The Effect of Play Therapy Training with Filial Therapy Model on Behavioral Problems of Children and Resiliency of Deaf Mothers

Document Type : Research Paper

Authors

1 Department of psychology and education of children with special needs, faculty of education and psychology, university of Isfahan, Isfahan, Iran

2 Ph.D. Student in Psychology, Islamic Azad University, Najafabad Branch, Najafabad, Iran

Abstract

The aim of this study was to investigate of the effect of play therapy training with filial therapy model on behavioral problems of children and resiliency of deaf mothers. This research was a semi-experimental study with pre-test, post-test design and control group. The participants were 30 deaf mothers from association of deaf family and center of deaf in Isfahan province that were selected by convenient sampling. The subjects were assigned to two experimental and control groups, each group consisting of 15 mothers. The experimental group participated at 8 sessions of play therapy training with filial therapy model, while the control group not received this program. The instruments were: the Achenbach & Rescorla Child Behavior Checklist (CBCL) of and Connor-Davidson Resiliency Scale. Multivariate analysis of covariance was used for analyzing the data. The results showed that play therapy training with filial therapy model had a significant effect on the behavioral problems of children and resiliency of deaf mothers (p < 0.001). Therefore, it was concluded that play therapy training with filial therapy model can improve behavioral problems of children and resiliency of deaf mothers. 

Keywords


برخی از مادران یا پدران ناشنوا[1]، فرزند شنوا دارند. یکی از عوامل مهم در برقراری ارتباط مطلوب مادران و پدران ناشنوا با فرزندانشان، گسترش اطلاعات و آگاهی و احساس مسئولیت آنها است (لایر، 2018). ناشنوایی ممکن است فرد را در معرض انزوا قرار دهد و به نظر می‌رسد بر مشکلات ارتباطی تأثیر نامطلوبی بگذارد (کیش، 2008). همچنین، فرزندان والدین ناشنوا یا سخت‌شنوا، چالش‌های طولانی‌مدت بی‌نظیری را برای والدین خود به وجود می‌آورند و آنها را در معرض استرس بیش از حدی قرار می‌دهند (زیدمن‌زیت، موست، تاراسچ، هاد‌اید، و براند، 2016). به‌طور کلی در چنین شرایطی، افراد با آسیب شنوایی ازنظر سلامت روانی در وضعیت مناسبی قرار نمی‌گیرند و مشکلات روانشناختی ازجمله اضطراب و افسردگی آنها بیشتر می‌شود (شین و هانگ، 2017).

آشفتگی در ساختار خانواده سبب افزایش مشکلات رفتاری[2] در کودکان می‌شود و تأثیر نامطلوبی بر سلامت روان والدین و کودکان می‌گذارد. علاوه بر این، گاهی بقا و دوام خانواده را نیز تهدید می‌کند (بحری، باسنت، و براند، 2017‌). درحقیقت، مشکلات رفتاری کودکان به‌ویژه در نخستین سال‌های زندگی با نحوۀ رفتارکردن مادر ارتباط دارد و به این ترتیب رفتارهای نامناسب و چالش‌برانگیز کودک سبب کاهش اعتماد به نفس مادر می‌شود (عاشوری و احمدیان، 1397). گاهی مشکلات رفتاری فرزندان، سلامت روانیاعضای خانواده را تهدید می‌کند. مادران به دلیل فشار ناشی از نیازهای روزمرۀ کودکان خود بیش از پدران در معرض مشکلات روانشناختی قرار می‌گیرند (محمودی، عاشوری و انصاری شهیدی، 1396). اگر یکی از والدین به‌ویژه مادر، ناشنوا و فرزند، شنوا باشد، مشکلات رفتاری فرزندان نمود بیشتری پیدا می‌کند. علاوه بر این، مشکلات مربوط به برقراری ارتباط فرزند شنوا با مادر ناشنوا این مسئله را شدیدتر می‌کند (هالاهان، کافمن، و پولن، 2018).

اصطلاح تاب‌آوری[3] در سال‌های اخیر رایج شده است و چنین استدلال می‌شود که تاب‌آوری، مکانیسم روانشناختی است که باعث کاهش آسیب‌های روانی و افزایش بهزیستی می‌شود. همچنین، عملکرد نهایی یا فرایندی است که به ثبات منتهی می‌شود (وارکر و دویلی، 2012). تاب‌آوری نوعی ظرفیت کلی است که برای پیشگیری، کاهش یا غلبه بر مشکلات استفاده می‌شود و یکی از شاخص‌هایی است که در بهبود ویژگی‌های روانشناختی تأثیر دارد (ریچاردسون، 2002). تاب‌آوری یکی از عوامل حفاظت‌کننده است که نقش مهمی در موفقیت افراد و جان به در بردن از شرایط ناگوار دارد؛ به‌طوری‌که برخورداری از این خصوصیت باعث می‌شود افراد رفتار سازگارانه داشته باشند، رویارویی با مشکلات را برای آنها ساده‌تر می‌کند و امکان برخورد مؤثر با موانع رسیدن به اهداف را افزایش می‌دهد (هالاهان و همکاران، 2018). مشارکت حمایتی والدین ازطریق بازی با فرزندان سبب می‌شود آنها فراتر از ظرفیت خود عمل کنند و به همین ترتیب تاب‌آوری والدین افزایش می‌یابد. اگر والدین تاب‌آوری بیشتری داشته باشند، فرزندان توجه، تسلط و خودکارآمدی بیشتری را نشان می‌دهند. یکی از مهم‌ترین قدرت‌های درمانی بازی این است که کودکان می‌فهمند دوست‌داشتنی و مهم‌اند؛ بنابراین انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری کودک و والدین بیشتر می‌شود و مهارت‌های ارتباطی آنها توسعه می‌یابد (سبالوس و براتون، 2010).

به سبب اینکه یکی از عمده‌ترین مشکلات مادران ناشنوا با فرزندان خود به مهارت‌های ارتباطی نسبتاً ضعیف آنها مربوط می‌شود، با بازی ارتباط و تعامل میان آنها تقویت می‌شود و تاب‌آوری والدین افزایش می‌یابد (کرک، گالاگر و کولمن، 2015). به این ترتیب، اگر والدین مهارت‌های برقراری ارتباط با کودکان را یاد بگیرند و در بازی از آنها استفاده کنند، مزایای بازی والدین با کودک به بیشترین حد ممکن می‌رسد و تأثیر مطلوبی بر تاب‌آوری والدین می‌گذارد (سبالوس و براتون، 2010). علاوه بر این، مشکلاتی که فرزندان با آن مواجه می‌شوند، در ابراز هیجان والدین هم تأثیر می‌گذارد و گاهی باعث کاهش تاب‌آوری آنها می‌شود (استاس، وندوالک، میوز، و برانجی، 2018). در این راستا، روش‌ها و برنامه‌های آموزشی متفاوتی وجود دارند که برنامۀ بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی[4] یا بازی درمانی مبتنی بر روابط والد -کودک یکی از اینها است (ادواردز، لندر، و وایت، 2007).

برنارد و لوئیس گوئرنی از بنیان‌گذاران بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی هستند (لندرث و براتون، 2006). جلسه‌های این نوع بازی‌درمانی برای کودکان و والدین براساس علائق کودکان تنظیم می‌شود (لیندو و همکاران، 2016). فیلیال‌تراپی نوعی خانواده‌درمانی است که از بازی والدین با فرزندان به‌منزلۀ مکانیسم اصلی برای تغییر استفاده می‌شود. جلسات بازی والدین با فرزندانشان، غیرمستقیم یا کودک‌محور است (اوکانر، شفر و براورمن، 2016). هر جلسۀ این نوع بازی‌درمانی 90 تا 100 دقیقه طول می‌کشد. 15 تا 20 دقیقۀ اول جلسه‌ها صرف بازی با کودک و بقیۀ زمان هر جلسه به آموزش والدین مربوط می‌شود. جلسۀ اول، جلسۀ بازی خانوادگی نامیده می‌شود که مادران در آن به مدت 15 تا 20 دقیقه با فرزندان خود بازی می‌کنند و درمانگر مشاهده می‌کند. جلسۀ دوم، جلسۀ بازی نمایشی نامیده می‌شود که درمانگر در آن به مدت 15 تا 20 دقیقه با کودکان بازی می‌کند و مادران مشاهده می‌کنند. جلسه‌های بعدی، بازی نظارتی نامیده می‌شوند که مادران با فرزندشان بازی می‌کنند. جلسات پایانی بازی به‌منظور انتقال و تعمیم در خانه انجام می‌شود که به بازی خانگی معروف است. مادر در این جلسات با فرزندش در خانه بازی می‌کند و در جلسه‌اش با درمانگر، دربارۀ جلسۀ بازی در خانه بحث می‌شود و بقیۀ زمان این جلسات به آموزش والدین اختصاص دارد (عاشوری، 1398). درواقع، درمانگر اصول و مهارت‌هایی مانند انعکاس، گوش‌کردن، بازشناسی و پاسخ به احساسات کودک و سرنخ‌های رفتاری را به والدین آموزش می‌دهد و بر عملکرد آنها نظارت می‌کند تا بیاموزند چگونه جلسات بازی غیر هدایت‌کننده‌ای با کودکان خود داشته باشند. هنگامی که ظرفیت اعتماد به نفس والدین در جلسات هفتگی افزایش یافت، این جلسات بازی به محیط خانه منتقل می‌شوند (لیندو و همکاران، 2016). فیلیال‌تراپی سه مرحله دارد. مرحلۀ نخست، پذیرش است، در این مرحله باید با والدین کار کرد و بهتر است هر دو والد باشند. پذیرش یعنی به والدین کمک کنیم تا بفهمند کودک یا محیط مشکل ندارد؛ بلکه رابطه مناسب نیست. مرحلۀ دوم، پذیرش فرزند است؛ یعنی کودکان آسیب‌پذیرند و زود آسیب می‌بینند؛ ولی این مزیت را دارد که علائم آن را زود بروز می‌دهند. پس باید آن را بپذیریم و مشکل را با رابطۀ خوب حل کنیم. مرحلۀ سوم، غنی‌کردن رابطه است که این کار ازطریق بازی‌کردن با کودک آغاز می‌شود. مراحل بازی اینگونه است که والدین فهرستی از بازی‌هایی که کودک دوست دارد را تهیه و با او بازی و یک هفته بعد مراجعه کنند (توفام و ونفلت، 2011).

پژوهش‌هایی دربارۀ بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی انجام شده است؛ برای مثال، یافته‌های پژوهش عابدی، سیدقلعه و بهرامی‌پور اصفهانی (1396) نشان دادند فیلیال‌تراپی بر کاهش اضطراب و علائم کم‌توجهی بیش‌فعالی کودکان مؤثر بودند. یافته‌های پژوهش عدیلی، کلانتری و عابدی (1394) حاکی از تأثیر مثبت و معنادار بازی‌درمانی به شیوۀ فیلیال بر مهارت‌های رفتاری دختران پیش‌دبستانی شهر اصفهان بودند. یافته‌های مطالعۀ لیندو و همکاران (2016) بیان کردند بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی باعث بهبود تاب‌آوری والدین و ارتقای مهارت‌های آنها شد. یافته‌های پژوهش کرنت و براتون (2014) بیان‌کنندۀ تأثیر درخور توجه بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر بهبود عملکرد خانواده، افزایش تاب‌آوری و صمیمیت والدین و کاهش مشکلات رفتاری کودکان بودند. یافته‌های پژوهش کرنت (2012) نشان دادند بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی باعث بهبود تعامل اعضای خانواده شد. نتیجۀ پژوهش توفم، وامپلر، تیتوس، و رولینگ (2011) حاکی از تأثیر بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی بر بهبود تعامل والد و کودک و افزایش تاب‌آوری در والدین بود. نتیجۀ پژوهش گارزا، واتز و کینزورثی (2010) نیز نشان داد بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی باعث بهبود روابط پدر و مادر و کاهش مشکلات رفتاری کودکان می‌شود. نتایج تعدادی از پژوهش‌ها به تأثیر بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر بهبود تعامل والد - کودک و تاب‌آوری والدین و همچنین کاهش مشکلات رفتاری کودکان اشاره دارند (حسن‌زاده، پورحسین، سیاری‌فرد، و میرطلایی، 1395؛ براتون، اوپیولا، و دافو (2015). علاوه بر این، نتایج برخی از این پژوهش‌ها حاکی از تأثیر بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان هستند (جنیفر، 2012؛ سانگانجاناویچ، کوک و رانگل‌گومز، 2010).

با توجه به اینکه برخی روش‌های بازی‌درمانی مانند بازی‌درمانی شناختی رفتاری فقط بر فعالیت‌های شناختی و رفتاری در کودک متمرکزند، به نظر می‌رسد چنین روش‌هایی تأثیر زیادی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان، تعامل والد - کودک یا روابط والدین نداشته باشد یا اثر آنها کوتاه‌مدت باشد (لیندو و همکاران، 2016). به نظر می‌رسد بازی‌درمانی کودک‌محور که کودک و علائق او کانون توجه قرار می‌گیرد، اثربخشی بیشتری بر مشکلات رفتاری کودکان و مهارت‌های اجتماعی آنها داشته باشد؛ ولی باز هم تأثیر زیادی بر تعامل والد - کودک و تاب‌آوری والدین ندارد (براتون، اوپیولا، و دافو، 2015)؛ درحالی‌که بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی مؤثرتر است؛ زیرا درمانگر در ابتدا اصول و مهارت‌ها را براساس آرزوها، احساسات و علائق ناگفته کودک به والدین آموزش می‌دهد و موجبات آرامش آنها و فرزندشان را فراهم می‌کند؛ ازاین‌رو به نظر می‌رسد این نوع بازی‌درمانی تأثیر چشمگیری بر مشکلات رفتاری کودکان و تاب‌آوری والدین آنها داشته باشد. درواقع، چنین مواردی حاکی از ضرورت تجربی و نظری پژوهش حاضرند. علاوه بر این، تا کنون هیچ پژوهشی‌ دربارۀ اثربخشی آموزش بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی بر مشکلات رفتاری کودکان و تاب‌آوری مادران ناشنوا در ایران انجام نشده و همین نکته وجه تمایز این پژوهش با دیگر پژوهش‌هاست. چنین مواردی بیان‌کنندۀ خلاء پژوهشی در این حوزه‌اند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی بر مشکلات رفتاری کودکان و تاب‌آوری مادران ناشنوا است.  

 

 

روش

روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری مادران ناشنوای ثبت‌نام‌شده در انجمن خانوادۀ ناشنوایان و کانون ناشنوایان استان اصفهان و فرزند شنوای آنها در سال 1397 بودند. انتخاب نمونه با روش دردسترس و گمارش به‌صورت تصادفی بود. به‌منظور تشکیل دو گروه، 15 مادر با فرزندشان در گروه آزمایش و 15 مادر و کودک دیگر در گروه کنترل جایگزین شدند. ملاک‌های ورود به پژوهش شامل تمایل مادر به شرکت در پژوهش، داشتن ناشنوایی از نوع حسی عصبی با افت شنوایی حداقل 50 دسی‌بل در هر دو گوش، داشتن فرزند شنوای 5 تا 9 ساله و زندگی با همسر و فرزندان بود. ملاک‌های خروج از پژوهش هم شامل استفاده هم‌زمان از درمان‌های روانشناختی یا درمان‌های دیگر در زمان مداخله، وجود هر گونه آسیب بینایی، جسمی و حرکتی در مادران و داشتن آسیب شنوایی، بینایی، جسمی و حرکتی در فرزندان بود.

ابزارهای سنجش:فهرست مشکلات رفتاری کودک[5]: این پرسشنامه با 113 گویه، بخشی از نظام مبتنی بر ارزشیابی آخنباخ[6] است که انواع مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان 6-18 ساله را از دیدگاه والدین، معلم یا کودک در شش ماه گذشته در 8 عامل اضطراب/ افسردگی، گوشه‌گیری/ افسردگی، شکایت‌های جسمانی، مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، مشکلات توجه، نادیده‌گرفتن قواعد و رفتار پرخاشگرانه ارزیابی می‌کند. در این پژوهش از فرم والدین استفاده شد. فهرست مشکلات رفتاری کودک از سه مقیاس تشکیل شده است: مقیاس مشکلات رفتاری درونی‌سازی‌شده از سه عامل نخست و همچنین مقیاس مشکلات برونی‌سازی‌شده از دو عامل آخر تشکیل می‌شود. عامل‌های باقیمانده نیز با عنوان مشکلات دیگر طبقه‌بندی می‌شود. مقیاس مشکلات کلی نیز شامل همۀ گویه‌ها به‌جز گویه‌های 2 و 4 (آلرژی و آسم) است. پاسخ به سؤال‌ها به‌صورت لیکرت 3 گزینه‌ای از 0 تا 2 است؛ بدین ترتیب که نمره صفر به مواردی تعلق می‌گیرد که هرگز در رفتار کودک وجود ندارد؛ نمره یک به مواردی داده می‌شود که گاهی اوقات در کودک مشاهده می‌شود و نمره دو نیز به مواردی داده می‌شود که بیشتر مواقع یا همیشه در رفتار کودک وجود دارد. پایایی آزمون - بازآزمون مقیاس‌ها بین 93/0 تا 99/0 به دست آمده است. ضرایب کلی اعتبار با استفاده از آلفای کرانباخ 97/0 و با استفاده از اعتبار بازآزمایی 94/0 گزارش شده است. روایی محتوایی، روایی ملاکی و روایی سازه نیز مطلوب گزارش شده است (آخنباخ و رسکورلا، 2001). یزدخواستی و عریضی (1390) ضریب اعتبار آلفای کرونباخ را برای این فهرست مشکلات رفتاری در سه فرم والدین، معلم و کودک به‌ترتیب 90/0، 93/0 و 82/0 به دست آوردند و دربارۀ اعتبار سازۀ همبستگی خرده‌مقیاس‌های بخش مشکلات رفتاری - هیجانی با نمرۀ کلی این بخش در سه نسخۀ والدین، معلم و کودک به‌ترتیب 88/0-62/0، 91/0-44/0 و 85/0-51/0 و همبستگی خرده‌مقیاس‌های بخش مهارت‌ها با نمرۀ کلی این بخش در سه نسخۀ والدین، معلم و کودک به‌ترتیب 82/0-24/0، 93/0-77/0 و 87/0-64/0 گزارش کرده‌اند. در پژوهش حاضر، ضرایب آلفای کرونباخ مقیاس مشکلات رفتاری درونی‌سازی، برونی‌سازی‌شده و مقیاس مشکلات کلی به‌ترتیب 83/0، 91/0 و 86/0 بود.

مقیاس تاب‌آوری[7]: کانر و دیویدسون، این مقیاس را در سال 2003 تدوین کردند که 25 گویه دارد و با مقیاس پنج درجه‌ای لیکرت (صفر=کاملاً نادرست تا چهار=کاملاً درست) نمره‌گذاری می‌شود. حداقل نمرۀ تاب‌آوری، صفر و حداکثر نمرۀ آن، صد است. نقطۀ برش این پرسشنامه امتیاز 50 است. به عبارتی، نمرۀ بالاتر از 50 نشان‌دهندۀ افراد دارای تاب‌آوری خواهد بود و هرچه این امتیاز بالاتر از 50 باشد، به همان میزان شدت تاب‌آوری فرد نیز بالاتر خواهد بود و برعکس. کانر و دیویدسون (2003) اعتبار این مقیاس را با آلفای کرونباخ 89/0 و با بازآزمایی 87/0 گزارش کرده‌اند. جوکار (1386) اعتبار این مقیاس را با آلفای کرونباخ 93/0 و روایی آن را با تحلیل عاملی 91/0 برآورد کرد. در پژوهش حاضر، ضریب پایایی مقیاس تاب‌آوری با آلفای کرونباخ 83/0 به دست آمد.

روش اجرا و تحلیل:به‌منظور رعایت ملاحظه‌های اخلاقی پژوهش، اهمیت و ضرورت و اهداف پژوهش حاضر در جلسه‌ای توجیهی به مادران توضیح داده شد. سپس آنها، فهرست مشکلات رفتاری کودک و مقیاس تاب‌آوری را به‌عنوان پیش‌آزمون تکمیل کردند. در مرحلۀ بعدی، پژوهشگر و دستیار او - که روانشناس کم‌شنوا بود - بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی را در 8 جلسۀ آموزشی 90 تا 100 دقیقه‌ای و هفته‌ای یک جلسه به‌صورت گروهی در محل انجمن خانوادۀ ناشنوایان به گروه آزمایش آموزش دادند؛ ولی به گروه کنترل این نوع آموزش ارائه نشد و در فهرست انتظار ماندند. درخور ذکر است 15 تا 20 دقیقۀ اول هر جلسه به بازی با کودک و بقیۀ زمان جلسه به آموزش مادران در گروه آزمایش مربوط بود که محتوای آن در جدول 1 آمده است؛ به این ترتیب که مادران در جلسۀ اول با فرزندشان بازی کردند و پژوهشگر به مشاهدۀ بازی آنها پرداخت. پژوهشگر و دستیارش در جلسۀ بازی دوم با کودکان بازی کردند و مادران مشاهده‌گر بودند. مادران در سایر جلسه‌ها نیز با فرزند خود بازی ‌کردند و پژوهشگر بر آنها نظارت داشت. دو جلسۀ آخر بازی مادر با کودک به‌منظور انتقال و تعمیم در خانه انجام شد؛ ولی آموزش مادران ادامه داشت و پژوهشگر و مادران دربارۀ این جلسه‌ها با هم گفتگو کردند. به‌طور کلی، در جدول 1 محتوا و ساختار آموزش‌های ارائه‌شدۀ پژوهشگر به مادران برای بازی با فرزندشان ذکر شده است.

 

 

 

 

جدول 1. ساختار جلسات بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی (عاشوری، 1398)

شرح جلسات

جلسات

معرفی خود، خانواده‌ و شرح ویژگی‌های فرزند خویش، شرح اهداف توسط پژوهشگر، تشویق و تقویت والدین و طبیعی جلوه دادن مشکلات ارتباطی با فرزندان، تأکید بر حساسیت فرزندان و دادن پاسخ همدلانه، معرفی هیجان‌های شادی، غم، خشم و ترس در کودک و پاسخ‌های انعکاسی

تکلیف: تکمیل کاربرگ هیجان‌ها و پاسخ انعکاسی.

 اول

آموزش اصول فیلیال‌تراپی (کودک به‌عنوان هدایت‌گر بازی؛ توجه به احساس کودک ازطریق حالت چهره، بدن، لحن صدا و کلام او، انعکاس ادراک خود به کودک، قاطعیت و هدفمندی)، بردن مادران به اتاق بازی و معرفی اسباب‌بازی‌ها و آماده‌کردن مادر برای نخستین جلسۀ بازی در خانه

تکلیف: تکمیل کاربرگ اسباب‌بازی‌های مربوط به زندگی واقعی، بروز خشم، مهارت‌های اجتماعی و خلاقیت.

 دوم

آموزش بایدها و نبایدهای بازی (بایدها: بازی در مکان و زمان مشخص، چیدن یکسان اسباب‌بازی‌ها، هدایت و مسئولیت بازی بر عهدۀ کودک، توصیف بازی، قاطعیت، تعیین محدودیت‌ها، تقویت تلاش کودک؛ نبایدها: سرزنش و انتقاد و هدایت و تحسین نکردن، قطع‌نکردن بازی، ارائه‌نکردن اطلاعات و آموزش).

تکلیف: تکمیل کاربرگ شرح جلسات بازی با تأکید بر بایدها و نبایدها.

 سوم

گزارش والدین از جلسات بازی، نشان‌دادن فیلم‌های والدین و نقد و بررسی آن، آموزش مراحل سه‌گانۀ محدودیت شامل انعکاس همدلانه و صمیمی احساسات کودک، بیان محدودیت در قالب جملات کوتاه و واضح، ارائۀ جایگزین پذیرفته‌شده و بیان دلایل محدودیت‌ها.

تکلیف: تکمیل کاربرگ شرح جلسات بازی با تأکید بر مراحل سه‌گانۀ محدودیت.

 چهارم

گزارش جلسات بازی و فیلم‌ها، آموزش نحوۀ صحبت با کودک، اهمیت شناخت احساسات خود، فهرست مهارت‌های بازی نظیر حفظ ساختار، همدلی، پیروی، پرهیز از سؤال و رهنموددادن، شرکت در بازی، پذیرش واقعی نقش تخیلی، تطابق لحن صدا و حالت چهره با حالت کودک

تکلیف: تکمیل کاربرگ شرح جلسات بازی با تأکید بر مهارت‌ها.

پنجم

نقد و بررسی بازی‌ها، آموزش مهارت‌های حق انتخاب (حق انتخاب به‌صورت ساده و قدرت‌بخشی به کودک، حق انتخاب به‌عنوان پیامد مثبت و حق انتخاب برای تعیین قوانین خانه) و محروم‌کردن، آموزش ایجاد و افزایش اعتماد به نفس در کودک.

تکلیف: تکمیل کاربرگ شرح جلسات بازی با تأکید بر حق انتخاب، محرومیت و اعتمادبخشی

 ششم

آموزش روش ترغیب به جای تحسین، محدودیت به شیوۀ پیشرفته با تکنیک حق انتخاب، بازی ایفای نقش مادران در موقعیت‌های مختلف با تمرکز بر آموزش مهارت‌های جدید، پاسخ به نگرانی‌های مادران و مشکلات بحرانی و طولانی‌مدت آنها.

تکلیف: تکمیل کاربرگ شرح جلسات بازی با تأکید بر ترغیب و آموزش مهارت‌های جدید.

 هفتم

مرور اصول فیلیال‌تراپی، بازگویی تجربه و نحوۀ تغییر در خود و فرزند برای سایر مادران، تشویق مادران به پذیرش نقش خود و تعمیم اصول به زندگی واقعی.

تکلیف: تکمیل کاربرگ شرح گزارش کلی جلسات بازی.

 هشتم

 

 

 

مبانی نظری برنامۀ بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی، روش کودک‌محور، به پژوهش لندرث و براتون (2006) مربوط می‌شوند که در پژوهش‌های براتون و همکاران (2015) و عدیلی و همکاران (1394) و عابدی و همکاران (1396) استفاده شده‌اند. مادران در پایان جلسات آموزشی، پرسشنامۀ فهرست مشکلات رفتاری کودک و مقیاس تاب‌آوری را به‌عنوان پس‌آزمون تکمیل کردند. به‌منظور رعایت ملاحظه‌های اخلاقی پژوهش، کارگاه آموزشی بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی در طول دو روز برای گروه کنترل برگزار شد. داده‌های به‌دست‌آمدۀ قبل و بعد از مداخله، برای هر دو گروه با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر در نسخه 24 نرم‌افزار آماری SPSS تحلیل شدند.

 

یافته‌ها

اطلاعات جمعیت‌شناختی بیان‌کنندۀ سن مادران در گروه آزمایش با میانگین و انحراف استاندارد 06/34 و 03/2 و در گروه کنترل با میانگین و انحراف استاندارد 10/34 و 41/2 بودند. میانگین و انحراف استاندارد سن فرزند مادران در گروه آزمایش 44/7 و 92/0 و در گروه کنترل 13/7 و 86/0 بود. برای بررسی اثر سن مادران و همچنین مقایسۀ سن فرزندان آنها در دو گروه آزمایش و کنترل از دو آزمون آماری t مستقل استفاده شد. نتایج نشان دادند بین گروه مادران و فرزندان ازنظر سن، تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0p >). میانگین و انحراف‌ معیار متغیر مشکلات رفتاری کودکان (مشکلات رفتاری درونی‌سازی‌شده، برونی‌سازی‌شده و مشکلات کلی) و تاب‌آوری مادران در دو گروه آزمایش و کنترل در موقعیت پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری در جدول 2 ارائه شده‌‌‌‌‌اند.

 

 

 

 

 

جدول 2. میانگین و انحراف‌ معیار متغیر مشکلات رفتاری و تاب‌آوری

متغیرها

 

موقعیت

گروه آزمایش

گروه کنترل

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

 

 

مشکلاترفتاری

درونی‌سازی

پیش‌آزمون

03/10

01/1

23/10

03/1

پس‌آزمون

27/5

21/1

16/10

17/1

 

پیگیری

63/5

30/1

14/10

08/1

برونی‌سازی

پیش‌آزمون

61/15

24/1

74/15

35/1

پس‌آزمون

95/11

92/0

49/15

33/1

 

پیگیری

17/12

12/1

56/15

24/1

کلی

پیش‌آزمون

76/32

55/1

68/32

67/1

پس‌آزمون

11/25

68/1

20/32

72/1

پیگیری

29/26

76/1

17/32

68/1

تاب‌آوری

 

پیش‌آزمون

38/46

16/2

02/47

99/1

پس‌آزمون

25/61

34/2

19/47

13/2

 

 

پیگیری

76/59

33/2

41/47

08/2

 

 

 

میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری متغیرهای پژوهش دو گروه آزمایش و کنترل در جدول 2 ارائه شده است. ابتدا نرمال‌بودن توزیع داده‌‌ها با استفاده از آزمون آماری شاپیرو – ویلک، بررسی و تأیید شده است (05/0p >). نتایج آزمون لون برای متغیرهای مشکلات رفتاری درونی‌سازی‌شده، مشکلات رفتاری برونی‌سازی‌شده، مشکلات رفتاری کلی و تاب‌آوری بررسی شدند و نتایج نشان می‌دهند همگنی واریانس‌ها برقرار است. در مراحل پیش‌آزمون، معنادار نبود که این یافته‌ها حاکی از آن است که فرض همگنی واریانس‌ها برقرار است. همچنین نتایج آزمون کرویت موخلی برای متغیرهای مشکلات رفتاری درونی‌سازی‌شده (26/0= pو 77/0=F)، مشکلات رفتاری برونی‌سازی‌شده (53/0= p و 89/0=F)، مشکلات رفتاری کلی (16/0= p و 81/0=F) و تاب‌آوری (10/0= p و 93/0=F) معنادار نبودند که این یافته‌ها نشان دادند فرض همگنی ماتریس‌های واریانس - کواریانس تأیید شد. با توجه به برقراربودن فرض‌های نرمال‌بودن، همگنی واریانس‌ها و برابری کواریانس‌ها می‌توان از روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده کرد که نتایج آن در جدول 3 آمده‌‌اند.

 

 

 

 

 

جدول 3. نتایج تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر

متغیر

عوامل

منبع تغییرات

مجموع مجذورات

درجۀ آزادی

میانگین مجذورات

F آماره

سطح معناداری

مجذور اتا

مشکلات درونی‌سازی‌

عامل درون گروهی

زمان

22/29

2

61/14

46/32

0001/0

61/0

زمان*گروه

40/99

2

70/49

44/110

0001/0

71/0

خطا

17/25

55

45/0

 

 

 

عامل بین‌گروهی

گروه

71/113

1

71/113

22/84

0001/0

68/0

خطا

06/38

28

35/1

 

 

 

مشکلات برونی‌‌سازی

عامل درون‌گروهی

زمان

33/43

2

65/21

80/32

0001/0

62/0

زمان*گروه

71/46

2

30/23

30/35

0001/0

63/0

خطا

29/37

56

66/0

 

 

 

عامل بین‌گروهی

گروه

67/150

1

67/150

57/80

0001/0

69/0

خطا

54/52

28

87/1

 

 

 

مشکلات رفتاری کلی‌

عامل درون‌گروهی

زمان

12/16

2

06/8

70/23

0001/0

54/0

زمان*گروه

92/30

2

46/15

47/45

0001/0

65/0

خطا

43/19

56

34/0

 

 

 

عامل بین‌گروهی

گروه

60/211

1

60/211

65/151

0001/0

69/0

خطا

63/635

28

52/3

 

 

 

تاب‌آوری

عامل درون‌گروهی

زمان

26/40

2

13/20

11/34

0001/0

51/0

زمان*گروه

46/42

2

23/21

98/35

0001/0

64/0

خطا

47/33

56

59/0

 

 

 

عامل بین‌گروهی

گروه

39/150

1

39/150

00/73

0001/0

66/0

خطا

70/57

28

06/2

 

 

 

 


نتایج جدول 3 نشان می‌دهند در متغیرهای مشکلات رفتاری درونی‌سازی‌شده، مشکلات رفتاری برونی‌سازی‌شده و مشکلات رفتاری کلی و تاب‌آوری در رابطه با عامل درون گروهی، مقدار F محاسبه‌شده برای اثر زمان (پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری) معنادار است (0001/0=p)؛ درنتیجه، بین میانگین نمرات پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری در همۀ متغیرها در دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین در رابطه با تعامل عوامل زمان و گروه، مقدار F محاسبه‌شده برای اثر مراحل (پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری) بین گروه آزمایش و کنترل معنادار است (0001/0=p)؛ درنتیجه، بین میانگین نمرات پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری در همۀ متغیرها در دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. برای عامل بین گروهی در متغیرهای پژوهش نیز مقدار F محاسبه‌شده معنادار بود (0001/0=p).

به دلیل معناداربودن اثرهای اصلی درون‌گروهی و بین‌گروهی از مقایسۀ زوجی میانگین‌ها استفاده شد. در این راستا، با استفاده از آزمون چندگانۀ تعدیل‌شدۀ بنفرونی تفاوت بین میانگین‌ها بررسی شد که نتایج آن در جدول 4 ارائه شده‌اند.

 

 

جدول 4. خلاصه نتایج آزمون تعقیبیبنفرونی

 

مراحل/ گروهها

تفاوت میانگین‌ها

خطای استاندارد

سطح معناداری

مشکلات درونی‌سازی

مراحل

پیش‌آزمون - پس‌آزمون

76/4

24/0

0001/0

پیش‌آزمون - پیگیری

40/4

23/0

0001/0

پس‌آزمون - پیگیری

36/0-

26/0

13/0

گروهها

آزمایش - کنترل

93/3-

16/0

0001/0

مشکلات برونی‌سازی‌

مراحل

پیش‌آزمون - پس‌آزمون

66/3

22/0

0001/0

پیش‌آزمون - پیگیری

44/3

25/0

0001/0

پس‌آزمون - پیگیری

22/0-

25/0

18/0

گروهها

آزمایش - کنترل

18/4-

29/0

0001/0

مشکلات کلی

مراحل

پیش‌آزمون - پس‌آزمون

65/7

26/0

0001/0

پیش‌آزمون - پیگیری

47/6

24/0

0001/0

پس‌آزمون - پیگیری

18/1-

21/0

15/0

گروهها

آزمایش - کنترل

70/7-

22/0

0001/0

تاب‌آوری

مراحل

پیش‌آزمون - پس‌آزمون

87/14-

22/0

0001/0

پیش‌آزمون - پیگیری

38/13-

20/0

0001/0

پس‌آزمون - پیگیری

49/1

23/0

21/0

گروهها

آزمایش - کنترل

29/11

28/0

0001/0


 


نتایج جدول 4 نشان می‌دهند بین نمرات مشکلات رفتاری درونی‌سازی‌شده، مشکلات رفتاری برونی‌سازی‌شده، مشکلات رفتاری کلی و تاب‌آوری در مراحل پیش‌آزمون با پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود دارد (0001/0=p)؛ ولی تفاوت بین نمرات پس‌آزمون با پیگیری در هیچ‌یک از متغیرها معنادار نبود (05/0p >). همچنین مقایسۀ میانگین‌های تعدیل‌شده نشان داد بین اثر گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0=p). به‌طور کلی، نتایج نشان دادند آموزش بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی در مرحلۀ پس‌آزمون و پیگیری اثر معناداری بر کاهش مشکلات رفتاری درونی‌سازی‌شده، مشکلات رفتاری برونی‌سازی‌شده، مشکلات رفتاری کلی کودکان و افزایش تاب‌آوری مادران آنها دارد.

 

بحث

پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی بر مشکلات رفتاری کودکان و تاب‌آوری مادران ناشنوا و بررسی تداوم تأثیر آن انجام شد. بخشی از نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی سبب کاهش مشکلات رفتاری کودکان در مرحلۀ پس‌آزمون و پیگیری می‌شود. این یافته با نتایج پژوهش‌های عابدی و همکاران (1396)، مبنی بر اثربخشی فیلیال‌تراپی بر کاهش اضطراب و علائم کم‌توجهی بیش‌فعالی کودکان، حسن‌زاده و همکاران (1395)، دربارۀ تأثیر بازی‌درمانی با رویکرد فیلیال‌تراپی بر تعامل والد - کودک و مشکلات رفتاری کودکان، و عدیلی و همکاران (1394)، مبنی بر تأثیر مثبت و معنادار بازی‌درمانی به شیوۀ فیلیال بر مهارت‌های اجتماعی و رفتاری دختران پیش‌دبستانی همسو بود. همچنین این یافتۀ پژوهش حاضر با نتایج پژوهش‌های براتون و همکاران (2015)، مبنی بر اثربخشی درخور توجه بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان، کرنت و براتون (2014) دربارۀ تأثیر شایان توجه بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر بهبود عملکرد خانواده و کاهش مشکلات رفتاری کودکان، جنیفر (2012)، سانگانجاناویچ و همکاران (2010) و گارزا و همکاران (2010)، مبنی بر تأثیر بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر بهبود رابطۀ مادر با کودک و کاهش مشکلات رفتاری کودکان همخوانی دارد.

برای تبیین این یافته می‌توان گفت زوجین ناشنوا در بیشتر مسائل زندگی ازجمله ارتباط با یکدیگر، نحوۀ رفتارکردن با فرزند و برقراری ارتباط با او تا حد زیادی مشکل دارند؛ به‌ویژه اگر فرزندشان شنوا باشد. چنین امری مشکلات رفتاری کودکان را بیشتر می‌کند (هالاهان و همکاران، 2018)؛ درحالی‌که رفتار و روابط توأم با صمیمیت، یکی از نیازهای عاطفی کودکان و والدین است (استاس و همکاران، 2018). همچنین یکی از عمده‌ترین مشکلات کودکان شنوا با والدین ناشنوا، مشکل در برقراری ارتباط است و همین امر حساسیت و زودرنجی آنها را تشدید می‌کند و به دنبال آن مشکلات رفتاری در کودکان بیشتر می‌شود (لایر، 2018). نیز در بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی که به آن بازی‌درمانی والدینی کودک‌محور هم گفته می‌شود، بر اتحاد والدین در درمان مشکلات کودک تأکید می‌شود و درواقع، نوعی خانواده‌درمانی قلمداد می‌شود (براتون و همکاران، 2015). همچنین، این نوع بازی‌درمانی بر نیازهای ارتباطی و تعلق‌خاطر تمام اعضای خانواده تأکید دارد و نوعی فرایند موازی است که والدین یاد می‌گیرند تا پاسخ‌های مؤثری به آرزوها، نیازها و احساسات ناگفتۀ فرزندشان بدهند؛ درحالی‌که موجبات آرامش خود و آنها را فراهم می‌کنند (توفم و همکاران، 2011).

به بیان دیگر، یکی از هدف‌های اصلی بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی، تنظیم رفتار کودک و کاهش مشکلات رفتاری اوست؛ مکانیزمی که سبب کاهش مشکلات رفتاری کودکان می‌شود؛ به این ترتیب است که در این نوع بازی‌درمانی، به اجتماعی‌شدن کودکان توجه خاصی می‌شود. درواقع، کودکان یاد می‌گیرند رفتارهای خود را بدون دستورهای صرفاً کلامی، امر و نهی، شرط و اجبار بیرونی تنظیم کنند و بدون نظارت بزرگسالان در رفتارهای اجتماعی مناسب مشارکت داشته باشند. در این راستا، والدین در محیطی ساختارمند از خودمختاری فرزندشان حمایت می‌کنند (اوکانر و همکاران، 2016). علاوه بر این، با توجه به اینکه استفاده از بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی به اتحاد درمانی والدین بستگی دارد و ناخودآگاه مشارکت و همکاری آنها را می‌طلبد، والدین دوست دارند ارتباط خوبی با یکدیگر و فرزند خود داشته باشند. این نوع بازی‌درمانی رفتار مناسب با کودکان را تسهیل می‌کند؛ بنابراین، دور از انتظار نیست که بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی موجب کاهش مشکلات رفتاری کودکان شود.

یافتۀ دیگر پژوهش حاضر، حاکی از آن بود که آموزش بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی سبب افزایش تاب‌آوری مادران ناشنوا در مرحلۀ پس‌آزمون و پیگیری می‌شود. این یافته با نتایج پژوهش‌های حسن‌زاده و همکاران (1395)، مبنی بر تأثیر بازی‌درمانی با رویکرد فیلیال‌تراپی بر تعامل والد - کودک و تاب‌آوری والدین همسو بود. علاوه بر این، با نتایج پژوهش‌های لیندو و همکاران (2016)، مبنی بر اثربخشی بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر بهبود نگرش و تاب‌آوری آنها، براتون و همکاران (2015) دربارۀ تأثیر درخور توجه بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر افزایش تاب‌آوری والدین؛ کرنت و براتون (2014)، مبنی بر تأثیر درخور توجه بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی بر بهبود عملکرد خانواده و افزایش تاب‌آوری و صمیمیت والدین، توفم و همکاران (2011) دربارۀ تأثیر بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی بر بهبود تعامل والد و کودک و افزایش تاب‌آوری در والدین همخوانی داشت.

در این یافته، بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی به افزایش تاب‌آوری مادران ناشنوا منجر شد؛ در این تبیین، مادر در حین اجرای بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی به‌عنوان شخصی که بیشترین میزان ارتباط را با فرزندش دارد، به‌طور واضح با نقش تربیتی خود آشنا می‌شود و آن را به‌صورت عملی اجرا می‌کند؛ زیرا این برنامه مبتنی بر علایق و نیازهای کودک است (براتون و همکاران، 2015). با اینکه ناشنوابودن مادر باعث ایجاد مشکلات زیادی در خانواده می‌شود و این مشکلات با تأثیر بر کمیت و کیفیت روابط والدین و تعاملاعضای خانواده، به عملکرد خانواده و تاب‌آوری آنها آسیب می‌رساند (شین و هانگ، 2017)؛ ولی آموزش بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی فرصتی را برای والدین فراهم می‌سازد تا آنها با حضور آزادانه در جلسات گروهی و طی یک برنامۀ منظم و ساختارمند به بیان مشکلات و چالش‌های تربیت فرزندان خود بپردازند و درنهایت راهبردهای مواجه با این چالش‌ها را به‌صورت کاربردی یاد بگیرند و در موقعیت طبیعی به کار بندند (کرنت و براتون، 2014).

بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی، علاوه بر تنظیم رفتار کودک، دو هدف اصلی دیگر دارد که تنظیم هیجان و ایجاد دلبستگی ایمن در کودک است. مکانیزم تأثیرگذاری این نوع بازی‌درمانی به این ترتیب است که ایجاد دلبستگی ایمن در کودکان باعث افزایش احساس مثبت، شایستگی اجتماعی بیشتر، عزت نفس بالاتر، همدلی بیشتر، سلامت هیجانی بالاتر و افزایش تاب‌آوری در کودک و مادر می‌شود. همچنین، یادگیری نحوۀ تنظیم هیجان به روش مناسب و کاربرد آن در خانه به‌صورت غیرکلامی، عنصر حیاتی در تحول کودکان است (اوکانر و همکاران، 2016). به این ترتیب، بازی‌درمانی با شیوۀ فیلیال‌تراپی باعث تغییر مثبت در نگرش‌ها و رفتارهای مادر ناشنوای آنها می‌شود که جنبۀ غیرکلامی دارند. به بیان دیگر، زبان این نوع بازی‌درمانی که بیشتر غیرکلامی است، باعث رشد سالم، تنظیم هیجان و دلبستگی ایمن در کودک می‌شود؛ بنابراین احتمال می‌رود تأثیر مطلوبی بر تاب‌آوری مادران ناشنوا داشته باشد.

از محدودیت‌های پژوهش حاضر، استفاده از پرسشنامه یا ابزار خودگزارشی بود. همچنین ویژگی‌های شخصیتی والدین، میزان افت شنوایی آنان ازجمله عواملی است که بر اثربخشی مداخله تأثیر قرار می‌گذارد که در این پژوهش بررسی نشد. پیشنهاد می‌شود علاوه بر پرسشنامه از مصاحبه و مشاهده استفاده شود. همچنین، با توجه به نتایج پژوهش، مبنی بر اثربخشی آموزش بازی‌درمانی با مدل فیلیال‌تراپی بر مشکلات رفتاری کودکان و تاب‌آوری مادران ناشنوا، پیشنهاد می‌شود مسئولان و مراکز مربوطه از نتایج این پژوهش بهره گیرند؛ زیرا لزوم بهره‌گیری از مداخله‌های روانشناختی ازجمله فیلیال‌تراپی، نتایج مفیدی را در راستای کاهش مشکلات رفتاری کودکان و افزایش تاب‌آوری مادران ناشنوا به دنبال خواهد داشت.

 

 



[1]. deaf

[2]. behavioral problems

[3]. resiliency

[4]. filial therapy

[5]. child behavior checklist (CBCL)

[6]. Achenbach system of empirically based assessment (ASEBA)

[7]. resiliency scale