Comparison of Forgiveness and Religious Commitment in Couples on the on the Brink of Divorce and Normal Couples

Authors

1 Associate professor of psychology, Faculty of Literature and Humanities, University of Guilan, Rasht, Iran. mousavi180@yahoo.com

2 Assistant professor of psychology, Faculty of Literature and Humanities, University of Guilan, Rasht, Iran. Rezaei_Psy@hotmail.com

3 Assistant professor of counseling, Faculty of Literature and Humanities, University of Guilan, Rasht, Iran

4 MA in rehabilitation counseling, Islamic Azad University, Rasht Branch, Rasht, Iran.

Abstract

The rising rate of divorce in Iranian society is disconcerting. This study aimed at comparing religious commitment and forgiveness in couples on the rink of divorce and normal couples. The research method is descriptive and causal-comparative. To select the group of couples on the brink of divorce, firstly, the researcher referred to counseling units of the courts and law offices of various cities of the Guilan province. The cases of the couples who were qualified to enter the study were reviewed and of these cases 173 were selected based on availability. Then, 143 normal couples referring to the courts and offices of lawyers which the cause of their resort is nothing but the completions of the divorce case were selected through purposive sampling. They responded to Glock and Stark's Religious Commitment questionnaire, and Ray and et al Forgiveness scale. Obtained data were analyzed by Pearson Chi-squares, independent t-test, multivariate analysis of variance. The results showed that the mean of forgiveness and religious Commitment in couples on the brink of divorce and normal couples significantly different, that is, couples on the brink of divorce have less level of forgiveness than normal couples and in terms of faithfulness and ritual religious commitment, they scored less scores than normal couples. The remarkable difference between the two groups has important marital therapy implications for implementation of forgiveness-oriented intervention and also promotion of religious beliefs and ritual among couples in order to maintain and strengthen the marriage contract.

Keywords


مقدمه

پیغمبر اسلام(ص) می‌فرماید: هیچ‌چیز نزد خداوند محبوب‌تر از ازدواج نیست. همچنین حضرت علی(ع) نیز می‌فرماید: ازدواج کنید که همانا سنت رسول خدا است که همواره می‌فرمود: هرکس دوست دارد از سنت من تبعیت کند، همانا ازدواج‌کردن از سنت من است (مظاهری، 1384). ازدواج یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین روابط انسانی تعریف شده است؛ زیرا ساختار اولیه برای ایجاد روابط خانوادگی و پرورش نسل بعد را فراهم می‌کند. افراد وقتی ازدواج می‌کنند شادتر و سالم‌ترند؛ اما آمارها نشان می‌دهند رضایت زناشویی به‌راحتی به دست نمی‌آید (روزن-گراندون و همکاران، 2004، به نقل از فلورز، 2008).

با انتظارات زیادی که افراد از ازدواج دارند، احتمالاً جای تعجب نیست اگر خیلی از افراد دریابند که روابطشان این انتظارات را برآورده نمی‌کند. تقریباً همۀ زوج‌هایی که ازدواج می‌کنند در ابتدای ارتباطشان سطح زیادی از رضایت زناشویی را گزارش می‌کنند. با‌ وجود این، رضایت از رابطه در طی زمان و در میان خیلی از زوج‌ها کاهش می‌یابد (برادبری، 1998، به نقل از ‌هالفورد 2003/1387 ترجمۀ تبریزی، کاردانی و جعفری). سعادت و سلامت خانواده به وجود ارتباطات سالم و بالنده زوج‌ها بستگی دارد و چنانچه پایۀ خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد، پیامد منفی آن، انواع مشکلات جسمانی و روانی است (خواجه رسولی، 1388). امروزه میزان زیادی از نابهنجار‌های روانشناختی و مشکلات بهداشت روانی ناشی از ارتباط‌های مختل، تعارض‌ها و کشمکش‌های درون خانواده و ناتوانی در حل مسائل خانوادگی است (خمسه، 1387).

معتبرترین شاخص آشفتگی زناشویی، طلاق است (‌هالفورد 2003/1387 ترجمۀ تبریزی، کاردانی و جعفری). در خانوادۀ ‌ایرانی نیز در چند دهۀ اخیر به نظر می‌رسد با جابه‌جایی نقش و گاه با اغتشاش نقش مواجهیم. خانواده‌ها بیشتر به هسته‌ای‌بودن تمایل دارند، بدون اینکه مکانیزم‌های لازم بر‌ای زندگی مستقل را کسب کرده باشند. نابرخوداری از مهارت‌های لازم به مشکلات و درنتیجه طلاق می‌شود (عامری، 1382). نکتۀ بسیار مهم و کلیدی این است که تقریباً تمام زوج‌هایی که ازدواج می‌کنند با مشکلات زناشویی و خانوادگی مواجه می‌شوند؛ اما سرنوشت همۀ ‌این ازدواج‌ها به طلاق منتهی نمی‌شود. زیرا همۀ زوج‌ها به یک شکل با مشکلات مواجه نمی‌شوند و با توجه به مهارت‌ها و سبک‌های مقابله‌ای و توانمندی‌های خود با مشکلات مواجه می‌شوند. ‌یکی از مهارت‌هایی که به نظر می‌رسد در کاهش تعارضات زناشویی و پیشگیری از تشدید مشکلات مؤثر باشد، بخشایشگری[1] است.

براساس متون روان درمانگری، بخشایشگری به احیای روابط کمک می‌کند، تلخی و خشم را از بین می‌برد و به شفای جراحت‌های عاطفی درونی می‌انجامد. همچنین بخشایشگری به دوام زندگی زناشویی و افزایش رضایت زناشویی می‌انجامد (فینچمن، پالیاری و رگالیا، 2002). بخشایشگری رابطه‌ای منفی با آغاز فرآیند طلاق دارد (یارنوز‌یابن، 2009). فینچمن، ‌هال و بیچ (2006) بیان کردند بخشایشگری راهبردی عالی برای حفظ رابطۀ زناشویی است؛ زیرا به تقلیل ادراکات منفی دربارۀ دیگری کمک می‌کند و توان حل تعارض زوج‌ها و ثبات ازدواج را ارتقا می‌دهد. با‌ اینکه بخشایشگری دیرزمانی است که متغیر بسیار با اهمیت در حفظ روابط قلمداد می‌شود، تنها در سال‌های اخیر توجه پژوهشگران به آن جلب شده است (دا‌فونسکا، دی خسوس لوپز، داسیلواگوسمائو، پسوآ و داسیلوا، 2017)؛ به گونه‌ای که پژوهش‌های نشان داده‌اند زوج‌هایی که رفتارها و تعاملات منفی در بین‌شان کمتر بروز می‌کند، بخشایشگری در طول زمان افزایش خواهد ‌یافت و ادامه‌دار خواهد بود (مک نالتی، 2008). 

مطالعات نشان داده‌اند بخشایشگریِ بیشتر، با گرمی و صمیمیت، رضایت‌مندی و تعهد بیشتر در زوج‌ها ارتباط دارد (ویسر، و همکاران، 2017). بخشایشگری در قالب 4 عنصر همدلی، انسانیت، تعهد و عذرخواهی نیز کمک می‌کند، حتی به زوج‌هایی که از روابط فرازناشویی آسیب دیده‌اند (فیفه، ویکز و استلبرگ-فیبرت، 2013). در ‌ایران نیز پژوهش‌هایی نشان‌دهندۀ نقش پُررنگ بخشایشگری در حل‌وفصل مسائل و مشکلات خانوادگی و زناشویی است. دغاغله، عسگری و حیدری (1391) در پژوهش خود نشان دادند بخشایشگری بهترین پیش‌بینی‌کنندۀ رضایت زناشویی زوج‌ها است. بیگی، محمدی‌فر، نجفی و رضایی (1394) در پژوهش خود نتیجه گرفتند ارتقای معنویت و بخشودگی باعث افزایش سازگاری و انسجام خانوادگی خانواده‌های جانباز می‌شود. همچنین صلاحیان، صادقی، بهرامی و شریفی (1389) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که نبود بخشایشگری با افزایش تعارضات زناشویی ارتباط دارد. کاظمیان مقدم، مهرابی‌زاده هنرمند، کیامنش و حسینیان (1395) در پژوهش خود نشان دادند بین تمایز‌یافتگی، معناداری زندگی و بخشودگی با رضایت زناشویی رابطه وجود دارد. زهتاب نجفی، درویزه و پیوسته‌گر (1390) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند بین بخشایشگری و رضایت زناشویی زوج‌ها رابطه وجود دارد.

متغیر دیگری که به نظر می‌رسد به زوج‌ها برای کنارآمدن با مشکلات زناشویی کمک می‌کند، مذهب و پایبندی مذهبی[2] است. مذهب، هم ازنظر مؤلفه‌ها و هم ازنظر اثرات روانشناختی‌ سازۀ پیچیده است (اِکاس، وایتمن و شیورز، 2009) و کارکردهای مختلفی دارد. مذهب هویت افراد را به شیوه‌های مختلف متأثر می‌سازد (نوراندر و ویلکاکس، 2008). مطالعۀ کینگ و بویاتزیس (2004) نشان داد افرادی که در فعالیت‌های مذهبی شرکت می‌کنند، آگاهی‌شان از خودشان (خودآگاهی)، جهان و هستی پیرامون‌شان افزایش می‌یابد. تخمین زده می‌شود که 88 درصد مردم جهان به نوعی باور و‌ ایمان مذهبی معتقدند؛ برای مثال در ‌ایالات متحدۀ امریکا بیشتر مردم دیدگاه غیرجزمی‌ نسبت به مذهب دارند و 92 درصد آنها به وجود خدا باور دارند. شواهد حاکی از آن است که معنویت مبتنی بر دین نقش مهمی در زندگی بسیاری از مردم دارد (اسپینوزا رانگل، 2013).

پژوهش‌های نشان می‌دهند افرادی که از درجات زیاد مذهبی‌بودن برخوردارند، سطوح بالاتری از تعهد نسبت به زندگی زناشویی خویش دارند. همچنین رابطه‌ای قوی بین مذهبی‌بودن و کیفیت زندگی دیده می‌شود و هر دو متغیرِ باورهای مذهبی و کیفیت زندگی با راهبردهای بقا و حفظ رابطۀ زناشویی رابطه دارد (فولر، 2014). مذهب (دعا و نماز، مناسک عبادی، مشارکت در آئین‌ها و تشریفات درجۀ اول) ادراکات زوج‌ها دربارۀ معنای مقدس ازدواج را پررنگ می‌کند. همچنین مذهب باعث می‌شود زوج‌ها دوام و بقای ازدواج خود را از برکت خداوند بدانند و خویشاوندی و پیامدهای مثبت ازدواج نیز در سایۀ مذهب، رنگ مقدسی به خود خواهد گرفت (مولینز، 2016).

باورهای مذهبی با برخی از ابعاد سازگاری زناشویی ازجمله تصمیم‌گیری، ثبات و ارزش‌ها رابطه دارد (پرسلر، 2014). لامبرت و دولاهیته (2006) در پژوهش خود نشان دادند باورهای مذهبی و انجام اعمال مذهبی می‌تواند به زوج‌ها در هنگام عدم‌توافق‌ها کمک کند. گودارد، مارشال، السون و دنیس (2012) بیان کردند حضور در کلیسا پیش‌بینی‌کنندۀ رضایت‌مندی زناشویی است. پژوهش‌های نشان داده‌اند باورهای مذهبی و مذهبی‌بودن با بخشایشگری نیز همبستگی دارد (رأی، فولک، هیم، اولژوسکی و ترینا، 2004؛ عسگری، روشنی، ابافت و ضمیری (1391). در‌ این رابطه، غفوری، حسن‌آبادی، مهرام و قنبری هاشم‌آبادی (1390) در پژوهش خود نشان دادند بخشایشگری مبتنی بر درمان‌های مذهبی - معنوی بر کاهش تعارضات زوج‌ها مؤثر است. مذهب و پایبندی به اصول فکری و احکام رفتاری و اخلاقی آن، کارکردهای زیادی برای انسان دارد.

در سال‌های اخیر مطالعات روانشناختی زیادی نیز در ‌این حیطه انجام شده است که بیشتر پژوهش‌های نشان می‌دهند اهمیت مذهب و پایبندی مذهبی در کاهش مشکلات فردی، اجتماعی و خانوادگی است؛ برای مثال پژوهش‌های نشان داده‌اند باورهای مذهب و دینی می‌تواند باعث ایجاد خوش‌بینی در افراد شود (قیناقی، ثناگو و جویباری، 2016). پایبندی مذهبی می‌تواند تاب‌آوری روانشناختی و صبر و تحمل زنان متأهل را افزایش دهد (کلانتر هرمزی، عسلی طالکویی و مرادی لیاولی (1394). همچنین نگرش مذهبی می‌تواند رضایتمندی زناشویی و تاب‌آوری روانی را در همسران جانباز پیش‌بینی کند (مقتدر، 1396). سولیوان (2001) در پژوهش خود نشان داد بین مذهبی‌بودن و نگرش نسبت به طلاق، تعهد به زندگی و کمک‌گرفتن‌های مقطعی از دیگران رابطه وجود دارد. غفوری، گل‌پرور و مهدی‌زادگان (1388) در پژوهش خود نشان دادند جهت‌گیری مذهبی به‌ویژه بُعد عقاید و اخلاق آن می‌تواند موفقیت یا شکست ازدواج را پیش‌بینی کند. رسولی و سلطانی گرد فرامرز (1391) در پژوهش خود نشان دادند بین عمل به باورهای دینی و سازگاری زناشویی رابطه وجود دارد. هراتیان، جان بزرگی و آگاه هریس (1394) نشان دادند بین پایبندی مذهبی و تعارضات زناشویی رابطه وجود دارد و زوج‌های پایبند به باورهای مذهبی تعارضات کمتری را گزارش می‌کنند. ثناگویی، جان‌بزرگی و مهدویان (1390) در پژوهش خود نشان دادند پایبندی مذهبی با الگوهای ارتباطی سازنده و مطلوب در زوج‌ها ارتباط دارد. همچنین ثناگویی در پژوهشی دیگر (1390) نشان داد بین پایبندی مذهبی و رضایت زناشویی و الگوهای ارتباطی سازنده رابطه وجود دارد. اکبری امرغان و عبد یوسفخانی (1394)، نریمانی پرزور، عطادخت و عباسی (1394) و خدایاری فرد، شهابی و زردخانه (2013)در پژوهش خود نشان دادند بین پایبندی مذهبی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد. همچنین یوسفی و بشلیده (1390) نشان دادند باورهای مذهبی و خوش‌بینی - بدبینی می‌تواند پیش‌بینی‌کنندۀ طلاق باشد.

نگاهی به پژوهش‌های انجام‌شده در ‌ایران نشان می‌دهد اگرچه بخشایشگری و پایبندی مذهبی در رابطه با متغیرهای مختلف مرتبط با ازدواج و خانواده سنجیده شده، در هیچ پژوهشی وضعیت ‌این دو متغیر بین زوج‌های در آستانۀ طلاق بررسی نشده و همچنین وضعیت زوج‌های درحال طلاق با زوج‌های عادی از ‌این نظر مقایسه نشده است. به همین دلیل پژوهش حاضر به‌منظور بررسی و مقایسۀ نقش بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج‌های در آستانۀ طلاق و زوج‌های عادی انجام شده است تا به این سؤال پاسخ گوید که میزان بخشایشگری و پایبندی مذهبی در بین زوج‌های در آستانۀ طلاق و عادی چه تفاوتی وجود دارد.

 

روش

روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه:با توجه به اینکه هدف پژوهش، مقایسۀ بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج‌های در آستانۀ طلاق و زوج‌های عادی بود، روش پژوهش مطالعۀ توصیفی از نوع علی - مقایسه‌ای است. جامعۀ آماری این پژوهش کلیۀ زوج‌ها (در آستانۀ طلاق و عادی) استان گیلان بودند که در دامنۀ سنی 25 تا 55 سال قرار داشتند. برای تعیین حجم نمونه با توجه به نسبت F و اثرات عضویت گروهی در تحلیل واریانس چندمتغیری از نسخه 3.1.9.2 برنامۀ نرم‌افزاری G*Power استفاده شد (فائول، اردفلدر، لانگ و بوچنر، 2007)؛ و با در نظر گرفتن احتمال خطای نوع اول[3] (آلفا) در سطح 05/0 (سطح اطمینان 95%)، توان آزمون[4] برابر با 90/0 و اندازۀ اثر[5] متوسط 06/0 و وجود حداکثر چهار متغیر پاسخ[6] در هر تحلیل آماری مجزّا، حجم نمونه 131 نفر برای هرگروه (مجموعاً 262 نفر) برآورد شد. روش نمونه‌گیری برای گروه درآستانۀ طلاق دردسترس و برای زوج‌های عادی، هدفمند بود. معیارهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: رضایت آگاهانه، وجود پروندۀ فعال در دادگاه زوج‌های دارای درخواست طلاق، مدت تأهل دست‌کم 2 سال، سنآنان25 سال به بالاباشد و تحصیلات آنان دست‌کم سیکل باشد. معیارهای خروج شاملِ ابتلا به داشتن بیماری مزمن روانی، محبوس یا زندانی بودن یکی از زوج‌ها، نبود رضایت برای تکمیل آزمون‌ها، وجود بیماری صعب‌العلاج در‌یکی از زوج‌ها.

ابزار سنجش: از پرسشنامۀ دینداری گلاک و استارک[7] (1965) به‌منظور سنجش پایبندی مذهبی آزمودنی‌ها استفاده شده است. گلاک و استارک این پرسشنامه را برای سنجیدن نگرش‌ها و باورهای دینی و دینداری طراحی کرده‌اند. برای استانداردکردن در کشورهای مختلف اروپا، آمریکا، آفریقا و آسیا و روی پیروان ادیان مسیحیت، یهودیت و اسلام اجرا شده و با دین اسلام هم انطباق یافته است. پرسشنامۀ حاضر سنجة پنج بعدی است که با ابعاد پنج‌گانۀ اعتقادی، عاطفی، تجربی یا پیامدی، مناسکی و فکری به سنجش دینداری می‌پردازد. پرسشنامۀ استفاده‌شده 4 بعُد از ابعاد فوق را به کار برده است و بعُد فکری دین به دلیل وسعت تبلیغات در ایران حذف شده است. پرسشنامة حاضر دارای 26 گویه است که در چهار بعُد اعتقادی (با 7 گویه: سؤالات 1-7)، عاطفی یا تجربی (با 6 گویه: سؤالات 8-13)، پیامدی (با 6 گویه: سؤالات 14-19) و مناسکی (با 7 گویه: سؤالات 20-26) برای سنجش میزان دینداری به کار می‌رود. سؤال 7 از بعد اعتقادی و سؤال‌های اول، چهارم و ششم بعد پیامدی به‌طور معکوس نمره‌گذاری می‌شوند. مقیاس اندازه‌گیری استفاده‌شده در این سنجش، لیکرت است که هر گویه پنج درجه ارزشی «کاملاً موافق، موافق، بینابین، مخالف و کاملاً مخالف» را در بر می‌گیرد و ارزش‌های هر گویه بین 4-0 متغیر است. حاصل جمع عددی ارزش هر یک از گویه‌ها در کل نمرة آزمودنی را نشان می‌دهد که بین 104-0 نوسان دارد و کسب نمرات بیشتر به معنای سطوح بالاتر پایبندی مذهبی است. این آزمون همچنین به دلیل استانداردبودن پایایی بالایی دارد. سراج‌زاده و پویافر (1387) این آزمون را روی دانشجویان اجرا کردند و میزان آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه 83/0 گزارش شد. مقدار آلفا برای متغیرهای بعُد اعتقادی 81/0، بعد عاطفی 75/0، بعُد تجربی یاپیامدی 72/0 و بعد مناسکی 83/0 است (سراج‌زاده و پویافر، 1387). در آخرین اجرای این آزمون در پژوهش سراج‌زاده و رحیمی ‌(1392) نیز میزان آلفای کرونباخ کل 90/0 به دست آمده است و همچنین برای بعد اعتقادی 90/0، بعد عاطفی 81/0، بعد پیامدی 74/0، بعد مناسکی 88/0 گزارش شده که نشان‌دهندۀ مطلوبیّت سنجه مذکور است. در پژوهش حاضر میزان همسانی درونی با محاسبۀ آلفای کرونباخ برای کل گویه‌ها 84/0 و نیز برای بعد اعتقادی 74/0 ، بعد عاطفی 84/0، بعد پیامدی 69/0، بعد مناسکی 80/0 محاسبه شد.

مقیاس بخشش ری[8] (RFS):‌این مقیاس 15 گویه دارد و ری و همکاران (2001) برای سنجش میزان بخشش دربارۀ شخص متجاوز ‌یا خطاکار طراحی کردند. ‌این ابزار متشکل از دو زیرمقیاس است که طی آن پاسخ‌های عاطفی، شناختی و رفتاری شرکت‌کنندگان نسبت به اعمال نادرست شخص متجاوز سنجیده می‌شود. الف) زیرمقیاس 5 گوی‌های وجودِ [مولفۀ] مثبت[9] (PP) بخشش [شامل سؤالات 2،6،7،13،15 نظیر گویه 6؛ برای شخصی که رفتار نادرستی با من داشته دعا می‌کنم] و ب) زیرمقیاس 10 گوی‌های فقدان [مولفۀ] منفی[10] (AN) بخشش [شامل سؤالات 1،3،4،5،8،9،10،11،12،14 نظیر گویه 14 که به‌طور معکوس نمره‌گذاری می‌شود؛ فکر می‌کنم زندگی‌ام به دلیل رفتار نادرست این شخص، نابود شده است]. تمامی‌گویه‌های این مقیاس به استثنای گویه‌های 1، 3، 4، 5، 8، 10، 12، 14 که معکوس‌اند، در‌ یک مقیاس 5 درجه‌ای لیکرت از کاملاً موافقم [5] تا کاملاً مخالفم [1] نمره‌گذاری می‌شوند و نمرات بیشتر نشان‌دهندۀ سطح بالاتر بخشش شخص متجاوز است. هر دو زیرمقیاس مذکور پایایی همسانی درونی و بازآزمایی پذیرفتنی به دست آوردند (به‌ترتیب ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی 85/0 و 76/0 برای زیرمقیاس PP و به‌ترتیب ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی 86/0 و 76/0 برای زیرمقیاس AN). نمرات این مقیاس در جهات مورد انتظار ارتباط چشمگیری با سنجه‌های گرایش به مذهب، خشم، امیدواری، بهزیستی معنوی و مطلوبیت اجتماعی نشان داد تأییدکنندۀ اعتبار سازه‌ای این ابزار است (ری و همکاران، 2001). ‌ رضائی (1397) این ابزار را در ‌ایران هنجاریابی کرده است و اعتبار بازآزمایی RFS و زیرمقیاس‌های وجود مولفۀ مثبت (PP) و وجودنداشتن مؤلفۀ منفی (AN) بخشش به‌ترتیب برابر با 78/0، 73/0 و 75/0 محاسبه شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ RFS و زیرمقیاس‌های PP و AN به‌ترتیب 74/0، 71/0 و 75/0 برآورد شدند. در پژوهش حاضر میزان همسانی درونی با محاسبۀ آلفای کرونباخ برای کل گویه‌های RFS 74/0 و نیز برای زیرمقیاس‌های PP و AN به‌ترتیب 68/0 و 69/0 محاسبه شد.

روش اجرا و تحلیل آماری: برای انتخاب گروه زوج‌های در آستانۀ طلاق ابتدا به واحدهای مشاوره دادگاههای شهر رشت، آستانه، لاهیجان، لنگرود و بندر‌کیاشهر و دفاتر وکالت این شهرها مراجعه شد. پرونده‌های زوج‌های دارای شرایط ورود به پژوهش مطالعه شد و از ‌این تعداد 173 نفر به‌صورت دسترس انتخاب شدند. سپس تعداد 143 نفر از زوج‌های عادی مراجعه‌کنندۀ دادگاهها و دفاتر وکالت که علت مراجعه آنها چیزی غیر از تکیل پرونده طلاق بود با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. هنگام نمونه‌گیری ده درصد به حجم نمونۀ اصلی (یعنی حجم نمونه 262 نفر) افزوده شد تا با احتمال وجود داده‌ها و آزمون‌های مخدوش یا سؤالات بی‌پاسخ مقابله شود. در هنگام نمونه‌گیری هدفمند، تلاش بر آن بود افراد عادی ازنظر سن، جنسیت و سطح تحصیلات با گروه در آستانۀ طلاق همتا باشند. سپس پرسشنامۀ بخشش ری و پایبندی مذهبی در بین آنها اجرا شد. معمولاً ارزیابی هر فرد با ابزارهای فوق حدود 15 دقیقه زمان می‌برد. پیش شروع ارزیابی به شرکت‌کنندگان دربارۀ هدف از اجرای این پژوهش توضیحات کلی ارائه می‌شد؛ همچنین با رعایت ملاحظات اخلاقی نسبت به حفظ گمنامی و محرمانه‌بودن اطلاعات آزمون‌ها به شرکت‌کنندگان اطمینان داده می‌شد. پس از ارائۀ توضیحات کوتاهی دربارۀ آزمون‌ها و نحوۀ تکمیل آنها، ابزار پژوهش در اختیار افراد قرار می‌گرفت. پرسشنامه‌های جمع‌آوری‌شده بررسی شدند. داده‌های گردآوری‌شده با استفاده از شاخص‌های آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، دامنۀ تغییرات، آزمون مجذور خی پیرسون، آزمون t استیودنت نمونه‌های مستقل، تحلیل واریانس چندمتغیری[11] (MANOVA) در محیط نرم‌افزار SPSS22 پردازش شدند.

 

یافته‌ها

در گروه عادی 64 مرد (7/44%) و 79 زن (3/55%) و در گروه در آستانۀ طلاق 89 مرد (4/51%) و 84 زن (6/48%) در مطالعه شرکت کردند. فراوانی دو گروه با توجه آزمون مجذور خی پیرسون ازنظر جنسیت تفاوت معنی‌داری با هم نداشت (05/0P>). میانگین سنی گروه عادی 86/10 ± 86/38 و میانگین سنی گروه در آستانۀ طلاق 72/10 ± 47/36 بود. نتایج آزمون t استیودنت برای گروه‌های مستقل نشان داد تفاوت معنی‌داری ازنظر سن بین دو گروه وجود ندارد (05/0P>،86/1t=). میانگین طول مدت تحصیلات به سال برای گروه عادی 29/3 ± 91/8 و میانگین سنی گروه در آستانۀ طلاق 63/4 ± 74/7 بود. نتایج آزمون t استیودنت برای گروه‌های مستقل نشان دادند تفاوت معنی‌داری ازنظر میانگین مدت تحصیلات بین دو گروه وجود ندارد (05/0P>،79/1= t). سرانجام میانگین مدت ازدواج گروه عادی 91/9 ± 59/12 و میانگین سنی گروه در آستانۀ طلاق 02/10 ± 81/10 بود. نتایج آزمون t استیودنت برای گروه‌های مستقل نشان دادند تفاوت معنی‌داری ازنظر طول مدت ازدواج بین دو گروه وجود ندارد (05/0P>،49/1t=).

قبل از تحلیل داده‌های استنباطی مشخص شد 7 پرسشنامه در گروه عادی و 38 پرسشنامه در گروه در آستانۀ طلاق به بیش از 20% از گویه‌ها پاسخ نداده‌اند؛ بنابراین به دلیل وجود داده‌های مفقود در 45 پرسشنامه‌ از دو گروه، از فرآیند تحلیل استنباط آماری کنار گذاشته شدند. نتایج آزمون گلموگروف - اسمیرنوف برای بررسی نرمال‌بودن توزیع داده‌ها نشان دادند هر دو متغیر وابسته از توزیع نرمال تبعیت می‌کنند (05/0P>). جدول-1 شاخص‌های آمار توصیفی و نتایج آزمون t استیودنت دو گروه زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق را برای نمرات کل متغیرهای بخشایشگری و پایبندی مذهبی نشان می‌دهد.

 

               

جدول 1. شاخص‌های آمار توصیفی بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق

متغیر

گروه

تعداد

میانگین

انحراف استاندارد

t

df

P-Value

بخشایشگری

عادی

136

24/37

99/5

37/3

269

0001/0

آستانه طلاق

135

70/34

39/6

 

 

 

پایبندی مذهبی

عادی

136

11/51

76/11

51/3

269

0001/0

آستانه طلاق

135

16/46

47/11

 

 

 

 


نتایج آزمون t استیودنت مستقل در جدول-1 نشان دادند بین این دو گروه ازنظر نمرات کل بخشایشگری و پایبندی مذهبی تفاوت معنی‌دار وجود دارد. مقایسۀ نمرات کل دو گروه با واریانس برابر نشان داد بخشایشگری زوج‌های در آستانه طلاق(70/34) به‌طور معنی‌داری از بخشایشگری زوج‌های عادی (24/37) کمتر است و نیز پایبندی مذهبی زوج‌های در آستانۀ


طلاق (11/51) به‌طور معنی‌داری از پایبندی مذهبی زوج‌های عادی (16/46) کمتر است. برای مقایسۀ دو گروه زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق ازنظر ابعاد مختلف بخشایشگری و پایبندی مذهبی دو تحلیل واریانس چندمتغیری مجزا اجرا شد. جدول-2 شاخص‌های آمار توصیفی ابعاد مختلف متغیرهای وابسته را برحسب عضویت گروهی نشان می‌دهد. 

 

 

 جدول 2. شاخص‌های آمار توصیفی ابعاد مختلف بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق

 

متغیر

گروه

تعداد

میانگین

انحراف استاندارد

بخشایشگری

عدم مؤلفه منفی

عادی

136

43/28

48/5

آستانه طلاق

135

79/26

59/5

وجود مؤلفه مثبت

عادی

136

82/8

89/2

آستانه طلاق

135

92/7

82/2

پایبندی مذهبی

بعد اعتقادی

عادی

136

45/12

75/4

آستانه طلاق

135

08/11

60/4

بعد مناسکی

عادی

136

77/16

31/4

آستانه طلاق

135

98/14

78/5

بعد تجربی

عادی

136

15/11

96/3

آستانه طلاق

135

09/10

36/4

بعد پیامدی

عادی

136

73/10

26/3

آستانه طلاق

135

10

17/3

 

 

در جدول فوق میانگین و انحراف استاندارد ابعاد مختلف بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق ارائه شده است. پیش از اجرای دو تحلیل واریانس چندمتغیری مجزا نتایج آزمون ام باکس نشان داد شرط همگنی ماتریس‌های واریانس - کواریانس برای ابعاد مختلف بخشایشگری و پایبندی مذهبی تأیید می‌شود و توزیع چندمتغیری از توزیع نرمال پیروی می‌کند (05/0P>). همچنین نتایج آزمون لوین آشکار ساخت تفاوت واریانس‌های خطا ازنظر آماری معنادار نیست (05/0P>) و فرض تساوی واریانس‌ها برقرار است؛ بنابراین نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری را می‌توان گزارش کرد. در ادامه، نتیجۀ آزمون لامبدای ویلکز برای تعیین تفاوت ابعاد مختلف بخشایشگری و پایبندی مذهبی در دو گروه زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق معنی‌دار بود (0001/0P<)؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت بین ابعاد مختلف بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق تفاوت معنی‌داری وجود دارد. جدول-3 نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نمرات ابعاد مختلف بخشایشگری در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق را نشان می‌دهد.

 

 

جدول 3. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نمرات ابعاد مختلف بخشایشگری در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق

منابع تغییرات

SS

df

MS

F

P-Value

ή

بعد منفی

5/182

1

5/182

95/5

015/0

022/0

خطا

04/8258

269

70/30

 

 

 

بعد مثبت

59/54

1

59/54

70/6

01/0

024/0

خطا

51/2192

269

15/8

 

 

 

 

 

با توجه به نتایج جدول-3 تفاوت بعد منفی بخشایشگری در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق با 95/5 = (269، 1) F و تفاوت بعد مثبت بخشایشگری در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق با 70/6 = (269، 1) F معنی‌دار بوده است (01/0>P)؛ از‌این‌رو می‌توان نتیجه گرفت میانگین بخشایشگری در بعد وجودنداشتن مؤلفۀ منفی در زوج‌های در آستانۀ طلاق (79/26) نسبت به زوج‌های عادی (25/28) به‌طور معنی‌داری کمتر است. همچنین بخشایشگری زوج‌های در آستانۀ طلاق در بعد وجود مولفۀ مثبت (92/7) به‌طور معنی‌داری از زوج‌های عادی (82/8) کمتر است. همچنین نتایج مجذور سهمی‌اتا نشان می‌دهد عضویت گروهی تنها 2 درصد از تغییرات ابعاد مختلف بخشایشگری را تبیین می‌کند. جدول-4 نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نمرات ابعاد مختلف پایبندی مذهبی در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق را نشان می‌دهد.

 

 

جدول 4. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نمرات ابعاد مختلف پایبندی مذهبی در زوج‌های عادی و در آستانۀ طلاق

منابع تغییرات

SS

df

MS

F

P-Value

ή

بعد اعتقادی

61/125

1

61/126

79/5

01/0

02/0

خطا

74/5879

269

86/21

 

 

 

بعد مناسکی

11/218

1

11/218

41/8

004/0

03/0

خطا

88/6978

269

94/25

 

 

 

بعد تجربی

85/75

1

85/75

38/4

037/0

02/0

خطا

88/6978

269

94/25

 

 

 

بعد پیامدی

63/36

1

63/36

54/3

061/0

01/0

خطا

88/6978

269

94/25

 

 

 

 

 

با توجه به نتایج جدول-4 با آلفای تصحیح بنفرونی (0125/0) تفاوت اعتقادی پایبندی مذهبی در زوج‌های


در آستانۀ طلاق و زوج‌های عادی با 79/5 = (269، 1) F معنی‌دار است (01/0≥P)؛ از‌این‌رو می‌توان نتیجه گرفت ازنظر بعد اعتقادی پایبندی مذهبی در زوج‌های در آستانۀ طلاق (08/11) کمتر از زوج‌های عادی (45/12) است. همچنین تفاوت نمرات بعد مناسکی پایبندی مذهبی در زوج‌های در آستانۀ طلاق و زوج‌های عادی با 41/8 = (269، 1) F معنی‌دار حاصل شد (004/0≥P)؛ از‌این‌رو می‌توان نتیجه گرفت میانگین بعد مناسکی در زوج‌های در آستانۀ طلاق (98/14) کمتر از زوج‌های عادی (77/16) است. نتایج آماره F در تحلیل واریانس چندمتغیری نمرات ابعاد تجربی و پیامدی در دو گروه زوج‌های در آستانۀ طلاق و زوج‌های عادی با توجه به تصحیح بنفرونی معنی‌دار مشاهده نشد (0125/0P>). نتایج مجذور سهمی‌اتا نشان می‌دهند عضویت گروهی تنها 2 درصد از تغییرات ابعاد مختلف بخشایشگری را تبیین می‌کند.

 

  بحث

پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ بخشایشگری و پایبندی مذهبی در زوج‌های در آستانۀ طلاق و زوج‌های عادی انجام شده است.‌ یافته‌ها نشان دادند بین ابعاد بخشایشگری در زوج‌های در آستانۀ طلاق و زوج‌های عادی تفاوت معنی‌داری وجود دارد(01/0>P). ‌این یافته با پژوهش‌های کاظمیان مقدم و همکاران (1395)، بیگی و همکاران (1394) و زهتاب نجفی و همکاران (1390) همسو است. در تبیین این یافته می‌توان ‌این‌گونه گفت ‌یکی از شاخص‌های زوج‌های آشفته و مشکل‌دار که آنها را به سمت طلاق سوق می‌دهد، ناتوانی در حل‌وفصلِ تعارضات است (هالفورد، ترجمۀ تبریزی و همکاران، 1387).‌ یکی از علل حل‌نشدن تعارضات پافشاری هرکدام از زوج‌ها «بر فکر و عقیدۀ خویش ماندن» و کوتاه‌نیامدن دربارۀ مسائل و مشکلات است. اگر زوج‌ها از اشتباهات‌ یکدیگر بگذرند و‌ یکدیگر را ببخشند، قطعاً با تعارضات کمتری مواجه خواهند شد. ‌این نکته با پژوهش‌های صلاحیان و همکاران (1389) و دا‌فونسکا و همکاران (2017) همسو است. ازطرفی ‌یکی دیگر از متغیرهای تأثیرگذار بر سرنوشت زندگی زناشویی رضایت زناشویی است که اگر ‌این متغیر افزایش یابد، زوج‌ها حاضرند در قبال یکدیگر فداکاری کنند و حتی در بسیاری از مواقع از خودشان به نفع دیگری بگذرند. پژوهش‌های فینچمن و همکاران (2002) و دغاغله و همکاران (1391) نشان‌دهندۀ وجود ارتباط بین بخشایشگری و رضایت زناشویی است. بخشایشگری به افزایش رضایت زناشویی و کاهش ادراکات منفی زوج‌ها نسبت به یکدیگر منجر می‌شود؛ بنابراین زوج‌ها در قبال یکدیگر به شکل مقابله‌به‌مثل پاسخ نخواهند داد و درنتیجه، از تشدید و تزاید رفتارهای منفی جلوگیری خواهد شد و همین امر به نزدیکی آنها نسبت به هم و تداوم و بقای ازدواج منجر خواهد شد (دا‌فونسکا و همکاران، 2017).

در رابطه با سؤال دوم نیز نتایج نشان دادند بین ابعاد اعتقادی و مناسکی پای‌بندی مذهبی تفاوت معنی‌داری در بین دو گروه وجود دارند و تفاوت پایبندی مذهبی کل در بین زوج‌های در آستانۀ طلاق و زوج‌های عادی معنی‌دار است (01/0>P ). ‌این یافته با پژوهش‌های غفوری و همکاران (1388)، رسولی و همکاران (1391)، خدایاری فرد (2013) ثناگویی (1390) و نریمانی و همکاران (1394) همسو است. در تبیین ‌این ‌یافته می‌توان گفت رفتارهای منفی در قالب مقابله‌به‌مثل‌های منفی، کمبود صمیمیت و فعالیت‌های مثبت مشترک، ارتباطات و حل تعارض ضعیف،‌ ایفای نقش‌های نامناسب و نارضایت‌مندی جنسی ازجمله ویژگی‌های زوج‌های آشفته و مشکل‌دار است (‌هالفورد 2003/1387 ترجمۀ تبریزی و همکاران). همان‌طور که پژوهش‌ها نشان داده‌اند پایبندی مذهبی با الگوهای ارتباطی مناسب، پیوند دارد (ثناگویی و همکاران، 1390) و باعث ایجاد خوش‌بینی می‌شود (قیناقی و همکاران، 2016)؛ بنابراین می‌تواند از افتادن زوج‌ها در ورطۀ بدبینی و منفی‌بافی جلوگیری کند؛ درنتیجه از حجم تعارضات، کم می‌کند (هراتیان و همکاران، 1394) و متعاقباً از تسریع حرکت در مسیر طلاق می‌کاهد. در این زمینه پژوهش‌ یوسفی و همکاران (1390) نشان داده است می‌توان از روی خوش‌بینی ‌یا بدبینی زوج‌ها طلاق را پیش‌بینی کرد.

 زوج‌های دارای سطوح بالای پایبند مذهبی، دوام و بقای ازدواج خود را از برکت خداوند می‌دانند و خویشاوندی و پیامدهای مثبت ازدواج نیز در سایۀ مذهب، رنگ مقدسی به خود خواهد گرفت (مولینز، 2016)، صبر و تحمل و تاب‌آوری زوج‌ها درنتیجۀ پایبندی مذهبی افزایش خواهد ‌یافت (مقتدر، 1396؛ کلانتر هرمزی و همکاران، 1494)؛ ازاین‌رو زوج‌ها در برابر مشکلات زود تسلیم نخواهند شد و همان‌طور که لامبرت و دولاهیته (2006) اشاره کرده‌اند، مذهب می‌تواند از بروز مشکلات پیشگیری کند، تعارضات را حل کند و آشتی و سازش را بعد از وقوع تعارضات رشد دهد.

دین و پایبندی مذهبی با مشخص‌کردن بایدها و نبایدهای رفتاری، حد و حدود وظایف، نقش‌ها، تکالیف و حقوق زوج‌ها را مشخص می‌کند وبا ایجاد الزام درونی به انجام وظایف و نقش‌ها از ‌ایجاد تعارض جلوگیری می‌کند. همچنین دینداری به زوج‌ها کمک می‌کند تا در چهارچوب عقلی و شرعی به ارضای نیازهای عاطفی، جنسی و ... همدیگر بپردازند و از ‌این طریق به ایجاد رضایت زناشویی کمک می‌کند؛ زیرا ‌یکی از شاخص‌های رضایت زناشویی، ارضای نیازهای اساسی زوج‌ها است (اکبری امرغان و همکاران، 1394). افرد پایبند به مذهب به زندگی تعهد دارند و نسبت به همسر و زندگی مسئولیت‌پذیرترند و با الزام درونی به نقش‌ها و وظایف خود عمل می‌کنند. ‌این نکته در پژوهش فولر (2014) نشان داده شد و گفته شد باورهای مذهبی با راهبردهای بقا و حفظ رابطۀ زناشویی رابطه دارد.

برای نتیجه‌گیری می‌توان گفت زوج‌های دارای درخواست طلاق نسبت به زوج‌های عادی دارای سطوح بخشش کمتری‌اند و به دلیل حوادث تلخ زناشویی یکدیگر بیشتر مذّمت می‌کنند. علاوه بر آن به نظر می‌رسد در ابعاد اعتقادی و مناسکی پایبندی مذهبی، ضعیف‌تر از زوج‌های عادی‌اند. ‌این پژوهش دارای محدودیت‌هایی نیز است. نمونه‌گیری زوج‌ها، غیراحتمالی[12] بود و جامعۀ آماری محدود به مردمانِ شمال کشور است؛ بنابراین تعمیم نتایج به محیط‌های دیگر را با محدودیت مواجهه می‌کند. اطلاعات کسب‌شده از پرسشنامه‌هاست. هرچند ‌این آزمون‌ها معیارهای روانسنجی را احراز کرده‌اند، پدیدۀ‌ طلاق و جدایی زن و شوهر پیجیده‌تر از ابعاد سنجیده‌شده در این پژوهش است. به نظر می‌رسد پژوهش‌های کیفی و پدیدارشناسانۀ آتی در این زمینه می‌توانند خلاء پرنشدۀ پژوهش‌های کمّی کنونی را تا حدودی جبران کنند. ‌یافته‌های پژوهش می‌تواند نویسندگان دیگر را ترغیب کنند تا در‌ آینده کارآزمایی‌های مثبت‌نگر مبتنی بر مداخلات بخشش را اجرا کنند. ‌این پژوهش بر نقش محاظتی ابعاد اعتقادی و مناسکی مذهب برای حفظ پیمان زناشویی تصریح دارد؛ از‌این‌رو پیشنهاد می‌شود درمانگران و مشاوران خانواده و ازدواج، با آموزش، ترویج و اشاعۀ باورهای دینی به زوج‌ها، پایبندی به مذهب را در دوره‌های مختلف زندگی در قالب آموزش‌های پیشگیرانه در مراکز مختلف همچون دانشگاه‌ها، مراکز مشاوره خانواده و مساجد به‌طور مداوم در نظر داشته باشند.



[1] . forgiveness

[2] . religious commitment

[3] . Type I error

[4] . Power 

[5] . effect size

[6] . response variable

[7] . Glock and Stark’s Religiosity Questionnaire

[8] . Rey Forgiveness Scale

[9] . Presence of Positive

[10] . Absence of Negative

[11] . Multivariable Analyze of Variance

[12] . non probability

اکبری امرغان، ح؛ عبد‌یوسفخانی، ز. (1394). بررسی رابطۀ پایبندی مذهبی و رضایت از زندگی. فصلنامۀ علمی - پژوهشی پژوهشنامۀ تربیتی، 10 (43)، 43-37.
بیگی، ع؛ محمدی‌فر، م؛ نجفی، م؛ رضایی، ع. (1394). رابطۀ معنویت و بخشودگی با انسجام و سازگاری خانوادگی در جانبازان. فصلنامۀ علمی - پژوهشی طب جانباز، 8 (1)، 39-33.
ثناگویی، م .(1390). رابطۀ پایبندی مذهبی با الگوهای ارتباطی زوجین. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه علم و فرهنگ، دانشکدۀ روانشناسی.
ثناگویی، م؛ جان بزرگی، م؛ مهدویان، ع .(1390). رابطۀ پایبندی مذهبی با الگوهای ارتباطی زوجین. روانشناسی و دین، 4 (4)، 120-103.
خمسه، ا. (1387). آموزش قبل از ازدواج: راهنمای عملی زوج‌های جوان، تهران: انتشارات دانشگاه الزهرا، چاپ سوم.
خواجه رسولی، م. (1388). بررسی اثربخشی درمان براساس رویکرد طرحواره – محور بر افزایش رضایت زناشویی زنان خوابگاه‌های دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی.
دغاغله، ف؛ عسگری، پ ؛ حیدری، ع. (1391). رابطۀ بخشودگی، عشق، صمیمیت با رضایت زناشویی.‌ یافته‌های نو در روانشناسی، 7 (22)، 69-57.
رسولی، ر؛ سلطانی گرد فرامرز، س. (1391). مقایسه و بررسی رابطۀ جهت‌گیری مذهبی و عمل به باورهای دینی با سازگاری زناشویی در طلاب و دانشجویان. فصلنامۀ خانواده‌پژوهی، 8 (32)، 439-427.
رضائی، س. (1397). هنجاریابی و اعتبارسنجی مقیاس بخشش Rey در دانشجویان دانشگاه گیلان. گزارش طرح پژوهشی، معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه گیلان.
زهتاب نجفی، ع؛ درویزه، ز؛ پیوسته‌گر، م. (1390). رابطه بین بخشودگی و رضایت زناشویی زوجین کرمانشاهی. فصلنامۀ علمی‌پژوهشی زن و فرهنگ، 2 (8)، 33-23.
سراج‌زاده، س.ح. (1387). نگرش‌ها و رفتارهای دینی نوجوانان تهرانی و دلالت‌های آن برای نظریۀ سکولارشدن. نمایه پژوهش، 10-9، 120-105.
سراج‌زاده، س. ح. و پویافر، م. ر. (1387). دین و نظم اجتماعی: بررسی رابطه دینداری با احساس آنومی و کجروی در میان نمونه‌ای از دانشجویان. مسائل اجتماعی ایران، 16(6)، 105-71.
سراج‌زاده، س. ح.، رحیمی، ف. (1392). رابطه دینداری با معناداری زندگی در‌ یک جمعیت دانشجویی. فصلنامۀ راهبرد فرهنگ، 24، 30-7.
صلاحیان، ا؛ صادقی، م؛ بهرامی، ف؛ شریفی، م. (1389). بررسی رابطه بین هوش هیجانی و بخشودگی با تعارضات زناشویی. مطالعات روانشناختی، 6(2)، 17-1.
عامری، ف. (1382). اثربخشی آموزش مداخلات خانواده درمانی راهبردی درکاهش اختلافات زناشویی. رسالۀ دکتری. دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا.
عسگری، پ؛ روشنی، خ؛ ابافت، ح؛ ضمیری، ا. (1391). رابطۀ باورهای مذهبی و شادکامی با بخشودگی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.‌ یافته‌های نو در روانشناسی، 6 (21)، 112-101.
غفوری، س؛ حسن‌آبادی، ح؛ مهرام، ب؛ قنبری هاشم آبادی، ب. (1390). بررسی اثربخشی روش بخشودگی مبتنی بر درمان‌های معنوی - مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی. فصلنامۀ پژوهش‌های نوین روانشناختی، 6 (24)، 142-123.
غفوری، م؛ گل‌پرور، م؛ مهدی‌زادگان، ا. (1388). سبک‌های دلبستگی و نگرش‌های مذهبی به‌عنوان پیش‌بین‌های موفقیت و شکست رابطۀ زناشویی. پژوهش‌های علوم رفتاری، 7 (2)، 153-143.
کاظمیان مقدم، ک؛ مهرابی‌زاده هنرمند، م؛ کیامنش، ع؛ حسینیان، س. (1395). نقش تمایزیافتگی، معنادارای زندگی و بخشودگی در پیش‌بینی رضایت زناشویی. روانشناسی خانواده، 3 (2)، 82-71.
کلانتر هرمزی، آ؛ عسلی طالکوئی، س؛ مرادی لیاولی، ق. (1394). پیش‌بینی تاب‌آوری روانشناختی براساس میزان پایبندی مذهبی در زنان متأهل. فصلنامۀ مطالعات روانشناسی بالینی، 5 (19)، 138-119.
مظاهری، ح. (1384). خانواده در اسلام، قم: انتشارات شفق، چاپ شانزدهم.
مقتدر، ل. (1396). رابطۀ باورهای مذهبی و راهبردهای رویارویی با استرس در تاب‌آوری روانی و رضایتمندی زناشویی همسران جانباز. مجلۀ دانشگاه علوم پزشکی گیلان، 26(103)، 45-37.
نریمانی، م؛ پرزور، پ؛ عطادخت، ا؛ عباسی، م. (1394). نقش بهزیستی معنوی و پایبندی مذهبی در پیش‌بینی رضامندی زناشویی پرستاران. مجلۀ بالینی پرستاری و مامایی، 4 (2)، 1-10.
هالفورد . ک. (1387). زوج درمانی کوتاه‌مدت: ‌یاری به زوجین برای کمک به خودشان. ترجمۀ م. تبریزی، م. کاردانی و ف. جعفری. تهران: انتشارات فراروان. (سال انتشار به زبان اصلی: 2003).
هراتیان، ع؛ جان بزرگی، م؛ آگاه هریس، م. (1394). رابطۀ پایبندی مذهبی و تعارض زناشویی و تفاوت آنها در میان زوجین. پژوهشنامۀ اسلامی زنان و خانواده، 2 (5)، 117-101.
یوسفی، ن؛ بشلیده، ک. (1390). خوش‌بینی - بدبینی و باورهای مذهبی به‌عنوان پیش‌بینی‌کننده‌های طلاق. دو فصلنامۀ مشاوره کاربردی دانشگاه شهید چمران اهواز، 1 (1)، 96-73.
Da Fonsêca, P. N., de Jesus Lopes, B., da Silva Gusmão, E. É., Pessoa, V. S. A., & da Silva, M. I. F. (2017). Marital Forgiveness: An Explanation Based on Human Values. Temas Em Psicologia, 25(4), 1927–1940. doi:10.9788/tp2017.4-20en
Ekas, N. V., Whitman, T. L., & Shivers, C. (2009). Religiosity, spirituality, and socioemotional functioning in mothers of children with autism spectrum disorder. Journal of autism and developmental disorders, 39(5), 706-719.
Espinoza Rangel, R. (2013). Spirituality and Relationship Satisfaction: The Role of Prayer (Doctoral dissertation). Available from: http://etd.auburn.edu/bitstream/handle/10415/3700/Final%20Thesis%20Document.pdf?sequence=2
Faul, F., Erdfelder, E., Lang, A. G., & Buchner, A. (2007). G* Power 3: A flexible statistical power analysis program for the social, behavioral, and biomedical sciences. Behavior research methods39(2), 175-191.
Fife, S. T., Weeks, G. R., & Stellberg‐Filbert, J. (2013). Facilitating forgiveness in the treatment of infidelity: An interpersonal model. Journal of Family Therapy, 35(4), 343-367.
Fincham, F. D., Hall, J., & Beach, S. R. (2006). Forgiveness in marriage: Current status and future directions. Family Relations, 55(4), 415-427.
Fincham, F. D., Paleari, F. G., & Regalia, C. (2002). Forgiveness in marriage: The role of relationship quality, attributions, and empathy. Personal Relationships, 9(1), 27-37.
Flores, M. J. (2008). Marital Conflict and Marital Satisfaction Among Latina Mothers: A Comparison of Participants in an Early Intervention Program and Non-participants (Doctoral dissertation, University of North Texas). Available from: http://citeseerx.ist.psu.edu/messages/downloadsexceeded.html
Fowler, C. (2014). The Role of Religious Affiliation and Attitudes in Marriage Maintenance Strategies. Utah State University Logan.  
Gheinaghi, A., Sanagoo, A., & Jouybari, L. (2016). The relationship between religious beliefs, social support and optimism in students of golestan university of medical sciences. Journal of Advances in Medical Education, 1(2), 42-48.
Glock, C. Y., & Stark, R. (1965). Religion and society in tension. Chicago: Rand McNally.
Goddard, H. W., Marshall, J. P., Olson, J. R., & Dennis, S. A. (2012). Character strengths and religiosity as predictors of marital satisfaction in a sample of highly religious and divorce-prone couples. Journal of Couple & Relationship Therapy, 11(1), 2-15.
Khodayarifard, M. K., Shahabi, R., & Zardkhaneh, S. A. (2013). Religiosity and marital satisfaction. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 82, 307-311.
King, P. E., & Boyatzis, C. J. (2004). Exploring adolescent spiritual and religious development: Current and future theoretical and empirical perspectives. Applied Developmental Science, 8(1), 2-6.
Lambert, N. M., & Dollahite, D. C. (2006). How religiosity helps couples prevent, resolve, and overcome marital conflict. Family Relations, 55(4), 439-449.
McNulty, J. K. (2008). Forgiveness in marriage: Putting the benefits into context. Journal of Family Psychology, 22(1), 171.
Mullins, D. F. (2016). The effects of religion on enduring marriages. Social Sciences, 5(2), 24.
Norrander, B., & Wilcox, C. (2008). The gender gap in ideology. Political Behavior, 30,
503-523.
Presler, B. L. (2014). Religiosity, Marital Adjustment, and Intimacy. Dissertation of PH.D. Department of Clinical Psychology. George Fox University.
Rye, M. S., Folck, C. D., Heim, T. A., Olszewski, B. T., & Traina, E. (2004). Forgiveness of an ex-spouse: How does it relate to mental health following a divorce? Journal of Divorce & Remarriage, 41(3-4), 31-51.
Rye, M. S., Loiacono, D. M., Folck, C. D., Olszewski, B. T., Heim, T. A., & Madia, B. P. (2001). Evaluation of the psychometric properties of two forgiveness scales. Current Psychology20(3), 260-277.
Sullivan, K. T. (2001). Understanding the relationship between religiosity and marriage: An investigation of the immediate and longitudinal effects of religiosity on newlywed couples. Journal of family psychology, 15(4), 610.
Visser, M., Finkenauer, C., Schoemaker, K., Kluwer, E., van der Rijken, R., van Lawick, J., ... & Lamers-Winkelman, F. (2017). I’ll never forgive you: High conflict divorce, social network, and co-parenting conflicts. Journal of child and family studies, 26(11), 3055-3066.
Yárnoz Yaben, S. (2009). Forgiveness, attachment, and divorce. Journal of Divorce & Remarriage, 50(4), 282-294.