتههای بهدستآمده درخصوص ارتباط شدت تمرینی و تجربه غرقگی نشان میدهند تمرینکنندگان باتجربه، یعنی کسانی که بیش از ۶ ماه تجربه فعالیت داشتهاند، غرقگی بیشتری را در مقایسه با تمرینکنندگان کمتجربه گزارش کردند. در طی یک مطالعۀ مقطعی نیز مشخص شد ارتباط مثبت و معنیداری بین تعداد سالهای تجربه تایچی و شدت غرقگی وجود دارد. باوجود کمبود تعداد مطالعات، یافتهها با ارائه مدارک تجربی نشاندهندۀ ارتباط مثبت تجربه قبلی بر شدت غرقگی است (Jackman et al, 2019). در توضیح این فرض و یافتهها، ورزشها معمولاً شامل فعالیتهای بهشدت ساختارمند و هدفمند نظاممند در رقابت با خود یا دیگران است که نیاز به سطح بالایی از تعهد دارد. این فعالیتها مستلزم اعمال نیروی فیزیکی شدید یا استفاده از مهارتهای فیزیکی نسبتاً پیچیدهایاند که اغلب در حضور تماشاگران اجرا میشود. درواقع، عناصر خطر (برای مثال، آسیب)، قرارگرفتن در معرض شرایط محیطی (برای مثال، آبوهوا)، و تعامل با هم تیمی، مربیان، حریفان و داوران همگی میتوانند در ورزش حضور داشته باشند. مهمتر آنکه قرارگرفتن مکرر در برابر چنین فاکتورهایی بهواسطۀ تمرین بیشتر تنوعی از چالشهای ذهنی و فیزیکی را ارائه میکنند؛ همچنان که در سطوح بالای مهارت دیده میشود؛ بدین معنی که فعالیتهای ورزشی حرفهای بهویژه برای تجربهکردن وضعیتهای غرقگی مناسباند (Swann, 2016)؛ ازاینرو، ادراک تعادل چالش مهارت نیز ممکن است متأثر از سطح تجربه باشد و به لحاظ مفهومی و تجربی سطوح بالای مهارت، با افزایش فرصتهای غرقگی در حوزههای ورزشی در ارتباط باشد (Clark et al, 2015). درمجموع، مطالعات مشاهدهای براساس برخی مدارک تجربی، هرچند البته محدود یا اندک، حاکی از آن است که تجربه تمرینی، یعنی تعداد سالهای تمرینی، ارتباط مثبتی با شدت غرقگی دارد و مطالعات طولی مربوط به غرقگی همواره بر طبیعت پویای این وضعیت روانی تأکید دارند، آنها نشان دادهاند درگیری مداوم در یک تمرین آثار مثبتی بر شدت غرقگی یا دستکم بر برخی از ابعاد آن دارد (Jackman et al, 2019).
باوجود تفاوت نمره کلی غرقگی و نیز هر یک از ابعاد آن به هنگام مقایسۀ ورزشکاران نخبه و آماتور در پژوهش حاضر، تفاوت معناداری در دو بعد تحول زمان و تجربه اتوتولیک دیده نشد. نورس ورثی (2017) در تحقیق خود که به بررسی ارتباط غرقگی و عملکرد در ورزشکاران پرداخته بود، نشان داد بعد انتقال زمان و از دست دادن خودآگاهی در پاسخ به تمرین، تغییرات کمتری را در مقایسه با سایر ابعاد غرقگی داشتهاند؛ هچنان که جکسون و مارش نیز پیشتر تفاوت در ابعاد را گزارش کرده بودند (Norsworthy et al, 2017). همچنین، نتایج مطالعات هب و همکاران (2019) نیز به نوعی این موضوع را نشان میدهد. در این تحقیق با مقایسۀ ورزشکاران و موسیقیدانان نخبه، ضمن تأیید نمرات بالای غرقگی دو گروه نشان داده شد برخی ابعاد این وضعیت روانی با یکدیگر اختلاف دارند. یافتهها حاکی از آن بود که ورزشکاران بهنسبت، انتقال زمانی و تجربۀ اتوتلیک کمتری را تجربه کردهاند. محققین در راستای توضیح این نتایج به ذات رشتههای مطالعهشده اشاره میکنند و اظهار میدارند در موسیقی با گذشت زمان، شکلگیری و پیشرفت بیشتری در اجرا اتفاق میافتد؛ چیزی که در ورزش برجسته نیست. موسیقیدانها انتقال بالاتری را تجربه میکنند و میتوانند سریعتر یا کندتر از زمان حرکت کنند و تجربه اتوتلیکی بالاتری را نسبت به ورزشکاران تجربه کنند. فعالیتهای اتوتلیکی عمدتاً غایتنگرند؛ یعنی بهخودیخود هدفاند و برای منافع آینده انجام نمیگیرند؛ بلکه این فعالیتها به پاداش درونی و فوری میانجامند؛ بنابراین، تجربۀ اتوتلیک به این دلیل در موسیقی بیشتر است که این رشته در ذات خود تجربهای دلپذیر بوده و به دلیل ایجاد رضایت بیواسطه و مستقیم ذاتاً پاداشدهنده است (Habe et al, 2019)؛ ازاینرو، شاید عدم اختلاف معنادار نخبهها و آماتورها در دو بعد اتوتلیک و انتقال زمان به ویژگی رشته ورزش ارتباط دارد؛ رشتهای که برخلاف حیطههایی همچون موسیقی که ماهیتاً برانگیزانندههای درونی مناسبیاند، فارغ از سطح مهارت گاهاً به انگیزانندههای بیرونی، همچون کسب مدال و جام بهعنوان مانعی بر شکلگیری تجربه اتوتلیک وابستهاند. درنهایت، نتایج برخاسته از یافتههای پژوهشی، حاکی از آن است که آگاهی از مؤلفههای روانشناختی بهبوددهندۀ عملکرد مطلوب، در روانشناسی کاربردی ورزشی حیاتی است. در این میان، وضعیت غرقگی بهعنوان فاکتوری تعیینکننده، مطابق با تحقیق حاضر، به نظر میرسد با سطح مشارکت و میزان مهارت در ارتباط است؛ بنابراین، توصیه میشود مربیان اعضای تیم به لحاظ تسلط مهارتی بهمنظور تجربۀ وضعیت غرقگی بهتر بررسی شوند.
[1]. Flow
[2]. Autotelic Activity
[3]. Mihaly Csikszentmihalyi
[4]. Engeser
[5]. Flow State Scale (FFS.2)
[6]. Jackson & Eklund
[7]. Hernandez & Voser
[8]. Kolmogorov Smirnov
[9]. ANCOVA
[10]. Gould
[11]. Joes