Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate Professor of Industrial and Organizational Psychology, Shahid Chamran Univrsity of Ahvaz, Ahvaz, Iran
2 Ph.D. Candidate of Psychology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
3 Professor of Clinical Psychology, Shahid Chamran Univrsity of Ahvaz, Ahvaz, Iran
Abstract
Keywords
امروزه پژوهشگران رفتار سازمانی مثبت نگر عواملی که قابل تغییر و بهبود هستند را مورد مطالعه قرار میدهند (هاشمی شیخ شبانی، اصلان پور جوکندان و نعامی، 1391). در روانشناسی مثبت نگر به جای تمرکز بر فرسودگی هیجانی[1]، بهبود اشتیاق شغلی[2] که حالت انگیزشی و هیجانی مثبتی است که کارکنان در محیط کاری آن را تجربه میکنند، هدف قرار میگیرد و از طرفی پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که از جمله عواملی که میتوانند باعث افزایش اشتیاق شغلی در کارکنان شوند، منابع معنوی هستند (بیکرتون، 2013). منابع معنوی[3] به عنوان طبقهای از منابع شخصی که از ارتباط با یک وجود مقدس ناشی شده است تعریف شدهاند. از این رو، منابع معنوی شامل عقاید، آداب و رسوم و فعالیتهایی در ارتباط با مقدسات بوده و انعطافپذیری شخص و همچنین ادراک کنترل و اثر گذاری وی بر محیطش را افزایش میدهند. کنترل ادراک شده و بامعنا بودن (به عنوان توانمندی مقابله با استرس) دو مکانیسم معروف روانشناختی هستند که مسئول ارتباط قوی بین ابعاد معنویت و پیامدهای مثبت بهزیستی روانشناختی در نظر گرفته میشوند (هود، هیل و اسپیلکا[4]، 2009، به نقل از بیکرتون، 2013). بنابراین قابل قبول است که فرض کنیم منابع معنوی، در نتیجه ویژگی افزایش کنترل ادراک شده و پرمعنا بودن، ارتباط مثبتی با اشتیاق شغلی و فرایند انگیزشی و ارتباط منفی با فرسودگی هیجانی و فرایندهای ایجاد اختلال در سلامت دارند. منابع معنوی میتوانند کنترل ادراک شده کارکنان بر دستیابی به هدف کاری را افزایش دهند. این افزایش در کنترل ادراک شده به دلیل تجربه خدای قدرتمندی است که آنها به او ایمان دارند (پارگامنت و هان[5]، 1986، به نقل از بیکرتون، 2013). افرادیکه منابع معنوی قدرتمندتری در اختیار دارند ممکن است اعتقاد قویتری به توانایی خود در دستیابی به اهداف داشته و همچنین سختیهای شغلی را به صورت چالشهایی در نظر بگیرند که میتواند به عنوان راهی برای رسیدن به منابع الهی باشد (پارک[6]، 2012، به نقل از بیکرتون). اندازهگیریهای متعددی از بهزیستی ذهنی، ارتباط مثبتی با ابعاد گوناگون معنویت از طریق مکانیسم افزایش کنترل ادراک شده نشان داده است (جاکسون و برگمن[7]، 2011، به نقل از بیکرتون، 2013). از سوی دیگر با معنی بودن یک وضعیت روانشناختی مهم است که مقدار انگیزه و اشتیاق فرد در کار را تحت تاثیر قرار میدهد (ساکس، 2011). بامعنا بودن را میتوان به عنوان ارزشمند بودن هدف کار تعریف کرد که در ارتباط با ایدهآلها یا هنجارهای افراد است (می، گیلسون و هارتر، 2004). وقتی کار به عنوان هدفی مقدس یا خدمت به خداوند در نظر گرفته شود به تلاش هایی منجر خواهد شد که نتیجه آن افزایش انگیزه، تعهد، اختصاص زمان و انرژی بیشتر و احتمال بیشتر انجام تکالیف است (پالوتزیان و لو، 2012). معنویت بر مؤلفههای نوع دوستی، ادب و ملاحظه، و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان موثر است (بیک زاد، یزدانی و حمدالهی، 1390؛ اباذری محمودآباد و امیریان زاده، 1395). معنویت در محیط کار با عملکرد وظیفهای کارکنان رابطه مثبت و معنیدار دارد (ملایی، مهداد و گل پرور، 1393) و میتواند موجب تحقق کارآفرینی سازمانی، بهبود بهرهوری، ارتقاء شاخصهای مالی و افزایش عملکرد شود (رحیم نیا، قره باغی، ملایی و بهپور، ۱۳۸۹).
به نظر می رسد برخی ابعاد عقاید و آداب و رسوم معنوی میتوانند اثرات بسیار مثبتی بر بهزیستی داشته باشند، در حالیکه برخی دیگر اثرات خنثی و یا حتی بسیار منفی دارند (پارگامنت، ماهونی، اکسلین، جونز و شافرانسکی[8]، 2013، به نقل از بیکرتون، 2013). بنابراین در این پژوهش تنها به بررسی سه بعد معنوی که پیش از این پیامد مثبت آنها نشان داده شده است، پرداخته میشود. این سه بعد شامل دلبستگی ایمن به خدا[9]، مقدس دانستن کار[10] و راهبردهای مقابله مذهبی مشارکتی[11] است (بیکرتون، 2013). دلبستگی ایمن به خدا به عنوان حسی از ارتباط حمایت کننده از سوی خدا یا یک تجربه الهی در زندگی یا کار شخصی تعریف شده است. راهبردهای مقابله مذهبی استفاده از رفتارها و عقاید مذهبی برای تسهیل حل مساله به منظور پیشگیری یا کاهش پیامدهای هیجانی شرایط استرسزای زندگی است (کوئینگ، پارگامنت و نیلسن، 1998). راهبردهای مقابله مذهبی مشارکتی، بیانگر یک سبک مقابله مذهبی فعالانه است که در آن فرد از یک سو مشکل را هدف قرار میدهد و از سوی دیگر از خدا حمایت و کمک میطلبد (پارگامنت، 1997، به نقل از بیکرتون، 2013). مقدس دانستن نیز به عنوان در نظر گرفتن یک فعالیت کاری ویژه که از منبع مقدس متعالی نشات گرفته است تعریف میشود (استگر، پیکرینگ، شین و دیک، 2010). بیکرتون (2013) نشان داد که دلبستگی ایمن به خدا با مقابله مذهبی مشارکتی و با مقدس دانستن و همچنین مقدس دانستن با مقابله مذهبی مشارکتی رابطه دارد.
بامعنا بودن تکالیف کاری با اشتیاق شغلی و پیامدهای سازمانی مثبت ارتباط دارد (هیرچی، 2012، به نقل از بیکرتون، 2013؛ ژی، ژی، ژین و ژو، 2016؛ ساکس، 2011). افرادی که کار را به عنوان امر مقدسی در نظر میگیرند، امید بیشتر به کار (دافی، الان و دیک، 2011)، انگیزش شغلی درونی (ورزینسکی، 2012، به نقل از بیکرتون، 2013)، وفاداری بیشتر به سازمان (نادی و گل پرور،1390) خودکارآمدی در تصمیمگیری شغلی (پارک، سون و ها، 2016)، غیبت کم و افزایش تعهد شغلی (لی و یانگ، 2016)، اشتیاق شغلی (اوگوو و انیشی، 2017)، استرس، افسردگی و تعارض کمتر (شافلی و سالانوا، 2011)، رضایت شغلی بیشتر (جعفری، کمرزرین، کردمیرزا، سیفی زاده، 1394) و توانمندی بیشتری (فقیهی، زارعی متین، جندقی، موسوی، 1390) را گزارش میکنند. افرادی که دارای حس مقدس دانستن کار هستند وقتی با موقعیتهای ناآشنا و دشوار روبرو میشوند به احتمال بیشتری قادرند شکستها یا عقب نشینیهای موقتی را مدیریت کنند، به این دلیل که معتقدند در نهایت پیروز خواهند شد (هیرچی، 2012، به نقل از بیکرتون، 2013).
پژوهشهای دیگر نشان میدهند که دلبستگی ایمن به خدا همانند دلبستگی ایمن انسانی، بهزیستی روانشناختی را بهبود بخشیده و پریشانی را کاهش میدهد (گرانکویست و کرک پاتریک، 2013؛ برادشاو و کنت، 2017). دلبستگی ایمن به خدا به عنوان پایگاه امنی عمل میکند که در آن افراد میتوانند مجذوب بافت کاری خود شوند و همچنین در رویارویی با تقاضاهای شغلی که تهدید آمیز ارزیابی میشوند، پایگاه امنی را فراهم میکند که باعث آرامش و تسلیت خاطر میشود (هازن و شاور، 1990؛ دیویس، 2017). یک پایگاه ایمن، انگیزه مثبت برای موفقیت را تسهیل میکند زیرا افراد را قادر میسازد تا موفقیت را برحسب منافع بالقوه در نظر بگیرند و به طور کامل بر حرفه خود تمرکز کنند (الیوت و ریس، 2003؛ هود و همکاران، 2009، به نقل از بیکرتون، 2013). کارکنانی که دلبستگی ایمن به خدا دارند، به طور موثری برای یافتن راههای رسیدن به اهداف ارزشمند تلاش کرده و نمرات فرسودگی هیجانی پایینی دارند (ویلیامز، 2017؛ شرر، آلن و هارپ، 2016؛ سیمونز، گوتی، نلسون و لیتل، 2009؛ ونهیول و دکلرک، 2009؛ کالدور و بولپیت[12]، 2001، به نقل از بیکرتون، 2013).
راهبردهای مقابله مذهبی مشارکتی بیانگر یک مقابله مذهبی است که ارتباط مثبتی با سلامت و بهزیستی روانشناختی دارد (آنو و وسکانسلس، 2005؛ ابورایا، پارگامنت و کراس، 2016). مقابله مذهبی مشارکتی با حس قویتری از کنترل شخصی مرتبط است که عزت نفس و اعتماد به نفس فرد در مدیریت سختیها را افزایش میدهد (هاریسون، کوئینگ، هایز، امی-آکواری و پارگامنت، 2001؛ پاسکو، هیل، موساکوسکی و جانسون؛ 2016).
در مجموع میتوان گفت که منابع معنوی با کاهش فرسودگی هیجانی رابطه دارد (راندال، 2007؛ سیمونز و همکاران، 2009؛ ونهیول و دکلرک، 2009؛ لیانگ، لیانگ و سان، 2016). از طرفی فرسودگی هیجانی با بهزیستی در محل کار[13] رابطه دارد (نتو، فریرا، مارتینز و فریرا، 2017؛ کالدور و بولپیت، 2001، به نقل از بیکرتون، 2013). فرسودگی هیجانی همچنین قصد ترک[14] شغل در کارکنان را افزایش میدهد (جین-فنگ و پنگ، 2016؛ لو، 2016؛ اریکسون و همکاران، 2009؛ هانگ-یوای، فولی و لویی، 2005). از این رو، فرض پژوهش بر این است که فرسودگی هیجانی میتواند به عنوان متغیر میانجی بین منابع معنوی و متغیرهای وابسته (قصد ترک شغل، بهزیستی در محل کار) عمل کند.
منابع معنوی، اشتیاق شغلی را افزایش میدهند (مینر، 2009؛ آرورا و باگات، 2016؛ بیکوس و هال، 2009). علاوه بر این، اشتیاق شغلی با بهزیستی در محل کار رابطه مثبت و با قصد ترک شغل رابطه منفی (شیمازو، شافلی، کامیامی و کاواکامی، 2015؛ پارک و چو، 2015؛ شافلی و بیکر، 2004) دارد. بنابراین فرض پژوهشگر این بود که اشتیاق شغلی به عنوان متغیر میانجی بین منابع معنوی و متغیرهای وابسته (قصد ترک شغل، بهزیستی در محل کار) عمل کند.
پیش از این در مطالعه اشتیاق شغلی و فرسودگی هیجانی از الگوی بسط یافته منابع-تقاضاهای شغلی (JD-R[15]) که یک چهارچوب نظری فراگیر از بهزیستی روان شناختی در محیط کار است به طور گستردهای استفاده شده است (آلبرخت[16]، 2010، به نقل از بیکرتون، 2013). در این الگو مطرح میشود که فرسودگی هیجانی سبب افزایش میزان قصد ترک شغل و کاهش سلامت هیجانی و همچنین اشتیاق شغلی منجر به افزایش سلامت هیجانی و کاهش قصد ترک شغل در کارکنان است (بیکرتون، 2013). بیکرتون (2013) در راستای اهداف روانشناسی مثبت نگر و گسترش مدل منابع-تقاضاها، منابع معنوی را به عنوان پیشبینهای فرسودگی هیجانی، اشتیاق شغلی، سلامت هیجانی و قصد ترک شغل، در این مدل جای داد. وی مطالعه خود را بر روی کارکنان مذهبی استرالیایی صورت داد و در پایان به این نتیجه رسید که منابع معنوی از طریق نقش میانجیگری اشتیاق شغلی و فرسودگی هیجانی، بر سلامت هیجانی و قصد ترک شغل کارکنان اثر میگذارند.
در پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرسودگی هیجانی و اشتیاق شغلی بهعنوان متغیرهای میانجی که منابع معنوی از طریق آنها به تمایل به ترک شغل کمتر و بهزیستی بالاتر منتهی میشود و پیش از این پژوهشها بهخصوص در جامعه ایرانی توجه کافی به آن نداشتهاند و افزایش روایی نظری و پژوهشی مدل پیشنهادی بیکرتون، این مدل را با برخی تغییرات مورد مطالعه قرار داده است. بیکرتون مطالعه خود را بر روی کارکنان مذهبی در بافت یک جامعه به طور عمده سکولار انجام داد که میتواند تفاوتهای فرهنگی با جامعه ایران که بافت آن را به طور عمده مذهب تشکیل میدهد داشته باشد. از این رو بررسی مدل پیشنهادی بیکرتون در یک بافت فرهنگی متفاوت میتواند اطلاعات مفید و مهمی درخصوص نقش احتمالی عوامل بین فرهنگی ایفا کند. در مطالعه بیکرتون نقش منابع شغلی و تقاضاهای شغلی نیز بررسی شده است که در پژوهش حاضر به دلیل تاکید بر مطالعه نقش منابع معنوی این دو عامل لحاظ نشدهاند. از طرفی در مدل بیکرتون، اطمینان از طرد شدن از سوی خدا[17]، بهعنوان یکی از بیانگرهای منابع معنوی در نظر گرفته شده بود که به دلیل بار عاملی ضعیفی که در مطالعه وی داشت در پژوهش حاضر حذف شد. تفاوت دیگر مربوط به استفاده از متغیر بهزیستی در محل کار در مطالعه حاضر به جای اختلال در سلامت هیجانی[18] در مطالعه بیکرتون است. علت این انتخاب استفاده از ابزار بهزیستی کارکن بود که در ایران هنجار شده است (کعب عمیر، شنبدی و هاشمی شیخ شبانی، 1395) و فرض بر این بود که اطلاعات دقیقتری در خصوص بهزیستی در محل کار کارکنان (که یکی از خرده مقیاسهای این ابزار است) میتواند بدست دهد. همچنین در این مطالعه به منظور بررسی تاثیر منابع شغلی بر بهزیستی در محل کار از طریق اشتیاق شغلی، مسیر اشتیاق شغلی به بهزیستی در محل کار به مدل اضافه شد. در مجموع با توجه به محبوبیت و نگاه مثبت موجود به معنویت و معنویتگرایی، انجام پژوهش در این حوزه میتواند بسترساز پیشنهاد بهکارگیری دانش علمی حوزه معنویت برای ارتقاء بهزیستی و کاهش تمایل به ترک شغل کارکنان شود که در برخی موارد برای سازمانهای ایران هزینههای گزافی به همراه میآورد. بنابراین هدف از تدوین این الگو تبیین اشتیاق شغلی و فرسودگی هیجانی بر اساس منابع معنوی، شامل رابطه نزدیک با خداوند، مقدس دانستن کار و راهبردهای مقابلهای مذهبی مشارکتی و در نهایت بررسی نقش میانجیگری اشتیاق شغلی و فرسودگی هیجانی در ارتباط بین این پیشایندها و قصد ترک شغل و بهزیستی در محل کار است. شکل 1 این الگوی مفهومی را نشان میدهد.
منابع معنوی |
راهبردهای مقابلهای مذهبی مشارکتی |
دلبستگی ایمن به خدا |
مقدس دانستن کار |
قصد ترک شغل |
جذب |
نیرومندی |
وقف خود |
اشتیاق شغلی |
فرسودگی هیجانی |
بهزیستی در محل کار |
شکل 1. مدل مفروض پیامدهای شغلی منابع معنوی |
روش
روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی و از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل تمام کارکنان شرکت فولاد خوزستان بود. در پژوهش حاضر با توجه به تعداد مسیرها (12 مسیر)، تعداد واریانسهای متغیرهای برونزاد (1 متغیر)، و تعداد واریانسهای خطای درون مدل (4 خطا) تعداد 17 پارامتر محاسبه گردید. با در نظر گرفتن پیشنهاد کلین[19] (1998، به نقل از بشلیده، 1391)، به ازاء هر پارامتر محاسبه شده برای آزمودن مدل دست کم نیاز به 10 آزمودنی وجود دارد با توجه به اینکه در پژوهش کنونی پارامترهای مشاهده شده 17 مورد است، حجم نمونه 340 نفر در نظر گرفته شد (به ازاء هر پارامتر حدود 20 آزمودنی در نظر گرفته شده است) که به صورت در دسترس از بین بخشهای مختلف شرکت فولاد خوزستان انتخاب
شدند و در نهایت تعداد 315 پرسشنامه معتبر دریافت شد.
لازم به ذکر است به دلیل گستردگی عظیم این شرکت و عدم امکان دسترسی به منبع موثق اطلاعاتی، تعداد کل جامعه در این پژوهش برای پژوهشگر میسر نبود.
ابزارهای سنجش: پرسشنامه مقدس دانستن کار[20] (CVQ): مقدس دانستن کار توسط خرده مقیاس 4 مادهای حضور یک نیروی برتر همراه[21] که توسط دیک، الدریج و استگر (دیک، الدریج و استگر، 2008 به نقل از بیکرتون، 2013) طراحی شده است و در یک طیف 7 درجهای (کاملا مخالف تا کاملا موافق) نمرهگذاری میشود و مقدس دانستن کار یا حرفه خاصی را که از یک نیروی برتر نشات گرفته است اندازه گیری میکند. این پژوهشگران برای بررسی پایایی، ضریب آلفای کرونباخ 85/0 را برای خرده مقیاس حضور نیروی ماورایی گزارش میکنند که در بازآزمایی یک ماه بعد نیز ضریب پایایی 67/0 داشته است. بیکرتون (2013) همبستگی بین نمرات این مقیاس 4 مادهای را با مقیاسهای دلبستگی ایمن به خدا 4/0 (001/0p<) و با مقابله مذهبی مشارکتی 35/0 (001/0p<) گزارش میکند و تحلیل عوامل اکتشافی نشان داد که این سوالات، 48/0 از واریانس منابع معنوی را تبیین میکند که همگی حاکی از روایی این پرسشنامه است. پایایی این مادهها در پژوهش حاضر با روش آلفای کرونباخ 704/0، و همبستگی بین این 4 ماده با مقیاس بهزیستی در محل کار 128/0 بود (05/0p<).
سیاهه دلبستگی به خدا[22](AGI): سیاهه دلبستگی ایمن به خدا بک و مک دونالد (2004) ابعادی از دلبستگی شخص به خدا را اندازه گیری میکند (هیل و ادواردز، 2013، به نقل از بیکرتون، 2013). این سیاهه شامل دو خرده مقیاس 14 مادهای است که ابعاد اجتناب از صمیمت با خدا[23] و نگرانی از طرد شدن از سوی خدا[24] را میسنجد. هر دو مقیاس در یک طیف 7 درجهای (کاملا مخالف تا کاملا موافق) نمره گذاری میشوند. ضرایب پایایی هر دو خرده مقیاس در دامنه ای از 77/0-88/0 قرار دارد (هومان، 2012؛ زال و گیبسون، 2012). در این مطالعه 5 ماده از خرده مقیاس دلبستگی ایمن به خدا مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل عوامل اکتشافی نشان داد که 5 ماده خرده مقیاس دلبستگی ایمن به خدا، 82/0 واریانس منابع معنوی را تبیین میکند و همبستگی آن با مقابله مذهبی مشارکتی 73/0 (05/0p<) و با مقدس دانستن کار 4/0 (05/0p<) بوده است (بیکرتون، 2013). پایایی این مادهها در پژوهش حاضر با روش آلفای کرونباخ 911/0، و همبستگی بین این 5 ماده با فرسودگی هیجانی190/0- (001/0p<)، بهزیستی در محل کار 293/0 (01/0p<) و قصد ترک شغلی 161/0- (01/0p<) است.
مقیاس حل مساله مذهبی[25](RPSS): مقابله مذهبی مشارکتی[26] از طریق خرده مقیاس 6 مادهای مقابله مذهبی مشارکتی در مقیاس حل مساله مذهبی (فرم کوتاه) اندازه گیری شد. این ابزار شامل 2 خرده مقیاس مقابله مذهبی دیگر نیز هست (خود جهتدهی[27] و تسلیم شدن[28]) که در این پژوهش مورد استفاده قرار نگرفت. این مقیاس توسط پارگامنت و همکاران (پارگامنت و همکاران، 1988به نقل از بیکرتون، 2013) طراحی شده است. پژوهشهای قبلی که از خرده مقیاس 6 مادهای مقابله مذهبی مشارکتی استفاده کردهاند به ضرایب پایایی با دامنه 90/0 تا 93/0دست یافتند (بلاویچ و پارگامنت، 2002؛ یانگربر-هیکس، 2004). همه مادهها روی یک مقیاس 7 درجهای لیکرتی اندازهگیری میشوند. تحلیل عوامل اکتشافی نشان داد که 6 ماده این خرده مقیاس، 81/0 واریانس منابع معنوی را تبیین میکند و همبستگی آن با مقیاسهای دلبستگی ایمن به خدا 73/0 (05/0p<)، با نداشتن نگرانی از طرد شدن از سوی خدا 19/0 (05/0p<) و با مقدس دانستن کار 35/0 (05/0p<) بوده است (بیکرتون، 2013). در پژوهش حاضر پایایی این 6 ماده با روش آلفای کرونباخ 934/0 و همبستگی آن با فرسودگی هیجانی206/0- (01/0p<)، بهزیستی در محل کار 303/0 (01/0p<) و قصد ترک شغلی 175/0- (01/0p<) است، که حاکی از روایی قابل قبول این مقیاس هستند.
مقیاس اشتیاق شغلی[29] اترخت (WES): این ابزار شامل مادههایی برای سنجش سه بعد اشتیاق شغلی (جذب[30]، نیرومندی[31] و وقف خود[32]) است. اشتیاق شغلی بوسیله 9 ماده نسخه WESاندازهگیری میشود که توسط شافلی، بیکر و سالانوا (شافلی، بیکر و سالانوا، 2006 به نقل از بیکرتون، 2013) طراحی شده است. هر بعد از اشتیاق شغلی، توسط یک خرده مقیاس سه مادهای اندازهگیری میشود. این مقیاس در یک طیف 7 درجهای نمرهگذاری میشود. فراتحلیل نسخه کوتاه WES که بر روی سی و سه نمونه از نه کشور متفاوت انجام شده است نشان داد که آلفای کرونباخ هر سه خرده مقیاس بیش از 8/0 است. این ضرایب به فاصله زمانی یک سال بعد نیز در دامنه 56/0-75/0 بود (شافلی و بیکر، 2010، به نقل از بیکرتون، 2013). همبستگی نمرات اشتیاق شغلی با منابع شغلی و قصد ترک شغل به ترتیب 64/0 (05/0p<) و 45/0- (05/0p<) گزارش شده است (بیکرتون، 2013). پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر با روش آلفای کرونباخ 884/0 به دست آمد که همه این شواهد حاکی از روایی و پایایی قابل قبول این مقیاس هستند.
شناختهای مربوط به کناره گیری[33] (WC): قصد ترک شغل بوسیله چهار ماده شناختهای مربوط به کنارهگیری[34] بزمن و پروی (بزمن و پروی، 2001به نقل از بیکرتون، 2013) اندازه گیری شد. این مادهها در یک مقیاس لیکرتی 7 درجهای نمرهگذاری میشود. ضریب آلفای کرونباخ آن در مطالعه بیکرتون (2013)، 86/0 و همبستگی آن با فرسودگی شغلی 3/0 بوده است. پایایی این مقیاس در پژوهش حاضر، 722/0 و همبستگی آن با فرسودگی هیجانی 369/0 (001/0p<) و بهزیستی در محل کار 383/0- (001/0p<) است.
مقیاس فرسودگی [35] (ES): در پژوهش حاضر از خرده مقیاس فرسودگی هیجانی سیاهه فرسودگی[36] ماسلچ به منظور سنجش فرسودگی هیجانی استفاده شد (شافلی، لیتر، ماسلچ و جکسون، 1996، به نقل از بیکرتون، 2013). این سیاهه 25 ماده دارد و در این پژوهش از خرده مقیاس 5 مادهای فرسودگی هیجانی استفاده شد. این مادهها در یک مقیاس لیکرتی 7 درجهای نمرهگذاری میشوند. ثبات درونی خرده مقیاس فرسودگی قابل قبول گزارش شده است و پایایی بازآزمایی نشان دهنده ثبات نسبی در فاصله زمانی 6 ماه تا 1 سال است (ریچاردسن و مارتینوسن، 2005). در مطالعه بیکرتون (2013) نیز ضریب آلفای کرونباخ آن 82/0 و همبستگی آن با اختلال هیجانی 66/0 (05/0p<) بوده است. یاوری، شمسایی و یزدان بخش (1393) در مطالعه خود ضریب آلفای کرونباخ 85/0 را برای این ابزار گزارش میکنند و عنوان میکنند که بین سلامت روان و فرسودگی هیجانی رابطه معنیدار وجود دارد (372/0-=r و 05/0p<). پایایی این مقیاس در پژوهش حاضر 764/0، و همبستگی آن با قصد ترک شغل 369/0 (001/0p<) و بهزیستی در محل کار 599/0- (001/0p<) است.
مقیاس بهزیستی کارکن[37] (EWS): این مقیاس را ژانگ، و همکاران (ژانگ، و همکاران، 2015به نقل از کعب عمیر و همکاران، 1395) طراحی کردند. از این مقیاس 18 مادهای برای سنجش بهزیستی کارکنان استفاده میشود. به مادههای این مقیاس در یک طیف لیکرتی 7 درجهای پاسخ داده میشود. بررسی همسانی درونی سؤالات پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ و همبستگی هر سؤال با نمرهی کل آزمون نشان داد که این مقیاس از پایایی قابل قبولی برخوردار است (ضرایب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسهای بهزیستی زندگی شخصی، بهزیستی در محل کار، بهزیستی روانشناختی و مقیاس بهزیستی کارکن به ترتیب 86/0، 90/0، 74/0 و 91/0 بودند). ضرایب همبستگی، بین مقیاس بهزیستی کارکن با چهار متغیر خشنودی شغلی، تعهد عاطفی، تمایل به ترک شغل و عملکرد شغلی به ترتیب برابر 55/0، 51/0، 36/0- و 51/0 بوده است (همگی در سطح معنی داری 05/0p<) (کعب عمیر و همکاران، 1395). در این پژوهش از 6 ماده خرده مقیاس بهزیستی در محل کار استفاده شد که پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 902/0 و همبستگی آن با مقدس دانستن کار 128/0(05/0p<)، راهبردهای مقابله مذهبی مشارکتی 303/0 (001/0p<) و دلبستگی ایمن به خدا 293/0 (001/0p<) است.
روش اجرا و تحلیل: در پژوهش حاضر، پژوهشگران با مراجعه حضوری به بخشهای مختلف شرکت فولاد خوزستان، هدف پژوهش را بهطور خلاصه و کوتاه برای کارکنان توضیح میدادند و آنها را ترغیب میکردند که فرم مشارکت در پژوهش را تکمیل کنند (به کارکنان زمان کافی چند ساعته داده میشد تا بدون فشار زمانی و تداخل با کارهای دیگر به تکمیل پرسشنامه بپردازند). پژوهشگران از این طریق موفق شدند 340 پرسشنامه تکمیل شده را دریافت کنند که بعد از حذف فرمهای ناقص، در نهایت تعداد 315 پرسشنامه معتبر شناخته شد. تحلیل دادهها با روش آماری الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS ویراست 18 وAMOS ویراست 22 انجام گرفت. روابط واسطهای نیز با استفاده از روش بوت استراپ آزمون شدند.
یافتهها
توزیع فراوانی شرکتکنندگان مرد با تعداد 250 نفر (معادل 62/79 درصد) و شرکتکنندگان زن 64 نفر (معادل 38/20 درصد) بود. از این تعداد، 251 نفر متأهل (معادل 45/80 درصد) و 61 نفر مجرد (معادل 55/19 درصد) بودند. فراوانی مربوط به شرکتکنندگان با مدرک تحصیلی دیپلم و زیر دیپلم 23 نفر (معادل 35/7 درصد)، با مدرک تحصیلی فوق دیپلم 31 نفر (معادل 90/9 درصد)، با مدرک تحصیلی لیسانس 181 نفر (معادل 83/57 درصد)، با مدرک تحصیلی فوق لیسانس با تعداد 76 نفر (معادل 28/24 درصد) و با مدرک دکتری با تعداد 2 نفر (معادل 64/0 درصد) میباشد. در جدول (1) میانگین، انحراف استاندارد و ماتریس ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش آورده شده است. همانطور که دادههای جدول (1) نشان میدهند، همه ضرایب همبستگی به جز، ضریب همبستگی بین مقدس دانستن کار و فرسودگی هیجانی، بین مقدس دانستن کار و جذب و بین مقدس دانستن کار و قصد ترک شغل معنیدار بوده است.
جدول 1. میانگین، انحراف معیار و ماتریس ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش حاضر
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
9 |
مقدس دانستن کار |
35/16 |
98/4 |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
راهبردهای مقابله مذهبی مشارکتی |
17/34 |
21/7 |
***353/0 |
- |
|
|
|
|
|
|
|
دلبستگی ایمن به خدا |
08/28 |
99/5 |
***361/0 |
***908/0 |
- |
|
|
|
|
|
|
فرسودگی هیجانی |
21/17 |
79/5 |
058/0- |
***206/0- |
***190/0- |
- |
|
|
|
|
|
وقف خود |
81/13 |
75/3 |
*118/0 |
***350/0 |
***302/0 |
***618/0- |
- |
|
|
|
|
نیرومندی |
81/13 |
97/3 |
*144/0 |
***323/0 |
***292/0 |
***544/0- |
***756/0 |
- |
|
|
|
جذب |
49/14 |
75/3 |
097/0 |
***271/0 |
***219/0 |
***364/0- |
***594/0 |
***594/0 |
- |
|
|
بهزیستی در محل کار |
46/17 |
60/7 |
*128/0 |
***303/0 |
***293/0 |
***599/0- |
***636/0 |
***636/0 |
***543/0 |
- |
|
قصد ترک شغل |
34/19 |
50/5 |
059/0- |
**175/0- |
**161/0- |
***369/0 |
***369/0- |
***390/0- |
***239/0- |
***383/0- |
- |
*p< 05/0** p< 01/0*** p< 001/0
به منظور ارزیابی الگوی پیشنهادی، روش الگویابی معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت. برازش الگوی پیشنهادی با دادهها بر اساس شاخصهای برازندگی از جمله مجذور خی به عنوان شاخص برازندگی مطلق در جدول (2) گزارش شده است. هر چه مقدار مجذور خی از صفر بزرگتر باشد، برازندگی مدل کمتر میشود. مجذور خی معنی دار، تفاوت معنی دار بین کوواریانسهای مفروض و مشاهده شده را نشان میدهد. با وجود این، چون فرمول مجذور خی حجم نمونه را دربر دارد، مقدار آن درمورد نمونههای بزرگ متورم میشود و به طور معمول به لحاظ آماری معنیدار میگردد. به این دلیل بسیاری از پژوهشگران، مجذورخی را نسبت به درجه آزادی آن (مجذور خی نسبی؛χ2 /df ) مورد بررسی قرار میدهند و به طور معمول، 2 را به عنوان یک شاخص سرانگشتی نیکویی برازش استفاده می کنند. همچنین شاخصهای مهم دیگر مانند شاخص نیکویی برازش (GFI)، شاخص نیکویی برازش تعدیل شده (AGFI)، شاخص برازندگی افزایشی (IFI)، شاخص توکر- لویس (TLI)، شاخص برازندگی تطبیقی (CFI)، و شاخص برازندگی هنجار شده (NFI) نیز در جدول 3 گزارش شده است. در این شاخصها برازش 9/0 به بالا قابل قبول قلمداد میشوند. شاخص مناسب دیگر، شاخص میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) است که بر اساس آن مقدار کمتر از 1/0 قابل قبول است و برای مدلهای بسیارخوب 05/0 و کمتر در نظر گرفته میشود (کالکوئیت[38]، 2001، به نقل از هاشمی، شکر کن، نیسی، شهنی ییلاق و حقیقی، 1387). برازش الگوی اولیه براساس شاخصهای برازندگی معرفی شده ارزیابی شدند. مندرجات جدول (2) نشان می دهند که در الگوی پیشنهادی مقدار مجذور کای نسبی 703/6 و مقادیر AGFI، NFI، CFI، IFI و TLI همگی بیشتر یا نزدیک به 9/0 هستند، با این وجود مقدار RAMSEA، 135/0 و بیشتر از 08/0 است. با توجه به عدم برازندگی مدل پیشنهادی با داده ها، مدل باید اصلاح شود. به منظور ارتقای الگوی پیشنهادی، گام بعدی همبسته کردن خطاهای اشتیاق شغلی و فرسودگی هیجانی بود. همانگونه که جدول (2) نشان میدهد، الگوی نهایی از برازش بسیار خوبی برخوردار است.
شاخصهای برازش متغیر |
مجذور خی |
درجه آزادی |
مجذور خی نسبی |
GFI |
AGFI |
NFI |
CFI |
IFI |
TLI |
RAMSEA |
الگوپیشنهادی |
877/160 |
24 |
703/6 |
915/0 |
840/0 |
898/0 |
911/0 |
912/0 |
867/0 |
135/0 |
الگوی اصلاح شده |
431/24 |
23 |
062/1 |
984/0 |
968/0 |
985/0 |
999/0 |
999/0 |
999/0 |
014/0 |
جدول 2. شاخصهای برازندگی مدلهای پیشنهادی و اصلاح شده با داده ها
شکل (2) الگوی نهایی پژوهش حاضر همراه با ضرایب استاندارد مسیرها را نشان میدهد. در شکل (2) روابط مستقیم بین متغیرها نشان داده شده است. همانطور که مشاهده میشود، ضرایب مسیر منابع معنوی با فرسودگی هیجانی، 219/0- (001/0p<) و با اشتیاق
شغلی، 399/0 (001/0p<) است. ضرایب مسیر
فرسودگی هیجانی با بهزیستی در محل کار، 254/0- (05/0p<) و با قصد ترک شغل، 179/0 (001/0p<) میباشد. همچنین ضرایب مسیر اشتیاق شغلی با بهزیستی در محل کار، 682/0 (001/0p<) و با قصد ترک شغل، 347/0- (001/0p<) است.
منابع معنوی |
قصد ترک شغل |
جذب |
نیرومندی |
وقف خود |
اشتیاق شغلی |
راهبردهای مقابله مذهبی مشارکتی |
دلبستگی به خدا |
مقدس دانستن کار |
فرسودگی عاطفی شغلی |
بهزیستی در محل کار |
896/***0 |
840/0*** |
691/0*** |
219/0-*** |
399/0*** |
682/0*** |
179/0*** |
347/0-*** |
369/0*** |
933/0*** 330 |
972/0*** |
254/0-** |
*p< 05/0** p< 01/0*** p< 001/0
شکل 2. الگوی پیشنهادی پژوهش حاضر با ضرایب استاندارد
مسیرهای واسطهای با استفاده از روش بوت استرپ بررسی شدند که در جدول (3) نتایج درج شدهاند. تفسیر دادههای جدول (3) به این ترتیب است که اگر حد بالا و پایین ضریب یک مسیر عدد صفر را در بر گیرد به معنای معنیدار نبودن آن مسیر و اگر عدد صفر را دربر نگیرد، آن مسیر معنی دار است (بشلیده، 1391). همانطور که در جدول (3) نشان داده شده است، حد پایین و حد بالای فرسودگی هیجانی در بین رابطه منابع معنوی و بهزیستی در محل کار صفر را در بر نمیگیرد، بنابراین این متغیر نقش میانجیگر را در بین دو متغیر ذکر شده ایفا میکند. همچنین حد پایین و حد بالای اشتیاق شغلی در بین رابطه منابع معنوی و بهزیستی در محل کار صفر را در بر نمیگیرد که نشاندهنده این است که اشتیاق شغلی در بین دو متغیر مذکور به عنوان متغیر میانجی عمل میکند. علاوه براین حد پایین و حد بالای اشتیاق شغلی در بین رابطه منابع معنوی و قصد ترک شغل صفر را در بر نمیگیرد که نشان از این دارد که اشتیاق شغلی در رابطه بین منابع معنوی و قصد ترک شغل نقش متغیر میانجی را برعهده دارد. حد پایین و حد بالای فرسودگی هیجانی در بین رابطه منابع معنوی و قصد ترک شغل نیز صفر را در بر نمیگیرد که این نتیجه بیانگر نقش میانجیگری فرسودگی هیجانی در بین رابطه دو متغیر عنوان شده است.
جدول 3. شاخصهای آزمون بوت استراپ برای سنجش روابط غیرمستقیم
مسیر |
سطح اطمینان 95/0 |
||
مقدار |
سطح اطمینان 95/0 |
مقدار |
|
منابع معنوی←فرسودگی هیجانی← بهزیستی در محل کار |
125/0 |
194/0 |
056/0 |
منابع معنوی← اشتیاق شغلی← بهزیستی در محل کار |
311/0 |
374/ |
240/0 |
منابع معنوی← اشتیاق شغلی← قصد ترک شغل |
180/0- |
133/0- |
230/0- |
منابع معنوی← فرسودگی هیجانی← قصد ترک شغل |
077/0- |
035/0- |
127/0- |
بحث
هدف از این پژوهش، آزمون الگویی بود که در آن فرسودگی هیجانی و اشتیاق شغلی به عنوان متغیرهای میانجی بین منابع معنوی (مقدس دانستن کار، دلبستگی ایمن به خدا، راهبردهای مقابله مذهبی مشارکتی) از یک سو و قصد ترک شغل و بهزیستی در محل کار از سوی دیگر، نقش ایفا میکنند. در این پژوهش به بررسی روابط مستقیم منابع معنوی با بهزیستی در محل کار و قصد ترک شغل و روابط غیرمستقیم آنها از طریق فرسودگی هیجانی و اشتیاق شغلی پرداخته شد. نتایج حاصل از شاخصهای برازندگی نشان داد که الگوی پیشنهادی برازنده دادههای پژوهش است.
نتایج نشان داد منابع معنوی از طریق فرسودگی هیجانی بر بهزیستی در محل کار اثر دارند. در تبیین این نتیجه میتوان گفت افراد با منابع معنوی قویتر، احساس اتصال به خداوند به عنوان یک منبع قدرت مطلق که همه چیز در کنترل اوست دارند (هود و همکاران، 2009، به نقل از بیکرتون، 2013؛ ویلیامز، 2017؛ شرر و همکاران، 2016). این موضوع باعث میشود در برابر استرسهای شغلی، در عین حال که خود دست از تلاش نمیکشند، به خداوند تکیه کرده و از او کمک بخواهند. با توجه به اینکه آنها به خدا اعتماد دارند و آن را حمایت کننده میدانند، انعطافپذیری بیشتری نسبت به عواملی که میتواند فرسودگی هیجانی را ایجاد کنند
خواهند داشت (کالدور و بولپیت، 2001، به نقل از بیکرتون، 2013؛ شرر و همکاران، 2016). از آنجا که شغل بخش مهمی از زندگی افراد است، طبیعی به نظر میرسد که وقتی افراد از کار خود احساس رضایت دارند شاخصهای مربوط به بهزیستی در محل کار در آنها افزایش مییابد. دیدگاههای نظری نیز اشاره دارند که معنابخشی و ادراک کنترل ارتباط نزدیک با تعریف منابع معنوی دارند و این دو مؤلفه از برجستهترین مکانیسمهایی هستند که بین منابع معنوی و پیامدهای مثبت سلامت روانشناختی ارتباط برقرار میکنند (ژی و همکاران، 2016). بنابراین میتوان گفت منابع معنوی باعث کاهش فرسودگی هیجانی در کارکنان میشوند و از این طریق بهزیستی در محل کار آنها را افزایش میدهند.
یافتهها تأیید کردند که منابع معنوی از طریق فرسودگی هیجانی بر قصد ترک شغل اثر دارند. این نتیجه با یافتههای پژوهش بیکرتون (2013) همخوان است. کارکنانی که منابع معنوی قویتری در اختیار دارند، شکستها و ناکامیها را به صورت موقتی در نظر میگیرند به این دلیل که ایمان دارند در نهایت پیروز خواهند شد (هانگ-یوای و همکاران، 2005). پیامد این احساس امیدواری و داشتن حامی قدرتمند این است که انعطافپذیری کارکنان بیشتر شده و قصد ترک شغل در آنها پایین بیاید (اریکسون و همکاران، 2009؛ لو، 2016). این افراد از آنجا که به خدای خود دلبسته هستند و برای خوشنودی وی تلاش میکنند و رنگ و بوی ارزشمند و مقدسی برای کار خود قائلند، انگیزه بیشتری برای ماندن در شغل خود خواهند داشت چون معتقدند کاری که میکنند آنها را به رضای خداوند نزدیک میکند (بیکرتون، 2013).
نتایج تحلیلها نشان داد منابع معنوی از طریق اشتیاق شغلی بر بهزیستی در محل کار اثر دارند. معنابخشی، یک شرط مهم روانشناختی است که بر انگیزه و اشتیاق شغلی فرد در محیط کاری تاثیر میگذارد (ساکس، 2011). وقتی به کار به عنوان خدمت به خداوند در نظر گرفته میشود، انگیزه و تعهد به کار بیشتر شده و زمان و انرژی بیشتری صرف میشود و احتمال به اتمام رساندن تکلیف کاری افزایش مییابد (لی و یانگ، 2016). طبق مدلهای نظری، مقدس دانستن با حس بزرگتر بودن از خود[39] مرتبط است که این حس با حالت کاری روانشناختی مثبت نتیجه میشود. مقدس دانستن باعث میشود افراد احساس خدمت کردن به خداوند را داشته باشند و این باعث تلاش بیشتر آنها در کار میشود (اوگوو و انیشی، 2017). علاقه و اعتماد کارکن به خداوند، در کنار این حس که خداوند از تلاش وی در کارش خوشنود میشود و اینکه خداوند هر لحظه در کنارش هست و با همراهی خدا تکالیف شغلی خود را پیش میبرد، احساسهای مثبت و شوق خاصی را نسبت به شغل ایجاد میکند. از طرفی دلبستگی ایمن به خداوند همانند دلبستگی ایمن انسانی، بهزیستی روانشناختی (برادشاو و کنت، 2017) را بهبود میبخشد. این متغیر اثر خود را از طریق افزایش انگیزه برای انجام دادن تکالیف اعمال میکند (داویس، 2017). وقتی احساسهای مثبت کارکنان نسبت به کار خود افزایش مییابد و از آن لذت میبرند، تمام اینها زمینهای را فراهم میکنند تا احساسهای امیدواری و در نتیجه بهزیستی در محل کار کارکنان نیز افزایش یابد.
بر اساس یافتهها، منابع معنوی از طریق اشتیاق شغلی بر قصد ترک شغل اثر دارند. این یافته نیز با پژوهش بیکرتون (2013) همسو است. طبق دیدگاههای نظری با افزایش اشتیاق کارکنان به شغل خود، آنها احساس رضایتمندی بیشتری از شغل خود خواهند داشت و تمایل بیشتری دارند تا وقت بیشتری را در شغل صرف کرده و از کار خود لذت میبرند. در نتیجه آنها به احتمال کمتری به تغییر شغل خود میاندیشند و در شغل خود ماندگاری بیشتری خواهند داشت (بیکرتون، 2013). وقتی کارکن به شغل خود به عنوان وسیلهای برای رسیدن به ارزشهای مقدس نگاه میکند، احساسهای متضاد با قصد ترک شغل را تجربه میکند. علاوه بر این، در مقابله مذهبی مشارکتی که بر پایه یک ارتباط صمیمی با خداوند است، احساس کنترل شخصی، اعتماد به نفس و عزت نفس فرد در مقابله با مشکلات افزایش می یابد (پاسکو و همکاران، 2016) و در نتیجه این تغییرات، ماندگاری شخص در شغل نیز بیشتر میشود. درنتیجه میتوان گفت منابع معنوی اشتیاق شغلی را افزایش میدهند و از آنجا که کارکنان مشتاق میل کمتری به ترک شغل خود دارند (هاشمی و همکاران، 1391) منجر به کاهش قصد ترک شغل در کارکنان میشوند.
مقایسه و جمعبندی نتایج پژوهش حاضر با پژوهشهای پیشین بویژه مطالعه بیکرتون (2013) نشان میدهد که منابع معنوی متغیرهای فرافرهنگی و فرامذهبی هستند که اثر خود را بر پیامدهای شغلی اعمال میکنند. این ادعا از آنجاست که یافتههای مطالعه بیکرتون که بر روی کارکنان مذهبی (مسیحی) اما در جامعهای که به طور عمده سکولار است انجام گرفت، همخوانی بسیار بالایی با مطالعه کنونی که در جامعهای صورت گرفته که به طور عمده افراد آن مذهبی (اسلامی) هستند، دارد. از تفاوتهای جالب این مطالعه با مطالعه بیکرتون این بود که میانگین نمرات منابع معنوی و اشتیاق شغلی در نمونه پژوهش حاضر به طور محسوسی بالاتر از نمونه مطالعه بیکرتون (2013) بود. در تبیین این یافته میتوان گفت در نمونه ایرانی به دلیل اینکه از همان دوران کودکی و همچنین دوران تحول افراد تاکید زیادی بر معنویت و مذهب صورت میگیرد، این احتمال وجود دارد که این منابع از قوت بیشتری نسبت به نمونه استرالیایی برخوردار بودند. از این رو میتوان چنین استدلال کرد که تقویت روحیه معنویت در بافت یک جامعه میتواند اثرات مثبتی را بر سلامت افراد آن جامعه و موفقیت سازمانهای آن داشته باشد. از طرفی میانگین نمرات قصد ترک شغل نیز در نمونه ایرانی به طور محسوس بالاتر از نمونه استرالیایی بود. اگرچه در تعمیم این یافتهها به جوامع متفاوت باید احتیاط بسیارکرد، در عین حال در تبیین این تفاوت میتوان این احتمال را مطرح کرد که در نمونه ایرانی با اینکه کارکنان از منابع معنوی بیشتر استفاده میکردند و علاقه بیشتری به کار خود داشتند، اما شاید به دلیل اینکه سطح انتظارات آنها از شغلشان با واقعیت شغلی آنها همخوانی ندارد، خیلی بیشتر به ترک شغل خود فکر میکنند. برای مثال کارکنانی که سالها تجربه کاری یا تحصیلات در حد بالا دارند، باوجدان کار میکنند و علاقه زیادی به کار خود دارند، این انتظار را دارند که از ثبات شغلی و مالی برخوردار باشند و این چیزی است که ممکن است با بحران اقتصادی و امنیت شغلی پایین در جامعه ایرانی همخوانی زیادی نداشته باشد. نکته برجسته دیگر در این پژوهش این بود میانگین نمرات مقدس دانستن کار به طور قابل توجهی از میانگین نمرات دو بیانگر معنوی دیگر پایینتر بود. چیزی که باعث شده بود بار عامل این بیانگر نیز نسبت به دو بیانگر دیگر در حدود 6/0 تفاوت داشته باشد. در تبیین این یافته ارزشمند میتوان گفت افرادی که از نظر پتانسیلهای معنوی توانمند هستند ممکن است لزوما کار خود را مقدس در نظر نگیرند. به همین جهت بسیار مهم است که به افراد در شناسایی سرنخهایی که به آنها نشان دهد کاری که میکنند ارزشمند، مقدس و برای جامعه مفید است کمک شود.
بنابراین و با توجه به یافتههای بدست آمده میتوان چنین ادعا کرد که مدل پیشنهادی پژوهش نشان میدهد که منابع معنوی دارای کارکردهای چندگانه همزمان و متقاطع هستند. به این معنی که به طور همزمان به تضعیف فرسودگی هیجانی و تقویت اشتیاق شغلی کمک میکنند و سپس به طور همزمان و متقاطع ترک خدمت را در نهایت کاهش و بهزیستی را بالا میبرند. چنین کارکردهای همزمان و متقاطعی همان یافتهای است که در پیشینه کمتر به آن توجه شده است. از طرف دیگر سازوکارهای انتقال اثر منابع معنوی مرکب هستند. یعنی ترکیبی از عناصر شناختی و عاطفی به منابع معنوی یاری میکنند تا پیامدهای منفی برای انسان و سازمانها را کاهش و در مقابل سلامتی و بهزیستی را ارتقاء بخشند. با توجه به نتایج بدست آمده، توصیه میشود با توجه به اهمیت منابع معنوی، لازم است که این عامل در سیاست گذاریهای سازمان لحاظ شود. در سه سطح اولیه، ثانویه و ثالث می توان از کاربردهای عملی این پژوهش استفاده کرد. در سطح اولیه، از منابع معنوی میتوان بهعنوان یک عامل پیشگیرنده از مشکلات روانی کارکنان استفاده کرد (شافلی و سالانوا، 2011). با شناسایی و آموزش کارکنانی که منابع معنوی ضعیفی دارند، به خصوص کارکنان جوانی که در ابتدای دوره کاری خود هستند، میتوان از بروز پیامدهای منفی بعدی جلوگیری نمود. در سطح ثانویه، افرادی هدف قرار میگیرند که در حال حاضر برخی از علایم کاهش در بهزیستی در محل کار را نشان میدهند. سازمانها با اندازهگیری مداوم اطلاعات افراد از سطوح منابع معنوی، فرسودگی هیجانی، اشتیاق شغلی و قصد ترک شغل، میتوانند تصمیمات راهبردی در جهت ابتکار در سازمان اتخاذ کنند که نیاز کارکنان و علایم اولیه مشکل در سلامت آنها را هدف قرار میدهد. مداخلات ثالث پیامدهای جدی استرس که توسط کارکنان تجربه شده است و بازتوانی بعد از بیماری را هدف قرار میدهد. این پژوهش پیشنهاد میکند که یک کاربرد عملی مهم در سطح مداخلات ثالث در خصوص کارکنان، تجدید و بهبود منابع معنوی است. برای مثال خواندن قرآن، نماز خواندن، عبادت کردن، خلوت متفکرانه و روزه گرفتن می تواند به تقویت و احیای منابع معنوی کمک کند. همچنین، مطالعات موردی به کارآیی طرحواره درمانی در ارتقای دلبستگی ایمن به خداوند اشاره دارند (مینر، 2009).
پژوهش حاضر دارای محدودیتهایی نیز بود که میتواند زمینه جهتگیری پژوهشهای بعدی باشد. این محدودیتها شامل نوع نمونهگیری، نبود قطعیت در نتیجهگیری علی از نتایج، ابزارها و روش اندازهگیری خودگزارشی است. با توجه به محدودیتهای پژوهشگر از روش نمونهگیری دردسترس و داوطلبانه استفاده شد که این موضوع میتواند معرف بودن نمونه را تحت تاثیر قرار دهد. از سوی دیگر از آنجا که مطالعه حاضر از نوع طولی نبود، ممکن است استنتاجهای علی در روابط به سادگی میسر نباشد. همچنین ابزارهای سنجش بیانگرهای منابع معنوی همگی در جوامع با زمینه دین مسیحیت هنجار شده بودند که ممکن است در جامعه ایرانی با زمینه فرهنگی و مذهبی خاص خود به ابزارهای دقیق تری نیاز داشته باشیم که در همین جامعه هنجاریابی شده باشند. در نهایت اینکه اطلاعات تنها از گزارش خود کارکنان بدست آمد که شاید با گزارش منابع دیگر اطلاعاتی مثل سرپرست یا همکاران لزوما یکسان نباشد.
در پایان توصیه میشود در پژوهشهای بعدی از ادبیات غنی در دین اسلام (برای مثال توکل) و از مقیاسهای معنوی و مذهبی داخلی به منظور یافتن دیگر منابع معنوی و بررسی اثربخشی آنها استفاده شود. همچنین برای پژوهشهای بعدی توصیه میشود علت قصد ترک شغل کارکنان و همچنین میزان همخوانی سطح انتظارات شغلی با شرایط کنونی به عنوان عوامل مهم و تاثیرگذار در نظر گرفته شوند. علاوهبر این به منظور جمعآوری اطلاعات دقیقتر میتوان از دیگر منابع اطلاعاتی از قبیل نظر سرپرست، همسر و گزارشهای بالینی بهره برد. علاوهبراین با توجه به اینکه پژوهش حاضر مقطعی بود، توصیه میشود در پژوهشهای آتی از طرحهای طولی به منظور بررسی اثر منابع معنوی بر شرایط کاری کارکنان استفاده شود.
[1] emotional exhaustion
[2]Work engagement
[3] spiritual resource
[4] Hood, Hill, & Spilka
[5] Pargament & Hahn
[6] Park
[7] Jackson & Bergeman
[8] Mahoney, Exline, Jones, & Shafranske
[9] secure attachment to god
[10] sacred calling to the work
[11] collaborative religious coping
[12] Kaldor & Bullpitt
[13] Workplace Well-being
[14] turnover intention
[15] job-demands resources
[16] Albrecht
[17] security from abondonment by god
[18] emotional ill-health
[19] Kline
[20] Calling and Vocation Questionnaire
[21] Presence of a Ttanscendent Summons
[22] Attachment to God Inventory
[23] Avoidance of Intimacy with God
[24]Anxiety about Abandonment by God
[25] Religious Problem Solving Scale
[26] collaborative
[27] self-directing
[28] deferring
[29] Work Engagement Scale
[30] absorption
[31] vigor
[32] dedication
[33]Withdrawal Cognition
[34] Bozeman & Perrewé
[35] Exhaustion Subscale
[36] Burnout Inventory
[37] Employee Well-Being Scale
[38] Colquitt
[39] bigger than the self