Document Type : Research Paper
Authors
1 PhD Student, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran
2 Professor, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran
3 Professor, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, University of Isfahan , Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
شادی بهعنوان یکی از مهمترین احساسات و نیازهای ضروری انسان از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته و همواره درصدد یافتن روشهایی برای افزایش شادی و کاهش غم و اندوه در خود بوده است (بهرامیان، نادی و کریمی، 1398). در تبیین مفهوم شادی باید گفت شادی مربوط به این است که چگونه افراد درکل، زندگی خود را تجربه و ارزیابی میکنند. بهطورکلی شادی، رشد، شکوفایی و پیشرفت را در زندگی به ارمغان میآورد و جهان را در شرایط بهتر قرار میدهد (عدنان باطینه، 2019). بر اساس همین، سازمان بهداشت جهانی بر شادکامی بهمنزلۀ یکی از مؤلفههای اصلی و اساسی سلامت روان تأکید ویژهای دارد (لین، لین و وو، 2010). موضوع شادی در دنیای معاصر به دلیل تحولاتی که عموماً به نابسامانیهای روانی و اجتماعی منجر شده است، بیش از پیش بروز و ظهور دارد (بهرامیان و همکاران، 1398). کشور ایران در طول سالهای 2007-1997 بین 97 کشور، رتبه 56 و بین سالهای 2013 تا 2015 از 157 کشور جهان، رتبه 105 را کسب کرده است. نکتۀ نگرانکننده در این گزارش این است که بررسی روند شادی طی دوره 2005 تا 2007 و 2013 تا 2015 نشان میدهد نمره شادی در ایران حدود 7/5 درصد کاهش داشته است (هلیول، لایارد و ساکس، 2016).
مبانی نظری مرتبط با موضوع شادی نشان میدهد یکی از مباحث نوین در فضای فرهنگی جهان، بحث شادی است. شادی، یکی از هیجانات مثبت انسانی است که در فضای فکری بعد از جنگ جهانی دوم و توجه به مباحث بهبود کیفیت زندگی در روانشناسی مثبت، پررنگتر و سپس با ورود به حوزۀ برخی از معنویتهای نوظهور و جریانات فلسفی تا هدفپنداری و عامل معناداری زندگی انسان برجسته شد (یعقوبیان، مسائلی و جمعهزاده، 1395). سلیگمن و رویزمن (2003) در تبیین مفهوم شادی، الگویی از چهار نوع زندگی نیک[1] را مطرح میکنند که همچون نظریة ارسطو بر یک نظام سلسلهمراتبی و از ساده به پیچیده تدوین شده است. شایان ذکر است ارسطو در نظریۀ خویش، زندگی نیک را در سه مدل زندگی به همراه لذت، زندگی سیاسی و زندگی وقف نظر[2] مطرح میکند و از بین آنها زندگی وقف نظر را - که در آن فعالیت نفس در حال توافق با عقل است - بهترین و کاملترین نوع زندگی انسان میداند (ارسطو، 1385/1980). سلیگمن و رویزمن (2003) نیز سادهترین زندگی از انواع چهارگانة زندگی خوب را زندگی «لذتبخش[3]» مینامند. در زندگی لذتبخش افراد در سه برهه از زمان (گذشته، حال و آینده) به جستجوی لذت میپردازند. پس از زندگی لذتبخش، «زندگی مشتاقانه[4]» قرار دارد. در این نوع از زندگی، افراد با استفاده از توانمندیهای ذاتی خویش در حوزههای مختلف زندگی به کسب شادی میپردازند. درحقیقت، این زندگی از زندگی لذتبخش، پیچیدهتر است و سومین نوع زندگی خوب «زندگی با معنا[5]» است. زندگی با معنا عبارتست از استفاده از استعدادها و توانمندیهای فردی برای رسیدن به هدفی والا. چهارمین نوع زندگی، «زندگی کامل[6]» است که درحقیقت، پیچیدهترین شکل زندگی خوب است. به اعتقاد سلیگمن، سرانجام یک زندگی کامل عبارت است از: تجربهکردن هیجانهای مثبت گذشته و آینده با آرامش، احساسات مثبت از لذتهای کنونی (زمان حال)، به دست آوردن مسرت از توانمندیهای ذاتی و استفاده از آنها و درخدمت هدف یا اهدافی بالاتر و فراتر از خویش و بهمنظور دستیابی به معنا؛ ازاینرو، فرمول آن چنین بیان میشود:
زندگی بامعنا + زندگی مشتاقانه + زندگی لذت بخش = شادکامی
روانشناسان مثبتگرا بر این باورند که حرکت به سمت یکی از انواع چهارگانة زندگی خوب (نیک)، بهویژه نوع چهارم آن، انسان را به خشنودی از زندگی، بهزیستی روانشناختی و سرانجام، سعادت و خوشبختی نائل میکند (پسندیده، 1395؛ اسوینید، 2001).
بر اساس همین، در سالیان اخیر، مطالعات زیادی به بررسی عوامل مؤثر بر شادی اختصاص یافته است؛ با این حال، مطالعات انجامشده، بهویژه دربارۀ جامعة زنان، کمتر انجام شده و در بیشتر تحقیقات انجامشده نیز متغیر جنسیت بهمنزلة متغیری حاشیهای یا خنثی لحاظ شده است (نوردنمارک، 2018). این در حالی است که لزوم بررسی عوامل مؤثر بر شادی در زنان دوچندان به نظر میرسد؛ زیرا اهتمام به پرداختن به مطالعات زنان در اهمیت نهاد خانواده ریشه دارد. تردیدی نیست که نهاد خانواده رکن بنیادین اجتماع است و زنان، بهعنوان محور اصلی خانواده، نقشی مهم و ارتباطی تنگاتنگ با اعضای خانواده دارند؛ بنابراین، میزان شادکامی زنان نهتنها نهاد خانواده، بر فضای جامعه نیز تأثیر میگذارد (فتی و موتابی، 1391؛ کار، 2012). همچنین، به نظر میرسد با توجه به زمینههای اجتماعی و فرهنگی و ویژگیها و شرایط متفاوت زندگی اجتماعی زنان، پدیدة شادی و ابعاد و عوامل مؤثر بر آن نیز بین زنان و مردان متفاوت باشد؛ ازاینرو، نمیتوان نتایج مطالعات انجامشده را به جامعة زنان بهطور کامل تعمیم داد و نیازمند پژوهشی جداگانه است (عزیزی، میرحسینی، همایونی، 1398).
نتایج پژوهشهای انجامشده درخصوص عوامل مؤثر بر شادی با در نظر گرفتن متغیر جنسیت، حاکی از آن است که میزان رضایت از زندگی خانوادگی در سطح عمومی، نسبت به رضایت شغلی در زنان اهمیت بیشتری دارد (نوردنمارک، 2018). همچنین، میانگین شادی در زنان شهری در بعد عاطفی و اجتماعی در حد متوسط رو به بالا و نسبتاً خوب قرار گرفته است؛ اما میانگین شادی شهروندان زن در بعد شناختی، متوسط رو به پایین و نسبتاً نامطلوب بوده است و شاخص سبک زندگی و ابعاد آن، درمجموع حدود 34 درصد از واریانس شادی زنان را تبیین میکند (احمدی، 1395). همچنین، درآمد خانوار، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی بر شادی زنان تأثیر مثبت و معنادار و تحصیلات، تأثیر منفی و معنادار دارد؛ بدین معنا که با افزایش سطح تحصیلات زنان، میزان شادی آنها کاهش مییابد (عزیزی و همکاران، 1398). با توجه به اینکه شرایط مادی و اقتصادی بهعنوان «نیازهای اولیه»، پیششرط تحقق سایر نیازهاست، با افزایش میزان درآمد خانوار، سطح شادی افراد خانواده افزایش مییابد (مازلو، 1957).
امروزه همگام با توسعۀ زندگی شهرنشینی و فرایند صنعتیشدن فزایندۀ کشورهای در حال توسعه، سازمانها و مؤسسات اداری و خدماتی درصدد یافتن راهبردهایی برای ارتقای سطح بهداشت روان و افزایش شادکامی کارکنان خود و خانوادههای آناناند (نعامی و محمدحسینی، 1399)؛ اما برای ایجاد جامعهای سالم و سازمانهای پویا و شاد و به طورکلی برای افزایش عواطف مثبت، به راهکارهایی نیاز است که بتوانند با ایجاد مهارتهای شادزیستن و شادبودن در فضای سازمانی و زندگی خانوادگی، کارکنان را از خمودگی و ایستایی نجات بخشند و باعث افزایش انگیزه، ارتقای بهرهوری، افزایش رضایت شغلی و خانوادگی (شریفزاده، میرمحمدتبار و عدلیپور، 1397)، افزایش هوش هیجانی (چاوشی، حسینیان، یزدی، 1397)، ارتقای سلامتی (لیوبومیرسکی و لاجوس، 2013؛ ماهانتی، 2014) و درنهایت، رضایت از زندگی (جدیدی، شمسایی، عبدالهزاده و عزیزی، 1393)، در آنان شوند. برای نیل به این مقصود، ابتدا میباید عوامل مؤثر بر شادکامی شناسایی شوند و سپس بهمنظور ارتقای شادکامی با در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن، برنامهریزی مناسب انجام شود و مداخلات لازم اجرا شوند. همچنین، نتایج مطالعات نشان میدهند عوامل مؤثر بر شادی در میان فرهنگهای مختلف و محیط و جغرافیای مختلف، آنچنان متغیر است که گاه شاخصهای شادی در یک مکان در سایر مکانها نامناسب و غیرمربوط خواهد بود (شورای ملی پژوهش، 2002). جستجوهای بهعملآمده در موتورهای جستجو نشان داد مدلهای شادکامی همسران کارکنان مغفول مانده و توجه زیادی را به خود معطوف نکرده است؛ این در حالی است که کارایی و کارآمدی کارکنان به شادی آنها در خانواده و اساساً با شادی همسران آنان مرتبط است. بر اساس همین، در پژوهش حاضر، به تدوین مدل عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه پرداخته شده است. انتخاب این جامعه با توجه به تنوع مشاغل کارگاهی و ستادی، تعداد نسبتاً زیاد کارکنان با شرایط کاری ویژه و این موضوع است که تولید و سطح بهرهوری، انعکاسی از شادی کارکنان، شادی خانواده آنان و بهویژه شادی همسران کارکنان و نیز همکاری مدیران و کارکنان در اجرای پژوهش بوده است؛ بنابراین، در این پژوهش به سؤالات زیر پاسخ داده شده است:
1-عوامل مؤثر بر شادی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان کداماند؟
2-الگوی کمی برگرفتهشده از الگوی کیفی شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه دارای چه مؤلفههایی است؟
3- نحوۀ ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم مؤلفههای الگوی شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان چگونه است؟
4-آیا الگوی تدوینشدۀ شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه از برازش مطلوبی برخوردار است؟
روش
روش پژوهش، قلمرو پژوهش و شرکتکنندگان: این پژوهش از نوع توصیفی است که از لحاظ روششناسی آمیخته (مشتمل بر روشهای کیفی و کمی) است. قلمرو مطالعهشدۀ این طرح، کلیۀ همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان به تعداد 13047 نفر در سال 1398 است. در این پژوهش، حجم نمونه بهصورت کمی محاسبه نشده است؛ چون برای پژوهش کیفی، نمونة بسیار بزرگ یا کوچک توصیه نشده است؛ بلکه حصول معیارهایی مانند اشباع دادهها و تکرار اطلاعات، کفایت حجم نمونه را نشان میدهد (شریفیان، میرشاه جعفری، شریف و موسیپور، 1392)؛ به همین منظور و براساس روش نمونهگیری خوشهای (کارکنان شاغل در بخشهای مختلف کارگاهی و ستادی بهصورت خوشههای جداگانه در نظر گرفته شدند و سپس از بین خوشههای در نظر گرفته شده، دو خوشه بهصورت تصادفی ساده، انتخاب و با کسب اجازه از کارکنان با همسرانشان بهصورت تلفنی تماس حاصل شد) و بهمنظور دستیابی به بخشی از دادهها و فراهمکردن اطلاعاتی برای ساختن پرسشنامه، مصاحبۀ نیمهساختاریافته شدند. درخور ذکر است پس از مصاحبه با 45 نفر از همسران کارکنان، توسط متخصص روانشناس با بیش از ده سال سابقۀ کاری، دادهها به حد اشباع رسید. پس از تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از مصاحبۀ نیمهساختاریافته، مدل اولیۀ ارتباط بین مؤلفههای مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان تدوین شد (شکل1).
در مرحلۀ بعدی بر مبنای دادههای حاصل از مصاحبههای کیفی با کارکنان فولاد مبارکه و بررسیهای لازم در ادبیات مرتبط با شادی ازنظر همسران کارکنان فولاد مبارکه، نسبت به تدوین محتوای پرسشنامۀ شادی ازنظر همسران کارکنان فولاد مبارکه بهصورت فرم تجربی، اقدام و نیز از نظرخواهی متخصصان موضوعی و روانشناسان بهره گرفته شد و پس از انجام اصلاحات نهایی و تعیین روایی و پایایی، 320 نفر از همسران کارکنانِ انتخابشده به شیوۀ هدفمند (مبتنی بر ملاکهای ورود: قرارداشتن در رده سنی 22 تا 60 سال، تحت درمانهای موازی روانشناختی یا روانپزشکی قرارنداشتن، رضایت و تمایل به مشارکت در پژوهش و ادامه آن، تابعیت ایرانی)، پرسشنامۀ تدوینشده را تکمیل کردند. سپس در بخش کمی پژوهش از دادههای حاصل از تکمیل پرسشنامه، برای بررسی برازش مدل عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان استفاده شد.
ابزار سنجش: پرسشنامۀ سنجش شادی کارکنان و همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان: فلاحیان، آقایی و نشاطدوست (1398) این پرسشنامه را برای سنجش عوامل مؤثر بر شادی کارکنان مجتمع فولاد مبارکه و همسران آنان تدوین کردند (پیوست شماره 2). پرسشنامۀ سنجش شادی کارکنان و همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه دارای 91 گویه و 5 مؤلفه اصلی است. هر گویه بین 1 تا 5 نمره دارد و مجموع 91 گویه بین 91 تا 455 نمره خواهد داشت. نمرات بالاتر بیانکنندۀ شادی بیشتر در مؤلفههای فردی، خانوادگی و محیط کار است. گویههای 27-1 متغیر ادراک پیامدهای شادی را در سه مؤلفۀ فرعی میسنجند. گویههای 35-28 مؤلفه اصلی مکانیسم راهبردهای شادیساز را در سه مؤلفه فرعی میسنجند. گویههای 42-36 مؤلفۀ اصلی شادیشکنها را در سه مؤلفۀ فرعی میسنجند. گویههای شماره 52-43 مؤلفۀ اصلی شادیسازها را با سه مؤلفۀ فرعی و گویههای شماره 91-53 مؤلفۀ اصلی بنیانهای شادی را با دو مؤلفۀ فرعی میسنجند. پرسشنامۀ سنجش شادی کارکنان فولاد مبارکه اصفهان، پاسخهای شرکتکنندگان را در طیف لیکرت 5 گزینهای (کاملاً موافقم 5، تاحدودی موافقم 4، نه موافقم نه مخالف 3، تاحدودی مخالفم 2، کاملاً مخالفم 1) دریافت میکند. در این پرسشنامه، سؤالات (1، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 31، 38، 39، 44، 45، 47، 56، 59، 66، 68، 81، 89، 90) بهصورت معکوس نمرهگذاری میشوند. هر سؤال بین 1 تا 5 نمره دارد. و مجموع 91 سؤال بین 91 تا 455 نمره خواهد داشت. نمرات بالاتر بیانکنندۀ شادی بیشتر در حیطههای فردی، خانوادگی و محیط کار است. برای تدوین این پرسشنامه، پس از تعیین اهداف و محتوای آزمون، پرسشها بر طبق اصول آزمونها نوشته شدند. در این مرحله، بهنوعی روایی محتوایی آزمون بررسی شد؛ به این معنی که سازندۀ آزمون برای اجزای آزمون و حیطههای جزئی معرفیشده در تعریف عملیاتی، سؤالاتی را طرح کرد و با توجه به این موضوع که تعداد پرسشها باید دستکم یک و نیم برابر و حداکثر سه برابر تعداد پرسشهای فرم نهایی باشد (سرمد، بازرگان و حجازی، 1375)، به تهیۀ بانک سؤالات آزمون اقدام شد. برای بررسی اعتبار صوری پرسشنامه از ضریب توافقی متخصصان استفاده شد. در ابتدا تعداد 250 سؤال بهعنوان بانک گویه از پیشینه و ادبیات تخصصی مرتبط با شادی، محتوای مصاحبههای انجامگرفته با پرسنل فولاد و همسران آنها و بررسی سایر پرسشنامههای مشابه تهیه شدند. از این تعداد گویه، تعداد 91 گویه با ضریب توافقی 99/0درصد به تأیید 5 نفر از متخصصان روانشناسی در حوزههای روانشناسی مثبت و صنعتی و سازمانی رسیدند. این پرسشنامه شامل 5 مؤلفه است که عبارتاند از: 1- مؤلفۀ مکانیسم شادی: مکانیسمهای مؤثر برای رسیدن به شادکامی را مکانیسم شادکامی میگویند (پاتز، 2010) و از راهبردهای سازمانی شامل صمیمیت در محیط کار، پاداشهای مادی، تأمین نیازهای اولیه، عدالت سازمانی، حمایت سازمانی، مسئولیتپذیری و سبک رهبری صحیح، راهبردهای خانوادگی شامل تفریح، صمیمیت، تأمین مالی، تصمیمگیری مشارکتی و راهبردهای فردی شامل امید به زندگی، هوش هیجانی، مهارتهای اجتماعی تشکیل شده است (فلاحیان و همکاران، 1399). این مؤلفه از 3 زیرمؤلفۀ پویایی محیط کار (که شامل تفریح، ورزش و شرایط مناسب برای رشد هوش هیجانی در محیط کار است)، امور شغلی و امور مالی و درآمدی تشکیل شده است. 2- مؤلفۀ شادیشکنها از دو زیرمؤلفۀ شادی سازمانی و خانوادگی تشکیل شده است. 3 - مؤلفۀ بنیانهای شادی از دو زیرمؤلفۀ شادی از نگاه همسران و محیط کار شاد تشکیل شده است. 4 - مؤلفۀ شادیسازها از سه زیرمؤلفۀ شادی فردی، خانوادگی و سازمانی تشکیل شده است و 5 - مؤلفۀ ادراک پیامدهای شادی سازمانی از سه زیرمؤلفۀ فردی، سازمانی و خانوادگی تشکیل شده است. سپس پرسشنامه برای بررسی روایی به روش تعیین ضریب آلفای کرونباخ در اختیار 50 نفر از پرسنل فولاد قرار گرفت. نتایج نشان دادند ضریب آلفای کل پرسشنامه، 93/0 و مؤلفههای اصلی ادراک پیامدهای شادی 73/0، مکانیسم راهبردهای شادی 76/0، شادیشکنها 71/0، شادیسازها 73/0 و درنهایت، مؤلفههای بنیانهای شادی ضریب آلفای کرونباخ 91/0 را به خود اختصاص دادند. براساس نتایج فوق، به سؤال دوم پژوهش پاسخ داده شد، مبنی بر اینکه الگوی کمّی برگرفتهشده از الگوی کیفی شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه دارای چه مؤلفههایی است.
روش اجرا و تحلیل: در بخش کیفی این پژوهش، طراحی سؤالات مصاحبه با بررسی ادبیات پژوهش انجام شد و برای سنجش روایی سؤالهای مصاحبه، شش نفر از اساتید و متخصصان روانشناسی، سؤالها را بازنگری و بررسی کردند و فرم نهایی مصاحبه با 6 سؤال مربوط به سه حیطه شناختی - هیجانی و رفتاری مرتبط با شخص (3سؤال) و حیطۀ مرتبط با خانواده (3 سؤال) تهیه شد (پیوست 1). سپس مصاحبۀ نیمهساختاریافته با 45 نفر از همسران کارکنان انجام شد و تمام مکالمهها با کسب اجازه از شرکتکنندگان در پژوهش روی نوار صوتی ضبط و سپس روی کاغذ، پیاده و بار دیگر با اطلاعات ضبطشده مطابقت داده شدند. سپس متنهای نسخهبرداریشدۀ مصاحبهها تجزیهوتحلیل شدند. برای بررسی محتوای مصاحبههای صورتگرفته، مفهومسازی و استخراج مقولهها از روش سیستماتیک[7]استفاده شد. طرح تحقیق سیستماتیک در نظریۀ دادهبنیاد، بر استفاده از مراحل تحلیل دادهها ازطریق کدگذاری باز[8]، کدگذاری محوری[9] و کدگذاری گزینشی [10] تأکید دارد (استراس و کوربین، 2012). فرایند کدگذاری دادهها در جریان گردآوری دادهها بدین صورت به اجرا درآمد که در مرحلۀ کدگذاری باز، دادهها به دقت به کوچکترین اجزای ممکن شکسته شدند و در مرحلۀ دوم، دادهها براساس تفاوت و تشابه با یکدیگر، مقایسه و طبقهبندی شدند. بعد از بررسی میزان مشابهت در بین طبقات و کدها، دستهبندی صورت گرفت، کدهای مشابه در طبقاتی قرار گرفتند که با نامهایی گویا قابل شناسایی و درک باشند. در مرحلۀ سوم یا کدگذاری انتخابی تلاش شد محوریت دادهها کشف و طبقۀ مرکزی انتخاب شود. طی این مرحله، مفهومی که محل ارجاع سایر طبقات و مرتبط با آنها بود، متغیر مرکزی (عوامل تأثیرگذار بر شادی) شناخته شد. در این پژوهش، بهمنظور دستیابی به روایی و پایایی از روش توافق دو کدگذار (شاخص تکرارپذیری) و کدگذاری پژوهشگر در یک فاصله زمانی مشخص (شاخص ثبات) استفاده شد؛ بدین صورت که پژوهشگر دیگر، 7 مصاحبه را کدگذاری کرد و نتایج کدگذاری مقایسه شدند؛ این نتایج حاکی از ضریب توافق 65 درصد بین ارزیابان بود؛ بنابراین، پایایی کدگذاری تأیید شد. همچنین، دو نفر از متخصصان آشنا با نظریۀ دادهبنیاد بر مراحل مختلف کدگذاری و تحلیل دادهها نظارت داشتند. بر اساس همین، مدل مفهومی عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه تدوین شد و به سؤال اول پژوهش به این صورت پاسخ داده شد که عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان شامل 5 عامل مداخلهگر، زمینهای، علیتی، راهبردها و پیامدها است (شکل شماره 1).
در مرحلۀ بعدی، پس از تکمیل پرسشنامۀ سنجش شادکامی کارکنان و همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه توسط 320 نفر از همسران کارکنان - که جزئیات آن قبلاً شرح داده شد - از دادههای حاصل از پرسشنامه بهمنظور بررسی برازش مدل اولیۀ عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد اصفهان استفاده شد. سپس بهمنظور انجام تحلیل عامل تأییدی که به روش حداقل مربعات جزئی انجام شد، دادههای حاصل از تکمیل پرسشنامۀ سنجش شادکامی همسران کارکنان با استفاده از نرمافزار SPSS 21 و نرمافزار الگوپردازی معادلات ساختاری SMART-PLS3 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. ابتدا آمارهای توصیفی مربوط به ویژگیهای جمعیتشناختی شرکتکنندگان، سپس یافتههای توصیفی متغیرهای پژوهش تجزیهوتحلیل شدند. برای انجام برازش مدل از نرمافزار PLS3 استفاده شد و حداقل مربعات جزئی برای مقابله با مشکلات دادههای خاص مانند حجم اندک دادهها، وجود دادههای گمشده، نرمالنبودن دادهها، بررسی همخطی بین متغیرهای مستقل و بررسی سازهها یا عوامل تکآیتمی در مدلهای ساختاری طراحی شدند. ملاحظات اخلاقی رعایتشده در پژوهش، کسب اجازه از کارکنان برای مصاحبه با همسرانشان، رعایت رازداری و محرمانهبودن برای تکتک شرکتکنندگان، داشتن آزادی و اختیار کامل برای کنارهگیری از پژوهش، اطلاعرسانی کامل دربارۀ پژوهش و کسب رضایتنامۀ کتبی و استفاده از دادهها فقط در راستای اهداف پژوهش بود.
یافتهها
مصاحبۀ نیمهساختاریافته و نتایج حاصل از آن: پس از مرور مبانی نظری و حوزۀ مطالعهشده، بهمنظور محاسبۀ نسبت روایی محتوایی سؤالات مصاحبه، یک چکلیست تدوین شد. سپس از متخصصان خواسته شد چکلیست را تکمیل کنند. درنهایت، متخصصان به میزان مناسببودن هر آیتم با بیان اینکه هر آیتم
»غیرلازم «یا» مفید اما نه ضروری«، »ضروری «است، پاسخ دادند. بهمنظور محاسبۀ روایی از فرمولی استفاده شد که لاوشه (1975) ارائه کرده بود[11].
در این مطالعه، ضریب نسبی روایی محتوایی، 82/0 محاسبه شد که بیانکنندۀ سطح روایی مطلوب سؤالات مصاحبه است. براساس جدول لاوشه، با توجه به تعداد متخصصان، حداقل مقدار پذیرفتنی ضریب نسبی روایی محتوایی، 79/0 است (حاجیزاده و اصغری، 1390). سپس مصاحبه با 45 نفر از همسران کارکنان انجام شد. براساس نتایج حاصل از
دادههای مصاحبه که به روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شدند، 5 قضیه استخراج شد که دربرگیرندۀ عوامل علیتی، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر، راهبردها و پیامدهای تأثیرگذار بر شادی بودند. در شکل 1 مدل مفهومی ارتباط بین مؤلفههای مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان فولاد مجتمع فولاد مبارکه ارائه شده است.
جدول 1.
خلا
شکل 1. مدل ارتباط بین مؤلفههای مؤثر برشادکامی همسران کارکنان فولاد مجتمع فولاد مبارکه
بهمنظور بررسی برازش مدل اولیۀ عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان، با توجه به قسمتهای پیشین، از دادههای حاصل از تکمیل پرسشنامۀ محققساختۀ سنجش شادکامی کارکنان و همسران کارکنان استفاده شد که 320 نفر از همسران کارکنان تکمیل کرده بودند. ابتدا متغیرهای جمعیتشناختی بررسی شدند که نتایج آن بدین صورت است: از لحاظ جنسیت همۀ شرکتکنندگان در پژوهش، زن (100%) و از لحاظ دامنه سنی، 8/43 درصد از شرکتکنندگان در دامنۀ سنی 36 سال و بالاتر قرار داشتند. از لحاظ میزان تحصیلات، 8/44 درصد از شرکتکنندگان دارای مدرک لیسانس و از لحاظ شغل، 4/75 درصد از شرکتکنندگان خانهدار بودند. در جدول 1، یافتههای توصیفی شامل میانگین، انحراف استاندارد، حداقل و حداکثر نمرات متغیرهای پژوهش آورده شدهاند.
جدول 1. میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمرۀ متغیرهای پژوهش |
نتایج جدول 1 نشان میدهند میانگین مکانیسمهای شادیساز در نمونه همسران برابر با 81/3 و میانگین ابعاد آن شامل پویاییهای محیط کار، امور شغلی و درآمد بهترتیب برابر با 22/4، 75/3، 42/3 به دست آمدهاند که پویاییهای محیط کار، بالاترین میانگین و درآمد، کمترین میانگین را داشتهاند. میانگین بنیانهای شادی برابر با 20/4 و ابعاد خانوادۀ شاد و محیط کار شاد بهترتیب برابر با 48/4 و 93/3 به دست آمدهاند. میانگین پیامدهای شادی برابر با 78/3 و ابعاد فردی، خانوادگی و سازمانی در آن بهترتیب برابر با 71/3، 51/4، 12/3 است که بعد خانوادگی، بالاترین و بعد سازمانی، پایینترین میانگین را به دست آوردهاند. میانگین شادیشکنها برابر با 85/3 و ابعاد فردی، خانوادگی و سازمانی در آن بهترتیب برابر با 87/3، 67/3 و 03/4 است که بعد سازمانی، بالاترین و بعد خانوادگی، پایینترین میانگین را به دست آوردهاند. میانگین شادیسازها برابر با 85/3 و ابعاد فردی، خانوادگی و سازمانی در آن بهترتیب برابر با 07/4، 84/3 و 49/3 است که بعد فردی، بالاترین و بعد سازمانی، پایینترین میانگین را به دست آوردهاند. نتایج همبستگی درونی متغیرهای پژوهش در جدول 2 ارائه شدهاند:
جدول 2. همبستگی درونی متغیرهای پژوهش
05/0p<* 01/0p<** |
نتایج جدول 2 نشان دادهاند همبستگی درونی متغیرهای پژوهش در سطح 01/0 معنیدارند. الگوی عوامل تأثیرگذار بر شادکامی همسران کارکنان فولاد مبارکه در شکل 2 ارائه شده است؛ این الگو با در نظر گرفتن نتایج حاصل از مصاحبه با همسران کارکنان و استخراج 5 عامل مؤثر بر شادکامی از دیدگاه آنان و نیز با استناد به منابع معتبر علمی درخصوص نقش و جایگاه هر یک از این عوامل در ایجاد شادی تدوین شد. بنیانهای شادی عبارتاند از هر آنچه باعث و زمینهساز ایجاد شادکامی میشود (احمد، 2010) و شادیسازها عبارتاند از تجارب یا حالات فرد در لحظه که تعیینکنندۀ شادکامیاند (مزرول، 2014)؛ بنابراین، این دو متغیر، متغیرهای برونزا در نظر گرفته شدند. شادیشکنها عبارتاند از عوامل تخریبکنندۀ شادی یا عوامل مخرب بر تجربۀ احساس مثبت (بریمنر، 2011) و مکانیسمهای شادی نیز چنانکه در قسمتهای پیشین ذکر شد، مکانیسمهای مؤثر برای رسیدن به شادکامیاند |
|
(پاتز، 2010)؛ به همین دلیل، دو عامل شادیشکنها و مکانیسمهای شادی، متغیرهای میانجی در نظر گرفته شدند و عامل پیامدهای شادی که عبارت است از تأثیراتی که شادکامی بیشتر بر منبع شادکامی خواهد گذاشت (میچالوس، 2014)، متغیر ملاک در الگوی عوامل تأثیرگذار بر شادکامی همسران کارکنان فولاد مبارکه در نظر گرفته شد. سه شاخص برای بررسی برازش مدلهای اندازهگیری در روش حداقل مربعات جزئی اندازهگیری میشوند که عبارتاند از: پایایی شاخص، روایی همگرا و روایی واگرا. پایایی شاخص با دو معیار آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و روایی همگرا با میانگین واریانس استخراجشده سنجیده میشود و مقادیر بالای 5/0 برای این شاخص پذیرفتنیاند. روایی واگر، طبق آزمون همخطی[12] سنجیده میشود و مقادیر کمتر از 5 برای این شاخصپذیرفتنیاند(هولاند، 1999).شاخصهای برازش مدل عوامل تأثیرگذار بر شادکامیکارکنان فولاد مبارکه در جدول3 ارائه شدهاند. |
|
با توجه به جدول 3، هر یک از شاخصهای پایایی مرکب و آلفای کرونباخ در متغیرهای پژوهش، بالاتر از 7/0 است. نونالی و برنستن (1994) اذعان میکنند در صورتی که مقدار آلفای کرونباخ و شاخص پایایی |
|
ترکیبی برای هر سازه بالاتر از 7/0 باشد، نشان از پایداری درونی مناسب برای مدلهای اندازهگیری دارد؛ درنتیجه، شاخصهای آلفای کرونباخ و پایایی مرکب بهدستآمده در جدول 3، پذیرفتنی است. |
همچنین، میزان شاخص متوسط واریانس استخراجشده در همۀ متغیرها بالاتر از 5/0 حاصل شده است. شاخص همخطی نیز در همۀ متغیرها پایینتر از 5 است؛ بنابراین، به سؤال چهارم پژوهش بدین صورت پاسخ داده میشود که الگوی عوامل تأثیرگذار بر شادکامی کارکنان فولاد مبارکه از برازش مطلوبی برخوردار است.
ضرایب مسیر مدل در شکل شماره 2 ارائه شدهاند.
شکل 2. ضرایب مسیر الگوی عوامل تأثیرگذار بر شادکامی همسران کارکنان فولاد مبارکه
نتایج اثرات مستقیم حاصل از مدلسازی متغیرهای
برونزا بر متغیرهای درونزا در جدول 4 ارائه شدهاند.
جدول 4. اثرات مستقیم متغیرهای برونزا (بنیانهای شادی، شادیسازها، شادیشکنها و مکانیسمهای شادی) بر متغیرهای درونزای پژوهش (مکانیسمهای شادی، شادیشکن ها و پیامدهای شادی) |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
براساس نتایج جدول 4، به سؤال سوم پژوهش، مبنی بر اینکه نحوۀ ارتباطات مستقیم مؤلفههای الگوی شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان چگونه است، به این صورت پاسخ داده میشود که در حضور همۀ متغیرها و در مدلسازی معادلات ساختاری، تأثیر مستقیم بنیانهای شادی بر مکانیسمهای شادی (001/0≥p)، شادیسازها بر شادیشکنها (001/0≥p)، شادیشکنها بر مکانیسمهای شادی (001/0≥p) و مکانیسمهای شادی بر پیامدهای شادی (001/0≥p) معنیدار به دست آمده است. براساس نتایج بهدستآمده، با افزایش بنیانهای شادی، مکانیسمهای شادی افزایش مییابند و با افزایش شادیسازها، شادیشکنها بالاتر میروند. شادیشکنها تأثیر مستقیم معنیدار بر مکانیسمهای شادی دارند و درنهایت، با بالارفتن مکانیسمهای شادی، پیامدهای شادی بالا میروند. نتایج اثرات غیرمستقیم حاصل از مدلسازی در جدول 5 ارائه شدهاند.
جدول 5. اثرات غیرمستقیم متغیر برونزا (بنیان شادی، شادیساز، شادیشکن) بر متغیرهای درونزای پژوهش (مکانیسمهای شادی و پیامدهای شادی) ازطریق متغیرهای میانجی (مکانیسمهای شادی و شادیشکنها)
|
در بررسی اثرات غیرمستقیم در جدول 5، نتایج نشان دادند تأثیر بنیانهای شادی بر پیامدهای شادی با نقش میانجی مکانیسمهای شادی معنیدار شده است (01/0≥p). همچنین، تأثیر شادیسازها بر مکانیسمهای شادی با میانجیگری شادیشکنها معنیدار به دست آمده است (01/0≥p). تأثیر شادیشکنها بر پیامدهای شادی با میانجیگری مکانیسمهای شادی معنیدار است (01/0≥p). علاوه بر این، شادیسازها توانستهاند با نقش میانجی شادیشکنها و مکانیسمهای شادی بر پیامدهای شادی تأثیر معنیداری داشته باشند (01/0≥p). نتایج بهدستآمده نشان میدهند بنیانهای شادی بر پیامدهای شادی تأثیر دارند و این تأثیر با افزودهشدن مکانیسمهای شادی بیشتر میشود. شادیسازها بر مکانیسمهای شادی تأثیر میگذارند و با افزودهشدن شادیشکنها این تأثیر افزایش مییابد. همچنین، شادیشکنها بر پیامدهای شادی تأثیر معنیداری دارند و مکانیسمهای شادی با اضافهشدن به رابطه، تأثیر را زیادتر میکنند. شادیشکنها به همراه مکانیسمهای شادی باعث افزایش تأثیر شادیسازها بر پیامدهای شادی در همسران کارکنان شدهاند. بر مبنای نتایج حاصل از جدول 5 و مطالب فوق به قسمت دوم سؤال سوم پژوهش پاسخ داده شد، مبنی بر اینکه نحوۀ ارتباطات غیرمستقیم مؤلفههای الگوی شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان چگونه است.
بحث
این پژوهش با هدف تدوین مدل عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان انجام شد. در ابتدا با بررسی ادبیات مرتبط با شادی و انجام مصاحبه با همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه، مدل اولیۀ شادی در همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه با 5 عامل مؤثر بر شادی مشخص شد و به سؤال اول پژوهش بدینصورت پاسخ داده شد که عوامل مؤثر بر شادی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان عبارتاند از: عوامل علّی، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر، راهبردها و پیامدهای تأثیرگذار بر شادی. عوامل علّی در برگیرندۀ سه مؤلفۀ 1- عوامل فردی شامل رفاه و تأمین مالی و طبقۀ اجتماعی، معنویات و اعتقادات مذهبی، تفکر مثبت، خوشخلق بودن، هدفمندی و مدیریت زمان، حرمت و اعتماد به نفس؛ 2- عوامل خانوادگی شامل همکاری در امور خانه، تفریح و مسافرت، حمایت و تکریمکردن همسر، همدلی و درک متقابل اعضای خانواده، مشارکت و تبادل آرا در تصمیمگیریها، روابط دوستانه با آشنایان و 3- عوامل شغلی همسر شامل شغل خوب، محیط کاری مناسب، امنیت شغلی، رضایت شغلی، جوّ سازمانی مطلوب است. عوامل زمینهای شامل مؤلفههای 1- محیط خانوادگی شامل نوع تعامل و روابط، حمایت خانوادگی، آرامش و درک تفاهم متقابل و 2- عوامل محیط کاری همسر شامل عدالت در محیط کاری، حمایت اجتماعی و تسهیلات کاری، پیشرفت شغلی، پاداشهای مادی و معنوی است. عوامل مداخلهگر نیز دربرگیرندۀ سه مؤلفۀ 1- عوامل محیط کاری همسر شامل نبود عدالت در محیط کاری، جوّ سازمانی نامناسب در محیط کاری؛ 2- عوامل فردی شامل مدیریت استرس، اعتماد به نفس، مهارتهای زندگی و 3- عوامل خانوادگی شامل درک متقابل در منزل، ارتباط سالم با اعضای خانواده، رفاه مالی، سلامتی اعضای خانواده، تعاملات شاد و دوستانه با منسوبین، شادبودن اعضای خانواده است. راهبردهای شادی شامل دو راهبرد 1- راهبرد محیط کاری همسر با متغیرهای تفریح و ورزش، رشد هوش هیجانی در محیط کار، دریافت پاداشهای مادی (تأمین مالی)، بهبود عدالت در محیط کاری، حمایت اجتماعی محیط کاری و تسهیلات و 2- راهبرد خانوادگی با متغیرهای صمیمیت، تعهد، همدلی و همدردی، مدیریت تعارض (تصمیمگیری و حل مسئلۀ گروهی)، معنویات و اعتقادات مذهبی است و پیامدهای شادی شامل مؤلفههای 1- پیامدهای فردی با متغیرهای هیجان مثبت و آرامش، رضایتمندی، روحیه خوب و خلق بالا و سلامت روان؛ 2- پیامدهای خانوادگی با متغیرهای آرامش، حمایت خانوادگی، صمیمت و مسئولیتپذیری همسر، قدردانی اعضای خانواده بهخصوص همسر و 3- پیامدهای محیط کاری همسر با متغیرهای رضایت شغلی و بالندگی شغلی، رشد صمیمیت در محیط کار، جوّ سازمانی متنوع و بانشاط و اشتیاق شغلی است. بر اساس این، مدل مفهومی عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه تدوین شد (شکل 1).
پس از انجام مرحلۀ اول پژوهش برای تأیید و برازش مدل اولیۀ عوامل مؤثر بر شادکامی کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان، پرسشنامۀ محققساختۀ 320 نفر از همسران کارکنان مجتمع فولاد، تکمیل و پس از انجام تجزیهوتحلیل آماری، مدل عوامل مؤثر بر شادکامی کارکنان مجتمع فولاد مبارکه، تأیید و نحوۀ ارتباطات درونی عوامل مؤثر بر شادی کارکنان مشخص شد (شکلهای 2 و 3، جداول 4 و 5). طبق نتایج بهدستآمده به سؤال چهارم پژوهش، مبنی بر مدل و نحوۀ ارتباطات درونی عوامل مؤثر بر شادی کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان چگونه است، به این صورت پاسخ داده میشود که بنیانهای شادی بر مکانیسمهای شادی، مکانیسمهای شادی بر پیامدهای شادی، شادیسازها بر شادیشکنها و شادیشکنها بر مکانیسمهای شادی تأثیر مستقیم دارند. همچنین، مکانیسمهای شادی در تأثیر بنیانهای شادی بر پیامدهای شادی نقش میانجی دارند؛ بدین معنا که مکانیسمهای شادی موجب قویترشدن تأثیر بنیانهای شادی بر پیامدهای شادی میشوند. شادیشکنها در تأثیر شادیسازها بر مکانیسمهای شادی نقش میانجی دارند؛ یعنی در صورت وجود شادیشکنها، تأثیر شادیسازها بر مکانیسمهای شادی قویتر میشود. همچنین، مکانیسمهای شادی در تأثیر شادیشکنها بر پیامدهای شادی، نقش میانجیگری دارند. علاوه بر این، شادیسازها توانستهاند با نقش میانجی شادیشکنها و مکانیسمهای شادی بر پیامدهای شادی تأثیر معناداری داشته باشند؛ بدین معنا که مکانیسمهای شادی موجب تقویت تأثیر شادیشکنها بر پیامدهای شادی و شادیسازها موجب تقویت تأثیر شادیشکنها بر مکانیسمهای شادی میشوند.
نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش نوردنمارک (2018) مبنی بر تأثیر رضایت از زندگی خانوادگی بر افزایش شادکامی زنان و با نتایج مطالعۀ احمدی (1395) درخصوص تأثیر سبک زندگی بر ارتقای شادکامی در زنان و نیز با نتایج پژوهش عزیزی و همکاران (1398) مبنی بر نقش مؤثر سطح درآمد خانوار، اعتماد و عدالت اجتماعی در افزایش شادی زنان همسو است.
در تبیین این نتایج میتوان گفت یکی از عوامل مؤثر بر افزایش شادی در محیط خانواده، فراگیری و کاربرد مهارتهای زندگی است. مهارتهای زندگی مجموعهای از تواناییهایی هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کارآمد را افزایش میدهند و باعث میشوند افراد مسئولیتهای مربوط به نقش خانوادگی و اجتماعی خود را بپذیرند و بدون صدمهزدن به خود و دیگران با چالشها و مشکلات زندگی روبهرو شوند و انتخابها و رفتارهای سالمی در سراسر زندگی خویش داشته باشند (فتی و همکاران، 1391). این مهارتها شامل مواردی نظیر برنامهریزی، حل مسئله، ارتباط مؤثر، کنترل خشم و تصمیمگیریاند. پژوهشها نشان میدهند خانوادههایی که از روشهای مؤثر برای حل مشکلاتشان استفاده میکنند، از سازگاری بهتری برخوردارند (کار، 2012). همچنین، برقراری ارتباط مؤثر در زوجین و توانایی کنترل هیجانات ناخوشایند مانند خشم به بهبود روابط زوجین و افزایش شادکامی در آنان منجر میشود. همچنین، رویکرد مشارکتی در تصمیمگیری به تقویت اعتماد به نفس و افزایش رضایت از زندگی زناشویی منجر میشود.
یافتههای مصاحبههای انجامشده با همسران کارکنان نشان دادند توانمندیهایی مانند، خوشخلقی، مثبتاندیشی، همدلی و همدردی، حمایت و تکریمکردن همسر، اعتماد به نفس، عزت نفس و غیره موجب شادی و مدیریت اثربخش در افراد میشود. ارتباط مؤثر و کارآمد میان زوجین در ارتباط با عنصر هوش هیجانی نیز مهمترین جنبۀ خانوادههای با عملکرد مطلوب است (کار، 2012). هوش هیجانی در ایجاد شادی نقش بسزایی دارد. بهطورکلی افراد با هوش هیجانی بالا سعی میکنند مسئولیت احساساتشان را برعهده بگیرند و از احساسات خویش برای کمک به تصمیمگیریهایشان استفاده کنند؛ همچنین، احساسات دیگران را درک میکنند و به احساسات آنها احترام میگذارند، احساس انرژی و سرزندگی میکنند نه خشم و عصبانیت. آنها برای احساسات دیگران اعتبار و همدلی قائلاند و درک و پذیرش نسبت به احساسات دیگران دارند (چاوشی و همکاران، 1397).
رفاه و تأمین مالی، دریافت پاداشهای مادی و تسهیلات از دیگر متغیرهای تأثیرگذار بر شادی همسران کارکنان هستند. بر مبنای نظریة مازلو (1957)، شرایط مادی و اقتصادی بهعنوان «نیازهای اولیه» پیششرط تحقق سایر نیازهاست. به عبارت دیگر، برای تحقق نیازهای مرتبۀ بالاتر، ارضای نیازهای اولیه، پیششرط محسوب میشود؛ بنابراین، برای نیل به احساس امنیت و آرامش و پس از آن، رضایت از زندگی و شادکامی به برآوردهشدن نیازهای مادی و اقتصادی نیاز است؛ درنتیجه، پیشنهاد میشود مدیران و مسئولان سازمانها و نظامهای اداری بهمنظور دستیابی به اهداف سازمانی و افزایش بهرهوری بر بهینهسازی نظام دستمزد و پاداش کارکنان توجه بیشتری را معطوف سازند.
از دیگر عوامل مؤثر بر شادی زنان، طبق یافتههای این پژوهش، امنیت شغلی همسرانشان است. مقولۀ امنیت، یکی از عوامل بسیار تأثیرگذار بر سلامت روان و شادی است. امنیت، یکی از ضروریترین نیازهای انسان است. آدمی باید به لحاظ عینی و ساختار ذهنی، امنیت داشته و از تهدید به دور باشد. اگر امنیت در حیطههای مختلف جانی، مالی، شغلی، حقوقی و سیاسی برقرار باشد، بستر بسیار مناسبی برای رشد و بروز احساسات و رفتارهای اصیل انسانی ازجمله شادی بین افراد جامعه بهطورکلی و در خانوادهها بهطور خاص خواهد بود. همچنین، احساس امنیت شغلی با اطمینانداشتن از توانایی تأمین زندگی آینده بهواسطۀ داشتن شغل، زمینۀ امنیت روانی و افزایش انگیزۀ درونی افراد را فراهم میکند و افزایش انگیزۀ درونی کارکنان موجب بهبود عملکرد آنان میشود (نعامی و محمدحسینی، 1399). در این زمینه، پیشنهاد میشود برای بهرهگیری حداکثری و بهینه از امکانات موجود در راستای اشتغالزایی که به افراد احساس امنیت شغلی میبخشد، تلاش شود تا آرامش خاطر حاصل از آن فضا برای بروز رفتارهای شاد مساعد شود.
متغیر سلامتی اعضای خانواده و شادبودن آنان نیز بهعنوان عاملی اثرگذار بر ایجاد خانواده شاد از یافتههای پژوهش مدنظر است. الگوهای شادی لیوبومیرسکی و لاجوس (2013) شامل خوشبینی، فعالیتهای بدنی و عوامل ژنتیک و الگوهای شادی ماهانتی (2014) و جدیدی و همکاران (1393) در زمینۀ ارتباط سرمایههای سلامت مثبت با شادکامی با استخراج همین بُعد در الگوی بومی عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان همسویی دارد. در این پژوهشها سلامتی، یکی از عوامل کلیدی در افزایش شادکامی و نشاط معرفی میشود و با به خطر افتادن سلامتی اعضای خانواده، سطح شادی و رضایت از زندگی در سایر اعضای خانواده کاهش مییابد.
از دیگر متغیرهای مؤثر بر سطح شادی همسران کارکنان، صمیمیت است. صمیمیت مستلزم تبادل احساسات عمیق و افکار خصوصی و شخصی است و گفتگو فراهمکنندۀ چارچوبی امن و سازمان داده شده برای این نوع روابط محسوب میشود. موفقیت در صمیمیت به ارتباط مؤثر و کارآمد بستگی دارد. هنگامی که زوجین بهراحتی در احساسات یکدیگر سهیم شوند و افکار و عقاید خود را بدون ترس و به دور از سوء تفاهم بیان کنند (فتی و موتابی، 1391)، این شانس برای آنها رقم میخورد تا بتوانند در روابطشان به صمیمیت دست یابند. روابط صمیمانه موجب افزایش تعاملات مثبت بین زوجین میشود و رضایت از زندگی زناشویی و شادکامی را به دنبال دارد.
معنویت و اعتقادات مذهبی، متغیر تأثیرگذار دیگری است که از نتایج مصاحبه با همسران کارکنان استخراج شد. معنویت و اعتقادات مذهبی از مقولههای بسیار تأثیرگذار بر شادکامی انسان است. با افزایش باورها و اعتقادات دینی، سطح شادی افراد افزایش مییابد. در این باره اسوینید (2001) اشاره کرده است که اعتقاد و تعهد به وجود روابط الهی اجازه میدهد تا مردم مسئولیت رویدادهای زندگی، بهخصوص رویدادهای چالشبرانگیز را به پیشگاه الهی نسبت دهند و از قدرتی مافوق بشری برای حل مشکلات زندگی خود مدد جویند. براساس نظریة شناختی، این عقیده که در جهان نیرو و مقصدی والا وجود دارد، میتواند بر خوشبختی و شادکامی افراد بیفزاید. همچنین، آموزش معنویت و ارتقای هوش معنوی در توانمندسازی انسان با تمرکز بر نقاط قوت فردی و افزایش عملکرد او نقش بسزایی دارد و همین امر رضایت از زندگی و شادکامی را به همراه خواهد داشت.
این پژوهش نیز با محدودیتهایی روبهرو بوده است که باید در تعمیم نتایج در نظر گرفته شوند. پژوهش حاضر دربارۀ همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان انجام شده است؛ بنابراین، در تعمیم نتایج به گسترههای زمانی و جغرافیایی دیگر باید جانب احتیاط رعایت شود. در همین راستا پیشنهاد میشود مطالعات آتی دربارۀ جوامع متفاوت و در شهرهای مختلف انجام شود تا عوامل مؤثر بر شادی در سایر مشاغل و با شرایط کاری و جغرافیایی متفاوت نیز شناسایی شوند. این پژوهش همبستگی بوده است؛ بنابراین، نباید از یافتهها مشابه تحقیقات آزمایشی تفسیر علّی شود. همچنین، در این پژوهش از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد که بهعنوان یک روش تحلیل داده میباید محدودیتهای آن در نظر گرفته شوند.