Authors
1 Master of Psychology, Faculty of Education and psychology, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran
2 Associate Professor of Psychology, Department of Psychology, Faculty of Education and Psychology, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran
3 Associate Professor of Psychology, Department of Psychology, Faculty of Education and Psychology, Ferdowsi University, and University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran
Abstract
Keywords
تأثیر دوران نوجوانی در زندگی افراد و جامعه بسیار قابل توجه است، زیرا رفتار بزرگسالان در نوجوانی تثبیت میشود (فرگوسن و وودوارد، 2002). این درحالی است که بیشتر مشکلات سلامت روان در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی شکل میگیرد. نتایج حاصل از مطالعات همهگیرشناسی در دو دهه اخیر نشان میدهد که در دو تا هشت درصد بیماران مبتلا به افسردگی سن بروز اولین علایم 16 سال بوده است. شواهد دیگری مبنی بر احتمال بیشتر ابتلای نوجوانان به افسردگی شدید، اضطراب، اختلال عملکرد اجتماعی، افت تحصیلی و حتی تمایل به خودکشی در سالهای آینده وجود دارد (شوستر، ایستمن، فیلدینگ، ردرام-براس، برسلو و همکاران، 2001).
پدیدههایی همچون بیسرپرست و بدسرپرستی کودکان و نوجوانان، به علت از هم پاشیدگی کانون خانواده، فقر، گرسنگی، اعتیاد و نظایر آنها است. این کودکان و نوجوانان برای ادامه زندگی به موسسههای خیریه و مراکز شبانهروزی سپرده میشوند. آنها از راهنمایی و تشویق محروم بوده و مفاهیم نادرستی از جهان درمییابند (احدی و محسنی، 1388). 34 درصد از نوجوانان مورد مطالعه در مراکز حمایتی اقدام به خودکشی داشتند و دختران بیسرپرست بیشتر از پسران دچار مشکلات روانشناختی بودهاند (مکامی، آنا و گرانتم- مکگراگر، 2002). همه این اشارات و توجهات نشاندهنده اهمیتی است که این دوره از زندگی میتواند داشته باشد. این ویژگیها باعث میشود که التهابات، اضطرابها و دگرگونیها در نوجوانان بوجود آید و جلوههای غیر معمول و به ظاهر غیرعادی در آنان ظاهر شود. طبیعی است که پدیدار شدن این حالتها در نوجوانان، رفتارهای ویژهای را از سوی والدین و مربیان میطلبد (کاملی، قنبریهاشم آبادی و آقا محمدیان شعرباف، 1390).
هولت (2011) بیان میدارد انتقال از کودکی به نوجوانی تحت تأثیر تغییرات مهم در سطوح عاطفی و شناختی است. پامپیلی، ماسوکو و اینامورتی (2009) نوجوانی را دوره تغییرات آشکار شناختی، زیستی، اجتماعی و عاطفی میداند.
از نظر الیس (1994) مشکلات روانی نتیجه شناختهای نادرست افراد است، چرا که عواطف محصول شناخت است و پیامدهای فراوانی که از تفکرات غیرمنطقی ناشی میشوند، از علل اساسی مهمترین اختلالهای هیجانی به شمار میروند. بسیاری از ناراحتیهای مردم و زندگی عاطفی نامنظم آنها ریشه در انواع عقاید غیرمنطقی و غیرواقعی در مورد خود و جهان پیرامون آنها دارد.
باورهای غیرمنطقی دو ویژگی اساسی دارند: 1- توقعات خشک و تعصبآمیزی هستند که معمولاً با کلمات باید و حتماً بیان میشوند. 2ـ فلسفههای آشفته کنندهای که معمولاً حاصل این توقعات هستند و انتسابهای بسیار نامعقول و بیش از حد تعمیم یافته ایجاد میکنند (پروچاسکا و نورکراس، 1390). باورهای غیرمنطقی با واقعیت، همخوانی ندارند و بر اساس ظن و گمان هستند. فرد واجد باور غیرمنطقی، حکمهای از پیش تعیین شده و حالتهای آشفته از قبیل افسردگی، اضطراب و بیتفاوتی دارد. فکر غیرمنطقی با واقعیت ارتباطی ندارد و موجب تعارض و مانع برخورد موفقیت آمیز فرد با حوادث و الزامهای زندگی میشود (ادیبراد، مهدوی، ادیب راد و دهشیری، 1384).
باورهای غیرمنطقی در موقعیتهای مختلفی مانند پیشرفت، ارتباط با دیگران، عملکرد، شغل و سلامتی بهکار رفته و بر آنها اثر میگذارند. در این راستا، نتایج مطالعات متعدد حاکی از وجود رابطه بین باورهای غیرمنطقی با مشکلات روانشناختی مختلفی مانند خلق پایین و افسردگی در نوجوانان (مارکوت، 1996)، خشم، اضطراب و احساس گناه (دیوید، مور و دموت، 2002)، افسردگی اساسی (مکاوی، 2005)، روانرنجورگرایی (دیویس، 2006)، اضطراب امتحان (مونتگمری، دیوید، دیلورنزو و شنور، 2007)، روابط نامناسب زناشویی (ابراهیمی، شیخ زینالدینی و مرآثی، 1390) و نارضایتی شغلی(پورشایگان، حسینیان و یزدی، 1384) بودهاند. بنابراین باورهای غیرمنطقی از جمله مولفههای روانشناختی مؤثر در پدیدآیی مشکلات مربوط به سلامت روان است.
در پژوهش دستغیب، نریمانی، قبادی داشدبی، حسینی، قارلی پور و همکاران، (1393) بین باورهای غیرمنطقی و شادکامی رابطه معنادار وجود داشت، بدینترتیب که در دانش آموزان تیزهوش میزان باورهای غیرمنطقی کمتر و شادکامی آنها بیشتر بود. نتایج پژوهش سودانی، نادی، احیا کننده و محمدی (1388) نشان داد که بین شادکامی و افسردگی با باورهای غیرمنطقی رابطه معناداری وجود داشت و شادکامی پیشبینی کننده باورهای غیرمنطقی است. بنابراین لزوم به کارگیری راهکارهایی برای افزایش شادکامی و حذف یا کاهش این گونه افکار غیرمنطقی لازم به نظر میرسد.
پژوهشها در حیطه شادکامی کودکان و نوجوانان حرکتی کند داشته و بررسی آن در دوره نوجوانی که یک مرحله گذار مهم است، محدود است (ساها، هوبنر، سلدو و ولیس، 2010). شادکامی در نوجوانی به پازلی تشبیه شده است که تحقیقاتی چند جانبه برای کشف بخشهای متعدد آن مورد نیاز است (وترینگ، اکسل و بروئر، 2010). شادکامی، ناشی از قضاوت و داوری انسان درباره چگونگی گذران زندگی است. این نوع داوری از بیرون به فرد تحمیل نمیشود. بلکه حالتی است درونی که از هیجانهای مثبت تأثیر میپذیرد (حقیقی، خوش کنش، شکرکن، شهنیییلاق و نیسی، 1385). افراد شاد به شرایط و اتفاقات به شیوۀ مثبتتر و سازگارانهتری پاسخ میدهند و دارای سطح استرس کمتر و نظام ایمنی قویتر هستند و نسبت به افراد ناشاد در برخورد با استرس خلاق ترند (لیمبومیرسکی، شلدون و اسکاد، 2005). شادکامی به عنوان مجموعهای از عواطف و ارزیابی شناختی از زندگی عنوان میشود و آن را درجهای از کیفیت زندگی افراد میدانند که به طور مثبت ارزیابی میکنند (رفیعی، موسویپور و آقانجفی، 1391). هنگامی که تفکر و رفتار انسان عقلانی باشد، موجودی کارآمد، خوشحال و توانا خواهد بود (شفیع آبادی و ناصری، 1380). شادکامی دارای مولفههای عاطفی، اجتماعی و شناختی است. مؤلفه عاطفی باعث میشود که فرد از نظر خلقی شاد و خوشحال باشد. مؤلفه اجتماعی، روابط اجتماعی با دیگران را گسترش میدهد و موجب افزایش حمایت اجتماعی میشود. مؤلفه شناختی موجب میگردد فرد نوعی تفکر و پردازش اطلاعات ویژه خود داشته و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوشبینی وی را به دنبال داشته باشد (مایرز و داینر، 1995). با توجه به ابعاد شناختی شادکامی و ارتباط معنادار شادکامی با باورهای غیرمنطقی آموزش و درمان در جهت افزایش شادکامی و کاهش باورهای غیرمنطقی ضرورت مییابد. گرچه رشد شناختی، عاطفی کودکان و نوجوانان باعث محدودیت در به کارگیری از روشهای درمانی مختلف میشود، با این حال برنامههای شناختی- رفتاری که از طریق یادگیری رفتارهای سازگارانه صورت میگیرد در ساختهای شناختی و رفتاری کودکان و نوجوانان اثربخشی دارد (کرسیان، 2013).
آموزش شادکامی موجب تغییراتی در ساختهای شناختی و هیجانی افراد میشود و آنان دیدگاههای مثبت تری نسبت به رویدادهای جاری زندگی پیدا میکنند (لیمبومیرسکی و شلدون، 2005). از جمله روشهای آموزش شادکامی که در سالهای اخیر به خصوص در ایران مورد توجه قرار گرفته است، آموزش شادکامی به شیوه شناختی و رفتاری فوردایس است که میتواند به عنوان یک مداخله آموزشی هماهنگ با فرهنگ ایرانی، در جهت تغییر و اصلاح شیوههای نامناسب زندگی و مهار تنش استفاده شود. زیربنای برنامه آموزش شادکامی فوردایس (1983) این است که اگر شخص بخواهد میتواند همانند افراد شاد، شاد باشد. این برنامه ترکیبی از 8 مولفه شناختی و 6 مولفه رفتاری است. بخش شناختی به مباحث ریشهای در مورد علل دخیل بودن افکار و رفتارهای خاص در ایجاد شادکامی پرداخته و در بخش رفتاری مجموعه متنوعی از تکنیکها و راهکارهای حاصل از درمانهای شناختی و رفتاری که معتقد است میتواند برای بکارگیری هریک از اصول در زندگی مفید باشد، استفاده کرده است.
کاشانی تسب و اللهوردیانی (2013)، به این نتیجه رسیدند که آموزش شادمانی فوردایس موجب کاهش نشانههای افسردگی زنان سالمند شد. در پژوهش صمدزاده، شهباززادگان و عباسی (2013) نشان داده شد که آموزش شادمانی فوردایس بر بهبود کیفیت زندگی بیماران دیالیزی و مبتلا به سرطان مؤثر است. پژوهش عابدی، افشار، جعفری و نیک نشان (1394) نشان داد آموزش شادکامی فوردایس موجب افزایش سلامت عمومی کارکنان پالایش نفت اصفهان شد. بختیار نصرآبادی و پهلوان صادق (1391) از آموزش شادکامی فوردایس استفاده کردهاند که در نتیجه موجب افزایش شادی و احساس رضایت آزمودنیها شد. نتایج پژوهش یوسفی لویه، صالحی، نفیسی و رئیسی (1389) نشان داد که آموزش شادکامی به شیوه شناختی-رفتاری فوردایس موجب افزایش سلامت عمومی و هوش هیجانی دانشجویان شده است. بنابراین با توجه به تغییرات شناختی دوران نوجوانی، جنبه شناختی شادکامی و ارتباط شادکامی با باورهای غیرمنطقی، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش شادکامی فوردایس بر کاهش باورهای غیرمنطقی نوجوانان دختر تحت پوشش بهزیستی شهر زاهدان بود.
روش
روش پژوهش، جامعهآماری و نمونه: مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل همه نوجوانان دختر تحت پوشش بهزیستی شهر زاهدان با محدوده سنی 12 تا 18 در سال 1392 بود. تعداد 24 نفر از نوجوانان دختر تحت پوشش بهزیستی به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده و به طریق جایگزینی تصادفی در گروههای 12 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
ابزار سنجش:پرسشنامه باورهای غیرمنطقی[1](IBT): این پرسشنامه توسط جونز (1969) بر اساس نظریه عقلانی-عاطفی آلبرت آلیس[2] تهیه شده و انواع تفکرات غیرمنطقی را مورد بررسی قرار میدهد. پرسشنامه دارای 100 سوال در ده زیر مقیاس است. هر مقیاس ده سوال دارد که به روش لیکرت و به صورت پنج درجهای تهیه شده است. آزمودنی هر عبارت را میخواند و موافقت و مخالفت خود را با توجه به درجات به شدت مخالف، تا حدی مخالف، نه مخالف و نه موافق، تاحدی موافق، به شدت موافق مشخص مینماید. نمره گذاری بر مبنای طیف لیکرت از 0 تا 4 است. نمره بالا در این پرسشنامه نشاندهنده باور غیرمنطقی بالا و نمره پایین نشاندهنده باور منطقی کمتر است. حداقل نمره در این مقیاس 100 و حداکثر 500 است. ده باور غیرمنطقی که توسط این پرسشنامه سنجیده میشود عبارت است از: ضرورت تأیید و حمایت از دیگران[3]، انتظارات بیش از حد از خود[4]، تمایل به سرزنش کردن خود[5]، واکنش به ناکامی[6]، بی مسئولیتی هیجانی[7]، نگرانی بیش از اندازه توام با اضطراب در مورد آینده[8]، اجتناب از مشکل[9]، وابستگی[10]، درماندگی نسبت به تغییر[11] و کمال گرایی[12].
جونز (1969) با استفاده از روش آزمون مجدد، پایایی آزمون را 92/0 و هر یک از مؤلفههای دهگانه آن 66/0 تا 80/0، میانگین پایایی همه زیر مؤلفهها 74/0 و روایی آزمون را 99/0 گزارش نموده است. در پژوهش میکائیلی منیع (1388) پایایی آزمون را روی گروهی از دانشجویان دوره کارشناسی اجرا کرد که آلفای بدست آمده برابر 76/0 برای کل آزمون بود. برای خرده مقیاس توقع تأیید از دیگران 68/0، انتظارات بیش از حد از خود 75/0، سرزنش کردن خود 79/0، واکنش به ناکامی 81/0، بی مسئولیتی عاطفی87/0، نگرانی زیاد توام با اضطراب 73/0، اجتناب از مشکل 70/0، وابستگی 77/0 و درماندگی برای تغییر 83/0 و کمالگرایی 82/0 بود. رشیدی قدسی و شفیع آبادی (1389) با استفاده از روش آلفای کرونباخ در یک نمونه تصادفی 100 نفری پایایی پرسشنامه باورهای غیرمنطقی را 82/0 بدست آوردند. در پژوهش طباطبایی چهر، ابراهیمی ثانی و مرتضوی (1391) پایایی کل آزمون، با روش بازآزمایی مجدد (با فاصله یک ماه) و 79/0r= تأیید گردید. در این پژوهش ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه برابر با 96/0 بود.
روش اجرا و تحلیل:آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس در طول هشت جلسه 90 دقیقه ای به مدت دو ماه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد و بعد از پایان جلسات، روی هر دو گروه پسآزمون اجرا شد. روند جلسات آموزش شادکامی در جدول 1 ارایه شده است.
جدول (1) خلاصه ساختار و محتوای جلسات درمانی
جلسه |
محتوا و فعالیتهای هر جلسه |
هدف |
اول |
آشنایی اعضا گروه با یکدیگر، آشنایی با اهداف و قوانین گروه،ارایه پیش آزمون، مروری بر ساختار جلسات، بحث درباره شادکامی و عوامل مؤثر بر شادکامی و ارایه فرمول شادکامی. دادن نمره شادکامی به دوستان و اعضاء خانواده. |
ضرورت شادکامی در زندگی. |
دوم |
بحث درباره تکلیف هفته گذشته، ارایه تکنیک افزایش فعالیتهای جسمانی، تفریح و سرگرمی. تهیه لیستی از فعالیتهای لذتبخش، انتخاب یک بازی و اجرای آن با خانواده و دوستان در طول هفته. |
اهمیت به تفریح و سرگرمی. |
سوم |
بحث درباره تکالیف هفته گذشته، آگاه نمودن در رابطه با اهمیت شخصیت اجتماعی، برونگرا و روابط صمیمانه. اجرای مولفههای ایجاد صمیمیت با دوستان و اعضای خانواده و اجرای رفتارهای برونگرایانه. تجدید دوستیهای قدیمی، آشنایی با افراد جدید. |
افزایش صمیمیت و افزایش روابط اجتماعی.
|
چهارم |
بحث درباره تکالیف هفتهی گذشته، ارایه شیوههای برخورد با نگرانی و کنار گذاشتن مشکلات و احساسهای منفی و زندگی در زمان حال. تهیه فهرستی از تمام نگرانیها و تجزیه تحلیل و ارایه راهحل. نمره دادن به میزان نگرانی به قبل و بعد از راهحل ارایه شده. |
توقف نگرانیها و زندگی در زمان حال. |
پنجم |
بحث درباره تکالیف هفته گذشته، ارایه تکنیک در جهت کاهش سطح توقعات و آرزوها و افزایش تفکر مثبت و خوشبینانه. تمرین مثبت دیدن خود و دیگران با برشمردن ویژگیهای مثبت خود و دیگران بطور روزانه، برشمردن آرزوها و توقعات و اهداف واقع بینانه جهت کاهش سطع آرزوها و توقعات. |
پایین آوردن سطح توقعات و توسعه تفکر مثبت و خوشبینی. |
ششم |
بحث درباره تکالیف هفته گذشته، ارایه تکنیکهای مدیریت زمان و سازماندهی و خلاق بودن در جهت انجام کارهای سودمند. تهیه فهرستی از مجموعه مواردی که در انجام آن با مشکل مواجه هستند و ارایه راهحل خلاقانه. با توجه به فراگیری تکنیکهای مدیریت زمان؛ تهیه لیستی از کارهای روزمره و اولویت بندی و برنامه ریزی . |
برنامه ریزی و سازماندهی امور. |
هفتم |
بحث درباره تکالیف هفته گذشته، آگاه نمودن آزمودنیها در رابطه با ویژگیهای شخصیت سالم و بدست آوردن خود واقعی. با توجه به ملزومات خود واقعی؛ تمرین کردن برای بدست آوردن خود واقعی در طول زندگی روزمره. |
شخصیت سالم و خود بودن. |
هشتم |
بحث درباره تکالیف هفته گذشته، اهمیت شادی در زندگی، مرور کلی بر همه جلسات، بررسی مفید بودن تکلیف خانگی، جمع بندی نظرات و پس آزمون. |
اهمیت به شادکامی . |
تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پژوهش به وسیله نرمافزار آماری SPSS-21 صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین و انحراف معیار و تحلیل کوواریانس – با کنترل نمرات پیش آزمون- استفاده شد.
یافتهها
با توجه به ویژگیهای جمعیتشناختی در دو گروه آزمایشی و کنترل، میانگین سن آزمودنیهای گروه آزمایش 41/15سال و گروه کنترل 41/15 سال بوده است. از لحاظ وضعیت تحصیلی، 77/16 درصد آزمودنیهای گروه کنترل و 33/58 درصد گروه آزمایش دارای تحصیلات سیکل، 33/58 درصد آزمودنیهای گروه کنترل در مقطع راهنمایی و 00/25 درصد آزمودنیهای گروه کنترل و 77/41 درصد آزمودنیهای گروه آزمایش در مقطع تحصیلی دبیرستان بودند. میانگین و انحراف استاندارد خرده مقیاسها و نمره کل باورهای غیرمنطقی نوجوانان دختر در جدول 2 ارایه شده است.
جدول (2) شاخصهای توصیفی مربوط به ابعاد و نمره کل باورهای غیرمنطقی آزمودنیها بر حسب عضویت گروهی و مرحله ارزیابی
متغیر |
گروه |
تعداد |
پیشآزمون |
پسآزمون |
||
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
|||
نمره کل باورهای غیرمنطقی |
آزمایش کنترل |
12 |
41/279 |
5/16 |
83/252 |
1/19 |
12 |
58/275 |
0/17 |
16/285 |
7/16 |
||
انتظارات بیش از حد از خود |
آزمایش کنترل |
12 |
33/30 |
0/3 |
33/27 |
6/2 |
12 |
66/22 |
4/2 |
66/29 |
5/2 |
||
ضرورت تأیید و حمایت از دیگران |
آزمایش کنترل |
12 |
08/25 |
6/5 |
25/21 |
3/6 |
12 |
25/24 |
2/7 |
66/25 |
5/6 |
||
تمایل به سرزنش کردن خود |
آزمایش کنترل |
12 |
33/29 |
6/5 |
08/26 |
7/4 |
12 |
83/28 |
2/5 |
83/29 |
4/5 |
||
بی مسئولیتی هیجانی |
آزمایش کنترل |
12 |
00/29 |
8/4 |
66/25 |
7/3 |
12 |
66/28 |
7/4 |
91/29 |
1/5 |
||
واکنش به ناکامی |
آزمایش کنترل |
12 |
08/32 |
5/7 |
25/30 |
4/6 |
12 |
25/32 |
5/7 |
00/33 |
4/6 |
||
اجتناب از مشکل |
آزمایش کنترل |
12 |
33/23 |
3/5 |
58/21 |
9/4 |
12 |
33/23 |
3/5 |
33/24 |
7/5 |
||
نگرانی در مورد آینده با اضطراب |
آزمایش کنترل |
12 |
66/28 |
2/3 |
41/24 |
6/5 |
12 |
33/28 |
7/3 |
29/66 |
7/2 |
||
ناامیدی نسبت به تغییر |
آزمایش کنترل |
12 |
16/27 |
4/4 |
08/23 |
9/3 |
12 |
33/27 |
4/4 |
83/27 |
6/4 |
||
وابستگی |
آزمایش کنترل |
12 |
41/24 |
3/5 |
41/23 |
4/4 |
12 |
25/24 |
3/5 |
91/24 |
5/5 |
||
کمالگرایی |
آزمایش |
12 |
00/30 |
6/3 |
75/29 |
8/4 |
12 |
66/28 |
3/4 |
33/30 |
3/3 |
جدول 2 شاخصهای توصیفی متغیرها را در پیش آزمون و پس آزمون گروههای کنترل و آزمایش نشان میدهد. به طور مثال میانگین نمره کل باورهای غیرمنطقی آزمودنیهای گروه آزمایش از 41/279 به 83/252 رسیده است. جدول 3 نتایج تحلیل کوواریانس باورهای غیرمنطقی و خرده مقیاسها را نشان میدهد.
جدول (3)نتایج تحلیل کوواریانس بررسی تأثیر آموزش شادکامی بر ابعاد و نمره کل باورهای غیرمنطقی
توان آماری |
مجذور اتا |
معناداری |
F |
میانگین مجذورات |
درجه آزادی |
متغیر |
منبع تغییر |
763/0 |
222/0 |
010/0 |
87/2 |
64/857 |
1 |
پیش آزمون |
نمره کل باورهای غیرمنطقی |
995/0 |
518/0 |
0001/0 |
60/22 |
05/6742 |
1 |
عضویت گروهی |
|
942/0 |
396/0 |
001/0 |
73/13 |
27/58 |
1 |
پیش آزمون |
انتظارات پیش از حد از خود |
5 86/0 |
330/0 |
004/0 |
33/10 |
84/43 |
1 |
عضویت گروهی |
|
555/0 |
187/0 |
039/0 |
83/4 |
63/180 |
1 |
پیش آزمون |
ضرورت تأیید و حمایت از دیگران
|
444/0 |
147/0 |
071/0 |
62/3 |
52/135 |
1 |
عضویت گروهی |
|
000/1 |
696/0 |
0001/0 |
01/48 |
149/401 |
1 |
پیش آزمون |
تمایل به سرزنش کردن خود
|
916/0 |
369/0 |
002/0 |
29/12 |
67/102 |
1 |
عضویت گروهی |
|
964/0 |
425/0 |
001/0 |
54/15 |
14/186 |
1 |
پیش آزمون |
بیمسئولیتی عاطفی
|
852/0 |
321/0 |
005/0 |
92/9 |
85/118 |
1 |
عضویت گروهی |
|
204/0 |
062/0 |
251/0 |
39/1 |
84/56 |
1 |
پیش آزمون |
واکنش به ناکامی
|
169/0 |
049/0 |
309/0 |
08/1 |
20/44 |
1 |
عضویت گروهی |
|
987/0 |
477/0 |
0002/0 |
18/19 |
25/307 |
1 |
پیش آزمون |
اجتناب از مشکل
|
362/0 |
119/0 |
107/0 |
8/2 |
37/45 |
1 |
عضویت گروهی |
|
786/0 |
420/0 |
001/0 |
05/12 |
34/176 |
1 |
پیش آزمون |
نگرانی درمورد آینده با اضطراب
|
765/0 |
274/0 |
010/0 |
90/7 |
57/163 |
1 |
عضویت گروهی |
|
912/0 |
365/0 |
002/0 |
07/12 |
12/149 |
1 |
پیش آزمون |
ناامیدی نسبت به تغییر |
871/0 |
333/0 |
004/0 |
50/10 |
81/129 |
1 |
عضویت گروهی |
|
738/0 |
261/0 |
013/0 |
42/7 |
62/144 |
1 |
پیش آزمون |
وابستگی
|
133/0 |
035/0 |
391/0 |
76/0 |
97/14 |
1 |
عضویت گروهی |
|
309/0 |
100/0 |
141/0 |
34/2 |
61/38 |
1 |
پیش آزمون |
کمالگرایی
|
367/0 |
017/0 |
551/0 |
36/0 |
04/6 |
1 |
عضویت گروهی |
با توجه به جدول 3، نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل نمرههای پیشآزمون، آموزش شادکامی فوردایس باعث کاهش 8/51 درصدی باورهای غیرمنطقی شده است (05/0P<). بنابراین آموزش شادکامی موجب کاهش باورهای غیرمنطقی میشود. توان آماری 995/0 هم حاکی از دقت آماری بالا جهت ارزیابی این تحلیل است. تحلیل کوواریانس برای بررسی اینکه آموزش شادکامی بر کدام یک از خرده مقیاسهای باورهای غیرمنطقی مؤثر بوده است، نشان داد که آموزش شادکامی به شیوه فوردایس باعث کاهش 5/86 درصدی انتظارات بیش از حد از خود، کاهش 6/91 درصدی تمایل به سرزنش کردن خود، کاهش 2/85 درصدی بیمسئولیتی عاطفی، کاهش 5/76 درصدی نگرانی درمورد آینده و کاهش 1/87 درصدی ناامیدی نسبت به تغییر در آزمودنیها به طور معنادار شده است(05/0P<). توان آماری مشاهده شده برای این خرده مقیاسها در دامنه 852/0 تا 916/0 قرار دارد. این مداخله بر خرده مقیاسهای ضرورت تأیید و حمایت از دیگران، واکنش به ناکامی، اجتناب از مشکل، وابستگی و کمالگرایی، در مرحله پسآزمون تأثیر معناداری نداشته است.
میانگینهای تعدیل شده خرده مقیاسهایی که آموزش شادکامی بر آنها تأثیر داشته است در جدول 4 ارایه شده است.
|
|
آزمایش |
کنترل |
||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
|
انتظارات بیش از حد از خود |
13/27 |
59/0 |
86/29 |
59/0 |
تمایل به سرزنش کردن خود |
88/25 |
83/0 |
02/30 |
83/0 |
بیمسئولیتی عاطفی |
56/25 |
99/0 |
01/30 |
99/0 |
نگرانی درمورد آینده |
42/24 |
31/1 |
65/29 |
31/1 |
ناامیدی نسبت به تغییر |
13/23 |
01/1 |
78/27 |
01/1 |
همانطور که جدول 4 نشان می دهد ارایه مداخله باعث کاهش معنادار نمرات باورهای غیرمنطقی شده است.
بحث
در این پژوهش، آموزش شادکامی بر باورهای غیرمنطقی نوجوانان دختر تحت پوشش بهزیستی مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها تفاوت معناداری را بین میانگین نمرات باورهای غیرمنطقی نوجوانان گروه آزمایش و کنترل نشان داد. این امر نشاندهنده تأثیر آموزش شادکامی بر کاهش باورهای غیرمنطقی نوجوانان است. بنابراین فرضیه پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش شادکامی فوردایس بر کاهش باورهای غیرمنطقی نوجوانان دختر تحت پوشش بهزیستی شهر زاهدان تأیید میشود.
در تبیین نتایج پژوهش این چنین میتوان گفت که شادکامی دارای مؤلفه شناختی است و موجب میگردد فرد نوعی تفکر و پردازش اطلاعات ویژه خود داشته و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوشبینی وی را به دنبال داشته باشد (مایرز و داینر، 1995). آموزش شادکامی به روش شناختی- رفتاری فوردایس یک نوع بهسازی[13] شناختی است به این معنی که در آموزش شادکامی فوردایس مؤلفههایی وجود دارد که باعث بهبود عملکردهای شناختی میشود. آنچه مسلم است اینکه باورهای غیرمنطقی نیز نوعی تحریف شناختی است. برخی از مولفههای شادکامی فوردایس از جمله اولویت دادن به شادکامی، کنار گذاشتن احساسات منفی، کاهش سطح توقعات و آرزوها، دورکردن نگرانیها، تفکر مثبت و خوشبینانه و زندگی در زمان حال، در نقطه مقابل خرده مقیاسهای باورهای غیرمنطقی از جمله انتظارات بیش از حد از خود، تمایل به سرزنش کردن خود، بیمسئولیتی عاطفی، نگرانی درمورد آینده و ناامیدی نسبت به تغییر، قرار دارد و در این پژوهش نیز نشان داده شد که آموزش شادکامی بر کاهش این باورها مؤثر بوده است. بنابراین با توجه به چهارچوب شناختی-رفتاری آموزش شادکامی فوردایس کاهش باورهای غیرمنطقی دور از انتظار نبود.
پژوهشهای مختلفی از جمله نرماشیری، رقیبی و مظاهری (2014)، عابدی، افشار، جعفری و نیک نشان (1394)، خواجه، بهرامی، فاتحی زاده، عابدی و سجادیان (1392)، بختیار نصرآبادی و پهلوان صادق (1391)، یوسفی لویه، صالحی، نفیسی و رئیسی (1389) میرزایی تشنیری، پورشهریاری و شیبانی (1388)، فرزادفر، مولوی و آتش پور (1385)، اثربخشی آموزش شادکامی را بر مولفههای مختلف روانی مشخص نموده است.
پژوهشهایی در ارتباط با رابطه باورهای غیرمنطقی و شادکامی انجام شده است از جمله در پژوهش دستغیب، نریمانی، قبادی داشدبی، حسینی، قارلی پور و همکاران، (1393) به طور معناداری بین باورهای غیرمنطقی و شادکامی ارتباط وجود دارد. نتایج پژوهش سودانی، نادی، احیاء کننده و محمدی (1388) شادکامی را پیش بینی کننده برای باورهای غیرمنطقی گزارش نموده است. بنابراین لزوم به کارگیری راهکارهایی برای افزایش شادکامی و حذف یا کاهش این گونه افکار غیرمنطقی لازم به نظر میرسد؛ چرا که باورهای غیرمنطقی در موقعیتهای مختلفی مانند پیشرفت، ارتباط با دیگران، عملکرد، شغل و سلامتی به کار رفته و بر آنها اثر میگذارند. در این راستا، نتایج مطالعات متعدد حاکی از وجود رابطه بین باورهای غیرمنطقی با مشکلات روانشناختی مختلفی مانند خلق پایین و افسردگی در نوجوانان (مارکوت، 1996)، خشم، اضطراب و احساس گناه (دیوید، مور و دموت، 2002)، افسردگی اساسی (مکاوی، 2005)، روانرنجورگرایی (دیویس، 2006)، اضطراب امتحان (مونتگمری، دیوید، دیلورنزو و شنور، 2007)، روابط نامناسب زناشویی (ابراهیمی، شیخ زین الدینی و مرآثی، 1390) و نارضایتی شغلی(پورشایگان، حسینیان و یزدی، 1384) بودهاند. بسیاری از رفتارهای غیرمنطقی تحت تأثیر افرادی که در زندگی فرد نقش مهمی دارند و نیز تحت تأثیر جامعه آموخته میشود. به عبارتی تحصیلات والدین، عدم انتظارات بیش از حد و نادرست از فرزندان، الگو بودن والدین و مسئولین آموزش، داشتن برنامههای تربیتی منطقی و صحیح و تشویق و تحریک آنها به منطقی بودن و شاد زیستن در زندگی از جمله عوامل مؤثر در قوی نبودن باورهای غیرمنطقی و بالاتر بودن میزان شادکامی است (دستغیب، نریمانی، قبادی داشدبی، حسینی، قارلی پور و همکاران، 1393). وجود باورها و فرضهای غیرمنطقی و ناکارآمد میتواند به پریشانی و مشکلات روانی و شخصیتی گوناگون منجر شود. فعالیت این باورها و فرضهای ناکارآمد و غیرمنطقی در زندگی افراد به قدری شدید و افراطی میگردد که به بروز مشکلات روانی و هیجانات منفی ختم میشود. پس مقابله با باورهای غیرمنطقی و جایگزین کردن راهحلهای مناسب و افکار منطقیتر برای حل مسائل زندگی مهمترین اهداف درمانگران شناختی است (سودانی، نادی، احیا کننده و محمدی، 1388). باورهای غیرمنطقی از جمله سرزنش کردن خود و دیگران و از سویی دیگر نیاز به تأیید دیگران، عدم تمایل به فعالیت در جمع و احساس خجالت، عملکرد اجتماعی پایین و حالات خستگی در طی اولین جلسات آموزش در بین مددجویانی که در این پژوهش نمونه را تشکیل دادند به کرات مشاهده شد، با توجه به محرومیتهایی که نوجوانان تحت پوشش بهزیستی دارند مداخله در جهت بهزیستی روانی آنان بسیار کارساز بود.
پژوهش حاضر با محدودیتهایی نیز همراه بود از جمله آن که پژوهش بر روی نوجوانان دختر تحت پوشش بهزیستی انجام شد، لذا باید از تعمیم آن به سایر اقشار جامعه و سنین دیگر خودداری نمود.
یافتههای این پژوهش میتواند به درمانگران و مشاوران به عنوان یک روش شناختی-رفتاری ساده و قابل فهم برای نوجوانان کمک کند، بنابراین توصیه میشود برنامه آموزشی فوردایس در مدارس و در سنین نوجوانی به طور گسترده مورد استفاده قرار بگیرد و مسئولین سازمانهای بهزیستی،آموزش و پرورش، کانون اصلاح و تربیت و دیگر سازمانهایی که در ارتباط با گروه سنی نوجوانان هستند در قالب توسعه و تجهیز کارگاههای آموزش شادکامی برای نوجوانان اقدامات مؤثر و سازندهای در جهت سلامت روان آنان انجام دهند. همچنین با توجه به کمبود پژوهش در زمینه رابطه باورهای غیرمنطقی و شادکامی پیشنهاد میگردد این رابطه در بین اقشار مختلف جامعه بررسی شود.
[1] Irrationally Beliefs Test
[2] Albert Ellis
[3] demand for approval
[4] high self-expectation
[5] blame proneness
[6] frustration reactivity
[7] emotional irresponsibility
[8] anxious over concern
[9] problem avoidance
[10] dependency
[11] helplessness for chang
[12] perfectionism
[13] improvement