Document Type : Research Paper
Authors
1 PhD Student of Counseling, Tehran Central Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 Assistant Professor, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Allameh Tabatabaei University, Tehran, Iran
3 Assistant Professor of Counseling, Tehran Central Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
4 Associate Professor, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Allameh Tabatabaei University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
احساسات مثبت نسبت به همسر، یکی از متغیرهای مهمی است که با توجه به روانشناسی مثبتگرا در روابط زوجین مدنظر قرار گرفته است (چان، 2018). مشکلات ارتباطی رایجترین دلیل ارجاع زوجین به مشاوره است و مهمترین عامل رابطۀ زناشویی چگونگی تجربۀ احساسها است (گاتمن و لازار، 2004). این نگرش باعث شد زوجدرمانگران و پژوهشگران به چگونگی ابراز احساسات بهعنوان هستۀ ارتباطات زوجین توجه کنند (کافمن و سیلبرمن، 2009). بیان احساسات مثبت نسبت به همسر شامل برقـراری ارتبـاط مناسـب بـا همسـر، بیـان کلمـات و جمـلات در وقــت مناســب است که به دوام و رضایـت از رابطۀ زناشویی منجر میشـود (دیگزیت و راماچندران، 2019). این درحالی است که وقتی زوجین، احساسات منفی را نسبت به احساسات مثبت بیشتر در رابطه بیان میکنند، تعارض در رابطه شکل میگیرد و دوام رابطه در خطر میافتد (گراس و جان، 2003). احساسات منفی نظیر خشم، حسادت و خصومت به پایینآمدن رضایت زناشویی منجر میشوند و تلاشهای زوجین برای حل اختلافات را با شکست مواجه میکنند (روگ، بردبوری، هاهلوگ، انگل و تورمایر، 2006). همچنین، ابراز عاطفی مثبت و همدلی یکی از همسران به درک حمایت از طرف همسر دیگر منجر میشود (ورهوفستادت و همکاران، 2016).
با این حال، تعارضات زناشویی در رابطۀ هر زوجی کموبیش وجود دارد (فینچام، 2003). بروز تعارض تا زمانی که راهحلی برای آن تولید شود، به شکست رابطۀ منجر نمیشود؛ اما زمانی که راهحل برای تعارض وجود نداشته باشد، میتواند به شکست رابطه منتهی شود (سان، مک هال و آپدگارف، 2019؛ گاتمن و لازار، 2004)؛ بنابراین، بررسی تعارضات زناشویی مهم است؛ زیرا تعارض ممکن است به نارضایتی و بیثباتی در یک رابطه منجر شود (دیلون و همکاران، 2015). تأثیر مخرب تعارضات زناشویی آنقدر میتواند گسترده باشد که علاوه بر اثر مخرب بر رابطۀ زوجین، میتواند روی دلبستگی، صلاحیت اجتماعی و درک حمایت عاطفی فرزندان تأثیر مخربی داشته باشد (عظام و حنیف، 2011). اگرچه نتایج پژوهش پاپ، کامینگز و گوک – مورای (2002) نشان دادند حدود دو سوم تعارضات در غیاب کودکان رخ میدهند، برخلاف پیشبینیها تعارضهای انجامشده در حضور کودکان، در مقایسه با تعارضهای بدون حضور کودکان منفیتر بودند (برای مثال، احساسات منفی بیشتر و تخریب بیشتر طرف مقابل). همچنین، تعارضات زناشویی زمانی که فراتر از کنترل است، بیشتر به سوء استفاده کلامی یا جسمی منجر میشود (مانیکام و سوهانی، 2014).
یکی از رویکردهای آموزشی و درمانی معرفیشده برای افراد متأهل، درمان مثبتنگر است (کافمن و سیبرمن، 2009). این رویکرد درمانی مبتنی بر یک فرایند گفتوگوی مثبت بین درمانگر و مراجع است. فرد متأهل و درمانگر با یکدیگر روی انگیزههای مثبتی تأمل میکنند که پشت رفتار منفی، نگرش و ویژگیهای شخصیتی قرار دارند. این تمرکزدرمانی به بازتاب رفتار، نگرش و ویژگی شخصیتی مثبت شریک زندگی توسط افراد متأهل منجر میشود (پیترزک، هوک و لوهر، 2016؛ چان، 2018؛ فینک، 2014؛ کایس و سیموس، 2012؛ لورد، 2017). این رویکرد درمانی، بیشتر یک درمان تلفیقی است که کار مشترک درمانگر و مراجع را در جلسات درمانی به همراه دارد و ممکن است بعضی از راهحلهای قبلی، شناسایی و استفاده شوند (رشید و بادار، 2019؛ اندرسون و گهارت، 2012). در این درمان، کیفیت رابطه و تعامل مثبت افراد متأهل نسبت به هم بیشتر مدنظر است؛ زیرا توالی تعاملهای منفی به احتمال بیشتری به آشفتگی در رابطۀ زناشویی منجر میشود (گاداسی و همکاران، 2016). مطالعۀ سادیکاج، مسکویتز و زوراف (2017) نشان داد افراد متأهل با رضایتمندی بالا و رابطۀ غیر پریشان، بیشتر به رفتار مثبت متوسل میشوند. همچنین، با افزایش حمایت دوجانبه بین زوجین که تأکیدشدۀ درمان مثبتنگر است، تعارضهای کار و خانواده و نیز سطح استرس کاهش مییابند (مونوسو، استوفلت، هاروی و کرولی، 2020). به این مورد باید توجه شود که کاهش استرس، بسیاری از متغیرهای روابط مانند صمیمیت و رضایتمندی را بهبود میبخشد (بیرنی، گاریرلند وکارلسون، 2010؛ صیادیاصل و همکاران، 2016). علاوه بر موارد بیانشده، نتایج جدیدترین پژوهشها نشان دادند مداخلات مثبتنگر در افراد متأهل به بهبود رابطه، افزایش صمیمیت و رضایتمندی زناشویی و رشد حمایت دوجانبه در روابط منجر میشوند (اسچرانک، لاوتر و گرابر، 2016؛ پورفرج و رضازاده، 1397؛ زارعی محمودآبادی، 1396؛ کیامرثی، نریمانی، صبحی قراملکی و میکائیلی، 1397؛ گو و همکاران، 2017).
همچنین، معنادرمانی، فرآیند درمانی است که به دنبال بهبود توانایی برای رسیدن به خود حقیقی، گسترش دید دربارۀ خود، دنیای پیرامون و روشنکردن چیزهای است که به زندگی اکنون و آیندۀ فرد معنا میبخشد (وونگ، 2017). معنادرمانی یکی از کاربردیترین، مردمپسندترین و خوشبینانهترین نظریههای هستیگرایی است که به اشخاص بهعنوان افرادی که توانایی فراتررفتن از محیطشان، آزادی و مسئولیت برای انتخابکردن را دارند، نگاه میکند (باراکوا، باجراچرای، ویلمسن، لورنس و هوسکنس، 2015؛ وونگ، 2017). نتایج بررسی اثربخشی معنادرمانی در متأهلین نشان میدهند این درمان در بهبود مواردی مانند رضایت زناشویی، بیرمقی و بیآلایشی زناشویی، خستگی هیجانی و افسردگی اثربخش بوده است (جمشیدی ترخان، اکبری و زارع، 1391؛ حاجی عزیزی بهمنی، مهدی، منظری توکلی و برشان، 1396؛ سوتویک، لوترت و گرابر، 2016؛ کریمی اوتاری، خلعتبری، رضای استوار، 1396). همچنین، نتایج دیگر پژوهشها نشان میدهند معنادرمانی به بهبود رضایت زناشویی، بهزیستی روانشناختی، تعامل و همکاری زوجین و نیز بهبود عملکرد جنسی منجر میشود (اسچلنبرگ اسچنتزر، وینترس و هوتزل، 2010؛ اسچلنبرگ، هوتزل، نسیف و روگینا، 2008؛ سلیمانی و خسرویان، 1395؛ کلافتر و پسیرا، 2012؛ کالنتر کوشه، حسن، کدیر و طالیب، 2012).
با این تفاسیر، درحال حاضر گسترش افق درمانهای روانشناختی بهویژه پیبردن به درمانهای اثربخشتر بسیار مهم است؛ زیرا استفاده از داروهای روانپزشکی (دارویی که بیشترین تجویز دارو را به خود اختصاص داده است)، باوجود پیامدهای زیانبار آن، در اولویت آشفتگیهای روانی قرار گرفته است (اولفسون و مارکوس، 2010). همچنین، رواندرمانی، پایۀ علمی محکم دارد که در خیلی از موارد، به همان اندازه یا بهتر از دارو عمل میکند (کاستونگای، 2013). بسیاری از افراد به دلیل ننگ و برچسبخوردن به دنبال درمان نیستند؛ این درحالی است که درمان مثبتنگر و معنادرمانی تمایلی به برچسب زندگی به مراجعان ندارد (کوریگان، 2004)؛ با این حال، اگرچه اثربخشی درمان مثبتنگر (زارعی محمودآبادی، 1396؛ پورفرج و رضازاده، 1397) و درمان معناگرا (جمشیدی و همکاران، 1391؛ کریمی اوتاری و همکاران 1396) در پژوهشهای مختلفی بررسی و تأیید شدهاند، دربارۀ مقایسۀ اثربخشی این دو درمان برای مشخصکردن درمان کارآمدتر و مؤثرتر غفلت شده است. این درحالی است که امروزه مقایسۀ اثربخشی درمانهای مختلف برای انتخاب درمان کارآمدتر که میتواند به صرفهتر باشد، یک اولویت پژوهشی در بین محققان روانشناسی است (حمزلو، جعفری، ابراهیمی، 2019)؛ درنتیجه، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا میزان اثربخشی درمان مثبتنگر و معنادرمانی بر بهبود احساسات مثبت نسبت به همسر و تعارضات زناشویی تفاوت دارد. فرضیههای پژوهش عبارتاند از:
1- اثربخشی درمان مثبتنگر و معنادرمانی بر بهبود تعارضات زناشویی تفاوت دارد.
2- اثربخشی درمان مثبتنگر و معنادرمانی بر بهبود احساسات مثبت نسبت به همسر تفاوت دارد.
روش
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: روش پژوهش بهصورت نیمهآزمایشی بود و از طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه گواه برای اجرای آن استفاده شد. با توجه به همکارینکردن مردان متأهل برای شرکت در جلسات مداخله، جامعۀ آماری شامل زنان متأهل بود. برای دسترسی به زنان متأهل ازطریق مدارس ابتدایی منطقه 8 شهر تهران اقدام شد. به این ترتیب که از والدین دانشآموزان بهعنوان جامعۀ متأهلان استفاده شد. با توجه به اینکه حداقل حجم نمونه برای هر گروه مداخله آزمایشی، 15 نفر برآورد شده است (کوئن، کوین و کئو، 2002، ص 157)، با در نظر گرفتن احتمال ریزش با استفاده از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از جامعۀ مدنظر تعداد 60 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند (3 گروه 20 نفری). ملاکهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: متأهلبودن، محدوده سنی 25 الی 50 سال، سابقۀ تأهل دستکم 2 سال و تحصیلات دستکم دیپلم. همچنین، ملاکهای خروج عبارت بودند از: سابقۀ طلاق، تمایلنداشتن به شرکت در پژوهش، شرکتنکردن در دستکم دو جلسه از گروه (برای شرکتکنندگان درگروههای آزمایش)، ابتلا به بیماری جسمی و روانی (طبق اظهارنظر شرکتکنندگان) و اعتیاد به مواد مخدر و الکل (طبق اظهارنظر شرکتکنندگان).
ابزار سنجش: پرسشنامۀ احساسهای مثبت (PFQ)[1]: ایـن پرسشـنامه دارای 17 سـؤال بـرای اندازهگیـری احسـاسهای مثبـت فـرد نسـبت بـه همسـر خــود اســت کــه در ســال 1975 در کلینیــک زوجدرمانــی دانشــگاه ایالتــی نیویــورک ســاخته شـد. پرسشــنامۀ احساسهای مثبــت بر پیوستار لیکرت 7 گزینهای تهیه شد و بــرای بــه دســت آوردن نمــره کلــی پرسشــنامه، امتیــازات تکتــک سؤالات بــا یکدیگـر جمـع شدند. نمرات بالاتر به معنای احساسهای مثبت بیشتر است و دامنۀ نمرات بین 17 تا 119 است. پایایـی این پرسشنامه ازطریـق آزمـون مجـدد با فاصلـه 1 تـا 3 هفتـه، 93/0 و ضریـب همبسـتگی ایـن پرسشــنامه بــا ســازگاری زناشــویی 7/0 گــزارش شــد و متخصصان نیز روایی محتوای آن را تأیید کردند (اولری، فینچام و ترکویزت، 1983). همسـانی درونـی این پرسشـنامه در ایـران برابـر بـا 89/0 محاسبه شـده اسـت. ایــن پرسشــنامه بــا توجــه بــه همبســتگی معنــادار آن بــا آزمــون ســازگاری زناشــویی، مقیــاس ارتبـاط نـاوران، پرسشـنامۀ افسـردگی بـک، از روایـی همزمـان بسـیار خوبـی برخوردار اسـت (ثنایـی، 1388). حیدری، مظاهری و پوراعتماد (1384) همسانی درونی این پرسشنامه را 89/0 گزارش کردهاند. مقدار پایایی به روش آلفای کرونباخ بهدستآمده برای پرسشنامه در پژوهش حاضر 85/0 بود.
پرسشنامۀ تعارضات زناشویی[2]: یک ابزار 54 سؤالی است که ثنایی (1379) براساس تجارب بالینی در ایران بهمنظور سنجیدن تعارضات زن و شوهر طراحی کرد. نمرهگذاری گزینهها بهصورت هرگز (1)، بندرت (2)، گاهی (3)، اکثراً (4)، همیشه (5) است. سؤالات 3، 11، 14، 26، 30، 33، 45، 47، 54 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشوند. سؤالهای خردهمقیاسها عبارتاند از: کاهش همکاری، پرسشهای 4، 12، 18، 25، 34، کاهش رابطۀ جنسی، پرسشهای 5، 13، 19، 35، 40؛ افزایش جلب حمایت فرزند، پرسشهای 9، 22، 31، 38، 44؛ افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود، پرسشهای 8، 15، 21، 29، 37، 43؛ کاهش رابطۀ فردی با خویشاوندان همسر و دوستان، پرسشهای 1، 23، 32، 46، 50، 53، جداکردن امور مالی از یکدیگر، پرسشهای 2، 10، 17، 24، 33، 39، 48، کاهش ارتباط مؤثر، پرسشهای 3، 7، 11، 16، 26، 28، 30، 41، 45، 47، 52، 54. در این ابزار، نمره بیشتر به معنی تعارض بیشتر است. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه روی یک گروه 270 نفری برابر با 96/0 به دست آمد و برای 8 خردهمقیاس آن بین 33/0 تا 89/0 بود. همچنین، روایی محتوای این پرسشنامه تأیید شد و در مرحلۀ تحلیل محتوای آزمون، پس از اجرای مقدماتی و محاسبۀ همبستگی هر سؤال با کل پرسشنامه و مقیاسهای آن، به دلیل همبستگی مناسب تمام سؤالات، هیچ سؤالی حذف نشد (ثنایی، 1388). مقدار پایایی بهدستآمده برای خردهمقیاسهای پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر 68/0 الی 91/0 بود.
خلاصه جلسات مداخلۀ معنادرمانی که در 8 جلسه 90 دقیقهای انجام شد، در جدول (1) ارائه شده است.
جدول 1. خلاصه جلسات مداخلۀ معنادرمانی (اسچلنبرگ و همکاران، 2010 و ترابی 1398)
جلسه |
موضوع |
اهداف و خلاصه جلسه |
اول |
معرفی و آشنایی اعضاء گروه |
معرفی اعضای گروه و رهبر گروه برای آشنایی، بیان اهداف و قوانین گروه توسط رهبر گروه، توضیح مختصر دربارۀ معنادرمانی. |
دوم |
کار در جهت شناخت معنا، ارزش و نگرش شخصی |
آمادهسازی گروه برای شروع کار با بحث دربارۀ معنا و ارزش، اجرای تکنیک تغییر نگرش با همکاری اعضای گروه، ارائۀ تکلیف خانگی برای تکنیک تغییر نگرش |
سوم |
کار در جهت پذیرش مسئولیت |
بررسی تلکیف خانگی جلسۀ قبل، گفتوگو و ارائۀ بازخورد دربارۀ تکلیف خانگی ارائهشده، بحث دربارۀ مسئولیت انتخابهای فردی، ارائۀ تکلیف برای تهیه چکلیست انتخابهای فردی. |
چهارم |
کار در جهت آگاهی از ارزشهای شخصی |
شروع جلسه با بررسی تکلیف جلسۀ قبل، اجرای تکنیک آگاهی از ارزشها با مشارکت اعضای گروه، ارائۀ تکلیف خانگی برای تکنیک آگاهی از ارزشها. |
پنجم |
شناسایی ارزشهای شخصی |
بررسی تکلیف خانگی ارائهشده در جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد، ادامۀ تکنیک آگاهی از ارزشها، تکمیل چکلیست ارزشهای شخصی بهعنوان تکلیف خانگی. |
ششم |
ادامه شناسایی ارزشهای شخصی |
بررسی تکلیف خانگی ارائهشده در جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد، اجرای تمرین دامنه کوهستانها با مشارکت اعضا، تکمیلکردن چکلیست ارزشهای شخصی بهعنوان تکلیف خانگی. |
هفتم |
شناسایی نقش ارزشها در زندگی |
بررسی تکلیف خانگی ارائهشده در جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد، اجرای تمرین فیلم با مشارکت اعضا، تکمیلکردن چکلیست ارزشهای شخصی بهعنوان تکلیف خانگی. |
هشتم |
جمعبندی و اختتام جلسات |
بررسی تکلیف خانگی ارائهشده در جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد، بررسی کلی چکلیست تهیهشده ارزشهای شخصی توسط هر فرد و بحث دربارۀ معنای زندگی هر شخص، ارائۀ خلاصهای از جلسات و جمعبندی کار گروه، دریافت بازخورد اعضای گروه دربارۀ عملکرد گروه، اجرای دوبارۀ پرسشنامهها بهعنوان پسآزمون و اتمام کار گروه. |
خلاصه جلسات مداخله درمان مثبتنگر در 8 جلسه 90 دقیقهای در جدول (2) ارائه شده است.
جدول 2. خلاصه جلسات مداخله مثبتنگر (چان، 2018؛ کافمن و سیلبرمن، 2008)
جلسه |
موضوع |
اهداف و خلاصه جلسه |
اول |
معرفی و آشنایی اعضاء گروه |
توضیح دربارۀ نحوۀ تشکیل جلسات و قوانین گروه، توضیح مختصر دربارۀ درمان مثبتنگر اهداف و فرآیندهای آن و بررسی دیدگاه اعضا دربارۀ آن. |
دوم |
آموزش مهارت ارتباطی |
اجرای تمرین «از گفتوگوی تکنفره به سوی گفتوگوی دونفره». هدف از اجرای این تکنیک، بالابردن میزان علاقه، گوشدادن و همدلی افراد نسبت به هم در زمان گفتوگو است. بحث گروهی دربارۀ تکنیک و ارائۀ بازخورد و رهنمودهای لازم. ارائۀ تکلیف خانگی برای اجرای تکنیک. |
سوم |
کاهش نگرش نسبت به همسر |
ارائۀ خلاصهای از جلسۀ قبل، بررسی تکلیف خانگی جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد. اجرای تمرین مقاصد مثبت پشت رفتارها، نگرش و ویژگیهای شخصیتی منفی. هدف اجرای این تمرین، قطع انتقاد مداوم از رفتارها، نگرشها و ویژگیهای شخصیتی منفی زوجین نسبت به هم و توسعۀ گفتوگو با یکدیگر برای درک مقاصد مثبت. ارائۀ تکلیف خانگی برای شناسایی موقعیتها و اجرای تمرین. |
چهارم |
گسترش نگرش مثبت نسبت به همسر |
ارائۀ خلاصهای از جلسۀ قبل، بررسی تکلیف خانگی جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد و بحث گروهی دربارۀ تمرین جلسۀ قبل. اجرای تمرین قابدهی مجدد با همراهی اعضای گروه. هدف از اجرای این تمرین، گسترش وسعت نگرش زوجین برای درک مقاصد مثبت پشت رفتارها و نگرشهای همسرشان است. ارائۀ تکلیف خانگی. |
پنجم |
اقدام در جهت ایجاد تعادل بین جنبههای مثبت و منفی در رابطۀ زناشویی |
ارائۀ خلاصهای از جلسۀ قبل، بررسی تکلیف خانگی جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد. اجرای تمرین «دیدار قدردانی[3]» و «رهاکردن کینه[4]». ارائۀ تکلیف خانگی برای اجرای تکنیک «دیدار قدردانی». هدف از این تکنیکها ایجاد تعادل در جنبههای مثبت مثبت و منفی زندگی مشترک است. |
ششم |
افزایش احساسات مثبت در رابطه با همسر |
ارائۀ خلاصهای از جلسۀ قبل، بررسی تکلیف خانگی جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد. اجرای تمرین «سه چیز خوب[5]»، «بهترین آیندۀ ممکن خود[6]» و «مزهکردن در زمان حال[7]». هدف از این سه تمرین، افزایش احساسات مثبت و کاهش احساسات منفی در افراد متأهل است. ارائۀ تکلیف خانگی برای اجرای تمرینهای جلسه. |
هفتم |
تمرکز بر توانمدیها برای بهبود رابطۀ زناشویی |
ارائۀ خلاصهای از جلسۀ قبل، بررسی تکلیف خانگی جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد. اجرای تمرین «تمرکز بر توانمندیها[8]» و تهیۀ چکلیستی از آن. هدف این تمرین، افزایش توانمندیهای فردی زوجین و غنیکردن رابطه بر پایه این توانمندیهای مثبت است. |
هشتم |
جمعبندی و اختتام جلسات |
ارائۀ خلاصهای از جلسۀ قبل، بررسی تکلیف خانگی جلسۀ قبل و ارائۀ بازخورد. جمعبندی و خلاصهکردن جلسات، دریافت بازخوردهای اعضای گروه، آمادهسازی اعضا برای اتمام کارگروه و اتمام جلسات. |
روش اجرا و تحلیل: اجرای پژوهش بدین صورت بود که با استفاده از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از جامعۀ مدنظر تعداد 60 نفر، انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه 20 نفری جای داده شدند. قبل از مداخله، از شرکتکنندگان پژوهش پیشآزمونهای متغیرهای وابسته (پرسشنامههای احساسات مثبت نسبت به همسر و تعارضات |
|
زناشویی)به عمل آمد. سپس شرکتکنندگان در گروه آزمایش اول در 8 جلسه درمان مثبتنگر شرکت کردند و گروه آزمایش دوم، 8 جلسۀ معنادرمانی را دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکردند. سپس از شرکتکنندگان گروههای آزمایش و گواه پسآزمون و مجدداً پس از گذشت ۴۵ روز از اتمام دورههای درمان، |
.
پیگیری به عمل آمد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 25 انجام شد. برای تجزیهوتحلیل فرضیههای پژوهش از تحلیل کواریانس یکمتغیره و چندمتغیره استفاده شد. ازجمله ملاحظات اخلاقی پژوهش، اختیاریبودن شرکت در پژوهش و محرمانه نگه داشتن هویت شرکتکنندگان در پژوهش بود.
یافتهها
پژوهش شامل سه گروه 20 نفری بود که هیج ریزشی در گروههای پژوهش صورت نگرفت. ازجمله ویژگیهای جمعیتشناختی گروه درمان مثبتنگر بدین صورت بود که 5 نفر دیپلم و 15 نفر تحصیلات دانشگاهی داشتند، میانگین (انحراف استاندارد) سن و مدت ازدواج آنها بهترتیب 85/36 (6) و 12 (18/3) بود. همچنین، در گروه معنادرمانی، 4 نفر تحصیلات دیپلم و 16 نفر تحصیلات دانشگاهی داشتند که میانگین (انحراف استاندارد) سن و مدت ازدواج آنها بهترتیب 35/37 (71/5) و 75/12 (99/2) بود. درنهایت در گروه گواه، 6 نفر تحصیلات دیپلم و 14 نفر تحصیلات دانشگاهی داشتند که میانگین (انحراف استاندارد) سن و مدت ازدواج آنها بهترتیب 75/38 (5/5) و 95/13 (33/2) بود. همچنین، نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه نشان دادند در متغیر سن و مدت ازدواج بین گروههای پژوهش، تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<Sig) و نتایج آزمون کروسکال والیس بیانکنندۀ نبود ناهمسانی معنادار بین گروههای پژوهش در متغیر سطح تحصیلات بود. همچنین، قبل از بررسی سؤال پژوهش، ابتدا پیشفرضهای تحلیل کواریانس بررسی شدند. به همین منظور، نرمالبودن دادهها با آزمون کلموگروف – اسمیرنوف و همسانی واریانسها با آزمون لوین بررسی و تأیید شد (05/0<Sig) و نبود دادههای پرت با نمودار جعبهای و خطیبودن رابطۀ متغیر وابسته با متغیر کووریت با آزمون همبستگی پیرسون بررسی و تأیید شد. در جدول 3، شاخصهای توصیفی میانگین و انحراف معیار تعدیلشده برای متغیرهای پژوهش به تفکیک گروههای پژوهش ارائه شدهاند.
جدول 3. شاخصهای توصیفی تعدیلشده متغیرهای پژوهش
متغیر |
مرحلۀآزمون |
گروه مثبتنگر |
گروه معنادرمانی |
گروه کنترل |
||||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
|||
تعارض زناشویی |
کاهش همکاری |
پسآزمون |
26/9 |
64/0 |
28/7 |
51/0 |
11/9 |
66/0 |
پیگیری |
73/9 |
65/0 |
45/7 |
51/0 |
17/7 |
66/0 |
||
کاهش رابطۀ جنسی |
پسآزمون |
07/8 |
74/0 |
94/8 |
58/0 |
79/8 |
76/0 |
|
پیگیری |
80/10 |
83/0 |
97/9 |
65/0 |
67/8 |
85/0 |
||
افزایش جلب حمایت فرزند |
پسآزمون |
64/10 |
04/1 |
69/10 |
82/0 |
17/11 |
07/1 |
|
پیگیری |
81/10 |
83/0 |
93/10 |
65/0 |
56/11 |
85/0 |
||
افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود |
پسآزمون |
87/7 |
75/0 |
79/8 |
59/0 |
59/11 |
77/0 |
|
پیگیری |
8 |
65/0 |
32/8 |
51/0 |
58/12 |
67/0 |
||
کاهش رابطۀ فردی با خویشاوندان همسر و دوستان |
پسآزمون |
14/8 |
79/0 |
51/9 |
62/0 |
17/11 |
81/0 |
|
پیگیری |
98/8 |
47/0 |
45/9 |
37/0 |
76/10 |
49/0 |
||
جداکردن امور مالی از یکدیگر |
پسآزمون |
20/12 |
91/0 |
77/10 |
71/0 |
82/13 |
93/0 |
|
پیگیری |
83/11 |
87/0 |
76/10 |
69/0 |
91/13 |
90/0 |
||
کاهش ارتباط مؤثر |
پسآزمون |
77/28 |
90/1 |
87/27 |
49/1 |
40/27 |
95/1 |
|
پیگیری |
22/28 |
85/1 |
28/28 |
45/1 |
05/27 |
90/1 |
||
احساس مثبت نسبت به همسر |
پسآزمون |
98/105 |
29/3 |
17/119 |
33/3 |
94 |
30/3 |
|
پیگیری |
14/107 |
64/3 |
08/120 |
41/3 |
52/92 |
38/3 |
برای بررسی فرضیۀ اول پژوهش مبنی بر مقایسۀ اثربخشی درمان مثبتنگر و معنادرمانی بر تعارضات زناشویی از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره پرداخته شد. در ابتدا نتایج آزمون ام باکس بیانکنندۀ رعایت پیشفرض همگنی ماتریسهای کواریانس بود (49/0=sig). نتایج تحلیل آزمون کواریانس چندمتغیره نشان دادند سطوح معنیداری در هر چهار آزمون، کمتر از 05/0 است؛ بنابراین، میان سه گروه پژوهش در دستکم یکی از متغیرهای وابسته، تفاوت معناداری وجود دارد (مقدار آزمون پیلای = 49/0 و 02/0=Sig). از تحلیل کواریانس یکمتغیره (آنکوا) در متن مانکوا برای بررسی تفاوت متغیرهای وابسته بین گروههای پژوهش استفاده شد. نتایج جدول 4 نشان دادند تفاوت بین گروهی در سه مؤلفۀ کاهش همکاری (58/4=f و 01/0=sig)، افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود (82/4=f و 01/0=sig) و جداکردن امور مالی از یکدیگر (61/3=f و 03/0=sig) معنادار است و در مؤلفههای کاهش رابطۀ جنسی، افزایش جلب حمایت فرزند، کاهش رابطۀ فردی با خویشاوندان همسر و دوستان و کاهش ارتباط مؤثر معنادار نیست (05/0<sig) و نتایج در مرحلۀ پیگیری پایدار بودهاند (05/0>sig).
جدول 4. نتایج تحلیل کواریانس یکمتغیره (آنکوا) در متن مانکوا برای بررسی تفاوت متغیرهای وابسته بین سه گروه پژوهش با کنترل پیشآزمونها
منبع تغییرات |
متغیر |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
مقدار F |
Sig |
اندازۀ اثر |
توان آزمون |
گروه (پسآزمون) |
کاهش همکاری |
78/43 |
2 |
89/21 |
58/4 |
**01/0 |
15/0 |
75/0 |
کاهش رابطۀ جنسی |
47/5 |
2 |
73/2 |
43/0 |
65/0 |
02/0 |
12/0 |
|
افزایش جلب حمایت فرزند |
54/1 |
2 |
77/0 |
06/0 |
94/0 |
002/0 |
06/0 |
|
افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود |
83/62 |
2 |
42/31 |
82/4 |
**01/0 |
16/0 |
77/0 |
|
کاهش رابطۀ فردی با خویشاوندان همسر و دوستان |
41/32 |
2 |
20/16 |
23/2 |
12/0 |
08/0 |
43/0 |
|
جداکردن امور مالی از یکدیگر |
10/68 |
2 |
05/34 |
61/3 |
*03/0 |
13/0 |
64/0 |
|
کاهش ارتباط مؤثر |
18/8 |
2 |
09/4 |
10/0 |
91/0 |
004/0 |
06/0 |
|
گروه (پیگیری) |
کاهش همکاری |
78/39 |
2 |
89/19 |
16/4 |
*02/0 |
14/0 |
71/0 |
کاهش رابطۀ جنسی |
22/18 |
2 |
11/9 |
15/1 |
32/0 |
04/0 |
24/0 |
|
افزایش جلب حمایت فرزند |
84/2 |
2 |
42/1 |
18/0 |
84/0 |
007/0 |
08/0 |
|
افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود |
81/123 |
2 |
90/61 |
64/12 |
**001/0 |
34/0 |
99/0 |
|
کاهش رابطۀ فردی با خویشاوندان همسر و دوستان |
14//14 |
2 |
07/7 |
72/2 |
08/0 |
10/0 |
51/0 |
|
جداکردن امور مالی از یکدیگر |
72/67 |
2 |
86/33 |
84/3 |
*03/0 |
13/0 |
67/0 |
|
کاهش ارتباط مؤثر |
88/9 |
2 |
94/4 |
13/0 |
88/0 |
005/0 |
07/0 |
P<0/05* P<0/01**
از آزمون مقایسۀ زوجی بنفرونی برای مشخصکردن تفاوتها استفاده شد. نتایج جدول 5 نشان دادند درمان مثبتنگر فقط بر مؤلفۀ افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود تأثیر معناداری دارد (05/0>sig) و در مرحلۀ پیگیری نیز پایدار است (05/0>sig). همچنین نتایج نشان میدهند معنادرمانی بر مؤلفههای افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر در مقایسه با گروه، تأثیر معناداری دارد (05/0>sig) و نتایج آن پایدار است (05/0>sig). همچنین نتایج بهدستآمده نشان میدهند گروه معنادرمانی در مقایسه با گروه درمان مثبتنگر بهصورت معناداری با اثربخشی بالاتر همراه است که در مرحلۀ پیگیری نیز پایدار بوده است (05/0>sig).
جدول 5. نتایج مقایسۀ زوجی آزمون بن فرونی برای مؤلفههای معنادار تعارضات زناشویی در گروههای پژوهش در مراحل پسآزمون و پیگیری روی میانگینهای تعدیلشده
متغیر |
گروه مبنا |
گروه ثانویه |
مرحلۀ پسآزمون |
مرحلۀ پیگیری |
||
تفاوت میانگین |
سطح معناداری |
تفاوتمیانگین |
سطح معناداری |
|||
کاهش همکاری
|
درمان مثبتنگر |
معنادرمانی |
99/1 |
*05/0 |
28/2 |
*02/0 |
گواه |
15/0 |
1 |
57/2- |
07/0 |
||
معنادرمانی |
گواه |
82/1- |
14/0 |
28/0 |
1 |
|
افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود |
درمان مثبتنگر |
معنادرمانی |
91/0- |
1 |
63/0 |
1 |
گواه |
71/3- |
*02/0 |
59/4- |
**01/0 |
||
معنادرمانی |
گواه |
80/2- |
*02/0 |
26/4- |
**001/0 |
|
جداکردن امور مالی از یکدیگر |
درمان مثبتنگر |
معنادرمانی |
43/1 |
66/0 |
07/1 |
1 |
گواه |
62/1- |
90/0 |
17/1 |
51/0 |
||
معنادرمانی |
گواه |
04/3- |
*04/0 |
15/3- |
*03/0 |
P<0/05* P<0/01**
برای بررسی فرضیۀ دوم پژوهش مبنی بر مقایسۀ اثربخشی درمان مثبتنگر و معنادرمانی بر احساس مثبت نسبت به همسر از آزمون تحلیل کواریانس یکمتغیره استفاده شد. نتایج جدول 6 نشان دادند تفاوت بینگروهی در مرحلۀ پسآزمون برای احساسات مثبت نسبت به همسر با کنترل پیشآزمون معنادار (09/14=f و 001/0=sig) و پایدار است (90/13=f و 001/0=sig).
جدول 6. نتایج تحلیل آزمون کواریانس یکمتغیره برای بررسی اثربخشی درمان مثبتنگر و معنادرمانی بر احساس مثبت نسبت به همسر
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
f |
sig |
اندازه اثر |
توان آزمون |
پیشآزمون |
94/747 |
1 |
94/747 |
47/3 |
07/0 |
06/0 |
45/0 |
گروه (پسآزمون) |
74/6080 |
2 |
37/3040 |
09/14 |
**001/0 |
33/0 |
998/0 |
پیشآزمون |
30/917 |
1 |
30/917 |
06/4 |
*05/0 |
07/0 |
51/0 |
گروه (پیگیری) |
16/6296 |
2 |
58/3134 |
90/13 |
**001/0 |
33/0 |
998/0 |
P<0/05* P<0/01**
از مقایسۀ زوجی بنفرونی برای بررسی تفاوتهای بینگروهی استفاده شد. نتایج جدول 5 نشان دادند درمان مثبتنگر در مقایسه با گروه گواه بر احساسات مثبت نسب به همسر اثربخش است و نتایج آن پایدار است (05/0>sig). همچنین، نتایج جدول 7 نشان دادند معنادرمانی در مقایسه با گروه گواه و گروه مثبتنگر اثربخشتر است (05/0>sig).
جدول 7. نتایج مقایسۀ زوجی آزمون بنفرونی برای احساسات مثبت نسبت به همسر در گروههای پژوهش در مراحل پسآزمون و پیگیری روی میانگینهای تعدیلشده
متغیر |
گروه مبنا |
گروه ثانویه |
مرحلۀ پسآزمون |
مرحلۀ پیگیری |
||
تفاوت میانگین |
سطح معناداری |
تفاوت میانگین |
سطح معناداری |
|||
احساسات مثبت نسبت به همسر |
درمان مثبتنگر |
معنادرمانی |
19/13- |
*02/0 |
94/12- |
*03/0 |
گواه |
97/11 |
*04/0 |
61/12 |
*03/0 |
||
معنادرمانی |
گواه |
16/25 |
**001/0 |
55/25 |
**001/0 |
P<0/05* P<0/01**
بحث
رفتن به زندگی زناشویی و متأهلشدن در کنار تجربههای خوشایندی مانند عشق، لذت و آرامش، مخاطرات خاص خودش را دارد؛ زیرا رابطۀ زناشویی سرشار از زمینههای تعارضبرانگیز و دگرگونی نقشها و پذیرش مسئولیتهای جدید است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ میزان تأثیر درمان مثبتنگر و معنادرمانی بر تعارضات زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر صورت گرفت. نتایج بهدستآمده از تحلیل کواریانس و مقایسۀ زوجی نشان دادند درمان مثبتنگر فقط بر مؤلفۀ افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود تأثیر معناداری دارد که در مرحلۀ پیگیری نیز پایدار است؛ ولی بر هشت مؤلفۀ دیگر تعارضات زناشویی تأثیر معناداری ندارد. این یافته بهدستآمده مبنی بر اثربخشنبودن درمان مثبتنگر تا حدودی ناهمسو با یافتههای پورفرج و رضازاده (1397) و کیامرثی و همکاران (1397)، گو و همکاران (2017) و اسچرانگ و همکاران (2016) است که نشاندهندۀ اثربخشی این درمان است؛ البته باید توجه کرد تعارضات زناشویی، بیشتر در بافت رابطۀ زوجی رخ میدهند و مداخلات برای بهبود آن نیازمند حضور هر دو همسر است (دیگزیت و راماچندران[9]، 2019). این در حالی است که در این پژوهش، گروههای پژوهش فقط شامل زنان متأهل بود؛ بنابراین، تا حدودی این نبود اثربخشی بهدستآمده نتیجۀ مشارکتنکردن هر دو همسر در جلسات مداخله و آموزش است. همچنین، باید توجه کرد جلسات بهصورت گروهی اجرا شدند و ازنظر تعداد جلسات مداخله، پژوهش با محدودیت مواجه بوده است. دربارۀ تبیین اثربخشی درمان مثبتنگر بر مؤلفۀ افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود نیز میتوان به ماهیت و مکتب انسانگرایی آن اشاره کرد که ترویجدهنده و بهبوددهندۀ نکات مثبت در زندگی است. به عبارتی این درمان مبتنی بر این فرض است که نیرو و ظرفیت رشد انسان ازطریق قدرت تحولگرایانۀ ارتباطات انسانی، آغاز یا بازیابی میشود؛ زیرا اگر انسان، تنها به پردازش منفی بپردازد، فرصت پرورش و رشد از دست میرود (رشید و بادر، 2019). در همین راستا همدلی، گوشدادن و بهبود رابطه را میتوان تبیینکنندۀ این یافتۀ بهدستآمده دانست؛ زیرا استفاده از این موارد میتواند نزدیکی و صمیمت زوجین را افزایش و نیاز به ارتباط با خویشاوندان را کاهش دهد (مونوسو و همکاران، 2018).
همچنین نتایج بهدستآمده از تحلیل کواریانس و مقایسۀ زوجی نشان دادند معنادرمانی فقط بر مؤلفههای افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر در مقایسه با گروه گواه تأثیر معناداری دارد که نتایج آن پایدار بودند. نتایج بهدستآمده با نتایج پژوهشهای کریمی اوتاری و همکاران (1396)، کالنتر کوشه و همکاران (2012) و کلافتر و پسیرا (2012) که بیانگر اثربخشی معنادرمانی بر بهبود رابطۀ زناشویی است، همسو است؛ با این حال، نتایج بهدستآمده نشان دادند معنادرمانی بر مؤلفههای کاهش رابطۀ جنسی، افزایش جلب حمایت فرزند، کاهش رابطۀ فردی با خویشاوندان همسر و دوستان و کاهش ارتباط مؤثر معنادار نیست که با نتایج پژوهشهای ذکرشده همسو نیست. دربارۀ اثربخشنبودن نتایج بهدستآمده به چند مورد اشاره میشود؛ نخست اینکه ممکن است این اثربخشنبودن نتیجۀ تعداد جلسات ناکافی باشد که اجرا شد؛ زیرا ماهیت مداخلۀ گروهی با توجه به امکان ریزش نمونهها مانع از اجرای مداخلههای با تعداد جلسات بالا همانند مداخله فردی میشود. دوم اینکه حضورنداشتن مردان بهعنوان همسران زنان متأهل شرکتکننده در جلسات مداخله، میتواند مانع دیگر برای رسیدن به نتایج اثربخش بوده باشد؛ زیرا رابطۀ زناشویی یک رابطه دوطرفه است که حل تعارضها و رسیدن به خوشبختی و احساس رضایت، نیازمند همکاری هر دو طرف است (سان و همکاران، 2019). همچنین، نتایج بهدستآمده نشان دادند معنادرمانی بر مؤلفههای افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر تأثیر معناداری دارد. در همین رابطه، میتوان گفت میل به ماندن در رابطۀ زناشویی و کمکردن تمایل به ارتباط بیرونی با خویشاوندان و نیز متمایلشدن به تعامل در امور مالی، هرچند بهصورت کوتاهمدت، میتواند از جانب فرد و بهصورت یکجانبه صورت گیرد؛ بهویژه اینکه در مداخلۀ معنادرمانی بر افراد متأهل، تمایل به همکاری با استفاده از تکنیکهایی مانند تمرین فیلم تقویت میشود. در این تمرین که بهصورت دو مرحله صورت میگیرد، فرد متاهل، اولین تمرین را با تمرکز بر گذشته تا لحظۀ کنونی انجام میدهد که باعث میشود فرد نهتنها بیشتر دربارۀ خودش یاد بگیرد، سلسلهمراتب ارزشهای شخصیتی همسرانشان را نیز درک میکنند. در مرحلۀ دوم که متمرکز بر زمان حال و آینده است، فرصتهایی برای درک بهتر اینکه ارزشها و اهداف هر یک از دو همسر شبیه هم یا متفاوتاند، ایجاد میکنند. این تمرین ممکن است با ایجاد یک ظرفیت خلاق در افراد متأهل، ارتباطات و تلاش مشترک را در آنها تشویق کند (اسچلنبرگ و همکاران، 2010). همچنین، بیان شده است در تغییر نگرش مثبت، همیشه تمرکز بر آنچه معنیدار یا ارزشمند است، میتواند کمککننده باشد و به افراد متأهل کمک میکند تا با همکاری با یکدیگر به جلو حرکت کنند (اسچلنبرگ و همکاران، 2008)؛ بنابراین، این نتیجۀ بهدستآمده میتواند نتیجۀ تقویت روحیه همکاری در افراد متأهل و هم نتیجۀ استفاد از تکنیک تغییر نگرش باشد که دید مثبتتری به فرد برای همکاری و نزدیکی به همسر میدهد. همچنین، نتایج بهدستآمده از مقایسۀ زوجی نشان دادند گروه معنادرمانی در مقایسه با گروه درمان مثبتنگر بهصورت معناداری بر مؤلفۀ کاهش همکاری، اثربخشی بیشتری دارد؛ ولی در شش مؤلفۀ دیگر بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. این تفاوت جزئی میتواند نتیجۀ این باشد که در معنیدرمانی، عشق جنبۀ اساسی معنی زندگی است و معنا و ارزش را برای فرد در رابطۀ متقابل و مبتنی بر همکاری افزایش میدهد (وونگ، 2017). در معنادرمانی، عشق تجربۀ کاملی از معنا در عمل است؛ جایی که افراد همسر خود را همانطور که هستند، میپذیرند؛ اما همچنان پتانسیلهایی را که هنوز برآورده نشدهاند، مهم میشمارند و به آنها کمک میکنند تا از طریق بالفعلکردن چنین پتانسیلهایی رشد را تجربه کنند (باراکوا و همکاران، 2015). با این توضیحات به نظر میرسد معنادرمانی توجه ویژهای بر میل به همکاری بهعنوان زمینۀ اصلی عشق و رابطۀ زناشویی دارد که میتواند فرد را به معنا و ارزش برساند.
دربارۀ احساسات مثبت نسبت به همسر، نتایج بهدستآمده از تحلیل کواریانس و مقایسۀ زوجی نشان دادند درمان مثبتنگر بر احساسات مثبت نسبت به همسر در مقایسه با گروه گواه اثربخش است. این پژوهش با یافتۀ صیادیاصل و همکاران (2016) مبنی بر اثربخشی درمان مثبتنگر بر رابطۀ زوجین همسو است. همچنین، این یافتۀ پژوهش با نتایج پژوهشهای پورفرج و رضازاده (1397)، کیامرثی و همکاران (1397)، گو و همکاران (2017) و اسچرانک و همکاران (2016) مبنی بر اثربخشی درمان مثبتنگر بر بهبود هیجان همسو است. در تبیین این یافتۀ پژوهش میتوان به فرآیند اصلی درمان مثبتنگر توجه کرد که در طول مداخله، موارد منفی با افزایش موارد مثبت، تعادل مییابند. بدین ترتیب، بیعدالتیها و رفتارهای منفی ادراکشده از همسر، با فراخوانی و یادآوری اعمال مثبت او در همسر شاکی، تعادل ایجاد میکند؛ درنتیجه، درمانگر تلاش میکند تا افراد از این جنبههای مثبت خود بیشتر استفاده کنند و تجربۀ احساسی بهتری نسبت به خود و دیگران داشته باشند. در همین راستا در گروه مثبتنگر از تکنیک تمرین مقاصد مثبت پشت رفتارها، نگرش و ویژگیهای شخصیتی منفی بهمنظور درک نقاط مثبت همسر و ایجاد تجربۀ احساسی بهتر استفاده شد. چنین تغییر نگرش و توجه به نکات مثبت همسر با درک صمیمیت و رابطۀ عاطفی بهتر با همسر و درنتیجه، احساس خوشایندی همراه است (پیترزک و همکاران، 2016؛ لورد، 2017). این فرآیند نیز با اجرای تمرین شکلدهی مجدد تحکیم شد که سعی بر اصلاح شناختها و احساسات منفی افراد متأهل نسبت به همسرشان دارد. علاوه بر این، استفاده از اجرای تمرین «دیدار قدردانی» و «رهاکردن کینه» عملاً به کاهش احساسات منفی و تجربۀ احساسات مثبت بیشتر نسبت به همسر مانند قدردانی و بخشودگی منجر میشود. با این توصیف، درمان مثبتنگر با بهرهگیری از رویکرد انسانگرایی خود و بهرهگیری از تکنیکهای شناختی و رفتاری، تلاشی جدّی در بهبود احساسات در افراد دارد؛ نتایج بهدستآمده نیز تأییدکننده این فرضاند.
همچنین نتایج بهدستآمده از تحلیل کواریانس و مقایسۀ زوجی نشان دادند معنادرمانی بر احساسات مثبت نسبت به همسر در مقایسه با گروه گواه، اثربخش است. نتایج اثربخشی بهدستآمده با نتایج پژوهشهای کریمی اوتاری و همکاران (1396)، کلافتر و پسیرا (2012)، سلیمانی و خسرویان (1395)، جمشیدی و همکاران (1391)، سوتویک و همکاران (2016) و حاجی عزیزی و همکاران (1396) همراستا هستند که بیانکنندۀ اثربخشی معنادرمانی بر بهبود هیجانی و سلامت روان افراد بودهاند. در تبیین این یافته، یکی از دلایل اثرات مثبت معنادرمانی، مربوط به تأثیر آن بر توانایی فرد برای تحمل درد، ایجاد انعطافپذیری در تجربههای استرسزا است. به عبارتی معنادرمانی ظریفت تحمل و پاسخگویی افراد را بهبود میبخشد و به پاسخگویی مفید منجر میشود (سوتویک و همکاران، 2016)؛ بنابراین، معنادرمانی راهی برای دستیابی به احساسات مثبتتر نسبت به همسر خود را به مراجعان نشان میدهد. استفاده از تکنیک سلسلهکوهها میتواند تسهیلکنندۀ این فرآیند باشد؛ زیرا افراد تشویق میشوند تا ارزشهای افراد مهم زندگی خود مانند همسر را در رأس سلسلهای از کوهها قرار دهند و به تبدیلکردن ارزشهای در رأس قلهها به بخشی از زندگی خود متمایل شوند. به عبارتی در این مداخله تلاش میشود درک ارزشها و اثرات مثبت افراد مهم زندگی در فرد تسهیل شود (اسچلنبرگ و همکاران، 2008). نتایج بهدستآمده از مشاهدۀ اعضای گروه نیز نشاندهندۀ مواردی مانند مهربانی، دلداریدادن و شفقتکردن بهعنوان نمادهای از افراد اثرگذار بر زندگیشان بود و موافقت کردند این موارد را بهعنوان ارزشهای شخصیشان در زندگی انتخاب کنند و در بازخوردهای گروهی بیان میکردند بعد از این انتخابها رابطۀ مهربانانهتری با همسر خود داشتهاند. همچنین، تکنیک تغییر نگرش ارائهشده در جلسات گروه، بهوضوح به چنین نتیجهای کمک شایانی کرده است. منطق این تکنیک نشان میدهد اگر افراد به جای تمرکز بیش از حد بر مشکلات رابطه و مشکلات همسر، بر جنبههای مثبت رابطه و همسر خود تمرکز کنند، میزان اضطراب، استرس و قدرت مشکلات کاسته میشود و در رابطه، عملکرد و موفقیت بیشتری را تجربه میکنند.
علاوه بر این، نتایج نشان دادند معنادرمانی در مقایسه با درمان مثبتنگر بهصورت معناداری نتایج اثربخشتری دارد که این نتایج در مرحلۀ پیگیری، پایدار باقی ماندهاند. در تبیین میتوان گفت با توجه به مبانی نظری موجود، به نظر میرسد معنادرمانی نسبت به درمان مثبتنگر به دنبال تغییرات عمیقتر و پویاتر است؛ زیرا در معنادرمانی به سازههای درونی و عمیقی مانند ارزشها و معنای وجودی فرد توجه ویژهای میشود (اسچلنبرگ و همکاران، 2008)؛ بنابراین، مداخلهای که در چنین سطحی موفق عمل کند، تأثیرات عمیقتری برجای میگذارد. این درحالی است که درمان مثبتنگر چنان نگاه عمیقی به مسائل ندارد و در سطح رفتاری یا شناختی متوجه سازهها و نکات مثبتی است (پاولسکی، 2016) که شاید چندان اثرات بزرگی برجای نگذارد. همچنین، یک وجهتمایز دیگر معنادرمانی نسبت به درمان مثبتنگر به این بر میگردد که معنادرمانی سعی دارد از منابع آزاردهنده نیز منبع معنایی و لذت خلق کند (سوتویک و همکاران، 2016). این درحالی است که درمان مثبتنگر توجه چندانی به منابع آزاردهنده و ناراحتکننده ندارد و تمام تلاش خود را بیشتر متوجه جستجوی منابع و نکات مثبت در فرد یا در محیط اطراف دارد (فینک، 2014؛ کایس و سیموس، 2012)؛ بنابراین، درمجموع دو مورد برای تمایز اثربخشی بیشتر معنادرمانی نسبت به درمان مثبتنگر نام برده میشود؛ یکی نگاه عمیقتر معنادرمانی به مسائل نسبت به درمان مثبتنگر و دیگری هم توجه به منابع آزاردهنده و سعی در معناسازی از آنها برای فرد در جهت ایجاد انعطاف و احساس بهتر است.
درمجموع نتایج بهدستآمده برای هر دو درمان در بهبود مؤلفههای تعارض زناشویی، چندان امیدوارکننده نبود؛ بدین صورت که درمان مثبتنگر فقط بر مؤلفۀ افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود تأثیر معنادار و پایداری داشت و معنادرمانی بر مؤلفههای افزایش رابطۀ فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر در مقایسه با گروه گواه، تأثیر معنادار و پایداری دارد. همچنین، نتایج بهدستآمده نشان دادند گروه معنادرمانی در مقایسه با گروه درمان مثبتنگر بهصورت معناداری اثربخشی بیشتری بر مؤلفۀ کاهش همکاری دارد؛ اما دربارۀ احساسات مثبت نسبت به همسر، هر دو درمان نتایج اثربخش معناداری را نشان دادند و معنادرمانی در مقایسه با درمان مثبتنگر نتایج اثربخشتری را نشان داد. با توجه به اثربخشی معنادارتر معنادرمانی بر بهبود احساسات مثبت نسبت به همسر، توصیه میشود استفاده از این درمان در بهبود احساس مثبت در افراد متأهل در مقایسه با درمان مثبتنگر در اولویت قرار گیرد. همچنین، با توجه به اینکه پروتکلهای درمانی قابلیت آموزشی دارند و طبق نتایج بهدستآمده، روی جمعیت غیربالینی اثربخشاند، میتوان به برنامههای آموزشی مرتبط در رسانههای دیداری و شنیداری توجه کرد؛ با این حال، نتایج بهدستآمده محدود به زنان متأهل است و تعمیمپذیر به مردان متأهل نیست. همچنین، با توجه به اینکه جمعیت مطالعهشده، والدین کودکان دوره ابتدایی بودند، نه جمعیت بالینی مراجعهکننده به کلینیکهای درمانی، تعمیمپذیری نتایج بهدستآمده برای نمونۀ بالینی با مشکلات تعارض زناشویی دیگر محدودیت پژوهش حاضر است. همچنین، این تحقیق به متأهلین دارای فرزند دوره ابتدایی محدود است و سایر متأهلین را در بر نمیگیرد؛ بنابراین، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی به نمونهای متشکل از مردان توجه شود. همچنین برای بررسی تعمیمپذیری نتایج به نمونههای بالینی، پیشنهاد میشود اثربخشی مداخلههای ارائهشده بر نمونهای متشکل از افراد متأهل با مشکلات تعارض زناشویی شدیدتر مراجعهکننده به مراکز و کلنیکهای مشاوره، در پژوهشی بررسی شود.