Document Type : Research Paper
Authors
1 Department of Psychology, Faculty of Psychology and Education, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Department of Counseling, Faculty of Psychology and Education, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
اضطراب[1]، به عنوان یک هیجان ناخوشایند و آشفتهساز، با نشانههایی چون نگرانی، دلهره، وحشت، بیقراری و ترس شناخته میشود شدت این نشانهها فرد را به اختلالهای اضطرابی مبتلا میکند؛ اختلالهایی که با نقص و نارسایی در فعالیتهای اجتماعی، تحصیلی و خانوادگی همراه هستند (انجمن روانپزشکی آمریکا[2]، 2013؛ کائس، فیچر، کلینچ، توبیاس و اکسلستن، 2015). نشانهها و اختلالهای اضطرابی نسبتا شایع هستند. شیوع طول عمر اضطراب در جمعیت عمومی حدود ۱۰ درصد است (جاکا، میشل و پرز- پرادا، ۲۰۱۶) و با نشانههایی از قبیل سردرد، تعریق، لرزش، احساس سنگینی در سینه، ناراحتی خفیف معده و بیقراری مشخص میشود (سادوک، سادوک و روئیز، ۲۰۱۵).
نشانههای اضطراب در جمعیت عمومی و بهنجار نیز شایع است (التوس، وات و استوارت، 2014؛ کسلر، سمپسون، برگلاند، گرابر، الحمزوی و همکاران، 2015). نشانههای اضطراب پیش بالینی[3] با ابتلا به اختلالات اضطرابی در سالهای بعد مرتبط است (التوس و همکاران، 2014). مطالعات بالینی (ژولنسکی، بخشائی، گارزا، والدیویسو، اورتیز، و همکاران، 2015؛ سادوک و همکاران، 2015؛ کسلر و همکاران، 2009، 2015؛ لم، ونگ، وانگ، چان، چن، و همکاران، 2015) نشان میدهد که بهطور پیوسته درصدی از جمعیت بهنجار که دارای نشانههای اضطرابی هستند، به جمعیت بالینی مبتلا به اختلالات اضطرابی اضافه میشوند. این واقعیت آسیبشناختی دو ضرورت بالینی را ایجاب میکند. ضرورت نخست، توجه به پیشگیری از ابتلای این دسته از افراد مستعد به اختلالهای اضطرابی است. ضرورت دوم، توجه همزمان به جمعیت عمومی در معرض خطر ابتلا به اختلالهای اضطرابی در کنار نمونههای بالینی است. این دو ضرورت از جمله دلایل توجیهی انجام پژوهش حاضر محسوب میشوند. عوامل مختلف شخصی، خانوادگی، اجتماعی و زیست شناختی در شکلگیری و تداوم نشانهها و اختلالهای اضطرابی نقش دارند (آندراسی[4]، 2013؛ انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ چو، ژو، جیانگ، ونگ، گاو، و همکاران، 2013؛ روی- بایرن، 2015؛ کائس و همکاران، 2015). یکی از سازههای روانشناختی که در مطالعات گوناگون (آنکو، بودنر، جبران، زیون، و رم ، 2015؛ انجمن روانپزشکی امریکا، 2013؛ اوکانر، راسموسن و هاوتون، 2010؛ بشارت و حسینی، 1391؛ سلور و رایس،2010؛ کاضمی، کریمی، دلاور و بشارت، 1391؛ کشدان و ونزل، 2005؛ ویلر، بلنکشتین، آنتونی، مک کیب، و بیلینگ، 2011). به رابطه آن با شکلگیری و تداوم نشانههای اضطراب پرداخته شده است، کمالگرایی[5] است.
کمالگرایی یک سازه چندبعدی است که شامل استانداردهای غیرواقعبینانه برای عملکرد و خودارزیابیهای بیش از حد انتقادی است (فلت و هویت، 2015؛ فراست، مارتن، لهارت و روزنبلیت، 1990؛ هویت و فلت، 1991). مدل هویت و فلت در مورد کمالگرایی (هویت و فلت، 1991؛ هویت، فلت، شری، هابک، پارکین، و همکاران، 2003)، شامل نقش دو متغیر درخواست بیش از حد از دیگران و هم چنین ارتقای خود با اتخاذ رویکردهای " کامل" است. هویت و فلت سه بعد از کمالگرایی را توصیف کردند که در منبع و اهداف کمالگرایانه متفاوت هستند (فلت و هویت، 2015). کمالگرایی خودمحور[6]، متمرکز بر استاندارهای عالی و سختگیرانه برای پیشرفت و موفقیت و اجتناب از شکست است. کمالگرایی دیگرمحور[7]، اتخاذ استانداردهای عالی برای افراد مهم در زندگی فرد است. در نهایت کمالگرایی جامعه محور[8]، باور فرد مبنی بر وجود درخواستهای بیش از حد و انتظارات ناعادلانه از جانب دیگران را شامل میشود (ایرانزو-تاتای، گیمنو-کلمنته، باربرا-فانس، رودریگز-کامپایو، روجو-بافیل، و همکاران، 2015). در واقع فلت و هویت (2015) بیان کردهاند که کمالگرایی خودمحور به عنوان نوعی از وظیفهشناسی بیش از حد و تمایل خود به کامل و دقیق بودن شناخته میشود. در حالی که کمالگرایی جامعهمحور به عنوان انتظارات ناعادلانه دیگران و جامعه برای کامل بودن فرد در نظر گرفته میشود که باعث ناپایداری هیجانی در افراد میشود.
مطالعات نشان دادهاند که ابعاد کمالگرایی بهصورت متفاوت با نشانههای اضطراب رابطه دارند (اکبری، 1388؛ آلدن و تیلور، 2004؛ آنکو، بودنر، جبران، زیون، و رم ، 2015؛ انجمن روانپزشکی امریکا، 2013؛ اوکانر، راسموسن و هاوتون، 2010؛ بشارت و حسینی، 1391؛ سلور و رایس،2010؛ عبدخدایی، مهرام و ایزانلو، 1390؛ فلت، گرین، و هویت، 2004؛ کاضمی، کریمی، دلاور و بشارت، 1391؛ کشدان و ونزل، 2005؛ ویلر، بلنکشتین، آنتونی، مک کیب، و بیلینگ، 2011). فلت و همکاران (2004)، رابطه بین ابعاد کمالگرایی و عناصر حساسیت به اضطراب را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان دادند که کمالگرایی خودمحور با نوعی از حساسیت به اضطراب شامل ترس از فقدان کنترل شناختی رابطه دارد، در حالی که کمالگرایی دیگرمحور و جامعهمحور با اضطراب قابل مشاهده در جمعیت عمومی، رابطه داشت. نتایج پژوهش اوکانر و همکاران (2010) حاکی از آن بود که کمالگرایی خودمحور در ترکیب با استرسهای روزمره زندگی، پیشبینیکننده اضطراب است. در مطالعهای دیگر، آنکو و همکاران (2015) به این نتیجه رسیدند که ابعاد منفی کمالگرایی با نشانههای اضطراب اجتماعی رابطه دارد.
با توجه به ماهیت پیچیده و چندبعدی سازه کمالگرایی و نشانههای اضطراب، به نظر میرسد رابطه بین این دو متغیر، بهصورت خطی و مستقیم نباشد و متغیرهایی در رابطه بین آنها مداخله کنند. مرور یافتههای پژوهشی نیز موید این فرضیه است. بشارت، حومینیان، قهرمانی و نقیپور گیوی (1390)، تأثیر واسطهای خودکارامدی ورزشی بر رابطه بین ابعاد کمالگرایی و اضطراب رقابتی را در ورزشکاران ایرانی مورد مطالعه قرار دادند. نتایج پژوهش این محققان نشان داد که تلاش برای کامل بودن (کمالگرایی مثبت) با اضطراب شناختی و بدنی ورزشکاران همبستگی منفی و با اعتماد به خود آنها همبستگی مثبت دارد. واکنش منفی به ناکامل بودن (کمالگرایی منفی)، برعکس با اضطراب شناختی و بدنی ورزشکاران همبستگی مثبت و با اعتماد به خود آنها همبستگی منفی داشت. تحلیل نتایج این پژوهش نشان داد، خودکارامدی ورزشی در رابطه بین ابعاد مثبت و منفی کمالگرایی با اضطراب رقابتی، نقش واسطهای دارد. همچنین چنگ و همکاران (2008) به بررسی نقش تعدیلکننده تنهایی[9] در رابطه بین کمالگرایی و نشانههای اضطراب و افسردگی در دانشجویان پرداختند. نتایج حاکی از آن بود که کمالگرایی دیگرمحور پیشبینیکننده نشانههای اضطراب و کمالگرایی جامعهمحور، پیشبین نشانههای اضطراب و افسردگی هستند. همچنین تحلیلهای آماری نشان داد تعامل کمالگرایی و تنهایی، پیشبینی معتبرتری در این مورد فراهم میآورند.
با در نظر گرفتن متغیرهایی که در رابطه بین ابعاد مثبت و منفی کمالگرایی با نشانههای اضطراب، نقش واسطهای یا تعدیلکننده بازی میکنند، به نظر میرسد که استحکام من[10] نیز بتواند در رابطه بین ابعاد کمالگرایی با نشانههای اضطراب نقش واسطهای ایفا کند. استحکام من، مجموعهای از کنشهای من به عنوان یکی از ساختارهای اساسی شخصیت، ریشه در نظریههای فروید دارد. میزان استحکام من بر حسب مجموعه توانمندیهای روانشناختی فرد برای حل تعارضات درون روانی و تعامل با محیط (مک کرا و کاستا، 2005) شامل مهار من، تابآوری من، مکانیسمهای دفاعی و راهبردهای مقابلهای تعیین میشود (بشارت، زاهدی تجریشی و نوربالا، 1392؛ بلاک، هورویچ و گدیمن، 1973). مهار من به توانایی فرد در بازداری یا عملی سازی تکانه و تابآوری من به توانایی فرد برای سازگاری در مواجهه با تغییر شرایط محیطی اشاره دارد. تابآوری من، ظرفیت پویای فرد برای تعدیل سطح مهار من در پاسخ به تقاضاهای موقعیتی است (بلاک، 2002؛ واگ، فردریکسون و تیلور، 2008؛ ویر و جرد، 2002). تابآوری من به فرایند پویای انطباق مثبت با تجربههای تلخ و ناگوار اطلاق میشود (لاتار و چیچتی، 2000; مستن، 2001) و در امتداد یک پیوستار با درجات متفاوت از مقاومت در برابر آسیبهای روانشناختی قرار میگیرد (اینگرام و پرایس، 2001). مکانیسمهای دفاعی فرایندهای روانی ناهشیار هستند که مسولیت محافظت از من را در مواجهه با شکلهای مختلف اضطراب بر عهده دارند (فروید، 1923). این مکانیسم ها، علاوه بر محافظت فرد در مقابل اضطراب و آگاهی از خطرات و عوامل استرس زای درونی و بیرونی (انجمن روانپزشکی امریکا، 2013)، تجربههای ذهنی مربوط به افکار، عواطف و هیجانهای دردناک را نیز تنظیم میکنند (ففر، هارت، پسکین و سیفکر، 1995). فرایند مقابله عمدتاً از فعالیتها و اقدامات شناختی و رفتاری فرد برای مدیریت استرس تشکیل میشود. طبق تعریف لازاروس و فولکمن (1984)، مقابله مجموعهای از فعالیتها و فرایندهای رفتاری و شناختی برای ممانعت، مدیریت، یا کاهش استرس است. محققان، مقابله را معادل تلاش هشیار برای مواجهه با مطالبات استرس زا میدانند. در این مقابله، پاسخهای رفتاری آموخته شده، از طریق محدودسازی اهمیت موقعیت خطرناک یا ناخوشایند (مطالبات استرس زا)، استرس را کاهش میدهد. گرچه راهبردهای مقابله فعالیتهای بسیاری را شامل میشوند، اکثر آنها مبین تلاش برای بهبود یک موقعیت دشوار مثل طراحی نقشه و اقدام عملی (مقابلة مسأله محور)، یا برای تنظیم درماندگی هیجانی مثل جستجوی دیگران برای حمایت عاطفی یا کاهش شدت دشواری موقعیت از نظر شناختی (مقابلة هیجان محور) هستند. پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که نوع راهبرد مقابله مورد استفاده بـــه وسیله فرد نه تنهـا سلامت روانی12 که بهزیستی جسمانی وی را نیــز تحت تأثیر قرار میدهــد (بشارت و شالچی، 1386؛ بشارت، براتی و لطفی، 1387؛ پیکو، 2001).
از دیدگاه فروید (1923)، استحکام من به توانایی من در مواجهه با مطالبات و تعارضهای نهاد، فرامن و مقتیضات محیط و مدیریت این شرایط اطلاق میشود. از این نقطه نظر، استحکام من به فرد کمک میکند تا در شرایط استرسزا و درمانده ساز، ثبات و پایداری هیجانی خود را حفظ کند. بر عکس، اگر من از استحکام کافی برخوردار نباشد، فرد در کشاکش مطالبات و تعارضها گرفتار میشود و آشفتگی هیجانی را تجربه میکند. ضعف من از شاخصهای اصلی آسیبشناسی روانی در رویکردهای روان پویایی محسوب میشود (وینر، تنن و سالس، 2012). بر اساس نظریههای تحولی (برای مثال، اریکسون، 1965؛ لوینگر، 1976)، استحکام من محصول فایق آمدن بر بحرانهای تحولی و گذار موفق از یک مرحله به مرحله بعدی تحول روانی است؛ فرایندی که پیامد آن رشد و استحکام من (بائر، شاب و مک آدامز، 2011) و شکلگیری هویت (کریمر، 2012) است. یافتههای پژوهشی (اگلینتون و چانگ، 2011؛ بشارت و شهیدی، 2011؛ بلاک، 2002؛ سینگ و آناند، 2015؛ کاروالو، هیفانتیس، تانای، مکیدو، فلوروس، و همکاران، 2013؛ مومنی و علیخانی، 1392؛ نیلکا، اشبی و نوبل، 2012) موید رابطه بین مؤلفههای استحکام من (کنترل من، سبکهای دفاعی من، سبکهای مقابله با استرس، تابآوری من) با ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب است. به عنوان نمونه، یافتههای پژوهش نیلکا و همکاران (2012) مؤید نقش واسطهای راهبردهای مقابلهای مثبت در رابطه بین ابعاد ناسازگارانه کمالگرایی و نشانههای اضطراب بودند. با توجه به یافتههای پژوهشی مطرح شده، و در نظرگرفتن این نکته که تاکنون پژوهشی در زمینه نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب، صورت نگرفته؛ مسأله اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب بود. فرضیههای پژوهش به این شرح مورد آزمون قرار گرفتند: فرضیه اول: بین کمالگرایی خودمحور و نشانههای اضطراب رابطه منفی وجود دارد؛ فرضیه دوم: بین کمالگرایی دیگرمحور و جامعه محور با نشانههای اضطراب رابطه مثبت وجود دارد؛ فرضیه سوم: بین استحکام من و نشانههای اضطراب رابطه منفی وجود دارد؛ فرضیه چهارم: استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب نقش واسطهای ایفا میکند.
روش
روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان ساکن خوابگاه دانشگاه تهران بودند. با توجه به تعداد متغیرهای مورد بررسی و تعداد نمونه در پژوهشهای مشابه، در پژوهش حاضر، حجم نمونه 280 برآورد شد. در این پژوهش 280 دانشجو شامل 150 دانشجوی دختر و 130 دانشجوی پسر از رشتههای مختلف تحصیلی که در مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا مشغول به تحصیل و ساکن خوابگاه دانشگاه تهران بودند، با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.
ابزار سنجش: مقیاس چند بعدی کمالگرایی تهران:مقیاس کمالگرایی چند بعدی تهران[11] (TMPS؛ بشارت، 1386) یک آزمون 30 سؤالی است و بر اساس مقیاسهای قبلی (فروست، مارتن، لهارت، و روزنبلیت، 1990؛ فلت و هویت، 2002; هویت و فلت، 1991) توسط بشارت (1386) به فارسی ساخته شده است. این مقیاس، سه بعد کمالگرایی خود محور، کمالگرایی دیگر محور و کمالگرایی جامعه محور را در اندازههای پنج درجهای لیکرت از نمرة 1 تا 5 میسنجد. حداقل و حداکثر نمره آزمودنی در زیرمقیاسهای سه گانة آزمون به ترتیب 10 و 50 است. ضرایب آلفای کرونباخ زیر مقیاسهای کمالگرایی خود محور، کمالگرایی دیگر محور و کمالگرایی جامعه محور در نمونهای متشکل از پانصد دانشجوی دانشگاه تهران، به ترتیب 90/0، 91/0 و 81/0 محاسبه شد که نشانه همسانی درونی[12] خوب مقیاس است. ضرایب همبستگی بین نمرههای 78 نفر از آزمودنیها در دو نوبت با فاصله دو تا چهار هفته برای سنجش پایایی بازآزمایی[13] محاسبه شد. این ضرایب برای کمالگرایی خود محور، کمالگرایی دیگر محور و کمالگرایی جامعه محور به ترتیب 85/0 =r، 79/0 =r و 84/0 =r در سطح001/0p < معنادار بودند که نشانه پایایی بازآزمایی رضایت بخش مقیاس است. روایی همزمان مقیاس کمالگرایی چند بعدی تهران از طریق اجرای همزمان مقیاس مشکلات بین شخصی[14] (IIP-127؛ هرویتز، روزنبرگ، بایر، اورنو و ویلاسنور، 1988)، مقیاس سلامت روانی[15] (MHI-28؛ بشارت، 1388؛ ویت و ویر، 1983) و زیر مقیاسهای نوروزگرایی و برونگرایی مقیاس شخصیتی NEOPI-R (کاستا و مک کرا، 1992) در مورد آزمودنیها محاسبه شد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمره آزمودنیها در زیر مقیاس کمالگرایی خود محور با مشکلات بین شخصی (44/0)، بهزیستی روانشناختی (62/0-)، درماندگی روانشناختی 059/0) و نوروزگرایی (74/0) در سطح 001/0 p < همبستگی معنادار وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که بین نمره آزمودنیها در زیر مقیاس کمالگرایی دیگر محور با مشکلات بین شخصی (19/0)، بهزیستی روانشناختی (35/0-)، درماندگی روانشناختی (26/0)، نوروزگرایی 025/0) و برونگرایی (22/0-); و بین نمره آزمودنیها در زیر مقیاس کمالگرایی جامعه محور با بهزیستی روانشناختی (29/0-)، نوروزگرایی (27/0) و برونگرایی (44/0-) در سطح 001/0 p < همبستگی معنادار وجود دارد. این نتایج روایی همزمان مقیاس کمالگرایی چند بعدی تهران را تأیید میکنند (بشارت، 1386).
مقیاسافسردگیاضطراباسترس:مقیاس افسردگی اضطراب استرس[16] (DASS؛ لاویباند و لاویباند، 1995) یک آزمون 21 سئوالی است که علایم افسردگی، اضطراب و استرس را در مقیاس چهار درجهای از نمره 0 تا 3 میسنجد. این آزمون از سه زیرمقیاس افسردگی، اضطراب و استرس تشکیل شده است. نمره فرد در هر مقیاس بر حسب هفت گویه مختص آن مقیاس سنجیده میشود. این مقیاس یکی از ابزارهای معتبر برای سنجش نشانههای عواطف منفی محسوب میشود و پایایی[17] و روایی[18] آن در پژوهشهای متعدد تأیید شده است (آنتونی، بیلینگ، کاکس، انس و سوینسون، 1998؛ براون، چورپیتا، کروتیتش و بارلو، 1997; بشارت، 1384; دازا، ناوی، استنلی و آوریل، 2002; لاویباند، 1998; لاویباند و لاویباند، 1995; نورتون، 2007). بشارت (1384) ضرایب آلفای کرونباخ مقیاس افسردگی اضطراب استرس را در مورد نمره نمونههایی از جمعیت عمومی (278 =n ) 87/0 برای افسردگی، 85/0 برای اضطراب، 89/0 برای استرس و 91/0 برای کل مقیاس گزارش کرده است. این ضرایب در خصوص نمره نمونههای بالینی(194=n ) 89/0 برای افسردگی، 91/0 برای اضطراب، 87/0 برای استرس و 93/0 برای کل مقیاس گزارش شده است. این ضرایب، همسانی درونی مقیاس افسردگی اضطراب استرس را در حد خوب تأیید میکنند. روایی همزمان[19]، همگرا[20] و تشخیصی (افتراقی)[21] مقیاس افسردگی اضطراب استرس از طریق اجرای همزمان مقیاس افسردگی بک[22]، مقیاس اضطراب بک[23]، فهرست عواطف مثبت و منفی[24] و مقیاس سلامت روانی در مورد آزمودنیها و مقایسه نمرههای دو گروه جمعیت عمومی و بالینی محاسبه شد و مورد تأیید قرار گرفت (بشارت، 1384). نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمره آزمودنیها در مقیاسهای افسردگی، اضطراب و استرس با نمرههای افسردگی بک، اضطراب بک، عواطف منفی و درماندگی روانشناختی همبستگی مثبت معنادار از 44/0 تا 61/0 (001/0 p <) و با عواطف مثبت و بهزیستی روانشناختی همبستگی منفی معنادار از 41/0 تا 58/0 (001/0 p <) وجود دارد. این نتایج روایی همزمان، همگرا و تشخیصی مقیاس افسردگی اضطراب استرس را تأیید میکنند.
مقیاس استحکام من:مقیاس استحکام من[25] (ESS؛ بشارت، 1395)، یک ابزار 25 گویهای است که با اقتباس از ابزارهای سنجش مهار من[26]، تابآوری من[27]، مکانیسمهای دفاعی[28] و راهبردهای مقابلهای[29] برای اندازه گیری میزان توانمندی من در مهار و مدیریت موقعیتها و شرایط دشوار زندگی ساخته و هنجاریابی شده است (بشارت، 1395). این مقیاس واکنشهای فرد به موقعیتهای دشوار زندگی را در اندازههای پنج درجهای از 1 (خیلی کم) تا 5 (خیلی زیاد) بر حسب پبج زیرمقیاس مهار من، تابآوری من، مکانسمهای دفاعی رشد یافته[30]، راهبردهای مقابله مسأله محور[31] و راهبردهای مقابله هیجان محور مثبت[32] میسنجد. حداقل و حداکثر نمره آزمودنی در هر یک از زیر مقیاسهای استحکام من به ترتیب 5 و 25 است. از مجموع نمره پنج زیر مقیاس آزمون، نمره کل فرد برای استحکام من از 25 تا 125 محاسبه میشود. ویژگیهای روانسنجی مقیاس استحکام من در چندین پژوهش، که در خلال سالهای 1384 تا 1393 در نمونههای بیمار (372n = ) و بهنجار (1257n = ) انجام شده اند، مورد بررسی و تأیید قرار گرفتهاند (بشارت، 1395). در این پژوهش ها، ضرایب آلفای کرونباخ برای پرسشهای هر یک از زیر مقیاسهای استحکام من برای مهار من از 73/0 تا 79/0، برای تابآوری من از 80/0 تا 86/0، برای مکانسمهای دفاعی رشد یافته از 70/0 تا 83/0، برای راهبردهای مقابله مسأله محور از 81/0 تا 90/0، برای راهبردهای مقابله هیجان محور مثبت از 69/0 تا 85/0 و برای نمره کل مقیاس استحکام من از 89/0 تا 93/0 به دست آمد. این ضرایب همسانی درونی مقیاس استحکام من را تأیید میکنند. پایایی بازآزمایی مقیاس استحکام من برای نمونههای بیمار (122n = ) و بهنجار (274n = ) در دو نوبت با فاصلههای 2 تا 6 هفته برای مهار من از 65/0 تا 73/0، برای تابآوری من از 70/0 تا 84/0، برای مکانسمهای دفاعی رشد یافته از 73/0 تا 85/0، برای راهبردهای مقابله مسأله محور از 71/0 تا 78/0، برای راهبردهای مقابله هیجان محور مثبت از 67/0 تا 81/0 و برای نمره کل مقیاس استحکام من از 83/0 تا 88/0 به دست آمد. این ضرایب که همه در سطح001/0 p < معنادار هستند، پایایی بازآزمایی مقیاس استحکام من را تأیید میکنند. روایی همگرا و تشخیصی (افتراقی) مقیاس استحکام من از طریق اجرای همزمان مقیاس سلامت روانی (MHI-28؛ بشارت، 1388؛ ویت و ویر، 1983)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان[33] (DERS؛ گرتز و رومر، 2004) و فهرست عواطف مثبت و منفی[34] (PANAS؛ واتسون، کلارک و تلگن، 1988) در مورد نمونههای مختلف از دو گروه بیمار و بهنجار محاسبه شد و مورد تأیید قرار گرفت. این ضرایب در سطح001/0 p معنادار بودند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی[35] و تأییدی[36] نیز با تعیین پنج عامل (مهار من، تابآوری من، مکانیسمهای دفاعی رشد یافته، راهبردهای مقابله مسأله محور و راهبردهای مقابله هیجان محور مثبت)، روایی سازة مقیاس استحکام من را مورد تأیید قرار داد (بشارت، 1395).
روش اجرا وتحلیل: روش اجرای این پژوهش به صورت تکمیل پرسشنامه بود که با توجه به معیارهای ورود و خروج و پس از کسب رضایت افراد، در اختیار آنها قرار گرفت. شرایط شرکت در پژوهش عبارت بودند از: الف) رضایت داوطلب برای شرکت در پژوهش؛ ب) شاغل به تحصیل در یکی از مقاطع تکمیلی؛ ج) ساکن خوابگاه دانشجویی؛ د) مبتلا نبودن به اختلال افسردگی بالینی و مراجعه به روانپزشک حین انجام پژوهش. ضمن اجرای پژوهش در صورت رخداد پیشامدی که ناقض ادامه پژوهش بود، همکاری با داوطلب خاتمه مییافت. در ضمن یک برگه راهنمای پرکردن پرسشنامه، رضایتنامه و همچنین نحوه استفاده از اطلاعات، همراه پرسشنامه در اختیار شرکتکنندگان قرار داده شد. شرکت کنندگان مختار بودند که در هر مرحله از پژوهش اگر به هر دلیل مایل به ادامه همکاری نبودند، به همکاری خود خاتمه دهند. پرسشنامهها برای هر داوطلب به صورت فردی و در زمان تقریبی 30 دقیقه برای هر آزمودنی، تکمیل شدند و برای داوطلبان توضیح داده شد که نتایج این آزمونها کاملا به صورت محرمانه باقی میماند و صرفا در جهت اهداف پژوهشی مورد استفاده قرار میگیرد. در ضمن جهت افزایش دقت و انگیزه داوطلبان برای همکاری و اطمینان از صحت پاسخگویی به آنها گفته شد که در صورت تمایل به آگاهی از نتیجه پژوهش میتوانند آدرس پست الکترونیکی خود را در بالای پرسشنامه قید کنند. برای کنترل اثر ترتیب و خستگی، مقیاسها به تناسب با ترتیبهای متفاوت ارائه شدند. تعداد 12 دانشجو به دلیل پاسخ ناقص به مقیاسها از تحلیلهای آماری حذف شدند و بدین ترتیب نمونه نهایی پژوهش به 268 دانشجو (144 دختر، 124 پسر) کاهش یافت. یافتهها بر اساس شاخصها و روشهای آماری شامل میانگین، انحراف استاندارد، ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.برای تحلیل دادههای پژوهش از نرمافزارهای18 SPSS و 8.53 LISREL استفاده شد.
یافتهها
میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای اضطراب، ابعاد کمالگرایی و استحکام من در جدول (1) گزارش شده است.
جدول 1. میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای اضطراب، ابعاد کمالگرایی و استحکام من در دو گروه دختر و پسر
|
کل |
پسر |
دختر |
|||
متغیر |
M |
SD |
M |
SD |
M |
SD |
اضطراب |
42/11 |
47/4 |
43/11 |
60/4 |
40/11 |
32/4 |
کمالگرایی خودمحور |
60/30 |
07/7 |
54/30 |
03/7 |
66/30 |
15/7 |
کمالگرایی دیگرمحور |
38/30 |
78/6 |
33/30 |
44/6 |
44/30 |
18/7 |
کمالگرایی جامعهمحور |
64/27 |
15/6 |
92/26 |
88/5 |
48/28 |
37/6 |
استحکام من |
83/82 |
69/13 |
51/83 |
33/13 |
04/82 |
10/14 |
جدول (2) ضرایب همبستگی پیرسون بین ابعاد مختلف کمالگرایی، نشانههای اضطراب و استحکام من را نشان میدهد. بین کمالگرایی خودمحور با نشانههای اضطراب رابطه منفی معنادار و بین
کمالگرایی دیگرمحور/ جامعهمحور با نشانههای اضطراب رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد که بین استحکام من و نشانههای اضطراب رابطه منفی معنادار وجود دارد.
جدول 2. ماتریس همبستگی استحکام من و ابعاد کمالگرایی با اضطراب
متغیر |
2 |
1 |
4 |
3 |
1 اضطراب |
- |
|
|
|
2 خودمحور |
*32/0- |
- |
|
|
3 دیگرمحور |
*26/0 |
*24/0 |
- |
- |
4 جامعهمحور |
*37/0 |
*40/0 |
*46/0 |
*46/0 |
5 استحکام من |
*36/0- |
*42/0- |
*21/0- |
*21/0- |
P<01/0* p<05/0** N=268
برای بررسی نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج به دست آمده از شاخصهای برازش نشان داد که مدل مفهومی پژوهش با دادهها برازش دارد و در میان شاخصها به غیر از شاخص مجذور کای که تحت تأثیر حجم نمونه است و از آن به عنوان شاخص بد یاد میشود، دیگر شاخصها مناسب است (جدول 3).
جدول3. شاخصهای برازش مدل نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب
شاخص برازش مدل |
مقدار بدست آمده |
مقدار مناسب شاخص |
وضعیت |
مجذور کای |
64/5 |
|
|
درجه آزادی مدل |
2 |
+ |
مناسب |
سطح معناداری مجذور کای |
04/0 |
<05/0 |
نامناسب |
مجذور کای تقسیم بر درجه آزادی |
82/2 |
کمتر از 3 |
مناسب |
GFI |
98/0 |
< 95/0 |
مطلوب |
AGFI |
96/0 |
< 90/0 |
مطلوب |
CFI |
99/0 |
< 95/0 |
مطلوب |
RMSEA |
05/0 |
> 10/0 |
مطلوب |
نتایج به دست آمده از ضرایب استاندارد شده مدل مفهومی تحلیل مسیر نشان داد که کمالگرایی خود محور، دیگرمحور و جامعهمحور به صورت غیر مستقیم از طریق استحکام من بر نشانههای اضطراب تأثیر میگذارند. استحکام من نیز نشانههای اضطراب را پیشبینی میکند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که ابعاد کمالگرایی و استحکام من در مدل مفهومی 20 درصد از واریانس نشانههای اضطراب را تبیین میکند (جدول 4).
جدول 4.ضرایب استاندارد شده، مستقیم، غیر مستقیم و کل در مدل مفهومی پژوهش
متغیر ملاک |
متغیر پیش بین |
اثر مستقیم |
اثر غیر مستقیم |
اثر کل |
واریانس تبیین شده |
روی نشانههای اضطراب از: |
|
|
|
|
20/0 |
|
استحکام من |
*34/0- |
- |
*34/0- |
|
|
کمالگرایی خود محور |
- |
**10/0 |
**10/0 |
|
|
کمالگرایی دیگر محور |
- |
**09/0 |
**09/0 |
|
|
کمالگرایی جامعه محور |
- |
*12/0 |
*12/0 |
|
روی استحکام من از: |
|
|
|
|
|
|
کمالگرایی خود محور |
*20/0- |
- |
*20/0- |
12/0 |
|
کمالگرایی دیگر محور |
**19/0- |
- |
**19/0- |
|
|
کمالگرایی جامعه محور |
*30/0- |
- |
*30/0- |
|
برای درک بهتر ضرایب استاندارد شده تحلیل مسیر، مدل مفهومی و ضرایب استاندارد شده معنادار در شکل 1 گزارش شده است.
شکل 1. مدل مفهومی نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب
بحث
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب بود. یافتههای پژوهش نشان داد که بین کمالگرایی خودمحور و نشانههای اضطراب رابطه
منفی و بین کمالگرایی دیگرمحور و جامعهمحور با
نشانههای اضطراب رابطه مثبت وجود دارد. این یافته با نتایج پژوهشهای پیشین (اکبری، 1388؛ آنکو و همکاران، 2015؛ انجمن روانپزشکی امریکا، 2013؛ اوکانر و همکاران، 2010؛ بشارت و حسینی، 1391؛ سلور و رایس،2010؛ عبدخدایی و همکاران، 1390؛ فلت و همکاران، 2004؛ کاظمی و همکاران، 1391؛ کشدان و ونزل، 2005؛ ویلر و همکاران، 2011). همسو است. در تبیین این یافتهها باید گفت که ابعاد سازش نایافته تر کمالگرایی (کمالگرایی دیگر محور و جامعه محور) با ویژگیهای تعیین کننده شامل نگرانی از ارتکاب اشتباه، مخصوصاً در قبال انتظارات دیگران و افراد مهم مثل والدین، و ترس از انتقادات دیگران، زمینههای اضطراب را در فرد به وجود میآورند (فروست و همکاران، 1390؛ فلت و هویت، 2015). این گروه از کمال گراها، بر اساس استانداردهای سخت گیرانه و غیرواقع بینانه، پیوسته نگران ناتوانی خود در تحقق این استانداردها به سر میبرند. این وضعیت در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی در پژوهشهای مختلف (انجمن روانپزشکی امریکا، 2013؛ کاظمی و همکاران، 1391؛ کشدان و ونزل، 2005) تأیید شده است. ترس و آشفتکی در تعاملهای اجتماعی، ترس از قضاوت دیگران و نگرانی شدید از شرمساری و سرافکندگی در حضور دیگران (کشدان و ونزل، 2005) در این افراد میتواند تا حدودی تحت تأثیر بعد کمالگرایی جامعه محور تبیین شود. حساسیت بیش از حد نسبت به انتقادات دیگران (انجمن روانپزشکی امریکا، 2013) نیز تحت تأثیر همین ویژگی قرار دارد. تحریفهای شناختی این افراد نیز تحت تأثیر موقعیتهای اجتماعی، زیر نظر بودن توسط دیگران، مورد آزمون قرار گرفتن در حضور دیگران و برانگیختگی سطح بالا قرار دارد (آلدن و تیلور، 2004؛ عبدخدایی و همکاران، 1390). بر عکس، افرادی که سبک کمالگرایی آنها سازش یافته تر است (کمالگرایی خودمحور)، با تمرکز حداکثری بر انجام تکالیف صرف نظر از دیدگاه دیگران نسبت به خود، برای تحقق هدفهای شخصی بیشتر تلاش میکنند و تقویت مثبت شخصی بیشتری دریافت مینمایند. بر این اساس، کمالگراهای خودمحور از انگیزه درونی بالا برای انجام امور شخصی برخوردارند و در صورتی که در دستیابی به ایدهآلهای شخصی خود به موفقیت کامل نرسند نیز میتوانند خواستهها و انتظارات خود را تعدیل کنند و در نتیجه، نشانههای کمتری از اضطراب را تجربه کنند.
نتایج پژوهش نشان داد که بین استحکام من و نشانههای اضطراب رابطه منفی وجود دارد. این یافته با نتایج پژوهشهای قبلی (بلاک، 2002؛ مومنی و علیخانی، 1392) در خصوص رابطه مؤلفههای استحکام من و نشانههای اضطراب، مطابقت میکند. در تبیین این یافتهها میتوان گفت که هر کدام از مؤلفههای استحکام من به گونهای متفاوت میتوانند خطر ایجاد نشانههای اضطراب را کاهش دهند. بر اساس نظریه بلاک (2002) مهارمن و تابآوری من عناصری هستند که میزان سازش و استحکام افراد در مواجهه با شرایط استرسزای زندگی را مشخص میکنند. بنابراین، افراد با سطوح بالای تابآوری من هنگام مواجهه با شکست و شرایط تهدیدکننده، به خوبی با شرایط محیطی جدید سازگار شده و نشانههای اضطراب کمتری را تجربه میکنند. در مقابل، افراد دارای من ضعیف در مواجهه با این شرایط قادر به سازش با وضعیت جدید نیستند و در مواجهه با شرایط استرس زا دچار آشفتگی میشوند و هیجانهای منفی و نشانههای اضطرابی را تجربه میکنند. همچنین افرادی که قادر به تنظیم سطوح مهار من با توجه به شرایط موقعیتی هستند، در مواجهه با شرایط استرسزای زندگی، با نگرانی و اضطراب کمتری مواجه میشوند.
استحکام من یکی از مؤلفههای اصلی مدلهای روان پویایی برای تبیین آسیب روانی است. استحکام من پایین سبب میشود من نتواند عملکرد واقعیت آزمایی را به مقدار کافی و مناسب انجام دهد و در نتیجه تعارضات درون فردی و بین فردی افزایش مییابد (وینر و همکاران، 2012). بنابراین، به نظر میرسد شکل گیری اختلالات روانی با ضعف من در ارتباط باشد. استحکام من پایین با مکانیسمهای دفاعی رشدنایافته و نورتیک، ضعف مدیریت هیجانها و نشانههای اضطرابی است (اگلینتون و چانگ، 2011؛ بشارت و شهیدی، 2011؛ بلاک، 2002؛ کاروالو و همکاران، 2013؛ نیلکا و همکاران، 2012). یکی از نشانگان اصلی که در عملکرد بیماران نوروتیک و اختلالات شخصیت انعکاس مییابد؛ اختلالهایی که با نشانههای اضطرابی رابطه دارند، سطح پایین استحکام من و مکانیسمهای دفاعی سازش نایافته و نورتیک است (سینگ و آناند، 2015). در مقابل افرادی که در مقابله با شرایط استرس زای زندگی از سبکهای دفاعی رشد یافته استفاده میکنند، به گونهای بهنجار، انطباقی و کارآمد به مدیریت هیجانهای آشفته ساز خود میپردازند و نشانههای کمتری از نگرانی و اضطراب را تجربه میکنند (اگلینتون و چانگ، 2011؛ بشارت و شهیدی، 2011؛ بلاک، 2002؛ کاروالو و همکاران، 2013؛ نیلکا و همکاران، 2012).
راهبردهای مقابله کارآمد از دیگر مؤلفههای سازنده استحکام من محسوب میشوند (بشارت، 1395). براساس نظریه لازاروس و فلکمن (1984)، راهبردهای مقابله مجموعهای از پاسخهای رفتاری و شناختی برای به حداقل رساندن فشار موقعیتهای استرسزا هستند. شیوه پاسخدهی به فرد کمک میکنند که در مقابله با مشکلات روزمره بر حسب مقتضیات و شرایط استرسزا، از راهبرد مقابله کارآمد مثل راهبردهای حل مسأله و راهبردهای هیجان محور مثبت استفاده کند. این دسته از راهبردها میتوانند هیجانهای آشفتهساز را مدیریت کنند و مانع شکلگیری نشانههای اضطراب شوند. در مقابل، افرادی که راهبردهای مقابله با استرس ناکارآمد استفاده میکنند، به جای پردازش و مدیریت هیجانهای خود و تمرکز بر حل مشکل، به افزایش نگرانی، ترس و هیجانهای منفی خود کمک میکنند و زمینه تشدید نشانههای اضطرابی را فراهم میسازند.
یافتههای پژوهش نشان داد که استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب نقش واسطهای ایفا میکند. اگرچه این نقش استحکام من از یافتههای اکتشافی و جدید پژوهش حاضر محسوب میشود، میتواند با نتایج پژوهش نیلکا و همکاران (2012) مبنی بر نقش واسطهای سبکهای مقابله در رابطه بین کمالگرایی و نشانههای اضطراب، مقایسه شود. در تبیین این یافتهها باید گفت که افراد کمالگرا بهواسطه اتخاذ رویکردهای سختگیرانه و معیارهای ایدهآل عملکرد برای خود و همچنین ترس و نگرانی از شکست در امور و دیدگاه دیگران نسبت به خود، همواره مستعد ترس و نگرانی و در نتیجه ایجاد نشانههای اضطراب هستند. با این حال افراد زیادی هستند که با وجود اینکه رگههای شحصیتی کمالگرایی در آنها دیده میشود از سطح عملکرد قابل قبولی از نظر خود و جامعه برخوردارند، سطح رضایت از زندگی در آنها بالا است و افراد موفق و همچنین با بهزیستی روانی بالایی در نظر گرفته میشوند. همچنین این افراد در هنگام انجام وظایف و مسئولیتهای خود نیز نشانههای اضطراب چندانی را تجربه نمیکنند. در اینجاست که میتوان به این نکته پرداخت که علاوه بر ویژگیهای کمالگرایی مثبت در این افراد، عواملی هست که میتواند پیامدهای ناشی از ویژگیهای کمالگرایانه را تحت تأثیر قرار دهد. یکی از این عوامل استحکام و نیرومندی من است. بنابراین، افراد کمالگرا که از استحکام من بالایی برخوردارند در هنگام مواجهه با استرسها و نگرانیهای زندگی تابآوری بالایی دارند و با انعطافپذیری به مدیریت هیجانهای خود متناسب با شرایط و موقعیتهای زندگی میپردازند. در نتیجه، این افراد در این مواقع نشانههای اضطراب و سایر عواطف منفی را تجربه نمیکنند. به علاوه، این افراد در هنگام شکست و ناکامی و ایجاد استرس و نگرانی متعاقب آن، از رهبردهای سازگارانه و مسأله محور برای مقابله با استرس استفاده کرده و به حل مشکل میپردازند. این افراد حتی هنگام مواجهه با هیجانهای منفی نیز از سبکهای دفاعی رشدیافته استفاده میکنند و میتوانند هیجانهای منفی خود مثل ترس و نگرانی را مدیریت نمایند و زمینه ایجاد بهزیستی روانی و جلوگیری از ایجاد نشانههای اضطراب را در خود فراهم میکنند.
به طور خلاصه، یافتههای این پژوهش نشان داد که ابعاد کمالگرایی به گونهای متفاوت با نشانههای اضطراب رابطه دارند و استحکام من میتواند در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب نقش واسطهای ایفا کند. پیامد نتایج این پژوهش را میتوان در دو سطح نظری و عملی در نظر گرفت. در سطح نظری، یافتههای این پژوهش میتواند تا حدی پیچیدگیهای رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب را توضیح دهد. نتایج نشان داد که علاوه بر متفاوت بودن رابطه ابعاد کمالگرایی با نشانههای اضطراب، متغیر شخصیتی مهم دیگری مثل استحکام من در این رابطه نقش واسطهای ایفا میکند. این یافته، همچنین میتواند حساسیت بیشتر پژوهشگران در خصوص متغیرهای دیگری که ممکن است بتوانند نقش واسطهای یا تعدیل کننده در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب بازی کنند، برانگیزد. در سطح عملی، از یافتههای این پژوهش میتوان برای طراحی، آموزش و تعیین اثربخشی مدلهای آموزشی و درمانی برای والدین و فرزندان، جهت کاهش نشانههای اضطراب در افراد کمالگرا استفاده کرد.
پژوهش حاضر محدودیتهایی نیز دارد که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میشود. طرح این پژوهش از نوع همبستگی است. در نتیجه میبایست محدودیتهای این پژوهش در زمینه نتیجه گیری علّی در مورد متغیرها در نظر گرفته شوند. جامعه آماری این پژوهش محدود به جامعه دانشجویی است. در نتیجه در زمینه تفسیر و تعمیم نتایج احتیاطهای لازم باید صورت گیرد. رابطة ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب، و همچنین نحوه تعامل این دو متغیر در رابطه با استحکام من، نیازمند بررسیهای دقیق تر است که برای پژوهشهای آیندهپیشنهاد میشود. همچنین، پیشنهاد میشود به منظور شناخت بهتر این تعامل و روابط بین این متغیرها با مؤلفههای سازنده استحکام من، رابطة این سه متغیر در نمونههای بالینی، افراد مبتلا به اختلالهای اضطرابی و در اختلالهای شخصیت، مورد بررسی قرار گیرد. پیشنهاد میشود با غربالگری افراد با ویژگیهای کمالگرایانه و برگزاری کارگاههای آموزشی به آموزش مؤلفههای آموزشی و درمانی پیشگیرانه برای این افراد پرداخت و در نتیجه با مداخله روی این افراد نشانههای اضطراب آنها را کاهش داده و از ابتلای آنها به اختلالهای اضطرابی پیشگیری کرد. برگزاری کلاسهای آموزشی ویژه برای والدین و بیان فرصتها و تهدیدهای پرورش ویژگیهای کمالگرایانه در فرزندان، نیز میتواند تا حدودی به امر پیشگیری کمک کند.