Document Type : Research Paper
Authors
1 M.A. in General Psychology, Department of Psychology, Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran.
2 Associate Professor, Department of Psychology, Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran.
3 PhD in Psychology of Isfahan University, Department of Psychology, Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran.
Abstract
Keywords
از حدود دهه 1960، افزایش توجه به رشد روانشناختی و ظهور روانشناسی مثبتنگر، موجب تغییر رویکرد آسیبشناختی یا منفی به مدلهای مثبتنگر در موضوع سلامت روانی شد. از این منظر سلامت روانی معادل با کارکرد مثبت روانشناختی، در قالب اصطلاح «بهزیستی[1]» و به عنوان عملکرد مطلوب انسان، مفهومسازی شده است (ریان و دسی، 2001؛ نل، 2011). یکی از مهمترین مدلهایی که بهزیستی روانشناختی را مفهومسازی و عملیاتی کرده، مدل چندبعدی ریف (1989) است. این الگو به طور گسترده در جهان مورد توجه قرار گرفته است (چنگ و چان، 2005). ریف بهزیستی روانشناختی را به عنوان یک فرایند در جهت تحقق تواناییهای بالقوهی خود تعریف میکند که از شش بعد: خودمختاری، تسلط محیطی، رشد شخصی، رابطهی مثبت با دیگران، هدف در زندگی و پذیرش خویشتن تشکیل شده است (ویس، وسترهوف و بوهلمیجر، 2016). بهزیستی روانشناختی با کنشوریهای مثبت از قبیل رضایت از زندگی رابطه مثبت و با کنشوریهای منفی از قبیل افسردگی رابطه منفی نشان میدهد (ریف و سینگر، 1998). علاوه بر این با بهزیستی زیستشناختی[2] نیز رابطه دارد (ریف و سینگر، 2002). ریف (2016) با توجه به نتایج پژوهشی بدست آمده حول این مدل، بر نقش مهم حمایتی این سازه در سلامتی روانی و همچنین جسمی افراد تأکید میکند.
خصلتهای شخصیتی[3] میتواند به عنوان سازههایی بااهمیت و یکی از منابع درونی اثرگذار بر بهزیستی مورد پژوهش واقع شوند. بر پایهی نتایج تحقیقات انجام شده، کمالگرایی[4] از جمله خصلتهایی است که میتوانند در سلامت روانی تأثیرگذار باشد. در نگاهی کلی به سازهی کمالگرایی، تا اواخر دههی 1980 متأثر از نظریههای روانپویشی یا مستقل از آن، کمالگرایی به عنوان سازهای تک بعدی، ناکارآمد و دال برآسیبروانی در نظر گرفته شده است. از این منظر، افراد کمالگرا در تلاش برای نتایج کامل و بدون نقص هستند که این امر آسیبهای متعددی را متوجه آنان مینماید (استوبر و اوتو، 2006). مثلا هورنای (1950) به نقل از فلت، بسر و هویت (2005)، کمالگرایی را یکی از ده "نیاز روانی" دانست و آن را به عنوان " استبداد بایدها" تعریف کرد و به ارتباط عمیق کمالگرایی با طیف وسیعی از مشکلات آسیبشناختی اشاره نمود. برنز (1980) در رویکردی شناختی، کمالگرایی را به عنوان باوری مخرب و یکی از عاملهای ریشهای ایجادکننده و نگهدارندهی افسردگی و همچنین دیگر اختلالات هیجانی تلقی کرد. در این میان هاماچک (1978) کمالگرایی را سازهای دو بعدی و دارای دو جنبه متفاوت - کمالگرایی بهنجار و کمالگرایی نابهنجار یا روانرنجور - دانست. در ادامه از اوایل دهه 1990، با تغییر دیدگاهها به کمالگرایی پژوهشگران متعددی مانند فراست، مارتن، لاهارت و روزنبلت (1990)، هویت و فلت (1991) به طور مستقل نشان دادند که کمالگرایی دارای ماهیت چندبعدی است (استوبر و اوتو، 2006). فراست و همکاران (1990)، با تعریف کمالگرایی به آرزوی شخص در دستیابی به معیارهایِ عملکرد بالا از یک سو، و ارزیابیهای انتقادیِ بیجهت از عملکردهای خویش از سویی دیگر ، این سازه را شامل شش مؤلفهی مختلف در نظر گرفتند و سپس نشان دادند که از جمع
۴ مؤلفهی نگرانی افراطی درباره اشتباهات، درک شخص از انتقادات والدین، درک شخص از انتظارات والدین، و تمایل به شک و تردید، کمالگرایی منفی و از جمع ۲ مؤلفهی گرایش به نظم و سازمانیافتهبودن، و معیارهای عملکرد شخصی کمالگرایی مثبت بدست میآید (فراست، هیمبرگ، هالت، ماتیا و نیوبایر، 1993). به عقیده فراست و همکاران (1990)، ترس از شکست میتواند مؤلفههای رفتاری کمالگرایی را که هدف آنها رسیدن به معیارهای غیرمعقول و بالای فرد است، برانگیزاند. از نظر شافران، کوپر و فایربرن (2002)، کمالگرایی سازهای شامل اجزای شناختی - رفتاری است، که توسط چرخهای از تفکرات غیرمنطقی و رفتارهایی که آنها را همیشگی و دائمی میکنند، ابقا میشود و تعدادی فرایند که از آسیبشناسی روانی اصلی نشات میگیرند در باقی ماندن کمالگرایی سهم دارند و این آسیبشناسی روانی اصلی را ترس از شکست میدانند. اگر چه نتایج مطالعات مربوط به کمالگرایی، آثار مثبت و منفی کمالگرایی را بر افکار، عواطف و رفتارها تأیید کردهاند (استوبر و اوتو، 2006) اما تحقیقات نشان دادهاند که ابعاد کمالگرایی پیشبینی کنندههای قوی برای نگرانی هستند (شافران و منسل، 2001) و ابعاد مختلف کمالگرایی با اضطراب و نگرانی، مرتبط است (کاوامورا، هانت، فراست و دیبارتلو، 2001) و به طوری که افراد کمالگرا ممکن است سطوح بالایی از نگرانی و پریشانی روانشناختی را به عنوان نتیجهای از ترس زیاد از شکست تجربه کنند. به طور کلی با بررسی نتایج پژوهش صورت گرفته در زمینه کمالگرایی، حجم ملاحظهپذیری از شواهد نشان میدهد کمالگرایی میتواند در توضیح تفاوتهای فردی موجود در ناراحتیهای روانشناختی عاملی مهم به شمار رود (کورشنیا و لطیفیان، 1390). فلت و هویت (2005) بیان میکنند جهتگیریهای حدی (سیاه وسفید) همراه با کمالگرایی در تضاد با دستیابی به نتایج مطلوب است.
پژوهشها نشان دادهاند افزایش کمالگرایی با کاهش سلامت روانی (سواری، 1391) و کاهش بهزیستی روانشناختی (رضایی، نصری و شهابی، 1394) دانشجویان همراه است. نتایج تحقیق وطندوست، میرزائیان و حسنزاده (2015) حاکی از تفاوت معنادار بهزیستی روانشناختی و باورهای مثبت درباره نگرانی بین دانشآموزان کمالگرا و غیر کمالگرا دختر در مقطع دبیرستان بود. بوت (2010) در مطالعهای روی نمونهای از دانشجویان پاکستانی نشان داد که سازهی کمالگرایی به طور کلی، رابطهی منفی معناداری با بهزیستی روانشناختی ندارد.
بنا به نتایج تحقیقات انتظار میرود افزایش ذهنآگاهی[5] بتواند در جهت و یا شدت رابطهی کمالگرایی با سلامت روانی موثر باشد. سازهی ذهنآگاهی مشابه با جنبههای شناختی و تفسیری انعطافپذیری روانی[6] و پذیرش[7] است (براون، ریان و کرسول، 2007). ذهنآگاهی و پذیرش، که به طور فزایندهای در جریان عمده و اخیر رویکرد روانشناسی غرب پذیرفته شدهاند هسته اصلی رواندرمانیهای موسوم به "موج سوم" از قبیل، رفتار درمانی دیالکتیک[8] (DBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد[9] (ACT) را تشکیل میدهند. ذهنآگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته و آگاهی از آنچه که در لحظه کنونی اتفاق میافتد تعریف شده است (براون و ریان، 2003؛ والش، بالینت، فریدریکسن و مادسن، 2009) و به افزایش توجه و آگاهی از تجربیات اکنون - لحظه به لحظه - همراه با گشودگی و پذیرفتن اشاره دارد (براون و ریان، 2003؛ کوفی و هارتمن، 2008؛ دیویس و هایز، 2011). این توجه، توجهی هدفمند، به همراه پذیرش و بدون داوری در مورد تجربههای در حال وقوع در لحظه کنونی است (کاباتزین، 2003). نتایج مطالعات نشان میدهد که افزایش ذهنآگاهی با افزایش بهزیستی روانشناختی همراه است (براون و رایان، 2003؛ احمدوند، حیدرینسب و شعیری، 1391) و درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی منجر به بهبود نشانهها در افراد مبتلا به اختلال افسردگی و اختلالهای اضطرابی میشود (هافمن، سایر، ویت و او، 2010). همچنین بنا به نتایج پژوهشهای صورت گرفته، آموزش ذهنآگاهی منجر به کاهش کمالگرایی میشود (ویمبرلی، مینتز و شو، 2015؛ بیدکی، 1393؛ عباسآبادی، 1393) و افزایش ذهنآگاهی میتواند با حذف نشخوارهای فکری که اثر میانجیگری در رابطه کمالگرایی منفی با پیامدهای منفی روانی دارد رنجهای ناشی از کمالگرایی را کاهش دهد (شورت و مازمانیان، 2013).
پذیرش موضع مقابل اجتناب تجربهای[10] میباشد. اجتناب تجربهای به عنوان عامل مهمی در سببشناسی و تداوم آسیبشناسی روانی در نظر گرفته میشود و نتایج پژوهشهای بسیاری رابطهی آن با آسیبشناسی روانی را نشان دادهاند (عباسی، فتی، مولودی و ضرابی، 1391). رابطهی بین پذیرش و تغییر، یک مفهوم محوری در بحثهای رایج رواندرمانی است (هایز و پانکی، زیرچاپ؛ هایز، جاکوبسن، فولت و داگر، 1994، به نقل از امیدی و محمدخانی، 1387). در این درمانها پذیرش را میتوان تجربه رویدادهای درونی (افکار، احساسات، خاطرات و علائم بدنی) به طور کامل و عاری از دفاع، همان گونه که هستند ذکر نمود (ایزدی و عابدی، 1393).
مشاوران و رواندرمانگرانی که با دانشجویان سروکار دارند، به دلیل شیوع بالای کمالگرایی در میان این جمعیت (بیش از 70 درصد در بعضی از پژوهشها) مدام با دانشجویان کمالگرا و مشکلات ناشی از آن مواجه هستند (گرزگورک، اسلانی، فرانز و رایس، 2004). از این رو در سالهای اخیر علاقهی روزافزونی نسبت به کمالگرایی و بررسی متغیرهای مربوط به آن، در ادبیات پژوهشی مشاوره و رواندرمانی دانشجویان مشاهده میشود. علیرغم پژوهشهای بسیاری که به بررسی رابطهی کمالگرایی با شاخصهای منفی سلامت روانی، از قبیل افسردگی، اضطراب پرداختهاند، تحقیقات اندکی در بررسی رابطهی بین کمالگرایی و بهزیستی روانشناختی صورت گرفته است. با توجه به پیامدهای منفی کمالگرایی در سلامت روانی دانشجویان و همچنین ضرورت انجام پژوهش برای پیشبینی عوامل تاثیر گذار در رابطهی بین کمالگرایی با بهزیستی روانشناختی فرضیههای پژوهش عبارت بودند از:
1. ذهنآگاهی، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکند. 2. کمالگرایی در حضور ذهنآگاهی، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکند. 3. ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی نقش تعدیلی دارد. 4. پذیرش، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکند. 5. کمالگرایی در حضور پذیرش، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکند.
6. پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی نقش تعدیلی دارد.
روش
روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری، شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی دانشگاه صنعتی سیرجان در سال تحصیلی 95-94، متشکل از 3030 نفر (1894 پسر و 1136 دختر) بود. از آنجا که یکی از روشهای تعیین حجم نمونه در تحقیقات توصیفی استفاده از فرمول ارائه شده توسط کوکران (1977) است (کوکران، 1977؛ اسرائل، 1992؛ بارتلت، کوترلیک و هیگینز، 2001)، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران (1977) 341 نفر بدست آمد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. شیوه نمونهگیری بدینگونه بود که ابتدا از بین تمامی گروههای آموزشی دانشگاه (همه دانشجویان در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودند) تعدادی گروه بصورت تصادفی و از بین هر یک گروهها، تعدادی کلاس بصورت تصادفی انتخاب شد. سپس از بین تمام دانشجویان کلاسهای انتخاب شده، نمونهای به حجم حداقل 341 نفر به طور تصادفی از بین دانشجویان دختر و پسر انتخاب شدند. با کسب مجوز از مدرس کلاس و هماهنگی با ایشان، با حضور در زمان کلاس ابتدا با ارائه توضیحی کوتاه مبنی بر، تشکر از استاد و دانشجویان کلاس و در اختیار داشتن زمان مناسب جهت پاسخدهی، به افرادی که داوطلبانه ابراز تمایل به شرکت در پژوهش را داشتند پرسشنامهها ارائه و از آنها خواسته شد به سؤالات پاسخ دهند. به افراد تأکید شد که پرسشنامهها بدون نام بوده و اطلاعات به صورت گروهی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. پس از جمعآوری پرسشنامههای توزیع شده، تعداد 29 پرسشنامه کامل تکمیل نشده بود که کنار گذاشته شد و تعداد 312 پرسشنامه جهت تحلیل استفاده شد (نرخ بازگشت برابر با 91 درصد بود).
ابزار سنجش: در این پژوهش جهت جمعآوری دادهها از ابزارهای زیر استفاده شده است:
مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف[11] - فرم
18 سؤالی: به منظور اندازهگیری بهزیستی روانشناختی از فرم کوتاه (18 سؤالی) مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) استفاده شد. این پرسشنامه (RSPWB) شامل شش خرده مقیاس: خودمختاری (استقلال)، تسلط محیطی، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، پذیرش خود است و هر خرده مقیاس بر اساس طیف لیکرت شش درجهای (از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=6) سنجیده میشود و مجموع نمرات این 6 عامل به عنوان نمره کلی بهزیستی روانشناختی فرد محاسبه میگردد. همبستگی نسخۀ کوتاه مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف با مقیاس اصلی از 7/0 تا 89/0 در نوسان بوده است (ریف و سینگر، 2006). در پژوهش ریف (1989) روایی عاملی و روایی همگرای این مقیاس با دیگر مقیاسهای سلامت روانی تأئید شده است ( 001/0p<). در پژوهش خانجانی، شهیدی، فتحآبادی، مظاهری و شکری (1393) همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 71/0 بدست آمد که با یافتهی ریف و سینگر (1998) همسو است (خانجانی و همکاران، 1393). در این پژوهش ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 73/0 بدست آمد.
مقیاس چند بعدی کمالگرایی فراست[12]: این مقیاس (FMPS)، پرسشنامهای 35 سوالی است که به منظورسنجش ابعاد مختلف کمالگرایی توسط فراست و همکاران (1990) ساخته شد. فراست و همکاران (1993) مشخص کردند که دو بعد منفی و مثبت در این مقیاس وجود دارد. این پرسشنامه دارای شش زیرمقیاس است که از جمع
۴ زیرمقیاس: نگرانی افراطی درباره اشتباهات، درک شخص از انتقادات والدین، درک شخص از انتظارات والدین، و تمایل به شک و تردید، کمالگرایی منفی و از جمع ۲ زیرمقیاس: معیارهای عملکرد شخصی و گرایش به نظم و سازمانیافتهبودن، کمالگرایی مثبت بدست میآید. پاسخها در طیف 5 درجهای لیکرت (از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5) سنجده میشود. طبق تحقیق فراست و همکاران (1990) نمرهی کل کمالگرایی از جمع زیرمقیاسها به جز زیرمقیاس سازماندهی به دست میآید. فراست و همکاران (1990) آلفای کرونباخ زیرمقیاسهای پرسشنامه را در بازه 77/0 تا 93/0 و آلفای کرونباخ کل مقیاس را 90/0 گزارش کردهاند. همچنین در تأیید روایی همگرا و روایی همزمان این مقیاس، همبستگی مثبت بین کل مقیاس FMPS با سه مقیاس دیگر کمالگرایی (مقیاس کمالگرایی برنز[13]، مقیاس باورهای غیرمنطقی آزمون استانداردهای بالا[14] و زیر مقیاس کمالگرایی در پرسشنامه اختلالات خوردن[15]) در بازه 57/0 تا 85/0 بدست آمده است و روایی سازه و عاملی این مقیاس مناسب گزارش شده است (فراست و همکاران، 1990). روایی و پایایی پرسشنامه (FMPS) در پژوهشهای متعددی تأیید شده است (فلت و هویت، 2015). در پژوهش بیطرف، شعیری و حکیم جوادی (1389) ضریب همسانی درونی برای کل پرسشنامه برابر با 86/0 و برای زیرمقیاسهای نگرانی درباره اشتباهات، شک درباره اعمال، انتظارهای والدینی، انتقادگرایی والدینی، معیارهای شخصی، و سازماندهی به ترتیب برابر با 85/0، 72/0، 78/0، 47/0، 57/0، و 83/0 به دست آمد. در این پژوهش ضریب آلفای کرونباخ در 6 عامل، نگرانی افراطی درباره اشتباهات، درک شخص از انتقادات والدین، درک شخص از انتظارات والدین، تمایل به شک و تردید، معیارهای عملکرد شخصی، و گرایش به نظم و سازمانیافتهبودن، به ترتیب برابر با 76/.، 64/0، 70/0، 61/0، 69/0، 86/0 و برای کل مقیاس 84/0 بدست آمد.
مقیاس ذهنآگاهی[16] (MAAS): این مقیاس به منظور سنجش ذهنآگاهی، توسط براون و رایان (2003) ساخته شده است و شامل 15 ماده است که در طیف لیکرت 6 درجهای (از تقریباً همیشه=1 تا تقریباً هیچ وقت=6) پاسخها را میسنجد. در پژوهش براون و ریان (2003) مقیاس MAAS روی 7 گروه نمونه اجرا و آلفای کرونباخ آن بین 82% تا 87% گزارش شده است. روایی سازه تک عاملی در مقیاس MAAS استخراج و روایی همزمان، همگرا و واگرای این مقیاس با استفاده از پرسشنامههای مختلف شخصیتی بررسی و تأئید شده است (براون و ریان، 2003). از نظر روایی همگرا، همبستگی مثبت مقیاس MAAS با پرسشنامه پنج عاملی ذهنآگاهی (FFMQ)[17] و روایی واگرا، همبستگی منفی این مقیاس با مقیاس افسردگی مرکز مطالعات اپیدمولوژی (CES-D)[18] تأئید شده است (اسکال، 2012). مقیاس MAAS در جامعه ایران اجرا شده و آلفای کرونباخ آن در افراد سالم و بیماران قلبی -عروقی به ترتیب 78/0 و 73/0 بدست آمده است (قاسمیپور و قربانی، 1389). در این پژوهش ضریب آلفای کرونباخ مقیاس برابر با 78/0 به دست آمد.
پرسشنامه پذیرش و عمل[19] - نسخه دوم: این پرسشنامه (AAQ-II) به وسیله بوند، هایز، بائر، کارپنتر، گائول، اورکات و همکاران (2011) ساخته شده است و یک نسخه 10 مادهای از پرسشنامه اصلی (AAQ-I) است که به وسیله هایز (2004) ساخته شده بود. این پرسشنامه از 10 گویه تشکیل شده است. نمرهگذاری پرسشنامه بصورت طیف لیکرت 7 درجهای (از به هیج وجه در مورد من صدق نمیکند=1 تا همیشه در مورد من صدق میکند=7) میباشد. بوند و همکاران (2011) در پژوهشی بر روی شش نمونه شامل 2816 نفر، پایایی و روایی سازهای و تشخیصی این مقیاس را رضایتبخش گزارش کردهاند. میانگین ضریب آلفا 84/0 (78/0 تا 88/0) و پایایی بازآزمایی در فاصلۀ 3 تا 12 ماه به ترتیب 81/0 و 79/0 بدست آمد. نتایج پژوهش بوند و همکاران (2011) همچنین نشان داد که مقیاس به صورت همزمان طولی و افزایشی، دامنهای از نتایج از سلامت ذهنی تا میزان غیبت از کار را پیشبینی میکند که همسو با نظریه زیربناییاش میباشد (بوند و همکاران، 2011). در ایران عباسی و همکاران (1391) در پژوهش خود همسانی درونی و ضریب تنصیف این پرسشنامه را رضایت بخش (89/0- 71/0) گزارش کردند. در این پژوهش ضریب آلفای کرونباخ این مقیاس برابر با 81/0 به دست آمد.
روش اجرا و تحلیل: به منظور تحلیل دادهها، از نرمافزار بسته آماری در علوم اجتماعی[20] نسخه 22 در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. جهت بررسی شاخصهای توصیفی از میانگین و انحراف معیار و جهت بررسی همبستگی و همچنین تاثیر متغیر تعدیل کننده در پیشبینی متغیر ملاک بر اساس متغیر پیشبین از روشهای آمار استنباطی (آزمون معنیداری ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه) استفاده شد.
یافتهها
در این بخش یافتههای پژوهش در جدولهای (1) و (2) و همچنین توسط شکلهای (1) و (2) گزارش شده است. میانگین سنی افراد شرکت کننده در پژوهش 03/21 سال (دختران 82/20 سال و پسران 21/21 سال) و در محدوده 18 تا 32 سال بود که 7/97 درصد افراد در محدوده سنی 18 تا 24 سال قرار داشتند.
لازم به ذکر است نتایج آزمون t مستقل جهت بررسی تفاوت دختران و پسران در متغیر بهزیستی روانشناختی (343/1t=، 05/0p>) نشان داد بین دو گروه به لحاظ بهزیستی روانشناختی تفاوت معنیداری وجود ندارد. همچنین نتیجه آزمون همبستگی جهت بررسی رابطه سن با بهزیستی روانشناختی (06/0-r=، 05/0p>) نشان داد همبستگی معنی داری بین سن و بهزیستی روانشناختی افراد شرکتکننده در پژوهش وجود ندارد لذا نیازی به انجام تحلیل رگرسیون به طور مجزا برای گروههای سنی و یا دو جنس نبود.
به منظور تعیین نقش تعدیلکنندگی ذهنآگاهی در رابطهی کمالگرایی و بهزیستی روانشناختی از برنامه الحاقی پردازشگر هایس1 در تحلیل رگرسیون برای نرمافزار بسته آماری در علوم اجتماعی نسخه 22 استفاده شد (هایس، 2012؛ 2013). همچنین با استفاده از اطلاعات خروجی این برنامه الحاقی نمودار خطی تغییرات بهزیستی روانشناختی بر حسب نمرات کمالگرایی در سطوح متفاوت متغیرهای تعدیلکننده رسم شده است. نقاط مشخص شده برای همه متغیرها در یک انحراف استاندارد بالا میانگین (نمره بالا)، میانگین (نمره متوسط) و یک انحراف استاندارد پایین میانگین (نمره پایین) محاسبه شدهاند. نتایج حاصل در جدول (1)، شکل (1)، جدول (2) و شکل (2) آمده است.
جدول1. نتایج حاصل از برنامه الحاقی پردازشگر هایس در تحلیل رگرسیون برای بررسی تعدیلکنندگی ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی
شاخص آماری متغیرپیشبین |
R |
2R |
F |
1df |
2df |
معنیداری |
B |
SEb |
t |
معنیداری |
ذهنآگاهی |
46/0 |
21/0 |
36/32 |
3 |
308 |
001/0 |
40/0 |
06/0 |
10/7 |
001/0 |
کمالگرایی |
09/0- |
04/0 |
08/2- |
039/0 |
||||||
ذهنآگاهی× کمالگرایی |
01/0- |
00/0 |
03/2- |
043/0 |
||||||
ذهنآگاهی×کمالگرایی |
2ΔR |
F |
1df |
2df |
معنیداری |
|
|
|
|
|
01/0 |
12/4 |
1 |
308 |
043/0 |
|
|
|
|
1PROCESS Procedure for SPSS, written by |
|
نتایج ارائه شده در جدول (1)، شامل اثرات اصلی و تعاملی کمالگرایی و ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی است. این نتایج نشان میدهد مدل کلی پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی، ذهنآگاهی و تأثیر تعاملی کمالگرایی و ذهنآگاهی معنیدار بود (001/0P<). چنانچه در جدول (1) مشاهده میشود ذهنآگاهی (40/0=B، 10/7=t، 001/0>p) پیشبین مثبت بهزیستی روانشناختی بود و لذا فرضیه اول پژوهش مبنی بر ذهنآگاهی، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکند تأیید شد (001/0P<). همچنین نتایج جدول (1) نشان میدهد کمالگرایی (09/0-=B، 08/2-=t، 05/0>p) در حضور ذهنآگاهی پیشبین منفی و معنیدار بهزیستی روانشناختی است لذا فرضیه دوم تحقیق مبنی بر کمالگرایی در حضور ذهنآگاهی، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکند تأیید گردید (05/0>p). طبق نتایج جدول (1) سهم خالص تعامل کمالگرایی و ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی برابر با 1 درصد است و ضریب B برای تعامل کمالگرایی و ذهنآگاهی برابر با 01/0- و معنیداری آن برابر با 043/0 و نزدیک به سطح خطای 05/0 میباشد. به دلیل همبستگی نسبتا بالای بدست آمده برای کمالگرایی و ذهنآگاهی (40/0-=r، 001/0>p) و همچنین معنیداری اثرات کمالگرایی و ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی - ارائه شده در جدول (1)- فرضیه سوم تحقیق مبنی بر ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی نقش تعدیلی دارد، تأیید نشد.
شکل 1. نمودار خطی تاثیر ذهن آگاهی در رابطه بین کمال گرایی و بهزیستی روانشناختی
در شکل (1) نمودار خطی تغییرات بهزیستی روانشناختی بر حسب نمرات کمالگرایی در سطوح متفاوت ذهنآگاهی رسم شده است. همانطور که دیده میشود شیب خط پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر حسب نمرات کمالگرایی، منفی و این شیب در اشخاص با ذهنآگاهی پائین، کمتر از اشخاص با ذهنآگاهی بالا است اگر چه با توجه به معنیداری مرزی بدست آمده برای اثر تعامل ذهنآگاهی و کمالگرایی در جدول (1) و مشکلات تعیین اثر تعدیلکنندگی با استفاده از طرح رگرسیون به دلیل توان پایین (مککللند و جاد، 1993)، این تفاوت شیب خط میتواند نشان دهنده تعدیل کنندگی ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی باشد (باکر و مولدینگ، 2012)، اما با این وجود چنانکه ذکر شد بر اساس نتایج ارائه شده در جدول (1) نقش تعدیلی ذهنآگاهی در رابطه کمالگرایی و بهزیستی روانشناختی به لحاظ آماری معنیدار بدست نیامد.
جدول 2. نتایج حاصل از برنامه الحاقی پردازشگر هایس در تحلیل رگرسیون برای بررسی تعدیلکنندگی پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی
شاخص آماری متغیرپیشبین |
R |
2R |
F |
1df |
2df |
معنیداری |
B |
SEb |
t |
معنیداری |
پذیرش |
50/0 |
25/0 |
26/38 |
3 |
308 |
001/0 |
45/0 |
05/0 |
62/8 |
001/0 |
کمالگرایی |
04/0- |
04/0 |
04/1- |
297/0 |
||||||
پذیرش× کمالگرایی |
00/0- |
00/0 |
15/0- |
882/0 |
||||||
پذیرش× کمالگرایی |
2ΔR |
F |
1df |
2df |
معنیداری |
|
|
|
|
|
00/0 |
02/0 |
1 |
308 |
882/0 |
|
|
|
|
نتایج حاصل از برنامه الحاقی پردازشگر هایس در تحلیل رگرسیون شامل اثرات اصلی و تعاملی کمالگرایی و پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی در جدول (2) ارائه شده است. بنا به نتایج جدول (2) مدل کلی پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی، پذیرش و تأثیر تعاملی کمالگرایی و پذیرش معنیدار (001/0P<) و پذیرش (45/0=B، 62/8=t، 001/0>p) پیشبین مثبت بهزیستی روانشناختی بود. لذا فرضیه چهارم پژوهش مبنی بر پذیرش، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکند تأیید شد (001/0P<). طبق نتایج ارائه شده در جدول (2) تأثیر کمالگرایی
(04/0-=B، 04/1-=t، 05/0<p) در حضور پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی معنیدار نبود لذا فرضیه پنجم تحقیق مبنی بر کمالگرایی در حضور پذیرش، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکند تأیید نشد. اثرات اصلی و تعاملی کمالگرایی و پذیرش ارائه شده در جدول (2)، نشان میدهد سهم خالص تعامل کمالگرایی و پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی کمتر از 1/0 درصد میباشد که معنیداری آن بیشتر از سطح خطای 05/0 است. همچنین ضریب B برای تعامل کمالگرایی و پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی معنیدار به دست نیامده است (05/0p>). لذا طبق نتایج ارائه شده در جدول (2) پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی نقش تعدیلگری ندارد یا به عبارت دیگر، تفاوت رابطه بین کمالگرایی و بهزیستی روانشناختی در سطوح بالا و پایین پذیرش به لحاظ آماری معنادار نیست لذا فرضیه ششم تحقیق مبنی بر پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی نقش تعدیلی دارد، تأیید نشد.
شکل 2. نمودار خطی تأثیر پذیرش در رابطه بین کمالگرایی و بهزیستی روانشناختی
در شکل (2) شیب خط پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر حسب نمرات کمالگرایی در سطوح متفاوت پذیرش تفاوت چندانی ندارد که حاکی از عدم تعدیلکنندگی پذیرش در رابطه کمالگرایی و بهزیستی روانشناختی است.
بحث
هدف در این پژوهش بررسی نقش تعدیلی ذهنآگاهی و پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی براساس کمالگرایی دانشجویان بود. نتایج ارائه شده در جدول (1)، در بررسی مدل پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس ذهنآگاهی، کمالگرایی و اثر تعاملی ذهنآگاهی و کمالگرایی نشان داد ذهنآگاهی، کمالگرایی و اثر تعاملی ذهنآگاهی و کمالگرایی پیشبینی کننده مناسب بهزیستی روانشناختی دانشجویان میباشند به طوری که ذهنآگاهی پیشبین مثبت و کمالگرایی پیشبین منفی بهزیستی روانشناختی بود. همچنین طبق یافتههای تحقیق ارائه شده در جدول (1)، ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی نقش تعدیلکنندگی معنیداری به لحاظ آماری ندارد. با این وجود همانطور که در شکل (1) نمایان است در سطوح بالای ذهنآگاهی شیب خط پیشبینی بهزیستی روانشناختی برحسب کمالگرایی بیشتر شده است به طوری که در ذهنآگاهی بالا، با کاهش کمالگرایی، افزایش بهزیستی روانشناختی بیشتر میباشد. تأثیر مثبت ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بدست آمده در این پژوهش، با نتایج براون و رایان (2003) و احمدوند و همکاران (1391) همخوانی دارد و نتیجه یافت شده مبنی بر تاثیر منفی کمالگرایی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی همخوان با یافتهی رضایی و همکاران (1394) و وطندوست و همکاران (2015) است. علیرغم کاوش محققین در تحقیقات پیشین، پژوهشی در بررسی چگونگی نقش ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی یافت نشد.
در تبیین این یافته مواردی مطرح میگردد. فراست و همکاران (1990) ادعا میکنند که ترس از شکست میتواند برانگیزانندهی مؤلفههای رفتاری کمالگرایی که هدف آنها رسیدن به معیارهای غیرمعقول و بالای فرد است، باشد و نگرانی در مورد اشتباهات، عامل اصلی کمالگرایی محسوب میشود (فراست و همکاران (1993). همچنین کمالگراها اهمیت زیادی به ارزیابیهای دیگران میدهند و از عدم تائید توسط دیگران نگرانند (فراست و همکاران، 1990؛ هویت و فلت، 1991). به طور کلی تحقیقات نشان داده است که ابعاد کمالگرایی پیشبینی کنندههای قوی برای نگرانی هستند (شافران و منسل، 2001). به طوری که افراد کمالگرا به جهت ترس زیاد از شکست و همچنین داشتن اهداف غیرواقعبینانه، ممکن است سطوح بالایی از نگرانی و پریشانی روانشناختی را تجربه کنند. نگرانی و پریشانی روانی میتوانند مانع عملکرد بهینه فرد شده و لذا تأثیرات منفی در بهزیستی روانشناختی وی داشته باشند. حال اگر افزایش ذهنآگاهی بتواند در کاهش نگرانی مؤثر واقع شود جای تعجبی ندارد که بتواند تا حدی رابطهی کمالگرایی با بهزیستی روانشناختی را تعدیل نماید. ذهنآگاهی مهارتی است که به افراد اجازه میدهد که در زمان حال، حوادث را کمتر از آن میزان که ناراحت کنندهاند، دریافت کنند (کابات زین، 2003). همچنین وقتی اشخاص نسبت به زمان حال آگاه میشوند دیگر توجه خود را روی گذشته یا آینده معطوف نکرده و نگرانی آنها کاهش خواهد یافت. در نتیجه احتمال میرود افزایش ذهنآگاهی منجر به تغییر در رابطهی کمالگرایی با بهزیستی روانشناختی گردد. ذهنآگاهی، یک توجه باز، بدون سوگیری و قضاوت پیرامون جنبههای خود است. بسیاری از نظریه پردازان شخصیت و رواندرمانگری اهمیت مشاهدهگری، آگاهی و توجه باز و پذیرا بودن را در بهینه کردن خودنظمدهی و بهزیستی مورد توجه قرار دادهاند. لذا طبق یافته این تحقیق و همخوان با نتایج تحقیقات پیشین تأثیر مثبت ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی قابل انتظار است و چنانکه نمودار ارئه شده در شکل (1) نشان میدهد با افزایش ذهنآگاهی، بهزیستی روانشناختی افراد در نمرات مختلف کمالگرایی افزایش یافته است اما از آنجا که میتوان گفت با افزایش ذهنآگاهی، کاهش نگرانی از اشتباهات در افراد با کمالگرایی پایین راحتتر رخ بدهد انتظار میرود با افزایش ذهنآگاهی، افزایش بهزیستی در افراد با کمالگرایی پایین، بیشتر باشد.
همچنین نتایج پژوهشی نشان داده است که افزایش ذهنآگاهی میتواند با حذف نشخوارهای فکری که اثر میانجیگری در رابطه کمالگرایی منفی با پیامدهای منفی روانی دارد رنجهای ناشی از کمالگرایی را کاهش میدهد (شورت و مازمانیان، 2013). میتوان گفت احتمالا با کاهش رنج روانی، سلامت روانی افراد بهبود خواهد یافت و از آنجا که بین بهزیستی روانشناختی و دیگر شاخصهای سلامت روانی همبستگی مثبت وجود دارد (ریف، 1998، 2016) لذا میتوان انتظار داشت که ذهنآگاهی بتواند با حذف نشخوارهای فکری در رابطهی کمالگرایی با بهزیستی روانشناختی نقش تعدیلی داشته باشد. با این وجود، نتایج بدست آمده در این تحقیق ارائه شده در جدول (1) نشان داد تأثیر تعدیلی ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی ناچیز و به لحاظ آماری معنیدار نیست. در تبیین این یافته میتوان بیان کرد طبق نتایج بدست آمده در این تحقیق و همانطور که نتایج پژوهشی دیگر نیز مؤید آن است (براون و ریان، 2003؛ احمدوند، حیدرینسب و شعیری، 1391) رشد ذهنآگاهی با افزایش بهزیستی روانشناختی همراه است. همچنین طبق همبستگی منفی کمالگرایی و ذهنآگاهی بدست آمده در این تحقیق، کمالگرایی بالا با کاهش ذهنآگاهی همراه است به عبارتی احتمال دستیابی افراد با نمره کمالگرایی بالا به سطوح بالای ذهنآگاهی، پایین است. لذا میتوان انتظار داشت که در یک تحقیق توصیفی، احتمال یافتن افرادی که در ویژگی کمالگرایی بالا بوده و در ضمن ذهنآگاهی بالا نیز داشته باشند، کم باشد. این موضوع میتواند منجر به این گردد، علی رغم اینکه افزایش ذهنآگاهی با افزایش بهزیستی روانشناختی و از طرفی کاهش کمالگرایی همراه است، اما بالا بودن ذهنآگاهی تاثیر قوی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی نگذارد و همانطور که نتایج جدول (1) نشان میدهد رابطهی کمالگرایی و بهزیستی روانشناختی با افزایش ذهنآگاهی تفاوت معنیداری نکند.
طبق نتایج ارائه شده در جدول (2)، پذیرش، کمالگرایی و اثر تعاملی پذیرش و کمالگرایی پیشبینی کننده مناسب بهزیستی روانشناختی دانشجویان بودند به طوری که پذیرش پیشبین مثبت بهزیستی روانشناختی بود اما در حضور پذیرش تأثیر منفی کمالگرایی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی معنادار نبود. همچنین با مراجعه به نتایج ارائه شده در جدول (2) و شکل (2) پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی نقش تعدیلگری نداشت. به عبارت دیگر رابطهی بین کمالگرایی با بهزیستی روانشناختی در سطوح بالا یا پائین پذیرش متفاوت نبود. نتیجه بدست آمده در این تحقیق مبنی بر تأثیر مثبت پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی را میتوان در ارتباطی غیرمستقیم، همخوان با نتایج پژوهشهای پیشین (عباسی، فتی، مولودی و ضرابی، 1391) مبنی بر نقش اجتناب تجربهای به عنوان عامل مهم در آسیبشناسی روانی دانست. در جستجوی محققین مطالعهای در بررسی تأثیر پذیرش در رابطهی کمالگرایی با بهزیستی روانشناختی یافت نشد.
در تبیین این یافتهها اشاره میشود پذیرش در نگاه موج سوم رفتار درمانی در برگیرندهی رضایتمندی از تجارب درونی - به ویژه آنهایی که منفی ارزیابی میشوند - است، بدون اینکه از آنها اجتناب شود و یا اینکه اجازه داده شود یک عمل یا رفتار را تعیین کنند. با توجه به مبنای فلسفی زمینهگرایی عملکردی رویکردهای موج سوم میتوان گفت در میان عوامل تأثیر گذار در پیشبینی بهزیستی روانشناختی، نقش موثرتر پذیرش نسبت به خصلتهای شخصیتی از جمله کمالگرایی به جهت افزایش انعطافپذیری روانشناختی فرد قابل انتظار است. لذا همانطور که نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان میدهد میتوان پیشبینی کرد که پذیرش تأثیر کمالگرایی در پیشبینی واریانس بهزیستی روانشناختی را پوشش دهد و در حضور متغیر پذیرش تأثیر کمالگرایی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی حذف شود. در تبیین چگونگی تفاوت میزان تأثیر خصلت کمالگرایی همراه با پذیرش در مقایسه با حضور متغیر ذهنآگاهی در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بیان میشود. با نظر به ویژگی مهارتهای ذهنآگاهی و پذیرش میتوان گفت احتمالا پذیرش در مقایسه با ذهنآگاهی علاوه بر تأثیر روی جنبههای شناختی تجارب درونی تأثیر بیشتری بر جنبههای هیجانی تجارب درونی شخص دارد لذا چنانکه یافتهی تحقیق حاضر نشان میدهد پذیرش در مقایسه با ذهنآگاهی تأثیر قویتر در پیشبینی افزایش بهزیستی روانشناختی داشته باشد.
در توضیح عدم معنیداری نقش تعدیل کنندگی پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بر اساس کمالگرایی میتوان به این موضوع اشاره کرد که در راستای رویکرد شناختی - رفتاری به کمالگرایی، همچنان که شافران و همکاران (2002) تأکید دارند نقش باورهای غیر منطقی در کمالگرایی و تداوم پیامدهای منفی آن بسیار پررنگ است. فراست و همکاران (1990) کمالگرایی را تمایل افراطی فرد به در نظرگرفتن معیارهای کامل و ارزیابیهایِ خودانتقادگر شدید تعریف میکنند. از طرفی پذیرش به عنوان یک رویکرد پستمدرن، چالشی با محتوای شناختی افکار و احساسات ندارد. پذیرش، متفاوت از رویکرد درمانهای شناختی - رفتاری، باعث میشود فرد هر آنچه را که تجارب درونی (افکار، احساسات، خاطرات و علائم بدنی) ارائه میدهند بدون نیاز به دفاع در برابر آنها بپذیرد (ایزدی و عابدی، 1393). هایز و پانکی (زیر چاپ) بیان میکنند که در حوزهای که فرد با افکار خود سرزنشگر مواجهه است هنوز شواهد پژوهشی روشنی برای تفاوتگذاری اینکه این افکار را بپذیرد (به عنوان جریان فکری در حال گذار) بهتر است یا اینکه به چالش با محتوای آنها بپردازد بدست نیامده است. با توجه به موارد فوق میتوان انتظار داشت که پذیرش (افکار، احساسات، خاطرات و علائم بدنی) در یک فرد کمالگرا تأثیر چندانی بر پیامدهای منفی کمالگرایی وی (که در رویکردهای شناختی- رفتاری تحت تأثیر محتوا شناختی افکار و باورهای آسیبرسان فرد کمالگرا است) نداشته باشد و لذا رابطهی کمالگرایی و بهزیستی روانشناختی در سطوح مختلف پذیرش، تفاوت چندانی نکند.
در محدودیتهای این تحقیق باید بیان داشت از آنجا که روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی میباشد امکان تبیین علی در روابط بین متغیرهای مورد بررسی وجود ندارد. دیگر محدودیت پژوهش آن است که تحقیق در دانشجویان دانشگاه صنعتی انجام شده است، در تعمیم نتایج به نمونههای دیگر باید احتیاط لازم صورت گیرد. با توجه به پیشینهی پژوهشی کم، پیشنهاد میگردد پژوهشگران، در پژوهشهای آتی به بررسی رابطهی متغیرهای پژوهش در سایر نمونهها بپردازند و با نظر به رویکردهای متفاوت به بهزیستی و کمالگرایی، پیشنهاد میشود تا در مطالعات بعدی از پرسشنامههای دیگر برای سنجش این متغیرها استفاده گردد. همچنین انجام پژوهش آزمایشی به منظور تعیین میزان اثربخشی مداخلات مبنی بر افزایش ذهنآگاهی و پذیرش (مداخلات موج سوم رفتار درمانی از قبیل ACT، DBT و ...) در کاهش پیامدهای منفی کمالگرایی پیشنهاد میشود.
با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش مبنی بر اینکه افزایش کمالگرایی با کاهش بهزیستی روانشناختی همراه است و ذهنآگاهی و پذیرش پیشبینهای مثبت بهزیستی روانشناختی هستند و همچنین از آنجا که در سطوح بالاتر ذهنآگاهی، با کاهش کمالگرایی میزان افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان چشمگیر میباشد پیشنهاد میشود مشاوران در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی دانشگاه در جلسات درمانی و همچنین آموزشی، که به منظور کاهش کمالگرایی به دلیل پیامدهای منفی آن بر بهزیستی روانشناختی دانشجویان دارد، به افزایش مهارت پذیرش و ذهنآگاهی ایشان توجه داشته باشند
[1] Well-Being
[2] Biological well-being
[3] Personality Traits
[4] Perfectionism
[5] Mindfulness
[6] Psychological flexibility
[7] Acceptance
[8] Dialectic Behavior Theerapy
[9] Acceptance and commitment therapy
[10] Experiential Avoidance
[11] Ryffs Scale of Psychological Well-Being (RSPWB)
[12] Frost Multidimensional Perfectionism Scale (FMPS)
[13] Burns Perfectionism Scale
[14] Irrational Beliefs Test high standards scale
[15] EDI perfectionism subscale
[16] Mindful Attention Awareness Scale (MAAS)
[17] Five Facets Mindfulness Questionnaire (FFMQ)
[18] Center for Epidemiologic Studies Depression scale (CES-D)
[19] Acceptance and Action Questionnaire (AAQ-II)
[20] SPSS