Document Type : Research Paper
Author
Associate Professor of Psychology and Education of Exceptional Learners, Department of Educational Sciences, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Tabriz University, Tabriz, Iran
Abstract
Keywords
نارساییهای تحولی ازجمله (نارساییهای ذهنی و تحولی) یکی از مسائل چالشبرانگیز جوامع بشریاند و شامل آسیبهای بلندمدت حرکتی، زبانی، سازشی/ سازگارانه[1] یا شخصی/ اجتماعی است (مکدوگال و میلر، 2003). در این راستا، نارساییهای ذهنی – تحولی وشرایط عصب - تحولی[2] قبل از سن 18 سالگیاند که بهواسطۀ محدودیتهای معنیدار در عملکردهای ذهنی و رفتارهای سازگارانه تعریف میشوند؛ این رفتارهای سازگارانه در حوزههای مفهومی، عملی و اجتماعی نمود پیدا میکنند (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ کالیس، 2011؛ ویگت، میرز و تاپیا، 2018).
بیشتر کودکان دارای نارساییهای ذهنی و تحولی با والدین خود زندگی میکنند و خدمات بلندمدت و حمایتی را از والدین خود (بهویژه مادر) دریافت میکنند. حضور بلندمدت این گروه از کودکان و تأثیرات آن بر مادران، هم به لحاظ تأثیرگذاری مثبت و هم منفی همواره شایان توجه بوده است (امرسون و هاتون، 2008). تولد فرزند با ویژگیهای نارساییهای ذهنی - تحولی استرسها و چالشهایی را برای کل اعضای خانواده به همراه دارد. مادران این کودکان در مقایسه با گروههای عادی بهواسطۀ هزینههای زیاد مالی و اقتصادی و ایجاد توازن بین نیازهای خانواده و فرزندان سطح زیادی از استرس را تجربه میکنند (ایستیس و همکاران، 2013؛ فیندلر، جاکوبی و گابیس، 2016). افزون بر این، شرایط مزمن و چالشبرانگیز بودن ویژگیهای این گروه از کودکان، مادران آنها را با مشکلاتی مواجه میکند (هوداپ، ریسی و فیدلر 2003؛ مک و هو، 2007؛ هاسال، رز و مک دونالد، 2005؛ گوپتا و کایور، 2010).
در سالهای اخیر تغییرات تدریجی در باورهای شناختی اجتماعی به پذیرش این گروه از افراد و خانوادههای آنها منجر شده است. در این راستا، با ظهور دیدگاههای نوین روانشناختی ازجمله روانشناسی مثبت، به اثرات وجود کودک با نارساییهای ذهنی - تحولی بر مادران، بیشتر توجه شده است و پژوهشها بیشتر بر عوامل مثبت تأثیرگذار بر مادران این کودکان در حوزۀ نارساییهای تحولی متمرکز شدهاند (بیات، 2017؛ کافمن، هالاهان و پولین، 2017).
سازههای بهزیستی روانشناختی[3]، تابآوری[4] و سخترویی روانشناختی[5] از سازههای مهم روانشناسی مثبتاند که در حوزۀ کودکان استثنایی و خانوادۀ آنها بررسی شدهاند (برای نمونه، بویراز و سایگیر، 2011). بهزیستی روانشناختی، مفهومی چندبعدی و برگرفته از دیدگاه انسانگرایانه و روانشناسی مثبت است که با مؤلفههای پذیرش خود[6]، ارتباط مثبت با دیگران[7]، استقلال[8]، تسلط محیطی[9]، هدف در زندگی[10] و رشد شخصی[11] تعریف میشود. افزون بر این، این سازه شامل تجارب هیجانی افراد (مانند هیجانهای منفی و مثبت و خلقوخوی) و همچنین ارزیابی آنان از زندگی خودشان (مانند رضایت از زندگی) است (داینر، 1984؛ لوهمن، 2017).
تابآوری، مفهومی پیچیده و چندبعدی است و شامل پیامدهای روانشناختی مثبت و پاسخهای سازگارانهای است که باوجود شرایط نامطلوب فرایندهای تحولی، تنش و عوامل خطرزای محیطی، در برخی از افراد نمایان میشود. این سازه در مقابل اصطلاحات در معرض خطر و آسیبپذیر، بیشتر در توصیف افرادی به کار میرود که به شرایط نامطلوب، پاسخهای سازگارانه میدهند (ماستن و ابرادویچ، 2006؛ راتر، 2006). تابآوری و بهزیستی روانشناختی بر شدت معلولیت و خدمات اجتماعی دریافتی تأثیرگذار است؛ یعنی هر اندازه شدت معلولیت بیشتر باشد، مادران بیشتر دچار استرس و اضطراب میشوند و کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی آنها پایین میآید؛ حمایت اجتماعی دریافتی این شرایط را تعدیل میکند (پزو، ساریا و بریسو، 2014).
در دهههای اخیر، ویژگیهای تابآوری با توجه به اثراتش بر مادران و نیز فرایندهای تحولی افراد، در بیشتر فرهنگها درخور توجه قرار گرفته است (سینگر، مائول، وانگ و اثرایدجه، 2011). تابآوری در مادران دارای کودکان با نارساییهای ذهنی - تحولی به سازگاری و سلامتروانی آنها منجر شده است (نعمتی و مهدیپور - مارالانی، 1395؛ مک کوبین و مک کوبین، 1996؛ پاترسون، 2002). افزون بر این، تابآوری ازطریق پیشگیری از مبتلاشدن به اختلالها به سازگاری و سلامتروانی افراد کمک میکند (میلانت، اید، کواوس، و میهان، 2002؛ لی، سادوم و زامورسکی، 2013).
سرسختیِ روانشناختی شامل افرادی است که باوجود داشتن میزان زیادی از تنش در زندگی، سالم باقی میمانند (کوباسا، 1979). این سازه «منبعِ مقاومت[12]» شناخته میشود و روشهای مواجهه با عوامل استرسزا را در افراد تعدیل میکند. به عبارتی، افراد را قادر میسازد در مواجهه با وقایع استرسزا وضعیت طبیعی خود را حفظ کنند (کوباسا، 1979؛ کوباسا، مدی و کان، 1982؛ پارکس، 1994). در اواخر دهه 1970، کوباسا مفهوم سرسختی روانشناختی را مطرح کرد و اشاره کرد سرسختی ارتباط بین حوادث زندگی تنشزا و بیماری را تعدیل میکند؛ بنابراین سرسختی روانشناختی با عوامل تنشزا مرتبط است و بهخوبی پیامدهای مثبتی را در افراد ایجاد میکند. او همچنین سرسختی روانشناختی را ویژگی فردی پیچیده میدانست که شامل مؤلفههای تعهد[13]، کنترل[14] و چالش (مبارزهجویی[15]) است (کوباسا، 1979، کوباسا و همکاران، 1982). به نظر میرسد تابآوری و سرسختی روانشناختی، توانایی مادران دارای کودکان با نارساییهای تحولی را برای مقابله با چالشهای این گروه از کودکان بالا میبرد.
در حوزۀ نارساییهای تحولی، شناسایی متغیرهای روانشناختی ازجمله سخترویی روانشناختی برای کمک به بهزیستی مادران این گروه از کودکان اهمیت ویژهای دارد. در پژوهشی نشان داده شد سخترویی روانشناختی به همراه حمایت اجتماعی به سازگاری بهتر این گروه از مادران کمک کرده است (ویس، 2002). افزون بر این، سرسختی روانشناختی میتواند با معنادهی به زندگی در شرایط چالشبرانگیز زندگی مرتبط باشد (شواب، 1996) و ارتقای توان افراد (فایلا و جونز، 1991؛ مککوبین، مککوبین و تامپسون، 1996) کمک کند.
مرور ادبیات پژوهشی مربوط به بهزیستی روانشناختی در حوزۀ نارساییهای ذهنی - تحولی نشان میدهد پژوهش دربارۀ این سازه با متغیرهایی ازقبیل انسجام خانوادگی و خودکارآمدی والدینی (بویراز و سای گیر، 2011) یا دربارۀ مادران دارای کودکان با شرایط فلج مغزی (بارلو، کولین- پاول، چش یار، 2006)، درماندگی روانشناختی (ایستس و همکاران، 2013)، آشفتگی روانشناختی والدینی (فونسیکا، نظره و کاناوارو، 2013)، آشفتگیهای روانشناختی (گویده، نارسیسه، هال و کویو، 2014)، احساس گناه و شرمندگی (لیس، شفرن و و ریزو، 2013)، سبکهای مقابلهای (میکائلی، 1387)، آموزش رواندرمانی مثبتگرا (علمیمنش، 1396)، کیفیت زندگی و سلامت معنوی (صفار حمیدی، بشیرگنبدی و حسینیان، 1398) انجام شده است؛ ولی دربارۀ سازههای تابآوری و سخترویی روانشناختی بهعنوان سازههای مثبت روانشناختی در حوزۀ نارساییهای تحولی، پژوهشی انجام نشده است. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن نبود پژوهش دربارۀ بررسی رابطۀ بین تابآوری و سخترویی روانشناختی با بهزیستی روانشناختی در بین این گروه از مادران، ضرورت پژوهش با این سازهها بهعنوان متغیرهای تأثیرگذار در زمینههای مختلف زندگی مادران دارای کودکان با نارساییهای ذهنی – تحولی را میطلبد. همچنین دستیابی به فعالیتهای شواهد - محور در این حوزه با توجه به اینکه تنشهای مرتبط با نارساییهای تحولی در برخی از خانوادهها گذرا و در برخی پایدار است (هایس و واتسون، 2013)، ضرورت انجام پژوهش حاضر را توجیه میکند. افزون بر این، مشاهدۀ اثرات مثبت حضور کودک دارای نارساییهای ذهنی - تحولی بر مادران این گروه از کودکان (برای نمونه، بیگتون و ویلز، 2017) از پایههای نظری روانشناسی مثبت مبنی بر تأکید بر توانمندیها حمایت میکند که این شرایط، پژوهش حاضر را به سوی راستیآزمایی سازههای تابآوری، سخترویی روانشناختی و بهزیستی روانشناختی در حوزۀ نارساییهای تحولی رهنمون میکند. یافتههای پژوهش حاضر به بسط و تعدیل دیدگاههای نظری و تجربی متغیرهای مدنظر در حوزۀ نارساییهای ذهنی - تحولی کمک خواهد کرد. همچنین، افقهای کاربردی و پژوهشی را پیش روی متخصصان قرار خواهد داد؛ یعنی والدین، معلمان، متخصصان، مشاوران و برنامهریزان این حوزه میتوانند از یافتههای پژوهش حاضر بهرهمند شوند. در کل پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تابآوری و سخترویی روانشناختی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودکان نارسایی ذهنی و تحولی انجام شده است.
روش
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه:طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل مادران دارای کودکان با نارساییهای ذهنی - تحولی بود که در سال تحصیلی 97 – 96 در مدارس ابتدایی شهر تبریز ثبتنام کرده بودند. در این راستا، تعداد 80 نفر از این گروه از مادران بهصورت نمونهگیری دردسترس از مدارس تحت نظر آموزش و پرورش کودکان استثنایی شهر تبریز انتخاب شدند و مقیاسهای بهزیستی روانشناختی بشارت، تابآوری کانر و دیویدسون و سرسختی روانشناختی کوباسا برای جمعآوری دادهها استفاده شدند که در زیر توضیح داده میشوند:
مقیاس سلامتروانی[16]:مقیاس سلامتروانی -28 (بشارت، 1388)، فرم کوتاه مقیاس 38 سؤالی سلامتروانی (بشارت 1385) است که دارای 28 سؤال است و دو وضعیت بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی را در اندازههای 5 درجهای لیکرت از نمرۀ 1 (کاملاً مخالف) تا 5 (کاملاً موافق) میسنجد. 14 سؤال اول این مقیاس، بهزیستی روانشناختی و 14 سؤال پایانیاش، درماندگی روانشناختی[17] را میسنجد.برای ضریب پایایی این مقیاس از ضریب آلفایکرانباخ برای هر دو زیرمقیاس بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی استفاده شده است که نمرۀ آزمودنیهای گروه بهنجار بهترتیب 94/0 و 91/0 و گروه بیمار بهترتیب 93/0 و 90/0 به دست آمد که نشان میدهد مقیاس از همسانی درونی خوبی برخوردار است. ضرایب محاسبهشده برای بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی بهترتیب90/0 r= و 89/0r = و در سطح 001/0p ≤ معنادار بودند که نشان میدهد مقیاس از پایایی بازآزمایی رضایتبخشی برخوردار است. روایی همزمان مقیاس سلامتروانی -28 با اجرای همزمانپرسشنامۀ سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلیر[18]، 1979) دربارۀ همۀ آزمودنیهای دو گروه محاسبه شد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان دادند بین نمرۀ کلی آزمودنیها در پرسشنامۀ سلامت عمومی با زیرمقیاس بهزیستی روانشناختی همبستگی منفی معنادار )87/0r = - ،001/0/ (p ≤و با زیرمقیاس درماندگی روانشناختی، همبستگی مثبت معنادار 001/0p ≤، 89/0r =) وجود دارد. این نتایج، روایی همزمان مقیاس سلامتروانی را تأیید میکنند. روایی تفکیکی مقیاس سلامتروانی با مقایسۀ نمرههای بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی دو گروه بیمار و بهنجار، محاسبه و تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز دو زیرمقیاس بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی را تأیید کرد (بشارت، 1388). در پژوهش حاضر با توجه به اهداف پژوهش، فقط از بخش 12 سؤالی بهزیستی روانشناختی استفاده شد. همچنین در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرانباخ برابر با 73/0 محاسبه شد.
مقیاس تابآوری[19]: برای سنجش تابآوری از مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. این مقیاس شامل 25 گویه است که هرکدام در طیف پنج درجهای لیکرت از صفر تا چهار نمرهگذاری میشوند. سازندگان آزمون، روایی (به روش تحلیل عامل و روایی همگرا و واگرا) و پایایی (به روش بازآزمایی و آلفای کرانباخ) مقیاس تابآوری را در گروههای مختلف عادی و در معرض خطر احراز کردند (جوکار، 1386). در ایران، محمدی، جزایری، رفیعی، جوکار و پورشهباز (1385) پایایی این مقیاس را برابر 89/0 و روایی آن را بین 14/0 تا 64/0 گزارش کردهاند. در پژوهش سامانی، جوکار و صحراگرد (1386) پایایی این مقیاس در دانشجویان با روش آلفای کرانباخ برابر 87/0به دست آمده و نتایج آزمون تحلیل عاملی روی این مقیاس بیانکنندۀ وجود یک عامل عمومی در این مقیاس است. مقدار ضریب KMO برای این تحلیل برابر 89/0و مقدار آزمون کرویت بارتلت برابر 64/6 بود. در پژوهش کاوه (1388) بهمنظور سنجش تابآوری والدین، مقیاس مذکور استفاده شد و ضریب پایایی آن 77/0 به دست آمد. در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرونباخ برابر با 81/0 محاسبه شد.
مقیاس سرسختی روانشناختی[20]: کوباسا و همکاران (1982) این مقیاس را برای ارزیابی سخترویی روانشناختی افراد طراحی کردند. فرم کوتاه این مقیاس شامل 20 عبارت است که بهصورت مقیاس لیکرتی 4 درجهای (هرگز، بهندرت، گاهی اوقات، اغلب اوقات) و بهصورت نمره ا تا 4 جمعبندی و تحلیل میشود. این مقیاس شامل سه خردهمقیاس کنترل، تعهد و مبارزهجویی است. ضریب آلفای کرانباخ برای همسانی درونی مقیاس سخترویی روانشناختی 67/0 به دست آمد.در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرانباخ برابر با 8/0 محاسبه شد.
روش اجرا و تحلیل: پس از اخذ مجوزهای لازم از ادارۀ آموزش و پرورش استثنایی استان آذربایجان شرقی به مدارس مربوطه مراجعه شد. پس از کسب رضایت از مدیران و مادران این مدارس و همچنین دادن اطمینان خاطر به مادران این کودکان از محرمانهبودن اطلاعات آنها، حفظ هویت و رضایت آگاهانۀ آنها، تعداد 80 نفر از این گروه از مادران بهصورت نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و مقیاسهای بهزیستی روانشناختی بشارت، تابآوری کانر و دیویدسون و سرسختی روانشناختی کوباسا (جمعاً 3 پرسشنامه) را تکمیل کردند و برای جمعآوری دادهها استفاده شدند. در این راستا، برای تحلیل دادهها از نرمافزار (SPSS) نسخه 21 و از آمار توصیفی و استنباطی، آزمون رگرسیون چندگانه، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون کالموگروف – اسمیرنف و آزمون دوربین واتسون استفاده شد.
یافتهها
در پژوهش حاضر، شرکتکنندگان تعداد 80 پرسشنامه را تکمیل کردند. تحصیلات مادران از راهنمایی تا لیسانس، سن آنها در دامنه 24 تا 55 سال، تعداد فرزندان آنها بین 1 تا 4 بود، جنسیت فرزندان آنها را پسر تشکیل میداد و با توجه به اینکه در مقطح ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، سطح نارسایی کودکان آنها بیشتر خفیف بود.
برای بررسی نرمالبودن توزیع دادهها از آزمون کالموگروف - اسمیرنف استفاده شد. نتایج نشان دادند متغیرهای پژوهش حاضر دارای توزیع نرمالاند؛ زیرا آزمون کالموگروف اسمیرنف در سطح 05/0 معنادار نیست؛ بنابراین مفروضۀ نرمالیتی برای متغیرها رعایت شده است. برای بررسی استقلال دادهها هم از آزمون دوربین - واتسون استفاده شد؛ مقدار این آزمون 3/2 بود که نشاندهندۀ استقلال دادهها است.
برای تحلیل دادههای پژوهش از روش همبستگی پیرسون، پس از تأیید پیشفرضهای آن استفاده شد؛ نتایج در جدول زیر آمدهاند.
جدول1. ضریب همبستگی بین تابآوری و سخترویی با بهزیستی روانشناختی
متغیر |
M |
SD |
1 |
2 |
3 |
1- تابآوری |
80/72 |
69/22 |
1 |
|
|
2- سخترویی |
22/39 |
75/13 |
32/0 |
1 |
|
3- بهزیستی روانشناختی |
81/54 |
75/13 |
*34/0 |
*27/0 |
1 |
05/0>* P |
مندرجات جدول 1 نشان میدهند بین بهزیستی روانشناختی با تابآور 34/0=r؛ 05/0 ≥p) و بین بهزیستی روانشناختی با سخترویی (27/0r = ؛ 01/0p ≤ ) همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت؛ یعنی سطوح بالای بهزیستی روانشناختی با سطوح بالای تابآوری و سخترویی همبسته است. در ادامه برای تعیین تأثیر هر یک از متغیرهای تابآوری و سخترویی بر بهزیستی روانشناختی، از رگرسیون به روش همزمان استفاده شد که نتایج در جدول 2 آمدهاند.
جدول2. ضرایب رگرسیون سهم متغیرهای تابآوری و سخترویی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی
متغیر Beta t sig R R2 |
|||||
تابآوری |
324/0 |
13/3 |
003*/0 |
421/0 |
177/0 |
سخترویی |
248/0 |
39/2 |
019*/0 |
|
|
P*05/0≤
مندرجات جدول 2 نشان میدهند هر دو متغیر تابآوری (003/0 = P، 13/3 = t) و سخترویی (01/0 = P، 39/2 = t) در پیشبینی بهزیستی روانشناختی معنادارند. همچنین با توجه به نمرات Beta میتوان گفت به ترتیب متغیرهای تابآوری (324/0) و سخترویی (248/0)، سهم یگانهای در تبیین واریانس بهزیستی روانشناختی دارند.
بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی تابآوری و سخترویی روانشناختی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودکان با نارساییهای شناختی - سازگارانه انجام شد. نتایج نشان دادند هم تابآوری و هم سخترویی روانشناختی با بهزیستی روانشناختی رابطه دارد و همچنین، متغیرهای تابآوری و سخترویی روانشناختی توانایی پیشبینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودکان نارساییهای شناختی - سازگارانه را دارند. یافتههای پژوهش حاضر با یافتههایتیسایس و همکاران (2013) و فیندلر، جاکوبی و گابیس (2016) ناهمسو است و با شواهد پژوهشی میلانت و همکاران (2002)، لی و همکاران (2013)، نعمتی و همکاران (1395) و بیگتون و همکاران ( 2017)همسو هستند. در ارتباط با تبیین ناهمسویی میتوان بیان داشت شرایط چالشبرانگیز، این گروه از کودکان مادران را با مشکلاتی مواجه میکند. یشتر یافتههای پژوهشی مبین این است که مادران کودکان دارای نارساییهای تحولی، شرایط روانشناختی مساعدی را ندارند و در مقایسه با مادران کودکان عادی، سطح بالایی از تنش و مشکلات سلامتروانی را را تجربه میکنند (هوداپ و همکاران، 2003؛ مک و هو، 2007؛ هاسال و همکاران، 2005). مادران به دلیل اینکه زمان بیشتری برای مراقبت از فرزند معلول خود اختصاص میدهند و به علت شرایط و مسئولیتهای مادامالعمری که نارساییهای ذهنی - تحولی از لحاظ شناختی، اجتماعی و هیجانی دارد، تنش بیشتری را متحمل میشوند و در معرض آسیبهایروانی شدیدتری قرار میگیرند (گوپتا و کایور، 2010).
در پژوهشهای همسو با پژوهش حاضر و در ارتباط با نقش تابآوری به نظر میرسد در پژوهش حاضر تابآوری به مادران دارای کودکان با نارساییهای ذهنی - تحولی در برابر رفتارها و شرایط چالشبرانگیز فرزند خود کمک کرده است تا بهزیستی روانشناختی حاصل شود. در این راستا و در تبیین یافتههای حاضر میتوان بیان کرد در نظریههای تابآوری خانوادگی باور بر این است که بحرانهای پیشرو فرصتهایی را برای خانوادهها فراهم میکند تا آنها به ارزیابی مجدد اولویتها و ایجاد روابط معنیدار با عوامل محیطی و منابع شخصی بپردازند و ازطریق مدیریت و سازگاری با شرایط موجود، بهزیستی روانشناختی خود را حفظ کنند (مک کوبین و همکاران، 1996؛ پاترسون 2002). تابآوری انگیزهای قوی برای مواجهه با چالشهای زندگی فراهم میکند و انرژیدهندۀ رفتارهای هدفمند برای سازگاری و بازگشت به حالت نخستین است. این سازه در گروههای در معرض خطر ازجمله مادران دارای کودکان نارساییهای ذهنی - تحولی، نقش میانجیگر بسیار مهمی را در پیشگیری از بروز بسیاری از اختلالات روانی از خود نشان میدهد و با تغییر در طول زمان میتواند کمک بسیاری به سلامت روانی افراد بعد از تجارب دردناک و نامطلوب کند (میلانت و همکاران، 2002؛ لی، سادوم و همکاران،2013؛ نعمتی و همکاران، 1395).
افزون بر این، مواردی مانندارتقای حس توان شخصی و اعتماد، تغییر اولویتها، قدردانستن زندگانی، لذت از فرایند رشد و تکامل کودک، ارتقای ایمان / معنویت، معنیدارشدن روابط و تغییرات مثبت کودک بر کل جامعه از اثرات مثبت کودک دارای نارساییهای ذهنی - تحولی بر مادران و بافت خانودگی است (بیگتون و ویلز، 2017). مجموعۀ اینها شرایطی را برای این گروه از مادران فراهم میآورد تا بهزیستی روانشناختی آنان باوجود مواجهه با چالشهای فراروی ناشی از وجود فرزند با نارساییهای ذهنی – تحولی، مثبت شود.
در پژوهش حاضر، یافتههای موجود از نقش و توان مؤثر سخترویی روانشناختی در پیشبینی بهزیستی مادران دارای کودکان با نارساییهای ذهنی - تحولی حمایت میکند. افراد دارای ویژگیهای سخترویی رویدادهای چالشبرانگیز زندگی را بهصورت عامل کمخطر ارزیابی میکنند و در توانایی خود برای مقابله با اینگونه رویدادها خوشبیناند. افزون بر این، آنها اینگونه چالشهای فراروی خود را فرصتی برای پویایی و انطباق مجدد و ارتقای خویشتن تصور میکنند و با باور توانایی کنترل عوامل محیطی، فرایند زندگی سازگارانه خود را حفظ میکنند (کوباسا، 1979). میتوان بیان کرد سرسختی روانشناختی با افزایش توانمندهای این گروه از مادران در مواجهه با چالشهای فراروری ویژگیهای فرزند خود، به آنها کمک شایانی میکند و با فراهمکردن فرصت رویارویی با چالشها، بهزیستی روانی آنان را ارتقا میبخشد.
افراد دارای ویژگیهای سرسختی، بهآسانی تحتفشار قرار نمیگیرند، کمتر به بیماری مبتلا میشوند و توانایی انجام رفتار مناسب در هنگام استرس را دارند (کوباسا و همکاران، 1982). به نظر میرسد سطوح سرسختی بالا افراد را قادر میسازد رویدادهای دشوار زندگی را به فرصتهایی برای افزایش معنادهی به زندگی تبدیل کنند (شواب، 1996). همچنین سرسختی کارکردی است که بهمنزلۀ عامل میانجیگر توان مقابلهای افراد را بالا میبرد و خطر اثرات استرس را کاهش میدهد (فایلا و همکاران، 1991؛ مککوبین و همکاران 1996). همچنین، افراد دارای سطوح سرسختی روانشناختی بالا، دارای حس قوی تعهد نسبت به زندگی و کارند و بهصورت فعال نسبت به آنچه در اطراف آنها اتفاق میافتد واکنش نشان میدهند.
افراد دارای سرسختی روانشناختی معتقدند میتوانند آنچه اتفاق میافتد را کنترل یا تحت تأثیر قرار دهند و از شرایط و چالشهای جدید خود لذت میبرند. همچنین، آنها دارای انگیزش درونیاند و برای خود حس رسیدن به هدف را ایجاد میکنند (کوباسا، 1979). به نظر میرسد مادرانی که در تربیت فرزند دارای نارساییهای ذهنی و تحولی خود دارای انگیزش درونی و هدفگذاری هستند، آمادگی مبارزه با چالشهای ناشی از ویژگیهای این گروه از کودکان را دارند؛ بر همین اساس، رضایت از زندگی را در این راستا تعریف میکنند و به دست میآورند.
بهطورکلی سرسختی روانشناختی و تابآوری، نقش مهمی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی مادران دارد و از پایههای نظری روانشناسی مثبت در ارتباط با تأکید بر توانمندیهای آدمی در مقابله با چالشهای زندگی حمایت میکند.
از محدویتهای پژوهش حاضر میتوان به کنترلنشدن برخی از فرایندهای تحولی و ویژگیهای فردی افراد مثل تجارب و نگرشهای آنان و جنسیت فرزندان این مادران اشاره کرد که بهنوعی میتواند بر سخترویی روانشناختی، تابآوری تأثیر گذارد. طراحی و اجرای برنامۀ آموزشی سخترویی روانشناختی و تابآوری و نیز انجام پژوهشهای بیشتر در ارتباط با بهزیستی روانشناختی برای رسیدن به شواهد پژوهشی بیشتر پیشنهاد میشود. همچنین یافتههای پژوهش حاضر از پایههای نظری روانشناسی مثبت در ارتباط با تأکید بر توانمندیها در مقابله با چالشهای زندگی حمایت میکند.
[1] . adaptive / cognitive
[2]. neurodevelopmental
[3]. psychological well-being
[4]. resiliency
[5]. psychological hardiness
[6] self- acceptance
[7]. positive relations with others
[8]. autonomy
[9]. environmental mastery
[10]. purpose in life
[11] . personal growth
[13]. commitment
[14]. control
[15] .challenge
[16] . Mental Health Inventory
[18]. Goldberg & Hillier
[19] . Resilience Scale
[20] . Psychological Hardiness