Document Type : Research Paper
Authors
1 - M.A in Psychology, Islamic Azad University Mahallat Branch, Mahallat, Iran
2 Assistance professor of Psychology Department, Payame Noor University, Tehran, Iranty.
Abstract
Keywords
سالمندی دوران حساسی از زندگی است و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله، ضرورتی اجتماعی به شمار میرود. در این دوره سیستمهای مختلف بدن تحلیل میرود و در عمل، توانایی انسان کاهش مییابد. این روند افزایش ناتوانی و کاهش تصاعدی و پیشرونده در توانایی حرکتی و عملکرد حافظه، کاهش استقلال، افزایش وابستگی سالمندان به دیگران را موجب میشود (قاضی محسنی، سلیمانیان و حیدرنیا، 1395). در سال 2013 جمعیت سالمندان (60 سال و بیشتر) 841 میلیون نفر تخمین زده شده است که این میزان 7/11 درصد کل جمعیت جهان را شامل میشوند. جمعیت سالمندان در سال 2050 پیشبینی میشود به بیش از 2 میلیارد نفر برسد. سازمان جهانی بهداشت اعلام میکند در آیندهای نزدیک شاهد افزایش جمعیت افراد بالای 65 سال نسبت به جمعیت کودکان زیر5 سال خواهیم بود. در کشور ایران نیز رشد جمعیت سالمندان کشور، بیش از رشد جمعیت کل کشور است؛ بهطوریکه متوسط عمر در برخی از کشورهای پیشرفته به بیش از 85 سال و در ایران به 67 سال رسیده است (حسنپور دهکردی و رستار، 1395). براساس سرشماری سال 1395، آمارها حاکی از افزایش سهم جمعیت سالمند با سن بیش از 65 سال از 7/ 5 درصد در سال 90 به 1/ 6 در سال 95 است. این افزایش جمعیت در گروه میانسالان (30 تا 64 سال) نیز مشهود است؛ بهنحویکه سهم آنها از کل جمعیت کشور به 8/ 44 درصد رسیده است و درمجموع نشان میدهد بیش از نیمی از جمعیت کنونی کشور (51 درصد) را افراد میانسال و سالمند تشکیل میدهد (مرکز آمار ایران، 1395).
پژوهشهایی انجامشده در ایران در زمینۀ سالمندی، بسیار محدود بوده است و براساس آن، پیری در مفهوم تنگاتنگ از سلامت فیزیکی، بررسی و در چارچوب محدود پزشکی محبوس شده است. باوجود رشد جمعیت سالمندان و تغییرات هرم جمعیتی کشور، هنوز بر نیازهای سالمندان در همۀ ابعاد آن، بهمنزلۀ گروه آسیبپذیر جامعه تمرکز نشده است (هروی کریموی، پوردهقان، جدید میلانی، فروتن، آیین، 1385). یکی از عوامل تأثیرگذار در بهزیستی سالمندان، کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی میتواند پیشبینیکنندۀ میزان و تأثیر بیماریها، صدمات و ناتوانیها و سنجش سلامت روانی در جوامع باشد (اوگاندیر و همکاران، 2017). پژوهشهای رو به گسترش و چالشبرانگیزی برای شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی با هدف شناسایی شاخصهای بهبوددهنده کیفیت زندگی انجام شدهاند (بیلدرمن، گریف، کراینن وشنس، 2015). سازمان جهانی بهداشت[1] کیفیت زندگی را ادراک فرد از جایگاه خود در زندگی، بافت فرهنگی و سامانه ارزشی تعریف کرده است که در آن زندگی میکند و این جایگاه در ارتباط با اهداف، آرزوها، ملاکها و اولویتهای آن فرد است. این تعریف از کیفیت زندگی سه مولفه رضایت عینی[2]، وضعیت عملکردی[3] و عوامل بافتی[4] را در بر میگیرد که دو مؤلفۀ نخست، کیفیت زندگی با سلامت روانی همپوشانی دارند (محمدی، دوران، ربیعی و سلیمی، 1396). عوامل مختلفی همچون وضعیت سلامتی، توانمندی، شادبودن، حفظکردن عملکردهای حساس و رهایی از درد ازجمله شاخصههای کیفیت زندگی است (فلین و گو، 2015). با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد کیفیت زندگی ارتباط تنگانگی با انسجام درونی (روانی) داشته باشد. آنتونوسکی[5] (1987 به نقل از محمدزاده، پورشریف و علیپور (1390) بر این باور است برخی افراد با تأثیر از مکانیسمی که حس انسجام نامیده میشود، باوجود استرسهای چشمگیر و دشواریهای شدید، سلامت خود را حفظ میکنند؛ درصورتیکه بیشتر مردم در مواجه با چنین موقعیتهایی دچار پریشانی و تنش روانشناختی چشمگیری میشوند (ابوالقاسمی، زاهد و نریمانی، 1388؛ ماکسنس و هاگان، 2015). حس انسجام بهمنزلۀ مکانیزمی فراگیر تعبیر میشود که افراد را در مقابله با عوامل استرسزای زندگیشان کمک میکند (حسینی، عبد خدایی و آقامحمدیان شعرباف، 1396؛ ماک، هو و لاو، 2007). حس انسجام با بهزیستی و تنش روانشناختی مرتبط است (زیرا افراد با حس انسجام قوی دنیا را پیشبینیپذیر، کنترلپذیر و معنادار ادراک میکنند و عوامل استرسزا را بهصورت چالشهای مهمی مینگرند که ارزش مواجهشدن دارند (میکائیلی، عینی و تقوی، 1395). این افراد بسیار انعطافپذیرند و بنابراین قادرند منابع مناسبی را برای غلبه بر موقعیت بیایند (کیامرثی و ایلبیگیقلعهنی، 1391؛ پیسولا و کوساکووسکا، 2010). ادبیات پژوهشی نیز ارتباط بین احساس انسجام و کیفیت زندگی را نیز بررسی کرده است. نتایج پژوهش سهرابی، عابدانزاده، شتاب بوشهری، پارسایی و جهانبخش (1395) نشان دادند بین استحکام روانی و بهزیستی روانشناختی در سالمندان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و متغیر فعالیت بدنی توانست بهمنزلۀ عامل میانجیگر بین استحکام روانی و بهزیستی روانشناختی ایفای نقش کند. انجای و انجیو (2013) پژوهشی با هدف بررسی رابطۀ بین احساس انسجام خانواده، حمایت اجتماعی، کیفیت زندگی و علائم افسردگی در زنان باردار چینی انجام دادند. یافتهها نشان دادند احساس انسجام، تأثیر مستقیمی بر مؤلفۀ سلامت روانی کیفیت زندگی سالمندان دارد. سارنمالم، بروال، پرسن، فالدیکسن وگستن جوهانسن (2013) نیز پژوهشی با هدف بررسی نقش احساس انسجام در پیشبینی رویدادهای استرسزا، راهبردهای مقابلهای، وضعیت سلامتی و کیفیت زندگی در زنان یائسه به این نتیجه رسیدند زنانی که احساس انسجام بیشتری داشتند، وضعیت سلامتی بهتر و کیفیت زندگی بهتری را گزارش دادند.
علاوه بر این، برخی از مطالعات نیز نشان دادند ذهنآگاهی بهمنزلۀ سازۀ شخصیتی تأثیر بسزایی بر کیفیت زندگی دارد (ایزدی و نعمت طاووسی، 1395؛ دفرایاس و واین، 2015)؛ برای مثال، جعفری و شهابی (1396) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند برنامۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی تأثیر معناداری بر ارتقاء سطح کیفیت زندگی دارد. اگرچه تعاریف متعددی از ذهنآگاهی وجود دارد، عموماً ذهنآگاهی راهی از پرداختن توجه در زمان حال تعریف شده است که به احساس بدون قضاوت و متعادلی از آگاهی اشاره دارد. همچنین، ذهنآگاهی به واضح دیدن و پذیرش هیجانها و پدیدههای فیزیکی همانطور که اتفاق میافتند، کمک میکند (بئر، 2011). نتایج برخی از پژوهشها (واسیجویک و همکاران، 2008؛ کاباتزین و هن، 2009) نشان میدهند وقتی فردی بتواند افکار خود را بدون هیچگونه قضاوتی و بدون عکسالعمل نشان دادن به این افکار مشاهده کند، به حالت آسودگی و آرامش در وضعیتهای ناخوشایند دست پیدا میکند. آرامش در وضعیت ناخوشایند به کاهش استرس و ایجاد بهزیستی در فرد منجر میشود. ذهنآگاهی نهتنها علائم روانشناختی و جسمی اضطراب را با آرمیدگی بهبود میبخشد، با استفاده از دیدگاه جدید، با ایجاد تمرکز بر منبع استرس، کاهش اضطراب، بهبود مقاومت در مقابل استرس و افزایش مهارتهای مقابله به فرد کمک میکند (کاباتزین، 2013؛ نژاداحمدی و مرادی، 1393).
علاوه بر این، یکی دیگر از سازههای مؤثر بر کیفیت زندگی، هوش معنوی است. عبارت هوش معنوی را نخستین بار زوهر و مارشال (2000) مطرح کردند. آنها معتقدند هوش معنوی با یکپارچهکردن هوش عقلانی و هوش هیجانی، تعامل بین فرایندهای تفکر منطقی و هوش هیجانی را تسهیل میکند و موجب رشد و دگرگونی شخصی میشود. هوش معنوی تصویر کامل هوش انسانی است که ظرفیتهای سازگاری روانی فرد را افزایش میدهد و قادر است هوشیاری یا احساس پسوند با قدرت برتر یا وجود مقدس را تسهیل کند یا افزایش دهد (امامی، مولوی و کلانتری، 1390).
کینگ (2008) هوش معنوی را مجموعهای از قابلیتهای سازش روانی تعریف میکند که مبتنی بر جنبههای غیرعادی و متعالی واقعیت است؛ بهویژه آنهایی که با ماهیت هستی فرد، معنای شخصی، تعالی و سطوح بیشتر هشیاری مرتبطاند. هنگامی که این قابلیتها به کار بسته شوند، توانایی منحصربهفرد مسئلهگشایی، تفکر انتزاعی و کنارآمدن را تسهیل میکند (علوی حجازی، 1391). افرادی که از هوش معنوی بهتری برخوردارند، به سه دلیل از سلامت روانی بیشتری برخوردارند: نخست اینکه، دین سامانۀ باور منسجم ایجاد میکند که باعث میشود افراد برای زندگی معنا پیدا کنند و به آینده امیدوار باشند. باورهای معنوی به افراد امکان میدهد که به ناملایمات، فشارهای روانی و فقدانهای گریزناپذیر ایجادشده در زندگی معنا دهند و به زندگی بعدی که همراه با آرامش است، امیدوار و خوشبین باشند. دوم اینکه، حضور در امور مذهبی، برای افراد حمایت اجتماعی فراهم میآورد و سوم اینکه، باورهای معنوی، بیشتر با سبک زندگی سالمتری همراه است (بیرامی، موحدی و موحدی، 1392). در همین راستا، پژوهشهای مختلفی بیانکنندۀ نقش مفید و مؤثر هوش معنوی در سلامت روان، بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی افراد است (صفریزاده، عزیززاده فروزی، تیرگری، جهانی، 1395؛ قادری و مصطفایی، 1393؛ میشرا و واشیست، 2014)؛ برای مثال، زمانی، بحرینیان، اشرفی و مقتدری (1394) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که شاخصهای کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی پس از مداخلۀ آموزش هوش معنوی در پس آزمون و پیگیری بهصورت معناداری بهبود یافتند. همچنین، رضایی شهسوارلو و همکاران (1393) دریافتند بین متغیر سلامت معنوی با امید و رضایت از زندگی سالمندان مبتلا به سرطان شهر کاشان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی سالمندان براساس انسجام درونی، ذهنآگاهی و هوش معنوی انجام شد و فرضیههای پژوهش به شرح زیرند.
1-بین انسجام درونی و کیفیت زندگی سالمندان رابطه وجود دارد.
2-بین ذهنآگاهی وکیفیت زندگی سالمندان رابطه وجود دارد.
3-بین هوش معنوی و کیفیت زندگی سالمندان رابطه وجود دارد.
4-انسجام درونی، ذهنآگاهی و هوش معنوی پیشبینیکنندۀ کیفیت زندگی سالمنداناند.
روش
روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعۀ آماری این پژوهش، کلیّه سالمندان شهر تهران در سال 1396 بود که از مکانهای عمومی همچون سرای محلّه، پارکها و فرهنگسراها انتخاب شدند. برای برآورد حجم نمونه از فرمول پیشنهادی تاباکنیک و فیدل (2007) در مطالعات همبستگی (N ≥ 50 + 8 M) استفاده شد. با توجه به اینکه 24 متغیر پیشبین (متغیرهای اصلی و زیرمقیاسهای آن) در این پژوهش وجود دارد، حجم نمونۀ پژوهش با استفاده از این فرمول، 242 نفر برآورد شد. روش نمونهگیری این پژوهش تصادفی خوشهای بود.
ابزار سنجش هوش معنوی[6]: برای سنجش هوش معنوی از پرسشنامۀ هوش معنوی کینگ (2008) استفاده شد. کینگ (2008) این پرسشنامه را طراحی کرد و دارای 24 عبارت است. آزمونی باید میزان موافقت یا مخالفت خود با هریک از عبارات آزمون را در یک مقیاس لیکرت پنجدرجهای بهصورت کاملاً، خیلی، کمی، به هیچوجه مشخص کند. این پرسشنامه چهار خردهمقیاس دارد که عبارتاند از تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط حالت هشیاری. کینگ (2008) با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ کل (92/0) و ضریب آلفای زیرمقیاسهای آنها را بدین شرح گزارش کردهاند: تفکر انتقادی وجودی 78/0، تولید معنای شخصی 78/0، آگاهی متعالی 87/0 و بسط هشیاری 91/0. آقابابایی، فراهانی و رحیمی (1389) بهمنظور بررسی اعتبار همگرای این پرسشنامۀ خودسنجی هوش معنوی، همبستگی آن را با آزمون جهتگیری مذهبی با تکیه بر اسلام و مقیاس خودارزیابی معنویت به دست آوردند. همبستگی بین این پرسشنامهها نشاندهندۀ اعتبار همگرای این ابزار است.
فرم کوتاه پرسشنامۀ ذهنآگاهی فرایبورگ[7]: والاش[8] و همکاران این پرسشنامه را طراحی کردهاند و شامل 14 سؤال است. از آزمودنی خواسته میشود روی یک مقیاس لیکرت 4 درجهای (بهندرت = 1 تا تقریباً همیشه = 4) به سؤالات پاسخ دهد. درخور ذکر است عبارت شماره 13، بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود. کمترین نمرۀ این پرسشنامه 14 و بیشترین آن 56 است. نمرۀ بیشتر نشاندهندۀ ذهنآگاهی بیشتر است. در ایران قاسمی جوبنه، عربزاده، جلیلی نیکو، محمدعلیپور و محسنزاده (1394) روایی و پایایی آن را بررسی و آلفای کرونباخ پرسشنامه را 92/0 و ضریب پایایی بازآزمایی را 83/0 گزارش کردند.
پرسشنامۀ حس انسجام آنتونوسکی[9]: این پرسشنامه 13 سؤال دارد که هر سؤال از لیکرت 7 گزینهای تشکیل شده است. این پرسشنامه علاوه بر نمرۀ کلی سه خردهمقیاس ادراکپذیری، کنترلپذیری و معناداری را ارزیابی کرده است. در ایران محمدزاده و همکاران (1390) پرسشنامۀ مذکور را پس از ترجمه روی دانشجویان ایرانی هنجاریابی کردند که آلفای کرونباخ پرسشنامه در دانشجویان پسر و دختر بهترتیب 75/0 و 78/0 و روایی همزمان این مقیاس با پرسشنامۀ 45 سؤالی سرسختی روانشناختی 54/0 به دست آوردند. همچنین، ضریب بازآزمایی کل مقیاس 66/0 به دست آمده است. علاوه بر این، این پژوهشگران بهمنظور بررسی اعتبار پرسشنامه، ارتباط خردهمقیاسهای ادراکپذیری، کنترلپذیری و معناداری را با نمرۀ کل پرسشنامه بررسی کردند که بهترتیب 86/0، 81/0 و 76/0 به دست آمد. نتایج بهدستآمده اعتبار و پایایی مطلوب مقیاس را نشان میدهند.
پرسشنامۀ کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت:[10] فرم کوتاه این پرسشنامه دارای 26 سؤال است و چهار حیطه سلامت جسمانی، سلامت روانی، روابط اجتماعی و سلامت محیط را با 24 سؤال (بهترتیب دارای 7، 6، 3 و 8 سؤال است) ارزیابی میکند. 2 سؤال نخست نیز صرفاً حیطۀ کلی کیفیت زندگی را ارزیابی میکند. پس از انجام مصاحبههای لازم در هر حیطه، امتیازی معادل 4-20 برای هر حیطه بهتفکیک به دست خواهد آمد که در آن، امتیاز 4، نشانۀ بدترین و 20، نشانۀ بهترین وضعیت حیطه مدنظر است. این امتیاز تبدیلپذیر به امتیازی با دامنۀ 0-100 است و امتیاز بیشتر نشاندهندۀ کیفیت زندگی بهتر است. در ایران نجات، منتظری، هلاکویی نائینی، کاظم، مجدزاده (1385) این مقیاس را هنجاریابی کردهاند و ضریب آلفای پرسشنامه را برای جمعیت سالم در حیطۀ سلامت جسمانی 70/0، سلامت روانی 73/0، روابط اجتماعی 55/0 و ارتباطات محیطی 84/0 به دست آوردهاند و ضریب پایایی روش بازآزمایی را پس از دو هفته، 70/0 گزارش کردهاند.
روش اجرا و تحلیل: برای جمعآوری اطلاعات پژوهش، شهر تهران به چهار ناحیۀ جغرافیایی شمال، جنوب، شرق و غرب تقسیم شد و از هر ناحیه 1 پارک و فرهنگسرا انتخاب شد. سپس، با توجه به حجم نمونه، از هر خوشه به تعداد مساوی نمونه انتخاب شد. از شرق تهران منطقه 7، از غرب منطقه 22، از شمال منطقه 3 و از جنوب منطقه 16 انتخاب شد. بعد از مشخصشدن هر منطقه، 60 پرسشنامه در یکی از پارکها و فرهنگسراهای آن منطقه در بین سالمندانی توزیع شد که سواد خواندن و نوشتن داشتند. پس از ارائۀ توضیح راجع به اهداف پژوهش، محرمانهبودن اطلاعات و بهکارگیری آنها برای اهداف پژوهشی، پرسشنامههای پژوهش جمعآوری شدند. بعد از گردآوری پرسشنامه، پرسشنامههای مخدوش از روند بررسی کنار گذاشته شدند و درنهایت، 237 پرسشنامه تحلیل شدند. برای تحلیل آماری دادههای پژوهش از روشهای آماری توصیفی و آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری به روش گامبهگام استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS (ویرایش ۲1) انجام شد.
یافتهها
237 سالمند در این پژوهش شرکت داشتند که از این تعداد بیشتر افراد مطالعهشده (معادل 4/54 درصد) از جنسیت زن بودند. میانگین (انحراف استاندارد) سن شرکتکنندگان 68/69 (56/6) بود. همچنین، بیشتر افراد مطالعهشده معادل 2/34 درصد غیرشاغل بودند. علاوه بر این، 9/62 درصد سالمندان، شاغل و 3 درصد دیگر، بازنشسته بودند. ازنظر تعداد فرزندان، بیشتر سالمندان معادل 7/44 درصد دارای 3 تا 5 فرزند بودند. همچنین، 4/35 درصد افراد دارای 1 یا 2 فرزند، 1-10 درصد بدون فرزند و 7/9 درصد 6 فرزند یا بیشتر داشتند. قبل از تحلیل رگرسیون، روابط بین انسجام درونی، ذهنآگاهی، هوش معنوی و کیفیت زندگی با آزمون همبستگی پیرسون بررسی شدند. نتایج حاصل از ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش نشان دادند بین انسجام درونی با کیفیت زندگی سالمندان رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد (251/0 = r ؛ 001/0 =p). همچنین، زیرمقیاسهای متغیر انسجام درونی شامل ادراکپذیری (258/0 = r ؛ 001/0 =p)، کنترلپذیری (177/0 = r ؛ 001/0 =p) و معناداری (172/0 = r ؛ 001/0 =p) رابطۀ مثبت و معناداری با کیفیت زندگی سالمندان دارند. علاوه بر این، بین ذهنآگاهی و کیفیت زندگی رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد (348/0 = r ؛ 001/0 =p). همچنین نتایج همبستگی بین هوش معنوی با کیفیت زندگی سالمندان نشان دادند بین هوش معنوی با کیفیت زندگی سالمندان رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد (376/0 = r ؛ 001/0 =p). همچنین، نتایج حاصل از بررسی ارتباط زیرمقیاسهای هوش معنوی با کیفیت زندگی نشان میدهند بین تفکر وجودی انتقادی (376/0 = r ؛ 001/0 =P)، تولید معنای شخصی (376/0 = r ؛ 001/0 =p)، آگاهی متعالی (376/0 = r ؛ 001/0 =p) و بسط حالت هشیاری (376/0 = r ؛ 001/0 =p) با کیفیت زندگی سالمندان رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. برای پیشبینی کیفیت زندگی سالمندان براساس هوش معنوی، انسجام درونی و ذهنآگاهی، از آزمون تحلیل رگرسیون گامبهگام استفاده شد.
جدول 1. آزمون بررسی خطیبودن رابطۀ متغیرها و همخطی یا چندگانگی خطی (تحمل و عامل تورم واریانس)
متغیر ملاک |
متغیرهای پیشبین |
F |
Sig. |
تحمل |
تورم واریانس |
دوربین واتسون |
کیفیت زندگی |
انسجام درونی |
616/3 |
000/0 |
930/0 |
075/1 |
258/2 |
ذهنآگاهی |
291/2 |
001/0 |
917/0 |
091/1 |
||
هوش معنوی |
180/8 |
000/0 |
965/0 |
037/1 |
یکی از پیشفرضهای تحلیل رگرسیون، خطیبودن رابطۀ متغیرهای پیشبین با متغیر ملاک است. طبق جدول فوق، با توجه به اینکه مقدار احتمال (P) خطیبودن متغیرهای پیشبین در آزمون F لاینیرتی، پایین از مقدار آلفای تعیینشده (05/0= α) است، میتوان ادعا کرد رابطۀ متغیرهای پیشبین با متغیر ملاک خطی است. پیشفرض دیگر تحلیل رگرسیون ناهمبستگی زیاد بین متغیرهای پیشبین است (چندگانگی خطی) که بهمنظور بررسی آن از دو آماره رواداری یا تحمل[11] و عامل تورم واریانس[12] استفاده شد. نتایج نشان میدهند پدیدۀ چندگانگی خطی بین متغیرهای انسجام درونی، ذهنآگاهی و هوش معنوی، متغیرهای پیشبین پژوهش حاضر وجود ندارد؛ زیرا چنانچه مقدار تحمل برای متغیر خاص 01/0 یا کمتر باشد و عامل تورم واریانس بزرگتر از عدد 10 باشد، شرط عدمهمخطی چندگانه رعایت نشده است. علاوه بر این، شاخص دوربین - واتسون[13] برای بررسی استقلال مقادیر خطای متغیرهای پژوهش در پیشبینی کیفیت زندگی، 258/2 محاسبه شد. اگر این مقدار این شاخص، بین 5/1 تا 5/2 باشد، بیانکنندۀ نرمالبودن مقادیر استقلال خطا است؛ بنابراین با رعایت پیشفرضهای آزمون پارامتری تحلیل رگرسیون گامبهگام، استفاده از این آزمونها مانعی ندارد.
جدول 2. رگرسیون گامبهگام متغیرهای پژوهش در پیشبینی کیفیت زندگی سالمندان
گام |
متغیرهای پیشبین |
B |
β |
R |
R2 |
F |
Sig. |
|||
|
|
|
||||||||
ـــ |
هوش معنوی |
397/0 |
293/0 |
492/0 |
242/0 |
75/24 |
000/0 |
|||
ذهنآگاهی |
455/0 |
244/0 |
||||||||
انسجام درونی (زیرمقیاس ادراکپذیری) |
423/0 |
181/0 |
||||||||
|
|
|
||||||||
|
در تحلیل رگرسیون گامبهگام معمولاً گام آخر مبنای تحلیل قرار میگیرد. در گام سوم، آخرین متغیری که وارد تحلیل شد، متغیر پیشبین انسجام درونی (زیرمقیاس ادراکپذیری وارد معادله شد) بود. ضریب همبستگی محاسبهشده در این گام 492/0=R و ضریب تعیین 242/0 به دست آمد. میزان F بهدستآمده نشان میدهد مدل رگرسیونی محاسبهشده در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است. با توجه به ضریب تعیین میتوان گفت 24/0 از تغییرات متغیر ملاک کیفیت زندگی سالمندان با سه متغیر پیشبین هوش معنوی (293/0 = β)، ذهنآگاهی (244/0 = β) و انسجام درونی (زیرمقیاس ادراک پذیری) (181/0 = β) تبیین میشود. مقدار Beta سهم نسبی هر متغیّر را در پیشبینی متغیّر ملاک تعیین میکند و به عبارتی، میتوان تعیین کرد کدام متغیرها بیشترین تأثیر را بر متغیر ملاک دارند. با توجه به نتایج جدول فوق، هوش معنوی اهمیت بیشتری نسبت به دو متغیر دیگر داراست و سهم بیشتری در تبیین تغییرات متغیر ملاک دارد. علاوه بر این، با توجه به اینکه در رگرسیون گامبهگام نحوۀ ورود متغیرها به تحلیل براساس بیشترین ضریب همبستگی صورت میگیرد، همانطور که یافتههای آزمون تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای هوش معنوی، ذهنآگاهی و انسجام درونی (زیرمقیاس ادراکپذیری) با توجه به میزان ضریب همبستگی توانستند تغییرات کیفیت زندگی را پیشبینی و تبیین کنند. با توجه به این یافته، فرضیههای اول و دوم تأیید شدند و در فرضیه سوم نیز، یکی از زیرمقیاسهای انسجام درونی یعنی ادراکپذیری قدرت تبیین واریانس کیفیت زندگی را داشت و سایر زیرمقیاسها و نمرۀ کلی انسجام درونی از تحلیل حذف شدند. گفتنی است علاوه بر نمرۀ کلی هریک از سازههای انسجام درونی و هوش معنوی، زیرمقیاسهای این متغیرها نیز وارد تحلیل شد.
بحث
این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی سالمندان براساس انسجام درونی، ذهنآگاهی و هوش معنوی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان دادند ارتباط مثبت و معناداری بین انسجام درونی با کیفیت زندگی سالمندان وجود دارد. از بین مؤلفههای انسجام درونی نیز ادراکپذیری، کنترلپذیری و معناداری، ارتباط مثبت و معناداری با کیفیت زندگی نشان دادند. جهت این رابطه مستقیم است؛ یعنی با افزایش هوش معنوی سالمندان، کیفیت زندگی نیز افزایش مییابد و با کاهش آن از میزان کیفیت زندگی سالمندان کاسته میشود. نتایج بهدستآمده در این پژوهش با برخی از مطالعات انجامشده در پیشینۀ پژوهش همسو است. نتایج مطالعۀ سهرابی و همکاران (1395)، انجای و انجیو (2013) و سارنمالم و همکاران (2013) با یافتههای پژوهش حاضر همخوان است.
نتایج بهدستآمده براساس نظریۀ آنتونوسکی تبیینپذیر است. به اعتقاد آنتونوسکی، احساس انسجام بیانکنندۀ اعتماد شخص به توانایی خویش برای مقابله با شرایط مختلف است و حس استقلال و خودپیروی را افزایش میدهد و باعث ارتقای رفتارهای مربوط به تندرستی و کیفیت زندگی میشود. کاهش کنترلپذیری و تسلط فرد بر موقعیتهای مختلف زندگی و احساس غیرقابل پیشبینی بودن رویدادها، تواناییهای فرد را در مقابلۀ مؤثر با استرس و مشکلات، تضعیف و استفاده از راهبردهای مقابلهای اجتنابی را میسر میکند و با احتمال افزایش درماندگی روانشناختی، کیفیت زندگی را در معرض خطر قرار میدهد. برعکس، این باور که تجربههای زندگی پیشبینیپذیر و کنترلپذیرند، به احساس انسجام بیشتر در افراد منجر میشود و بر کیفیت زندگی آنان اثرات مثبتی خواهد گذاشت. همچنین میتوان گفت مقاومت افراد در برابر تغییرات زندگی و واقعیتها موجب میشود فرد نتواند به شکل مناسب با مشکلات و موانع زندگی روبهرو شود و فرصتهای پیشرفت و رشد را از دست بدهد؛ بنابراین نسبت به آنچه انجام میدهد یا خواهد داد احساس تعهد کمتری میکند و تلاش و زمان کمتری وقف اهداف خود میکند و درنتیجه، باور فرد نسبت به اهمیت، ارزش و معنیداری فعالیتهای زندگی کمتر میشود و سلامتی و کیفیت زندگی او در معرض خطر قرار میگیرد (ابوالقاسمی و همکاران، 1388). یافتههای پژوهش با دیدگاه آنتونوسکی همسو است که در نظریۀ خویش بیان میکند وضعیت جسمانی فرد نقش پررنگی در تعبیر و نگرشش از جهان بهعنوان قابل درک، قابل اداره و بامعنابودن ایفا میکند؛ زیرا نتایج نشان دادند انسجام روانی، همبستگی معناداری با کیفیت زندگی دارد. افرادی که از احساس انسجام روانی بهتری برخوردارند، سازگاری و انعطافپذیری بیشتری در رابطه با کنترل و مقابلۀ با عوارض ناشی از شرایط خود دارند و تبعیت بیشتری از رژیمهای دارویی و غذایی میکنند. درمقابل، افراد با احساس انسجام ضعیف برداشت ذهنیشان نسبت به سالمندی این است که برای همیشه زمینگیر و ناتوان شدهاند و توان مقابله و مدیریت آن شرایط را نخواهند داشت و زندگی برایشان بیارزش و بیمعنی میشود. به عبارتی، آنها موقعیت و محرک استرسزا را بیش از آنچه هست و تواناییهای خود را کمتر از آنچه هست، برآورد میکنند و این باعث میشود فرد، مغلوب استرس ناشی از شرایط خود شود (حسینی و همکاران، 1396)؛ بنابراین، به نظر میرسد علت ارتباط احساس انسجام با کیفیت زندگی به دلیل این باشد که احساس انسجام باعث میشود فرد هیجانات و رویدادهای بهوجودآمده در زندگی را بهتر، درک و قبول کند (کیامرثی و ایلبیگیقلعهنی،1391). سالمندان نیز وقتی احساس انسجام بیشتری داشته باشند، مشکلات و محدودیتهای ایجادشده به دلیل کهولت سن را بهتر درک میکند و ضمن کنارآمدن با مشکلات، احساس واقعیتری نسبت به آنها خواهند داشت. براساس نظریۀ آنتونوسکی قابلیت درک حس انسجام دربردارندۀ مؤلفههایی است که حس شناخت را به وجود میآورند. افرادی که حس انسجام بیشتری دارند، اطلاعات مربوط به مؤلفههای شناختی، مرتب، جامع، ساختارمند و روشن است و مغشوش، آسیبدیده، تصادفی و انعطافناپذیر نیست (میکائیلی و همکاران، 1395)؛ ازاینرو، سالمندانی که احساس انسجام قوی در فهم رویدادها دارند، انتظار دارند محرکهای بهوجودآمده در آینده پیشبینیپذیر باشند یا دستکم در زمان رویارویی ناگهانی با رویداد استرسزا، رفتاری واضح و مرتبط نشان دهند. همین مسئله باعث میشود مشکلات ناشی از کهولت سن ازجمله ناتوانیهای جسمانی و شناختی نسبتاً کاهش یابد و درنتیجه، کیفیت زندگی سالمندان افزایش یابد.
علاوه بر این، نتایج نشان دادند ارتباط مثبت و معناداری بین دو متغیر وجود دارد و این ارتباط بهصورت مستقیم است؛ درنتیجه، با افزایش ذهنآگاهی میزان کیفیت زندگی در سالمندان افزایش مییابد و برعکس. این نتیجه با برخی از مطالعات داخل و خارج کشور همسو است؛ برای مثال، مطالعۀ جعفری و شهابی (1396)، ایزدی و نعمت طاووسی (1395) و دفرایاس و واین (2015) نتایج مشابهی با نتایج پژوهش حاضر به دست آوردند. در تبیین نتایج این پژوهش میتوان گفت براساس نظریۀ کاباتزین (2013)، خودآگاهی افزایشیافته ناشی از ذهنآگاهی به ایجاد تعادل بین هیجانهای مثبت و منفی، راهبردهای مقابلهای در برخورد با چالشهای زندگی، مدیریت خلق و استرس کمک میکند که این پیامدها به ارتقاء سطح ابعاد عاطفی و اجتماعی کیفیت زندگی منجر خواهد شد. علاوه بر این، ذهنآگاهی موجب میشود افراد ادراک کارآمدتری نسبت به زندگی خود پیدا کنند و احساس خوشایندی نسبت به بدن خود داشته باشند. چنین تغییرات شناختی و عاطفی به ارتقاء سطح کیفیت زندگی آنان کمک کرد. ذهنآگاهی به فرد کمک میکند حالاتی از آرامش و آگاهی عمیق را تجربه کند. وقتی فرد احساس آرامش عمیق حاصل از ذهنآگاهی را در عمق وجود خویش ادراک میکند، دیگر از خود نمیپرسد معنی و هدف زندگی چیست؛ به وضوح پی خواهد برد که آرامش، عشق و لذت همگی در درون خودش است و درخواهد یافت همۀ رنجها و دردها و اندوه موجود در دنیا به دلیل آن است که بشر در ادراک و استفاده از این منبع درونی آرامش و عشق و شادی خود را محروم کرده است. وقتی به این نتیجه میرسد که تغییر در زندگی از منابع درون وجود خودش نشأت میگیرد، احساس کنترل بیشتری بر ابعاد گوناگون زندگی به دست میآورد و میتواند تصمیم بگیرد تغییر را در همۀ ابعاد زندگی تجربه کند (واسیجویک و همکاران، 2008).
بررسی ارتباط هوش معنوی با کیفیت زندگی سالمندان با استفاده از آزمون ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون نشان داد هوش معنوی ارتباط مثبت و معناداری با کیفیت زندگی در سالمندان دارد. علاوه بر این، بررسی همبستگی بین زیرمقیاسهای تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط حالت هشیاری با هوش معنوی نیز معنادار بود. با توجه به مستقیمبودن جهت ارتباط بین متغیرها میتوان اینگونه استنباط کرد که با افزایش هوش معنوی و مؤلفههای آن در سالمندان، کیفیت زندگی نیز افزایش مییابد و برعکس. نتایج بهدستآمده با یافتههای مطالعۀ بیرامی و همکاران (1392)، صفریزاده و همکاران (1395)، زمانی و همکاران (1394)، رضایی شهسوارلو و همکاران (1393) و قادری و مصطفایی (1393) همخوان است. علاوه بر این، برخی از مطالعات انجامشده در خارج از کشور همچون مطالعۀ میشرا و واشیست (2014) با یافتههای مطالعۀ حاضر، همسو و همخوان است. در تبیین این نتیجه میتوان گفت افرادی که مؤلفهای هوش معنوی را به کار میگیرند، میتوانند افکار و احساسات خود را کنترل کنند و بر تنشهای خود فائق شوند. داشتن هدف در زندگی و نیز وجود نظام باورهای معنوی و دینی به برخی افراد این امکان را میدهد تا به ناملایمات، فشارهای روانی و فقدانهای گریزناپذیر که در روند چرخۀ زندگی رخ میدهد واکنش مناسبی داشته باشند؛ زیرا افراد دارای باورهای معنوی بهطور مداوم با درک از تجربههای زندگی خود در ارتباطاند که شامل مداخلات معنوی است و این مداخلات میتوانند رویدادهای زندگی، افکار و رفتار انسان را تغییر دهند و به شکل سودمندی در نحوۀ مقابله شخص با رویدادهای نامطلوب تأثیر گذارند (کینگ، 2008؛ علوی حجازی، 1391). علاوه بر این، باورها و اعمال مذهبی تأثیر مثبتی در پیشگیری و بهبود بیماریهای جسمی و روانی و افزایش کیفیت و رضامندی از زندگی دارد. از سوی دیگر، داشتن امید، سلامت جسمی و روانی را پیشبینی میکند. تقویت معنویت و نگرش مذهبی در سالمندان و همچنین ترغیب و توجیه آنها به انجامدادن اعمال مرتبط با آن کیفیت زندگی را در آنها افزایش میدهد. همچنین، نهادینهشدن باورهای معنوی - مذهبی و تقویت آنها در سالمندان موجب میشود مشکل خود را بیشتر پذیرا باشند. همچنین خودباوری و عزتنفس خود را افزایش دهند و این موارد درنهایت موجب بهبود کیفیت زندگی سالمندان میشود (زمانی و همکاران، 1394).
نتایج آزمون تحلیل رگرسیون گامبهگام نیز نشان دادند از بین متغیرهای پیشبین، هوش معنوی اهمیت بیشتری نسبت به سایر متغیرها در پیشبینی و تبیین تغییرات کیفیت زندگی سالمندان دارد و به دنبال آن، ذهنآگاهی و ادراکپذیری (زیرمقیاس انسجام درونی) قدرت پیشبینی کیفیت زندگی را داشتند. از این نتایج میتوان برای تدوین پروتکلهای مراقبتی استفاده کرد؛ بهطوریکه براساس یافتههای این فرضیه در صورت تدوین پروتکلهای مراقبتی میباید اهمیت بیشتری به هوش معنوی داد. هر پژوهشی با محدودیتهایی مواجه است که در پژوهش حاضر در نظر نگرفتن بیماری جسمی و روانی سالمندان یکی از محدودیتهایی بود که میتواند بر نتایج این پژوهش تأثیرگذار باشد. با توجه به اینکه نتایج رگرسیون نشان داد هریک از مؤلفههای انسجام درونی، ذهنآگاهی و هوش معنوی نقش مهمی در کیفیت زندگی سالمندان دارند، تقویت و توجه بیشتر به این متغیرها و آموزش متخصصان سلامت روانی به سالمندان، که با آنها سروکار دارند، موجب بهبود و افزایش کیفیت زندگی در سالمندان خواهد شد.
[1] . Word Health Organization
[2] . welfare and Satisfaction subjective
[3] . functional status
[4] . contextual factors
[5] .Antonov-sky
[6] .spiritual intelligence
[7].Freiburg mindfulness inventory-short form
[8].Walach
[9]. Antonov-sky sense of coherence scale
[10] .World Health Quality of Life Questionnare
[11] .tolerance
[12] . VIF
[13] .Durbin - Watson