The Effect of Resiliency Training on Mental Health, Optimism and Life Satisfaction of Female-Headed Households

Author

Assistant Professor of Educational Science, Islamic Azad University Sabzevar branch, Sabzevar, Iran

Abstract

The aim of the study was to investigate the effect of resiliency intervention on mental health, optimism and life satisfaction of female-headed-households in the city of Sabzevar. The research was semi-experimental, with pretest-posttest and control group. Forty two women who volunteered to participate in the training program (10 sessions, each session 90 minutes and within 10 weeks) were selected by available sampling and randomly assigned to experimental and control groups (each group,n = 21). Data was collected by demographic questionnaire, Goldberg General Health Questionnaire (28- GHQ), Scheier, and Carver Optimism Scale (LOT-R) and Diener, Emmons, Larsen, and Griffin Satisfaction with Life Scale (SWLS). The results of co-variance analysis showed that resiliency training was effective on increasing mental health, optimism and life satisfaction. Therefore, resiliency skill training can be used as an efficient way to increase mental health, optimism and life satisfaction of female-headed households.
 
 

Keywords


پدیدة «زن سرپرست خانوار» یک واقعیت اجتماعی است که در تمام جوامع به دلایل مختلف وجود دارد. زنان سرپرست خانوار یکی ازآسیب‌پذیرترین گروه‌های اجتماعی هستند (ابهیشک، شیوندرا، مانیش و ویجی، 2010). زنان سرپرست خانوار نسبت به مردان به خاطر نقش‌های مختلف و همزمان در ادارة خانه، تربیت و مراقبت از فرزندان و کار در خارج از منزل با دستمزد کم با استرس و مشکلات روانی بیشتری مواجه هستند و در مقایسه با دیگر زنان از آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و روانی بیشتری رنج می‌برند (حسینی، فروزان و امیرفریار، 2009).

فقر زنان سرپرست خانوار صرفا اقتصادی نیست، بلکه جنبة اجتماعی و روانی هم دارد. محدودیت روابط اجتماعی، شبکة اجتماعی محدود و گاه ناکارآمد و طردشدگی از سوی آن، زنان سرپرست خانوار را علاوه بر مشکلات اقتصادی، در برابر آسیب‌های روانی و اجتماعی ضربه‌پذیر کرده است (محمدی، آقاجانی و زهتاب‌آور، 1389). از طرف دیگر با افزایش طلاق در دهه‌های اخیر، بر تعداد زنان سرپرست خانوار افزوده شده است. این امر همة افراد خانواده را متاثر ساخته و سایر نظام‌های اجتماعی را نیز تحت‌الشعاع خود قرار داده است. عدم توجه به این گروه از زنان، سبب بروز مشکلات فراوان از جمله بدبینی و عدم رضایت از زندگی می‌گردد. تاب‌آوری[1] پایین و مقابلة غیرمنطقی با مسایل موجب روی آوردن این زنان به فساد و انحراف شده و مشکلات تربیتی فرزندان و شیوع اختلالات روانی را در سطح جامعه به دنبال می‌آورد. از این‌رو شناسایی عوامل تاثیرگذار بر کاهش سلامت‌روانی[2]، خوش‌بینی[3] و رضایت زندگی[4] این گروه از افراد جامعه ضروری به نظر می‌رسد. یکی از این متغیرهای تاثیرگذار تاب‌آوری به عنوان یکی از سازه‌های مهم روان‌شناسی مثبت‌گرا[5] می‌باشد.

در سال‌های اخیر رویکرد روان‌شناسی مثبت‌گرا با تمرکز بر کمک به افراد دارای شخصیت سالم و شکوفاسازی قابلیت‌های انسانی پا به صحنه گذاشته است (لوتانز، اولیو، اوی و نورمن، 2007). روان‌شناسی سلامت[6] به دنبال شناسایی سازه‌ها و روش‌هایی است که منجر به بهزیستی[7] و شادکامی[8] انسان گردد. گرایش به پژوهش در ارتباط با حفظ تفکر خوش‌بینانه علیرغم وجود رویدادهای منفی هر روز بیشتر می‌شود. این موضوعات در حوزة سلامت روان شامل پژوهش در زمینة تاب‌آوری (زایوترا، هال و ماری، 2010)، خوش‌بینی (کارور و شی یر، 2010؛ یی هو، چنگ و چنگ، 2010) و بهزیستی (علیزاده، کاوه، یوسفی لویه و روحی، 1391) می‌باشد. تاب‌آوری را می‌توان به عنوان سازگاری موفق با شرایط ناگوار دانست‌ (زایوترا و همکاران، 2010). افراد تاب‌آور، احساس ناامیدی و تنهایی کمتری دارند و در برابر مشکلات تحمل خوبی از خود نشان می‌دهند. خوش‌بینی یکی از ویژگی‌های افراد تاب‌آور است. این افراد با وجود قرار گرفتن در شرایط پر خطر و دشوار، از نظر روانی آسیب نمی‌بینند و با مشکلات زندگی به دید مثبت همراه با خوش‌بینی نگاه می‌کنند و این دید مثبت میزان تحمل آن‌ها را در برابر مشکلات افزایش می‌دهد. افراد تاب‌آور برای آیندة خود هدف و برنامه دارند، زندگی برایشان معنادار است و به دلیل میزان بالای خوش‌بینی و باورهای مثبت در آنان، پس از شکست دلسرد نمی‌شوند و بر تلاش خود می‌افزایند(هامارات، تامپسون و زابروسکی، 2001). افراد خوش‌بین از زندگی خود لذت بیشتری می‌برند، سلامت روانی و جسمی بیشتری دارند و به هنگام برخورد با شرایط ناگوار، تاب‌آوری بیشتری از خود نشان می‌دهند (کاور و همکاران، 2010). تاب‌آوری سبب سازگاری و رضایت از زندگی می‌شود و سازگاری و رضایت از زندگی موجب افزایش تاب‌آوری می‌گردد (کامپفر، 1999).

آموزش تاب‌آوری سبب تغییر در سبک اسناد افراد شده، توانایی حل مشکلات را بهبود می‌بخشد (دنت، 2009) و یادگیری شیوه‌های مقابلة موثر با رویدادهای ناخوشایند زندگی را به دنبال دارد (اوشیو، کانکو، ناگامین و ناکایا، 2003). همچنین خوش‌بینی در کار سیستم ایمنی بدن تاثیر می‌گذارد و عملکرد آن را بهبود می‌بخشد. خوش‌بینی از دو شیوة رفتاری و شناختی سبب افزایش سلامتی جسمی، روانی، کاهش اضطراب و بهبود رضایت از زندگی افراد می‌شود (سگستروم، 2012). به‌طور کلی، آموزش تاب‌آوری سبب بهبود تاب‌آوری شده و در نتیجه افراد با خوش‌بینی و اعتماد به نفس در مقابل رویدادهای استرس‌زا ظاهر شده و آن‌ها را قابل کنترل می‌دانند. از این رو، تاب‌آوری، انعطاف‌پذیری افراد را افزایش می‌دهد و این امر موجب سازگاری آن‌ها با شرایط مختلف می‌شود. تاب‌آوری از طریق کاهش هیجانات منفی، سلامت روان و رضایت از زندگی را سبب می‌شود (حسینی قمی، ابراهیمی قوام، علومی یزدی، 1389).

سلامت روانی یکی از متغیرهایی است که ارتباط نزدیکی با تاب‌آوری دارد و مورد توجه روان‌شناسی مثبت‌گرا است (لینلی، مالتبای، وود، اسبورن و هارلینگ، 2009). به نظر کوارد و رید (1996) احساس سلامتی به معنی آگاهی کامل از تمامیت و یک‌پارچگی جنبه‌های فردی است که از عناصر معنوی زندگی تشکیل می‌گردد. سلامت روانی نوعی وضعیت ذهنی است که با شماری از متغیرهای درونی و بیرونی در ارتباط است که می‌تواند از فقدان بیماری تا رضایت کامل و لذت بردن از زندگی را شامل شود (سلیگمن، 1998). مطالعات نشان داده که افراد راضی و خشنود، هیجان‌های مثبت بیشتری را تجربه می‌کنند (اوسیتر، مارکیندز، بلک و گودوین، 2000) و از رویدادهای پیرامون خود ارزیابی مثبت‌تری دارند و رضایت بیشتری از زندگی را تجربه می‌کنند. نظام ایمنی سالم‌تر و خلاقیت بیشتری دارند (داینر و سلیگمن، 2003).

همچنین یافته‌های پژوهشگران نشان داد که بین تاب‌آوری و سلامت روانی رابطة مثبت و معناداری وجود دارد (هارتلی، 2011؛ کرمی‌پور، حجازی و بهشتی یکتا، 2015).

خوش‌بینی به عنوان یکی دیگر از سازه‌های روان‌شناسی مثبت‌گرا، نوعی نگرش فردی نسبت به زندگی محسوب می‌شود (یی‌هو، چنگ و چنگ، 2010). افراد خوش‌بین از زندگی لذت بیشتری می‌برند، هیجانات مثبت بیشتری را تجربه می‌کنند، سلامت روانی و جسمانی بهتری دارند، تاب‌آوری بیشتری از خود نشان می‌دهند و هنگام رویارویی با فشار روانی از روش‌های مقابله‌ای بهتری استفاده می‌کنند. همچنین، خوش‌بینی به عنوان یک متغیر تفاوت فردی منعکس‌کنندة حوزه‌ای است که در آن افراد، تجارب مطلوب تعمیم‌یافته را برای آینده‌شان حفظ می‌کنند (کارور، شی یر و سگرستروم، 2010). مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که خوش‌بینی نقش تعیین کننده‌ای در بهزیستی روانی افراد بازی می‌کند و با تاب‌آوری، احساسات مثبت و راهبردهای مقابله‌ای رابطة مثبت و معنا‌داری دارد (ولپ و دافینیو، 2012). یافته‌های قدمی و خلعتبری (2014) نیز روی دانشجویان متاهل دانشگاه کرمان نشان داد که بین خوش‌بینی، تاب‌آوری و رضایت زناشویی رابطة مثبت و معناداری وجود دارد.

رضایت از زندگی، مولفة مهم بهزیستی مثبت است و بر رفتارهای مثبتی مانند تربیت بدنی، پرهیز از دخانیات و تغذیة سالم موثر است. رضایت از زندگی، ارزیابی قضاوتی - شناختی از زندگی شخصی است که از مقایسة شرایط فعلی با معیارهای تعیین شده توسط فرد ناشی می‌شود. افراد هنگامی رضایت از زندگی را تجربه می‌کنند که شرایط زندگی آن‌ها با معیارهایی که برای خودشان تعیین کرده‌اند، مطابقت داشته باشد (داینر، 2000). تجربة شادکامی و رضایت از زندگی هدف برتر زندگی به شمار می‌رود و احساس غم و ناخوشایندی اغلب مانعی بر سر راه انجام وظایف فرد به حساب می‌آید. هر چه شکاف میان سطح آرزوهای فرد و وضعیت عینی اوبیشتر گردد، رضایت‌مندی کاهش پیدا می‌کند (کویوما - هانکانن، هانلانن وینامالی، کاپریو و کوچنویو، 2001). رضایت از زندگی یک پدیدة چند بعدی است که با عوامل مختلفی چون تاب‌آوری، استرس (شی، وانگ و وانگ، 2015)، روابط میان فردی، نداشتن بیماری‌های جسمی و سلامت روانی ارتباط محکمی پیدا می‌کند و نارضایتی از زندگی با عواملی مانند افسردگی، اضطراب، عزت نفس پایین، ناسازگاری، مصرف الکل و سایر آسیب‌های روانی ارتباط نزدیکی دارد (محمود و شایوکات، 2014).

در ارتباط با اثربخشی آموزش تاب‌آوری برای زنان سرپرست خانوار پژوهش چندانی صورت نگرفته است. از پژوهش‌هایی که به این موضوع ارتباط دارند می‌توان از پژوهش زارعی، صادقی‌فر و قیاسی (2014) نام برد که نشان داد آموزش تاب‌آوری بر سازگاری و صمیمیت زنان دارای همسر معلول جنگی تاثیر مثبت و معناداری دارد. کاوه، علیزاده، دلاور و برجعلی (1390) نیز دریافتند که آموزش تاب‌آوری بر مولفه‌های کیفیت زندگی تاثیر‌گذار است. بهبود رابطة والد - فرزند و افزایش رضایت از زندگی ممکن است ناشی از کاهش استرس، تغییر طرحواره‌ها و نگرش، بهبود مهارت‌ها و رفتارهای والدین باشد. یافته‌های کاپیلا و کومار (2015) روی زنان مطلقة هندی نشان داد که بین سطح تاب‌آوری و رضایت از زندگی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و آموزش تاب‌آوری سبب افزایش تاب‌آوری (استفنس، 2012)، استفاده از راهبردهای فعال[9]، جست‌وجوی حمایت اجتماعی[10]، خوددلگرم‌سازی[11]، افکار مثبت[12] (استینسما، 2007)، بهزیستی، خوش‌بینی (علیزاده و همکاران، 1391)، اعتماد به نفس[13]، خودرهبری[14] (استینهارت و دولبیر، 2008)، افزایش رضایت از زندگی و کاهش هیجان‌های منفی می‌شود (شی، وانگ و وانگ، 2015؛ زارعی و همکاران، 2014؛ محمود و شایوکات، 2014).

با توجه به جایگاه زنان و از جمله زنان سرپرست خانوار به عنوان بخش قابل توجهی از جمعیت کشور و نقش سازندة آنان در توسعة پایدار جامعه لازم است که مشکلات آنان مورد بررسی دقیق قرار گیرد و بر اساس آن تصمیم‌گیری مناسب صورت پذیرد. از این رو، سنجش تاب‌آوری، سلامت روانی، خوش‌بینی و رضایت‌مندی زنان سرپرست خانوار و سبک زندگی آنان جهت حمایت و ایجاد نگرش مثبت نسبت به زندگی و فایق آمدن بر مشکلات بیش از پیش ضرورت پیدا می‌کند ولازم است افراد توانمند، سازمان‌های حمایتی دولتی و غیر دولتی در جهت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار اقدام نمایند،تا کیفیت زندگی این زنان و فرزندانشان بهبود یابد. سبزوار نیز به عنوان بخشی از جامعة ایران،با این مشکلات درگیر است. آمارهایی که مسئولان ذیربط از افزایش طلاق، اعتیاد و زنان تحت پوشش بهزیستی، کمیتة امداد امام (ره) و موسسه‌های خصوصی ارائه می‌کنند، بسیار نگران کننده است. با توجه به نقش تاب‌آوری، سلامت روانی، خوش‌بینی و رضایت از زندگی در حفظ کیان خانواده و توسعة پایدار جامعه، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تاب‌آوری در افزایش سلامت روانی، خوش‌بینی و رضایت از زندگی زنان سرپرست خانوار سبزوار انجام شد. فرضیه‌های پژوهش عبارتند از:

1- آموزش تاب‌آوری بر افزایش سلامت روان زنان سرپرست خانوار موثر است.

2- آموزش تاب‌آوری بر افزایش خوش‌بینی زنان سرپرست خانوار موثر است.

3- آموزش تاب‌آوری بر افزایش رضایت از زندگی زنان سرپرست خانوار موثر است.

 

روش

روش ‌پژوهش،‌ جامعه آماری و نمونه: طرح پژوهش انجام شده، نیمه تجربی، پیش‌آزمون ـ پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی سبزوار در سال 1392 بود. نمونة شامل 42 نفر از زنان سرپرست خانوار داوطلب بود که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. این افراد به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 21 نفر) جای گرفتند.

گروه آزمایش، برنامة آموزش تاب‌آوری را به مدت ده هفته، هر هفته یک جلسة90 دقیقه‌ای دریافت کردند و برای گروه دوم هیچ مداخله‌ای انجام نشد. ده روز پس از پایان برنامة آموزشی، از دو گروه پس‌آزمون به عمل آمد.

برنامة آموزش تاب‌آوری بر گرفته از برنامة هندرسون و میلستین (1996) است که جهت ایجاد مدارس امن در آمریکا تدوین شد. تاب‌آوری در مدل مذکور شامل فراهم سازی مهربانی و حمایت، طراحی و ارتباط سازی برای افزایش امید، کسب مهارت‌های زندگی، داشتن دلبستگی مثبت، مرزبندی شفاف و سازگار و ایجاد فرصت برای مشارکت هدفمند می‌باشد. فرایند آموزشی در هر جلسه شامل وارسی تکالیف جلسة قبل، آموزش مستقیم به صورت سخنرانی، بحث گروهی، چالش فکری و جمع‌بندی بود و روش‌هایی مانند بازسازی شناختی[15]، ایفای نقش[16]، بارش فکری[17] و بررسی سود و زیان[18]، قاب‌گیری[19] مجدد در طول جلسات آموزشی مورد استفاده قرار گرفت.

خلاصه‌ای از ساختار آموزشی تاب‌آوری در جدول (1) آمده است.


جدول 1. برنامة آموزش تاب‌آوری برای زنان سرپرست خانوار

جلسات

محتوا

اول

برقراری ارتباط با مخاطبان و آشناکردن آن‌ها با تاب‌آوری و قوانین شرکت در کارگاه

دوم

آگاهی نسبت به توانمندی‌های خود و حذف یا کاهش باورهای غیرمنطقی

سوم

تقویت عزت نفس، شناسایی نقاط قوت خود و خودگویی‌های مثبت

چهارم

ارتقاء توانایی افراد در مهارت‌های برقراری ارتباط مثبت با دیگران

پنجم

تعیین هدف و چگونگی دست‌یابی به آن

ششم

آشنایی با سبک‌های تفکر و تاکید بر تفکر خوش‌بینانه و بدبینانه و تغییر سبک بدبینانه به خوش‌بینانه

هفتم

حل مسأله

هشتم

تصمیم‌گیری و مسئولیت‌پذیری

نهم

مدیریت خشم، اضطراب و استرس

دهم

جستجوی معنا، معنا خواهی، پرورش حس معنویت و ایمان و اختتامیه

 

 


ابزار سنجش: پرسشنامة جمعیت‌شناسی: از این پرسشنامه به منظور آگاهی از سوابق زنان سرپرست خانوار استفاده شد.

مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)[20]: این مقیاس در سال 1985 توسط داینر، امونس، لارسن و گریفین تهیه شد. این مقیاس از 5 گزاره تشکیل شده است که مولفة احساس ذهنی بهزیستی را اندازه می‌گیرد. هر گزاره دارای 7 گزینه است، که در مقیاس لیکرت 7-1 از کاملا مخالف تا کاملا موافق پاسخ داده می‌شود و در نهایت نمرة فرد در مقیاس 35-5 تعیین می‌گردد. نمرة بالاتر رضایت بیشتر را نشان می‌دهد. اعتبار این مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای ملت‌های آمریکا، آلمان و ژاپن، به ترتیب 90/0، 82/0 و 79/0گزارش شده (شیماک، رادهاریشنان، اوشیو، دزوکوتو و اهادی، 2002) و برای دانشجویان ایرانی 83/0 و با روش بازآزمایی 96/0 اعلام گردیده است (بیانی، کوچکی و گودرزی، 1386).

مقیاس خوش‌بینی شی‌یر و کارور (LOT-R)[21]: در این پژوهش از مقیاس بازنگری شدة جهت‌گیری زندگی شی‌یر، کارور و بریج (1994) به منظور ارزیابی خوش‌بینی استفاده شد. این آزمون 6 ماده دارد (سه مادة مثبت و سه مادة منفی). هر ماده دارای 5 گزینه از کاملا موافق تا کاملا مخالف می‌باشد. این گزینه‌ها از صفر تا 4 نمره‌گذاری می‌شود. بنابراین، نمرة افراد بین صفر تا 24 تغییر می‌کند. هر چه نمره به 24 نزدیک‌تر شود، نشان‌دهندة خوش‌بینی بیشتر فرد است. سازندگان این مقیاس، پایایی آن را به روش بازآزمایی 79/0 برآورد کردند. پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی در جامعة ایرانی به ترتیب 74/0 و 65/0 گزارش شده است (حسن شاهی، 1381).

پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (28- GHQ)[22] :این پرسشنامه در سال 1979 تدوین شد و 28 سوال دارد. پرسشنامة مذکور از مشخص‌ترین ابزارهای غربال‌گری اختلالات روانی است که بر اساس روش تحلیل عاملی فرم 60 سوال اولیه استخراج شده و دارای چهار خرده مقیاس نشانه‌های بدنی، اضطراب و بی‌خوابی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی می‌باشد. هر کدام از مقیاس‌ها دارای 7 پرسش است. پرسش‌ها با طیف چند درجه‌ای از گزینه خیر (نمره صفر) تا زیاد (نمرة 3) نمره‌گذاری می‌شود. ضریب آلفای کرونباخ این آزمون 88/0 برآورد گردید و ویلیامز، در مطالعه‌ای فراتحلیلی متوسط اعتبار آن را 84/0 اعلام کرد (یعقوبی، 1374).

برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، ابتدا پیش فرض‌های تحلیل کوواریانس شامل آزمون‌های کلموگروف -اسمیرنوف، لوین و رگرسیون اجرا شد و سپس جهت بررسی تحقق هدف‌های پژوهش، داده‌ها با آزمون تحلیل کواریانس و با استفاده از نرم‌افزار SPSS18 سنجیده شد.

 

یافتهها

شاخص‌های توصیفی متغیرهای اندازه‌گیری شدة این پژوهش در جدول (2) ارائه شده است.


جدول 2. شاخصهای توصیفی سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت از زندگی بر اساس عضویت گروهی و مرحلة ارزیابی

 

سلامت روانی

خوش‌بینی

رضایت زندگی

گروه

مرحله آزمون

تعداد

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

آزمایش

پیش‌آزمون

21

11/28

21/9

95/14

25/3

77/16

26/4

پس‌آزمون

21

13/23

54/7

79/19

56/2

05/22

29/5

کنترل

پیش‌آزمون

21

93/27

87/7

21/15

22/3

87/16

15/4

پس‌آزمون

21

85/26

72/8

73/15

69/2

15/17

43/4

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتایج جدول (2) نشان می‌دهد که میانگین پیش‌آزمون‌های دو گروه تقریبا برابر است؛ اما در مرحلة پس‌آزمون میانگین گروه تجربی نسبت به گروه کنترل، افزایش چشم‌گیری پیدا کرده است.

برای اطمینان از نرمال بودن توزیع متغیرهای پژوهش، از آزمون نرمالیته کولموگروف - اسمیرونوف[23] استفاده شد. نتایج حاصل از این آزمون برای تاب‌آوری 78/1، (05/0p>)، سلامت روان 53/1، (05/0p>)، خوش‌بینی 67/1، (05/0p>) و برای رضایت از زندگی 65/1، ( 05/0p>) به دست آمد که نشانگر نرمال بودن توزیع متغیرهای پژوهش بود.

جهت بررسی همگنی واریانس متغیرهای پژوهشی از آزمون برابری خطای واریانس لوین استفاده گردید. نتایج به دست آمده از این آزمون برای تاب‌آوری (41/10 F= ، 05/0p>)، سلامت‌روان (21/7 F=، 05/0p>)، خوش‌بینی (23/9F= ، 05/0p>) و رضایت از زندگی (61/8 F= ، 05/0p>) نشانگر همگنی واریانس‌های دو گروه بود.

به منظور یکسانی رابطة متغیر وابسته و متغیر کمکی (نمرة پیش‌آزمون) برای گروه‌های پژوهشی از رگرسیون استفاده شد. نتایج حاصل از اجرای آزمون برای تاب‌آوری (01/31  F=، 05/0p>)، سلامت‌روان (37/12F= ، 05/0p>)، خوش‌بینی (71/26F=، 05/0p>) و رضایت از زندگی (08/22F= ، 05/0p>) به دست آمد که حاکی از یکسانی رابطة متغیر وابسته و پیش‌آزمون برای هر دو گروه بود.

از تحلیل کواریانس چند متغیره برای بررسی و آزمـون تـاثیر آمــــوزش تاب‌آوری بر سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت زندگی زنان سرپرست خانوار استفاده شد.


جدول 3. تحلیل کواریانس چند متغیره برای بررسی تاثیر مداخله بر سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت زندگی

متغیر وابسته

منابع تغییر

مجموع مجذورات

درجه آزادی

آمارة F

معناداری

ضریب اتا

توان آماری

سلامت روان

پیش آزمون

27/1389

1

29/6

000/0

067/0

311/0

عضویت گروهی

61/1567

1

36/8

000/0

51/0

762/0

خوش‌بینی

پیش آزمون

37/1038

1

32/42

000/0

026/0

201/0

عضویت گروهی

26/1165

1

21/47

000/0

38/0

623/0

رضایت زندگی

پیش آزمون

30/267

1

28/9

000/0

026/0

089/0

عضویت گروهی

35/306

1

36/12

000/0

23/0

461/0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بر اساس جدول(3)، نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که اثر متغیر مستقل پس از حذف اثر پیش‌آزمون معنادار است. به عبارت دیگر نتایج نشان داد که آموزش تاب‌آوری بر افزایش سلامت‌روان (36/8 F=، 001/0P<)، خوش‌بینی (21/47F= ، 001/0P<) و رضایت از زندگی (36/12F= ، 001/0P<) موثر بوده است و 51 درصد سلامت روان، 38 درصد خوش‌بینی و 23 درصد رضایت زندگی را تبیین نموده است.


جدول 4. میانگین‌های تعدیل شده دو گروه در سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت زندگی

 

سلامت روانی

خوش‌بینی

رضایت زندگی

گروه

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

آزمایش

87/21

32/6

82/18

17/2

47/21

46/4

کنترل

33/26

46/7

20/15

23/2

34/16

32/4

 

 

 

 

 

 

 

 

مطابق جدول (5) میانگین‌های تعدیل شده دو گروه در متغیرهای سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت زندگی به‌طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بوده است.

 

بحث

روان‌شناسی مثبت‌گرا، با تمرکز بر توانایی‌ها و استعدادها (به‌جای توجه به اختلالات و ناهنجاری‌ها) به دنبال شناسایی سازه‌های روان‌شناختی است که بهزیستی و شادکامی را ایجاد می‌کنند. این سازه‌ها در بر گیرندة موضوعاتی چون تاب‌آوری (زایوترا و همکاران، 2010)، خوش‌بینی (کارور و همکاران، 2010) و بهزیستی روان‌شناختی (لینلی و همکاران، 2009) است.

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تاب‌آوری بر افزایش سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت از زندگی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تاب‌آوری در مرحلة پس آزمون بر افزایش سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت از زندگی موثر بوده است. یافته‌های این پژوهش با نتایج هارتلی (2011) کرمی‌پور و همکاران (2015)، قدمی و خلعتبری ( 2014)، زارعی و همکاران (2014)، کاوه و همکاران (1390)، کاپیلا و کومار (2015)، (استفنس، 2012)، شی و همکاران (2015)، زارعی و همکاران (2014)، محمود و شایوکات (2014)، علیزاده و همکاران (1391)، استینهارت و دولبیر (2008) هماهنگ است. نتایج این پژوهش نشان داد که راهبردهای تاب‌آوری، به افزایش سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت زندگی منجر می‌شود.

دلیل این امر می‌تواند ناشی از بهبود توانمندی‌هایی باشد که شاید در برنامه‌های آموزش تاب‌آوری بیشتر به آن‌ها توجه شده است. این توانمندی‌ها شامل افزایش خودآگاهی، عزت‌نفس، پیوندجویی، هدفمندی، خودکارآمدی (حل ‌مساله، تصمیم‌گیری، مسئولیت‌پذیری)، کنترل هیجانات و معناداری می‌شود. زیرا تاب‌آوری، به عنوان فرایند توانایی سازگاری مثبت با موقعیت‌های ناگوار عمل می‌کند (گارمزی و ماستن، 1991) و در برداشت‌های جدیدتر آن را به عنوان توانایی نظامی پویا برای مقاومت یا بهبود در برابر چالش‌های مهمی که ثبات، حیات و رشد را تهدید می‌کند، تلقی می‌کنند (ماستن، 2012). تاب‌آوری با خصوصیات شخصیتی از قبیل، شوخ طبعی[24]، شادکامی، خردمندی[25]، همدلی[26] و هدفمندی[27] زندگی در ارتباط است و سبب بازگشت فرد به حالت تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل بالاتـر (در شرایط تهدیدکننده) شده و موجب سازگاری موفق در زندگی می‌شود (کامپفر، 1999). به نظر صاحب‌نظران، افراد تاب‌آور، چاره‌ساز و انعطاف‌پذیر بوده و خود را با تغییرات محیطی وفق می‌دهند و بعد از بر طرف شدن عوامل فشارزا به سرعت به حالت بهبود باز می‌گردند. اما افرادی که تاب‌آوری پایینی دارند، به مقدار اندکی خودشان را با موقعیت‌های جدید وفق می‌دهند، آن‌ها به کندی از موقعیت‌های فشارزا به حالت عادی و بهبود بر می‌گردند (شی، وانگ و وانگ، 2015). تاب‌آوری مهارتی قابل توسعه است که براساس آن فرد می‌تواند در رویارویی با ناکامی‌ها، مصیبت‌ها و تعارض‌های زندگی و حتی رویدادهای مثبت، پیشرفت‌ها و مسئولیت‌ها بر میزان تلاش خود برای دستیابی به موفقیت بیشتر بیفزاید. اعتقاد بر این است که تاب‌آوری توانایی سازگاری موفق با چالش‌ها و شرایط تهدید‌کننده را بهبود می‌بخشد (اوشیو، کانکو، ناگامین و ناکایا، 2003).

در این پژوهش تلاش شد تا بر اساس محتوای آموزش تاب‌آوری به عنوان یکی از مهمترین مولفه‌های روان‌شناسی مثبت‌گرا، زمینة تقویت شادکامی، شوخ‌طبعی، خردمندی، همدلی و معنویت برای اعضاء شرکت‌کننده فراهم شود و از طریق برقراری ارتباط عاطفی مناسب دریابند که علی‌رغم وجود تفاوت‌ها، آن‌ها مشکلات مشترکی دارندکه می‌توانند با کمک و یاری یکدیگر بر آن‌ها غلبه کنند. همچنین توانایی آن را دارند که بر رفتار خودکنترل داشته و به هنگام برخورد با چالش‌ها و شرایط ناگوار با استفاده از مهارت‌های آموخته شده (حل مساله و تصمیم‌گیری) سازگاری موفق داشته باشند. در فرایند مداخله به آنان یاد داده شد که با پرورش حس معنویت می‌توانند امیدوار باشند، زندگی خود را هدفمند سازند، نیازهای خود را در کنار توجه به نیازهای اعضای دیگر خانواده ارضا کنند و در جهت حفظ و بهبود سلامتی عمومی خود بکوشند. علاوه براین، تلاش شد تا در فرایند آموزش، آزمودنی‌ها یاد بگیرند که چگونه تفکر خوش‌بینـانه را جـایگزین تفکر بدبینـانه کنند و با آگـاهی از توانمندی‌های خود، حذف باورهای نادرست و خودگویی‌های مثبت در جهت ارتقاء خوش‌بینی و عزت نفس خویش بکوشند و خشم و اضطراب خود را مدیریت کنند تا رضایت بیشتری از زندگی عاید آنان شود.

پژوهش انجام شده مانند سایر پژوهش‌ها دارای محدودیت‌هایی بوده است که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود: این پژوهش مرحله‌ی پیگیری نداشت و این امر باعث می‌شود که تاثیر دراز مدت روش آموزشی حاضر بر رضایت از زندگی زنان سرپرست خانوار را نتوان پیش‌بینی کرد، لذا پیشنهاد می‌گردد در تحقیقات آینده پی‌آمدهای این آموزش مورد توجه و پیگیری قرار گیرد. از سوی دیگر با توجه به انتخاب نمونة داوطلب، در دسترس و محدود بودن آن به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی سبزوار، پیشنهاد می‌گردد به منظور آشکار شدن بیشتر اثرات آموزش تاب‌آوری در افزایش سلامت روان، خوش‌بینی و رضایت از زندگی زنان سرپرست خانوار و افزایش دقت بالاتر، در مطالعة گسترده‌تری با حجم نمونة بیشتر انجام شود و نتایج آن با یافته‌های این پژوهش مقایسه گردد.



[1] resiliency

[2] mental health

[3] optimism

[4] life satisfaction

[5] positive psychology

[6] health psychology

[7] well-being

[8] happiness

[9] Active strategies

[10] social support

[11] Self- encouragement

[12] Positive thoughts

[13] Self Confidence

[14] Self-Leadership

[15] cognitive restructuring

[16] role playing

[17] brain storming

[18] Weighing profit and loss

[19] reframing

[20] Satisfaction with Lift Scale

[21] Life Orientation Test–Revised

[22] General Health Questionnaire-28

[23] Kolmogorov-Smirnov

[24] jocundity

[25] wisdom

[26] empathy

[27] purposefulness

بیاتی، ع.، کوچکی، ع. و گودرزی، ح. (1386). اعتبار و روایی مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)، فصلنامة روانشناسان ایرانی، 3(11)، 265- 259.
حسن‌شاهی، م. م. (1381). بررسی ارتباط میان خوش‌بینی و راهبردهای مقابله با استرس دانشجویان دانشگاه، فصلنامة اصول بهداشت روانی، 4(15و16)،89-86.
حسینی قمی، ط.، ابراهیمی قوام، ص. و علومی یزدی، ز. (1389). اثر بخشی آموزش تاب‌آوری بر سطح کیفیت زندگی مادران دارای فرزند 10 تا 13 سالة مبتلا به سرطان در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران، مطالعات بالینی، 1، 100-77.
علیزاده، ح.، کاوه، م.، یوسفی لویه، م. و روحی، ع. (1391). تدوین برنامه پرورش تاب‌آوری و بررسی تاثیر آن بر بهزیستی روانی نوجوانان با اختلال‌های رفتاری برون نمود و درون نمود. فصلنامة ایرانی کودکان استثنایی، 12(3)، 60-43.
کاوه، م.، علیزاده، ح.، دلاور، ع. و برجعلی، ا. (1390). تدوین برنامة افزایش تاب‌آوری در برابر استرس و تاثیر آموزش آن بر مولفه‌های کیفیت زندگی والدین دارای کودک کم‌توان ذهنی خفیف، فصلنامة ایرانی کودکان استثنایی،‌ 11(2)، 140-119.
محمدی، ا.، آقاجانی، م. و زهتاب آور، غ. (1389). ارتباط اعتیاد، تاب‌آوری و مولفه­های هیجانی، مجلة روان­پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران،17(2)، 142-136.
یعقوبی، ن. و شاه محمدی، د. (1374). بررسی همه‌گیرشناسی اختلال روانی در مناطق شهری و روستایی شهرستان صومعه‌سرا. فصلنامة اندیشه و رفتار، 1(4)، 14-7.
Abhishek, G., Uday, M., Shivendra, K.S., Manish, K.M., Sarvada, C.T. & Vijay, K.S. (2014). Home away from Home: Quality of Life, Assessment of Facilities and Reason for Settlement in Old Age Homes of Luck now, India.  Indian Journal of Community Health, 26(2), 165-169.
Carver, C. S., Scheier, M. F., & Segerstrom, S.C. (2010). Optimism. Clinical psychology review, 3, 879-889.
Coward, D. D., & Reed, P.G. (1996). Self-Transcendence: a resource for healing at the end of life, Issues in Mental Health Nursing, 17(3), 275-288.
Dent, M. (2009). Real kids in an unreal world: building resilience and self-esteem in today’s children, Australia, Murwillumbah, Pennington Publications, and N.S.W.
Diener, E. D. (2000). Subjective well - being; the science of happiness and a proposal or a national index. American psychologist, 55, 43- 44.
Diener E. D., Emmons, R., Larsen, R., & Griffin, S. (1985). The Satisfaction with Life Scale. Journal of Personality Assessment, 1, 71-75
Diener, E. D., Seligman, M. E. P. (2003). Very happy people. Psychology Science, (13); 80-83.
Garmezy, N., & Masten, A. (1991). The protective role of competence indicators in children at risk. In E.M. Cummings, A. L. Green, K. H. & Karraki (Eds.), Life span developmental psychology: Perspectives on stress and coping(: pp 151-174. Hillsdale: Lawrence Erlbaum Associates.
Ghadami, E. & Khalatbari, J. (2014). The Relationship between Optimism and Resiliency and Marital Satisfaction among Married Students in Kerman University of Medical Sciences (2013-2014), International Research Journal of Social Science and Management, 2, 57-63.
Hamarat, E. R., Thompson, D. A., & Zabrucky, K. M. (2001). Matheny KB. Perceived stress and coping resource: Availability as predictors of life satisfaction in young, middle-aged, and older adults. Journal of Experimental Aging Research, 27, 181-196.

Hartley, M. T. (2011). Examining the Relationships between Resilience, Mental Health, and Academic Persistence in Undergraduate College Students, Journal of American College Health, 59(7), 596-604.

Hossini, A., Frozan, S., & Amir-fariar, M. (2009). Mental health survey of households covered by social welfare organizations Tehran. Journal of Social Research, 2(3), 117-37.
Kapila, G. & Kumar, A. (2015). Life Satisfaction and Resilience among Divorced Women in India, The International Journal of Indian Psychology, 3(1), 98-106.
Karamipour, M., Hejazi, M. & Beheshti Yekta, z. (2015). The Role of Resilience and Hardiness in Mental Health of Athletes and Non- athletes, Bulletin of Environment, Pharmacology and Life Sciences, 4(2), 37-43.
Koivumaa-Honkanen, H., Honlanen, R., Vinnamali, H. K., Kaprio, J., & Koskenvuo, M. (2001). Life satisfaction and suicide: A- 20 year follow- up study. American Journal of psychiatry, 158(3), 433- 439.
Kumpfer, K. L. (1999). Factor and processes contributing to resilience: The resilience framework. In: M.D. Glantz & J.L. Johnson (Eds.), Resilience and development (pp. 179-224). New York: Kluwer Academic Publishers.
Linley, A. P., Maltby, J., Wood, A. P., Osborne, G., &Hurling, R. (2009). Measuring happiness: The higherorder factor structure of subjective and psychological well-being measures. Personality and Individua lDifferences, 47, 878– 884.
Luthans, F., Avolio, B.  J., Avey, J. B., & Norman, S. M. (2007). Positive psychological capital: Measurement and relationship with performance and satisfaction. Personnel Psychology, 60, 541-572.
Masten, A. S. (2012). Risk and resilience in development.In P. D. Zelazo (Ed.), Oxford handbook of developmental psychology. New York: Oxford University Press (in press).
Mehmood, T. & Shaukat, M. (2014). Life Satisfaction and Psychological Well-being among Young Adult Female University Students. International Journal of Liberal Arts and Social Science, 2(5), 143-153.
Oshio, A., Kaneko, H., Nagamine, S. & Nakaya, M. (2003). Construct validity of the Adolescent Resilience Scale, Psychological Reports, 93(1), 1217-1222.
Ositer, G. R., Markindes, K. S., Black S. A., Goodwin, J. S. (2000). Emotional Wellbeing predicts subsequent Functional independence and survival, Academic Journal of Psychological Studies, (48), 473-478.
Scheier, M. F., Carver, S., & Bridges, M. W. (1994). Distinguishing optimism neroticism (and trait anxiety, self-mastery, and self-esteem): A re-evaluation of the the life orientation test. Journal of Personality and Social Psychology, 67, 1063-1078.
Schimmack, U., Radharishnan, P., Oishi, S. h., Dzokoto, V., Ahadi, S. (2002). Culture, personality, and subjective well- being: integrating process model of life satisfaction. Journal of personality and social psychology, 82,582-593.
Henderson, N., & Milstein, M. M. (2003). Resiliency in schools: Making it happen for students and educators. Thousand Oaks, CA: Corwin.
Segerstrom, S. C., & Sephton, S. E. (2010). Optimistic expectancies and cell-mediated immunity: The role of positive affect. Psychological Science, 21, 448–455.
Seligman MEP. (1998). what is the good life? Availableat: American Psychology Association.
Shi, M. Wang, X. Bian, Y. Wang, L. (2015). The mediating role of resilience in the relationship between stress and life satisfaction among Chinese medical students: a cross-sectional study, BMC Medical Education, 15, 16.
Steensma, H., Heijer, M. D., & Stallen, V. (2007). Effects of resilience training on the reduction of stress and depression among Dutch workers. Quarterly of Community Health Education, 27(2), 145-159.
Stephens, T. M. (2012). Increasing Resilience in Adolescent Nursing Students. Unpublished Doctoral dissertation. The University of Tennessee, Knoxville.
Steinhardt, M. & Dolbier, C. (2008). Evaluation of a Resilience Intervention to Enhance Coping Strategies and Protective Factors and Decrease Symptomatology. Journal of American College Health, 56(4), 445-453.
 Vulpe, A. & Dafinoiu, I. (2012). Positive emotions, coping strategies and ego-resiliency: A mediation model, Social and Behavioral Sciences, 33, 308 – 312.
Yee Ho, M., Cheung, F. M., & Cheung, S. F. (2010). The role of meaning in life and optimism in promoting well-being. Personality and Individual Differences, 48, 658–663.

Zarei, E. Sadeghifar, M. Ghiasi, F. (2014). A Study of Effects of Teaching Resiliency to Spouses of the War-Disabled on Marital Adjustment and Intimacy. Academic Journal of Psychological Studies, 3(1), 63-71.

Zautra, A. J., Hall, J. S., & Murray, K. E. (2010). Resilience: A new definition of health for people andcommunities. In: Reich, J, W., Zautra. A.J., & Hall, J.S. Handbook of adult resilience. New York, The Guilford Press.