Document Type : Research Paper
Authors
1 M.Sc. in General Psychology, Faculty of Psychology and Education, Yazd University, Yazd, Iran
2 Assistance professor of Educational Psychology, Faculty of Psychology and Education,Yazd University, Yazd, Iran
3 Associate professor of Educational Psychology, Faculty of Psychology and Education, Yazd University, Yazd, Iran
Abstract
Keywords
ازجمله مسائلی که روانشناسان تحولی همواره به آن توجه داشتهاند، وظایف خاص اشخاص در هر دورۀ سنی است؛ وظایفی که بهمنظور دستیابی به هویت و شخصیتی سالم باید به نحوی موفقیتآمیز از عهدۀ آنها برآیند. درواقع روانشناسان تحولی در تلاشاند تغییراتی را توصیف و تبیین کنند که در طول زمان در تفکر، رفتار، استدلال و کارکرد شخص رخ میدهد؛ تغییراتی که نتیجۀ تعامل عوامل زیستی، فرد و محیط است (برمنر، 2017)؛ برای مثال، اریکسون روانشناسی بود که تحول روانی انسان را پیوسته میدانست و معتقد بود انسان در هر سنی با تعارض تحولی مواجه میشود و پس از حلکردن این بحران به مرحلۀ بعدی تحول گام بر میدارد (جوزی، رنجبری، مرادی و زارعی، 1394؛ برک، 2007/1384 ترجمۀ سیدمحمدی؛ پاپالیا، الدز و فلدمن 2004/1395 ترجمۀ عرب قهستانی و همکاران). با گسترش جنبش روانشناسی مثبت نگر در دو سه دهۀ اخیر، روانشناسان به جنبههای مثبت روانی انسان بیشتر توجه نشان دادند. پیترسون و سلیگمن (2004)، بنیانگذاران روانشناسی مثبت، در راستای اعتقاد خود مبنی بر نقش روانشناسی در دستیابی به زندگی پربارتر و شناخت و پرورش استعدادهای عالی افراد، ازجمله اهداف علمی «روانشناسی مثبت» را مطالعۀ توانمندیها و فضایلی میدانند که میتوانند برای بهبود کیفیت زندگی پرورش داده شوند. او و همکارانش براساس مرور کلی از متون مذهبی و فلسفی، طبقهای از فضائل[1] و توانمندیهای شخصیتی[2] را پیشنهاد کردند (راچ، مارتینز - مارتی، پرایر و هارزر، 2014). روانشناسی مثبت بر توانمندیهای شخصیتی بهمنزلۀ محور تعهدات، علایق و روند زندگی تمرکز میکند (شیمای، اتاک، پارک، پیترسون و سلیگمن، 2006). درواقع روانشناسی مثبتنگر در عمل به دنبال آن است که به افراد کمک کند توانمندیها و شایستگیهای خود را پرورش دهند تا به سلامت روانی دست یابند (فرنام و مددیزاده، 1396).
توانمندیهای شخصیتی صفات مثبتی تعریف شدهاند که در اندیشهها، احساسات و رفتار انعکاس دارند (پارک، پیترسون و سلیگمن، 2004). اگرچه توانمندیهای شخصیتی به صفات مثبت شبیهاند، در عین حال به دلیل تأثیرپذیری از ارزشهای فرهنگی و اخلاقی از صفات مثبت متمایزند (پیرسون و سلیگمن، 2004). فضائل اصلی بسیاری مانند خرد، شجاعت، انسانیت، عدالت، خویشتنداری و تعالی در نوشتههای مختلف فلاسفه و رهبران مذهبی در چین، آسیای جنوبی و غرب شناسایی شدهاند (راچ و همکاران، 2010). درواقع فضائل، صفات اساسی واجد ارزشاند و توانمندیهای شخصیتی فرایندها و مکانیسمهاییاند که به این فضائل منتهی میشوند. روانشناسی مثبت ادعا میکند توانمندیهای شخصیتی، صفات مثبتیاند که به شکوفایی افراد کمک میکنند و آنها را بهسوی رفتارهای ارزشمند اخلاقی سوق میدهند (پیترسون و پارک، 2006؛ به نقل از کلنی، مکی و عریضی، 1396). آنها مسیرهای قابل تشخیصی برای نشاندادن هر یک از فضائل در نظر گرفته میشوند؛ برای مثال، فضیلت خرد میتواند از توانمندیهایی مثل خلاقیت، کنجکاوی، عشق به یادگیری و روشنفکری حاصل شود (پیترسون و سلیگمن، 2004). پیترسون و سلیگمن (2004) معتقدند طبقهبندی از صفات مثبت شخصیت با سیاهۀ توانمندیها و ارزشهای در عمل (VIA-IS) براساس ده ملاک، سنجشپذیر است. هر صفت مثبتی توانمندی شخصیت نیست، بلکه صفتی توانمندی شخصیت است که دارای ده ملاک باشد: 1) رضایتبخش باشد؛ 2) بهخودیخود از لحاظ اخلاقی با ارزش باشد؛ 3) نشاندادن یک توانمندی از سوی فرد باعث کاهش آن توانمندی در اطرافیان نمیشود؛ 4) متضاد آن نباید بهصورت مثبت بیانشدنی باشد؛ 5) توانمندی باید مانند یک صفت شخصیتی باشد؛ 6) از سایر توانمندیهای شخصیتی متمایز است؛ 7) در الگوهای واقعی از افراد عینیت مییابد؛ 8) در بسیاری از کودکان و بزرگسالان باهوش نشان داده شده است؛ 9) در برخی از افراد بهطور کامل بروز نمییابد؛ 10) تعمداً باید هدفی باشد که مؤسسات و آداب و رسوم اجتماعی در تلاش برای پرورش آن باشند. این طبقهبندی شامل بیستوچهار توانمندی شناختهشده است که زیر شش فضیلت اصلی یا جهانی سازمانیافته است (آزاندیو، اباسکال و باراکا، 2014). فهرست فضائل و توانمندیهای شخصیتی در پیوست ارائه شده است.
توانمندیهای شخصیتی با توجه به متغیرهای جمعیتشناختی متفاوتاند. در حال حاضر مشخص شده است عوامل فردی بسیاری ازجمله جنسیت، سن، سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی، تجربههای هیجانی، جهتگیری هدف، چالشهای اجتماعی و هویتی بر توانمندیهای شخصیتی تأثیر میگذارد (برای نمونه، مراجعه شود به سفیری و کلانی، 1395، جهانشاهی و ابراهیم قوام، 1385، فرحبخش و شفیعآبادی، 1385، رحمانزاده، 1381، تایمرز، فیسچر و مانستد، 1998 و قائم مقامی، المند و مارتین، 2011، کراسن و گنزی، 2009، سجودی، معصومیراد، آوردیده و عبدی، 1394، رضوی الهاشم، 1388، دربر و یوهانسون، 2008 و کارستنسن، پاسوپاتی، مایر و نسل رود، 2000). با توجه به تفاوتهای جنسیتی، پیترسون و سلیگمن (2004) و پارک، پیترسون و سلیگمن (2004) گزارش دادند زنان نمرات بالاتری نسبت به مردان در توانمندی انسانیت مانند عشق و مهربانی دارند. نتایج بررسی لینلی و همکاران (2007) در نمونهای متشکل از 17056 شرکتکنندۀ آمریکایی نشان داد بهطور کلی زنان نمرات بالاتری نسبت به مردان، تقریباً در همۀ توانمندیها به استثنای خلاقیت دارند. نتایج پژوهش دیگری نشان دادند در سوئیس، زنان نمرۀ متوسطی در توانمندی انسانیت و مردان نمرات بالاتری در خلاقیت، ذهنآگاهی، ژرفنگری و رهبری دارند (راچ، پرویر و وبر، 2010). کریس و کاریگد (2012) در پژوهش خود دریافتند زنان نمرات بالاتری در مهربانی، عشق، قدرشناسی، بخشش، درک زیبایی و تعالی، آیندهنگری، انصاف و برابری و رهبری دارند؛ در حالی که مردان نمرات بالاتری در خلاقیت، دلیری و خودتنظیمی کسب کردند. پژوهش شیمای و همکاران (2006) با شرکتکنندگان ژاپنی و آمریکایی حاکی از آن بود که در میان جوانان، دختران جوان نمرات بالاتری نسبت به پسران جوان در تعدادی از توانمندیها ازجمله قدردانی از زیبایی، روشنفکری، قدردانی، عشق، چشمانداز و معنویت داشتند. بهطور مشابهی فرهام و لستر (2012) نیز با استفاده از پرسشنامۀ کوتاهی براساس VIA-IS دریافتند زنان نمرات بالاتری در مهربانی، عشق، قدرشناسی و سرزندگی و مردان نمرات بالاتری در بازاندیشی و دلیری دارند. پارک، پیترسون و سلیگمن (2004) به غیر از جنسیت، بین دیگر متغیرهای جمعیتشناختی و توانمندیهای شخصیتی رابطهای پیدا نکردند. علاوه بر پژوهشهای یادشده، پژوهشهای دیگری در حوزۀ فضائل و توانمندیهای شخصیتی صورت گرفتهاند. پژوهشهایی نظیر لینلی و همکاران (2007) و طبائیان، امیری و مولوی (1396) به همبستگی بالایی با سن برای توانمندیهای کنجکاوی، عشق به یادگیری، انصاف و برابری، خویشتنداری، بخشش و تعالی اشاره داشتهاند. پیترسون و سلیگمن (2003) تعدادی از شرکتکنندگان آمریکایی را بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 مقایسه کردند و نشان دادند قدرشناسی، امید، مهربانی، رهبری، عشق، معنویت و کار گروهی بهطور چشمگیری یک ماه پس از 11 سپتامبر افزایش یافت و این روند دو ماه بعد نیز ادامه داشت. توانمندیهای شخصیتی ممکن است بعد از چندین تروما مانند حملههای فیزیکی یا جسمی افزایش یابند (کوزنتینو و سلانو، 2012). سلیگمن، رشید و پارک (2006) دریافتند توانمندیهای شخصیتی امید، قدرشناسی و اعتمادبهنفس با افسردگی افراد در ارتباط است (گو، ژانگ و ژانگ، 2015) و خوداتکایی ارتباط قوی با خوشبینی و شادی دارد (پوزادسکی، استوکل، موسوندا و تسوروفلی، 2010). همچنین سه فضیلت (انسانیت، عدالت و تعالی) رابطۀ معناداری با بهزیستی روانشاختی و روابط بینفردی دارند (براون و همکاران، 2017).
در ایران نیز پژوهشهایی در حوزۀ فضایل و توانمندیهای شخصیتی انجام شدهاند که بهطور کلی در سه دسته جای میگیرند؛ دستهای از این پژوهشها رابطۀ توانمندیهای شخصیتی با عملکرد و ارتقای فردی، اجتماعی، علمی و شغلی را بررسی کردهاند (برای نمونه، مراجعه شود به نامداری و کلنی، 1393؛ کلنی، نامداری و عریضی، 1391؛ بیباک، بخشایش و برزگر بفرویی، 1395؛ قادری، کجباف و شکراللهی، 1396؛ کلنی، 1396؛ کلتی و همکاران، 1396 و حکیمی، طالعپسند و ساجدی، 1397). دستۀ دوم پژوهشهاییاند که ارتباط توانمندیها را با افزایش سلامت روان و کاهش افسردگی و بیماریهای مزمن نشان دادند (برای نمونه، مراجعه شود به نامداری، مولوی، ملکپور و کلانتری، 1389و خدابخش، خسروی و شاهنگیان، 1393) و درنهایت برخی از پژوهشها به اهمیت توانمندیهای شخصیتی در ارائۀ الگوهای مناسب برای سبک زندگی و تصحیح سیستم اخلاقی پرداختهاند (برای نمونه، مراجعه شود به نادری، پورشهریار و شکری، 1394 وکریمیزاده، شفیعآبادی و فرحبخش، 1395).
پژوهشهای درخور توجهی در گسترۀ عمر بر تغییرات شخصیت توجه داشتهاند (برای نمونه، مراجعه شود به مک کرا و همکاران، 1999؛ رابرتز و مروچک، 2008 و چوپیک و کیتایاما، 2018)؛ برای مثال، پژوهشی نشان داد مفاهیم انسانگرایی نظیر خودشکوفایی با سن همراه است و توانمندیهای شخصیتی نشاندهندۀ نوعی از صفاتاند که انتظار میرود بهمنزلۀ نتیجهای از فرایندهای خودشکوفایی تغییر کنند (اریکسون، 1959 و مزلو، 1970 به نقل از لینلی و همکاران، 2007). درواقع رویکرد اریکسون حاکی از آن است که توانمندیها یک خط سیر تحولی دارند و حل رضایت بخش تعارض یک مرحله به یک توانمندی شخصیتی منجر میشود و امکان ورود به مرحلۀ بعد ایجاد میشود. مزلو نیز همانند اریکسون، طرح جدیدی از فهرست فضایل و توانمندیها ارائه کرده است (پیترسون و سلیگمن، 2004/1395 ترجمۀ نامداری، آیتی، امساکی و موحد ابطحی). علاوه بر این، تفاوتهای جنسیتی بهعنوان نتیجهای از تعاملات بیولوژیکی و محیطی زنان و مردان را مستعد انجام نقشهای خاصی میکند. آیا زنان توانمندیهای شخصیتی مانند مهربانی و عشق را بیشتر پرورش میدهند زیرا ممکن است با نقش تکاملی و محیطیشان در پرورش نسل بعدی مرتبط باشد؟ یا مردان توانمندیهای شخصیتی مانند شجاعت و پشتکار را بیشتر دارا هستند زیرا ممکن است با نقش تکاملی و محیطی آنها برای شکارکردن، امرار معاش و حمایت از خانواده مرتبط باشد؟ (وود و ایگلی، 2002).
برخی پژوهشگران خارجی (برای نمونه، مراجعه شود به هاینز، کرام و راچ، 2017) و نیز پژوهشگران این پژوهش دریافتند ظاهراً در بیشتر پژوهشهای این حوزه، تفاوتهای مرتبط با سن و جنسیت، کمتر شایان توجه بودهاند؛ بنابراین در این پژوهش با رویکردی تحولی به تغییرات در فضائل و توانمندیهای شخصیتی درگذر زمان توجه، و در کنار آن به تفاوتهای جنسیتی نیز پرداخته شده است. این پژوهش بر آن است بداند روند تحولی توانمندیهای شخصیتی بزرگسالان به چه نحو است و آیا تفاوتهای جنسیتی مشاهدهشده در پژوهشهای پیشین، در این پژوهش تکرار میشوند و اینکه آیا روند تحولی توانمندیهای شخصیتی در زنان و مردان مشابه است.
روش
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: این پژوهش از نوع تحولی مقطعی و از دستۀ طرحهای علی مقایسهای بود. جامعۀ آماری آن شامل زنان و مردان 18 تا 60 ساله ساکن شهر اصفهان در سال 97-96 بود که تعداد 340 نفر از گروههای سنی 18 تا 59 سال به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. با توجه به مقطعیبودن نوع پژوهش و هدف بررسی تحولی، 4 گروه سنی با توجه به متغیرهای جمعیتشناختی جنسیت، تحصیلات، شغل و نظایر اینها برای حضور در این پژوهش تعیین شدند. براساس پژوهشهای آرنت (2000) بزرگسالی در حال پیدایش از اواخر نوجوانی تا دهۀ بیست زندگی و با تمرکز بر سن 18 تا 29سالگی است. با انتخاب این گروه سنی، گروههای بعدی به فاصله 10 سال و بهصورت 18 تا 29 ساله، 30 تا 39 ساله، 40 تا 49 ساله و 50 تا 59 ساله جایگذاری شدند. با توجه به اینکه گروه نمونه 18 تا 29 ساله شامل دانشجویان، شاغلان (ادارات دولتی و مراکز خصوصی) یا غیرشاغلان بودند، نمونهگیری از دانشگاهها (دانشگاه اصفهان)، کارکنان مراکز دولتی و خصوصی شهر اصفهان نظیر کارکنان دانشگاه اصفهان، کارکنان فرهنگسرای شهرداری باغ غدیر و مرکز تحقیقات فرهنگیان اصفهان و همچنین شرکتکنندگان در کلاسهای هنری، ورزشی، علمی یا قرآنی شهر اصفهان انجام شد. نمونه گروه 30 تا 39 ساله و 40 تا 49 ساله نیز از شاغلان یا غیرشاغلان مانند نمونۀ قبل انتخاب شدند. نمونۀ گروه 50 تا 59 ساله از میان بازنشستگان ادارات دولتی ازقبیل کانونهای بازنشستگی جهاد کشاورزی، کلاسهای قرآن و کلاسهای هنری بودند. بدین ترتیب در نمونۀ نهایی بهجز گروه 18 تا 29 ساله (100 نفر؛ 50 نفر مرد و 50 نفر زن)، در هر کدام از گروههای دیگر، 80 نفر (40 نفر مرد و 40 نفر زن) جای گرفتند.
ابزار سنجش: در این پژوهش از سیاهۀ توانمندیها و ارزشها در عمل (VIA-IS)[3] استفاده شد که پیترسون و سلیگمن در سال 2003 ارائه کردند. VIA-IS سیاهۀ خودسنجی و دارای240 عبارت است که 24 توانمندی مختلف شخصیتی را میسنجد که از شش فضیلت عمومی جهانی منتج شدهاند. در این پژوهش به دلیل طولانیبودن نسخۀ اصلی، از فرم کوتاهتر 120 سؤالی آن استفاده شد که هر توانمندی با 5 سؤال، سنجش میشود. سؤالات طبق طیف لیکرت از 1 (کاملاً برعکس من) تا 5 (کاملاً مثل من) نمرهگذاری میشوند. نامداری (1389)، این سیاهه را برای نخستین بار در ایران هنجاریابی و اعتباریابی کرده است. او برای بررسی روایی این آزمون از روایی سازه، روش تحلیل عوامل، روایی ملاکی از نوع همزمان و روایی تشخیصی و برای تعیین پایایی این آزمون از روش بازآزمایی و برای همسانی درونی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده کرد. در پژوهش او، پایایی زیرمقیاسهای آزمون به روش بازآزمایی بین 62/0 تا 86/0 و آلفای کرونباخ در دامنه 86/0 تا 96/0 به دست آمد. در این پژوهش نیز آلفای کرونباخ برای کل مقیاس، 97/0 و برای زیرمقیاسهای خرد، شجاعت، انسانیت، عدالت، خویشتنداری و تعالی بهترتیب 87/0، 82/082،0/، 83/0، 78/0 و 83/0 به دست آمد. علاوه بر ابزار یادشده، اطلاعات جمعیتشناختی شرکتکنندگان ازجمله شغل، میزان تحصیلات و وضعیت اقتصادی آنها جمعآوری شدند.
روش اجرا و تحلیل: قبل از اجرای پژوهش، برای کسب رضایت شرکتکنندگان، هدف از اجرای پژوهش برای شرکتکنندگان شفافسازی شد و با ارائۀ توضیحات کوتاهی دربارۀ آزمون و نحوۀ تکمیل، پرسشنامه در اختیار آنها گذاشته شد. به هنگام توزیع پرسشنامهها، به پاسخدهندگان تعهد داده شد اطلاعات جمعآوریشده صرفاً برای انجام این پژوهش استفاده میشوند و کاملاً محرمانه خواهند بود. پرسشنامههای جمعآوریشده بررسی شدند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها، برای بیان شاخصهای توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از تحلیل واریانس چندمتغیره، مقایسههای زوجی توکی و آزمون t مستقل با استفاده از نرمافزار آماری spss 22 استفاده شد.
یافتهها
از شاخصهای توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ...) و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمونهای تعقیبی توکی برای تحلیل دادههای حاصل از سیاهۀ پژوهشی استفاده شد. پیشفرض نرمالبودن توزیع نمرات گروههای نمونه در جامعه با توجه به اینکه تعداد اعضای هر گروه بیش از 40 نفر بود، با بررسی نمودار ستونی و آزمون کولموگروف اسمیرنوف برقرار بود (مولوی، 1395). علاوه بر این، پیشفرض همگنی واریانسها نیز با استفاده از آزمون لوین برای تحلیل واریانس چندمتغیره، بررسی و تأیید شد. میانگین و انحراف معیار توانمندیهای شخصیتی به تفکیک گروه سنی و جنسیت و درکل گروه نمونه در جدول 1 آورده شده است.
جدول 1. میانگین و (انحراف معیار) توانمندیهای شخصیتی به تفکیک گروه سنی و جنسیت
شاخصها
متغیرها |
میانگین و (انحراف معیار ) 29-18 |
میانگین و (انحراف معیار) 39-30 |
میانگین و (انحراف معیار) 49-40 |
میانگین و ( انحراف معیار) 59-50 |
میانگین و (انحراف معیار) کل گروه نمونه
|
|||||||
مردان |
زنان |
مردان |
زنان |
مردان |
زنان |
مردان |
زنان |
29-18 |
39-30 |
49-40 |
59-50 |
|
خلاقیت |
(1/3) 8/10 |
(2/3) 5/11 |
(3/3) 3/11 |
(4) 2/12 |
(7/2) 3/10 |
(6/2) 1/10 |
(8/2) 2/10 |
(1/3) 4/10 |
(1/3) 22/11 |
(7/3) 7/11 |
(6/2) 7/10 |
(9/2) 3/10 |
دلیری |
(7/2)2/11 |
(7/2) 3/12 |
(9/2) 5/11 |
(4) 7/12 |
(3) 6/10 |
(2/3) 4/12 |
(4/3) 9/11 |
(9/2) 12 |
(7/2) 7/11 |
(5/3) 1/12 |
(2/3) 5/11 |
(1/3) 12 |
پشتکار |
(9/3) 8/10 |
(6/3) 1/11 |
(1/4) 5/11 |
(3/4) 2/12 |
(3) 9 |
(3) 7/10 |
(5/2) 9 |
(1/3) 2/12 |
(7/3) 9/10 |
(2/4) 8/11 |
(1/3) 9/9 |
(9/2) 6/9 |
صداقت |
(7/2) 1/9 |
(2/2) 8/8 |
(5/3) 9/9 |
(9/2) 10 |
(7/2) 6/8 |
(7/2) 1/10 |
(6/2) 4/8 |
(2/3) 9/8 |
(5/2) 9/8 |
(2/3) 10 |
(8/2) 3/9 |
(9/2) 7/8 |
خود تنظیمی |
(2/3) 7/11 |
(8/2) 6/11 |
(3) 2/11 |
(5/3) 7/12 |
(9/2) 9/10 |
(6/2) 3/11 |
(3/2) 8/9 |
(9/2) 8/10 |
(2/3) 6/11 |
(4/3) 9/11 |
(8/2) 1/11 |
(6/2) 3/10 |
امید |
(6/3) 1/11 |
(7/3)5/11 |
(4) 7/11 |
(7/3) 12 |
(3/3) 5/10 |
(7/2) 3/11 |
(4/2) 3/9 |
(4/3) 6/10 |
(7/3) 3/11 |
(8/3) 9/11 |
(3) 9/10 |
(3) 9/9 |
شاخصها
متغیرها |
میانگین و (انحراف معیار ) 29-18 |
میانگین و (انحراف معیار) 39-30 |
میانگین و (انحراف معیار) 49-40 |
میانگین و ( انحراف معیار) 59-50 |
میانگین و (انحراف معیار) کل گروه نمونه
|
|||||||
مردان |
زنان |
مردان |
زنان |
مردان |
|
مردان |
زنان |
مردان |
زنان |
مردان |
|
|
معنویت |
(9/3) 4/11 |
(6/3) 1/11 |
(3/3) 8/10 |
(6/3) 8/11 |
(2/4) 1/10 |
(9/2) 7/10 |
(3/3) 6/9 |
(3) 4/10 |
(8/3) 2/11 |
(4/3) 3/11 |
(6/3) 4/10 |
(2/3) 10 |
هوش جتماعی |
(8/2) 4/10 |
(9/2) 3/11 |
(2/3) 5/11 |
(5/3) 6/11 |
(6/2) 5/10 |
(5/2) 9/10 |
(3/2) 7/9 |
(4/2) 6/10 |
(9/2) 9/10 |
(9/3) 5/11 |
(5/2) 7/10 |
(4/2) 1/10 |
مهربانی |
(9/2) 2/9 |
(8/2) 5/8 |
(4/3)1/10 |
(5/3)2/9 |
(3/2) 9/8 |
(8/2) 9/9 |
(3/2) 5/8 |
(7/2) 8/8 |
(9/2)8/9 |
(5/3) 7/9 |
(6/2) 4/9 |
(5/2) 6/8 |
عشق |
(4/3) 8/10 |
(6/3) 10 |
(7/3) 9/10 |
(4/3) 5/10 |
(9/2) 6/9 |
(8/2) 1/11 |
(7/2) 10 |
(7/2) 10 |
(5/3) 6/10 |
(5/3) 7/10 |
(9/2) 4/10 |
(7/2) 10 |
رهبری |
(1/3) 8/11 |
(6/2) 12 |
(4/3) 9/11 |
(1/3) 12 |
(1/3) 4/11 |
(6/2) 5/11 |
(2/3) 8/11 |
(2/3) 3/11 |
(8/2) 9/11 |
(2/3) 9/11 |
(9/2) 4/11 |
(2/3) 5/11 |
بخشش |
(9/3) 5/10 |
(5/3) 5/11 |
(4) 4/11 |
(7/3) 2/11 |
(2/3) 10 |
(1/3) 8/11 |
(7/2) 2/10 |
(4/3) 6/10 |
(7/3) 5/11 |
(8/3) 3/11 |
(3/3) 9/10 |
(1/3) 4/10 |
کنجکاوی |
(3/31) 11 |
(1/3) 9/11 |
(5/3) 7/11 |
(04)7/12 |
(9/2) 6/10 |
(9/2) 7/11 |
(5/2) 9/10 |
(4/3)3/11 |
(2/3) 4/11 |
(7/3) 2/12 |
(3) 1/11 |
(3) 1/11 |
عشق یادگیری |
(6/3) 1/12 |
(3) 4/12 |
(5/3) 8/12 |
(6/3) 1/13 |
(9/2) 12 |
(4/2) 5/12 |
(1/3) 11 |
(3/3) 8/11 |
(3/3) 2/12 |
(6/3) 9/12 |
(7/2) 3/12 |
(2/3) 4/11 |
انصاف |
(1/3) 2/11 |
(2/3) 4/11 |
(7/3) 3/11 |
(1/3) 7/10 |
(1/3) 4/10 |
(4/2) 1/11 |
(4/2) 3/10 |
(7/2) 6/9 |
(1/3) 3/11 |
(4/3) 1/11 |
(8/2) 7/10 |
(6/2) 9/9 |
آیندهنگری |
(7/2)1/10 |
(3/3) 9/11 |
(1/4) 3/11 |
(3/3) 9/12 |
(6/2) 9/10 |
(6/3) 9/11 |
(5/2) 4/9 |
(6/3) 5/10 |
(1/3) 11 |
(8/3) 1/12 |
(1/3) 4/11 |
(1/3) 9/9 |
درک زیبایی |
(3/3) 5/10 |
(5/2) 3/10 |
(8/2) 6/10 |
(1/3) 5/10 |
(6/2) 4/10 |
(8/3) 1/11 |
(4/2) 8/9 |
(5/3) 8/9 |
(9/2) 6/10 |
(9/2) 6/10 |
(7/2) 8/10 |
(3) 8/9 |
قدرشناسی |
(7/3) 7/10 |
(9/2) 5/11 |
(7/3) 6/11 |
(1/3) 2/11 |
(1/3) 8/9 |
(1/2) 9/10 |
(8/2) 4/9 |
(6/2)1/9 |
(3/3) 1/11 |
(4/3) 4/11 |
(7/2) 4/10 |
(7/2) 2/9 |
تواضع |
(1/3) 4/11 |
(1/3) 9/11 |
(6/3) 2/12 |
(3) 1/12 |
(9/2) 11 |
(2/2) 1/12 |
(4/2) 3/10 |
(6/2) 6/10 |
(1/3) 6/11 |
(3/3) 1/12 |
(6/2) 5/11 |
(7/2) 2/9 |
شوخطبعی |
(6/3) 3/10 |
(8/4) 3/11 |
(7/3) 4/11 |
(8/3) 7/11 |
(5/2) 5/10 |
(3) 6/11 |
(7/3) 7/11 |
(5/3) 9/10 |
(8/3) 8/10 |
(7/3) 6/11 |
(8/2) 1/11 |
(6/3) 3/11 |
شهروندی |
(4/3) 7/10 |
(1/4) 3/11 |
(9/3) 4/11 |
(1/3) 11 |
(7/3) 5/10 |
(7/2) 2/11 |
(1/2) 8/9 |
(1/3) 5/9 |
(2/3) 11 |
(5/3) 2/11 |
(3/3) 8/10 |
(7/2) 6/9 |
سرزندگی |
(2/3) 9/10 |
(2/3) 8/11 |
(9/3) 1/12 |
(3/4) 1/12 |
(2/3) 4/10 |
(3) 6/11 |
(3) 4/10 |
(9/2) 7/10 |
(4/3) 3/11 |
(4) 1/12 |
(2/3) 11 |
(9/2) 5/10 |
ژرفنگری |
(4/3) 2/11 |
(1/3) 12 |
(1/3) 2/12 |
(8/3) 4/13 |
(6/2) 5/11 |
(9/2) 1/12 |
(7/2) 3/11 |
(9/2) 6/11 |
(/33) 6/11 |
(5/3) 8/12 |
(7/2) 8/11 |
(7/2) 4/11 |
قضاوت |
(7/2) 8/9 |
(3/3) 4/11 |
(9/3) 1/11 |
(6/3)5/12 |
(6/2) 2/10 |
(7/2) 11 |
(5/2) 10 |
(9/3) 11 |
(1/3) 6/10 |
(8/3) 8/11 |
(7/2) 6/11 |
(2/3) 5/10 |
بهمنظور بررسی سؤالات مدنظر پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره برای بررسی تغییرات توانمندیهای شخصیتی در گروههای سنی در جدول 2 ارائه شدهاند.
جدول 2. نتایج تحلیل واریانس تأثیر گروههای سنی بر ابعاد توانمندیهای شخصیتی
متغیرها شاخصها |
مجموع مجذورات |
درجۀ آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری |
مجذور اتا |
خلاقیت |
67/94 |
3 |
55/31 |
17/3 |
024/0 |
028/0 |
دلیری |
67/17 |
3 |
88/5 |
58/0 |
629/0 |
005/0 |
پشتکار |
77/261 |
3 |
25/87 |
81/6 |
0001/0 |
058/0 |
صداقت |
56/73 |
3 |
52/24 |
81/6 |
033/0 |
026/0 |
خودتنظیمی |
83/122 |
3 |
94/40 |
95/2 |
005/0 |
038/0 |
امید |
77/161 |
3 |
92/53 |
40/4 |
005/0 |
038/0 |
معنویت |
56/103 |
3 |
52/34 |
70/2 |
046/0 |
024/0 |
هوش اجتماعی |
66/78 |
3 |
22/26 |
17/3 |
024/0 |
028/0 |
مهربانی |
12/55 |
3 |
37/18 |
13/2 |
096/0 |
019/0 |
عشق |
19/19 |
3 |
39/6 |
60/0 |
614/0 |
005/0 |
رهبری |
98/14 |
3 |
99/4 |
52/0 |
664/0 |
005/0 |
بخشش |
83/61 |
3 |
61/20 |
62/1 |
177/0 |
015/0 |
کنجکاوی |
70/58 |
3 |
57/19 |
81/1 |
144/0 |
016/0 |
عشق به یادگیری |
45/95 |
3 |
81/31 |
98/2 |
031/0 |
026/0 |
انصاف |
18/84 |
3 |
06/28 |
02/3 |
030/0 |
026/0 |
آیندهنگری |
21/190 |
3 |
40/63 |
68/5 |
001/0 |
049/0 |
درک زیبایی |
31/35 |
3 |
77/11 |
36/1 |
055/0 |
012/0 |
شکر |
16/224 |
3 |
72/74 |
69/7 |
0001/0 |
065/0 |
تواضع |
16/224 |
3 |
64/38 |
46/4 |
004/0 |
039/0 |
شوخطبعی |
04/28 |
3 |
34/9 |
72/0 |
53/0 |
006/0 |
شهروندی |
46/111 |
3 |
15/37 |
54/3 |
015/0 |
031/0 |
سرزندگی |
83/99 |
3 |
27/33 |
78/2 |
041/0 |
024/0 |
ژرفنگری |
97/88 |
3 |
65/29 |
00/3 |
031/0 |
026/0 |
قضاوت |
70/92 |
3 |
90/30 |
87/2 |
037/0 |
025/0 |
با توجه به جدول 2، نمرات خلاقیت، پشتکار، صداقت، خودتنظیمی، امید، معنویت، هوش اجتماعی، عشق به یادگیری، انصاف و برابری، آیندهنگری، درک زیبایی، قدرشناسی، تواضع، شهروندی، سرزندگی، روشنبینی و قضاوت در چهار گروه بهصورت معناداری در سطح 05/0 P< متفاوت بود. به عبارتی میانگین نمرههای این توانمندیها با افزایش سن تغییر معناداری پیدا کرده است.
بهمنظور بررسی بیشتر و تعیین اینکه تفاوتهای معنادار دقیقاً در بین کدام گروههای سنی بروز کرده است، از مقایسههای زوجی استفاده شد. نتایج آزمون مقایسههای زوجی توکی در جدول 3 آورده شدهاند. درخور ذکر است با توجه به حجم اطلاعات، مقایسههای دارای تفاوت معنیدار در جدول 3 ارائه شدهاند.
جدول 3. مقایسههای زوجی توکی گروههای سنی بر توانمندیهای شخصیتی
متغیر وابسته |
گروه مبنا |
گروه مقایسهشده |
تفاوت میانگین |
سطح معناداری |
خلاقیت |
39-30 |
59-50 |
45/1 |
02/0 |
پشتکار
|
29-18 |
59-50 |
35/1 |
05/0 |
39-30
|
49-40 |
98/1 |
003/0 |
|
59-50 |
26/2 |
0001/0 |
||
صداقت |
39-30 |
59-50 |
23/1 |
032/0 |
خودتنظیمی |
29-18 |
59-50 |
31/1 |
024/0 |
39-30 |
59-50 |
62/1 |
005/0 |
|
امید |
29-18 |
59-50 |
38/1 |
044/0 |
39-30 |
59-50 |
93/1 |
003/0 |
|
هوش اجتماعی |
39-30 |
59-50 |
39/1 |
013/0 |
عشق به یادگیری |
39-30 |
59-50 |
54/1 |
016/0 |
انصاف و برابری |
29-18 |
59-50 |
34/1 |
019/0 |
آیندهنگری |
39-30 |
59-50 |
13/2 |
0001/0 |
49-40 |
59-50 |
42/1 |
038/0 |
|
قدرشناسی |
29-18 |
59-50 |
85/1 |
001/0 |
39-30 |
59-50 |
14/2 |
0001/0 |
|
تواضع و فروتنی |
29-18 |
59-50 |
15/1 |
049/0 |
39-30 |
59-50 |
65/1 |
002/0 |
|
شهروندی |
29-18 |
59-50 |
31/1 |
037/0 |
39-30 |
59-50 |
51/1 |
018/0 |
|
سرزندگی |
39-30 |
59-50 |
52/1 |
028/0 |
ژرفنگری |
29-18 |
39-30 |
23/1- |
049/0 |
39-30 |
59-50 |
30/1 |
045/0 |
|
شوخطبعی |
29-18 |
59-50 |
52/0- |
037/0 |
39-30 |
59-50 |
22/0 |
018/0 |
با توجه به جدول 3، نتایج نشان دادند توانمندیهای خلاقیت، پشتکار، خودتنظیمی، امید، هوش اجتماعی، عشق به یادگیری، آیندهنگری، تواضع، شهروندی، سرزندگی، ژرفنگری، شوخطبعی و قدرشناسی در گروه سنی 30 تا 39 با 50 تا 59 ساله، تفاوت معناداری در سطح 05/0 P< دارد. صداقت و انصاف و برابری در گروه سنی 18 تا 29 ساله با 50 تا 59 ساله بهطور معناداری در سطح 05/0 P< متفاوت بود. بهمنظور نمایش بهتر روند تحولی توانمندیهای شخصیتی در
چهار گروه سنی، میانگین نمرات شرکتکنندگان در سه نمودار در پیوست نشان داده شده است.
بهمنظور بررسی تفاوت نمرات توانمندیهای شخصیتی بین زنان و مردانِ این پژوهش، ابتدا آزمون t مستقل به تفکیک در چهار گروه سنی انجام شد، سپس این آزمون در کل گروه نمونه گرفته شد. نتایج این آزمون در جدول 4 آورده شدهاند.
جدول 4. نتایج آزمون t مستقل توانمندیهای شخصیتی زنان و مردان در گروههای سنی و کل نمونه
گروهها |
مؤلفهها |
درجه آزادی |
sig |
تفاوت میانگین |
29-18 |
دلیری |
98 |
056/0 |
06/1 |
آیندهنگری |
98 |
004/0 |
82/1- |
|
قضاوت |
98 |
01/0 |
60/1- |
|
39-30 |
خودتنظیمی |
98 |
056/0 |
06/1- |
49-40 |
دلیری |
78 |
01/0 |
80/1- |
پشتکار |
78 |
01/0 |
70/1- |
|
صداقت |
78 |
01/0 |
70/1- |
|
عشق |
78/0 |
02/0 |
45/1- |
|
بخشش |
78/0 |
01/0 |
77/1- |
|
کل گروه نمونه |
دلیری |
338 |
01/0 |
03/1- |
پشتکار |
338 |
01/0 |
92/0- |
|
آیندهنگری |
338 |
0001/0 |
36/1- |
|
ژرف نگری |
338 |
04/0 |
70/0- |
|
قضاوت |
337 |
001/0 |
19/1- |
با توجه به جدول 4، نمرات زنان و مردان در مؤلفههای دلیری، آیندهنگری و قضاوت در گروه سنی 18تا 29 ساله و خودتنظیمی در گروه سنی 30 تا 39 ساله و صداقت، پشتکار، بخشش، عشق و دلیری در گروه سنی 40 تا 49 ساله متفاوت بود و این تفاوت در سطح 05/0 P< معنادار بود. در کل گروه نمونه بین دو جنس در دلیری، پشتکار، آیندهنگری، ژرفنگری و قضاوت، تفاوت معناداری در سطح 05/0 P< وجود داشت.
بحث
روند تحولی توانمندیهای هوش اجتماعی، خلاقیت، پشتکار، عشق به یادگیری، آیندهنگری، سرزندگی از گروه سنی اول (18 تا 29 ساله) نسبت به گروه دوم و سوم (40 تا 49 ساله و 50 تا 59 ساله) افزایش داشته است: جوانان طبق مرحلۀ پیشرفت (اواخر نوجوانی یا فاصلۀ بین اوایل دهۀ سوم تا اوایل دهۀ چهارم زندگی)، دیگر اطلاعات و مهارتها را با انگیزۀ شخصی فرا نمیگیرند، بلکه از آنچه میدانند برای دنبالکردن اهدافی مانند اهداف شغلی و خانوادگی سود میجویند. این در حالی است که در مرحلۀ مسئولیتپذیری (اواخر دهۀ چهارم تا اوایل دهۀ هفتم زندگی)، افراد میانسال ذهن خود را برای حلکردن مشکلات و مسائل عملی مرتبط با مسئولیتهایشان در قبال سایرین، ازجمله خانواده و کارمندانشان به کار میگیرند (شای 1977 و 1978؛ شای و ویلیس، 2007 به نقل از عرب قهستانی و همکاران، 1395). پس شاید بتوان گفت جوانان به علت اهدافی که برای خود تعیین کردهاند، نسبت به میانسالان، در توانمندیهای هوش اجتماعی، خلاقیت، پشتکار، عشق به یادگیری، آیندهنگری، سرزندگی در بزرگسالی در حال پیدایش، افزایش نشان میدهند.
روند تحولی توانمندی شهروندی، قدرشناسی، انصاف و برابری، تواضع، شوخطبعی از گروه سنی اول (18 تا 29 ساله) به سمت گروه چهارم (50 تا 59 ساله) کاهشی بود: انسان، موجودی هدفمند، همواره در پی ارزیابی از وضعیت زندگی خود برای تحقق اهداف و آرزوهایش است؛ البته سطح اهداف و آرزو در شرایطی ریشه دارد که فرد در کنش متقابل با دیگران و وضعیت موجود به دست میآورد. رضایت افراد با توسعۀ اجتماعی و اقتصادی همخوانی و همبستگی زیادی دارد (سجودی و همکاران، 1394). این در حالی است که در جوامع در حال توسعه، ازجمله ایران، به علت شدت نابرابری اجتماعیاقتصادی فعلی، امکان رشد اقتصادی مستمر عملاً وجود ندارد یا درصد کمی از اعضای جامعه امکان فعالیتهای اقتصادی مستمر را دارند؛ درنتیجه امکان بروز نارضایتی بیشتر فراهم میآید. شاید بتوان گفت با توجه به اینکه دورۀ میانسالی دورۀ ارزیابی مجدد است و فرد میانسال در حال مقایسۀ زمان حال با گذشته است، این نابرابریهای اقتصادیاجتماعی و نارضایتی از زندگی باعث کاهش توانمندیهای مثل امید و قدرشناسی میشود.
نتایج نشان دادند روند تحول امید در گروه سنی اول (18 تا 29 ساله) و دوم (30 تا 39 ساله)، افزایشی و در اواخر میانسالی، کاهشی است:میتوان استدلال کرد چون امید عامل مهمی در انگیزه، تحرک و رشد بزرگسالان جوان در طول زندگیشان است، در بزرگسالی در حال پیدایش، شیب افزایشی دارد. کاهش امید در میانسالی با مرحلۀ کمالیابی در برابر نومیدی اریکسون تبیینپذیر است. در این دوره، انسان در پایان عمر به گذشتۀ خود نگاهی میافکند و از موفقیتها و نیکوکاریهایش، شادمان و از ناکامیهایش دلآزرده میشود (برک، 2007/1384، ترجمۀ سیدمحمدی).
نتایج نشان دادند خودتنظیمی در گروه سنی اول و دوم (18 تا 29 و 30 تا 39 ساله) با افزایش سن بیشتر شده است؛ ولی به سمت گروه چهارم (50 تا 59 ساله) کاهش یافته است: با توجه به یافتههای عرب قهستانی و همکاران (1395)، وقتی از افراد بزرگسال با سنین مختلف خواسته شد به مدت یک هفته حالات هیجانی خود را در طول روز گزارش کنند، فراوانی احساسات منفی در دوران میانسالی کاهش یافت. افزون بر این، هیجانها پیچیدهتر یا تلخ و شیرین نیز شدند. ظاهراً افراد در میانسالی یاد میگیرند مسائل پیشآمده را بپذیرند. سن و تجربه بهطور جدانشدنی درهمتنیده است و با توجه به نقش مهم تجربه و دانش در تنظیم احساسات، پیری با پختگی یا بلوغ هیجانی همراه است؛ بنابراین با افزایش سن، افراد خودتنظیمی هیجانی بیشتر و تجربۀ هیجانی مثبتتری را نشان میدهند (کارستنسن و همکاران، 2000). پس شاید بتوان گفت کاهش خودتنظیمی در میانسالی به این دلیل است که پختگی یا بلوغ هیجانی که خودتنظیمی هم وجهی از آن است، با بالارفتن سن افزایش مییابد و به شکل مهارت در میآید؛ به همین دلیل است که به نظر میرسد با افزایش سن، کاهش مییابد؛ ولی درحقیقت چون فرد در آن ماهر شده است به تلاش زیاد نیاز ندارد.
نتایج نشان دادند فضیلت تعالی (توانمندی ژرفنگری) از گروه سنی دوم (30 تا 39 ساله) به سمت گروه سنی چهارم (50 تا 59 ساله) کاهش یافته است: یونگ معتقد است تغییرات عمدهای در شخصیت در محدوده 35 و 40 سالگی رخ میدهد و گرایشی فطری به سمت فردبودن یعنی تحقق کامل خود وجود دارد. زمانی که ساختارهای روان، فردیت یافتند، مرحلۀ بعدی یعنی حرکت بهسوی تعالی رخ میدهد (طبائیان و همکاران، 1396)؛ البته به نظر میرسد این بدان معنا نیست که حتماً در میانسالی پدیدۀ تعالی معنوی، رخ میدهد یا در سنین پایینتر امکان دستیابی به سطوح بالای تعالی معنوی وجود ندارد، بلکه نشان میدهد گرایش اساسی در تمام انسانها در جهت تعالی جستن در زندگی وجود دارد (سفیری و کلانی، 1395). پس شاید بتوان گفت تا زمانی که در تمام سنین تمایل به سمت تعالی وجود داشته باشد، این فضیلت (توانمندی ژرفنگری) به وجود میآید.
توانمندی (قضاوت یا تفکر انتقادی) در گروههای سنی 18 تا 29 ساله، 30 تا 39 ساله و 40 تا 49 ساله تفاوت جنسیتی نشان داد. ویژگی تفکر انتقادی، توانایی فکرکردن به موضوعات و آزمودن آنها بهصورت همهجانبه است (پیترسون و سلیگمن، 2004). مشابه لینلی و همکاران (2007) و پیترسون و سلیگمن (2004) نمرات زنان در توانمندی قضاوت، بالاتر از مردان بود که شاید بتوان گفت زنان به دلیل توانایی در جزئینگری و بررسی مسائل از جوانب مختلف (جهانشاهی و ابراهیمی قوام، 1385) امکان تفکر انتقادی بیشتری دارند.
توانمندی خودتنظیمی، بخشش و آیندهنگری بهترتیب بین زنان و مردان 30تا 39 ساله، 40 تا 49 ساله و 18 تا 29ساله متفاوت بود: مشابه لینلی و همکاران (2007) و کاریس و کریگد (2012) نمرات زنان در هر سه توانمندی بالاتر از مردان بود. زنان بیشتر نگران روابط خودند و کمتر تمایلی به بروز هیجانات بیثباتکننده دارند (تایمرز و همکاران، 1998). شاید اهمیت رابطه در نظر زنان باعث تفاوت در خودتنظیمی آنها نسبت به مردان شده باشد. در تبیین توانمندی بخشش نیز حس همدلی بیشتر و مذهبیتربودن زنان (قائم مقامی و همکاران، 2011)، توانایی بالاتری در تشخیص افکار و احساسات دیگران و بخشش بیشتر را به آنها میدهد. در تبیین توانمندی آیندهنگری میتوان اینگونه استدلال داشت که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران، نرخ دستمزد و درآمد برای زنان کمتر از مردان است و دسترسی به شغل، بهویژه مشاغل خوب و انتخاب شغل برای زنان، بسیار محدودتر است (رحمانزاده، 1381). پس شاید بتوان گفت دلیل افزایش آیندهنگری در زنان نسبت به مردان، بیشتر به دلیل حمایت اقتصادی ضعیف و ناایمنی اجتماعی است که در جامعه نسبت به زنان وجود دارد.
یافتهها نشان دادند توانمندی عشق در زنان و مردان گروه سنی سوم (40 تا 49 ساله) متفاوت بود: مشابه پیترسون و سلیگمن (2004)، پارک و همکاران (2004) و فرهام و لستر (2012) نمرۀ زنان در توانمندی عشق، بالاتر از مردان بود. عشق فرایندی است که زوجها به وجود میآورند. تا زمانی که زوجها هر دو خود را متعهد به ادامۀ رابطه بدانند و دارای این اعتقاد باشند که عشق انتخابشدۀ خودشان است، رابطۀ عاشقانه ادامه خواهد یافت. عشق حالتی روانشناختی است که دارای سه جزء شوریدگی، صمیمیت و تصمیم - تعهد است. استرنبرگ و بارنس (1985) معتقدند این اجزا در همۀ روابط عاشقانه بهطور مساوی وجود ندارد و موفقیت در عشقورزی به توانایی افراد در تغییر هماهنگ اجزا بستگی دارد. نتیجۀ پژوهشها نشان میدهند زنان در شوریدگی، صمیمت و تعهد، نمرات بالاتری نسبت به مردان دارند و بهطور کلی عشقورزی در زنان در مقایسه با مردان از ثبات بیشتری برخوردار است (فرحبخش و شفیعآبادی، 1385). پس شاید بتوان گفت دلیل افزایش عشق در زنان نسبت به مردان این است که برای زنان سعی در حفظ زندگی زناشویی نسبت به مردان مهمتر است.
توانمندی پشتکار، دلیری و صداقت (فضیلت شجاعت) بهترتیب در زنان و مردان (40 تا 49 ساله) متفاوت بود: مشابه کراسن و گنزی (2009) میانگین این توانمندیها در زنان، بیشتر از مردان بود. طی چند دهۀ گذشته، جامعۀ زنان تحولاتی را از سر گذرانده است. با افزایش آگاهی و گسترش آموزش عالی، آنان توانمندیهای خود را ارتقا دادهاند و دیگر در حاشیۀ مناسبات سیاسیاجتماعی نیستند و خواهان موقعیتهای بهتری در جامعهاند (رضوی الهاشم، 1388). پس زنان برای افزایش مشارکت خود در جامعه نیازمند پشتکار، جسارت و دلیری در رسیدن به اهدافاند. مشابه نتایج پژوهشی نظیر کراسن و گنزی (2009)، زنان در توانمندی صداقت، نمرات بالاتری نسبت به مردان نشان دادند. در تبیین این یافته اشاره میشود زنان نسبت به مردان از نوعدوستی، ریسکپذیری و رقابتطلبی کمتری برخوردارند (دربر و یوهانسون، 2008). پس شاید بتوان گفت مردان بهدلیل رقابتطلبی بیشتر و کسب منافع کمتر، صداقت نشان میدهند.
در پایان شایان ذکر است این پژوهش نیز مانند هر پژوهشی دارای محدودیتهایی بوده است؛ ازجمله اینکه در این پژوهش برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ خودگزارشی استفاده شد که محدودیتهای خاص خود را دارد. علاوه بر این، با توجه به اجراشدن این پژوهش روی افراد 18 تا 60 ساله شهر اصفهان، تعمیم نتایج آن به سایر جوامع آماری، به دلیل متفاوتبودن شرایط میباید با رعایت جوانب احتیاط صورت پذیرد. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی مطالعات مشابهی دربارۀ جمعیتهای آماری متفاوت صورت گیرد تا نتایج، قابلیت تعمیمپذیری بیشتری داشته باشند و با نتایج این پژوهش مقایسه شوند. علاوه بر این، نقش متغیرهای میانجی مانند عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و سایر متغیرهای روانشناختی بر توانمندیهای شخصیتی زنان و مردان بررسی شود.