The Effectiveness of Positive Psychology Training with Emphasis on Religious Doctrines on Reducing students’ High-risk Behaviors with Suicidal Thoughts

Document Type : Research Paper

Authors

1 MA in positive psychology, Islamic Azad University of Khoy, Khoy, Iran

2 Assistant Professor, Department of Educational Science and Psychology, Islamic Azad University, Khoy, Iran

Abstract

The purpose of this study was to investigate the effectiveness of positive psychology training with an emphasis on religious doctrines on reducing high-risk behaviors of students with suicidal thought in high school in Khalkhal. This study was a semi-experimental study with a pre-test-post-test-follow-up design with an experimental and control group. The research sample was 30 students from the second-grade girls' high schools in Khalkhal who were selected by multi-stage purposful sampling and randomly assigned in two experimental and control groups. Beck Suicide Thought Scale and Iranian Adolescents' Risk Scale were used to measuring variables. The experimental group received positive psychology with a focus on religious doctrines for ten sessions, while the control group received no training. Data were analyzed by repeated-measures analysis of variance. The results showed that the intervention has a positive effect on reducing high-risk behaviors and this effect continued in the follow-up. Generally, it can be said that positive psychology, with emphasis on religious doctrines with a strong theoretical and research background, is an appropriate strategy. It reduces students' high-risk behaviors with suicidal thoughts and can be used as a useful intervention to reduce this type of disorder.

Keywords


مقدمه

خودکشی[1] برای افراد، خانواده و جامعه، مصیبت‌بار است و خودکشی جوانان، یکی از تأسف‌بارترین رخدادهایی است که می‌باید توجه تمامی دست‌اندرکاران را به حل مشکلاتی برانگیزد که زندگی آنان را تا بدین حد تحمل‌ناپذیر می‌کند. خودکشی، یکی از دلایل اصلی مرگ‌ومیر در ایالات متحده است که نرخ آن طی دو دهه گذشته به میزان چشمگیری افزایش یافته است (دیلون، وان وورهس و البوگن، 2019). نتایج گزارش‌ها در سرتاسر جهان هم حاکی از شیوع بالای خودکشی است؛ برای نمونه، 21 درصد از دانش‌آموزان ژاپنی دارای افکار خودکشی بوده‌اند (اوتسوکا و آنامیزو، 2019). سازمان جهانی بهداشت برآورد کرده است که در سال 2020 میلادی، شاهد 000/530/1 مورد مرگ ناشی از خودکشی باشیم (سازمان جهانی بهداشت، 2002). در ایران طبق تازه‌ترین تحقیقات انجام‌شده، پدیدۀ خودکشی به‌عنوان ناهنجاری اجتماعی و روانشناختی شیوع دارد. نتایج پژوهش‌ها میزان خودکشی را در ایران، 9 نفر در 100000 نفر گزارش کرده‌اند که از این بین نوجوانان حدود 10 درصد از آمار خودکشی را به خود اختصاص داده‌اند (حشمتی جدا، خاکپور، کوثری، محمدی و زنوزیان، 1398).

پژوهش‌های مربوط به خودکشی دو پدیدۀ مهم را بررسی می‌کنند که شامل افکار خودکشی[2] و اقدام به خودکشی[3] است (مورتیر، آئورباچ، آخین و سویجپرس، 2018). افکار خودکشی طیفی از اندیشه‌های مبهم دربارۀ امکان خاتمۀ زندگی تا خودکشی کامل را در بر می‌گیرد (نم، ویلکاکس، هیلمایر و دویلدر، 2018). افکار خودکشی دامنه‌ای از یک آرزوی مبهم برای مردن تا افکار خودکشی فعال با قصد و برنامۀ قبلی را در بر می‌گیرد (مرکز منابع پیشیگیری از خودکشی، 2015). لوپز - گونی، فرنادرز - مونتالو، آرتگا و هارو (2019) هم نشان دادند از بین افراد دارای افکار خودکشی، 6/39 درصد اقدام به خودکشی کرده‌اند. این مفهوم با واکنش‌های نامتعارف مانند مصرف مواد مخدر، فرار از منزل و درگیری با دیگران رابطۀ نزدیکی دارد (هورگان، کلی، گودوین و بهن، 2018). افکار خودکشی با خطر مصرف بیش از حد رابطۀ مثبت دارد (کللند و همکاران، 2020). سلرز، مک روی و اوبرین (2019) هم معتقدند مداخلات برای جوانان باید بر رابطه بین استفاده از الکل و افکار خودکشی تمرکز کنند. لی، لی و هان (2019) در بررسی نشان دادند جنسیت، خواب، مصرف مواد، استرس و خلق‌وخوی افسرده عوامل مؤثر در افکار خودکشی‌اند. با توجه به شواهد فوق، ارتباط نزدیکی بین افکار خودکشی و رفتارهای پرخطر نظیر مصرف مواد، فرار از خانه، بی‌خوابی، درگیری با دیگران و اقدام به خودکشی وجود دارد؛ بنابراین، به نظر می‌رسد یکی از ویژگی‌های افراد دارای افکار خودکشی همراه‌بودن با رفتارهای پرخطر است.

از دیدگاه متخصصان بهداشتی و مسائل اجتماعی، رفتارهای پرخطر[4] یکی از مهم‌ترین مشکلات تهدیدکننده برای سلامت جسمانی، روانشناختی و اجتماعی فرد و جامعه به‌شمار می‌رود (اکس‌ترند و همکاران، 2017). رفتارهای پرخطر رفتارهای بالقوه مخربی‌اند که افراد به‌طور ارادی یا بدون اطلاع از پیامدهای نامطلوب فردی و اجتماعی مرتکب آن می‌شوند (بوستانی، 1391). رفتارهای پرخطر، طیفی از رفتارهایی را در بر می‌گیرد که نه‌تنها برای فرد درگیر در این رفتار و افراد مهم زندگی وی زیان‌های جدی به بار می‌آورد، باعث صدمات غیرعمدی به سایر اعضای جامعه نیز می‌شود. گریز از مدرسه، روابط جنسی نامشروع و زودهنگام، بی‌نظمی‌های غذایی، رانندگی پرخطر، تخطی از قانون نظیر تخریب اموال، سرقت، خشونت یا استفاده از سیگار، الکل و مواد نیز رفتارهای پر خطر در نظر گرفته می‌شوند (بسکین و سامرز، 2006) خودکشی نیز مثالی از رفتار پرخطر است (ووتا و منیون، 2004). براساس یافته‌های رشید (1395) کشیدن قلیان (5/52 %)، تجربۀ کشیدن سیگار (2/35%)، تجربۀ رابطۀ جنسی با میل خود (4/30%)، کتک‌کاری در بیرون از خانه (1/28 %) و تجربۀ مصرف الکل (4/27%) به‌ترتیب همه‌گیرترین رفتارهای پرخطرند. همچنین، تجربۀ مصرف کراک و هرویین هر یک با 5/1%، تجربۀ مصرف کوکایین با 2%، تجربۀ مصرف متادون با 9/2% و تجربۀ مصرف تریاک با 3/3% به‌ترتیب از کمترین میزان شیوع رفتارهای پرخطر در میان دانش‌آموزان دبیرستانی برخوردارند؛ به دلیل اینکه افراد دارای افکار خودکشی، بیشتر از سایر افراد در معرض رفتارهای پرخطرند و عوارض اینگونه رفتارها به دلیل ویژگی‌های روانشناختی خاص این افراد بیشتر است و تمایل به خطرپذیری و پیامدهای مضر وابسته به آن، تهدیدی جدی بر سلامت چنین افرادی به‌شمار می‌رود. همچنین، طیف گسترده‌ای از رفتارهای خودکشی وجود دارد که از سطح تنش و خطر شامل افکار، اشارات جزئی، تهدید و طرح شخص برای مرگ خود است (مونتگمری، کی و مونسن، 2002، و 2002/ 1389)؛ بنابراین، انجام مداخلات برای تغییر رفتار در آنان احساس می‌شود.

مداخلات مختلفی برای پیشگیری از رفتارهای پرخطر و ارتقای سلامت روانی طراحی شده‌اند. د حال حاضر بیش از 30 نظریۀ روانشناختی تغییر رفتار وجود دارد (استیسی، جیمز، چاپمن، کورنیا و لوبانز، 2009) و این مسئله، انتخاب مناسب‌ترین آنها را هنگام طراحی مداخلات سخت می‌کند. با وجود این، یکی از مدل‌هایی که امروزه به درک بهتر عوامل مؤثر بر تغییر رفتار کمک شایانی کرده است، رویکرد روانشناسی مثبت‌گرا[5] است. این رویکرد باوجود تأثیر زیادش در تغییر رفتار، کمتر در حوزۀ افکار خودکشی و ویژگی‌های آن به کار رفته و این غفلت در پژوهش‌های داخلی مشهود است. در این زمینه، تیسمن، بریلووسکیا و مارگراف (2019) معتقدند سلامت روانی مثبت‌گرا[6] و مکانیزم‌هایی که اثر مثبت این نوع رویکرد درمانی را بر افکار خودکشی و اقدام بر خودکشی می‌گذارند، تا حد زیادی ناشناخته‌اند. روانشناسی مثبت‌نگر در عمل به دنبال آن است که به افراد کمک کند توانمندی‌ها و شایستگی‌های خود را پرورش دهند تا به سلامت روانی دست یابند (ریو، 2005، و 2005/ 1397).

یکی از مداخلات مؤثر و کارآمد به‌کاررفته در حوزۀ روانشناسی مثبت‌نگر برای ارتقای بهزیستی، رضایت از زندگی، شادکامی و سلامت روان، برنامّ روانشناسی مثبت‌گرای[7] رشید و سلیگمن (2013) است. سلیگمن، رشید و پارکز (2006) فرم اولیۀ این برنامه را ارائه کردند؛ این محققان با استفاده از نتایج پژوهش‌های انجام‌شده در حوزۀ روانشناسی مثبت‌نگر و جمع‌بندی آن به‌عنوان تاریخچۀ برنامۀ مثبت‌نگر، سه مؤلفۀ: 1- هیجان‌های مثبت[8] (لذت زندگی‌بخش[9])، 2- مجذوب‌شدن[10] (زندگی جذاب[11]) و 3- معنا[12] (زندگی با معنی[13]) مربوط به شادکامی در نظریۀ سلیگمن (2002) را اساس برنامه‌ای درمانی - آموزشی قرار داده‌اند. رشید و سلیگمن (2013) معتقدند دنبال‌کردن لذت، جذابیت و معنا در زندگی به ایجاد و تقویت شادکامی می‌انجامد. این نوع مداخله باوجود عمر کوتاه خود، کاربست‌های متنوعی در حیطۀ عمل، به‌ویژه در عرصۀ درمان و به پژوهش‌های متعددی منتهی شده است. این رویکرد براساس مفاهیم سلیگمن (2002) از شادکامی و بهزیستی و فرضیۀ پترسون (2006) بنا شده است و بر تمرکز روی نقاط قوت به جای نقاط ضعف تأکید می‌کند. روانشناسی مثبت‌گرا با افزایش معنا در زندگی مراجعان به تسکین آسیب‌های روانی و افزایش شادکامی می‌پردازد (رشید، 2008). مداخلات روانشناسی مثبت شامل روش‌های درمانی یا فعالیت‌های عمدی به‌منظور ترویج احساسات مثبت، رفتارهای مثبت، شناخت و ادراک مثبت، با ارتقای بهزیستی افراد و کاهش علایم افسردگی است (سین و لیبومرسکی، 2009). با این وصف، هدف برنامۀ آموزشی مثبت‌نگر، ارتقای میزان رضایت از زندگی، شادکامی، بهزیستی و سلامت روان افراد و مطابق با استعارۀ گابل و هاید (2005)، رساندن و ارتقای آنان از صفر به مثبت هشت است. پژوهش‌های انجام‌شده دربارۀ برنامۀ روانشناسی مثبت‌نگر، اثربخشی این برنامه را در کاهش میزان مصرف مواد مخدر و سیگار (اختر، 2009؛ نقل از رشید و سلیگمن، 2013؛ کالر و همکاران، 2014) و کاهش افسردگی (اصلانی، احمددوست و بهمنی، 1394؛ خدابخش، خسروی و شاهنگیان، 1394؛ ژانچ، گو، ژانچ، لی و یین، 2015؛ عبودی و عابدی، 1398؛ عماد و هادیان فرد، 1396؛ نصیری تاکامی، نجفی، طالع‌پسند و مکوند حسینی، 1398) و کاهش رفتارهای خودآسیب‌رسان (جنود، محمدی شیرمحله، حسین‌زاده تقوایی و پیوندی، 1399) نشان داده‌اند.

تقریباً همۀ صاحب‌نظران با این گفته موافق‌اند که متغیرهای فرهنگی در تشخیص و درمان مشکلات خلقی، مهم تلقی می‌شوند (ری و اس، 2001؛ به نقل از کجباف، حسینی، قمرانی و رزازیان، 1396). این موضوع ارتباط مستقیمی با آسیب‌شناسی روانی و درمان اختلالات روانشناختی دارد (دی سوزا، 2004). گام بعدی در مطالعات روبه‌رشد حیطۀ معنویت‌گرایی، دین و علوم رفتاری، موضوع لزوم ادغام‌سازی آموزه‌های دینی اصیل و باورها و اعتقادات بومی مربوط به سلامتی در راهبردهای روانشناسی بود (پروپست، اوستروم، واتکینز، دین و مشبورن، 1992). بر اساس این، مدل‌های مختلف روانشناسی و آموزه‌های دینی در فرهنگ‌های مختلف و مذاهب گوناگون به وجود آمده‌اند. آکو آکواش (2017) معتقد است در دوران معاصر روند ادغام روانشناسی با دین درحال گسترش است و روانشناسی مبتنی بر آموزه‌های دینی با هدف ایجاد هماهنگی و تعادل در فرد ازطریق رابطۀ ذهن و روح انجام می‌شود. نمونه‌هایی از این رویکردهای ادغام‌سازی معنویت و دین عبارت‌اند از: مدل درمان شناختی رفتاری - مذهبی در درمان اختلال افسردگی (کول و پارگامنت، 1999)، برنامۀ روان‌درمانی دینی برای افسردگی و اضطراب (هافمن، پاپاس، چاتکوف و کرنز، 2007)، برنامۀ مداخلۀ روان‌درمانی معنوی با عنوان «زندگی خود را از نو بساز» (پاکرت و همکاران، 2009). نتایج پژوهشی مربوط به اثربخشی مدل‌های مذکور، برتری آن را بر مدل‌های سکولار نشان داده است که به زمینه و آموزه‌های معنوی توجه ندارند (کجباف و همکاران، 1396). در این رابطه، نتایج مطالعات فردریش - کلینگر (2020) نشان می‌دهند نتایج مثبتِ درمانی ازنظر آماری در گروههای مذهبی به‌طور چشمگیری بالاتر از سایر گروهها است. این نتایج نشان می‌دهند اهمیت و شدت دینداری فرد در پاسخ به این سؤال نقش مهمی دارد که آیا دینداری منبعی برای بهبود نتیجه درمانی است.

از دیدگاه روانشناسی مثبت‌گرا نیز که ارزش زیادی برای فرهنگ قائل‌اند، انسان محصول و ساختۀ فرهنگ خویش است و باید مشکلات وی با توجه به فرهنگش درک و پیگیری شود؛ بنابراین، در روانشناسی علاوه بر شرایط بیولوژیکی باید به اعتقادهای فرهنگی توجه ویژه‌ای مبذول شود (سومرز - فلاگمن و سومرز - فلاگمن، 2004). این مسئله برای افراد دارای افکار خودکشی مستثنی نیست؛ به طوری که می‌توان با رویکرد دینی و معنوی به مشکلات و اختلالات این گروه از افراد نگریست و به درمان و اصلاح آنان پرداخت و نتیجه‌ای مطلوب در کاهش رفتارهای پرخطر و افزایش سازگاری روانشناختی آنان گرفت.

 ازنظر دین مبین اسلام، از زیباترین و کارسازترین نعمات خداوند بر انسان نعمـت شـادبـودن، مهـر و محبت و عشق‌ورزیدن است. فرهنگی غنی اسلام به موضوع خوشی، خرسندی و شادمانی توجه خاص داشته است. اسلام بهره‌گیری از شادی، لذت از زندگی و رضایتمندی از آن را طی آموزه‌های سهل و آسان آموزش می‌دهد؛ تا جایی که حتی تبسم به چهرۀ دیگران را پاداش می‌دهد و عملی دارای ثواب می‌شمارد و به این ترتیب به شادی عمق می‌بخشد و آن را درونی و پایدار می‌کند تا تشنگی انسان را نسبت به این مقوله پاسخگو باشد. نیز از شادی‌ها و لذت‌های زودگذر و کـاذب بـه‌شدت جلوگیری کرده و معتقد است اینگونه شادی‌ها، تنها بخش بسـیار کوچک و سهم ناچیزی از شادی‌های واقعی است (خدایی، 1390). بررسی آیات قرآن کریم نیز نشان می‌دهد بیشتر تأکیدها بر خوبی‌ها، درستی‌ها و نقاط قوت افراد است و به ضعف و کژی کمتر توجه می‌شود. قرآن کریم با هدف کاهش فشار وارده بر انسان در رویارویی با مصایب و حوادث، شیوه‌ها و عملکردهایی را آموزش می‌دهد تا او توانایی دستیابی به نتایح مطلوب ازجمله آرامش و شادی را بیابد. توجه به شیوه‌هایی مانند توکل به خدا (مائده/ 11؛ انفال/61)، صبر و بردباری (بقره/153؛ اعراف/128؛ انفال/46)، توبه (فرقان/70)؛ رضا به مشیت الهی (بقره/216)، دعا و عبادت (آل عمران/38؛ مؤمن/60)، عفو و گذشت (حج/60؛ نساء/ 149؛ نساء/99)، سپاس و شکرگزاری (نمل/ 40؛ فاطر/30) و نگرش در طبیعت و تفکر در آن (روم/50؛ انعام/99؛ روم/21) چنان راهکارهای عملی در اختیار فرد قرار می‌دهند که حتی با نگاهی اجمالی می‌توان به مؤثربودن آنها در ایجاد تعادلی روانی پی برد؛ چه برسد به آنکه متخصصان آن را به‌عنوان یک روش درمانی بررسی و اجرا کنند (خدایاری فرد، 1397). در احادیث نیز شــواهد فراوانی دربارۀ این موضوع به چشــم می‌خورد و پیشوایان دین این موضع را در روایات خود تأکید کرده‌اند؛ برای نمونه، پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند «إِنَّ أَحَبَّ الاَعمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِدخَالُ السُّرُورِ عَلَى المُؤمِنِین» (کلینی، 1392، ج 3، ص 288)؛ «دوســت‌داشتنی‌ترین کارها نزد خدای عزوجل، شادکردن مؤمنان است» و در روایتی از حضرت علی(ع) نیز چنین آمده است «حسن الظّنّ من أفضل السّجایا و أجزل العطایا» (تمیمی آمدی، 1366، ج 3، ص 388، ح 5325)؛ «‌‌مثبت‌نگری از برترین خوی‌ها و بزرگترین لطف‌هاست». از این روایات چنین بر می‌آید که شادمانی را باید در خود ایجاد کرد و این امر جز از راه مثبت‌اندیشــی حاصل نمی‌شود. در آموزه‌های اسلامی که فضای کلی آنها مثبت‌انگاری است، تأکید زیادی بر امید به رحمت بی‌پایان خداوند می‌شود (جوادی آملی، 1389).

گستره‌ای از مداخلات معنوی در پژوهش‌های مختلف به کار رفته و اثربخشی آنها در اختلالات گوناگون به اثبات رسیده است؛ برای نمونه، نتایج پژوهش‌های مختلف نیز نشان داده‌اند مداخلات معنوی می‌تواند در حوزه‌های افسردگی، الکلیسم، اضطراب، اختلالات خوردن (هوک و همکاران، 2010)، خشم (وانوی و هوت، 2004) مؤثر واقع شود. تعالیم دینی ازطریق منابعی مانند (داشتن معنی و هدف در زندگی، احساس تعلق به منبعی والا، امید به یاری خداوند در شرایط مشکل‌زای زندگی، برخورداری از حمایت‌های روانی – اجتماعی و ...) به افراد کمک می‌کند تا با کنترل فشارهای هیجانی در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند (حسینی، 1387). شواهد زیادی هم وجود دارد که نشان می‌دهد آموزش‌های مثبت‌گرای مبتنی بر معنویت و آموزه‌های دین اسلام در کاهش اضطراب (رشیدزاده، 1399)، استرس و افسردگی (باقری، اسمعیل چگنی و مه‌نگار، 1394)، کاهش اضطراب مرگ (خدابخشی کولایی، حیدری و زنگنه مطلق؛ 1397) و کاهش مشکلات رفتاری (امینی، شریعت‌مدار و نعیمی، 1396) مؤثر است.

دوره نوجوانی، یکی از دوره‌های بحرانی زندگی انسان است و برخی از روانشناسان، این دوره را دورۀ آشوب و استرس توصیف کرده‌اند که اگر در این گذر دشواری‌هایی به وجود آید، سلامت روان نوجوانان به مخاطره می‌افتد (گنجی، 1393). امروزه در جهان میزان فکر به خودکشی نیز در نوجوانان رو به افزایش است و در ایران نیز این پدیده در طی سال‌های اخیر افزایش داشته است (امیری‌نژاد، قدسی، جمشیدزاده و محمدیان، 1398). در این بین، هرچند آمار دقیقی از خودکشی و فکر خودکشی در بین دانش‌آموزان شهر خلخال وجود ندارد، به نظر می‌رسد وضعیت خودکشی در این شهر نیز از قاعده مستثنی نیست. همچنین، بین جنسیت افراد ازنظر رفتار خودکشی تفاوت‌هایی زیادی وجود دارد و زنان، افکار و اقدام به خودکشی بیشتری نسبت به مردان تجربه می‌کنند (حشمتی جدا و همکاران، 1398). همچنان که پیش‌تر گفته شد افکار خودکشی می‌تواند به رفتارهای پرخطر منجر شود؛ بنابراین، تشخیص زودهنگام رفتارهای پرخطر و انجام مداخلات در کاهش افکار خودکشی حائز اهمیت است؛ بنابراین، با توجه به مسائل مطرح‌شده، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا آموزش روانشناسی مثبت‌گرا با تأکید بر آموزه‌های دینی بر کاهش رفتارهای پرخطر دانش‌آموزان دارای افکار خودکشی مقطع متوسطه دوره دوم شهر خلخال اثربخشی دارد.

 

روش

روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی و با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون - پیگیری با گروه کنترل است. جامعۀ آماری پژوهش شامل دانش‌آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر خلخال در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 1800 نفر بود. به‌طور کلی، از برخی مطالعات و بررسی‌ها چنین بر می‌آید که حجم نمونۀ پژوهش‌ها از نوع بررسی روابط علت - معلولی و تجربی، وجود دست‌کم 15 نفر در هر گروه را برای مقایسه کافی می‌داند (نادری و سیف نراقی، 1386). در پژوهش حاضر نیز 15 نفر به‌عنوان گروه آزمایش و 15 نفر هم به‌عنوان گروه کنترل به روش نمونه‌گیری هدفمند چندمرحله‌ای انتخاب شد (15=n). با توجه به اینکه پژوهش مدنظر روی دانش‌آموزان دارای افکار خودکشی انجام شد، پرسشنامۀ افکار خودکشی در بین دانش‌آموزان این 9 مدرسه توزیع شد و پس از محاسبۀ نمرات افکار خودکشی، 90 نفر از دانش‌آموزان دارای افکار خودکشی (از بین افرادی که نمره آنها در مقیاس افکار خودکشی بالاتر از صفر بود) انتخاب شدند. سپس پرسشنامۀ رفتارهای پرخطر در بین این دانش‌آموزان توزیع شد. از بین این تعداد، 30 نفر که در این آزمون نمره یک انحراف بالاتر از میانگین کسب کردند، به‌طور تصادفی به‌عنوان نمونه نهایی، انتخاب و 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل تعیین شدند.

ملاک‌های ورود: رضایت آگاهانه، کسب نمره بالاتر از صفر در مقیاس افکار خودکشی و نمره یک انحراف بالاتر از میانگین در مقیاس رفتارهای پرخطر، وضعیت جسمی و روانی مطلوب برای شرکت در مطالعه.

ملاک‌های خروج: دریافت سایر مداخله‌های روانشناختی هم‌زمان با اجرای مطالعه، استفاده از داروهای روانپزشکی دست‌کم 2 هفته قبل از شروع مداخله، ابتلا به بیماری‌های شدید جسمانی یا روانی.

ابزار سنجش: مقیاسافکارخودکشیبک (BSSI[14]): مقیاس افکار خودکشی بک یک ابزار خودسنجی 19 سؤالی است که بک و استر در سال 1991 ساخت. این مقیاس به‌منظور آشکارسازی و اندازه‌گیری شدت نگرش‌ها، رفتارها و طرح‌ریزی برای ارتکاب به خودکشی تهیه شده است. در این مقیاس، هر سؤال دارای سه گزینه است. نمره‌گذاری پرسشنامه به روش لیکرت بوده و دامنۀ نمرات هر سؤال صفر تا 2 است. مجموع نمرات شخص در این مقیاس در دامنه صفر تا 38 قرار دارد. در این مقیاس، نمره 5-0 وجود افکار خودکشی، نمره 19-6 آمادگی برای خودکشی و نمره 38-20 قصد اقدام به خودکشی را نشان می‌دهد. آلفای کرونباخ (همسانی درونی) و پایایی هم زمان این مقیاس به‌ترتیب بین 89/0 تا 96/0 و 83/0 بوده است (بک و استر، 1991). همبستگی درونی این آزمون 89/0 و پایایی بین آزماینده[15] آن 83/0 است (دانیتز، 2001). انیسی، فتحـی آشـتیانی، سلطانزاده و امیری (2006) این مقیاس را در ایران روی سربازان ایرانی اعتباریابی کردند. پایایی آن ازطریق آلفای کرونباخ 95/0 و روایی هـم‌زمـان آن بـا مقیاس افسردگی پرسشنامه سلامت عمومی 76/0 گزارش شده است. بشرپور و صمدی فرد (1397) پایایی آن را ازطریق آلفای کرونباخ 81/0 برآورد کرده‌اند. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه محاسبه شد و 82/0 به دست آمد.

مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS)[16]: برای سنجس رفتارهای پرخطر از مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد که زاده‌محمدی، احمدآبادی، پناغی و حیدری (1390) ساختند. این پرسشنامه با کمک ابزارهای معتبر و مطرح همچون خطرپذیری نوجوانان گالونه، مور، موس و بوید (2000) و مقیاس رفتارهای پرخطر جوانان[17] (YRBSS) و با در نظر گرفتن شرایط محیطی و محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران ساخته شد که با اقتباس از پرسشنامۀ رفتارهای پرخطر مرکز کنترل بیماری‌های آمریکا[18] (CDC) طراحی و تنظیم شد و برینر و همکاران (2004) اعتباریابی کردند. این مقیاس شامل 38 سؤال است و هفت دسته از رفتارهای پرخطر شامل گرایش به مواد مخدر، گرایش به الکل، گرایش به سیگار، گرایش به خشونت، گرایش به رابطه و رفتار جنسی، گرایش به رابطه با جنس مخالف و گرایش به رانندگی خطرناک می‌شود. آزمودنی‌ها مخالفت و موافقت خود را در یک مقیاس پنج‌گزینه‌ای از کاملاً موافق (=4) تا کاملاً مخالف (=0) بیان می‌کنند. حداکثر نمره در این آزمون 152 و حداقل نمره در آن صفر است. زاده‌محمدی و همکاران (1390) آلفای کرونباخ این پرسشنامه را 74/0 گزارش کردند. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه، محاسبه و 79/0 به دست آمد. ابزار مداخلۀ بستۀ آموزشی روانشناسی مثبت‌گرای مبتنی بر آموزه‌های دینی این بستۀ ترکیبی از مجموعه فنون شادی اصیل سلیگمن (2002) و آموزه‌های دینی براساس کتاب اصول و مهارت‌های شادکامی مبتنی بر قرآن و روایات (اخوت و فیاض، 1398) و کتاب الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روانشناسی مثبت‌گرا (پسندیده، 1395) است. در شادی اصیل سلیگمن (2002) برنامۀ مثبت‌نگر دارای سه مؤلفۀ: 1- هیجان‌های مثبت (لذت زندگی بخش)؛ 2- مجذوب‌شدن (زندگی جذاب) و 3- معنا (زندگی با معنی) برای شادکامی است. همچنین، ساختار احساس شادکامى در این دو اثر از دو جزء اساسى «رضایتمندى» از تقدیر و «نشاط» تشکیل مى‌شوند. رضایتمندى چهار قلمرو دارد: «شکر» در خوشایندها؛ «صبر» در ناخوشایندها؛ «رغبت» به بایدها (طاعت) و «کراهت» از نبایدها (معصیت). همچنین، متناسب با ابعاد انسان، نشاط به دو بخش مادى و معنوى تقسیم مى‌شود. درواقع در این بستۀ درمانی، مؤلفه‌های مثبت‌اندیشی در دستورالعمل سلیگمن (2002) با آموزه‌هایی همچون شکر، صبر، یاد خدا، توکل، اطاعت از فرامین خداوند و اجتناب از انجام معصیت برای دستیابی به شادکامی واقعی ارائه شد. پس از اتمام تدوین، بستۀ آموزشی برای ارزیابی روایی محتوایی، به ده نفر از استادان و متخصصان حوزه روانشناسی ارائه شد. نظر متخصصان دربارۀ این بستۀ درمانی براساس مقیاس سه درجه‌ای «ضروری است»، «مفید است، ولی ضروری نیست« و «ضروری نیست» درجه‌بندی شد. ضریب توافقی لاوشه[19] (CVR[20]) 81/0 به دست آمد که مناسب است. این بستۀ درمانی طی 10 جلسه (هر جلسه 2 ساعته) فقط به گروه آزمایش ارائه شد و در این مدت، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. خلاصۀ پروتکل ترکیبی آموزش روانشناسی مثبت‌گرای مبتنی بر آموزه‌های دینی و شرح جلسات در جدول (1) آورده شده است:

 

 

 

 

 

     

 

جدول 1. پروتکل ترکیبی آموزش روانشناسی مثبت‌گرای مبتنی بر آموزه‌های دینی (اقتباس از سلیگمن، 2002، اخوت فیاض، 1398؛ پسندیده، 1395)

شرح جلسه

عنوان جلسه

جلسه

معارفه، آشنایی اعضا با دوره درمانی و مقررات جلسه، ارائۀ توضیحات دربارۀ اهداف

معارفه، آماده‌سازی و تعیین هدف و انجام پیش‌آزمون

اول

ذکر نعمت‌ها و لذت‌بردن از زمان حال و وقایع خوب، صحبت دربارۀ نحوۀ استفاده از نقاط قوت در زندگی روزانه، درخواست یادداشت 3 نعمت خداوند و 3 رویداد مثبت در زندگی و بیان دلایل آن شب قبل از خواب

شناسایی توانمندی‌ها و ایجاد هیجان مثبت مبتنی بر آموزه‌های دینی

دوم

بحث و گفتگو دربارۀ فواید سپاسگزاری از خدا و بندگان خدا و درخواست نوشتن نامۀ سپاسگزاری به فردی که اقدام مثبتی انجام داده است

تکنیک سپاسگزاری به‌منظور ارتقای افکار، احساسات و رفتارهای مثبت مبتنی بر آموزه‌های دینی

سوم

آشناکردن افراد با ویژگی‌ها و آثار امید و ناامیدی از دید قرآن؛ بیان رابطه بین امید شادکامی و اضطراب و تشویق اعضا به بیان تجارب خود درخصوص امید و تحلیل مثبت‌نگرانۀ تجارب گذشته.

تبیین رابطۀ شادکامی مبتنی بر آموزه‌های دینی و امید با کاهش استرس

چهارم

بحث و گفتگو دربارۀ پاسخ‌دهی سازنده و فعال و ایجاد تعامل با خدا، خود، سایر افراد و طبیعت و درخواست برقراری رابطۀ مثبت با اعضای خانواده، دوستان، همکلاسی‌ها و مدرسه

سبک پاسخ‌دهی و بهبود روابط مبتنی بر آموزه‌های دینی

پنجم

توصیه دربارۀ اهمیت و توصیه‌های خداوند دربارۀ زندگی دنیوی و پرهیز از آسیب‌رساندن به خود، شادبودن به رحمت‌های خداوند، ارائۀ الگوهایی که امید، شادکامی و مثبت‌نگری به زندگیشان غنا بخشیده است، بحث گروهی دربارۀ این نمونه‌ها و نوشتن نمونه‌ای از موارد مشابه.

افزایش امید، شادکامی و مثبت‌نگری مبتنی بر آموزه‌های دینی

ششم

تأکید بر خاطرات خوب و قدرشناسی به‌عنوان شکلی پایدار از سپاسگزاری، صبر در برابر مصائب و توکل بر خداوند، نقش خاطرات خوب و بد با تمرکز و تأکید بر قدرشناسی، نگارش یک نامه قدرشناسی و سپاسگزاری و تقدیم آن به شخص مدنظر

هدف و هدف‌گذاری مبتنی بر آموزه‌های دینی

هفتم

توضیح درخصوص تلاش و کوشش، توکل و دعا و ذکر خدا برای معنادهی به زندگی درخواست نوشتن متنی درخصوص معنای زندگی و خواندن آن در جلسه بعد.

چهارچوب‌دهی مجدد زندگی و معنادهی به زندگی مبتنی بر آموزه‌های دینی

هشتم

گفتگو دربارة مثبت‌اندیشی در اسلام و روش‌های آن و انتخاب یک تمرین مورد علاقه از تمرین‌های ارائه‌شده در جلسات قبل و بحث در آن زمینه.

افزایش هیجان‌های مثبت مبتنی بر آموزه‌های دینی و مروری بر مطالب جلسات قبل

نهم

جمع‌بندی جلسات، صحبت دربارۀ تخلیۀ احساسات و فراخوانی آنها، دادن هدیه و تکمیل پرسشنامه‌های رفتارهای پرخطر (پس‌آزمون).

جمع‌بندی و پس‌آزمون

دهم

 

 

روش اجرا و تحلیل: بعد از انتخاب گروه نهایی، شرکت‌کنندگان در یک جلسۀ توجیهی شرکت کردند و در این جلسه اهداف پژوهش برای آنها تشریح و سعی شد انگیزه و موافقت لازم آنان برای شرکت در پژوهش جلب شود. همچنین، این اطمینان به شرکت‌کنندگان داده شد که کلیۀ مطالب ارائه‌شده در جلسات آموزشی و نتایج پرسشنامه، محرمانه است و نتایج به‌صورت گروهی و بدون ذکر نام شرکت‌کنندگان تحلیل می‌شوند. در این پژوهش، شرکت‌کنندگان دو گروه در مرحلۀ پیش‌آزمون پرسشنامۀ رفتارهای پرخطر را تکمیل کردند و سپس تنها برای گروه آزمایش، 10 جلسه دو ساعته و هفته‌ای یک جلسه آموزش‌های مربوط به روانشناسی مثبت‌گرای مبتنی بر آموزه‌های دینی برگزار شد. بعد از اتمام جلسات، مجدد هر دو گروه پرسشنامۀ رفتارهای پرخطر را در مرحلۀ پس‌آزمون و نیز پس از گذشت 2 ماه برای مرحلۀ پیگیری تکمیل کردند. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر[21] در برنامه SPSS انجام شد.

 

یافته‌ها

مطابق با نتایج توصیفی، میانگین نمرات پس‌آزمون و پیگیری شرکت‌کنندگان گروه آزمایش نسبت به پیش‌آزمون تغییر یافته است؛ اما در گروه کنترل، تغییرات محسوسی مشاهده نمی‌شود؛ بنابراین، به‌منظور بررسی معناداری تفاوت بین دو گروه از تحلیل واریانس تک‌متغیره با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. قبل از اجرای تحلیل اندازه‌گیری مکرر، پیش‌فرض‌های آن بررسی شدند. ابتدا از نبود داده‌های پرت تأثیرگذار در متغیر پژوهش، با توجه به شاخص‌های کجی و کشیدگی در جدول، اطمینان حاصل شد. نتایج آزمون شاپیرو - ویلک) حاکی از نرمال‌بودن توزیع داده‌ها در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری برای رفتارهای پرخطر بوده (05/0P >) و پیش‌فرض توزیع نرمال داده‌ها برای انجام تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر برقرار است.

نتایج آزمون لوین نشان دادند پیش‌فرض همگنی واریانس‌ها در رفتارهای پرخطر برای هر سه مرحلۀ پیش‌آزمون (151/0=P ، 178/2=F)، پس‌آزمون (083/0=P ، 226/3=F) و پیگیری (075/0=P ، 475/3=F) برقرار است.

نتایج آزمون موچلی به‌منظور بررسی مفروضۀ کرویت نمره رفتارهای پرخطر در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری نشان دادند آمارة موچلی برای اثر زمان (083/0=P ، 226/3=2، =Machly’s W) و اثر متغیر*زمان (083/0=P، 226/3=2، =Machly’s W) معنی‌دار است و پیش‌فرض تساوی واریانس‌ها رعایت نشده است؛ بنابراین، با توجه به معناداری آزمون موچلی و مقدار بیشتر از 75/0 اپسیلون، از اصلاحیۀ هوینه - فلدت استفاده شد. به‌منظور بررسی پیش‌فرض همگنی ماتریس - کواریانس از آزمون M باکس استفاد شد که نتایج حاکی از برقراری همگنی ماتریس واریانس - کواریانس متغیر رفتارهای پرخطر برای گروهها در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری بود (340/5= M باکس، 642/1=F و 177/0=P).

سطح معنی‌داری لامبدای ویکلز کمتر از 01/0 است؛ بنابراین، دست‌کم ازنظر یکی از مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری، بین رفتارهای پرخطر در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی‌داری وجود دارد (جدول 2).

 

 

 

جدول 2. نتایج شاخص اعتباری معناداری تحلیل کواریانس چندمتغیری

نام آزمون

اثر

مقدار

F

dF

فرضیه

dF

خطا

معنی‌داری

 

لامبدای ویکلز

زمان

122/0

835/96

2

27

000/0

زمان*گروه

225/0

566/46

2

27

000/0

 **P<01/0  

 

 

اثر متغیر (رفتارهای پرخطر در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری) معنی‌دار است (635/0=2، 000/0=P، 676/48=F)؛ بنابراین، صرف‌نظر از گروه، بین میانگین نمرات رفتارهای پرخطر در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معنی‌دار وجود دارد. در ادامه، اثر تعاملی گروه نیز بر متغیر (رفتارهای پرخطر در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری) معنی‌دار است (435/0=2، 000/0=P، 547/21=F)؛ این بدین معنی است که تفاوت میانگین نمره رفتارهای پرخطر در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با توجه به سطوح متغیر گروه متفاوت است و همچنین، 5/43 درصد از تفاوت مشاهده‌شده در میانگین مراحل زمانی رفتارهای پرخطر مربوط به تأثیر روانشناسی مثبت‌گرا با تأکید بر آموزه‌های دینی است (جدول 3).

 

 

 

جدول3. نتایج تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر برای رفتارهای پرخطر دو گروه در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری

منبع

مجموعمجذورات

درجۀ آزادی

میانگین مجذورات

F

معنی‌داری

اندازۀ اثر

توان آزمون

زمان

956/1754

2

478/877

676/48

000/0

635/0

1

زمان*گروه

867/776

2

433/388

547/21

000/0

435/0

1

خطا (متغیر)

511/1009

56

027/18

 

 

 

 

 

**P<01/0

 

 

 

بنابراین، با توجه به معناداربودن اثر تعاملی زمان، گروه و عامل درون‌گروهی زمان اندازه‌گیری، اثر بین‌گروهی با توجه به سطوح عامل درون‌گروهی در متغیر رفتارهای پرخطر با استفاده از آزمون مقایسۀ زوجی LSD بررسی شد که نتایج در جدول (4) آورده شده‌اند. چنانچه مشاهده می‌شود در متغیر رفتارهای پرخطر، بین پیش‌آزمون و پس‌آزمون و نیز بین پیش‌آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P <). این یافته‌ها نشان می‌دهند آموزش روانشناسی مثبت‌گرا با تأکید بر آموزه‌های دینی به رفتارهای پرخطر گروه آزمایش در مراحل پس‌آزمون و پیگیری نسبت به مرحلۀ پیش‌آزمون منجر شده و در مرحلۀ پیگیری نیز این اثر همچنان حفظ شده است؛ اما اختلاف نمرات درون‌گروهی گروه کنترل در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری معنی‌دار نیست (05/0P >) (جدول 4).

 

 

 

جدول 4. نتایج آزمون مقایسۀ زوجی LSDو میانگین تعدیل‌شدۀ گروهها با توجه به عوامل درون‌گروهی و بین‌گروهی

پیگیری

پس‌آزمون

 

گروه

(بین‌گروهی)

 

معنی‌داری

 

اختلاف میانگین

 

مراحل

(درون گروهی)

 

 

گروه

معنی‌داری

اختلاف میانگین

معنی داری

اختلاف میانگین

 

 

000/0

 

 

 

*533/12-

 

 

 

000/0

 

 

*066/11-

 

 

آزمایش -کنترل

072/0

467/3

پیش - پس‌آزمون

 

کنترل

05/0

867/2

پیش - پیگیری

726/0

6/0-

پس- پیگری

000/0

*133/15

پیش - پس‌آزمون

 

آزمایش

000/0

*16

پیش - پیگیری

614/0

867/0

پس - پیگری

*P<05/0  

 

شکل 1. نمودار خطی میانگین رفتارهای پرخطر دو گروه در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری

 

 

بحث

 این پژوهش بـا هـدف بررسـی اثربخشی آموزش روانشناسی مثبت‌گرا با تأکید بر آموزه‌های دینی بر کاهش رفتارهای پرخطر دانش‌آموزان دارای افکار خودکشی انجام شد. نتایج تحلیل‌های آماری انجام‌شده روی داده‌های حاصل از پژوهش حاضر نشان می‌دهد روانشناسی مثبت‌گرای مبتنی بر آموزه‌های دینی بر کاهش رفتارهای پرخطر در بین دانش‌آموزان دارای افکار خودکشی اثر مثبت دارد؛ این بدین معنی است که دانش‌آموزانی که مداخله دریافت کردند (گروه آزمایشی)، در مقایسه با دانش‌آموزانی که از این مداخله بی‌بهره ماندند (گروه کنترل)، رفتارهای پرخطر در آنان کاهش پیدا کرده است؛ بنابراین، عضویت در گروه آزمایش و دریافت روانشناسی مثبت‌گرای مبتنی بر آموزه‌های دینی توانسته است رفتارهای پرخطر و رفتارهایی نظیر گرایش به مصرف مواد، الکل، سیگار، خشونت، رابطۀ جنسی و تمایل به جنس مخالف در دانش‌آموزان دارای افکار خودکشی را به شکل چشمگیری کاهش داده و این تأثیر در مرحلۀ پیگیری نیز تداوم داشته است. در این راستا، هرچند پژوهشی که به‌طور مستقیم با این نتایج همخوانی داشته باشد یافت نشد، نگاهی به تحقیقات به‌عمل‌آمده، گویای تأثیر این نوع آموزش در درمان بسیاری از اختلالات روانی است و این نوع مداخله باوجود عمر کوتاه خود، کاربست‌های متنوعی در حیطه عمل، به‌ویژه در عرصۀ درمان داشته و به پژوهش‌های متعددی منتهی شده است. پژوهش‌های انجام‌شده دربارۀ برنامۀ روانشناسی مثبت‌نگر، اثربخشی این برنامه را در کاهش میزان مصرف مواد مخدر و سیگار (اختر، 2009؛ نقل از رشید و سلیگمن، 2013؛ کالر و همکاران، 2014) و کاهش افسردگی (اصلانی و همکاران، 1394؛ خدابخش و همکاران، 1394؛ ژانچ و همکاران، 2015؛ عبودی و عابدی، 1398؛ عماد و هادیان فرد، 1396؛ نصیری تاکامی و همکاران، 1398) و کاهش رفتارهای خودآسیب‌رسان (جنود و همکاران، 1399) نشان داده‌اند که از نتایج پژوهش حاضر حمایت می‌کنند. همانگونه که اکائو و همکاران (2017) نشان دادند اساس روانشناسی مثبت‌گرا بر این است که انسان‌ها غالباً تمایل ذاتی به رشد، شکوفایی و شادکامی دارند تا در جستجوی راهی برای گریز از نگرانی، بدبختی و اضطراب باشند که به نوعی با نتایج این پژوهش همخوان است. دلایل زیادی در تبیین بیشتر این یافته وجود دارد؛ برای نمونه، روانشناسی مثبت‌گرا با افزایش معنا در زندگی مراجعان به تسکین آسیب‌های روانی و افزایش شادکامی می‌پردازد (رشید، 2008). مداخلات روانشناسی مثبت شامل روش‌های درمانی یا فعالیت‌های عمدی به‌منظور ترویج احساسات مثبت، رفتارهای مثبت، شناخت و ادراک مثبت، با ارتقای بهزیستی افراد و کاهش علایم افسردگی است (سین و لیبومرسکی، 2009). توجه روانشناسی مثبت‌نگر به نقاط قوت و پرورش استعدادها (ریو، 2005، و 2005/ 1397)، تأکید بر افزایش هیجان مثبت و ارتقای معنای زندگی (رشید و سلیگمن، 2014) است؛ بنابراین، این رویکرد افراد را در برابر اختلالات رفتاری نظیر رفتارهای پرخطر محافظت می‌کند. از دیدگاه سلیگمن و همکاران (2006) رسیدن به بهزیستی، رضایت از زندگی و شادکامی از اهداف غایی روانشناسی مثبت‌نگر است. در این دیدگاه، با افزایش مستقیم هیجان‌های مثبت، تعهد و معنا، میزان رضایت از زندگی و سلامت روانشناختی افراد افزایش پیدا می‌کند و به افراد در رشد و کمال شخصی و ارتقای سلامت روان کمک می‌کند. با این وصف، هدف برنامۀ آموزشی مثبت‌نگر، ارتقای میزان رضایت از زندگی، شادکامی، بهزیستی و سلامت روان افراد و مطابق با استعاره گابل و هاید (2005)، رساندن و ارتقای آنان از صفر به مثبت هشت است. بر اساس همین دیدگاه، مهم‌ترین تبیین بر کاهش گرایش به سمت رفتارهای پرخطر (گرایش به مواد، الکل، سیگار، خشونت، رابطۀ جنسی و ...) کسب رضایت از زندگی، شادکامی، بهزیستی و سلامت روان در طی دوران آموزش است.

گستره‌ای از مداخلات معنوی در پژوهش‌های مختلف به کار رفته و اثربخشی آنها در اختلالات گوناگون به اثبات رسیده است؛ برای نمونه، نتایج پژوهش‌های مختلف نیز نشان دادند مداخلات معنوی در حوزه‌های افسردگی، الکلیسم، اضطراب، اختلالات خوردن (هوک و همکاران، 2010)، خشم (وانوی و هوت، 2004)، کاهش اضطراب (رشیدزاده، 1399)، استرس و افسردگی (باقری و همکاران، 1394)، کاهش اضطراب مرگ (خدابخشی کولایی و همکاران، 1397) و کاهش مشکلات رفتاری (امینی و همکاران، 1396) مؤثرند. در پژوهش حاضر نیز در حوزۀ رفتارهای پرخطر تأیید شد. پژوهش‌های مختلفی نیز نشان می‌دهند تعالیم دینی ازطریق منابعی مانند (داشتن معنی و هدف در زندگی، احساس تعلق به منبعی والا، امید به یاری خداوند در شرایط مشکل‌زای زندگی، برخورداری از حمایت‌های روانی – اجتماعی و ...) به افراد کمک می‌کند تا با کنترل فشارهای هیجانی در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی آسیب کمتری را متحمل شوند (حسینی، 1387). با توجه به اینکه شواهد فوق به نوعی با رفتارهای پرخطر در ارتباط است، از نتایج این پژوهش حمایت می‌کنند. جنبۀ معنوی مثبت‌نگری اسلامی هم کمک می‌کند تا در مواجهه با حوادث تنش‌زای زندگی، انسان بتواند با رفتارها و نگرش‌هایی مانند صبر، دعاکردن، توکل و اعتقاد قلبی به حمایت‌های الهی، تاب‌آوری و ظرفیت تحمل خود را افزایش دهد. علاوه بر این، انسان نیروی محدود خود را با توسل به منبع نامحدودی مانند قدرت خدا افزایش می‌دهد و این احساس سبب افزایش خودکارآمدی و امید در وی می‌شود (سین و لیوبومسکی، 2009). شایان ذکر است توانایی افراد دارای افکار خودکشی در پذیرش مسئولیت در قبال درمان، از ویژگی‌های فردی مانند انگیزه، خودکارآمدی و تاب‌آوری تأثیر می‌گیرد. شناسایی روش‌های کارآمد برای توسعۀ چنین ویژگی‌هایی در این گروه از افراد راهبردهای مقابله‌ای آنان را بهبود می‌بخشد. همچنین، افراد برخوردار از ویژگی تاب‌آوری، آسیب‌پذیری کمتری نسبت به شرایط استرس‌زای زندگی دارند و مدیریت استرس و تاب‌آوری به افراد در راستای دستیابی به آرامش و بهزیستی کمک می‌کند. علاوه بر این، افراد برخوردار از ویژگی تاب‌آوری، در رهایی از فشار ناشی از زندگی، توانایی بیشتری دارند و در کنترل هیجانات منفی، انعطاف‌پذیری بیشتری را از خود نشان می‌دهند؛ درنتیجه، این افراد احتمال کمتری دارد که برای تسکین دردها و مقابله با هیجانات منفی به سمت رفتارهای پرخطر نظیر مصرف مواد و الکل روی آورند.

در این پژوهش، با انجام تکنیک‌ها و گام‌های مثبت‌نگری مبتنی بر آموزه‌های دینی آزمودنی‌ها به این نگرش رسیدند که تصور خوبی از خود داشته باشند، نه آنکه همواره خود را سرزنش کنند و تعادل درونی مثبت و آرامش خود را از دست بدهند؛ در حالی که به گفتۀ قرآن، این مسائل همه مشیت الهی است؛ درنتیجه، فرد احساس همبستگی بیشتری با محیط زندگی می‌کند. از دیدگاه جوادی آملی (1389) نیز در آموزه‌های اسلامی که فضای کلی آنها مثبت‌انگاری است، تأکید زیادی بر امید به رحمت بی‌پایان خداوند می‌شود (جوادی آملی، 1389)؛ این امر باعث شد آزمودنی‌ها با برخورداری از امید بسیار زیاد و دیدن دیگر جنبه‌های مفید زندگیشان، خوش‌بینی خود را به زندگی افزایش دهند و درنتیجه، میزان نگرانی و افکار منفی پی‌درپی نظیر رفتارهای پرخطر که به شکل وسواسی از ذهن آنها می‌گذشت، رفع شود. آموزش مثبت‌نگری مبتنی بر آموزه‌های دین اسلام به دانش‌آموزان کمک کرد تا با اندیشیدن در معانی و مضامین صبر، توکل، امید و شادکامی در آیات و روایات، علاوه بر تقویت خوش‌بینی به الطاف پروردگار و توکل بر او، با شناسایی نقاط قوت و توانمندی‌های خویش، بتوانند امیدواری کسب کنند و چشم‌انداز خوش‌بینانه‌تری به آینده خود داشته باشند؛ درنتیجه، این افراد در شرایط سخت تحصیلی و زندگی با خوش‌بینی، به کمک و دستگیری خداوند امید می‌بندند و با دعا و توکل، رخدادهای پیرامون را مثبت ارزیابی می‌کنند و به مشیّت و حکمت خداوند رضا می‌دهند. این فرایند دربارۀ افراد دارای رفتارهای پرخطر اهمیت خاصی دارد و بسیار کمک‌کننده است؛ زیرا این افراد با افکار مزمن و ناتوان‌کننده مواجه‌اند که تمام جوانب زندگی آنها را متأثر می‌سازد و مستلزم این است که به ابزار و راهبردهای مقابله‌ای مؤثری برای کاهش رفتارهای پرخطر نظیر مصرف مواد و الکل و خشونت و ... مجهز شوند؛ بنابراین، نظریۀ روانشناسی مثبت‌گرای مبتنی بر آموزه‌های دینی دارای زیربنای قوی است که یکی از آنها نظریۀ ساخت و گسترش هیجان‌های مثبت و بالندگی است؛ بنابراین، می‌توان چنین نتیجه گرفت که در بستر فرهنگی جامعۀ ایرانی، استفاده از روانشناسی مثبت‌گرای مبتنی بر آموزه‌های دین اسلام اثربخش‌تر است. نتایج پژوهش فردریش - کلینگر (2020) نیز بر همین نکته تأکید می‌کند؛ بنابراین، با بررسی نتایج این مطالعه می‌توان مداخلۀ ارائه‌شده را روی سایر دانش‌آموزان به‌منظور ایمن‌سازی روانی دانش‌آموزان در برابر مشکلات مختلف روانی و اجتماعی به کار بست.

استفاده از پرسشنامۀ خودگزارشی، کنترل‌نکردن دقیق بعضی از متغیرها مانند وضعیت اقتصادی - اجتماعی خانواده‌ها، امکانات آموزشی و تربیتی، وضعیت عاطفی و روانی آزمودنی‌ها به هنگام پاسخگویی، محدودکردن نمونه به دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم شهر خلخال با جامعیت پایین و عدم امکان سنجش میزان دینداری ازجمله محدودیت‌های پژوهش حاضر بودند که می‌توانست در نتایج تحقیق مؤثر باشد؛ بنابراین، با توجه به این محدودیت‌ها پیشنهاد می‌شود تعمیم نتایج با احتیاط صورت گیرد و همچنین، استفاده از مصاحبۀ کیفی به جای پرسشنامه، کنترل برخی متغیرهای مداخله‌گر و



[1]. suicide

[2]. suicidal thoughts

[3]. suicide reattempt

[4]. risky behaviors

[5]. positive psychology

[6]. positive mental health (PMH)

[7]. Positive Psychotherapy

[8]. positive emotion

[9]. the pleasant life

[10]. engagement

[11]. the engaged life

[12]. meaning

[13]. the meaningful life

[14]. Beck Scale for Suicidal Ideation

[15]. interrater relability

[16]. iranian adolescents risk.taking scale

[17]. young’s risk behaviors scale (YRBSS)

[18]. Control Disease Center (CDC)

[19]. lawshe

[20]. content validity ratio

[21]. repeated measures

اخوت، ا و فیاض، ف. (1398). اصول و مهارت‌های شادکامی مبتنی بر قرآن و روایات، مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران.
اصلانی، ج؛ احمددوست، ح و بهمنی، م. (1396). تأثیر روان‌درمانی مثبت‌نگر بر نشانه‌های افسردگی و بهزیستی ذهنی زندانیان، پژوهش‌نامۀ روانشناسی مثبت. 1(4)، 76-67.
امیری نژاد، ع؛ قدسی، م؛ جمشیدزاده، ف و محمدیان، ف. (1398). تأثیر آموزش مهارت کنترل خلق منفی بر افکار خودکشی، اضطراب و افسردگی در دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ایلام. مجلۀ علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، 27(6)، 88-95.
امینی، آ؛ شریعت‌مدار، آ و نعیمی، ا. (1396). اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر مشکلات رفتاری کودکان، فصلنامة فرهنگ مشاوره و روان‌درمانی، 8(29)، 55-35.
انیسی، ج؛ فتحی آشتیانی، ع؛ سلطانی‌نژاد، ع؛ امیری، م. (1385). بررسی شیوع افکـار خودکشـی و عوامـل مرتبط با آن در میان سربازان. مجلۀ طب نظامی، 8(2)، 118-113.
باقری، م؛ اسمیعل چگنی، م و مه‌نگار، ف. (1394). بررسی اثربخشی روان‌درمانی معنوی - مذهبی، بر کاهش استرس، اضطراب و افسردگی زنان دارای همسر معتاد شهر ایلام. مجلۀپژوهشدردینوسلامت، 1(3)،24-19.
بشرپور، س و صمدی‌فرد، ح. (1397). افکار خودکشی در دانش‌آموزان پسر: نقش خودپنداره، عزت‌نفس و سلامت اجتماعی. پژوهش‌هایروانشناسیاجتماعی،31، 1-16.
بوستانی، د. (1391). سرمایۀ اجتماعی و رفتارِ پرخطر: مطالعۀ موردیِ دانش‌آموزان دبیرستانی شهر کرمان، دوفصلنامۀ علوم اجتماعی، 9(1)، 31-1.
پسندیده، ع. (1395). الگوی اسلامی شادکامی. دارالحدیث.
تمیمی آمدی، ع. (1366). غررالحکم و دررالکلم. دفتر تبلیغات اسلامی.
جنود، پ؛ محمدی شیرمحله، ف؛ محمدخانی، ش؛ حسین‌زاده تقوایی، م؛ پیوندی، پ. (1399). اثربخشی درمان مثبت‌گرا بر رفتارهای خودآسیب‌رسان و هیجان‌های منفی در مردان وابسته به داروهای محرک (شیشه). مجلۀ دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد. 63، 84-74.   
جوادی آملی، ع. (1389). تفسیر موضوعی قرآن کریم، اسراء.
حسینی، ا. (1387). اصول بهداشت روانی: بررسی مقدماتی اصول بهداشت روانی، روان‌درمانی و برنامه‌ریزی در مکتب اسلام. به نشر
حشمتی جدا، آ؛ خاکپور، س؛ کوثری، ز، محمدی، م و زنوزیان، س. (1398). شیوع خودکشی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زنجان. مجلۀ تحقیقات علوم رفتاری، 17(1)، 43-35
خدابخش، ر؛ خسروی، ز؛ شاهنگیان، ش. (1394). تأثیر روان‌درمانی مثبت‌نگر بر علائم افسردگی و توانمندی‌های منش در بیماران مبتلا به سرطان. پژوهش‌نامۀ روانشناسی مثبت. 1(1)، 50- 35.
خدابخشی کولایی، آ؛ حیدری، ف و زنگنه مطلق، ف. (1397). اثربخشی درمان گروهی - ترکیبی دعا و روانشناسی مثبت‌گرا بر معناجویی و اضطراب مرگ در سالمندان زن معلول جسمی - حرکتی. مجلۀپژوهشدردینوسلامت، 4(2)، 28-16
خدایاری فرد، م. (1397). کاربرد مثبت‌نگری در روان درمانگری با تأکید بر دیدگاه اسلامی. مجلۀ روانشناسی و علوم تربیتی، 5(1)، 164-140.
خدایی، ز. (1390). خدایا چگونه شاد باشم؟ قلم زنان.
رشید، خ. (1395). رفتارهای پرخطر در بین دانش‌آموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران، فصلنامۀرفاهاجتماعی، 15(57)، 55-31.
رشیدزاده، ع. (1399). اثربخشی آموزش برنامۀ مبتنی بر معنویت و آموزه‌های اسلامی بر اضطراب و تاب‌آوری تحصیلی دانش‌آموزان. مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی، 5(1)، 34-7
ریو، ج. م. (1397). انگیزش و هیجان، ترجمۀ سیدمحمدی. ویرایش. (سال انتشار به زبان اصلی 2005).
زاده‌محمدی، ع؛ احمدآبادی، ز؛ پناغی، ل و حیدری، م. (1390). ساخت و هنجاریابی مقیاس خطرپذیری جوانان. مجلۀروانشناسی، 15(2)، 146-129.
عبودی، آ؛ عابدی، ف. (1398). بررسی اثربخشی روانشناسی مثبت‌نگر بر افسردگی و بهزیستی روانشناختی در معلمین زن طلاق‌گرفته شهر شیراز. پیشرفت‌های نوین در علوم رفتاری. ۴ (۳۷) ،88-73.
عماد، ی؛ هادیان فرد، ح. (1396). بررسی اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر افسردگی با تأکید بر مفاهیم اسلامی. مجلۀ ادیان و عرفان، 2(50)، 292-267.
کجباف، م؛ حسینی، ف؛ قمرانی، ا و رزازیان، ن. (1396). مقایسۀ اثربخشی کیفیت زندگی درمانی و درمان مبتنی بر معنویت اسلامی بر تحمل پریشانی، استرس، اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به سردرد تنشی، مجلۀ روانشناسیبالینی،9(1)،21-38.
کلینی، م. (1392). اصول کافی، ترجمۀ م. ب. کمره‌ای. کتابفروشی اسلامیه.
گنجی، ح. (1393). بهداشت روان. ارسباران.
مونتگمری، م؛ کی، د و مونسن، ا. (1389). بهداشت روانی و روان‌پزشکی کودک و نوجوان، ترجمۀ اسکندری، م ، کرمی، ص. ارجمند (سال انتشار به زبان اصلی 2002).
نادری، ع و سیف نراقی، م. (1386). روش‌های تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی، ارسباران.
نصیری تاکامی، غ؛ نجفی، م؛ طالع پسند، س؛ مکوند حسین، ش. (1398). مقایسۀ اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی روانشناختی و افسردگی در نوجوانان با علائم افسردگی. فصلنامۀ علمی پژوهش‌های مشاوره. ۱۸ (۷۰)، ۱۰۵-۱۲۹
Aku Akwash, F. B. (2017). Psychotherapy and Religion, International Journal For Psychotherapy In Africa, 2(1), 94-115
Baskin-Sommers, A; Sommers, I. (2006). The co-occurrence of substance uses and high-risk behaviors. Journal of adolescent health, 38 (5), 609–611.
Beck, A. T., & Steer, R. A. (1991). Manual for the Beck Scale for Suicide Ideation. Psychological Corporation.
Brener, N. D., Kann, L., Kinchen, S. A., Grunbaum, J. A., Whalen, L., Eaton, D., Hawkins, J., & Ross, J. G. (2004). Methodology of the Youth Risk Behavior Surveillance System. Morbidity and Mortality Weekly Report, 53(RR-12), 1–13
Cleland, CM., Bennett, AS., Elliott, L., Rosenblum, A., Britton, PC & Wolfson-Stofko, B. (2020). Between- and within-person associations between opioid overdose risk depression, suicidal ideation, pain severity, and pain interference. Drug and Alcohol Dependence, 206 (47), 302-316.
Cole, B., & Pargament, K. (1999). Re‐creating your life: a spiritual/psychotherapeutic intervention for people diagnosed with cancer. PsychoOncology: Journal of the Psychological, Social and Behavioral Dimensions of Cancer8(5), 395-407.
D`Souza RF .(2004). Spiritually augmented cognitive behavioral therapy. Australian Psychiatry; 12(2), 148-152.
Danitz, M. (2001). Suicide an unnecessary death. Oxford University Press.
Dillon, KH., Van Voorhees, EEElbogen EB. (2019). Associations between anger and suicidal ideation and attempts: A prospective study using the National Epidemiologic Survey on Alcohol and Related Conditions. Journal of Psychiatric Research, 20(122), 17-21
Eckstrand, K. L., Choukas-Bradley, S., Mohanty, A., Cross, M., Allen, N. B., Silk, J. S., & Forbes, E. E. (2017). Heightened activity in social reward networks is associated with adolescents’ risky sexual behaviors. Developmental Cognitive Neuroscience, 27, 1-9.
Friedrich-Killinger, S. (2020). Centrality of Religiosity as a Resource for Therapy Outcome?, Journal of Religions, 11(4), 1-16
Gable, S., & Haidt, J. (2005). What (and why) is positive psychology? Review of General Psychology, 9 (2), 103-110
Gullone, E., Moore, S., Moss, S., & Boyd C. (2000) The Adolescent Risk-Taking Questionnaire. Journal of Adolescent Research, 15, 231-250
Hoffman, B. M., Papas, R. K., Chatkoff, D. K., & Kerns, R. D. (2007). Meta-analysis of psychological interventions for chronic low back pain. Health psychology26(1), 1-9.
Hook, J. N., Worthington Jr, E. L., Davis, D. E., Jennings, D. J., Gartner, A. L., & Hook, J. P. (2010). Empirically supported religious and spiritual therapies. Journal of Clinical Psychology66(1), 46-72.
Horgan, A., Kelly, P., Goodwin, J. & Behan, L. (2018). Depressive Symptoms and Suicidal Ideation among Irish Undergraduate College Students. Issues in Mental Health Nursing, 21, 1-10.
Kahler, C. W., Spillane, N. S., Day, A., Clerkin, E. M., Parks, A., Leventhal, A. M., & Brown, R. A. (2014). Positive psychotherapy for smoking cessation: Treatment development, feasibility, and preliminary results. The Journal of Positive Psychology, 9, 19–29.
Lee,Y.J., Lee, S.I. & Han, K. (2019). Influence of parental stress, depressed mood, and suicidal ideation on adolescents’ suicidal ideation : The 2008–2013 Korean National Health and Nutrition Examination Survey, Journal of Affective Disorders, 246, 571-577.
López-Goñi JJ, Fernández-Montalvo J, Arteaga A, &Haro B. (2019). Suicidal attempts among patients with substance use disorders who present with suicidal ideation, Addictive Behaviors, 89, 5-9.
Mortier, P., Auerbach, R.P., Alonso, J., Axinn, W.G & Cuijpers, P. (2018). Suicidal thoughts and behaviors among college students and same-aged peers: results from the World Health Organization World Mental Health Surveys. Social Psychiatry and Psychiatric Epidemiology, 53(3), 279-288.
Nam, B., Wilcox, H.C., Hilimire, M. & DeVylder, J.E. (2018). Perceived need for care and mental health service utilization among college students with suicidal ideation. Journal of American College Health, 31, 1-8.
Otsuka, H & Anamizu,  S. (2019).  Japanese university students’ difficulty in living and its association with suicidal ideation. Asian Journal of Psychiatry, 43, 50-52.
Paukert, A. L., Phillips, L., Cully, J. A., Loboprabhu, S. M., Lomax, J. W., & Stanley, M. A. (2009). Integration of religion into cognitive-behavioral therapy for geriatric anxiety and depression. Journal of Psychiatric Practice15(2), 103-112.
Peterson, C. (2006). A primer in positive psychology. Oxford Press.
Propst, L. R., Ostrom, R., Watkins, P., Dean, T., & Mashburn, D. (1992). Comparative efficacy of religious and nonreligious cognitive-behavioral therapy for the treatment of clinical depression in religious individuals. Journal of Consulting and Clinical Csychology60(1), 94-103
Rashid T. (2008). Positive psychology: exploring the best in people. 3nd ed. Praeger publication
Rashid, T., & Seligman, M. E. P. (2013). Positive psychotherapy: A treatment manual. Oxford University Press.
Rashid, T., & Seligman, M. E. P. (2014). Positive psychotherapy: A treatment manual. Oxford University Press.
Seligman, M. E. P. (2002). Authentic happiness: Using the new positive psychology to realize your potential for lasting fulfillment. Free Press.
Seligman, M. E. P., Rashid, T., & Parks, A. C. (2006). Positive psychotherapy. American Psychologist, 61, 774-788.
Sellers CMMcRoy RGO'Brien KHM. (2019). Substance use and suicidal ideation among child welfare involved adolescents: A longitudinal examination, Addictive Behaviors, 93, 39-45.
Sin, N. L., & Lyubomirsky, S. (2009). Enhancing well-being and alleviating depressive symptoms with positive psychology interventions: A practice-friendly meta-analysis. Journal ofClinical Psychology, 65, 467–487.
Sommers- Flanagan، J & Sommers- Flanagan، R. (2004). Counseling and psychotherapy. Theories in context and practice. John Willy.
Stacey FG, James EL, Chapman K, Courneya KS, &Lubans DR. (2009). Integrated Theory of Health Behavior Change: background and intervention development. Clinical Nurse Specialist, 23(3),161-170
Suicide Prevention Resource Center [SPRC] (2015). Glossary.: http:// www.sprc.org/basics/glossary.
Teismann, T., Brailovskaia, J & Margraf, J. (2019). Positive mental health, positive affect and suicide ideation, International Journal of Clinical and Health Psychology, 19, 165-169, Available online: www.elsevier.es/ijchp.
Vannoy S, Hoyt W. (2004). Evaluation of an anger therapy intervention for incarcerated adult males. Journal of Offender Rehabilitation, 39, 39-57.
Votta, E., & Manion, I. (2004). Suicide, high-risk behaviors, and coping style in homeless adolescent males' adjustment. Journal of Adolescent Health, 34(3), 237-243.
WHO. (2002).World Health report on violence and health. WHO
Zhang, G. P,. Guo,Y. F., Zhang, X,. Li, H,. & Yin, Y. Z. (2015). Effects of positive psychotherapy on depression and self –efficacy in undergraduate nursing students positive psychotherapy. Research & Reviews: Journal of Nursing & Health Sciences, 1(3), 12-18.