Document Type : Research Paper
Authors
1 assistant professor of general psychology- faculty of psychology and educational sciences - Yazd university- Iran
2 student of educational psychology- faculty of psychology and educational sciences- yazd university- Iran
3 assistant professor of educational psychology- faculty of psychology and educational sciences- Yazd university- Iran
Abstract
Keywords
یکی از موضوعات روانشناسی مثبت که در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است شادکامی است. شادکامی، یک مفهوم سلسلهمراتبی و چندبعدی است و از اجزای شناختی، عاطفی- هیجانی و اجتماعی تشکیلشده است (باقری، احدی و لطفیکاشانی، 1389). ایزنک[1] (ایزنک، 1990به نقل از سامعی ،1390) شادکامی را مجموع لذتها، دردها و ترکیبی از حداکثر عواطف مثبت بهاضافه حداقل عاطفه منفی تعریف نموده است. لایبوم، شلدون و اسکید (2005) معتقدند، افراد شاد دارای الگوی تفسیر اتفاقات تسهیلکننده هیجانات مثبت، معنا بخشی به زندگی و مولد حس ارزشمندی هستند. افراد شاد ازنظر ساختار فکری، قضاوت و انگیزش با افراد ناشاد تفاوت دارند و از بازدهی فردی و خانوادگی، شغلی، تحصیلی و اجتماعی بالاتری برخوردارند (یعقوبی و برادران، 1390). با توجه به حرکت روانشناسی مثبت و تأکید برافزایش شادکامی، شناسایی عوامل مؤثر بر شادکامی حائز اهمیت است (دبیری، دلاور و صرامی ،1390).
از میان گروههای سنی مختلفی که همواره موردنظر پژوهشگران قرار میگیرند، نوجوانان به دلیل ویژگیهای منحصربهفرد دوره تحولی خود از اهمیت قابلملاحظهای برخوردارند. در نوجوانی، فرایندهای زیستی، شناختی، روانی و اجتماعی با جهش قابلتوجهی دستخوش تغییر و تحول میشوند و در این راستا بعضی از نوجوانان، تحت فشارهای غیرمعمول در سازگاری با این تغییرات بهنجار شکست میخورند (گروسیفرشی، مانی و بخشی پور ، 1385). یکی از عواملی که باعث کاهش استرس و درنتیجه سازگاری با تنیدگی میشود شادی و شادمانی است(سامانی و ترابی،1390). هیجانهای مثبت از جمله شادکامی، موجب گسترش شیوههای عادی و معمول تفکر، آفرینندگی بیشتر، کنجکاوی بیشتر و پیوند بیشتر نوجوان با دیگران میشود.
عوامل متعددی بر شادکامی نوجوانان اثر دارد ازجمله مقبولیت (میزان پذیرش عمومی شخصیت فرد)، موفقیت (داشتن انگیزه موفقیت و موفق بودن در انجام وظایف محوله)، عشق، مهربانی، امید و رضایتمندی از زندگی، نگرش مثبت در زندگی، مفید و یاریرسان بودن و سلامت جسمی و روحی (سامانی و ترابی،1390). همچنین متغیرهای دیگری مانند روشهای تربیت والدین، فعالیتهای تفریحی، ازدواج، طلاق، ناتوانیهای جدی و ویژگیهای گوناگون شخصیتی مانند درونگرایی[2]، برونگرایی[3] و نوروزگرایی[4]نیز توسط محققان موردبررسی قرارگرفتهاند. بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که شادکامی سازهای فرضی است که مجموعهای ازعوامل ومتغیرهای بیرونی ودرونی درآن نقش اساسی ایفا میکنند (سامعی،1390).درپژوهش حاضر، نقش سه متغیر عملکرد تحصیلی، عملکرد خانواده و دلبستگی به همسالان درپیش بینی شادکامی دختران نوجوان مورد توجه قرار گرفته است.
امروزه خانواده و عملکرد آن به صورت فزایندهی مورد توجه قرارگرفته است. خانواده با نقش مهم هستیبخشی که در رشد و پرورش اعضای خود دارد، رابطه برجستهای با سلامت روانی افراد دارد و درنتیجه، بااحساس شادکامی و رضایتمندی کلی از زندگی نیز مرتبط است (بیرامی،محمدپور، غلامزاده و اسماعیلی، 1391).آرگایل (2001) بهعنوان پیشگام نظریهپردازان شادی براین باور است که خانواده یکی از قویترین پیوندهای ارتباط اجتماعی است و ابعاد گوناگون آن مانند تعداد اعضای خانواده، تحصیلات، درآمد، ساختار قدرت و همبستگی اعضای خانواده از تعیینکنندههای شادی است، همچنین شلدون و لیوبومیرسکی (2007) خانواده را بهعنوان جزئی از مؤلفههای کلیدی ایجادکننده شادکامی معرفی کردهاند.درپژوهش حاضر،عملکردخانواده موردتوجه قرارگرفته است. عملکردخانواده به توانایی خانواده در انجام وظایفی که بر عهده دارد از جمله تامین نیازهای عاطفی، روانی و فیزیولوژیکی (مادی) اعضای خود اطلاق میشود و خانواده کارا به خانوادهای گفته میشود که قادر به تامین نیازهای عاطفی، روانی و فیزیولوژیکی اعضای خود باشد(لشکری، 1383). در واقع، خانوادههای دارای عملکرد بهتر گرایش دارند که از داشتن الگوهای نقش مثبت برای ایجاد روابط سود ببرند (کشاورز، مولوی و کلانتری، 1387). در واقع هر چه عملکرد خانواده با کیفیت بالاتری باشد شادکامی اعضای خانواده بیشتر خواهد بود بهویژه در نوجوانان که دارای وابستگی مالی و عاطفی به خانوادههایشان هستند و این عوامل را ملاک قضاوت و احساس شادکامی خود قرار میدهند(یوسف نژاد،1386).همسالان نیز میتوانند نقش مهمی در دوره نوجوانی داشته باشند. آنها میتوانند نقش منبع اطلاعات، تقویتکنندگی و ارائهدهنده الگوهای اجتماعی را داشته باشند. در دورهی نوجوانی، جامعه همسالان بهطورفزایندهای بستر مهمی برای رشد میشود و ارتباط با همسالان به درک دیدگاه دیگران و آگاهی از خود و دیگران کمک میکند و این تحولات بهنوبهی خود تعامل با همسالان را افزایش میدهد. در این پژوهش، از میان متغیرهای مختلف مرتبط با همسالان، دلبستگی به همسالان مدنظر قرارگرفته است. بالبی[5]، دلبستگی را یک نیاز جهانی و متعلق به هر انسان میداند و معتقد است که هرکس احتیاج دارد روابط صمیمانهای با دیگران برقرار سازد (دبیری و همکاران،1390). در کودکی روابط دلبستگی تنها با مراقبان اولیه کودک شکل میگیرد اما از دوره نوجوانی به بعد روابط دلبستگی به همسالان و دیگر افراد گسترش مییابد. دلبستگی ایمن به والدین و همسالان در نوجوانی و بزرگسالی پیامدهای مثبتی در زندگی فرد به ارمغان خواهد آورد. چنانکه روابط دلبستگی ایمن با رضایت از زندگی، جستجوی حمایت اجتماعی از همسالان و سلامت روانشناختی همراه است (نصرتی، مظاهری و حیدری، 1385). نقش همسالان در شادی و شادکامی میتواند مهم قلمداد شود. میرشاه جعفری، عابدی و دریکوندی (1381) معتقدند که سرمایه اجتماعی و روابط گروهی با همسالان بیش از سـرمایة انـسانی (سـطح تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فـرد)بـر میـزان شـادمانی افـراد جامعـه اثـر میگذارد و برخـی روانشناسـان معتقدنـد کـه شادکامی، همان برونگرایی یا ثبات در نظریه ایزنـک اسـت و برونگرایی، قویتـرین زمینـهسـاز شـادکامی اسـت(صفری، 1389). در این راستا هیـوم[6] شادی را فقط از طریق ارتباط با دیگر مردم دست یافتنی میداند (هالر و هاردر[7]، 2006 به نقل از خوش فر، دهقانی، اکبرزاده و جانعلیزاده،1392) و دمیرواُزدمیر (2010) در پژوهـشی بـا عنـوان روابـط دوسـتی و ارضـای نیازهـا و شادمانی نشان دادند کیفیت روابط دوستی با همسالان، متغیری مهم برای شادمانی محسوب میشود. دولان،پیسگودووایت (2008) و وینهوون و کالمیجن (2009) نیز بر تأثیر روابـط اجتمـاعی با دوستان بر شادی تأکیدکردهاند. در واقع یکی از دلایل چرایـی کیفیـت روابـط دوسـتی با همسالان در ارتباط با شادی، تجربیات دوستانهای است که زمینهای را برای نیازهای اساسی ارضا شده فراهم میکند(آرگایل، ۱۳۸۳). بدین ترتیب، میتوان گفـت روابـط گروهـی، سرچشمهای برای شادی و شادکامی است(علیزاده قوی فکر، ۱۳۸۸).
متغیرهای مرتبط با مدرسه و عملکرد تحصیلی نوجوانان نیز ازجمله دیگر متغیرهای مهمی هستند که میتوانند سازگاری روانشناختی یک نوجوان را تحت تأثیر قرار دهند. در عصر حاضر، تعلیم و تربیت و بهطورکلی تحصیل، بخشی مهم از زندگی هر فرد را تشکیل میدهد و کیفیت و کمیت این تحصیل نیز نقش مهمی در آینده فرد ایفا میکند (پاییزی، شهرآرای، فرزاد و صفایی، 1386).در تحقیقات معدودی رابطهی بین شادکامی و پیشرفت تحصیلی موردبررسی قرارگرفته است. برای نمونه، رابطه شادکامی با تعهد تحصیلی بالاتر ( هفنروانترامین، 2016)؛ انگیزش درونی بیشتر(لاو، کینگ وکالئون، 2016)؛ خودکارآمدی تحصیلی بالاتر (ویلاویسنشیووبرناردو، 2016) مشخص شده است. در پژوهش رییسی، احمری طهران، حیدری، جعفر بگلو، عابدینی و بطحایی، (1392) بین شادکامی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط معناداری مشاهدهشد و تلول، لان و وستون (2007) نیز در پژوهشی نشان دادند که حالات خُلقی مثبت، خودکارآمدی و اهداف مرتبط با خود، 20 درصد واریانس عملکرد تحصیلی را پیشبینی میکنند در واقع مکمأنوس، اقبال، چندراراجان، فرگوسن و لیویز (2005) معتقدند که نمیتوان رابطهای علت و معلولی بین شادکامی و پیشرفت تحصیلی متصور گردید، چراکه این دو مقوله دارای تأثیرات متقابل بر یکدیگر هستند با این حال نقش عملکرد تحصیلی در پیش بینی شادکامی در کنار سایر عوامل کمتر مورد توجه بوده است.به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که شادکامی سازهای فرضی است که مجموعهای از عوامل و متغیرهای بیرونی و درونی در آن دخیلند (دبیری وهمکاران،1390).هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل پیشبینیکننده شادکامی دانشآموزان نوجوان بود. در این راستا، عوامل متعددی را میتوان موردتوجه قرارداد.درواقع دانشآموزان نوجوان بهعنوان گروه سنی در حال گذار از کودکی به نوجوانی، تحت تأثیر سه بافت روانی-اجتماعی مهم قرار دارند. خانواده، مدرسه و همسالان سه متغیر بافتی مهماند که نوجوان میتواند تحت تأثیر آنها قرار گیرد با این وجود، محققان این پژوهش در مرور مطالعات پیشین،پژوهشی را نیافتند که به طور همزمان مؤلفههایی از این 3 بافت مهم را مدنظر قرار داده باشد. پژوهشهای پیشین رابطه مثبت شادکامی را با بسیاری از متغیرها مانند مذهبی بودن، خوداثربخشی و سلامت روان(عبدالخالق و لستر، 2017)؛ خوشبینی(جوشانلو، پارک و پارک، 2017)؛ ارضای نیازهای روانشناختی(ساپماز، دوگان، ساپماز، تمیزل و دایلک تل، 2012)؛ حمایت و درآمد خانواده( نورث، هالاهان، موس و کرونکیت، 2008)، کیفیت مدرسه(گکلر، گرگان و تاستان، 2015)، تعاملات خانواده(سیکزنت میهالی و راثوند، 2014)، رضایت از زندگی(اویسال، ساتیسی، ساتیسی و آکین، 2014) و عزت نفس و رابطه منفی شادکامی را با اضطراب(دای و چو، 2016) نشان دادهاند. پیشینه پژوهشی داخلی در حوزه شادکامی نیز به بررسی نقش متغیرهایی مانند ویژگیهای جمعیت شناختی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی، صفات شخصیت، سبکهای دلبستگی، هوش معنوی، خودکارآمدی، سبکهای مقابلهای و مانند آن در پیشبینی شادکامی پرداختهاند.
با توجه به اینکه بررسی ها نشان میدهد عملکرد خانواده و اعتماد به همسالان، مهمترین منبع تأمینکنندة شادکامی افرادند کـه در شرایط فعلی، اغلب بهعنوان پناهگـاهی در مقابـل نـاامنی و ناملایمـات ناشـی از محیطهای خارجی نقش خود را ایفا میکنند (موسوی، 1382). در این پژوهش، شناسایی اینکه کدام یک از مؤلفههای عملکرد خانواده (حل مشکل، همراهی عاطفی، کنترل رفتار، ارتباط، نقشهاو آمیزش عاطفی)در پیشبینی شادکامی بیشترین نقش را دارند موردتوجه بوده است. از میان متغیرهای مرتبط با تأثیر همسالان نیز متغیر دلبستگی به همسالان (که در پیشینه پژوهشی کمتر مورد توجه بوده است) و ابعاد آن (شامل ارتباط، اعتماد و بیگانگی از همسالان) و از متغیرهای مرتبط با عملکرد تحصیلی- آموزشی نوجوانان، عملکرد کلی تحصیلی آنان به عنوان یکی از متغیرهای احتمالی پیشبینی کننده شادکامی انتخاب شده است. در واقع مرور پیشینه پژوهشی نشان میدهد که در اکثریت موارد، نقش شادکامی در پیشبینی پیامدهای تحصیلی بررسی شده است (و نه برعکس). با توجه به اینکه در جامعه کنونی ما، شاید بیش از هر زمان دیگری، پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانشآموزان بسیار مورد توجه آموزش و پرورش و خانوادههاست از دیگر سوالات این پژوهش پاسخ به این سوال بود که عملکرد تحصیلی دانشآموزان نوجوان تا چه حد پیشبینی کننده شادکامی آنان است؛ بنابراین پژوهش حاضر برای بررسی فرضیه زیر شکل گرفت:
ابعاد عملکرد خانواده، مؤلفههای دلبستگی به همسالان و عملکرد تحصیلی در پیشبینی شادکامی دختران نوجوان نقش دارند.
روش
روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان یزد در سال تحصیلی 1394-1393 و آمار آنها 11040 نفر بود. با مراجعه به ۸ مدرسه مقطع متوسطه دوم شهر یزد و به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای 350 نفر با میانگین سنی 7/16 و انحراف معیار 976/0 به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدندکه از این میان 344 نفر به پرسشنامهها به طور کامل پاسخ دادند.
ابزار سنجش: برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از پرسشنامههای ابزار سنجش خانواده (FAD)، شادکامی آکسفورد و پرسشنامه دلبستگی به همسالان استفاده شد. سنجش عملکرد خانواده[8] (FAD) رااپشتاین، بالدوین و بیشتاب[9] (اپشتاین، بالدوین و بیشتاب،1983، به نقل از ثنایی، 1379) در 60 سؤال تهیه کردند و هدف آن سنجیدن عملکرد خانواده بر اساس مدل مک مستر[10] است. این الگو ویژگیهای ساختاری، شغلی و تعاملی خانواده را معین میسازد و شش بعد از عملکرد خانواده شامل حل مشکل، ارتباط، نقشها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار را مشخص میکند؛ بنابراین ابزار سنجش عملکرد خانواده متناسب با این شش بعد، از شش خرده مقیاس برای سنجیدن آنها، بهعلاوه یکخرده مقیاس هفتم مربوط به عملکرد کلی خانواده تشکیلشده است(ثنایی، 1379). این ابزار درمجموع از 60 سؤال تشکیلشده است. گویههای مربوط به هر خرده مقیاس عبارتند از:
نقشها: 40، 45، 53، 15، 23، 30، 34 4، 10. حل مشکل: 2، 12، 24، 38، 50 ،60 . ارتباط: 3، 14، 18، 29، 43، 52، 59. همراهی عاطفی: 5، 9، 19، 28، 35، 39، 49، 57. آمیزش عاطفی: 13، 21، 22، 25، 33، 37، 42، 54.کنترل رفتار: 7، 17، 27، 32، 44، 47، 48، 55، 58. عملکرد کلی: 1، 6، 8، 11، 16، 20، 26، 31، 36، 41، 46، 51، 56. برای نمرهگذاری FAD به هر سؤال 1 تا 4 نمره با استفاده از این کلید داده میشود: از پاسخ دهندگان خواسته میشود عقیده خود را دربارهی هر گویه بر روی یک مقیاس 4 درجهای لیکرتی، از کاملاً موافق (نمره 1) تا کاملاً مخالف (نمره 4) مشخص کنند. همچنین در این مقیاس گویههای 1، 4، 5، 7، 8، 9، 13، 14، 15، 17، 19، 21، 22، 23، 42، 44، 45، 47، 48، 51، 52، 53، 54، 58، 25، 28، 31، 33، 34، 35، 37، 39، 41، به صورت معکوس نمره گذاری میشوند. (ثنایی، 1379). این آزمون پس از تهیه توسط اپشتاین، بالدوین و بیشتاب در سال1983، بر روی یک نمونه 503 نفری اجرا شد. دامنه ضریب آلفای زیرمجموعههای آن بین 72/0 تا 92/0 است که حاکی از همسانی درونی نسبتاً خوب است. تحقیقات انجامشده در ایران نیز تأییدکننده روایی و پایائی این آزمون است (ثنایی، 1379). قمری و خوشنام (1390) ضرایب آلفای خرده مقیاسهای حل مشکل 61/0، ارتباط 38/0، نقش 72/0، همراهی عاطفی 64/0، آمیزش عاطفی 65/0، کنترل رفتار 61/0 و عملکرد کلی 81/0 و همچنین برای کل مقیاس 92/0 به دست آوردهاند. در پژوهش حاضر ضرایب آلفای خرده مقیاسهای حل مشکل ۷۶/0، ارتباط ۷۷/0، نقشها ۷۵/0، واکنش عاطفی ۷/0، مشارکت عاطفی ۷۳/0، کنترل رفتار ۷/0 و عملکرد کلی 73/0 و همچنین برای کل مقیاس 91/0 به دست آمد.
پرسشنامه شادکامی آکسفورد[11] دارای 29 ماده است و میزان شادکامی فردی را میسنجد. این آزمون در سال 1989 توسط مایکل آرگایل و بر اساس پرسشنامۀ افسردگی بک[12] که در سال 1976 منتشر شد ساختهشده است. نمرهگذاری آن از چهار عبارت به ترتیب 0 تا 3 میباشد. شادکامی دارای سه بخش، عاطفه مثبت، رضایت و نبود عاطفه منفی میباشد. بالاترین نمرهای که در این پرسشنامه به دست میآید 87 میباشد که نشاندهنده بالاترین میزان شادکامی فرد و کمترین آن 0 میباشد. نمره بهنجار این آزمون 40 تا 42 است. نمرههای کمتر از 40 تا 42 ازلحاظ میزان شادکامی در وضعیت پایین قرار دارند و نمرههای 40 تا 42 به بالا نشاندهنده شادکامی بیشتر است؛ بنابراین هر چه نمره کسبشده به بالاترین میزان (87) نزدیکتر باشد نشاندهنده شادکامی بیشتر است (پاییزی و همکاران، 1386). این پرسشنامه در ایران توسط علیپور و نوربالا (1378) ترجمه و ضریب آلفای کرونباخ 93/0 با روش دونیمه کردن به روش اسپیرمن[13] مقدار92/0 و به روش گرتمن[14] 91/0 گزارششده است(پاییزی و همکاران، 1386).پایایی این ابزار در پژوهش حاضر 68/0 به دست آمد.
پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان[15] (IPPA) برای ارزیابی کیفیت دلبستگی نوجوانان به مادر، پدر و همسالان استفاده میگردد. این پرسشنامه به منظور ادراک نوجوان از ابعاد شناختی و عاطفی مثبت و منفی رابطه با والدین و دوستان نزدیک، توسط آرمدن و گرینبرگ (1987) ساخته شده است. بخش همسالان این پرسشنامه با 25 سوال، دارای یک نمره کل برای سنجش دلبستگی است وسه خرده مقیاس درجه اعتماد متقابل[16]، کیفیت ارتباط[17] و بیگانگی[18] (خشم و عصبانیت) از همسالان است. 23 به صورت معکوس نمره گذاری میشوند. گویههای مربوط به هر خرده مقیاس عبارتند از: اعتماد متقابل: 5، 6، 12، 13، 14، 15، 19، 20، 21. کیفیت ارتباط: 1، 2، 3، 7، 16، 17، 24، 25. بیگانگی: 4، 9، 10، 11، 18، 22، 23. آرمسدن و گرینبرگ (1987) پایایی آزمون را به روش آزمون مجدد برای دلبستگی به همسالان 86/0 و ضرایب همسانی درونی برای خرده مقیاسهای اعتماد، ارتباط و بیگانگی را به ترتیب 91/0، 87/0 و 72/0 گزارش کردهاند. برون (1385)،درتحقیق خود تحت عنوان مقایسه دلبستگی به پدر، مادر وهمسال و سازگاری فردی اجتماعی نوجوانان دانشآموزکه از گروههای سنی مختلف شهرستان اهواز انجام داد، پایایی مقیاس دلبستگی به همسالان را 84/0 گزارش کرده است.در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس کلی دلبستگی به همسالان 85/0 و برای خرده مقیاسهای اعتماد، ارتباط و بیگانگی به ترتیب 77/0، 65/0 و 59/0 به دست آمد.
روش تحلیل و اجرا: بر اساس فهرست مدارس دخترانه متوسطه دوم شهرستان یزد و با در نظر گرفتن حجم نمونه، از هر دو ناحیه آموزش و پرورش شهرستان یزد، ۸ مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و پس از هماهنگی با مدیران مدارس انتخاب شده، روز و ساعت مشخصی برای مراجعه به مدرسه تعیین شد. در روز اجرا محقق در ابتدای ورود به کلاس خود را معرفی و اهداف پژوهش را برای دانشآموزان بیان نمود و توضیحاتی راجع به نحوه پر کردن پرسشنامهها و محرمانه بودن پاسخهایشان ارائه داد. جهت کسب اعتماد دانشآموزان از درخواست نام و نام خانوادگی اجتناب شد. نحوه اجرای پرسشنامهها به صورت گروهی (کلاس) بود و حدود 20 دقیقه برای تکمیل پرسشنامهها به دانشآموزان وقت داده شد. برای تحلیل دادهها از روشهای آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام با استفاده از Spss نسخه 20 استفاده شده است.
یافتهها
این پژوهش با هدف بررسی نقش متغیرهای عملکرد خانواده، عملکرد تحصیلی و دلبستگی به همسالان در پیش بینی شادکامی نوجوانان دختر دبیرستانهای شهر یزد صورت گرفت. میانگین سنی شرکت کنندگان، 7/16 سال و با انحراف معیار 97/. بود. جدول 1، ضرایب همبستگی متغیرهای پیش بین با شادکامی را نشان میدهد. لازم به ذکر است که در متغیر عملکرد خانواده، نمرات بالاتر به معنای عملکرد ضعیف تر است. مطابق باجدول 1، عملکرد کلی خانواده و عملکرد تحصیلی به ترتیب قوی ترین و ضعیف ترین ضریب همبستگی را با شادکامی نشان میدهند.
جدول1. ضرایب همبستگی متغیرهای عملکرد خانواده، دلبستگی به همسالان و عملکرد تحصیلی با شادکامی
|
عملکرد خانواده |
دلبستگی به همسالان |
عملکرد تحصیلی |
||||||||
متغیر |
عملکرد کلی |
نقشها |
حل مشکل |
ارتباط |
همراهی عاطفی |
آمیزش عاطفی |
کنترل رفتار |
اعتمادبه همسالان |
بیگانگی باهمسالان |
ارتباط باهمسالان |
معدل |
شادکامی |
**40/0- |
**35/0- |
**27/0- |
**30/0- |
**30/0- |
**26/0- |
**26/0- |
**32/0 |
**21/0- |
**20/0 |
*12/0 |
مطابق با جدول (1) بزرگترین ضریب همبستگی به دو خرده مقیاس عملکرد کلی و شادکامی و کوچک ترین
ضریب همبستگی به دو خرده مقیاس ارتباط با همسالان
و شادکامی مربوط است.ضرایب همبستگی مؤلفههای دو متغیر پیش بین(عملکرد خانواده و دلبستگی به همسالان) در جدول (2) ارائه شده است.
جدول2. ضرایب همبستگی متغیرهای عملکرد خانواده و دلبستگی به همسالان
متغیرها |
اعتماد به همسالان |
بیگانگی (جدائی) با همسالان |
ارتباط با همسالان |
دلبستگی به همسالان |
عملکرد کلی |
**14/0- |
**27/0 |
08/0 |
**20/0- |
کنترل رفتار |
*12/0- |
**19/0 |
09/0- |
**17/0- |
آمیزش عاطفی |
08/0 |
**32/0 |
01/0 |
**14/0- |
همراهی عاطفی |
**17/0- |
**21/0 |
*11/0- |
**21/0- |
ارتباط |
**16/0- |
**22/0 |
*11/0- |
**21/0- |
حل مشکل |
**19/0- |
02/0 |
**19/0- |
**19/0- |
نقشها |
*11/0- |
**22/0 |
08/0- |
**17/0- |
01/0**P<، 05/0*P<
مطابق با یافتههای جدول (2) بزرگترین ضریب همبستگی معنادار به دو خرده مقیاس آمیزش عاطفی و بیگانگی با همسالان مربوط است.
جداول ( 3، 4و 5) نتایج تحلیل رگرسیون را نشان
میدهد. مؤلفههای عملکرد خانواده، مؤلفههای دلبستگی به همسالان و عملکرد کلی تحصیلی به عنوان متغیرهای پیش بین و شادکامی به عنوان متغیر ملاک وارد تحلیل شدهاند.
جدول 3. خلاصه مدل رگرسیون تعیین نقش ابعاد عملکرد خانواده و مؤلفههای دلبستگی به همسالان به طور گام به گام در پیش بینی شادکامی
گام رگرسیون |
ضریب همبستگی چندگانه |
ضریب تبیین |
ضریب تبیین تعدیلشده |
خطای استاندارد برآورد |
3 |
48/0 |
23/0 |
22/0 |
80/12 |
مطابق با یافته ها متغیرهای پیشبین توانستهاند تا ۲۳
درصد از تغییرات متغیر وابسته را پیشبینی کنند.
جدول 4. نتایج تحلیل واریانس نقش ابعاد عملکرد خانواده و مؤلفههای دلبستگی به همسالان در پیش بینی شادکامی
گام رگرسیون |
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری |
3 |
رگرسیون |
759/14901 |
3 |
010/545 |
233/33 |
001/0 |
|
خطا |
076/57206 |
340 |
994/163 |
|
|
|
کل |
834/72107 |
343 |
|
|
|
مطابق با یافتههای جدول (4) متغیرهای پیش بین توانستهاند که در گام سوم و به طور معنادار متغیر
شادکامی را پیشبینی کنند.
جدول 5. نتایج آزمون t و ضرایب مربوط به متغیرهای پیشبین شادکامی
مرحله |
متغیرهای پیشبین |
ضرایب استاندارد نشده |
ضرایب استانداردشده |
t |
سطح معناداری |
|
|
|
B |
خطای استاندارد |
Beta |
|
|
3 |
مقدار ثابت |
302/59 |
23/6 |
|
52/9 |
001/0 |
|
نقشها |
107/1- |
22/0 |
26/0- |
02/5- |
001/0 |
|
اعتماد به همسالان |
531/0 |
09/0 |
27/0 |
56/5 |
001/0 |
|
ارتباط |
746/0- |
24/0 |
16/0- |
09/3- |
002/0 |
یافتههای ارائه شده در جدول (5) نشان میدهدکه شادکامی در گام سوم و توسط سه متغیر نقشها(از عملکرد خانواده)، اعتماد به همسالان و ارتباط(از عملکرد خانواده)پیشبینی میشود. با توجه به جدول 5، مقدار ضریب همبستگی چندگانه بین متغیرهای پیشبین واردشده به مدل و متغیر ملاک برابر با 48/0و مقدار ضریب تبیین برابر با 23/0 است. این مقدار بیانگر آن است که حدود 23 درصد از تغییرات متغیر ملاک توسط متغیرهای معنادار شده در مدل(شامل اعتماد به همسالان، نقش ها و ارتباط) تبیین میشود. با توجه به جدول ، مقادیر ضرایب استانداردشده بتا برای متغیرهای پیشبین واردشده به مدل به ترتیب 26/0، 27/0 و 16/0-میباشد. این نتیجه گویای آن است که متغیر اعتماد به همسالان بیشترین نقش را در پیشبینی متغیر ملاک دارد.
بحث
نتایج این پژوهش نشان داد که شادکامی توسط سه متغیر اعتماد به همسالان (زیرمقیاس دلبستگی به همسالان)، نقشها (زیرمقیاس عملکرد خانواده)،و ارتباط (زیر مقیاس عملکرد خانواده) می تواند پیشبینی شود و متغیر اعتماد به همسالان بیشترین نقش را در پیشبینی متغیر شادکامی دارد. رابطه دلبستگی به
همسالان با شادکامی در پژوهش بیرامی و همکاران (1391)نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
با وجود این که نوجوانان در دو دنیای متفاوت، یعنی خانواده و دنیای همسالان زندگی میکنند، میان آنها وجوه اشتراک فراوانی به چشم میخورد ازاینرو خانواده و همسالان لازم و ملزوم یکدیگرند. بررسیهای بیشتر دراین رابطه نشان میدهد عملکرد خانواده و اعتماد به همسالان، مهمترین منبع تأمینکنندة شادکامی افرادند کـه در شرایط فعلی، اغلب بهعنوان پناهگـاهی در مقابـل نـاامنی و ناملایمـات ناشـی از محیطهای خارجی نقش خود را ایفا میکنند (موسوی، 1382). بهطـورکلی، نوجوانانی کـه دلبستگی بیشتری به همسالان خود دارند، اعتماد تعمیمیافتهتری به آنها دارند و راضیتر و شادترند و شـادی نیـز همواره با خرسندی، خوشبینی، امید و اعتمـاد همـراه اسـت. فرد شادکام، روابط اجتماعی خوبی با دیگران برقرار میکند و بدین طریق، میتواند از آنها حمایت اجتماعی دریافت کند. درنهایت میرشاه جعفری و همکاران (1381) معتقدند که سرمایه اجتماعی و روابط گروهی با همسالان بیش از سـرمایة انـسانی (سـطح تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فـرد) بـر میـزان شـادمانی افـراد جامعـه اثـر میگذارد. این نتیجه مصداق گفته هیـوماست که شادی را فقط از طریق ارتباط با دیگر مردم، دستیافتنی میداند (هالر و هاردر،2006به نقل از خوش فر، دهقانی، اکبرزاده و جانعلیزاده، 1392) و برخـی روانشناسـان معتقدنـد کـه شادکامی، همان برونگرایی یا ثبات در نظریه ایزنـک اسـت و برونگرایی، قویتـرین زمینـهسـاز شـادکامی اسـت(صفری، 1389). دمیر و اُزدمیر (2010) نیز نشان دادند کیفیت روابط دوستی با همسالان، متغیری مهم برای شادمانی محسوب میشود و یکی از دلایل چرایـی کیفیـت روابـط دوسـتی با همسالان در ارتباط با شادی، تجربیات دوستانهای است که زمینهای را برای نیازهای اساسی ارضا شده فراهم میکند. ازاینرو رابطهی نزدیک و صمیمی میان دو نفر که از آن به دوستی تعبیر میشود، سبب آرامش طرفین، حمایت از یکدیگر در موارد نیاز، احساس امنیت و تعلقخاطر میگردد و احساس نزدیکی به دیگران (علاقهمندی)، احـساس دوستداشتن، احساس اعتماد و کیفیت تعامل بـا دیگـران را موجـب مـیشـود (آرگایـل، 1383). دولان،پیسگود و وایت (2008) و وینهوون و کالمیجن (2009) نیز بر تأثیر روابـط اجتمـاعی با دوستان بر شادی تأکید کردهاند. بدین ترتیب، میتوان گفـت روابـط گروهـی، سرچشمهای برای شادی و شادکامی است. هنگامیکه نوجوانان با همسالان خود منافع مشترک پیـدا مـیکننـد و متحد میشوند، نه تنها به دلیل دفاع از آن منافع، بلکه به دلیل نفس اتحاد با یکدیگر از لـذت همدلی و یگانگی با دیگران بهرهمند میشوند و احساس شادمانی و رضایت از زنـدگی در آنها به وجود میآید (علیزادهقویفکر، 1388).
بر اساس نتایج پژوهش و ضرایب بتای بهدستآمده، تنها دو مؤلفه نقشها و ارتباط از مؤلفههای عملکرد خانواده در پیشبینی شادکامی نقش دارند. اگرچه مطالعات مرتبط محدود است، اما برخی از مطالعات حاکی از آن است که هر چه تعارضات درون خانواده و مشکلات ارتباطی بین اعضا کمتر باشد میزان شادکامی اعضای خانواده بیشتر خواهد بودو خانوادههای دارای عملکرد بهتر گرایش دارند که از داشتن الگوهای نقش مثبت برای ایجاد روابط سود ببرند (کشاورز و همکاران، 1387).منظور از مؤلفه نقشها در عملکرد خانواده، الگوهای تکراری رفتار افراد خانواده است. هنگامی که اعضای خانواده به مسئولیتها و وظایف خانوادگی خود عمل میکنندتعاملات بهتری صورت گرفته و از سردرگمی اعضا پیشگیری میشود و بنابراین رضایت مندی و شادکامی افراد بیشتر میشود. در واقع هرچه خانواده در حوزه شفافیت نقش ها و ارتباط بهتر عمل کند، احتمال سوء تفاهمات درون خانوادگی کمتر میشود و اعضای خانواده تعاملات لذتبخشتری خواهند داشت که به نوبه خود میتواند منجر به ارتقای شادکامی شود.در چنین خانوادهای همه اعضا علیه فشارهای زندگی نسبتاً مقاوم و مصون هستند و شادکامی بیشتری دارند. بهطورکلی هرچه افراد عملکرد سازگارانه و موفقی در خانواده داشته باشند، اعضای ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار کنند، ایفای نقش بهتری داشته و وظایف خود را بهتر انجام دهند و همراهی و آمیزش عاطفی بهتر و عمیقتری با دیگر اعضای خانواده خود داشته باشند و بتوانند مشکلات خود را بهتر حل و فصل نمایند، شادکامی آنان بیشترخواهد بود بهویژه در نوجوانان که دارای وابستگی مالی و عاطفی به خانوادههایشان هستند و این عوامل را ملاک قضاوت و احساس شادکامی خود قرار میدهند(یوسف نژاد،1386).
آزمون همبستگی، همبستگی ضعیف اما معناداری بین عملکرد تحصیلی و شادکامی نشان داد. لیکن در کنار مؤلفههای عملکرد خانواده و دلبستگی به همسالان، عملکرد تحصیلی نتوانست شادکامی دانش آموزان را پیش بینی کند. مکمأنوس و همکاران (2005) معتقدند که نمیتوان رابطهای علت و معلولی بین شادکامی و پیشرفت تحصیلی متصور گردید، چراکه این دو مقوله دارای تأثیرات متقابل بر یکدیگر هستند؛ یعنی همانطور که انتظار میرود کسب موفقیت و پیشرفت در تحصیل میتواند موجبات رضایت خاطر و شادکامی دانشآموز را به دنبال داشته باشد، از سوی دیگر، دانشآموزی که از سطح شادکامی مناسبی برخوردار است و آرامش و رفاه ذهنی دارد، بهتر میتواند در امر تحصیل و کسب نتایج مناسب آموزشی فعالیت نماید و بهتبع آن به موفقیت تحصیلی دست یابد که البته داده ها پژوهش حاضر این دیدگاه را تأیید نکرد. در تبیین این یافته شاید بتوان گفت که به علت فشارهای تحصیلی در سالهای اخیر توسط خانوادهها و نظام آموزش و پرورش برای داشتن معدل بهترو اجبار برای بهتر درس خواندن، دانشآموزان از فعالیتهای شادیبخش دیگر محروم میشوند و بنابراین شاید داشتن معدل تحصیلی بالاتر لزوماً احساس رضایت درونی و هیجانات مرتبط با شادکامی را در دانشآموزان افزایش نمیدهد. در واقع عدم نقش عملکرد تحصیلی در پیشبینی شادکامی دانشآموزان میتواند باور عمومی جامعه و نظام آموزشی در زمینه رابطه قوی عملکرد تحصیلی با بهزیستی ذهنی و شادکامی بالاتر را به چالش بکشد.
پژوهش حاضر با محدودیت هایی مواجهه بود از جمله اینکه به دلیل محددیتهای اجرای پژوهش در نظام آموزش و پرورش، امکان دسترسی به دانش آموزان پسر فراهم نگردید و بنابراین امکان مقایسه جنسیتی یافته ها وجود نداشت و حجم بالای سوالات پرسشنامه ها نیز ممکن است دقت پاسخ دهندگان را تحت تاثیر قرار داده باشد. از آنجا که شادکامی، متغیری چند بعدی است که میتواند تحت تاثیر عوامل متعددی قرار گیرد که پژوهش حاضر امکان لحاظ نمودن آن ها را نداشت پیشنهاد میشود که در پژوهشهای آتی عوامل پیش بینی کننده شادکامی به لحاظ سنی- تحولی بررسی شوند و همچنین متغیرهایی مانند میزان وابستگی و ارتباطات فضای مجازی، سطح فعالیت فیزیکی و سلامت، سیستم نگرشی وباورهای فرد، عزت نفس و خودپنداره بدنی در کنار متغیرهای جمعیت شناختی در پیش بینی شادکامی موردبررسی قرار گیرند.
[1] Eyzenek
[2] Introversion
[3] extroversion
[4] neuroticism
[5] Bowlby
[6] Hume
[7]Haller &Hadler
[8] Family Assesment Device
[9] Epstein, Baldwin & Bishop
[10] McMaster
[12] BDI
[13]Spearman- Brown
[14]Gattman
[15]Inventory of Parent and Peer Attachment
[16] trust
[17] communication
[18]alienation