Effectiveness of Positive Training on Social Competence and Health Hardiness in Nurses

Authors

1 Assistant Professor in Department of Psychology, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran

2 MA in Department of Psychology, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran

Abstract

It is necessary to have qualified nurses in the system to provide quality services, only by updating the level of knowledge and improving the health of the employees and the mental health of the staff. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of positive training on social competence and health hardiness in nurses. The research method was semi-experimental with pre-test, post-test and follow-up design. From nurses working in educational hospitals in Ahvaz, 30 persons were selected by available sampling method and randomly divided into two equal groups (each group of 15). The experimental group received 12 sessions of 90 minutes with positive training method and the control group received no training. Both groups completed Fellner social competence questionnaires and Gebhardet, Vander Doef, & Paul Health Hardness, in pretest and post-test and follow-up. Data were analyzed by repeated measurement. Findings showed that positive education significantly increased social competence and health hardiness in post-test and follow up nurses. According to the findings of this research, positive interventions can be used to improve mental health and reduce psychological problems of nurses.

Keywords


مقدمه

 

پرستاری از مشاغلی است که همواره با عوامل متعدد و تنش‌زای محیط کار روبه‌رو بوده است. پرستاران در تمام مدت شبانه‌روز در شیفت‌های مختلف کاری به مراقبت از بیماران اشتغال دارند و ساعات طولانی کار، محرومیت از خواب، مسائل و مشکلات محیط کاری و همچنین دوری از خانواده باعث بروز مشکلات مختلفی در آنها می‌شود. درواقع شغل پرستاری با توجه به ماهیت خود، مسائل و مشکلات خاصی را برای شاغلان خود به دنبال دارد (کاروسو، 2014)؛ بنابراین داشتن پرستاران رشدیافته و شایسته و ماندگاری آنها در سیستم برای ارائۀ خدماتی باکیفیت و ایمن ضروری است (کوونتری، ماسلین_پروترئو و اسمیت، 2015) و این مهم تنها با به‌روزکردن سطح دانش و مهارت و ارتقای سلامت جسم و روان کارکنان مهیا می‌شود (فهیدی، ضیغمی محمدی، 1390).

کفایت اجتماعی پدیده‌ای پویا و مهارتی ساختارمند است که در فرایند ارتباط فردی و مقایسه‌های اجتماعی تحقق پیدا می‌کند. در این فرایند افراد با همانندسازی توانمندی‌های خویش با گروههای همگن، زمینۀ بهبود رفتارها، واکنش‌ها و روابط خویش با دیگران را مهیا می‌کند (فلنر، 2002). کفایت اجتماعی به‌عنوان توانایی افراد برای عمل به شیوۀ سازگارانه متناسب با سن و توانایی شناختی، دربرگیرندۀ عواملی چون خودآگاهی، آگاهی اجتماعی، مدیریت خود، مهارت‌های ارتباطی و مسئولیت تصمیم‌گیری است (ما، 2012). افرادِ دارای کفایت اجتماعی در پاسخ‌دادن و کنارآمدن با موقعیت‌های جدید و چالش‌انگیز موفق‌اند. هستۀ مرکزی کفایت اجتماعی مهارت‌های ارتباطی است؛ زیرا ازطریق مهارت‌های ارتباطی مؤلفه‌های دیگر کسب می‌شود (گومز-اورتیز، رومرا و اورتگا-رویز، 2017). در کفایت اجتماعی سه جنبۀ مهم وجود دارد که توانایی ایجاد روابط بین‌فردی سالم و مثبت و حل تعارضات، توسعۀ واضح هویت خود در جمع و یک گروه یا هویت جمعی و گرایش به سوی شهروند مسئول و دلسوز را شامل می‌شود (گادیکا، پیسکورز-اوگورک، ریجین و کوالسکی، 2015). علاوه بر آن، کفایت اجتماعی پایه و اساسی برای گسترش طیفی از پیامدهای مطلوب ازقبیل اعتماد به نفس، رفاه اجتماعی، کیفیت دوستی، مسئولیت‌پذیری، پذیرش توسط همسالان و شایستگی‌های کاری است (لسی، کاپیوتی، پاگنین و پانرجی، 2017). مدل کفایت اجتماعی چهار آمایۀ فراگیر از مهارت‌ها، توانایی‌ها و ظرفیت‌ها را پیشنهاد می‌کند که عناصر محوری کفایت اجتماعی را تشکیل می‌دهند و این آمایه‌های مهارتی شامل مهارت‌ها و توانایی‌های شناختی، مهارت‌های رفتاری، مهارت‌ها و کفایت‌های هیجانی و مهارت‌های انگیزشی و انتظارات هستند. ویژگی عمدۀ این مدل که از تعریف‌های کفایت اجتماعی حاصل می‌شود، بر اهمیت تبادل شخص - محیط و به‌منظور فهم کفایت اجتماعی و مضامین انطباقی آن تأکید دارند (فلنر، 2002).

پژوهش‌ها نشان می‌دهند کفایت اجتماعی نقش مهمی در سلامت روان افراد دارد؛ برای مثال بین کفایت اجتماعی با افسردگی (کول، مارتین، پاورز و تراگلیو، 1999)، باورهای ناکارآمد (حجازی، شهسواری شیرازی، علی حسینی، و شماع، 1394)، بهزیستی روانشناختی (زارعان، کاکاوند وحکمی، 1394)، سازگاری اجتماعی (بیرامی و هاشمی نصرت‌آباد، بدری گرگری، و دبیری، 1395) رابطه وجود دارد. از طرف دیگر، نتایج پژوهش‌ها گویای این است که می‌توان کفایت اجتماعی را در افراد پرورش داد. یار احمدیان (1391) نشان داد آموزش کفایت اجتماعی بر توانمندسازی فردی - اجتماعی و سلامت عمومی مؤثر است. جعفری باغ خیراتی، قهرمانی، کشاورزی و کاوه (1393) نشان دادند آموزش خوشبینی بر عامل‌های کفایت اجتماعی مؤثرند (روکهیل، وندر، استوپ، مککالی و کاتن، 2009) .همچنین مداخله برای بهبود کفایت اجتماعی و حمایت‌های اجتماعی به‌خصوص در جوانان با علائم افسردگی، بیماری افسردگی و علائم رفتاری باعث افزایش پیامدهای کارکردی آنها می‌شود (سیلیمن و شوام،۲000). فریش (۲۰۰۶‌) دریافت که روان‌درمانی‌های مثبت بــر افـزایش شادی و بهزیستی انسان‌ها ازطریق کشف توانمندی و کیفیت زندگی برتر مؤثر است.

یکی دیگر از عوامل مرتبط با سلامت روان، سرسختی[1] است که دربارۀ افرادی به کار برده می‌شود که در برابر فشار روانی مقاوم‌ترند و نسبت به بیشتر افراد، کمتر مستعد بیماری‌اند (آبرامسون،2000). این افراد معمولاً بر زندگی خود کنترل بیشتری احساس می‌کنند و نسبت به آنچه انجام می‌دهند، تعلق خاطر بیشتری دارند و در قبال عقاید و تغییرات جدید پذیرا هستند (هاردت، 2009). سرسختی، نگرش درونی خاصی را به وجود می‌آورد که بر شیوۀ رویارویی افراد با مسائل مختلف زندگی تأثیر می‌گذارد. پولاک[2] براساس مفهوم سرسختی کوباسا، مفهوم سرسختی سلامت[3] را مطرح کرد. مفهوم سرسختی سلامت، ارتباط بیشتری با زمینه‌های سلامت و بیماری دارد. سرسختی مرتبط با سلامت به این اشاره دارد که تا چه حد فرد به انجام فعالیت‌های مرتبط با سلامت متعهد است، سلامت خود را کنترل‌پذیر ادراک می‌کند و عوامل استرس‌زای سلامتی را فرصتی برای رشد شخصیتی در نظر می‌گیرد. سرسختی مرتبط با سلامت، ویژگی شخصیتی است که با مؤلفه‌های کنترل، مبارزه‌طلبی و تعهد موجب سازگاری افراد با مشکلات جدی و مزمن سلامت می‌شود (پولاک، 1989). افراد دارای سرسختی سلامت ضمن ارزیابی مثبت رویدادها، از راهبردهای مقابله‌ای مؤثر برای مقابله با بیماری‌ها استفاده می‌کنند، از حداکثر منابع خود استفاده می‌کنند و تمایل به ارزیابی مجدد استرس‌زاهای سلامت به‌عنوان عواملی سودمند برای رشد و یادگیری (نه تهدیدکننده و زیان‌بخش) دارند (بروکس، 2008).

کانترادا (2001) نشان داد افراد با سرسختی زیاد در مقایسه با افراد با سرسختی کم رویدادهای تنیدگی‌زا را مثبت‌تر و کنترل‌پذیرتر ارزیابی می‌کنند. پژوهش‌های بولتون (2009) وکراولی (2003) نشان دادند بین سرسختی، سازگاری و سلامت روان رابطه وجود دارد. جعفری، حاجلو، فغانی، و خزان (1391) و بابایی امیری، حقیقت و عاشوری (1395) دریافتند بین بهزیستی، سلامت روان و سرسختی رابطه وجود دارد. وینمن (2007)، زاکین (2008)، بوهل (2008) و بولتر (2006) نشان دادند سرسختی افراد قادر است باعث کاهش تنش و افزایش سازگاری و سلامت روان شود. تنش و شرایط دشوار در مشاغل پرستاری، می‌تواند اثرات منفی جدی بر کارآمدی جسمانی و روانی فرد بگذارد و سلامت جسمانی و اجتماعی او را به‌شدت مختل کند (کوباسا، 1999). بر اساس این، آموزش‌هایی که در زمینۀ کاهش این اثرات مؤثر باشد، می‌تواند مفید واقع شود.

رویکرد روانشناسی مثبت‌نگر[4] با توجه به استعدادها و توانمندی‌های انسان در سال‌های اخیر شایان توجه روانشناسان قرار گرفته است. این رویکرد هدف نهایی خود را شناسایی سازه‌ها و شیوه‌هایی می‌داند که شادکامی و بهزیستی انسان را به دنبال دارند. روانشناسی مـثبت‌نگر به دنبال آن اسـت تـا کیفیت زندگی انسان‌ها را ارتقا بخشد. بدین‌صورت که با ایجاد انگیزه، داشتن نگاهی مثبت، شناخت و ارزیابـی خـود و ابـعاد وجودی خود و به‌کارگیری توانایی‌های خود، افراد در جهت رشد و شـکوفایی استعدادهایشان حرکت کنند (فردریکسون، 2001)؛ ازاین‌رو عواملی که سبب سازگاری هرچه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی شوند، بنیادی‌ترین سازه‌های مورد پژوهش این رویکرد هستند. نتایج پژوهش‌ها نشان‌دهندۀ مؤثربودن این مداخله‌ها در برخی زمینه‌ها بوده است؛ به‌طور مثال فرنام و مددی‌زاده (1396) نشان دادند آموزش مثبت‌نگری در افزایش حالت‌های روانشناختی مثبت، خوش‌بینی، خودکارآمدی، وظیفه‌شناسی، احساس کنترل، هدفمندی، امیدواری، رضایت از زندگی، زندگی شادمانی، اجتماعی‌بودن، عزت‌نفس و احساس ارزشمندی، احساس آرامش، قدردانی و بخشش مؤثر است. همچنین غلامی حیدرآبادی، نوابی‌نژاد، شفیع‌آبادی و دلاور (1392) نشان دادند آموزش مثبت‌نگری باعث افزایش سرسختی می‌شود.

بر اساس این، سرسختی سلامت و کفایت اجتماعی نقش مهمی در حوزه‌های بهداشت روانی و روانشناسی خانواده و شغلی یافته است؛ به طوری که هر روز بر تعداد پژوهش‌های مرتبط با این سازه‌ها افزوده می‌شود. با توجه به اینکه پرستاران نقش مهمی در سلامت جسم و روان جامعه و بیماران دارند، براساس جستجوهای انجام‌شده در پژوهش‌های دردسترس، در ایران نیز پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی مثبت‌نگری بر کفایت اجتماعی و سرسختی سلامت در پرستاران انجام نشده است. با کمک نتایج این پژوهش و پژوهش‌های مشابه می‌توان برنامه‌های مناسبی برای بهبود سلامت جسمی و روانی پرستاران طراحی و اجرا کرد. از طرف دیگر، با توجه به اینکه مداخلۀ مثبت‌نگری موجب سازگاری بیشتر و ارتقای سلامت روان و جسم می‌شود و توانمندی‌های افراد را ارتقا می‌بخشد، با مداخلات روانشناسی مثبت به افزایش بهداشت روانی و کیفیت شغلی و کیفیت زندگی پرستاران می‌توان کمک کرد. این پژوهش با در نظر گرفتن اهمیت مثبت‌نگری پرستاران و نقش آن در استرس شغلی، سلامت روانی و متعاقباً کیفیت مراقبت ارائه‌شده در محیط کاری توسط آنها، به بررسی نقش مثبت‌نگری در کفایت اجتماعی و سرسختی سلامت در پرستاران می‌پردازد.

 

روش

روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: طرح این پژوهش نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل است که در سال 1396 انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش را تمامی پرستاران بیمارستان‌های اهواز تشکیل می‌دادند. پس از هماهنگی‌های لازم با یکی از بیمارستان‌های دولتی شهر اهواز به‌صورت دردسترس تعداد 30 نفر پرستار انتخاب شدند که به‌صورت داوطلبانه حاضر به شرکت در پژوهش بودند. پس از آن، تمامی پرستاران پرسشنامه‌های سرسختی سلامت و کفایت اجتماعی را تکمیل کردند و از بین پرستارانی که نمرۀ برابر یا پایین‌تر از نقطۀ برش در پرسشنامه‌های سرسختی روانشناختی (50) و کفایت اجتماعی (25) کسب کرده بودند، 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش ( 15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل داشتن تحصیلات پرستاری شاغل در یکی از بخش‌های بیمارستان، ایرانی‌بودن، داشتن سن 30 تا 50 سال و امضای رضایت‌نامه شرکت در پژوهش و معیارهای خروج از مطالعه شامل داشتن اختلال‌های روانپزشکی، تمایل‌نداشتن به همکاری برای تکمیل پرسشنامه‌ها و دستیابی به پرسشنامه ناقص بود.

ابزارهای سنجش: پرسشنامۀ کفایت اجتماعی[5]: فلنر (2002) پرسشنامۀ کفایت اجتماعی را طراحی کرد. این ابزار دارای 47 گویه و شامل چهار بعد مهارت رفتاری، مهارت شناختی، مهارت‌های هیجانی و آمایه‌های انگیزشی را دربرمی‌گیرد که براساس مقیاس هفت درجه‌ای لیکرت (1= کاملاً مخالفم تا 7=کاملاً موافقم) نمره‌گذاری می‌شود. نمرۀ این ابزار با مجموع نمرۀ گویه‌ها به دست می‌آید؛ بنابراین دامنۀ نمرات بین 47 تا 329 است و نمرۀ بالاتر به معنای کفایت اجتماعی بیشتر است. فلنر (2002) روایی ابزار را با روش تحلیل عاملی، تأیید و پایایی آن را با روش آلفای کرونباخ 88/0 و با روش بازآزمایی با فاصلۀ زمانی یک ماه 89/0 گزارش کردند. در ایران روایی سازۀ مقیاس ازطریق همبستگی کل مقیاس با خرده‌مقیاس‌ها بررسـی شد که در سطح 99 درصد معنادار بود. همچنین تحلیل عاملی بررسی شد و مقدار KMO برابر 83/0 به دست آمد (پرندین، 1385 .(افروز، قاسم‌زاده، تازیکی و دلگشاد (1393) پایایی ابزار را با روش آلفای کرونباخ 86/0 گزارش کردند. پایایی مقیاس در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ 77/0 به دست آمد.

پرسشنامۀ تجدیدنظرشده سرسختی سلامت[6]: گیبهاردت، وندردف و پاول[7] (2001) پرسشنامۀ تجدیدنظرشدۀ سرسختی سلامت را طراحی کردند. این ابزار دارای 24 گویه است که با استفاده از مقیاس پنج درجه‌ای لیکرت (1=کاملاً مخالفم تا 5=کاملاً موافقم) نمره‌گذاری می‌شود. نمرۀ این ابزار با مجموع نمره گویه‌ها به دست می‌آید؛ بنابراین دامنۀ نمرات بین 24 تا 100 است و نمره بالاتر به معنای سرسختی سلامت بیشتر است. گیبهاردت، وندردف و پاول (2001) روایی ابزار را با ابزارهای منبع کنترل درونی و بیرونی سلامت، تأیید و پایایی آن را با روش آلفای کرونباخ در نمونه عادی 79/0 و در دانشجویان 78/0 گزارش کردند. همچنین قاضی (1394) ضمن تأیید روایی صوری و محتوایی ابزار با نظر متخصصان، پایایی آن را با روش آلفای کرونباخ 83/0 گزارش کرد. پایایی مقیاس در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد.

روش اجرا و تحلیل:نحوۀ اجرای پژوهش بدین‌گونه بود که پس از دریافت مجوزهای اخلاقی و پژوهشی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز و هماهنگی لازم با مسئولان بیمارستان‌ها اجازۀ پژوهش و همکاری با پژوهشگر گرفته شد. پس از تعیین شرکت‌کنندگان، گروه‌ها و اجرای پیش‌آزمون، کارشناس ارشد روانشناسی، که در زمینۀ مداخلات مثبت‌نگری دوره‌های آموزشی را گذارنده بود، پروتکل درمان مداخلۀ مثبت‌نگری اقتباس‌شده از دیدگاه سلیگمن، آستین، پارک و پترسون (2005) را اجرا کرد. گروه آزمایش در 12 جلسۀ (به مدت حدوداً 2ماه هفته‌ای دو جلسه) 30 تا 45 دقیقه‌ای (به دلیل مشغله‌کاری پرستاران و حساسیت کار آنها) مداخلۀ مثبت‌نگری شدند. در پایان مداخله، هر دو گروه مجدداً به پرسشنامه‌ها پاسخ دادند (پس آزمون). بعد از دو ماه آزمون پیگیری نیز برای هر دو گروه انجام شد. به‌منظور رعایت اصول اخلاقی به شرکت‌کنندگان اطمینان داده شد که اطلاعات آنها به‌صورت کاملاً محرمانه باقی خواهد بود و آنان اختیار کامل دارند در پژوهش شرکت نکنند یا در هر مرحله که بخواهند از ادامۀ پژوهش انصراف دهند. محتوای آموزشی در جدول شماره 1 آورده شده است.

 

 

جدول 1.محتوای جلسات آموزش گروهی مثبت‌نگر (اقتباس از سلیگمن و همکاران، 2005)


جلسه

موضوع

شرح مختصر

اول

ایجاد ارتباط اولیه

آشنایی و معرفی رهبر و اعضا به یکدیگر، بیان اهداف و قواعد گروه، احترام متقابل، شرکت منظم و نظایر آن، اجرای پیش‌آزمون و بحث کلی دربارۀ خوش‌بینی و مثبت‌نگری با هدف ایجاد آمادگی ذهنی برای تقویت تفکر سالم و مثبت در آزمودنی‌ها

دوم

بررسی عوامل مؤثر بر زندگی سالم

 

شناخت توانمندی‌های شخصی بررسی عوامل مؤثر بر زندگی سالم (عوامل جسمانی، روانی، اجتماعی، معنوی)، احترام به خود و حرمت خود آشنایی با دسته‌بندی توانمندی‌ها و فضیلت‌های اخلاقی و استفاده از توانمندی‌های شخصی به شکل تازه

سوم

کاشت هیجان‌های مثبت و ذکر نعمت‌ها و امور و در زندگی

بازسازی شناختی با جایگزینی افکار منطقی به‌جای افکار غیرمنطقی، بحث گروهی، ارائۀ فعالیت‌های تکمیلی مثل تشویق اعضا به بحث گروهی دربارۀ نمونه‌ها و تجارب خود اعضا و چگونگی تأثیر آنها بر شادکامی و امیدواری در زندگی و چگونگی غنابخشی آنان به زندگی

چهارم

آموزش مثبت‌نگری

آموزش مثبت‌نگری و کشف ویژگی‌های مثبت، ارائۀ فعالیت‌های تکمیلی مثلهدایت اعضا به سمت درک رابطۀ شادکامی با تمرکز بر هدف و پذیرفتن مشکل،ترغیب اعضا به بیان احساسات و افکار خود دربارة پذیرفتن مشکل، جنبه‌های مثبتدرون یک مشکل و تمرکز بر هدف، بیان احساسات اعضا در زمینۀ معناداری زندگی،کنکاش نقش معنا در زندگی

پنجم

افزایش افکار و خودگویی‌های مثبت

 

ترغیب اعضا به برشمردن نقاط مثبت و قوت خود، زندگی و اطرافیان و استفاده از صندلی داغ و برشمردن نقاط مثبت توسط هریک از اعضا برای همدیگر

ششم

تمرکز بر تجارب مثبت

تشویق اعضا به بیان احساسات خود در رابطه با پذیرفتن مسئولیت متناسب با حرفۀ پرستاری، تحلیل رابطۀ عدم‌مسئولیت‌پذیری بااحساس گناه و سرخوردگی، ارائۀ تکلیف متناسب با جلسه

هفتم

برقراری رابطۀ مؤثر با دیگران و مبارزه با افکار منفی

توانمندکردن اعضا در برقراری رابطۀ خوب با دیگران به‌عنوان توانایی بالقوه، اجرای روش ABC  آلیس برای به چالش کشیدن افکار غیرمنطقی در ارتباط با خود و دیگران

هشتم

لذت‌بردن

بحث و گفتگو دربارۀ تجربۀ لذت‌بردن از زمان حال با تمرکز بر اکنون و اینجا و لذت‌بردن از امور خوب در زندگی

نهم

افزایش امید و هدف‌گذاری

گفتگو دربارۀ ویژگی‌های شخصیتی و ارزش‌هایی که فرد دوست دارد به او نسبت داده شود

دهم

بیان اهمیت نسبی نقاط قوت

گفتگو دربارۀ توانایی‌های مثبت و شیوه‌ای که فرد می‌تواند توانایی‌هایش را بروز دهد

یازدهم

توانمندکردن افراد در بیان احساسات

ترغیب و آموزش افراد برای بیان احساسات خود با دیگران و آموزش آنها در ایجاد رابطۀ اجتماعی خشنودکننده

دوازدهم

یکپارچه‌سازی مطالب، جمع‌بندی بیان احساسات، تبیینتجربۀ گروه و اختتام

بحث اختتامیه، مرور جلسات و گرفتن بازخورد از افراد و تمرین توانایی اعتماد به توانمندی‌های خود. بیان احساسات و نگرش‌های اعضا دربارة تجربۀ گروه‌درمانی، تبیین چالش‌های آیندۀ اعضا، بازخورد عاطفی و فکری اعضا دربارة گروه و پایان آن؛ همچنین تعیین زمان اجرای پس‌آزمون

 

 

 

برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی یعنی شاخص‌های گرایش مرکزی و پراکندگی برای توصیف توزیع متغیرها و از روش تحلیل اندازه‌گیری مکرر برای آزمون فرض‌های آماری استفاده شد؛ البته پیش از انجام تحلیل داده‌ها به روش اندازه‌گیری مکرر، پیش‌فرض‌های تحلیل با این روش ارزیابی شد. همچنین برای تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS-19 در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. پژوهش دارای کد اخلاق با شماره 11421415362167 است.

 

یافته‌ها

شرکت‌کنندگان 30 پرستار (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) بیمارستان آموزشی شهر اهواز بودند. میانگین سنی پرستاران 57/42 سال بود. در جدول 1 شاخص آماری میانگین و انحراف استاندارد متغیرها در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری ارائه شده است.

 

 

جدول2. میانگین و انحراف استاندارد سرسختی سلامت و کفایت اجتماعی در مراحل آزمون

متغیر

گروه

تعداد

پیش‌آزمون

پس‌آزمون

پیگیری

M ± SD

M ± SD

M ± SD

سرسختی سلامت

آزمایش

15

78/2±85/61

58/2±67/66

44/2±28/66

کنترل

15

64/2±96/60

43/2±47/60

53/2±24/60

 

کفایت اجتماعی

آزمایش

15

78/2±84/22

39/2±43/27

64/2±18/27

کنترل

15

64/2±26/22

40/2±47/22

29/2±80/22

 

 

 

 

در متغیر سرسختی سلامت و در متغیرکفایت اجتماعی هم در مرحلۀ پس‌آزمون و هم در مرحلۀ پیگیری میانگین گروه آزمایش از میانگین گروه کنترل بیشتر است (جدول 1).

نتایج آزمون کولموگروف – اسمیرنوف برای متغیر سرسختی سلامت و کفایت اجتماعی در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری معنادار نبود که این یافته حاکی از آن است که فرض نرمال‌بودن برقرار بود. نتایج آزمون لوین برای متغیر سرسختی سلامت در مراحل پیش‌آزمون (55/0=P ,68/0=F)، پس‌آزمون (24/0=P ,47/1=F) و پیگیری (14/0=P ,84/1=F) و کفایت اجتماعی در مراحل پیش‌آزمون (64/0=P ,72/0=F)، پس‌آزمون (36/0=P ,23/1=F) و پیگیری (19/0=P ,59/1=F) معنادار نبودند که این

 

 یافته‌ها حاکی از آن است که فرض همگنی واریانس‌ها برقرار است. همچنین نتایج آزمون کرویت موخلی[8] برای متغیر سرسختی سلامت (31/0=P ,69/0=F) و برای کفایت اجتماعی (39/0=P ,89/0=F) معنادار نبود که این یافته حاکی از آن است که پیش‌فرض برابری کواریانس‌ها تأیید می‌شود. با توجه به برقراربودن فرض‌های نرمال‌بودن، همگنی واریانس‌ها و برابری کواریانس‌ها می‌توان از روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده کرد.

 برای مشخص‌کردن تأثیرداشتن آموزش مثبت‌نگری بر سرسختی سلامت و کفایت اجتماعی، از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد ( جدول 2).

 

 

جدول 3. نتایج تحلیل واریانس با روش اندازه‌گیری مکرر برای تأثیر آموزش مثبت‌نگری بر سرسختی سلامت و کفایت اجتماعی

متغیر

منبع اثر

مجموع مجذورات

درجۀ آزادی

میانگین مجذورات

آماره F

معناداری

مجذور اتا

سرسختی سلامت

زمان

82/6223

1

82/6223

36/69

0001/0

74/0

زمان * گروه

43/3112

1

43/3112

29/31

0001/0

78/0

خطا

43/1780

28

58/63

 

 

 

کفایت اجتماعی

زمان

56/6879

1

56/6879

53/72

0001/0

75/0

زمان * گروه

71/3445

1

71/3445

93/58

0001/0

73/0

خطا

91/1776

28

46/63

 

 

 

 

 

 

نتایج نشان دادند متغیر مستقل بر متغیر سرسختی سلامت (0005/0=36,44/69=F) و متغیر کفایت اجتماعی (001/0=P,53/72=F) معنادار بوده است. با توجه به مقدار مجذور اتای می‌توان تعیین کرد متغیر مستقل حدود 1/74 درصد از واریانس کل سرسختی سلامت و حدود 3/75 درصد از واریانس کل کفایت اجتماعی را تبیین می‌کند (جدول 2)؛ بنابراین می‌توان گفت آموزش مثبت‌نگری بر سرسختی سلامت و افزایش کفایت اجتماعی تأثیر داشته است؛ درنتیجه برای مقایسۀ اینکه بین میانگین کدام مراحل تفاوت معنادار وجود دارد، از مقایسۀ زوجی استفاده شد.

 

 

جدول 4. مقایسۀ زوجی سرسختی سلامت و کفایت اجتماعی گروه‌ها در مراحل پس‌آزمون و پیگیری

متغیرها

عامل (i)

عامل (j)

تفاوت میانگین‌ها

انحراف استاندارد

معناداری

سرسختی سلامت

پس‌آزمون

پیش‌آزمون

82/4

675/0

*016/0

پیگیری

39/0

218/0

711/0

پیگیری

پیش‌آزمون

43/4

649/0

*017/0

پس‌آزمون

39/0-

238/0

711/0

کفایت اجتماعی

پس‌آزمون

پیش‌آزمون

59/4

598/0

*017/0

پیگیری

25/0

301/0

705/0

پیگیری

پیش‌آزمون

34/3

623/0

*018/0

پس‌آزمون

25/0-

214/0

705/0

 

 

یافته‌ها نشان دادند بین میانگین پیش‌آزمون با پس‌آزمون و بین میانگین پیش‌آزمون با پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر نمرات پس‌آزمون و پیگیری گروه آموزش مثبت‌نگری در مقایسه با نمرات پیش‌آزمون به‌طور معناداری افزایش یافته است. همچنین بین میانگین پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد (جدول 4).

 

بحث

ارتقا سلامت جسمی و روانی پرستاران بر کیفیت مراقبت بیماران در محیط کاری آنها مؤثر است. در پژوهش حاضر، تأثیر آموزش مثبت‌نگری بر افزایش کفایت اجتماعی و سرسختی سلامت در پرستاران بررسی شد. یافته‌ها نشان دادند آموزش مثبت‌نگری بر افزایش کفایت اجتماعی پرستاران مؤثر است. این نتیجه با پژوهش‌های بیرامی و همکاران (1395)، حجازی و


همکاران (1394)، زارعان و همکاران (1394)، جعفری باغ خیراتی و همکاران (1393)، یاراحمدیان (1391)، روکهیل و همکاران (2009)، فریش (۲۰۰۶‌) و سیلیمن و شوام (۲۰۰0) همسو است. نتایج این پژوهش‌ها نشان دادند آموزش مثبت‌نگری موجب افزایش مدیریت هیجانی، افزایش کیفیت زندگی و سلامت روان می‌شود.

 در تبیین این یافته باید بیان کرد آموزش مثبت‌نگری باعث افزایش حالت‌های روانشناختی مثبت می‌شود (فرنام و مددی‌زاده، 1396). آموزش مثبت‌نگری بر افزایش روابط مثبت با دیگران به کمک ویژگی‌هایی ازقبیل برقراری روابط گرم و قابل اعتماد، قابلیت همدلی زیاد و صمیمیت بین‌فردی پرستاران تأثیر دارد و همچنین موجب خودکارآمدی، احساس کنترل، هدفمندی، امیدواری، رضایت از زندگی، زندگی معنادار، خلق مثبت و شادمانی، اجتماعی‌بودن، عزت‌نفس و احساس ارزشمندی و نهایتاً موجب افزایش کفایت اجتماعی در افراد می‌شود. علاوه بر این، آموزش مثبت‌نگری باعث افزایش مهارت‌های رفتاری (جرأت‌مندی، مذاکره و گفتگو،اکتساب حمایت و اطلاعات، مهارت‌های محاوره‌ای، رفتار کمک‌رسانی اجتماع)، عامل مهارت‌های کفایت اجتماعی )شامل برقراری روابط مثبت با دیگران، ایجاد و گسترش اعتماد و روابط حمایتی دوجانبه، شناسایی و پاسخ‌دهی مناسب به علائم هیجانی در تعامل‌های اجتماعی یا مدیریت استرس) و عامل مهارت‌های انگیزشی و انتظارات )شامل ساختار ارزشمند فرد، سطح رشد اخلاقی، احساس اثربخشی و کنترل فرد و احساس خودکارآمدی) شده است (سلیگمن، 2005) و پرستاران به موازات آموزش مثبت‌نگری در زمینۀ کفایت اجتماعی توانمند شده‌اند و همین امر موجب انگیزه، پیشرفت و ارتقا روابط اجتماعی، ارتباط با دیگران در آنها می‌شود. درنهایت اینکه افراد در برنامۀ مثبت‌نگری، روش‌های برقراری ارتباط صحیح را می‌آموزند. آنها در جریان آموزش مثبت‌نگری از اهمیت و نقش حمایت اجتماعی آگاه می‌شوند و درنتیجه در تعامل با دیگران بهتر عمل می‌کنند. هنگامی که افراد خود را در این زمینه‌ها توانمند بیینند، این عوامل باعث بهبود کفایت اجتماعی آنها می‌شود.

از یافته‌های دیگر پژوهش این بود که آموزش مثبت‌نگری بر افزایش سرسختی سلامت پرستاران مؤثر است. این نتایج با پژوهش‌های بابایی امیری، حقیقت و عاشوری (1395)، غلامی حیدرآبادی و همکاران (1392)، جعفری و همکاران (1391)، بولتون (2009)، زاکین (2008)، بوهل (2008)، وینمن (2007)، بولتر (2006)، و کانترادا (2001) همسو است.

بررسی‌ها گویای آن است که باورهای مثبت، با ابعاد مختلف سلامت رابطۀ مثبت و معناداری دارد و نقش مهمی در پیشگیری از بروز اختلالات جسمی و روانی و افزایش سطح سلامت روان دارد (بولتن، 2009 و کراولی، 2001). همچنین پژوهش‌ها نشان‌دهندۀ ارتباط بین سرسختی و بیماری و به‌علاوه بین سرسختی و طول عمر است؛ حتی بهترین پیش‌بینی‌کننده، سلامت روان است. سلیگمن (2005) مطالعه‌ای روی 10 درصد از شادترین افراد در دانشجویان کالج انجام داد و نتایج نشان دادند مهم‌ترین ویژگی این افراد سرسختی، خوش‌بینی و برخورداری از یک زندگی قوی، غنی و ارضاکننده اجتماعی است؛.بنابراین بین شادکامی با این خصوصیات (خوش‌بینی و سرسختی) رابطۀ مستقیم و معناداری وجود دارد .

در تبیین این یافته می‌توان بیان کرد از یک‌سو این شیوۀ آموزشی باعث می‌شود افراد در نتیجۀ آموزش مثبت‌نگری، ضمن ایجاد نگرش مثبت به خود از بهترین راهکارها برای مواجهه با شرایط بیماری و ناتوانی‌های جسمانی خود استفاده کنند که این عوامل باعث مقاوم‌شدن آنها در برابر بیماری‌ها و دیدن آنها به‌عنوان فرصتی برای رشد و تجربه‌کردن نه تهدید سلامت (یعنی افزایش سرسختی سلامت) می‌شود. از سوی دیگر، با این آموزش‌ها پرستاران ضمن نگرش مثبت به خود، به دیگران و اطراف خود نیز خوشبین می‌شوند و مشکلات خود را با مثبت‌نگری توجیه می‌کنند که این عوامل باعث کاهش مشکلات و شکایت جسمانی آنها می‌شوند.

براساس نتایج پژوهش‌های ما (2012) در نتیجۀ فرایند مثبت‌نگری اثرات ناگوار، اصلاح یا تعدیل و یا حتی ناپدید می‌شوند و سلامت حفظ می‌شود و بهبود می‌یابد. درواقع به نظر می‌رسد میزان مثبت‌نگری در بهبود سرسختی سلامت، نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای دارد؛ بنابراین افرادی که آموزش مثبت‌نگری دریافت کرده‌اند، به‌واسطۀ نگرش مثبت، اعتماد به نفس بالاتر و سلامت بهتری دارند؛ ازاین‌رو بدیهی است آموزش مثبت‌نگری باعث افزایش سرسختی سلامت در پرستاران شود.

بر مبنای نظر فریش (2006)، توانایی حل‌کردن مشکلات و مهارت‌های حل تعارض، یکی از ویژگی‌های بارز در افراد مثبت‌نگر ذکر شده است و برنامۀ آموزش مثبت‌نگری باعث می‌شود افراد راهبردها و مهارت‌های رویارویی با رویدادهای ناخوشایند زندگی را یاد بگیرند؛ بنابراین مثبت‌نگری عامل محافظتی است. افراد با مثبت‌نگری بالا از راهبردهای مقابله مؤثر در برخورد با مسائل زندگی استفاده می‌کنند و نگاه آنها به مشکلات به‌ویژه مشکلات سلامتی به گونه‌ای است که در نظر آنها مشکلات فرصتی برای یادگیری و رشدند که این عوامل موجب می‌شوند آموزش مثبت‌نگری باعث بهبود سرسختی سلامت پرستاران شود.

در تبیین تأثیر مثبت‌نگری بر افزایش کفایت اجتماعی و سرسختی سلامت در مرحلۀ پیگیری می‌توان گفت آموزش مثبت‌نگری باعث می‌شود تا افراد در درازمدت از راهکارها و راهبردهای مناسب برای ارتباط با خود و محیط استفاده کنند و بتوانند از عهده مسائل زندگی برآیند و انگیزۀ خود را برای حل مشکلات و یا سازگاری بیشتر ببرند؛ ازاین‌رو افرادی که از این مهارت برخوردار می‌شوند، معمولاً سخت‌کوش، پرتلاش و با پشتکار نیز خواهند بود که این امر باعث افزایش کفایت اجتماعی و سرسختی سلامت آنان می‌شود.

مهم‌ترین محدودیت پژوهش استفاده از ابزارهای خودگزارش‌دهی بود که امکان سوگیری پاسخگویی وجود دارد. محدودیت دیگر اینکه پرستاران فقط در زمان نوبت کاری خود مایل به حضور در جلسات بودند؛ بنابراین اجراکنندۀ مداخله مجبور بود به دلیل حساسیت شغل پرستاری، جلسات مداخله را در حداقل زمان ممکن در زمان کاری پرستاران اجرا کند. درنهایت اینکه با توجه به وجود تفاوت‌های جنسیتی به نظر می‌رسد پرستاران مرد و زن ارزیابی متفاوتی از کفایت اجتماعی و سرسختی سلامت دارند؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود در پژوهشی به مقایسۀ اثربخشی مداخلۀ حاضر بر کفایت اجتماعی و سرسختی سلامت در پرستاران مرد و زن بپردازند و یا اینکه این پژوهش روی پرستاران به تفکیک انجام شود و نتایج آنها با هم مقایسه شود. پیشنهاد دیگر اینکه در پژوهش‌های آتی برای جمع‌آوری داده‌ها از مصاحبه‌های ساختاریافته و یا نیمه ساختار یافته استفاده شود. درنهایت به مشاوران و درمانگران پیشنهاد می‌شود با برگزاری کارگاه‌های آموزشی و با تأکید بر مسائل روانشناختی مثبت‌نگر، کفایت اجتماعی و سلامتی را در گروه‌های مختلف ازجمله پرستاران افزایش دهند.



[1] . Hardiness

[2] . Pollock

[3] . Health hardiness

[4] . Positive Psychology

[5] . Social Competence Questionnaire

[6] . Revised Health Hardiness Questionnaire

[7] . Gebhardet, VanderDoef, & Paul,

[8] . Muchly

افروز، غ، قاسم‌زاده، س.، تازیکی، ط.، دلگشاد، ئ. (1393) اثربخشی آموزش مهارت‌های تنظیم خلق بر خودپنداره و کفایت اجتماعی دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری، ناتوانی‌های یادگیری، 6(3)، 24-3.
بابایی امیری، ن.، حقیقت، س. و عاشوری، ج. (1395). ارتباط فرسودگی شغلی، حمایت اجتماعی ادراک‌شده و سرسختی روانشناختی با سلامت روان پرستاران. نسیم دانش (مجله علمی دانشکده پرستاری و مامایی همدان)، 2(2)، 128-120.
جعفری، ع.، حاجلو، ن.، فغانی، ر. و خزان، ک. (1391). رابطۀ بهزیستی معنوی و سرسختی روانشناختی با سلامت روانی پرستاران. تحقیقات علوم رفتاری، 6(3)، 440-431.
جعفری باغ خیراتی، ع.، قهرمانی، ل.، کشاورزی، س. و کاوه، م. (1393). تأثیر آموزش خوش‌بینی ازطریق نمایش فیلم بر کفایت اجتماعی دانش‌آموزان. آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، 4(1)، 64-57.
حجازی، ف.، شهسواری شیرازی، ا.، علی حسینی، م. و شماع، م. (1394). نقش سبک زندگی اسلامی در پیش‌بینی نگرش‌های ناکارآمد و کفایت اجتماعی دانش‌آموزان دختر. دومین کنفرانس بین‌المللی روانشناسی، علوم تربیتی و سبک زندگی. 8 بهمن، مشهد، دانشگاه تربت‌حیدریه.
زارعان، م.، کاکاوند، ع. و حکمی، م. (1394). مقایسۀ کفایت اجتماعی، حمایت اجتماعی ادراک‌شده، بهزیستی روانشناختی و احساس خودکارآمدی زنان متقاضی سقط‌جنین و زنان غیرمتقاضی. دومین کنفرانس بین‌المللی پژوهش در علوم و تکنولوژی. 24 اسفند، ترکیه، استانبول.
غلامی حیدرآبادی، ز.، نوابی نژاد، ش.، شفیع‌آبادی، ع. و دلاور، ع. (1392). اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت‌نگری در افزایش سرسختی مادران. تحقیقات مدیریت آموزشی، 15(3)، 76-57.
فهیدی، ف و ضیغمی محمدی، ش. (1390). نگرش پرستاران به شرایط حمایتی محیط کار مؤثر بر انتقال آموخته‌ها به کار. مجلۀ ایرانی آموزش در علوم پزشکی، 6(2)، 139-128.
یاراحمدیان، ن. (1391). ارتقای توانمندی‌های فردی-  اجتماعی و سلامت عمومی نوجوانان ا طریق افزایش کفایت اجتماعی آنان. مجلۀ علوم رفتاری، 6(3)، 288-279. 
پرندین، ش. (1385). ساخت پرسشـنامۀ کفایـت اجتمـاعی و هنجاریـابی آن در نوجوانـان شـهر تهران. پایان‌نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی.
فرنام، ع.، مددی‌زاده، ط. (1396). اثربخشی آموزش مثبت‌نگری بر حالت‌های روانشناختی مثبت (توانمندی‌های منش) دانش‌آموزان دختر دبیرستانی. پژوهش‌نامۀ روانشناسی مثبت، 3(1)،76-61.
Abramson, L. (2000). Optimistic cognitive style and invulnerability to depression. In j. Gillham(ed) The Science of Optimism and Hope (pp. 79-98). Philadelphia: De Gruyter.
Bohle, P. (2008). D0se hardiness Predict adaptation to shiftwork? Journal Work and Stress, 11(2),369-376.
Bolton, B. (2009). A longitudinal, structural equation analysis of stress, hardiness social support, and illness. Multivariate Experimental Clinical Research, 11,109-120.
Boulter, L.T. (2006). Self-concept as a predictor of college freshman academic adjustment. College Journal, 36(5), 234-246.
Brooks, MV. (2008) Health-related hardiness in individuals with chronic illnesses. Clinical of Nurse Resarch,17(2),98-117.
Caruso, CC. (2014). Negative impacts of shiftwork and long work hours. Rehabilitation Nursing. 39(1), 16- 25.
Cole, DA., Martin, JM., Powers, B., Truglio, R. (1999). Modeling causal relations between academic and social competence and depression: a multitrait-multimethod longitudinal study of children. Journal of Abnormal Psychology & Education,105(2):258-70.
Contrada, R. J. (2001). Type a behavior, personality hardiness and cardiovascular response to stress. Journal of Personality and Social Psychology, 89(8), 898-966.
Coventry, TH., Maslin-Prothero, S., Smith, G. (2015) Organizational impact of nurse supply and workload on nurses continuing professional development opportunities: an integrative review. َing, 71(12),2715-2727.
Crowleyh, B. j. (2003). Psychological hardiness and adjustment to life events in adulthood. journal of Adult Development, 10(7), 237-248.
Felner, B. (2002). Social Confidence in Interpersonal Situation. New York, McGraw Hill Press.
Fredrickson, B. L. (2001). The role of positive emotions in positive psychology: The broaden-and-build theory of positive emotions. American Psychologist, 56(3), 218-226.
Frisch‌, MB. (2006). Quality of life therapy: Applying a life satisfaction approach to positive psychology and cognitive therapy. Hoboken, NJ: Wiley‌.
 Gadecka, W., Piskorz-Ogórek, K., Regin, K. J. ve Kowalski, I. M. (2015). Social Competence of Mental Health Nurses. Polish Annals of Medicine, 22, 105-109.
Gebhardet, W. A., Vander Doef, M. P., & Paul, L. B. (2001). The revised health hardiness inventory (RHHI-24): psychometric properties and relationship with self-reported health and health behavior in two Dutch samples. Health Education Research, 16(5),579-592.
Gómez-Ortiz, O., Romera, E. M., Ortega-Ruiz, R. (2017). Multidimensionality of social competence: Measurement of the construct and its relationship with bullying roles. Journal of Psych Didactics, 22, 37-44.
Hardt, S. M. (2009). The relationship between hardness, supervision support, group cohesion and job Stress as predictors of job satisfaction university of Texas. Journal of Educational Research, 7,129-136.
Kobasa, S. (1999). Early experience in hardiness development. Consulting psychology Journal Practice and Research, 51, 106-116.
Lecce, s,  Caputi, M,. Pagnin, A, Banerjee, R. (2017). Theory of mind and school achievement: The mediating role of social competence. Cognitive Development, 44(3), 85-97.
Ma, H. K. (2012). Social competence as a positive youth development construct: a conceptual review. The Scientific World Journal, 20(12), 287-472.
Pollock, S. E. (1989). The hardiness characteristic: a motivation factor in adaption. Advanced in Nursing Scienes, 11(2), 53-62.
Rockhill CM., Vander Stoep, A., McCauley, E., Katon, WJ. (2009). Social competence and social support as mediators between comorbid depressive and conduct problems and functional outcomes in middle school children. Journal of Adolescence, 32(3),535-53.
Seligman, M. E. P., Steen, T., Park, N., & Peterson, C. (2005). Positive psychology progress: Empirical validation of interventions. American Psychologist, 60(5), 414- 419.
Silliman‌, B., &‌; Schumm, W. R. (2000). Marriage preparation programs‌: A literature‌ review. The‌ Family‌ Journal‌, 8, 133-142.
Weinman, M.L. (2007). Associations of family support, hardness, and depression symptoms among indigent teens attendant a family planning clinic. Psychological Reports, 93(3),713-719.
Zakin, G. (2008). Hardiness, attachment style, and long term psychological distress among Israeli Pows and combat veterans. Personality and Individual Differences, 34(4),819-82.